توجه به حضور دشمن پشت صحنه‌ی اغتشاشات
توجه به حضور دشمن پشت صحنه‌ی اغتشاشات

 

گردآورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت




 
برداشت‏هایی از بیانات امام خمینی (ره)
روز كارگر را به ملتهای زحمتكش و خصوص كارگران به واژه اعم، تبریك عرض می‌كنم. كارگران از ارزشمندترین طبقه و سودمندترین گروه در جامعه‌ها هستند. چرخ عظیم جوامع بشری با دست توانای كارگران در حركت و چرخش است. حیات یك ملت، مرهون كار و كارگر است. كار خلاصه نمی شود به جنبش مخصوص و كارگر خلاصه نمی شود به گروهی خاص؛ و به این انگیزه، روز كارگر روز همه ملت است نه بخش خاصی از آن. از این عموم استثنا می‌شود كارهای تخریبی و كارگران مخرب؛ هم آنان كه به اسم طرفداری از كارگران از كار آنان جلوگیری می‌كنند و پشت نقاب طرفداری از دهقانان، خرمنهای آنان را كه حاصل دسترنج یكساله آنان است به آتش می‌کشند، و زیر ماسك خدمت برای كارگران در كارخانه‌ها با تمام توان اخلال می‌كنند؛ این روز از آنان نیست و از دشمنان آنان است. آنان كه در نقاب خدمت به خلق مسلحانه بر ضد خلق قیام می‌كنند و ناجوانمردانه دست به انفجار در مجامع عمومی - كه اكثراً خلق زحمتكش و كارگر مستمند در آنجا حضور دارند - می‌زنند؛ و ملت شریف دید كه در انفجار تهران، آنكه شهید شد كارگر بود و ناچار زخمیها هم اكثراً از این طبقه هستند. در این قیامهای مسلحانه در اطراف كشور و در دانشگاهها و در این انفجارهای متعدد در اهواز و غیره، دست جنایتكار امریكا پیداست و از ماهیت این گروهها كه در هر خرابی و ضدیت با توده‌های مستضعف پیشگام هستند پرده برداشته می‌شود. (1) من باید متأسف باشم، من باید بسیار متأسف باشم، از اینكه غیب نمی دانم! نمی دانستم در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را می‌پذیرفتم؛ به ایشان هم محبت می‌كردم [افراد نهضت آزادی]؛ لیكن نمی دانستم كه اینها بر ضد قران هم قیام می‌كنند. من نمی دانستم كه اینها ائتلاف پیدا می‌كنند [و] مركز ائتلافشان یك‌جا است، و ائتلاف پیدا می‌كنند با منافقین كه شناخت‌شان را اشخاصی كه مطالعه كرده‌اند می‌دانند چیست، ائتلاف كرده‌اند با این جبهه ها [جبهه‌ی ملی] كه ماسك را از روی صورتشان برداشتند و به طور صریح مردم را دعوت كردند به اینكه‌ای مسلمانها بیایید و حكم قرآن را، حكم غیرانسانی قرآن را!! و لا حول و لا قوّه الا بالله. در یك كشور اسلامی اینطور سبّ بر قران و سبّ بر اسلام در مرئی و منظر مسلمین بشود، و فلان مقام هم تأیید كند و دعوت به شورش! در مقابل چه؟ در مقابل نص صریح قرآن؟! امروز، دو بعدازظهر دعوت به راهپیمایی است. به حسب چیزی كه در اعلامیه‌شان ثبت شده است، دعوت به راهپیمایی است در مقابل این حكم غیرانسانی اسلام! ما با اینهایی كه اظهار دوستی می‌كنند و تیشه برداشته‌اند و به ریشه اسلام می‌زنند باید چه بكنیم؟ در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا یك همچو جسارتی به قرآن كریم نشد. مسلمانها بدانند كه یك راهی الآن هست در كار، یك روشی الآن هست در كار، كه به طور ناشیگری اینها نقاب را كنار زدند. آنهایی كه در این راهپیمایی می‌خواهند شركت كنند، یا اظهار این را كردند كه شركت بكنند، یا تأیید كردند این شركت را، مردم را دعوت كردند به این شركت، اگر بدانند كه محتوای این معنا چیست، وای به حال ملتی كه ملی‌هایشان این باشد، و متدینینی هم كه اظهار تدین می‌كنند، آن باشد، و سرانشان هم این! و اگر ندانسته می‌كنند، چه طور اطلاعیه «جبهه ملی» را ندیده دعوت می‌كنند به اینكه شما هم به دنبال جبهه ملی راهپیمایی كنید. بازار تهران ببندد و بازار اصفهان هم ببندد و بازارهای ایران هم ببندند، خیابانها هم همه ببندند، و همه قیام كنند، استقامت كنند! در مقابل چی؟ در مقابل لایحه قصاص « غیرانسانی»! حكم قرآن غیرانسانی! (2) یك عامل دیگر هم آن گروه‌بندیهایی كه شده است و دستهایی كه در كار است. آنهایی كه می‌خواهند منافع ماها را ببرند و خوف این را دارند كه اگر اسلام تحقق پیدا بكند و رژیم جمهوری اسلامی درست پابرجا بشود دیگر برای آنها جایی نیست، آنها شروع كردند به ایجاد اینطور گروهها برای ایجاد اختلافات. دستجات مختلفی، چه باقیمانده آن رژیم سابق و تفاله آن و چه آن قدرتهای بزرگی كه طمع به ایران دارند و باز هم نمی‌توانند دست بردارند و چه این گروههایی كه هر كدام برای مقصد خاص خودشان و خوف از اسلام یا مخالفت با اسلام درست شده‌اند، اینها همه اسباب این شده است كه الآن یك اختلافاتی در سطح كشور وجود دارد؛ و دستجات مختلفی هم فعالیتهای - به قول خودشان - سیاسی دارند؛ و یك دسته‌هایی هم هستند كه اینها فعالیتهای تخریبی دارند كه خرابكاری می‌كنند. از این جهت، مسأله‌ای است كه بعد از هر انقلابی اجتناب‌ناپذیر است و در ایران، كه یكی از انقلابهاست، به واسطه این جهات مختلفه - و شاید بعضی جهات دیگر این - اختلافات پیش آمده است.(3) من اینطور احساس می‌كنم كه باقیمانده رژیم مأیوس شدند. مأیوس شدند از اینكه بتوانند دیگر یك كاری انجام بدهند. دلیل مأیوس شدن، این دست زدن به این ترورها و به این كارهای خرابكاری است. خوب، لابد شنیدید كه امروز هم یكی از علمای تهران را ترور كردند، لكن موفق نشدند. سه تا گلوله اصابت كرده است به یكی از علمای تهران. اینها دلیل بر ضعف است. كسی كه خودش را دیگر ضعیف می‌داند و از بین رفته می‌داند به این امور تخریبی دست می‌زند، و در اطراف كشور می‌خواهد یك شلوغكاری‌هایی بكند و اذهان را مشوّش كند و به خیال خودشان ارعاب كنند، در صورتی كه ملت ما دیگر نمی‌ترسند از اینها. خود آنها كه بودند با همه قوایشان ملت از آنها نترسید! در خیابانها از بچه‌های كوچك تا مردهای بزرگ، زنها، مردها، رفتند در كوچه‌ها و در خیابانها و فریاد كشیدند، و با فریاد الله اكبر و اسلامی شكست دادند آنها را. بنابراین، یك خیال باطلی است كه اینها می‌كنند كه با یك ترور یك شخصی، یا فرض كنید كه یك پایگاهی را یك وقت یك تخریبی بكنند دیگر كاری می‌توانند انجام بدهند. اینها مأیوس از این مسائلند، از این جهت یك همچو خرابكاریهایی می‌كنند و باید ملت قوی باشد و با قوت نفْس، با اراده مصمم، پیش برود.(4) آقایان باید توجه كنند كه مسائل اینطوری مخصوص به زمان ما نیست. از صدر اسلام تا حالا هدف، هدف مستكبرین همین بوده است كه برای چاییدن مستضعفین، آنهایی كه طرفدار آنها هستند كه علمای بلاد هستند، آنها را از بین ببرند. این یك سیره ای بوده است از آنها و سنت سیئه‌ای بوده است از آنها و ما باید به آنچه تكلیفمان هست عمل بكنیم. و بحمدالله الآن هرچه از این فسادها واقع می‌شود و هرچه از این جنایات واقع می‌شود، مردم بیشتر توجه به عمق مسأله پیدا می‌كنند. اگر آن وقت این گروههای فاسد می‌توانستند یك دسته‌ای را بازی بدهند به اینكه ما برای خلق داریم كار می‌كنیم و می خواهیم اشخاص فاسد را از بین ببریم و این حكومت، حكومت فاسد است،‌ كم‌كم دارند خودشان مسائل خودشان را رو می‌كنند و خودشان روابطشان را با عراق، روابطشان را با دمكرات طرف غرب و روابطشان را با حتی انگلستان دارند كم‌كم ظاهر می‌كنند و بحمدالله اینها دیگر آبرویی ندارند. این خرابكاریها هم یك قدرتی نیست؛ خوب، یك دزدی می‌تواند بیاید یك خانه‌ای را آتش بزند، اینها الآن مَثَلشان مَثَل همان دزدها هست كه گاهی خرابكاری می‌كنند. دیگر كار دیگر از اینها برنمی آید و اینها پیش ملت ما دیگر آبرویی ندارند و خرابكاریهایی كه می‌كنند شاید برای تشفی باشد و الاّ می‌دانند خودشان هم كه كاری از این ساخته نیست.(5) البته شما گمان نكنید كه اینهایی كه این كارهای ابلهانه را می‌كنند اینها چندان قدرتی دارند. این مگسها در آخر عمرشان یك حركت شدیدی می‌كنند دور خودشان. آن وقتی نزدیك می‌شود مرگشان، می‌چرخند و نفسهای آخر را می‌كشند. الآن مَثل اینها، مَثل آن مگسهایی است كه لحظات آخر عمر خودشان را دارند طی می‌كنند. از این جهت، یك حركتی می‌كنند؛ این حركت همان حركتی است كه مگسها در آخر عمر می‌كنند. اینها چیزی نیستند. آنهایی كه قابل ذكر بودند رفتند و شكست خوردند و از بین رفتند. رژیم سلطنتی 2500 ساله با آن همه قدرت و با آن همه طرفدار، در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام، نتوانستند بمانند. این چند تا بچه صغیری كه اینها وارد می‌كنند و این مفسدین وادار می كنند به این كه این بچه‌های گولخورده یك خرابكاری بكنند، این همان حال مگسی است كه در آخر عمرش یك جولانی می‌خواهد بكند و نفس آخرش را بكشد. قابل آدم اینها نیستند. و ملت ما گمان نكنند كه چهار نفر آدم را اگر اینها كشتند هرچند آن آدم شخصیتش بزرگ باشد، این اسباب این بشود كه ما و ملت ما شكست بخورند.(6) آن وقت این جوانهای ما، كه در جبهه و پشت جبهه، مشغول به فعالیت هستند و این جهاد سازندگی كه شما آقایان از اجزای آن هستید، روز و شب خودتان را برای این ملت صرف می‌كنید، آنها كنار بنشینند و بگویند كه اینها مجنون شده اند! كنار بنشینند و اعلامیه بدهند، روشنفكرشان اعلامیه بدهد، روشنفكرشان صحبت كند و محكوم كند! خوب، در مقابل رفقای خودشان البته می‌نشینند و حرفهایی می‌زنند، برای خودشان هم تكلیف شرعی معیّن می‌كنند، اما در مقابل خدا هم می‌شود انسان تكلیف شرعی درست كند؟! خدا را هم می‌شود اغفال كرد - نعوذ بالله؟! فرضاً ما و شما را اغفال كنند، این جنایاتی كه الآن، امروز در كشور ما واقع می‌شود، این جنایات را صحه بر آن می‌گذارند یا مخالف هستند؛ اگر صحه می‌گذارند و امثال اینهایی كه شهید شدند، آنها [را] مستحق می‌دانند از برای قتل و از برای شهادت، پیش ما - فرضاً - گفتند كه فلان آدم،‌ آدم فاسدی بود و باید از بین برود، اما پیش خدا هم می‌شود اینطور صحبت كرد؟ اینهایی كه خدا را قبول دارند و اینها را محكوم نمی كنند، جواب خدا را چه می‌دهند؟ و آنهایی كه نشسته اند در كمین و این جوانها و كودكهای ما را بازی می‌دهند و می‌فرستند در خیابانها به خرابكاری یا بازی می‌دهند و یك بمب دستشان می‌دهند، یك دختر، یك پسر بمب را دستش می‌دهند: ‌برو بگذار كجا اینهایی كه در آن كنارها نشسته‌اند، انسانند اینها؟ یا سبعهایی هستند كه خودشان جرأت بیرون آمدن نمی‌كنند و اطفال مردم را می‌فرستند و خرابكاری می‌كنند؟ اینها گمان می‌كنند كه ملت ما برای خاطر فلان شخص و فلان شخص قیام كرده است؟(7) آنهایی كه هیچ حظی در این میدان نداشتند و جز خرابكاری از آنها كاری ساخته نیست و الآن هم در گوشه و كنار كشور مشغول به خرابكاری هستند، آنها بودند كه كنار نشسته بودند و منتظر این بودند كه یك طرف غلبه كند و آنها بیایند و بهره‌برداری كنند، میوه‌چینی كنند. وقتی كه دیدند كه جمهوری اسلامی آنطور میوه‌چینی‌هایی را كه اینها می‌خواهند موافق برنامه‌اش نیست،‌آنها هم مشغول به خرابكاری شدند و هرجا كه یك خرابی پیش آمد، آنها تأیید كردند یا وارد شدند در كردستان؛ در بلوچستان. الآن هم كه در جنوب و غرب ما گرفتاری جنگ را داریم، همانها هستند كه نمی گذارند كه این ملت توجه بكند به جنگ و مشغول به تبلیغات هستند در خیابانها و در كوچه‌ها و محله‌ها (8). بهوش باشید كه از تفاله‌های رژیم طاغوتی و مكتبهای انحرافی آسیب نبینید كه دشمنان اسلام در كمینند و قلمهای زهرآگین از هر سو از غلافها كشیده شده تا جمهوری اسلامی را از صحنه به در كنند و بجز جمهوری اسلامی به هرچه باشد گردن نهند. اینان همانها هستند كه از اول از اسم جمهوری اسلامی وحشت داشتند و اكنون نیز وحشت دارند و با قلم و قدم هرچه بیشتر در هَدْم آن و دولت مردمی شما می‌كوشند؛ لكن باید بدانند كه سیل خروشان ملت آنان را چون خسی بركنار خواهد زد و قدرت الهی اسلام فوق آن است كه در مغزهای بی محتوای آنان بگنجد. و شما مطمئن باشید كه هرگاه تكلیف شرعی احساس شود، به راهی كه خداوند قاهر پیشاروی ملت گذاشته است هدایت خواهند شد.(9) بیدار باشید و هوشیار كه بازیگران سیاسی و سیاستمداران حرفه‌ای غرب و شرقزده و دستهای مرموز جنایتكاران پشت پرده لبه تیز سلاح خیانت و جنایتكارشان از هر سو و بیشتر از هر گروه متوجه به شما عزیزان است؛ و می‌خواهند از شما عزیزان كه با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام را زنده كردید بهره‌گیری كرده و جمهوری اسلامی را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا كرده به دامن یكی از دو قطب جهانخوار بیندازند؛ و بر زحمات و فداكاری‌های شما با حیله‌های سیاسی و ظاهرهای به صورت اسلامی و ملی خط بطلان بكشند.(10) آن چیزی كه شما را پیروز كرد و آن رژیم سابق را كنار زد و یك رژیم اسلامی را به جای او نشاند، آن این بود كه همه با هم بودند، در آن وقت خلافی توی كار نبود، برای اینكه همه می‌دانستند كه رژیم بد است، همه از او درد كشیده بودند، رنج كشیده بودند. و اگر چنانچه بعد از پیروزی، خدای نخواسته كسانی بخواهند اخلال بكنند و در بین شما یك خلافی ایجاد بكنند، بدانید كه این یك دستی است كه از امریكا دراز شده است، تا اینجا هم آمده است. باید بیدار باشید، باید هوشیار باشید كه نباید ما دشمن را خوار و ضعیف بشمار

راهبردهای تصریحی:

1- صحنه گردان اصلی اغتشاشات و ناآرامیها، دشمن است.
2- اغتشاش گران عوامل نفوذی دشمن هستند.
3- پشت پرده‌ی مخالفتهای با اسلام، دشمن قرار دارد.

نكات استنباطی:

1- دشمن در ظاهر مدعی است كه حامی ملت ایران است ولی با برپایی اغتشاشات و درگیری‌های خیابانی به طور مستقیم به منافع ملت ضربه می‌زند.
2- بیشترین سرمایه‏ گذاری را دشمن روی نفوذ در داخل، متحد كردن مخالفان و ایجاد اغتشاش و آشوب از طریق آنان، انجام می‌دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه امام(ره)، ج12، ص 264.
2. صحیفه امام(ره)، ج14، صص 451 و 452.
3. صحیفه امام(ره)، ج8، ص361.
4. صحیفه امام(ره)، ج9، ص95.
5. صحیفه امام(ره)، ج15، صص 425 و 426.
6. صحیفه امام(ره)، ج15، ص110.
7. صحیفه امام(ره)، ج14، صص 523 و 524.
8. صحیفه امام(ره)، ج14، ص 262.
9. صحیفه امام(ره)، ج14، صص 408 و 409.
10. صحیفه امام(ره)، ج21، ص432.
11. صحیفه امام(ره)، ج19، ص 248.

منبع مقاله:
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (9)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.



 

 

نسخه چاپی