روش تفسير عقلي
روش تفسير عقلي

 

نويسنده: عليرضا آزاد




 

اهميت روش تفسير عقلي

روش تفسير عقلي از جايگاه ويژه اي در ميان روش هاي تفسير قرآن برخوردار است. توجه به اين روش از آن جهت اهميت دارد که مسئله عقل و وحي و محدوده نفوذ و ميزان قابليت عقل در فهم دين از مباحث پرآشوب و چالش برانگيز حوزه انديشه ديني است و دين پژوهان با هر مبنا و هدفي، بايستي موضع خود را نسبت به اين مهم تعيين کنند. اهميت اين مسئله در تفسير قرآن بيش از ساير حوزه هاي ديني است چرا که تعامل عقل و وحي در فرايند فهم قرآن بيش از هر کجا نمود دارد. (1) از طرف ديگر، موضع انديشمندان در اين خصوص، غالباً در ضمن موضع گيريشان نسبت به روش تفسير عقلي و کم و کيف آن بيان مي شود.
اين روش مورد توجه مفسران تورات و انجيل نيز بوده است. به عنوان مثال اريستو بولوس تفسيري عقلي بر تورات نوشت. هدف او نشان دادن همسويي کتاب مقدس و حقايق فلسفي بود. (2)
آگوستين قديس نيز در کوششي متکلمانه به تشريح عقلاني فقراتي از کتاب مقدس پرداخت. روش او شباهت زيادي با روش برخي مفسران اسلامي دارد. (3)
در مجموع بايد دانست که اساساً در جهان مسيحيت، پيروان مکتب اسکندريه با تأثيرپذيري از فلسفه يونان بر تفسير عقلي کتب مقدس تأکيد مي ورزيدند. (4)

مقصود از روش تفسير عقلي

با توجه به اختلاف نظرهاي موجود در دسته بندي انواع روش ها و اقسام گرايش هاي تفسيري، تعيين حدود و ثغور اين روش و مرز آن با ساير روش هاي تفسيري و برشمردن گرايش هايي که در ذيل اين روش قرار مي گيرند، دشوار است.
گاهي از اين روش، به عنوان روش تفسير اجتهادي نام برده مي شود و گاهي در ذيل عنوان يکي از اقسام تفسير به رأي از آن ياد شده و گاهي هم با گرايش فلسفي يکسان انگاشته مي شود. (5)
ليکن به نظر مي رسد که حداقل مي توان تفاسير کلامي و فلسفي را از مصاديق بارز اين روش تفسيري دانست چرا که اساساً علم کلام جهت دفاع عقلي از آموزه هاي ديني به وجود آمد و بهانه پيدايش آن، اختلاف نظر بر سر فهم فقراتي از آيات الهي بود و علم فلسفه نيز گرچه خاستگاهي متفاوت داشت اما در مهد تمدن اسلامي باليد و تأثيرات عميقي بر رشته مختلف علوم ديني از جمله تفسير قرآن گذاشت. هر دوي اين علوم چنان که مير سيد شريف در حاشيه شرح مطالع مي نويسد، متکي بر عقل اند. (6) اما بايد توجه داشت که همه نحله هاي فلسفي و کلامي را نمي توان پيرو روش تفسير عقلي دانست. چرا که اشاعره کميت عقل را در بسياري از امور، لنگ مي دانند و مي گويند: بسياري از آنچه قرآن بيان مي کند، از سنخ غيبيات است و عقل آدمي به آن راه ندارد. (7) ولي معتزله توجه بيشتري به داده هاي عقلي مي کنند و همين امر در رويکرد ادبي آنان و توجه ويژه شان به مجازها و استعاره هاي قرآن، اثر گذاشته است. (8) برخي فلاسفه مانند سهروردي نيز بيش از آن که رويکرد عقل به تفسير قرآن داشته باشند، رويکرد عرفاني دارند. او در اين باره مي گويد:
اين روش را، در مرحله اول، با تلاش و کوشش فکري به دست نياوردم بلکه از ناحيه ديگري يعني از ناحيه ذوق و کشف حاصل از رياضت ها و مجاهدات به آن دست يافتم و پس از دست يابي به آن بود که در مقام حجت و استدلال برآمدم چنان که حتي اگر از حجت و استدلال هم قطع نظر کنم، هيچ عاملي مرا در آن دريافت ها به ترديد وا نمي دارد. (9)
در ادامه با توضيح ديدگاه هاي مختلف پيرامون معناي تفسير عقلي و انواع کاربرد عقل در تفسير قرآن، مقصود از اين روش، بهتر درک خواهد شد.

انواع ديدگاه درباره معناي تفسير عقلي

ديدگاه هاي مطرح شده درباره معناي تفسير عقلي را مي توان حول چهار محور اصلي زير خلاصه کرد:
1. استفاده ابزاري از قراين عقلي در تفسير: آية الله مکارم ضمن جانب داري از اين ديدگاه مي نويسد:
منظور از تفسير به عقل آن است جهت فهم قرآن و حديث، از قراين روشن عقلي براي فهم معناي الفاظ و جمله ها که مورد قبول همه خردمندان است، استمداد جوييم. (10)
2. استفاده از عقل به عنوان منبعي براي تفسير: آية الله جوادي آملي در تأييد اين ديدگاه مي نويسد:
يکي از منابع علم تفسير و اصول بررسي و تحقيق براي دست يابي به معارف قرآني، عقل برهاني است که از مغالطه، وهم و تخيل محفوظ باشد. (11)
3. برابر انگاري تفسير عقلي و اجتهادي: آية الله ايازي ضمن اشاره به اين مطلب مي نويسد:
اصطلاح تفسير عقلي- اجتهادي در قبال تفسير به رأي مذموم ( که بر اساس هواي نفس و بدعت است ) مي باشد. و مقصود از آن، روش اجتهادي است که بر اساس قواعد عقلي قطعي در شرح معاني قرآن و تدبّر در مضامين آن و تأمّل در ملازمات بياني آن، استوار شده است. (12)
4. برابر انگاري تفسير عقلي و تفسير به رأي: شيخ خالد عبدالرحمن العلک از جمله نظريه پردازان اين ديدگاه است که مي گويد:
تفسير عقلي مقابل تفسير نقلي است که بر فهم عميق ... از معناي الفاظ قرآن تکيه مي کند. البته بعد از آن که مدلول عبارات قرآني و دلالت هاي آن ها را درک کرد. پس تفسير عقلي بر اجتهاد در فهم نصوص قرآني و درک مقاصد آن از مدلول ها و دلالت هاي آيات استوار است. دانشمندان تفسير عقلي را تفسير به رأي نام گذاري کرده اند. (13)

پي‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: محمدباقر سعيدي روشن، تحليل زبان قرآن، ص 3-8 و نيز حسن نقي زاده، جايگاه قرآن کريم در فرآيند استنباط فقهي، ص 273.
2. شيرين دخت دقيقيان، پيشينه اي ديگر بر هرمنوتيک، فروردين 1378، برگرفته از:
http://www.iranjewish.com/Essay/Essay59.htm
3. ر.ک: قاسم پورحسن، هرمنوتيک تطبيقي، ص 188-189.
4. ر.ک: رابرت گرنت و ديويد تريسي، تاريخچه مکاتب تفسيري و هرمنوتيکي کتاب مقدس، ص 89-102.
5. محمدعلي رضايي اصفهاني، درسنامه روش ها وگرايش هاي تفسيري قرآن، ص 175.
6. ر.ک: ميرسيد شريف، شرح مطالع، مقدمه، ص 15.
7. به عنوان مثال وقتي از مالک بن انس ( 93- 179 ق ) پيرامون معناي « ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ » پرسيدند پاسخ داد: « الاستواء معلوم، الکيفية مجهولة و الايمان به واجب و السؤال عنه بدعة » ( ابوالفتح محمد شهرستاني، ملل و نحل، ج1، ص 93 ) اين مشي اهل حديث بود که بعدها به صورت اعتدال يافته تري توسط اشاعره دنبال شد. براي آگاهي بيشتر، ر.ک: محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامي، ص 54-59.
8. نمونه بارز آن را مي توان در تفسير درة التنزيل و غرة التأويل خطيب اسکافي و کشاف زمخشري ببينيد.
9. شهاب الدين سهروردي، حکمه الاشراق، مقدمه، ص 23.
10. ناصر مکارم شيرازي، تفسير به رأي، ص 38.
11. عبدالله جوادي آملي، تفسير تسنيم، ج1، ص 169-170.
12. سيدمحمد علي ايازي، المفسرون حياتهم و منهجهم، ص 40.
13. خالد عبدالرحمن العک، اصول التفسير و قواعده، ص 167.

منبع مقاله :
آزاد، عليرضا؛ (1391)، تفسير قرآن و هرمنوتيک کلاسيک، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی