واژه‏شناسی4
واژه‏شناسی
واژه‏شناسی
منبع:مجله ديدار آشنا

تفسیر موضوعی*

تفسیر قرآن كریم به دو گونه صورت می‏گیرد: تفسیر ترتیبی، كه به ترتیب سور و آیات انجام می‏گیرد . این نوع تفسیر بسیار زمان‏بر و طولانی خواهد بود . تفسیر موضوعی كه با گذشت زمان و مواجهه مسلمانان با مسائل و نیازهای جدید، ضرورت پیدا كرد كه در آن، نظر قرآن كریم در باره موضوعی از موضوع‏های قرآنی استخراج می‏شود .
«تفسیر موضوعی قرآن‏» شیوه‏ای تفسیری است كه در آن برای به دست آوردن نظر قرآن در باب موضوعی از موضوع‏های قرآنی، تمام آیات گرد آوری و بررسی می‏شود . «تفسیر موضوعی‏» هرچند اصطلاحی نوظهور است كه از قرن چهاردهم بر این روش خاص از تفسیر قرآن كریم اطلاق (1) و به آن توجه‏ای ویژه شد و روز به روز ابعاد جدیدی از آن در حوزه گسترده فرهنگ اسلامی قرآنی آشكار گردید، اما پیش‏تر نیز قرآن كریم به این شیوه تفسیر می‏شده است; یعنی مفسران موضوعاتی را به قرآن عرضه كرده، با جمع‏آوری آیات همگون، پاسخ خویش را می‏گرفته‏اند . (2)
قرآن پژوهان و مفسران برای تفسیر موضوعی تعریف‏های گوناگونی ارائه داده‏اند . (3) در اینجا، به اجمال می‏توان گفت: «تفسیر موضوعی‏» عبارت است از گردآوری همه آیات مربوط به موضوعی از موضوع‏های قرآنی و بررسی و استنطاق آن‏ها برای استخراج نظر قرآن كریم درباره آن موضوع .
چنان‏كه از تعریف مزبور برمی‏آید، تفسیر موضوعی دارای دو مرحله است:
1 . گردآوری مجموعه آیات مرتبط با موضوع . در تفسیر موضوعی لازم است مفسر تمام آیات مربوط به موضوع مورد پژوهش را جمع‏آوری كند . در این مرحله مفسر باید از حضور ذهن بالایی درباره قرآن برخوردار باشد تا بتواند به مقدار وسع و تكلیف، همه آیاتی را كه نفیا و اثباتا به موضوع مورد بحث نظر دارد، گردآوری كند و مدار را محتوا قرار دهد نه لفظ . (4)
2 . جمع‏بندی و داوری درباره آن آیات و نیر نتیجه‏گیری از آن‏ها . از این رو، اگر در آثاری فقط به جمع‏آوری آیاتی از یك موضوع در قرآن اقدام شده، نمی‏توان آن‏ها را تفسیر موضوعی دانست .

تفاوت تفسیر موضوعی با تفسیر قرآن با قرآن

چنان‏كه اشاره شد، در یك تقسیم كلی، تفسیر قرآن را در دو گونه «ترتیبی‏» و «موضوعی‏» می‏توان جای داد . تفسیر ترتیبی نیز دارای روش‏های گوناگون است; یكی از آن‏ها، روش اجتهادی قرآن با قرآن می‏باشد كه در آن، مفسر برای شرح آیات بیش‏ترین كمك را از خود قرآن می‏گیرد و از آیات دیگر برای روشن شدن آیه موردنظر استفاده می‏كند . به رغم این، دو روش تفسیری مزبور (موضوعی و قرآن با قرآن) همگونی صوری با یكدیگر دارند و در هر دوی آن‏ها مفسر، آیات دیگر را به یاری می‏طلبد، اما اهداف متفاوت و متمایزی دارند .
در تفسیر قرآن به قرآن، هدف مفسر كمك گرفتن از آیات هم مضمون است تا از آیه مورد بحث ابهام‏زدایی كند و با كمك دیگر آیات، هر چه بیش‏تر و بهتر مفهوم آن آیه را روشن نموده، به فهم دقیق‏تری از آن برسد . (5) با نیل به مفهوم دقیق آیه، نیاز به آیات دیگر مرتفع می‏گردد . البته در بسیاری از موارد با كنار هم قراردادن چند آیه متناسب، حقیقتی تازه و معارفی نو پدید می‏آید كه بدون این عمل هرگز این‏گونه معارف به دست نمی‏آمد . (6) اما در تفسیر موضوعی غرض مفسر این است كه آیات مشابه و هم مضمون (از لحاظ لفظ و معنا) را در خصوص یك موضوع به یكدیگر پیوند دهد و از مجموع آیات، به پرسش خود پیرامون آن موضوع پاسخ داده، نظریه قرآن را استخراج نماید . (7) به عبارت دیگر، در تفسیر موضوعی مفسر می‏كوشد تا برای موضوعی كه یا برگرفته از خود قرآن است و یا از نیازهای روز است و قرآن اشاره‏ای به آن دارد، از آیات مرتبط با موضوع، دیدگاه كلام الهی را بیابد . وی به دنبال ابهام‏زدایی یا روشن شدن مفهوم آیه‏ای خاص نیست; زیرا وصول به مفاهیم آیات از مراحل آغازین كار می‏باشد، بلكه مطلوب نهایی او یافتن نظر قرآن نسبت‏به موضوع مورد نظر اوست .
بنابراین، با دوگانه شدن هدف، آن دو را نمی‏توان یك روش به حساب آورد، بلكه می‏باید دو شیوه متفاوت و متمایز از یكدیگر دانست . تفسیر قرآن به قرآن، از نوع تفسیر ترتیبی است و مقدم بر موضوعی می‏باشد .

پی‏نوشت:

*در این زمینه از مقاله "اهل‏بیت: و تفسیرموضوعی قرآن"، محمدرضا داودی، مجله معرفت، ش 71 استفاده شده است .
1 - مصطفی مسلم، مباحث فی التفسیر الموضوعی، چ 3، دمشق، دارالقلم، 1421، ص 17 .
2 - ر . ك: محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1406ق، ج 1، ص 125/ابن ندیم، الفهرست، چ 2، بیروت، دارالمعرفه، 1417ق، ص 58 .
3 . محمدباقر صدر، المدرسة القرآنیة، چ 1، قم، مركز بررسی آثار شهید صدر، 1421ق، ص‏27 .
4 . عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال‏وجمال، تهران، رجا، 1369 ش، ص 50 .
5 . محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق، 1367 ش، ج 3 - 1، ص 9 .
6 . سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، چ 5، قم، اسماعیلیان، 1371، ج 1، ص 72 .
7 . تفسیر راهنما، ج 1، 37



نسخه چاپی