آب هاي گرم و آزاد درياي پارس؛ دروازه اي گشوده بر جهان
آب هاي گرم و آزاد درياي پارس؛ دروازده اي گشوده بر جهان

 

نويسنده: دکتر عبدالرسول خيرانديش (1)




 
سراسر مرزهاي جنوبي ايران را دو درياي خليج فارس و درياي عمان در برگرفته است. اگر سواحل فلات ايران وجزاير و نيز رودهاي قابل کشتيراني را يکجا در نظر آوريم، ساحلي چند هزارکيلومتري با امکانات متنوع را در چشم انداز خويش خواهيم يافت. اين دو درياي پرنعمت و برکت که برروي هم درياي « پارس » ناميده مي شود از جمله درياهاي « گرم » و « آزاد » است. به مانند درياي پارس که دربردارنده ي مرزهاي جنوبي ايران است وهم گرم است وهم آزاد، درياهاي بسياري را در جهان مي توان سراغ گرفت. اما در چند قرن گذشته ي تاريخ بيشترين جايي که دو اصطلاح گرم و آزاد براي آن به کار رفته، همين درياست.
منظور از درياي گرم، درياهايي هستند که درهيچ يک از مواقع سال منجمد نمي شوند. پر واضح است که چنين اصطلاحي بيشتر و در اصل از جانب دولت هايي مطرح مي شود که در طول سال چندين ماه با درياهاي يخ زده درشمال کره ي زمين مواجه هستند؛ مانند روسيه، کشورهاي اسکانديناوي، بريتانيا، ايرلند و ايسلند؛ وگرنه بيشترسطح آب هاي جهان که حدود هفتاد و پنج درصد سياره ي زمين را دربر مي گيرد، منجد نمي شوند.
اصطلاح درياهاي آزاد نيز بي شباهت به درياهاي گرم نيست؛ زيرا آب هاي محصور در خشکي که همان درياچه ها باشند مشخص هستند. ازميان همه ي آنها نيز درياي مازندران بسيارمعروف است. از قرن هجدهم ونوزدهم ميلادي، روسيه ي تزاري بر قسمت هاي وسيعي ازسواحل آن سلطه يافت. اما درياها يا آب هاي آزاد، به درياهايي گفته مي شود که متصل به اقيانوس ها هستند. گاه نيز به عرصه ي اقيانوس ها که سراسرجهان را دربرگرفته اند نيزآب هاي آزاد يا بين المللي مي گويند. اين امرنشان مي دهد که مفهوم آزاد فقط مربوط به عدم محصور بودن يک دريا در خشکي نيست بلکه آزادي رفت وآمد در آنها نيز مدنظر است؛ چنانکه درياي سياه و درياي بالتيک که روسيه از قرن نوزدهم به آنها دسترسي يافت، هرچند جزو درياهاي آزاد هستند اما هر دو دريا به وسيله ي تنگه هايي با درياهاي ديگر و سرانجام اقيانوس ها مرتبط مي شوند و امکان محدودشدن و يا مسدودشدن دسترسي به درياهاي آزاد از طريق آنها وجود دارد. به همين جهت قراردادهاي بين المللي متعددي ناظر بر چگونگي استفاده از تنگه هايي مانند بسفر و داردانل وجود دارد. اين معاهدات که درقرن نوزدهم و بيستم منعقد شده اند با مشارکت بسياري از کشورها شکل گرفته اند اما نقش روسيه وانگلستان درآنها پررنگ تراست.
تا اينجاي سخن نشان مي دهد که درپيدايش يا گسترش کاربرد دو اصطلاح درياي گرم و آزاد امپراطوري روسيه ي تزاري، چه به صورت مستقيم و يا غيرمستقيم يا به طور سلبي و ايجابي، نقش داشته است. نيز چنان که متذکرشدم، بيشترين تأکيد و توجه درکاربرد اين اصطلاحات مربوط به درياي پارس است؛ وسرانجام به منظور آنکه نقش واهميت اين دريا را بيشتر و بهتر بتوان بازگو کرد، مختصري از تحولات دريايي روسيه ي تزاري صرفاً به عنوان نمونه و مقايسه ي تاريخي مرور مي گردد:
روسيهـ.قرن ها کشوري محصور در خشکي بوده است، تا آنکه دراوايل قرن هجدهم با سفر پطرکبير به اروپا و مشاهده ي پيشرفت هاي اروپاييان، دوره ي جديدي درتاريخ آن کشورآغازشد، زيرا او بدين نتيجه رسيده بود که علت پيشرفت اروپاييان، دسترسي آنها به دريا و بهره مندي ازآن است؛ لذا پطرکبير براي رسيدن به سواحل بالتيک تلاش هاي بسياري کرد و طي چندين جنگ سوئد را شکست داد تا آنکه سرانجام زمين مردابي و نه چندان وسيع در مصب رودخانه ي « نوا » ( Nova ) را به دست آورد. در اينجا دريا براي چندين ماه يخبندان مي شود، اما مي توان با عبور از تنگه ي گروئنلند به اقيانوس اطلس واقيانوس هاي ديگر دسترسي پيداکرد؛ چنانکه درجنگ1905 م. روسيه در ژاپن، ناوگان بالتيک ازاين تنگه به شرق دور اعزام شد. با دسترسي به بالتيک که با محدوديت هاي جغرافيايي بسياري نيز همراه بود، روسيه تزاري فرصت بيشتري براي توسعه اقتصادي ونيز قدرت سياسي و نظامي به دست آورد. تأسيس پايتخت جديد به نام « سن پترزبورگ » و ناوگان دريايي نيز در همين جا صورت گرفت. در همان حال تصرف سيبري که دسترسي به سواحل اقيانوس منجمد شمالي را ممکن ساخت نيزروسيه را با اقيانوس يخ زده در ماه هاي متمادي سال روبرو ساخت. اين وضعيت در سراسر سواحل سيبري تا شرق آسيا ادامه داشت و سرانجام در جنوبي ترين بندري که روس ها درساحل اقيانوس آرام به نام « ولادي وستوک » به دست آوردند، خاتمه يافت. تا اواخر قرن هجدهم ميلادي، امپراتوري روسيه تزاري که بيش از دَه ميليون کيلومتر مربع وسعت داشت از يک طرف به نحوي محدود از طريق بالتيک و در فاصله ي دور از طريق محدوده ي بسيارکوچک ولادي وستوک به درياهاي آزاد راه يافته بود. اما در اواخر قرن هجدهم با توسعه طلبي هاي کاترين کبير، روس ها به درياهاي سياه رسيدند. اين يک قدم بزرگ به سوي دسترسي به درياهاي گرم وآزاد بود. اما درياي سياه در واقع يک خليج بزرگ است. تنگه هاي بسفر و داردانل ارتباط اين دريا با مديترانه را برقرار مي سازد. از اين پس هر چند روسيه بازيگر مهمي در عرصه ي سياست جهان بود اما توفيق اندکي در کسب امتيازات خاص در مورد عبور از بسفر و داردانل داشت. پرداختن به اين نکته خود مبحث پر دامنه ايست و لذا از آن مي گذرم.
در اوايل قرن نوزدهم روس ها دست اندازي به دو سوي درياي مازندران را آغاز کردند و سرانجام نيز بر قفقاز وآسياي نمونه دست يافتند. از اين پس سياست رسيدن به هندوستان که گفته مي شد وصيت پطرکبير است، مطرح گرديد. تنها راه رسيدن به هندوستان نيز ايران آن زمان بود که از طريق راه هاي آزاد و گرم جنوبِ آن ميسر بود. اين مبحث خود در بردارنده ي تاريخ ايران قرن نوزدهم در همه ي ابعاد و جوانب آن است که محققان بسياري به آن پرداخته اند و لذا از آن نيز مي گذرم. فقط به اين نکته اشاره مي کنم که در پي رقابت هاي روس و انگليس، کشور ما خسارت بسيار ديد، اما روسها نيز عليرغم وسعت قلمروي حدود بيست ميليون کيلومتر مربع بيش ازآنچه تا آخر قرن هجدهم از دريا به دست آورده بودند، به آب هاي گرم و آزاد نرسيدند. با اينحال دريا سهم عمده اي را در برانگيختن روس ها به تلاش وتکاپو داشته است و از مؤلفه هاي مهم تاريخ چند قرن اخير اين کشور به شمار مي آيد.
به همين نحو مي توان درباره ي تاريخ ايالات متحده، بريتانيا، فرانسه، هند و... با توجه به سهم داشتن دريا در اقتصاد و سياست آنها سخن گفت؛ اما مورد روس ها از آن جهت جالب توجه است که به طور طبيعي دريا نداشته اند و براي رسيدن به آن بسيار کوشيده و توفيق اندکي داشته اند، در همان حال ما از رهگذر آن در دوره ي قاجار دچار زيان شديم، زيرا آب هاي گرم و آزاد جنوب ما آنها را متوجه خود ساخته بود. اما شگفت آنکه هزاران سال است که ما اين درياها و سواحل را داريم اما از آن به اندازه ي کافي بهره نمي گيريم. نعمات و برکات گوناگون دريا بسيار است و مي توانسته و همچنان مي تواند در اقتصاد ما نقش بسيار مؤثري ايفا کند. علاوه بر همه ي فوايدِ دسترسي به درياهاي گرم و آزاد که درياي پارس خود يکي از مهمترين آنهاست، ثروت ها و فرصت هاي فراوان مربوط به توسعه ي اقتصادي، انرژي، شيلات، اشتغال، گردشگري، ورزش، محيط زيست، و... را مي توان بيش از آنچه تاکنون مورد توجه و بهره برداري قرار گرفته، که کم هم نيست، مدنظر قرار دارد. اينکه ايرانيان روز به روز نسبت به حقوق و منافع دريايي خود توجه بيشتري نشان مي دهند و با حساسيت وحميّت و همبستگي بسيار در مورد آنها از جمله نام خليج فارس واکنش نشان مي دهند، حاکي از درک تاريخي بسيار بالايي است. علم وآگاهي مورد نياز آنها براي همراهي با اين حساسيت بايد روز به روز بيشتر شود. نيک مي دانيم که کشورهاي پيشرفته کشورهايي هستند که بيشترين بهره برداري را از دريا مي نمايند و اگر کشوري دريا دارد ولي عقب مانده است ( مانند کشورهاي آفريقايي ) به اين دليل است که از دريا به درستي بهره برداري نمي کند. اغلب کشورهاي توسعه نيافته از نعمت دسترسي به دريا محروم هستند. اين همه نشان مي دهد که ميان قدرت ملي و موقعيت جهاني کشورها و بهره برداري همه جانبه از دريا ارتباط مستقيمي وجود دارد. امروزه پيشرفته ترين فنون، ابزارها و دانش ها نيز مربوط به درياست و همچنان که در چند قرن گذشته بعضي از کشورها با تسلط بر درياها بر جهان استيلا يافتند، امروزه نيز با داشتن فناوري هاي برتر در زمينه ي بهر برداري از دريا بيشترين مزايا را نصيب خود مي سازند، جا دارد که بيش از پيش دريا در کانون توجه براي توسعه ي اقتصادي واجتماعي قرار گيرد.
اگر زماني باريکه ي ساحلي متصرفي روسيه در ساحل بالتيک معروف به « پنجره هاي گشوده بر اروپا » به شمار مي آمد و بدين عنوان معروف شد، سواحل طولاني و پرخير و برکت جنوبي ما، يعني درياي پارس را بايد « دروازه ي گشوده بر جهان » قلمداد کرد.

پي‌نوشت‌:

1- عضو هيئت علمي دانشگاه شيراز

منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول، تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر سوم )، تهران: خانه کتاب، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی