بازخواني صبر زينب (س) بر پايه آموزه هاي قرآن
بازخواني صبر زينب
بازخواني صبر زينب (س) بر پايه آموزه هاي قرآن
نويسنده:خليل منصوري
منبع:روزنامه کیهان
بي گمان يكي از خصلت ها و فضيلت هاي انساني، تحمل و بردباري برمشكلات و سختي هايي است كه از هر سوي به انسان هجوم مي آورد. انسان زماني مي تواند در برابر سختي ها و مصيبت ها خود را بيمه نمايد و با هر مصيبتي جزع و فزع نكند كه از خصلت صبر برخوردار باشد. اين خصلت در آموزه هاي قرآني به عنوان يكي از برترين فضايل انساني شمرده و دارندگانش به بزرگي ستوده و تكريم شده اند.از كساني كه در گروه صابران مورد ستايش و تجليل قرار گرفته اند، پيامبران بزرگ خداوند هستند كه به جهاتي چند به داشتن اين خصلت و فضيلت ستوده شده و در قرآن به اين صفت گرامي داشته شده اند.با توجه به نگرش منفي و گاه تحليل و تبيين نادرست مفهوم صبر، برداشت هاي ناروايي از آن شده كه اين خصلت را از فضيلت گاه به حد رذيلت تنزل مي دهد و به جاي آن كه بستري براي كمال انساني باشد خود عاملي بازدارنده و مانعي بزرگ براي آن به شمار مي آيد. از اين رو بازخواني مفهوم صبر بر پايه آموزه هاي قرآني ضرورتي است كه مي بايست انجام پذيرد.
حضرت زينب(س) نه تنها در ميدان كربلا و رخداد دردناك طف، جلوه هايي از صبر قرآني را نشان داد بلكه در تمام طول زندگي خويش از زماني كه در كنار مادر در دفاع از ولايت كبرا و خلافت عظما قرار گرفت تا زماني كه دركنار امير مؤمنان(ع) در برابر قاسطين و ناكثين و مارقين و تا در كنار امام حسن مجتبي در برابر خودفروشان اهل دين و تا دركنار امام سجاد براي دفاع از امامت و حريم ولايت ايستادگي و پايداري ورزيد، نمونه اي عيني از صبر و مفهوم درست و واقعي از حقيقت آن را نشان داد. از اين رو در اين نوشتار تلاش شده است تا با تحليل و تبيين آموزه هاي قرآني، مفهوم و نيز اهميت آن در زندگي فردي و اجتماعي آن حضرت نشان داده شود. بازخواني مفهومي اين واژه مي تواند جايگاه و مقام والاي آن دخت بزرگ اميرمؤمنان(ع) را باز شناساند و حقيقت وي را دوباره بر ما نمايان سازد. باشد تا با پيروي از اين اسوه كامل صبر و استقامت در زندگي فردي و اجتماعي خويش به خوبي از آثار و فوايد صبر بهره مند گرديم.

گستره معنايي صبر

صبر در زبان عربي به معناي شكيبايي و خودداري است. اين واژه در خصوص انسان به معناي حالتي است كه موجب مي شود شخص خود را نسبت به فشارها، سختي ها، مشكلات، مصيبت ها و از دست دادن ها از درون پايدار و با استقامت كند و واكنش هاي تند و احساسي و دور از عقل و شرع بروز ندهد. به اين معنا كه انسان به طور طبيعي در برابر فشارهاي سخت و مصيبت هاي جانكاه به ويژه آنهايي كه ناگهاني و بدون پيش بيني بوده و از بزرگي خاصي برخوردارند، واكنش هاي تند و عصبي از خود بروز مي دهد و تحت تأثير عواطف و احساسات، رفتاري به دور از عقل و شرع انجام مي دهد. از جمله واكنش هاي عصبي و عاطفي كه دست كم، بسياري از كساني كه اهل صبر و شكيبايي نيستند مي توان به جزع و فزع و آه و ناله اشاره كرد. درمراحل عاطفي شديدتر، نيز رفتاري را انجام مي دهند كه به دور از تدبير و عقلانيت است و بي حساب و كتاب به آب زده و اعمال و كرداري را مرتكب مي شوند كه هم به زودي از آن پشيمان مي شوند و هم آثار بدي را به دنبال مي آورد كه گاه جبران آن ناممكن و ناشدني است. با توجه به كاربردهاي قرآني واژه صبر كه با مشتقات آن 103 بار در قرآن به كار رفته است، (معجم المفهرس) مي توان بر اين معنا و مفهوم تأكيد كرد كه مفهوم قرآني آن به معناي فضيلتي غيرقابل انكار مورد توجه و تأكيد قرآن است.
دراين مفهوم، صبر عبارت از تحمل و شكيبايي در برابر سختي ها و بلايا و مصيبت ها و از دست دادن جان و مال و مسائل مرتبط با آن در دنياست. از اين رو قرآن با بر شمردن مصاديقي از اين مصيبت ها و از دست دادن ها، به ستايش صابران مي پردازد و مي فرمايد: ولنبلونكم بشي من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين، و ما شما را به چيزهايي چون ترس از آينده و گرسنگي و كمبود و از دست دادن هايي در جان و مال و ميوه ها مي آزماييم و تو به افرادي كه در برابر آن صبر مي كنند مژده بهشت را بده!(بقره آيه157)
آيه 146 سوره آل عمران، صابران را كساني برمي شمارد كه در برابر مصيبت ها و هر بلا و سختي و فشاري كه برانسان وارد مي شود و چيزي را از او مي گيرد، تحمل نشان داده و سستي و ضعف به ايشان دست نمي دهد و ناتوان و عاجز نمي شوند.
بنابراين صبر و شكيبايي در آيات قرآني به معناي تحمل سختي ها و مصيبت ها و مشكلات است به گونه اي كه مهار امور از دست انسان بيرون نرود و كنترل اوضاع را به دست عواطف و احساسات نسپرد و با عقلانيت و تدبير، عقل و شرع استقامت و پايداري كند تا به مقصد خويش برسد و آن چه را مي خواهد به دست آورد. از اين روست كه مسئله صبر و شكيبايي در ميدان جنگ به عنوان يك اصل اساسي براي دستيابي به پيروزي برشمرده شده و به مؤمنان صابر وعده پيروزي داده شده است. (انفال آيه 65 و 66)

انواع صبر

غزالي صبر را به چهار دسته بدني و نفساني و نيز نفساني را به فعال و منفعل تقسيم كرده است. وي آن گاه براي هرگونه از شكيبايي و صبر با توجه به موارد و مصاديق و زمينه هاي بروز و ظهورش نامي مي دهد. به اين معنا كه شكيبايي در برابر شهوات جنسي و شكمبارگي را عفت مي نامد و يا شكيبايي در جنگ و كارزار را شجاعت و در برابر خشم را حلم و در ناملايمات و نگراني ها سعه صدر و در برابر خواسته هاي تجملي زهد و در برابر افشاگري، رازداري و مانند آن مي نامد.(احياي علوم الدين ص 67)
به نظر مي رسد كه اين نوع برخورد با مفاهيم قرآني نوعي استحسان باشد. از آن جايي كه بر اين باوريم كه هر واژه عربي خود معناي خاصي را بر مي تابد و حتي در مواردي كه برخي آن را از مترادفات دانسته اند مي توان تفاوت ظريف و دقيقي را يافت، بايد گفت كه در بسياري از مطالبي كه غزالي بيان داشته نوعي اشتباه و خلط ميان مفاهيم گوناگون صورت پذيرفته است. از اين رو به جاي بازخواني كتاب احياء علوم الدين به سراغ آيات قرآني مي رويم تا انواع و اقسام شكيبايي را بازشناسيم.
خداوند در آيه 177 سوره بقره مصاديق صبر را بيان مي كند كه مي تواند نوعي دسته بندي وتقسيم براي صبر و اقسام آن باشد. خداوند در اين آيه مي فرمايد: والصابرين في الباساء و الضراء و حين الباس؛ صابران در هنگامه مصايب و دشواري هاي زندگي و فقر و نداري و زيان ها و در هنگام جنگ.
در اين آيه صبر به حسب زمينه هاي گوناگون آن مشخص شده است كه مهم ترين مصاديق را مي توان در سه دسته، سختي ها و نداري ها، زيان ها و جنگ شناسايي كرد.

جلوه هاي صبر زينبي

بي گمان صبر و شكيبايي حضرت زينب(س) همانند ديگر اعضاي اين خاندان مطهر، برخاسته از بينش و نگرش توحيدي ايشان بوده است. اگر بخواهيم اين خاندان را به صفتي ياد كنيم و بزرگ داريم مي بايست به سراغ آيات قرآن برويم و هر صفت و فضيلت نيكو و پسنديده اي را كه قرآن، كسي را بدان ستوده، در ايشان جست و جو كنيم؛ زيرا ايشان همانند جد بزرگوارشان حضرت پيامبر اكرم(ص) اسوه كامل و حسنه اي هستند كه مي بايست از آنها در زندگي تبعيت كرد.
در وصف ايشان همين بس كه خانواده اي بهشتي هستند و خداوند در سوره انسان و نيز آيات بسياري از جمله آيه 33 احزاب آنان را ستوده و بزرگ داشته است. خوي و خلق ايشان همان خلق قرآني است و حضرت زينب كبرا(س) نيز همانند ديگر اعضاي اين خاندان پاك، قرآن ناطق و انسان كاملي است كه هيچ ترديدي در منش و كنش و واكنش هاي ايشان نيست.
قرآن اگر كسي را به نامي ستوده است بدان معنا نيست كه او از ديگر صفات خالي بوده و يا آن را در حد كم تري دارا مي باشد بلكه به اين معناست كه وي در شرايطي قرار داشت كه اين خصلت و صفت در وي بيشتر نمود پيدا كرده است. اگر از صبر ايوب و يعقوب سخني مي رود بدان معنا نيست كه از ديگر صفات كامل برخوردار نبوده و يا كم تر در وي تجلي و ظهور يافته است بلكه بدان معناست كه وي را در زندگي وضعيتي بود تا اين گونه خود را نشان دهد.
زينب كبرا(س) نيز در طول زندگي دچار مسائلي شد كه اين صفت (صبر) در وي بيشتر تجلي و ظهور يافت و از اين رو صبر زينب(س) در زبان ها افتاد و ضرب المثل شد.
آن حضرت از آغاز دوره خردسالي و كودكي با مصيبت هاي جانكاهي مواجه شد. نخست غم جد بزرگوارش را تحمل كرد و آن گاه يتيم شد و مادري بزرگ و فرزانه را از دست داد و آن گونه وي را شبانه به خاك سپرد و اين گونه مصيبت ها و دردها و رنج ها به سراغ او آمد. اگر قرآن از سه مصداق كامل شكيبايي و صبر در برابر مشكلات و مصيبت ها و نداري ها و جنگ و كارزار را سخن مي گويد همه اين ها را اين كودك در خردسالي تجربه كرد. هنوز نوجوان يا جوان بود كه پدرش را در جنگ هاي چند در برابر قاسطين و ناكثين و مارقين ياري داد. آن گاه در غم شهادت غريبانه پدرش در مسجد كوفه نشست و روزي نگذشته بود كه برادرش را در دام دوستان نادان يافت كه محاصره كرده و شمشير به پاي مباركش زدند تا او را به كينه معاويه بكشند. آن گاه جام زهر معاويه را در جان برادر ديد و شهادت وي را به جان خريد. در همه اين مصيبت ها شكيبايي ورزيد.
زماني در كربلا بر جنازه فرزندان وبرادرزادگان نشست و داغ ايشان را تحمل كرد. اين همه را همانند خاندان مطهرش كه در سوره انسان آمده است تنها براي خدا و وجه الله به جان خريد. آن گاه به اسارت رفت و هنگامي كه از وي به طعنه خواستند كه سخني بر آن چه رفته بگويد، همه را زيبا توصيف كرد و فزع و جزعي بر نياورد و گفت: ما رايت الا جميلا؛ جز از خدا نيكي نديدم.
زينب هم در كارزار، صبر و شكيبايي پيشه كرد و همه در نداري و فقر دست به سوي كوفيان دراز ننمود و از ايشان چيزي نخواست و هم در سختي اسارت فزع نكرد و خود را تسليم مشيت و اراده الهي نمود كه خواسته بود ايشان را اسير و برادر و برادرزادگان را كشته بيابد. (ان الله شاء ان يراك قتيلا و ان الله شاء ان يراهن سبايا).
آن حضرت در همه جا از خود صبر و شكيبايي نشان داد. هر مصداقي را در قرآن براي صبر بيابيد و آيه اي در ستايش صابران به مصداقي اشاره داشته باشد، آن را به كمال و تمام در حضرت زينب مي توان جست و جو كرد.
آن حضرت با آن كه در ميان جمعيت به دفاع از حريم اهل بيت(ع) پرداخت اما هرگز هتك حرمت و حريم نكرد. از اين روست كه مي گوييم او واكنشي فعالانه داشت و برپايه عقل و شرع عمل مي كرد و احساسات و عواطف خويش را مهار و كنترل كرده و در راستاي كمال خويش و جامعه به كار مي گرفت.
مي گويند هنگامي كه وارد شهر كوفه شد، جمعيتي عظيم براي تماشا گرد آمده بودند. آن حضرت براي پيام رساني مسئوليت و مأموريتي كه داشت به سخنراني ايستاد. در اين جا گزارشگران به دقت همه جزئيات را گزارش مي كنند و موقعيت آن حضرت را نسبت به مردم تماشاچي بيان مي كنند. در عبارتي گزارشگري مي نويسد: و قد اومات الي الناس ان اسكتوا فارتدت الانفاس و سكنت الاجراس؛ آن حضرت به جمعيت اشاره كرد كه خاموش شويد. ناگهان نفس ها در سينه ها بند آمد و هياهوي زنگ ها فرونشست. آن گاه به سخنراني ايستاد و سخناني را بر زبان راند كه جامعه را به تكاپو كشيد و خفتگان را بيدار كرد. گزارشگر در توضيح چگونگي منش ايشان هنگام سخنراني به اين جزئيات اشاره مي كند كه بسيار عبرت آميز است. وي بيان مي كند كه سخنان ايشان نشان مي داد كه چه مقام بزرگي دارد و چگونه زني صابر و شكيباست و با اين همه مصيبت و بلا، رفتاري دور از ادب و نزاكت انجام نمي دهد و خود را تحت تأثير احساسات و عواطف نمي گذارد. اين زن در اوج مصيبت و درد از دست دادن پسران برادر و برادرزادگان و دوستان وخويشان به گونه اي سخن مي گويد كه هم عظمت دارد و هم حيا و عفت را حفظ مي كند و مصيبت، او را به رفتاري ناخوش و نادرست نمي كشاند.
اين گونه است كه صبر و شكيبايي زينب ستايش همگان را برانگيخت. در راه خدا اكنون با شمشير زبان به جنگ دشمن رفته بود و مي بايست چنان كند كه خدا و رسولش را دلشاد سازد. در هيچ جايگاه و موقعيتي كه او با دشمن مواجه شد وي ذره اي از اصول دين دست برنداشت و تنها باتوجه به آموزه هاي وحياني سخن گفت و استدلال كرد و كنش و واكنش هاي خويش را سامان داد. اين گونه است كه تأثيري شگرف بر مردمان و جامعه كوفي و حتي شامي مي گذارد به گونه اي در كاخ يزيديان نيز برخي ضد يزيد به پا مي خيزند و دراين راه شهيد مي شوند.

ثمرات صبر زينب

شكيبايي و صبر زينب(س) در كوتاه مدت به بار نشست و مردم كوفه ومدينه و برخي از نواحي ديگر به خونخواهي سالار شهيدان به پا خاستند و اين گونه شد كه قيام توابين شكل گرفت بلكه مي توان گفت اثر تدبير نيكوي زينب و امام سجاد(ع) و شكيبايي و صبر ايشان و مديريت بحران به بهترين وجه برپايه عقل و شرع، موجب شد تا قيام هاي ديگري چون قيام مدينه و مكه صورت بگيرد و حكومت يزيد در مدت كوتاهي فروريزد و سه سال بيش از حكومت وي نگذشته خود به دوزخ رهسپار گردد.
آن حضرت با آن كه در فشارها و سختي هاي جانكاهي قرار داشت ولي مهار نفس خويش را به حكم واصبر نفسك را در دست داشت و همه آن مصيبت ها را تحمل كرد.با اين همه نمي بايد اين صبر و شكيبايي را به معناي ناديده گرفتن احساسات و عواطف به طور مطلق گرفت. اگر اين احساسات از سوي شخص مهار شود و به خوبي و در جاي خود ابراز گردد نه تنها اشكالي نداشته بلكه بسيار مفيد و سازنده است. به سخني ديگر اين گونه رفتار همانند سخن يعقوب(ع) است كه با اين كه از صبر جميل (يوسف آيه 18) در فقدان ازدست دادن فرزند، سخن مي گويد؛ در همان حال مي فرمايد: انما اشكو بثي وحزني الي الله؛ من شكايت درد و رنج و اندوهم را به پيشگاه خدا مي برم.
حضرت زينب(س) نيز اين گونه بود. چنان كه در عصر عاشورا هنگامي كه ايشان را به عنوان اسير به سوي كوفه مي بردند از كوفيان مي خواهند كه آنان را به ميدان قتلگاه برد و در آن جا خود را به برادران و فرزندان مي رساند و در سوگ فراقشان گريه مي كند و ناله سرمي دهد. با اين همه نمي گذارد به گونه اي رفتار كند كه دشمن از وضعيت پيش آمده سوءاستفاده نمايد. چنان كه مي بينيم در مجلس ابن زياد و يزيد چگونه زمام امور مجلس را به دست مي گيرد و ولوله اي د رمجلس و كاخ يزيديان مي افكند.


نسخه چاپی