انواع کاربرد عقل در تفسير قرآن
 انواع کاربرد عقل در تفسير قرآن

 

نويسنده: عليرضا آزاد




 

برخي از انواع کاربردهاي عقل در تفسير قرآن مورد استفاده همه مفسران است و برخي کاربردها تنها از سوي فرق و مذاهب خاصي مطرح و دنبال شده است. (1) کاربردهاي مورد اتفاق عبارتند از:

1. استفاده از عقل براي درک ضروريات و کسب معرفت هاي بديهي:

اين معناي عقل براي فريقين پذيرفته شده است و آن را يکي از قراين منفصل فهمِ آيات قرآن مي دانند. چون در غير اين صورت، نمي توان هيچ آيه اي را معنا کرد. در قرآن کريم مجازهاي عقلي ( اسنادي ) فراواني وجود دارد و در بيشتر اين موارد، قرينه مجاز بودن اسناد، همان معرفت هاي بديهي است.

2. استفاده از عقل براي تبيين و توضيح آيات:

عقل در اين معنا به تبيين دقيق مفاد برخي از آيات مي پردازد. کار عقل در اين جا تنظيم مقدمات بر اساس قياس هاي منطقي و يا از طريق برهان خُلف است تا به اين ترتيب، راهي براي تبيين آيات و يا تشخيص خطاهاي منطقي در چينش مقدمات، به دست آيد.

3. استفاده از عقل براي استنباط گزاره هاي نظري:

درباره حجيت عقل به اين معنا نيز اختلافي بين فريقين نمي باشد. به جز عده اي که اساساً قائل به عدم جواز تفسيرند، همگان چنين استفاده اي را جايز مي دانند. از نظر آن عده اي که قائل به جواز تفسيرند، بايد اين معنا براي عقل که همان قوه استنباط احکام نظري ( در برابر بديهي ) از آيات قرآن مي باشد، مورد پذيرش واقع شود. در اين جا عقل با استفاده از معناي لغت، آيه ها، روايت ها، قراين پيوسته و ناپيوسته کلام به کشف مجهولات مي پردازد و با کاوش و استدلال به فهم مراد خداوند از آيه دست مي يابد.
دو کاربرد ديگر نيز براي استفاده از عقل در تفسير قرآن بيان شده که مخصوص اکثريت شيعه و معتزله است و عبارتند از:

1. استفاده از عقل به عنوان قوه اي مستقل در ادراک حسن و قبح ( که در مباحث مربوط به عدل، اسماء و صفات و ... تأثيرگذار است. )

2. استفاده از عقل براي تأويل ظواهر برخي آيات.

در اين دو کاربرد اخير بر خلاف کاربردهاي پيشين، عقل صرفاً نقش مصباحي ندارد بلکه به عنوان منبعي مستقل در کنار منابع قرار مي گيرد و استنتاج هايش در صورت برخورداري از برهان هاي قطعي و قياس هاي اطمينان بخشي که برگرفته از مقدمات يقيني باشند، مي تواند در تفسير آيات و فهم مراد الهي به کار آيد.

تعارض عقل و نقل

تعارض عقل و نقل به دو شکل قابل طرح است:
1. تعارض عقل با آيات قرآن؛
2. تعارض عقل با روايات معصومان (عليهم السلام).
اين تعارضات گاهي ابتدايي و ظاهري است و گاه مستقر و واقعي.
هم چنين آموزه هاي نقلي از حيث عقلي ممکن است به يکي از سه صورت زير باشند:

1. عقل پذير:

يعني آموزه هايي که عقل هم به درستي آن ها حکم مي کند.

2. عقل ستيزي:

يعني آموزه هايي که عقل به عدم درستي آن ها حکم مي کند.

3. عقل گريز:

يعني آموزه هايي که فراتر از قدرت درک عقل است و لذا عقل در مورد جزئيات آن مسکوت مي ماند. (2)
از آن جا که ادلّه عقلي گاهي قطعي و گاهي ظني اند و دلايل نقلي هم گاهي قطعي و گاهي ظني اند، در صورت بروز تعارض، حالات چهارگانه اي محتمل است که شرح آن در کتاب هاي مربوط به تفصيل آمده است. (3)

پي‌نوشت‌ها:

1. در اين نوشته از اين منبع بيشتر بهره گرفته شده است: فتح الله نجارزادگان، تفسير تطبيقي، ص 131-140.
2. ر.ک: محمدعلي رضايي اصفهاني، درسنامه روش ها و گرايش هاي تفسيري قرآن، ص 210- 211.
3. ر.ک: همان، ص 212.

منبع مقاله :
آزاد، عليرضا؛ (1391)، تفسير قرآن و هرمنوتيک کلاسيک، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی