اتحاد و انسجام دولتهاي اسلامي در عصر حاضر
 اتحاد و انسجام دولتهاي اسلامي در عصر حاضر
اتحاد و انسجام دولتهاي اسلامي در عصر حاضر
نويسنده:سيد صادق حقيقت
منبع:مباني،اصول و اهداف سياست خارجي دولت اسلامي

اتحاد دولت هاي اسلامي در عصر حاضر

امروزه اگر اتحادي در جهان شكل مي گيرد با پذيرش اختلاف ها و تكثرهاي موجود،همچون مليت،نژاد و مذهب مي باشد. حتي گاهي دموكراسي به مفهوم آزادي بروز انديشه هاي يك ملت،به عنوان پيش شرط ذكر مي گردد.اتحاد غالباً هدف منافع و يا مصالح مشترك متحدان را دنبال مي كند و توسعه ي اشتراك منافع،اتحاد را استحكام بيشتري مي بخشد.بنابراين،در جهان اسلام نيز اگر سخن از اتحاد به ميان آمد و به عنوان هدف قلمداد شد و تنها يك شعار آرماني و بافته ي ذهن نبود،لازم است اختلافات و تكثرهاي موجود را مد نظر قرار داده،از آن ها در راه هدف بهره گيرند،چرا كه وقوع اختلاف در دريافت و اجتهاد و اتخاذ مواضع،امري طبيعي است. اگر قرار است جامعه ي اسلامي پيشرفت و تحول بپذيرد و توان گنجايش چند گانگي و همزيستي ميان گروه ها و اقوام گوناگون را بيايد خود به خود بايد انتظار داشت تا پديده ي اختلاف خود نمايي كند: گاه در دايره اي تنگ و گاه نيز طبق شرايط و موقعيت هايي كه در جامعه ايجاد مي شود.
در حوزه اي گسترده اين پديده ي حاشيه اي و جانبي،خود مي تواند از وحدت اسلامي پاسداري كند و به زره اي مبدل گردد كه از وقوع بحران ها و اختلافات اساسي و تبديل آنها به حوادث ناگوار و بنيان كن جلوگيري كند. (1)
تاريخ حيات بشر گواه است كه تحت شعار وحدت و تبعيت محض به ويژه جايي كه رنگ ديني و مقدس به خود گرفته ي چه مفاسد و حوادث ناگوار و غير قابل جبراني بر جوامع بشري تحميل شده است و چه بسيار از مصلحان و انديشمندان مظلومانه به بند كشيده شده و يا زير چرخ كاروان وحدت گرا جان باخته اند و ملت ها و تمدن هاي بزرگ بشري در سراشيبي انحطاط افتاده اند. اين بدان جهت است كه مفهوم و اختلاف همچون عدل و ظلم به عنوان مفهوم ارزش و ضد ارزش به مردم القا شده است،حال آنكه ارزش و ضد ارزش بودن وحدت و اختلاف ذاتي نيست،بلكه متغيري از موضوع،هدف و كيفيت وصول به آن مي باشد.موضوع وحدت مي تواند آرمان ها يا مقاصد رهبري يك نظام بودن توجه به صحت و خطاي آن و پيامدهاي مثبت يا منفي آن باشد،همچنين مي تواند رعايت و التزام به قوانين الهي يا مردمي مورد توافق يك جامعه باشد،بنابراين وحدت طلبي يك ديكتاتور يا حاكم مستبد همان قدر نامطلوب،و اختلاف در آن مطلوب است كه اختلاف و تشتّت در نظم مبتني بر قوانين مورد توافق همگاني ناروا،و حفظ وحدت به جا مي باشد.
اگر هدف از وحدت،حاكميت گروهي تحت هر نامي بر يك ملت و حذف تمامي گروه ها و انديشوران سياسي – اجتماعي و سلطه- ي يك فرقه بر جهان اسلام و سركوب ديگر فرقه هاي مسلمانان – كه مباني فرقه حاكم را باور ندارند – باشد ارزش شمرده نمي شود. حتي اگر موضوع و هدف هر دو مطلوب باشد،اما راه و كيفيت رسيدن بدان نامطلوب باشد و با جنگ و خونريزي و جنايت و ترور بتوان به آن دست يافت يا آن را حفظ كرد به عنوان يك ارزش قلمداد نمي گردد.پيش از اين به سيره ي امام حسن (عليه السلام) اشاره شد كه چنين وحدتي را بر نتابيد و با صلح خود تسليم وحدتي با محور قرار گرفتن معاويه شد،زيرا هزينه ي دست يابي به وحدتي كه از هر جهت ارزش باشد،بسيار بالا و غير قابل تحمل بود.
آيات قرآني،امت اسلامي را امت واحده مي خواند و از آن ها مي خواهد جملگي به ريسمان الهي چنگ زنند:
(ان هذه امتّكم امه واحده و انا ربكم فاعبدون) (2)
(واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا) (3)
اسلام،ديني است براي همه ي جهانيان،و دولت آرماني اش تحت رهبري امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) شكل واحد و جهاني خواهد داشت. اگر رهبري ايشان بر مردم مفروض گرفته شود منافاتي ندارد كه واحدهاي كوچك تر،به شكل يك فدراسيون يا ايالت،يا هر شكل ديگري اداره گردد. در شرايط حاضر كه امكان تحقق چنين امري بعيد به نظر مي رسد،وحدت و هماهنگي دولت هاي اسلامي مي تواند در شكل همگرايي دولت هاي ملي يا در شكل منطقه گرايي و يا حتي فدراسيون و كنفدراسيون دولت هاي اسلامي ترسيم شود. امام خميني (رحمه الله عليه) با توجه به ممكن نبودن تحقق آرمان دولت جهاني است كه در وصيت نامه ي سياسي – الهي خود چنين مي گويد:
و شما اي مستضعفان جهان،و اي كشورهاي اسلامي و مسلمانان جهان،به سوي يك دولت اسلامي با جمهوري هاي آزاد و مستقل به پيش برويد.
محمد تقي جعفري نيز (وحدت معقول) را در مقابل (وحدت مطلق) [و آرماني] و (وحدت مصلحتي) قرار مي دهد. (4)
پس مي توان گفت در اين عصر تنها راه وحدت گرايي،حركت به سوي اتحاد و پذيرش تمامي فرقه هاي مذهبي و حفظ جايگاه آنان و تأكيد بر منافع و مصالح مشترك جهان اسلام و همه ي كشورهاي اسلامي مي باشد،زيرا (شايد يكي از مهم ترين دلايل پديد آمدن وضعيت هاي ناگوار و خونريزي ها و آوارگي هايي كه جامعه ي مسلمانان در طول تاريخ به چشم ديده،همين عدم پذيرش اختلاف- هاي حاشيه اي و جانبي در ديدگاه و نظر باشد،هر چند برخي از نظرهاي مطروحه را اساساً ناصحيح بشماريم و دور از حق و صواب قلمداد كنيم). (5)
بنابراين،هماهنگي و اتحاد واقع گرايانه ملل مسلمان در عصر كنوني با توجه به مشكلات و بحران هاي ملل مسلمان تنها راه حفظ هويت اسلامي مسلمانان و منافع آنان خواهد بود و از اين رو،به عنوان هدفي مهم در سياست خارجي دولت اسلامي بايد براي آن تصميم سازي و برنامه ريزي كرد و راه كار عملي موفق آن را يافت.

راهكارهاي همگرايي جهان اسلام

منازعات و اختلاف هاي ميان جوامع و ملل مسلمان در ابتداي قرن اخير به حدي رسيد كه تفرق و جدايي اقوام و ملل اسلامي را سبب شد. اين فرايند از طرفي موجب اتهام عدم توان پاسخگويي مكتب اسلام به مسايل و معضلات پيروان خود شد و از طرف ديگر دريافت نكردن پاسخ صحيح عملي،نغمه هاي جدايي دين از سياست را در پي داشت و تا جايي پيش رفت كه در برخي ممالك اسلامي به منع دخالت دين در سياست منجر شد.
هم چنين راه نفوذ و ترغيب دشمنان خارجي براي دخالت در امور مسلمين هموار گشت و در نهايت،به تسخير و استعمار ممالك اسلامي منتهي شد.باور بر لزوم يكپارچگي در جهان اسلام و تشكيل مركزيت سياسي نزد مسلمين تا قبل از رخنه ي اروپاييان به ممالك اسلامي باقي بود. ولي با تشكيل دولت هاي ملي به بهانه ي استقلال،پراكندگي و جدايي در جهان اسلام رسميت يافت.
ناتواني برخي زمام داران اسلامي در اداره ي كشور و رفع نيازهاي داخلي و يا ترس از زمام داران رقيب،باعث شد تا دست دوستي به سوي اجانب دراز كنند و با ياري بيگانگان به جنگ مسلمين بروند.
الف) ميانجي گري: قرآن به شكل گويا فرآيند تاريخي مذكور را پيش بيني مي كند،لذا حفظ يك پارچگي جوامع مسلمانان را وظيفه ي ديني آنان دانسته،مي فرمايد:
(و ان طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فاصلحوا بينهما فان بغت احداهما علي الاخري فقتلوا التي تبغي حتي نفئ الي امر الله فان فاءت فاصلحوا بينهما بالعدل واقسطوا ان الله يحب المقسطين) (6) اگر دو طايفه از مؤمنان با هم جنگيدند ميان آن دو را اصلاح دهيد،و اگر [باز] يكي از آن دو بر ديگري تعدي كرد با آن [طايفه اي] كه تعدي مي كند،بجنگيد تا به فرمان خدا باز گردد. پس اگر برگشت ميان آن ها را دادگرانه سازش دهيد و از خدا پروا بداريد.
در آيه اي باز خداوند بر اين امر تأكيد كرده،مي فرمايد:
(انماالمؤمنون اخوه فاصلحوا بين اخويكم و اتقوالله لعلكم ترحمون) (7) ؛ مؤمنان برادر يكديگرند. پس بين دو برادر ديگر خود صلح و آشتي برقرار كنيد.
امام علي (عليه السلام) نيز از قول پيامبر در وصيت خود مي فرمايد: پاداش (اصلاح ذات البين) از يك سال نماز و روزه بيشتر است. (8) لكن امروزه ضعف باورهاي قرآني در بين كارگزاران جوامع اسلامي به حدي رسيده كه هر كدام از ترس خودي به بيگانه پناه برده و با آنان هم پيمان شده اند و با ياري بيگانه به جنگ برادر مي شتابند و ديگران نيز با بي تفاوتي نظاره مي كنند. بنابراين،دولت اسلامي بايد اين رسالت قرآني را كه احساس برادري و اخوت با همه ي مسلمانان است،زنده كند و با ميانجي گري،به اصلاح و حل اختلافات ملل و جوامع مسلمان و ايجاد صلح بپردازد تلاش در جهت يك پارچگي ملل اسلامي به عنوان اصلي مهم همواره در سياست خارجي آن دولت مدنظر مي باشد. شهيد مطهري اين يك پارچگي،و علل جدايي را اين گونه بيان مي كند:
جامعه اسلامي از ملل مختلفي تشكيل شده است. در گذشته،اسلام از ملل مختلف و گوناگون يك واحد به وجود آورد به نام جامعه اسلامي. اين واحد اكنون نيز واقعاً وجود دارد؛يعني واقعاً در حال حاضر يك واحد بزرگ هفتصد ميليوني وجود دارد كه فك واحد و آرمان واحد و احساسات واحد دارد و همبستگي نيرومندي ميان آنان حكمفرماست،هر اندازه جدايي ميان آن هاست مربوط به خود آنان نيست،مربوط به حكومت ها و دولت ها و سياست هاست. در قرن جديد،قدرت هاي اروپايي و آمريكايي عامل اساسي اين جدايي هستند. (9)
اين نگاه بسياري از نخبگان و روشنفكران مسلمان كشورهاي اسلامي به اوضاع ملّي گرايانه موجود مي باشد. در نتيجه،بحران هويت در نزد مسلمين با نپذيرفتن كامل هويت جديد ملي سكولار،هم چنان باقي ماند،تا جايي كه آلترناتيوي به نام حكومت اسلامي براي تشكيل مجدد دارالاسلام،به صورت نيرومندترين گرايش هاي انقلابي در سرزمين هاي مسلمان نشين درآمد؛از جمله در ايران،پيروزي انقلاب اسلامي و مردمي را باعث شد (10) . برخي معتقدند:
نهضت هاي اسلامي،امروز به خاطر لغو اين مرزهاي كشوري و برقراري وحدت سياسي جهان اسلام،به رغم تنوع بزرگ زباني و فرهنگي آن،مبارزه مي كنند. (11)
اگر كوشش نهضت ها،ملل و دولت هاي اسلامي در جهت برقراري وحدت كامل نباشد لااقل همگرايي براي ايشان مي تواند هدفي واقع گرايانه و دست يافتني تلقي شود.
ب) تفاهم و گفت و گو: امروزه اگر خوش بينانه به جهان غرب بنگريم مي توان گفت آنان براي جهان سوم و از جمله كشورهاي اسلامي به اندازه اي رونق و توسعه تجويز مي كنند كه منافع اقتصادي آنان ايجاب مي نمايد. تصوير نهايي آنان از جهان توسعه نيافته در سير جهاني شدن،تبديل آن به خدمه ي ناوگان جهاني قدرت هاي فعلي است،از اين رو اگر حركتي جمعي از سوي كشورهاي اسلامي صورت نگيرد خطر هضم خرده فرهنگ ها و حذف وابستگي هاي مذهبي و به هم ريختن باورهاي اسلامي وجود دارد. پيشگيري اين تهاجم فرهنگي،سياسي و اقتصادي جز با تفاهم انديشوران و دولتمردان كشورهاي اسلامي ممكن نيست.
در اين باره عميد زنجاني مي نويسد:
درست است كه بسياري از مسايل از قلمرو تفاهم بيرون است و سياست سلطه و قدرت،تفاهم نمي پذيرد،ولي بسياري از مسايل جهاني را مي توان با تفاهم حل كرد. تفاهم بين كشورهايي كه در معرض سياست هاي سلطه جو و قدرت طلب هستند،به طور غير مستقيم مي تواند عامل بازدارنده اي در باربر سياست هاي تجاوزكارانه باشد.بي شك،اختلافات ايدئولوژيكي ملت ها مانند تفاوت هويت هاي فرهنگي و فرهنگ هاي اختصاصي در حقيقت،بخشي از مظاهر حيات بشري و نشانه ي رشد انسان هاست و مي توان بر اساس تفاهم آن را به يك برخورد منطقي مبدل نمود. (12)
امام خميني (رحمت الله عليه) نيز تفاهم را سبب باز يافتن عظمت مسلمين مي دانستند:
اميد است همه ي ملل مسلمان جهان با اتحاد و همبستگي و رفع اختلاف و تفرق،عظمت از دست رفته ي خود را باز يافته از تحت سلطه ي دشمنان اسلام و به خصوص آمريكاي جنايتكار نجات يابند. (13)
امام به عنوان رهبر دولت اسلامي ايران به كارگزاران اين دولت مي گويد:
كوشش داشته باشيد در بهتر كردن روابط با كشورهاي اسلامي و در بيدار كردن دولتمردان،و دعوت به وحدت و اتحاد كنيد. (14)
ايشان در سياست خارجي خود همواره به اتحاد ممالك اسلامي مي انديشيد و مي فرمود:
برنامه ها وحدت كلمه مسلمين و اتحاد ممالك اسلامي است در مقابل دولت استعمار طلب. (15)
فقط با فداكاري،پايداري و اتحاد دولت هاي اسلامي مي توان از شرّ اين كابوس سياه استعمار رهايي يافت. (16)
ج) تأكيد بر مشتركات: در روابط خارجي دولت ها براي رسيدن به تفاهم اغلب بر منافع مشترك تأكيد مي كنند. دولت اسلامي براي ايجاد تفاهم ميان دُوَل اسلامي و يا خود و ديگران مي تواند به طرح مشتركات كه دامنه ي آن نيز وسيع تر از منافع مشترك است،يپردازد و با تأكيد بر آن اختلاف ها و تضادهاي فكري و عملي را كم رنگ جلوه دهد.
قرآن كريم حتي در روابط با غير مسلمين،مشتركات را مطرح مي كند: (قل يا ايها الكتب تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم ... ) (17)اين آيه،خطاب به اهل كتاب است،اما به طور وسيع تر مي تواند در جامعه اسلامي كاربرد داشته باشد. اين آيه مبنا و تكيه گاه گفت و گو را سخن مشترك دانسته است،لذا پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) نامه هاي خويش به اهل كتاب را عموماً به اين آيه مزين مي فرمودند. آن حضرت بارها به مردم مي فرمود: (ايها الناس الا انّ ربكم واحد و ان اباكم واحد ... (18) ؛ اي مردم،آگاه باشيد كه پروردگار شما يكي است و همانا پدر شما يكي است) . سپس به رد فضيلت هاي كاذب قومي و نژادي مي پرداخت و با اين سخنان،هويت مشترك آنان را ياد آور مي شد تا زمينه تفاهم و همدلي فراهم گردد.

پي نوشت ها:

1. ر.ك: سيد محمد باقر حكيم،همان،ص163.
2. انبياء (21) آيه ي 92.
3. آل عمران (3) آيه ي 103.
4. مقدمه ي محمد تقي جعفري بر سيد احمد موثقي،استراتژي وحدت در انديشه سياسي اسلام،ج1،ص 29 – 31.
5. سيد محمد باقر حكيم،همان، ص 163 و 164.
6. حجرات (49) آيه ي 9.
7. همان،آيه ي 10.
8. نهج البلاغه،نامه ي 47.
9. خدمات متقابل اسلام و ايران،ص 50 – 51.
10. ر.ك: هادي نخعي،توافق و تزاحم منافع ملي و مصالح اسلامي،ص 219.
11. ايولاكست،مسايل ژئوپلتيك: اسلام،دريا و آفريقا،ترجمه ي دكتر عباس آگاهي،ص 19.
12. فقه سياسي،ج3،ص426.
13. صحيفه ي نور،ج16،ص 128 – 129.
14. همان،ج13،ص 163 – 167.
15. همان،ج4،ص 200 – 201.
16. همان،ج2،ص132 – 141.
17. آل عمران (3) آيه ي 64.
18. محمد قرطبي،تفسير قرطبي،ج16،ص342.



نسخه چاپی