تروريسم رسانه اي
تروريسم رسانه اي
تروريسم رسانه اي
منبع:روزنامه جام جم
:زماني که سخن از تروريسم به ميان مي آيد، قهرا پاي رسانه ها نيز به ميان کشيده مي شود زيرا تروريسم به علت طبيعت خود، سلاح رواني است که براي منتقل کردن يک تهديد به جمع وسيع تري نياز دارد. شايد به همين علت مي توان گفت که تروريسم و رسانه ها داراي ارتباطي نمادين هستند.امروزه گروههاي مختلف تروريستي با استفاده از فناوري هاي نوين ارتباطي مي توانند به ابعاد عملکرد هراس انگيز خود وسعت بيشتري ببخشند.گروههاي تروريستي با استفاده از رسانه هاي مختلف بويژه اينترنت پيامهاي نفرت انگيز و خشونت آميز خود را منتشر کرده است و با استفاده از يکسري تکنيک هاي جنگ رواني درصدد تاثيرگذاري بيشتر روي افکار عمومي هستند.از طرفي همين گروههاي تروريستي حمله به سايتهاي مختلف را نيز در دستور کار خود قرار داده و شروع به هک کردن سايت هايي که مطلوب و مورد پسندشان نيستند ، مي کنند تا به اين وسيله بتوانند توجه بيشتري را به خود جلب کنند.
ظهور تروريسم رسانه اي از طرفي چالش سختي را پيش روي جوامع قرار داده است که معتقد به يکسري ارزشهاي آزادمنشانه هستند. اين تهديد نه تنها موجب بازيچه قرار دادن رسانه ها و استفاده از آنها براي جنگ رواني مي شود بلکه خطر تحميل محدوديت هايي را بر آزادي مطبوعات و ابراز عقيده تحميل مي کند. حال سوالي مطرح مي شود که جوامع بايد چه عکس العملي از خود نشان دهند؟ در اين پژوهش درصدد يافتن پاسخي براي اين پرسش هستيم.

واژه تروريسم

واژه تروريسم ازجمله واژگاني است که افراد و سازمان هاي دولتي و غيردولتي به طور مکرر استفاده مي کنند اما هر کدام برداشت هاي خاص خود را از آن دارند که در بسياري موارد متفاوت از برداشت ديگران است.شايد يکي از دلايل ، حوزه وسيع اعمالي است که مي توان از آنها به عنوان اعمال تروريستي نام برد. از سوي ديگر چون در اکثر موارد، پاي دولتها يا منافع ملي به ميان مي آيد ، سعي مي شود تعريفي از تروريسم ارائه شود که در عين تامين منافع باعث مخدوش شدن چهره رقيبان و مخالفان آن نيز شود. «ترور از همان روزهاي اول پيدايش خود با يک بعد رواني انبوه همراه بوده است.کلمه ترور از کلمه لاتين «ترره» به معناي ترساندن يا به وحشت انداختن ، ريشه مي گيرد. در انقلاب سال 1793 فرانسه ، حکومت وحشت به اعدام 17هزار نفر انجاميد که همگي در مقابل شمار زيادي از تماشاگران و همراه با تبليغات احساسي اجرا شدند تا ترس موردنظر را در دل همه شهرونداني که جسارت اعتراض کردن داشتند ، منتشر کند». (weimann,2003.p.1)

تعريف تروريسم

براي تروريسم تعاريف متعددي ارائه شده است که به طور اختصار به مواردي از آن اشاره مي کنيم :
1- تعريف آلکس الشميد : «آلکس الشميد در کتاب خود تحت عنوان تروريسم سياسي (1983) حدود 109 تعريف متعارف از تروريسم را ارائه کرده است که بين سالهاي 1963 تا 1981 ارائه شده اند، در حالي که اين تعاريف اکثرا با يکديگر تفاوت هاي عميقي دارند. در لغت ، تروريسم مشتق از واژه (Terreur) و به معناي وحشتي فلج کننده و شديد يا به هراس افتادن از آن است.آلکس الشميد تروريسم را روش اضطراب برانگيز از اقدامي خشونت آميز و مکرر مي داند که تک تک گروههاي مخفي يا بازيگران دولتي به دلايل فردي ، جناحي يا سياسي به کار مي گيرند. در اينجا برخلاف ترور افراد ، اهداف مستقيم خشونت ، در واقع اهداف اصلي نيستند.» (کالبدشکافي تاريخي تئوريک مقدمه تروريسم ، 1380، صص 3-1)
2- تعريف مارتا کرونشاو : «مارتاکرونشاو تروريسم را وسيله اي براي دستيابي به اهداف سياسي معيني با حمايت بين المللي مي داند و افرادي چون والتر لاکر اعمال خشونت آميز و سرکوب توسط حکومت عليه مردم خود را تروريسم مي خوانند.» (کالبدشکافي تاريخي تئوريک مقدمه تروريسم ، 1380، صص 3-1)
3- تعريف دکتر انورخامه اي : «تروريسم يعني اقدام غيرمشروع و توطئه آميز براي کشتن يک يا چند انسان با نيت سياسي يا به خاطر نيل به هدفهاي سياسي معين». (خامه اي ، 1381 ، ص 20) اين تعريف شامل چهارگونه عمل تروريستي مي شود که کم و بيش با هم تفاوت هايي دارند. در زير توضيح مختصري درباره هر کدام از آنها مي دهيم. الف ) اقدام به کشتن يکي از مقامات حاکم به عنوان واکنش در برابر ظلم و ستمي که بر فردي يا جمعي وارد کرده است.
نمونه کامل آن را در ترور ناصرالدين شاه از سوي ميرزا رضاي کرماني مي توان مشاهده کرد.
الف ) اقدام سازمان يافته براي کشتن فرد يا افرادي از حاکميت به منظور ارعاب حاکميت يا تحريک مردم عليه آن با هدف تغيير نظام سياسي موجود يا اصلاح آن.
ب ) اقدام سازمان يافته يک نفر يا جمعي از فرمانروايان براي کشتن افراد مخالف حاکميت به طريق غيرقانوني و غيررسمي براي تحکيم قدرت خويش و ارعاب و ساکت ساختن مخالفان.
ج ) اقدام اشخاص يا مقاماتي از حاکميت براي حذف فيزيکي رقباي خود و از سر راه برداشتن آنها و تثبيت و تحکيم مقام و موقعيت خود.
د ) احتمالا مي توان گونه هاي ديگري از تروريسم را که بر بنياد تصميم گيري هاي ايدئولوژيک يا مذهبي استوار است ، تشخيص داد. (آقايي ، 1385)

علل و عوامل ايجاد و رشد تروريسم

از مهمترين علتهاي پيدايش و گسترش تروريسم مي توان به عوامل زير اشاره کرد :
1- شهرنشيني و کلا تمرکز جمعيت را از نظر نتايج و آثار مورفولوژيکي آن مي توان يکي از موجبات پيدايش و گسترش تروريسم در جامعه دانست. در جامعه هاي بيابانگرد و کوه نشين پديده اي به نام ترور شناخته شده نيست.
چون همان طور که ذکر شد، ترور جنبه سياسي داشته است و سياست مستلزم وجود دولت و تاسيسات دولتي از جمله نيروي انتظامي است و اينها همه از نتايج شهرنشيني است. جامعه هاي ابتدايي که هنوز به مرحله شهرنشيني نرسيده اند، نه دولتي مي شناسند، نه سياستي و نه تروري.
2- نبود تعادل و بي قانوني در جامعه ، عامل ديگري براي پيدايش و رشد تروريسم است. هر قدر همبستگي و پيوند ميان قشرها و اجزاي جامعه اي بيشتر باشد به همان نسبت رشد تروريسم در آن کمتر است.
3- خودکامگي و استبداد بي حد و مرز بي خردانه نيز از موجبات بروز تروريسم در درون خود هيات حاکمه بوده است.
4- در دوران تحول و دگرگوني نظامهاي سياسي ، يا حتي تغيير حکام و فرمانروايان ، رشد و افزايش تروريسم مشاهده مي شود. ترور مي تواند وسيله اي براي فراهم کردن فرمانرواي جديد به جاي شاه پيشين باشد.
5- يکي از عوامل بسيار مهم و موثر در گسترش تروريسم ، اختلاف و تضادهاي مذهبي و ايدئولوژيکي است. دين ، مذهب و ايدئولوژي عامل بسيار مهمي در برانگيختن احساسات انسان و تحريک او به انجام عمليات جسورانه و از جان گذشتگي است.
غير از اينها ممکن است عوامل ديگري را نيز در پيدايش و گسترش تروريسم موثر دانست اما نکته مهم و قابل توجه آن است که در اغلب موارد بيش از يک عامل بلکه مجموعه اي از عوامل موثر بوده اند منتهي يکي از اين عوامل نمايان تر و اثربخش تر بوده است. (آقايي ، 1385)

تروريسم رسانه اي

رسانه هاي جمعي با تاکيدي که روي تروريسم مي کنند يک آينده نامشخصي را در برابر ديدگان مخاطبان خود ترسيم مي کنند. مثلا در ايالات متحده امريکا بعد از حملات تروريستي يازده سپتامبر رسانه هايي که مطالب مربوط به عمليات هاي تروريستي را منعکس مي کردند باعث بالا رفتن ميزان ترس مخاطبان امريکايي شدند. اين ترس باعث شد که سياستمداران امريکايي با تاکيد بر خطر حملات تروريستي شروع به لشکرکشي به کشورهاي مختلف کنند و با اين ابزار افکار عمومي ايالات متحده را در برابر خواست هاي جنگ طلبانه شان متقاعد کنند. (Altheide,2007.P.2) اکثر مطالعاتي که درباره ارتباط ميان تروريسم و رسانه صورت گرفته است ؛ تمرکزشان را روي پاسخي که از طرف رسانه نسبت به رويدادهاي تروريستي داده مي شود، قرار داده اند. آنها به طور کلي به اين نتيجه رسيده اند که ارتباط ميان تروريسم و رسانه يک ارتباط هم زيستانه است که گروههاي تروريستي از رسانه به عنوان ابزاري براي رساندن پيامهاي خود به گروه مخاطبان هدف استفاده مي کنند. (Lockyer2003,.P.7) شايد بتوان گفت که يکي از بانفوذترين نظريه پردازان تروريسم نوين ، کارلوس ماريگلاي برزيلي باشد. او در مقاله اي با عنوان «دفترچه چريک هاي شهري» نوشته است : «ربودن چهره هاي شناخته شده به علت فعاليت هاي هنري ، ورزشي يا فعاليت هاي ديگر که هيچ اظهارنظر سياسي نکرده اند شايد بتواند نوعي از تبليغات را به نفع انقلابيون ايجاد کند... رسانه هاي جمعي نوين تنها با اعلام آنچه انقلابيون انجام مي دهند، ابزارهاي مهمي براي تبليغات هستند. جنگ اعصاب يا جنگ رواني ، يک روش مبارزه بر پايه کاربرد مستقيم يا غيرمستقيم رسانه هاي جمعي است.
حمله به بانکها، به رگبار مسلسل بستن ، فرار از خدمت و دزديدن سلاح از محل خدمت ، فراري دادن زندانيان ، اعدام ها، آدم ربايي ها، خرابکاري ، تروريسم و جنگ اعصاب همگي نمونه هايي از اين روش هستند. منحرف کردن هواپيماها از مسيرشان ، حمله به کشتي ها و قطارها و به تصرف درآوردن آنها به دست چريک ها نيز مي توانند با هدف اثرات تبليغاتي آنها مورد استفاده قرار بگيرند. (Weimann 2003) روشن است که تروريست ها در برنامه ريزي اقدامات خود، رسانه ها را عامل اصلي در نظر مي گيرند. آنها اهداف ، مکان و زمان را براساس ترجيحات رسانه اي انتخاب کرده و تلاش مي کنند تا معيارهاي ارزش رسانه اي داشتن ، زمان بندي ها و مهلتهاي رسانه اي را برآورده سازند. آنها کمکهاي تصويري از قبيل فيلم ، قطعات ويدئويي از حملات و اعتراضات به زور گرفته شده از گروگان ها، مصاحبه هاي ضبط شده و اعلام وفاداري هاي اجراکنندگان خشونت را مي سازند و همچنين اطلاعيه هاي خبري مطبوعاتي و ويدئويي حرفه اي ارائه مي کنند.تروريست هاي جديد ، رسانه ها را با تبليغات در پوشش خبري ، به صورت مستقيم و غيرمستقيم تغذيه مي کنند. آنها همچنين پوشش خبري را زيرنظر گرفته و گزارش هاي روزنامه نگاران مختلف و سازمان هاي رسانه اي آنها را از نزديک بررسي مي کنند. فشار تروريست ها بر گزارشگران شکلهاي بسياري به خود مي گيرد: از ميزباني باز و دوستانه گرفته تا تهديدهاي مستقيم ، باج گيري و حتي قتلهاي ارعاب آميز. بالاخره سازمان هاي تروريستي رسانه هاي خودشان را مي چرخانند؛ از کانال هاي تلويزيوني گرفته ، خبرگزاري ها، روزنامه ها و مجلات ، کانال هاي راديويي و نوارهاي صوتي و تصويري تا جديدترين آنها يعني پايگاه هاي تارنماي اينترنتي. (2003 ، Weimann)

عصر جديد: ترور در اينترنت

تروريست هاي فوق مدرن از ثمرات جهاني سازي و فناوري نوين براي برنامه ريزي ، هماهنگي و اجراي اقدامات مرگبار خود بهره مي برند. اين تروريست ها که ديگر از نظر جغرافيايي در قلمرو خاصي محدود نبوده و از نظر مالي يا سياسي به کشور خاصي وابسته نيستند، براي پيش بردن دستورات جنايتکارانه خود بر توانايي هاي ارتباطي پيشرفته ، از جمله اينترنت ، تکيه مي کنند. از ديدگاه وايمن (Weimann) تروريسم و اينترنت به دو صورت به يکديگر مرتبط هستند. اول اين که اينترنت عرصه اي شده است براي آن که هم گروهها و هم افراد پيامهاي نفرت و خشونت خود را منتشر کنند و در عين پرداختن به جنگ رواني ، با يکديگر، پيروان و هوادارانشان ارتباط برقرار کنند. دوم اين که هم افراد و هم گروهها سعي کرده اند به شبکه هاي کامپيوتري حمله کنند. اين حملات به تروريسم يا جنگ «سايبر» مشهور شده است اما در اين مقطع ، تروريست ها از اينترنت بيشتر استفاده کرده و بهره مي برند تا اين که آن را مورد حمله قرار دهند. (Weimann,2003) دلايلي که مي توان گفت اينترنت يک محيط ايده آل براي فعاليت هاي تروريستي است ، عبارتند از :
هيچ نوع کنترل حکومتي مثل سانسور ، قانونگذاري و... بر آن اعمال نمي شود.
مخاطبان وسيع و گسترده اي از آن استفاده مي کنند.
دسترسي به آن آسان است. يک نوع ارتباط پويا در آن است
. جريان سريع اطلاعات در آن روي مي دهد. محيطي چند رسانه اي است».
(2003 ، Weimann) اما پايگاه هاي اينترنتي فقط يکي از خدمات اينترنتي است که تروريست ها از آن استفاده مي کنند. تسهيلات بسيار ديگري مانند پست الکترونيک ، اتاقهاي گفتگوي اينترنتي ، گروههاي الکترونيک ، محفلهاي اينترنتي و تابلوهاي اعلانات مجازي نيز از جمله اين امکانات هستند. در اين ميان فناوري هاي نوين جابه جايي نظري را به ارمغان مي آورند: آنها از طريق اعطاي دسترسي آزاد به اطلاعات و ارتباطات جمعي ، افراد را در مقابل حکومت ها و جامعه ها قدرتمند مي کنند. اهميت اينترنت به عنوان يک وسيله ارتباط جمعي مرهون طبيعت آزادمنشانه ، بدون محدوديت و کنترل نشده آن است.آيا استفاده غلط از آن يکي از قيمتهاي اجتناب ناپذير مردم سالاري است؟ ما بايد در جستجوي راه حل ميانه مبتکرانه اي باشيم که در عين اين که سوءاستفاده تروريست ها را از آن به حداقل مي رساند ، آزادي هاي مردم سالارانه را نيز حفظ کند.

منبع:

اداره کل آموزش و پژوهش معاونت سياسي صداوسيما



نسخه چاپی