از تامین میوه دربار توسط اسرائیل تا قابله صهیونیست فرح
از تامین میوه دربار توسط اسراییل تا قابله صهیونیست فرح

 






 
«بزک نشدنی»؛ سلسله گزارش های فساد پهلوی ها (3)

رشوه 400 هزار دلاری نخست وزیر برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی

ویلیام شوکراس روزنامه نگار و نویسنده مشهور انگلیسی که سال ها در روزنامه‌ها و مجلاتی مانند ساندی تایمز، آبزرور، واشنگتن پست و نیوزویک قلم می زند وی در صفحه 91 کتاب آخرین سفر شاه که نتیجه سه سال کوشش و پیگیری وی درباره روند زندگی محمدرضا پهلوی بوده، در خصوص روابط میان رژیم پهلوی با اسرائیل و به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی رژیم پهلوی پس از یک سال و اندی از تشکیل این رژیم می نویسد:
«در ميان كشورهاي خاورميانه ايران تنها كشوري بود كه از ابتدا سياست همكاري پنهاني با اسرائيل را در پيش گرفته بود. در واقع روابط با اسرائيل، مناسبات ايران با كلية همسايگانش را تحت‌الشعاع قرار مي‌داد.»
این نویسنده معتقد است که اسرائیل شناسایی دو فاکتوی خود را با پرداخت رشوه‌ی قابل توجهی به محمد ساعد نخست‌وزیر وقت ایران به دست آورده است. اسرائیلی‌ها از طریق یک آمریکایی به نام " آدام " که با موساد همکاری داشت و مأمور مذاکره با ایران بود از طریق یک تاجر ایرانی مبلغ 400 هزار دلار به نخست‌وزیر ایران رشوه دادند تا موافقت هیأت وزیران را برای شناسایی اسرائیل به دست آورد.
در صفحه 93 این کتاب آمده است:
«از اسناد بایگانی اسرائیل معلوم می شود که شنایایی دو فاکتوی اسرائیل تصمیم شخص شاه نبوده است. (در اين موقع شاه چندان قدرتي نداشت) اسرائيل شناسايي دو فاكتوي خود را با پرداخت رشوة قابل توجهي به محمد ساعد نخست‌وزير وقت ايران به دست آورد.
مذاكرات را از جانب اسرائيل يك امريكايي كه هنوز در پرونده‌ها فقط «آدم» شناخته مي‌شود و با موساد همكاري داشته است رهبري مي‌كرد. او ضمناً يك تاجر ايراني را مي‌شناخت كه با نخست‌وزير دوست و «شريك تجاري» بود. از طريق اين شخص نخست‌وزير مطالبة 400000 دلار كرد تا موافقت هيئت وزيران را جلب و شاه را متقاعد سازد كه شناسايي دو فاكتوي اسرائيل خدمت به منافع ملي ايران است.
اين تقاضا منجر به بحث پر شر و شوري در وزارتخانة اسرائيل گرديد. نه تنها فراهم كردن اين مبلغ هنگفت براي دولت نوبنياد بسيار دشوار بود، بلكه بسياري از مقامات اسرائيلي با شدت وحدت استدلال مي‌كردند كه اسرائيل نبايد حيات خود را با پرداخت رشوه و اشاعة فساد آغاز كند [!!] ولي «آدم» به ابتكار خودش قسط اولية پول را كه 12400 دلار بود به تاجر مزبور و نخست‌وزير پرداخت. نتايج اين كار آني بود. نخست‌وزير دربارة اينكه بايد بين سياست و مذهب تفكيك قائل شد با روحانيون به مذاكره پرداخت. تغييراتي در اعضاي كابينه‌اش داد تا رأي موافق را تأمين كند و با شاه به گفتگو پرداخت.
از قراري كه به اسرائيلي‌ها گزارش دادند شاه گفته بود: اگر نخست‌ وزير و وزير امورخارجه موافق شناسايي اسرائيل هستند، من حرفي ندارم.» بنابراين مبلغ 400000 دلار پرداخته شد. اين تماسهاي اوليه و رشوه‌ها تا سي سال بعد منجر به همكاري سياسي و نظامي و امنيتي بين ايران و اسرائيل گرديد.»
از تامین میوه دربار توسط اسراییل تا قابله صهیونیست فرح

فردوست: رژیم پهلوی اصلی ترین متحد صهیونیست ها در منطقه

ارتشبد حسین فردوست نیز در صفحه 551 کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوي درباره شناسايي اسرائيل و پيامدها و آثار بعدي آن چنين اظهار كرده است:
«محمدرضا رژيم اسرائيل را به طور دو فاكتو به رسميت شناخت و همين كافي بود تا اسرائيل به طور غيررسمي سفارت خود را در تهران داير كند. اين روابط به حدي گسترش يافت كه محمدرضا چند پايگاه برون‌مرزي خود با كشورهاي عربي منطقه را به اسرائيل واگذار كرد و سازمان اطلاعاتي اسرائيل پس از قدرت‌هاي بزرگ فعال‌ترين سرويس اطلاعاتي در ايران شد. اسرائيل رژيم محمدرضا را تنها دوست و متحد خود در منطقه تلقي مي‌كرد و لذا به آموزش ساواك كمك‌هاي درجه اول نمود. ولي محمدرضا به خاطر فرهنگ اسلامي مردم ايران و به خاطر حساسيت مردم عرب منطقه جرئت نكرد روابط خود را با اسرائيل رسمي كند و آمريكا و انگليس نيز اين كار را صلاح نمي‌دانستند، زيرا ايران با نقش فوق مي‌توانست بهترين حلقه اتصال اسرائيل و كشورهاي عربي باشد.
اسرائيل پايگاه اصلي غرب در خاورميانه به شمار مي‌رود و براي آمريكا كشور پول‌سازي محسوب مي‌شود. صرف وجود اسرائيل سبب مي‌گردد تا كشورهاي عربي و ثروتمند منطقه دلارهاي نفتي خود را در مقابل سفارشات گران‌قيمت اسلحه به آمريكا بدهند. آمريكا هم با بذل و بخشش، مقداري از اين سفارشات را به كشورهاي اروپاي غربي واگذار مي‌كند. وجود اسرائيل براي شوروي نيز نافع است، زيرا بخشي از سفارشات نظامي نصيب اين‌ قدرت مي‌شود.

وقتی اعراب اسراییل را تحریم کردند و پهلوی نفت صهیونیست ها را تامین کرد

اهمیت صادرات نفت از ایران به رژیم صهیونیستی از این لحاظ برای آن رژیم حیاتی بوده است که این رژیم از سوی اعراب برای تامین انرژی مورد نیاز خود در تحریم قرار گرفته بود. ثانیا تامین سوخت مورد نیاز جنگنده های صهیونیستی در جنگ های چهارگانه با اسرائیل برای پیروزی این رژیم بسیار اهمیت داشته است. در سندی به جامانده از ساواک در این خصوص آمده است:

«جناب آقاي دكتر خلعت‌بري وزير امورخارجه

مجله الدستور مي‌نويسد كيسينجر بدون مشورت با پادشاه ايران كشور ايران را در ليست كشورهايي قرار داده كه امريكا به منظور تأمين نفت براي اسرائيل از استفاده نفت آنها تضمين داده و تأكيد نموده كه اسرائيل مي‌تواند بر آنها متكي باشد.
در اين مورد وزير امورخارجه آمريكا به كميته خارجي سناي اين كشور گفته است كه به اسرائيل وعده داده است در قبال خروج از منطقه نقش ابوروديس نفت مورد نياز را از ايران تأمين كند. كيسينجر در اين باره گفته است كه در جريان تحريم نفتي اعراب در سالهاي 1973 ـ 1974 ايران تمامي نفت مورد نياز اسرائيل را تأمين كرد.»
از تامین میوه دربار توسط اسراییل تا قابله صهیونیست فرح

جبران خوش خدمتی هویدا به صهونیست ها با زمین 140 هزار متری در سرزمین های اشغالی

در سند دیگری از ساواک، درباره رشوه به هویدا نخست وزیر ایران در سال 1344 از سوی رژیم صهیونیستی در خصوص فروش نفت افشاگری شده است.
در این سند آمده است:
«حسين بشيري عضو مالي دارايي و معاون سابق اداره كل حسابداري ژاندارمري كه با علمأ و روحانيون ارتباط نزديك دارد اظهار ميداشت چون آقاي هويدا نخستوزير در معامله محرمانه فروش نفت ايران به اسرائيل خدمت بزرگي به آن كشور نموده، دولت اسرائيل در قبال اين خدمت يك صد و چهل هزار متر مربع زمين در فلسطين به ايشان واگذار نموده است.»
از تامین میوه دربار توسط اسراییل تا قابله صهیونیست فرح

قابله اسراییلی فرح!

وابستگی رژیم پهلوی به رژیم صهیونیستی به حدی بوده است که شاه برای زایمان فرح، درخواست می کند تا پزشک یهودی از اسرائیل به ایران مسافرت نماید. در سندی از ساواک آمده است:
«در هفته گذشته نسیم نماینده پارلمان اسرائیل به مدت 24 ساعت به‌طور ترانزیت با بانو و اطفال خود به تهران وارد و در مدت اقامت خود از چند نفر سناتور‌هایی كه به اسرائیل رفته بودند و مقامات دولتی دیدن نموده و مذاكراتی به عمل آورده است. دكتر دوریل و ربی مئیر عزری نیز در این ملاقات‌ها با وی بوده‌اند.
روز سه‌شنبه هفته گذشته معاون وزارت كشور اسرائیل به تهران وارد و با مقامات دولتی ایران در مورد روابط سیاسی بین دو كشور مذاكراتی به عمل آورده در این ملاقاتها ربی مئیر عزری و دكتر دوریل در معیت نامبرده بوده‌اند.
بین محافل یهود گفته می‌شود كه پرفسور زوندوك طبیب مخصوص امراض زنان و قابله بین‌المللی برای وضع حمل علیا حضرت ملكه فرح بنا به دستور دربار به تهران خواهد آمد وی تاكنون دوبار به تهران آمده و در هر دو نوبت از دریافت وجه خودداری نموده است.»
از تامین میوه دربار توسط اسراییل تا قابله صهیونیست فرح

وقتی شاه میوه ی دربار را هم از اسراییل وارد می کرد!

این وادادگی تا حدی بوده است که میوه سفره شاه را هم از اسرائیل تامین می کردند. در سندی از اسناد وزارت خارجه سال 1353 – 1354 در این خصوص آمده است:
«میوه اسرائیل، علاوه بر بازار ایران در دربار هم جای خود را باز کرده بود.
روزنامه معاریو چاپ اسرائیل نیز در تاریخ 1/11/1354 خبر مربوط به ایران را با عنوان «پنیر و میوه اسرائیل بر سر سفره شاهنشاه ایران» گزارش داد:
«دیروز از طرف سازماندهنگان «هفته خواربار» اطلاع حاصل شد که مامور هیئت مدیره کاخ سلطنتی ایران از نمایشگاه «هفته خواربار» در تل آویو دیدن کرده است، نماینده ایران که یک یهودی به نام الف – شومر است، توجه خاصی به محصولات تازه کشاورزی از خود نشان داد و با شرکت آگراسکو برای خرید آوکادو، گلابی و سیب و با شرکت لبنیات اشتراوس برای خرید انواع پنیر برای سفره شاهنشاه ایران به مذاکره پرداخت.»
مئیر عزری، نماینده و سفیر غیر رسمی اسرائیل در زمان پهلوی، طی مدت هفده سال مأموریت خود در ایران با بسیاری از سران و مقامات بلندپایه آن دوران روابط بسیار نزدیک و صمیمی برقرار کرده بود. او در «یاد نامه»‌ ای که در سال 2000 میلادی در بیت المقدس به چاپ رسیده در خصوص سرلشگر ایادی که پزشک ویژه شاه بوده می نویسد که وی چشم و گوش شاه بوده و نسبت به یهودیان مهری ناگسستنی داشت. وی در خصوص خدمات ایادی به رژیم صهیونیستی نوشته است:
«در یکی از دیدارهای خانوادگی … در کنار ایادی نشسته بودم و پیرامون همکاریهای کارشناسان اسرائیلی تحت سرپرستی او گفت و گو می‌کردم. چند روز پس از آن دیدار ایادی کارشناسان ما را به ایران فرا خواند و با آنها پیمان بست تا میوه، مرغ و تخم مرغ ارتش ایران را فراهم کنند و برای ارتش مرغداری و دهکده‌های نمونه بسازند. هم چنین ایادی به بازرگانان و کارشناسان اسرائیلی یاری داد تا میوه مورد نیاز ارتش ایران را فراهم کنند.»
ارتشبد حسین فردوست در خاطرات خود، ایادی را با نفوذترین فرد دربار و حتی با نفوذترین فرد کشور قلمداد کرده و نوشته است که او برای خود ۸۰ شغل در سطح کشور درست کرده بود که همه مهم و پولساز بودند.
عزری نیز در همان یاد نامه می‌نویسد: «کسی باور نمی‌کرد که ایادی از شاه درخواستی بکند و پذیرفته نشود.»

کماندوهای صهیونیست در خدمت شاه برای سرکوب مردم

پس از اوج گرفتن قیام مردمی علیه رژیم پهلوی، صهیونیست ها منافع خود را در خط دیده و برای حفظ شاه اقدامات بسیار زیادی را انجام دادند که میتوان ایجاد جنگ رواني شديد عليه مردم با استفاده از وسايل ارتباط جمعي از سوی این رژیم نام برد.
از مهمترین این اقدامات اعزام نیروی کماندو به ایران برای حمایت نظامی شاه علیه مردم بوده است تا جنایاتی را که سربازان ایرانی حاضر به انجام آن علیه ملت نیستند را آنها انجام دهند.
روزنامه هاي صهيونيستي هاآرتص در شماره 23 اکتبر 1978، داوارد در شماره های 10 و 23 اکتبر 1978 و مجله نظامی سیکراهودشیت در شماره 3 نوامبر 1978 از قتل عام مردم در 17 شهريور را پرده بر مي دارند:
«اسراییل یک پل هوایی از فرودگاه لود و فرودگاه نظامی «رامات داوید» در نزدیکی حیفا برای رساندن سلاح های ویژه در جهت مقابله با خیل گسترده تظاهرکنندگان علیه دیکتاتور، به ایران ایجاد کرد. همچنین یک گروهان کماندو و عامل سابوتاژ و عملیات شهری با هواپیماهای شرکت «ال عال» از اسرائیل به تهران فرستاده شدند.
این گروه تابع اداره اطلاعات ارتش اسراییل بود شامل تعدادی از اسرائيلي ها بودند و همه افراد واحد، اونیفورم نظامی ارتش ایران را به تن داشتند. مقامات ایرانی این گروهان صهیونیست را سربازانی که از بلوچستان اعزام شده اند، دراین روزها یک پایگاه کوچک نظامی نزدیک آبادان و بندرعباس که اسراییل آن را اداره می کرد، محل تمرین عملیات ضد شورش شهری اسراییل بود.»
در اين گروهان، تعداد زيادي از صهيونيست‌هاي ايراني که زبان فارسي را خوب مي‌دانستند، به چشم مي‌خورد و کليه افراد واحد، ملبس به يونيفورم نظامي ارتش ايران بودند و مقامات ايراني براي کتمان اين موضوع شايع کردند که افراد اين گروهان از بلوچستان به تهران آمده‌اند.»
خبرنگار روزنامه لوموند نیز در گزارش خود در توصیف از جمعه سیاه در تاریخ 17 سپتامبر همان سال نوشت:
«شایعات در شهر حکایت از فرود آمدن سه هواپیمای حامل کماندوهای اسراییلی در فرودگاه مهرآباد در چهارشنبه شب می کرد و آنها عامل کار کثیفی بودند که سربازان ایرانی حاضر به انجام آن نشدند...»

غارت اموال تاریخی ایران توسط اسراییلی ها

از دیگر خیانت های صهیونیست ها علیه ملت ایران غارت آثار باستانی ایران با همراهی افرادی چون دفتر فرح پهلوی، اشرف پهلوى و پسرش شهرام پهلوى نيا، ارتشبد زاهدی، محسن فروغى از درباریان یهودی، ايوب ربنو، مهدى محبوبيان، یوحنا داوود، یعقوب نیمرودی و ... بوده است.
در یکی از اسناد بایگانی شده وزارت امورخارجه (سال 1343، كارتن 5، پرونده 30) در خصوص خبری در روزنامه صهیونیستی هاآرتص در 1/1/1365 آمده است:
«يكي از افرادي كه نقش مهمي در انتقال آثار باستاني ايران به اسرائيل داشت شخصي بود به نام ايوب ربانو. وي در طي 45 سال تقريباً در تمام نقاط ايران دست به عمليات حفاري زد و بزرگترين مجموعه ‌آثار باستاني ايران را گردآورد كه برخي از آثار آن در جهان بي‌نظير بوده و ارزش آن مجموعه به 5/4 ميليون ليره اسرائيلي مي‌رسيد.»
همچنین در گزارش 1615 مورخ 28/9/1344 از صادق صدریه (تل‌آویو) به وزارت امور خارجه، سال 49ـ1338، كارتن 5، پرونده 39 که از اسناد وزارت امورخاجه است آمده است:
«در گزارشي كه از نمايندگي ايران در تل‌آويو در سال 1344 در مورد كلكسيون ايراني موجود در موزه اسرائيل ارسال شده آمده است: كلكسيون مربوط به هنر ايراني در موزه اسرائيل در نوع خود يكي از مهمترين كلكسيونهاي جهان مي‌باشد. به عقيده كارشناسان، ارزش آن سه ميليون دلار است. در اين كلكسيون آثاري وجود دارد كه بهايي براي آنها نمي‌توان تعيين كرد زيرا در جهان منحصر به فرد مي‌باشند... در ظرف دو سال، كلكسيوني كه در اورشليم متمركز گرديد، شامل آثاري 3000 ساله از دوران ماقبل تاريخ تا قرن شانزدهم بود...»
در یکی دیگر از اسناد وزارت امورخاجه در این خصوص آمده است:
از تامین میوه دربار توسط اسراییل تا قابله صهیونیست فرح

«به قرار اطلاع واصله در مورد اسرائيل واقع در نزديكي دانشگاه عبري اورشليم در قسمت مربوط به ايران اخيراً يك محراب كاشي‌كاري متعلق به قرون هفدهم ميلادي كه در كف آن سنگ مرمر سياه به كار رفته است از ايران به اسرائيل منتقل شده است در همين موزه تعدادي مجسمه گوزن، بشقاب، سر شير، جام شراب به شكل سر گوساله و گوزن كه همه از طلاي ناب ساخته شده است نگهداري مي‌شود.
جام اخيرالذكر از آثار هخامنشي است و طبق توضيحي كه موزه برروي پايه فلزي جام داده است متعلق به پنج قرن قبل از ميلاد مسيح مي‌باشد اعداد كننده اين جام و ساير آثاري كه به آن اشاره شد يك تاجر يهودي عتيقه فروش مقيم پاريس به نام (رابينو) مي‌باشد و اشياء مزبور را به رسم امانت به موزه داده است و در مورد نحوه خروج اين اشياء از ايران اقلامي در دست نيست ولي مرتباً در چمدان‌هاي يهويادني كه به اسرائيل مي‌روند اشياء عتيقه ايراني بخصوص نسخ خطي كتب مختلف مخفي شده و بدون جلوگيري پليس وارد اسرائيل مي‌شود در اين باب قبلاً هم گزارشهايي از تأسيس موزه مزبور رسيده بود كه به موقع خود به اطلاع آن وزارت رسيده است. اينك مراتب جهت اطلاع انحصار مي‌گردد.»

منبع مقاله : رجانیوز




 

 

نسخه چاپی