هويت قومي ترکمن ها
 هويت قومي ترکمن ها

 

نويسنده: جعفر يوسفي





 

به مجموعه خصايص و ارزش هاي مشترک يک ملت که افراد نسبت به آن خودآگاهي يافته و به واسطه آن ها احساس يگانگي و تعلق به همديگر ايجاد مي گردد هويت ملي مي گويند. اصولاً مقوله هويت داراي سطوح گوناگوني است که به منزله يک طيف، از هويت فردي آغاز شده و به هويت ملي مي انجامد. در ميان دو سوي اين طيف، سطوحي از هويت قرار دارد که هر کدام در هويت بخشي به اجتماعات انساني نقشي ايفا مي کند. از جمله اين سطوح هويتي مي توان به هويت خانوادگي، هويت قبيله اي و هويت قومي اشاره کرد. اما نکته اساسي در زمينه نحوه تعامل و اثرگذاري و اثرپذيري سطوح هويت اين است که معمولاً سطوح جزئي تر هويت در طول سطوح کلان تر آن قرار دارند، نه در عرض آن. عمده ترين عناصر و اصلي ترين گزاره هاي هويت ملي را مي توان در نمايه هاي اساسي زبان، نژاد، دين و مذهب، تاريخ مشترک، سرزمين مشترک، ميراث ها و نمادها و احساسات و علايق مشترک ملاحظه کرد. اما محققان بر اين باورند که لازم نيست هميشه همه اين عوامل وحدت بخش حضور داشته باشند. به عنوان نمونه ملت آلمان مذهب واحدي ندارد؛ ملت سوئيس گروه هاي زباني متعددي ميان ترکمن هاي ايران با سرزمين و تاريخ ايراني وجود دارد که هويت قومي آن ها را به هويت ملي گره مي زند.

جايگاه زبان

ترکمن ها زبان خود را « ترکمن ديل » يا شاخه « جنوب غربي » زبان ترکي شناخته و قرابت زبان شناختي آن را با ترکيي آذربايجان و ترکيه بيش از قرابت آن با زبان ترکي ساير ملت هاي آسياي مرکزي مانند قرقيز، ازبک و قزاق دانسته اند. زبان ترکمني مانند زبان آذربايجان و ترکيه به طور گسترده اي با زبان هاي عربي، فارسي و روسي آميخته شده است. ( کنعاني، 1379، 222 ). با اين حال، اگرچه برخي اقوام ايراني از جمله ترکمن ها زبان خاص خود را دارند، همواره زبان فارسي زبان ملي اين اقوام نيز بوده است. آشنايي نزديک شاعران، نويسندگان و تاريخ نويسان و بيشتر اشخاص باسواد ترکمن با ادبيات غني فارسي از يک سو و ظهور حکومت هاي سلجوقيان، خوارزمشاهيان، تيموريان و ... درآميختگي زبان ترکمني و فارسي در گذشته نقش مهمي داشته است. آموختن شعر و ادب فارسي توسط شعرا و علماي ترکمن در عصر سلجوقيان و سده هاي بعد از آن موجب تأثير مستقيم مضامين و معاني و قالب هاي شعر فارسي در ترکمني مي شود. چنانکه برخي از شعراي ترکمن به دو زبان ترکمني و فارسي شعر مي سروده اند و عده اي به ترجمه آثار منظوم ادب فارسي پرداخته اند و عده اي آثار خويش را فقط به زبان فارسي نوشته اند.
در همين راستا، بسياري از شعرا و نويسندگان آن ها به زبان فارسي آثار ماندگاري به جاي گذاشته اند. ميراث مکتوب فارسي ايراني، ميراث صاحبان هنر تمام اقوام اين سرزمين است و فقط مخصوص فارس زبانان نبوده و نيست. در واقع ايراني خواندن آن ها به زبان فارسي بستگي ندارد؛ چنانچه اگر مردم کشور فرانسه « فرانسوي » خوانده مي شوند، نه تنها به سبب زبان، بلکه به سبب فرهنگ است که عامل اصلي تشکيل دهنده هويت ملي آن هاست. در گذشته تمام شاعران، نويسندگان و تاريخ نويسان و بيشتر اشخاص باسواد ترکمن، زبان فارسي را مي دانستند و به اين دليل، با ادبيات غني فارسي آشنايي نزديکي داشتند. بيشتر اين اشخاص، از شاهنامه فردوسي گرفته تا آثار ابوسعيد ابوالخير، عمر خيام، نظامي، عطار، جلال الدين رومي، سعدي، حافظ و جامي را مطالعه مي کردند. و به زبان فارسي شعر مي گفتند. کتاب هاي بوستان و گلستان سعدي، ديوان حافظ و ديگر شاهکارهاي ادبي فارسي، همواره در زمره کتاب هاي درسي مدارس ملل خاورزمين بوده است. در تاريخ ادبيات ترکمن، چهره هاي بسياري را مي بينيم که به فارسي شعر سروده اند و داستان ها و قصه هاي بسيار نوشته اند و آثار نظم و نثر گران بهايي از خود به يادگار گذاشته اند. حتي بعضي از پژوهشگران ترکمن معتقدند که مختومقلي، شاعر معروف ترکمن، به فارسي شعر گفته است.
علاوه بر نکات مزبور، همزيستي مشترک و مراودات اقوام ايراني با يکديگر نيز در آميختگي زبان فارسي و ترکمني و حتي ساير زبان ها و لهجه هاي اقوام ايراني مؤثر بوده است. مثلاً ترکمن ها از دوران قديم با طايفه هاي فارسي زبان از جمله تاجيک ها و افغان ها و در مناطق گرگان و خراسان در جوار هم زندگي مي کردند. از اين نظر آن ها به جهت اقتصادي به هم پيوسته بودند و کشاورزي و به خصوص آبياري مزارع، پرورش دام و درختان را از هم ياد مي گرفتند. از آن هنگام عناصر زباني زبان هاي طايفه هاي فارسي زبان از جمله زبان سغدي و زبان خوارزمي باستاني به زبان ترکمني آميخته شد. جالب توجه است که تعدادزيادي از واژه هاي ترکمني با زبان فارسي مشترک است که در زندگي روزمره مردم مورد استفاده قرار مي گيرد. از نظر معني آن ها را مي توان به شرح ذيل گروه بندي نمود.
1- کلمات مربوط به اعضاي بدن و اعضاي خانواده و روابط و مناسبت هاي قوم و خويشي: کَلّه ( کِلّه )، کمر ( به ترکمني به معني کمربند )، گردن ( به معني شانه )، قول ( به ترکمني « قُل » به معني دست )، آقا، باجي، بي بي، دايي، داداش ( به ترکمني «واُده » يعني برادر پدر ).
2- اسامي ظروف، غذا و خوراک و مفاهيم و اصطلاحات مرتبط با آن ها: قازان، چمچه، قاشق، جزغال، قلهمه، قيماق، قِيمه، پلو چلو، شيشليک، دلمه، آغوز، چاپاتي، نان، قاتق، ناهار، کاسه، سبد، خيار، کلم، چغندر، قند، آش، مايع و غيره.
3- کلمات مربوط به لوازم خانگي و لباس از جمله: اتاق، قاپو، قالي، قرطي، قيچي، گليم، چکمه، چارق، اتو، چاقو، قمه، کرسان، الک، توره، قاب، جام، پلاس، پنجره، آينه، شيشه، ديوار، تاقچه ( به ترکمني تِکجه )، چارقد، کفش، ترازو، بزک ( آرايش ) و غيره.
همراه با واژه « دوشَک » زبان پهلوي باستاني کلمه « تشکَ » نيز مورد استفاده قرار مي گيرد که اصلش از فعل ترکمني « دوشِمِک » به معني گستردن و پهن کردن است.
در زبان فارسي، اصطلاحات سياسي، اجتماعي و نظامي زيادي نيز وجود دارد که از زبان ترکمني اخذ شده است مثلاً بيک، بيکر بيگي، بيگُم ( بيک من، خان من )، کِنکاش ( گِنگِش، مشورت )، يوزباشي، ايلخان، ايلبيگي، ايلچي، قراول، توغ ( پرچم )، چاپاد يورش ( اردو )، دلماج، چپاول، اُلجا، بالبان، توپ، قِليج يا کلمات هم خانواده مثل قنداق ( در تفنگ ) و قنداق ( پارچه اي که کودک را در آن مي پيچند ).
برخي ديگر از کلمات مشترک را مي توان در اسامي حيوانات و پرندگان يافت، مثل: طرلان، چکوک، شنگار، جيران، مرال، قوچ، خرس، يابو، يرغه، آغل، اَرسلان، غاز، قورباغه، قزل، يا اسامي ميوه ها و گياه ها از جمله امرود، يونجه، توت، جو ( به ترکمني جُِوِن ) و نيز اشيايي چون چوب، چادر، آلتون، چخماق، منجوق، باتلاق، اَلو ( آتش )، اُلنگ، قايق، قپان، سرمه، اتاق، قندز، قاميش.
در هر صورت اگرچه ترکمن ها زبان محلي خود را دوست دارند و از اينکه رو به فراموشي است نگران هستند اما زبان فارسي را به عنوان زبان ملي قبول داشته و آن را چون شکر شيرين مي دانند. آنان هر چند هميشه يا بيشتر اوقات با هم قومي هاي خود به زبان محلي تکلم مي کنند، ولي افزايش کاربرد لغات، واژگان و اصطلاحات فارسي در گفتگوهاي روزمره شان، نشان از نفوذ اين زبان در بين ترکمن ها دارد. در واقع بين هويت قومي ترکمن و ميزان گرايش به زبان ملي رابطه اي مستقيم و مثبت وجود دارد. دليل اين همبستگي را مي توان در چند عامل دانست: اولاً ترکمن ها از گذشته هاي دور تاريخي با اين زبان آشنايي داشته و در ارتباط بوده و عالمان و شاعرانشان به اين زبان و ادبيات فارسي آگاهي کامل داشته اند. به عنوان نمونه مختومقلي فراغي شاعر بزرگ ترکمن در يکي از سروده هايش با تمجيد از برخي شاعران فارسي گو آرزو مي کند که اي کاش او هم در رديف آنان جاي مي گرفت. ثانياً زبان فارسي از طرق مختلفي توانسته نفوذ خود را در بين اقوام ايراني و همچنين قوم ترکمن گسترش دهد. امروزه نيز به سبب استفاده گسترده ترکمن ها از زبان فارسي در ادارات و مدارس و مراودات با ساير اقوام ايراني و مسافرت ها به شهرهاي ايران، واژگان فارسي بيش از گذشته در گفتگوهاي روزمره مورد استفاده قرار مي گيرد ( سخاوتي فر، 1386، 132 ).

دين و مذهب

يکي از اصلي ترين مؤلفه هاي هويتي که کارکردش وحدت و اتحاد اقوام ايراني را به ارمغان آورده اعتقادات و باورهاي اجتماعي برآمده از دين مبين اسلام است. اسلام بيش از هزار سال، آيين مشترک همه گروه ها و اقوام ايراني به شمار مي آمده؛ به گونه اي که اعتقاد و وفاداري به آموزه هاي اسلامي بخش اعظمي از تاريخ طولاني اين کشور را تشکيل داده است؛ لذا دين اسلام به عنوان زيربناي هويت ملي ايرانيان در اين عرصه همواره به مثابه نيرويي وحدت بخش عمل کرده و علي رغم وجود مذاهب مختلف شيعه و سني درنقاط مختلف اين سرزمين، تمامي ايرانيان مسلمان، و اقوام ايراني حول محور دين مبين اسلام از کيان و مرزهاي کشور اسلامي خود دفاع کرده و در مقام عمل و مقاطع حساس نمونه اي مثال زدني از انسجام و همگرايي ملي را به نمايش گذاشته اند ( عسگري خانقاه و کمالي، 1374، 155 ).
ترکمن ها مسلمان، اهل سنت و حنفي مذهبند. حدود قرن دهم ميلادي با دين اسلام آشنا شدند و اسلام باعث تغييرات زيادي در زندگي ترکمن ها شد. آن ها از اعتقادات قبلي خود دست برداشتند و به خداي يگانه ايمان آوردند. تأثير اسلام بر اين قوم چنان بود که حتي در مورد پيدايش کلمه ترکمن گفته شده که اين واژه به دنبال مسلمان شدن آن ها در اواخر قرن دهم پديد آمده است ( کنعاني، 1379، 233 ). تأثير اسلام در گروه هاي مختلف ترکمن متفاوت بوده و در گروه هايي مانند گوگلان ها که زودتر از همه گروه ها يکجانشين شدند، نفوذ مذهب و روحانيون بيشتر بوده است ( عسگري خانقاه و کمالي، 1374، 158 ).
ترکمن ها مانند ساير اقوام ايراني تشرف به خانه خدا و زيارت آن را از آرزوهاي بزرگ خود مي دانند. کساني که توفيق چنين زيارتي را کسب مي کنند پس از بازگشت، به خاطر کسب پايگاه و منزلت حاجي مورد احترام بيشتر قرار مي گيرند. علاوه بر زيارت مکه مکرمه، زيارت ساير اماکن مذهبي به ويژه زيارت مرقد امام رضا ( عليه السلام ) در ايران نزد ترکمن ها ارزش والايي دارد ( کنعاني، 1379، 234 ).

نژاد

واژه نژاد به گروهي از مردم اطلاق مي شود که از خصوصيات زيستي و جسماني يکساني برخوردارند به طوري که اين خصوصيات آنان را از ساير گروه ها متمايز مي سازد. در ايران چندان تفاوت نژادي در بين اقوام مختلف ديده نمي شود و شايد تنها ترکمن ها باشند که تا حدودي از نظر فيزيک ظاهري از ساير اقوام متمايزند. ترکمن ها با توجه به خاستگاه اصلي شان متعلق به نژاد زرد بوده و داراي ويژگي هاي جسماني خاصي اند.
با وجود اين، اگرچه در قديم، اين عامل در ميان اقوام ابتدايي و نيز در قرون وسطا و شايد هم تا اين اواخر، در ميان مردم بعضي از حکومت ها و فيلسوفان و نظريه پردازان اجتماعي جزو عوامل مهم همبستگي و هويت ملي به شمار مي رفت، در دنياي کنوني نژاد به عنوان يک عنصر هويت بخش، اهميت سابق خود را از دست داده و فراتر يا فروتر بودن يک نژاد خاص ديگر معناي چنداني ندارد چرا که اعتقاد عمومي اين است که با گذشت زمان بسيار طولاني از بدو پيدايش انسان تاکنون نژادهاي مختلف انساني در نتيجه عوامل گوناگون نظير جنگ و اشغال يک سرزمين، مهاجرت ها و ... در هم آميخته شده و بحث از نژاد يا نژادهاي خالص چندان نمي تواند عامل مجزا کننده اي براي گروه هاي انساني باشد ( سخاوتي فر، 1386، 29 ). به ويژه باگسترش ارتباطات و اختلاط و امتزاج زيادي که بين مردم جوامع مختلف جهان صورت مي گيرد، موضوع نژاد ديگر اهميت سابق را ندارد.

تاريخ مشترک

فلات پهناور ايران در طول تاريخ چند هزار ساله خود، شاهد مهاجرت ها و تهاجمات گروه ها و اقوام مختلفي بوده است. آريايي ها، اعراب، ترکمن ها و ترک ها از جمله اقوامي بودند که دراين سرزمين گام گذاشته، در گذر زمان به همراه ساکنان اين مرز و بوم، تاريخ، فرهنگ و تمدن ايراني را شکل دادند. قوم ترکمن که از جمله آخرين گروه قومي مهاجر به فلات ايران به شمار مي آيد، ابتدا در نواحي شمالي مرزهاي ايران سکنا گزيده و سپس با مساعدتر شدن شرايط، به قسمت هاي شمالي و شمال شرقي ايران نفوذ کردند. از اين رو، تاريخ مشترک ترکمن ها با ايرانيان و خاطرات تلخ و شيرين زندگي در يک سرزمين يکي از عوامل انسجام بخش محسوب مي شود. چنانچه مؤلفه ميراث مشترک تاريخي، يعني داستان ها و افسانه ها و اساطير و حماسه ها و سنن و خاطرات خوش و ناخوش و احساسات و علايق عاطفي مشترک و توجه مستمر به آن ميراث و سنن و اساطير، در سرزميني وجود داشته باشد، هويت ملي، برتر از هويت هاي قومي چندگانه خواهد بود و وحدت ملي با وجود چند قوم تحکيم خواهد يافت. مشروط بر اينکه عوامل خودکامه، آزادي و احساس همدلي و همدردي و همبستگي و امکان همجواري و همکاري و همزيستي اقوام را از ميانه برندارند. مردم يک کشور، از هر قوم، دين و زبان، به سبب تعلقات سرزميني، تاريخ و فرهنگ مشترک، خود را موظف به پاسداري از فرهنگ ملي مي دانند. در اين راستا، همه اقوام ايراني در طول تاريخ حيات اجتماعي- سياسي خود، تعصب سرزميني و احساس تعلق جمعي به فرهنگ ملي خود را، به هنگام تهاجمات تاريخي بيگانگان به اين سرزمين نشان داده اند و همه با حفظ علاقه و وفاداري به فرهنگ و زبان و دين و مذهب قومي خود، يکپارچه و با يک روحيه ملي گرا در برابر تعرضات خارجي به پا خاسته و از سرزمين و مردم و فرهنگ ايران حراست کرده اند.
از اين نظر ترکمن ها با توجه به تأثيرگذاري و تأثيرپذيري از تحولات سرزمين ايران و به ويژه حکومت هايي که به کمک وياري اين قوم در ايران دوره اسلامي تشکيل شد، سهم بزرگي در تاريخ مشترک سرزمين ايران داشته و خاطرات تلخ و و شيريني را مانند ساير اقوام در پيشينه خود دارند. نگاهي به تاريخ سياسي سرزمين ايران از زمان سلجوقيان تاکنون و مناسباتي که هر يک از اين حکومت ها با اقوام ايراني در محدوده سرزميني ايران داشته اند و پيوندها و خاطرات مشترک آن ها از يک سو و تعلق سرزميني به تناسب نگاه حاکمان به اقوام از سوي ديگر مي تواند تا حدودي بازگو کننده همدردي و همدلي آن ها باشد. به طور کلي، با مطالعه تاريخ سياسي قوم ترکمن متوجه مي شويم که رفتار سياسي قوم ترکمن در برخورد با حکومت هاي مختلف مرکزي متفاوت بوده است. به اين صورت که هر گاه اين قوم از سوي حکومت ها يا اقوام ديگر مورد تهديد و يا تحت فشارهاي مالياتي قرار داشته مترصد فرصتي بوده که سر به شورش و طغيان بزند. چه بسا در اين هنگام موجبات سقوط و زوال حکومت ها را نيز فراهم آورده اند. اين مراحل بيشتر در زمان گذار تاريخي اتفاق مي افتاده که معمولاً حکومت هاي مرکزي قدرت چنداني براي کنترل آن ها نداشته اند. در اين زمان شيطنت هاي حکومت هاي ديگر چه حکام و خانات خيوه و بخارا و يا چه دولت هاي روسيه و انگليس و عثماني مزيد بر علت مي شد و همه اين هازمينه شورش و آشوب ترکمن ها را به ويژه در دوره هاي گسست تاريخي فراهم مي کرده است. قوم ترکمن همان طور که در فروپاشي و زوال حکومت هاي مختلف دخالت داشته، در روي کار آوردن حکومت هاي جديد نيز مؤثر بوده است.

تعلق به سرزمين

تعلق سرزميني يا زيستگاه مشترک يکي از مؤلفه هاي مهم تشکيل دهنده هويت زاييده محيط ملي است. اساساً هويت ملي در درجه نخست جغرافيايي هر ملت است. محيط جغرافيايي تبلور فيزيکي، عيني، ملموس و مشهود هويت ملي به حساب مي آيد. براي شکل گيري هويت واحد ملي، تعيين محدوده و قلمرو سرزمين مشخص ضرورت دارد. بر اين اساس هويت عبارت است از نگرش مثبت به آب و خاک به اين جهت که ساکن يک کشور و يک سرزمين معين هستيم و از جايگاه مشخصي در نظام هستي برخورداريم. از اين منظر وجود يک سرزمين مشترک عامل اصلي همبستگي بين افراد يک ملت است؛ مردمي که در سرزمين زندگي مي کنند خواه ناخواه با يکديگر همبستگي فرهنگي پيدا مي کنند. هانس کوهن، جامعه شناس و سياستمدار ملي گراي امريکايي، مي گويد: « سرحدات سياسي باعث به وجود آمدن ملت ها مي شود »، مثلاً ملت کانادا که از ترکيب دو ملت کاملاً متمايز به وجود آمده است محصول وحدت سياسي و جغرافيايي کشور کاناداست. اين نظريه در مورد ايران نيز صدق مي کند. برخي از اقوام ايراني از جمله ترکمن ها اگرچه داراي قدمت باستاني در جغرافياي باستاني ايران نيستند اما از زمان هاي دور به ويژه بعد از انقراض ساسانيان طوايف و جماعت هاي غيرايراني مانند عرب ها و ترکمن ها به داخل ايران آمده و در گوشه و کنار اين سرزمين پهناور و پرنعمت استقرار يافته اند و به مدت طولاني در جامعه ايران زندگي کرده و با فرهنگ ايراني آشنا شده و آن را پذيرفته اند. حضور چند صد ساله اقوام مهاجر در ايران و وحدت و يکپارچگي آن ها با ديگر برادرانشان منجر به اتصاف به صفت ايراني شد ( طبيبي، 1378، 314 ). آن ها در چارچوب سرزمين مشترک، سهم بزرگي در ساختن هويت فرهنگي- سياسي ايران داشته و هر کدام لايه هايي به اين هويت افزوده اند.
در واقع برخلاف متغيرهايي نظير ميراث فرهنگي، زبان و تا حدودي تاريخ ملي، سرزمين ملي به عنوان يک عامل مشترک در بين تمامي گروه ها و اجتماعات قومي نقش مهمي در تقويت ملي گرايي دارد. ترکمن ها نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و نسبت به اين عامل دلبستگي بالايي از خود نشان داده اند ( سخاوتي فر، 1386، 133 ).
از سوي ديگر محققان تأييد مي کنند که فلات ايران در طول قرن ها جايگاه قبايل و ملل بسياري ( از جمله ترک و ترکمن ) بوده است. اين امر بيانگر اين نکته است که اقوامي مانند ترکمن بر اثر حضور مداوم و مؤثر در سرنوشت سرزمين ايران، تعلق سرزميني پيدا کرده و اين علقه در زمان هاي خاص به ويژه در هنگام تهديدات خارجي به خوبي خود را نشان داده است. به عنوان نمونه واژه ترک که به قوم ترک، صرف نظر از تقسيم آن به قبايل متعدد، اطلاق مي شود، در نام هاي جغرافيايي ايران به فراواني ديده مي شود: ترک دره، ترک ويران، ترکه ده، قيز قاپان ترک ( آذربايجان )؛ قلعه ترک ( کرمانشاه )؛ ده ترکان ( بختياري، لرستان )؛ رباط ترک، باقرآباد ترک، مهرنجان ترک ها ( ايران مرکزي )؛ ترکان، ترکان هرابرجان، ترک سلويه ( فارس )، ترک آباد ( کرمان )؛ ترکان آباد ( مکران )؛ ترک، بوربور ترک ( در برابر « بوربور کرد » )؛ دلنجان ترکيه ( در برابر « دلنجان کرديه » )، طراقي ترک ( در برابر « طراقي کرد » )، کلاته ترک ها ( خراسان )؛ رگن ترک، ترکان ده ( زنجان )، ترک محله، ترک کلا ( مازندران ). به همين ترتيب، نام قوم ترکمان ( تُرکمَن، ترکِمَن؛ جمع: تراکمه ) نيز در نام هاي جغرافيايي ايران بسيار ديده مي شود از جمله: تپه ترکمن، ترکمان، حصار ترکمان، اوزان ترکمان، تراکمه، کهريز تراکمه ( آذربايجان )؛ ترکمان ده ( ايران مرکزي )؛ ترکمن خيل ( مازندران )؛ خرتوت ترکمن ها؛ کلاته ترکمان ( کرمان ). بعضي از نام هاي قبايل ترکمن هاي ايراني مانند يموت، گوگلان، سالار و ساريق، در نام هاي جغرافيايي آمده است: يموتيم باشي، سالاري، سالارآباد، سالاريه ( خراسان )، سالار محله ( گيلان ) ( ساوينا، 165- 182 ).
از سوي ديگر، يکي از نشانه هاي تعلق سرزميني را مي توان در اشعار و حماسه سرايي هاي ترکمن جستجو کرد؛ شاعراني چون عيدي اونق، آنه محمد ساده، عبدالقهار صوفي راد، ناز محمد پقه، عبدالرحمان ديه جي، عبدالحکيم مختومي و ... که زيباترين و دلنشين ترين اشعار آنان، اشعاري است که به سرزمين خود ايران هديه نموده اند و عزت، مجد و عظمت روزافزون ملت ايران و سرزمين ايران را آرزو کرده اند.
عيدي اونق در يکي از اشعار خود مي گويد:
بومقدس توپراغينگدا واطانيم، سنينگ اوچين دوشان اوغول من.
قسم اديان آق سويت برن انم دن، ساويلسام هم سنگ يولينگدان ساويلمان...
ترجمه: اين سرزمين من اي ايران! در خاک مقدست زاده شده ام فرزند تو و از آن توام. سوگند! اگر از مادر خود نيز بگذرم، از تو هرگز نخواهم گذشت اي ايران!
عبدالقهار صوفي راد در اشعار خود به شکوه و عظمت ايران اشاره کرده و در آن، حس تعلق ترکمن را در آن بروز داده است:
اي واطان
اي بييک واطان
گون مه گوندن بوي آل
موندانام بييک لن واطان
يورگينده عشق بسله نن انسان بيز
سن بيزه معشوق
سن بيز جنان
سن بيزي دوغوران
سن بيزي دونان
عشقده سانگا فدا يورکلر بيلن
بو دينگ دويغي دال
اينام دير، اينان
ترجمه: اين سرزمين من، اي سرزمين باشکوه و باعظمت من! هر روز شکوهمند و شکوهمند تر باش. ما انسان هايي هستيم که عشق در دل هايمان ريشه دوانده است. تو معشوق و جنان مايي. تو ما را زادي، پرورش دادي. با جان هايي که قرباني ره عشق تواند. اي سرزمين من! اين تنها يک احساس نيست. باور است، باور کن!
دلبستگي و تعلق خاطر به سرزمين که با مرزهاي معين مشخص مي شود، در مقاطع مختلف تاريخي ايران در قالب آمادگي دفاع از سرزمين در هنگام بروز خطر، ترجيح دادن زندگي در کشور خود بر ساير نقاط جهان يا عدم تمايل به پذيرش سرزمين مشخص به عنوان کشور خود و مبارزه با دشمنان و نفي هر نوع سلطه پذيري بيگانگان نشان داده شده است. اين احساسات و علايق را مي توان در شاعران ترکمن ملاحظه کرد که با درک و آگاهي هاي سياسي و قدرت زباني، هميشه در ستيز با استکبار جهاني بوده اند. علاوه بر اين گام هايي در جهت ارتقاء آگاهي هاي عموم برداشته اند که اين امر خود به تحريک احساسات مردم منجر مي شود و بينش سياسي آنان را تقويت مي کند. شاعران متعهد ترکمن، اشعار فراواني را درباره نفي هر گونه سلطه بيگانگان سروده اند که به خاطر رواني و همچنين به خاطر احساس مملو از صداقت در آن، زبانزد مردم گشته اند:

ستار سوقي:

پنجه لنگدن، قان داميپ دور ظالم امريکا سنينگ
ير يوزينده، ظلمينگي بير گوهن کسر دنيا سنينگ
قان شهرينه اوويردينگ سن خرمشهرينگ آديني
خوزستاني اوده ياقدينگ، قويمادينگ هيچ زاديني
ير يوزينده اولچريپ يونگ، قانلي اورشينگ اوديني
پنجه لنگدن قان داميپ دورظالم امريکا سنينگ
ير يوزينده ظلمينگي بير گون کسر دنيا سنينگ
آبادانيم، گوزل شهريم، گورنه ويران بولدي هي
مکتب و مجيدي تابان يرگه يگسان بولدي هي
آيريليپ ذوقي صفالار، ظلمي سلطان بولدي هي
ترجمه: اي امريکاي ظالم، از پنجه هايت خون مي چکد! روزي دنيا، ظلم تو را از روي زمين برخواهد چيد. تو « خرمشهر » را به « خونين شهر » تبديل کردي. « خوزستان » را به آتش کشيدي و نابود ساختي و در سراسر دنيا شعله جنگ افروختي! اي امريکاي ظالم، از پنجه هايت خون مي چکد! تو آن شهر زيبايم، آن « آبادان » را، ويران کردي و مسجد و مدرسه اش را با خاک يکسان نمودي! ديگر هيچ ذوق و صفايي نمانده است. ظلم تو عالم گستر است، اي آمريکاي ظالم از پنجه هايت خون مي چکد! روزي دنيا، ظلم تو را از روي زمين برخواهد چيد ( شادمهر، 1377، 26 -29 ).
منبع مقاله :
يوسفي، جعفر، (1391)، قوم ترکمن، تهران: نشر اميرکبير، چاپ اول.



 

 

نسخه چاپی