ما و نظم نوین جهانی؟
 ما و نظم نوین جهانی؟
ما و نظم نوین جهانی؟
نويسنده:مهدي رهواره

شأن ما در دنیا چیست ؟

معین کردن خواسته ها اولین رکن استراتژی ملی است . اما این امر را با رأی گیری و جمع بندی بدست نمی آورند بلکه باید شأن ملت در جهان روشن شود و از این خواسته ها را استناج نمود ما در دنیا چکاره هستیم ؟
گروهی می گویند : ملتی هستیم با سرزمینی وسیع و غنی و از لحاظ علوم و تکنولوژی عقب افتاده و نیازمند و از لحاظ قدرت نظامی غیر قابل توجه و اتکا اما سابقه نشان میدهد با استعداد هستیم و اگر تلاش کنیم شانس توفیق داریم »
بدون شک این گروه برای خواسته های ملت می توانند صرفاً بگویند : توسعه ! به هر درجه که بدست آید باید خدا را شکر کرد و هر چه بهای آن را بتوان کمتر پرداخت بهتر است . عجیب نخواهد بود که این گروه آماده پرداخت بهای سنگینی در راه توسعه باشند مانند عدول از حکومت اسلامی ! اصلاً به نفر این گروه اسلام نقشی در شأنیت ملت ندارد و اسلام یک مختصه فرهنگی برای ملت است مانند نام یک فرد و هویت او. هیچ کس بابت داشتن اسم و هویت مطالبه امتیاز نخواهد کرد ما هم بخاطر اینکه مسلمانیم چیزی را بخواهیم ! باید صرفا! روی منابع طبیعی و نیروی انسانی خود تکیه کنیم ولاغیر !
باید بحث خود را با چنین برداشتی از مسأله هویت ملی آغاز کرد : آیا اسلام صرفاً یکی دیگر از مختصات فرهنگی ماست ؟ یعنی همان طوری که ایرانی هستیم فارس زبان هستیم و... آیا اسلام مکتب حیات ماست ؟ و همه چیز ما با اسلام معنی پیدا می کند؟
در آنصورت اسلام یکی از چند مختصه فرهنگی ما نخواهد بود بلکه اسلام پایه و ریشۀ همۀ فعالیت های ما خواهد بود از جمله حکومت که مهمترین ویژگی حیات بشری است . مگر اینهمه در عالم برای چنین تلقی از اسلام بوجود نیامده است ؟ مگر رهبر فقیه انقلاب یک عمر فریاد حکومت اسلامی را نزده است ؟ حکومت اسلامی یعنی چه ؟ یعنی حکومتی که ملاک مشروعیتش و مبنای کار آمدیش همه از اسلام ناشی می شود در چنین حکومتی سیاست یک صرف نیست ، مثل اینکه بعضی مردم بقال اند ، برخی قصاب حال گروهی هم « سیاست مدار » یا سیاسی باشند ! نه بلکه سیاست یک وظیفه است و لذا عین دیانت است و نیز در همین مورد رهبر کبیر انقلاب می فرمایند سیاست ما عین دیانت ما است . به همین دلیل است که اسلام می تواند یک نظام سیاسی قوی و مقاوم و فراگیر ایجاد نماید !
ما باید ببینیم که از مبنای اسلام چه اهدافی را باید برای حکومت داشته باشیم ؟
اسلام چه وظیفه ای به عهدۀ ما می گذارد ؟ اسلام چه مسئولیتی را از ما می خواهد ؟
و در پاسخ به این سؤالات مهم می گوئیم ما به عنوان افراد مسلمان در هر زمان باید از خود بپرسیم اولاً : امام عادل ما کیست ؟ آیا این امام عادل را می شناسیم ؟ آیا امت به اندازه کافی او را می شناسد و بعبارتی اولین مسئولیت من مسلمان سیاسی این است که امام خود را بشناسم ثانیاً آیا امام عادل بر قدرت مستقر است ؟
ثالثاً به چه خطراتی امام عادل و حکومت او را تهدید می کند ؟
و باید سه سؤال فوق در نظر مسلمان سیاسی باشد و اصلاً سیاسی بودن با میزان آنها اندازه گیری می شود . امروزه اگر ما ذره ای در تشخیص رسالت حقیقی خود ا شتباه کنیم جریان سیاسی جهان ما را در جایی که مناسب می بیند قرار خواهد داد ! بعکس اگر مسئولیت خطیر اسلامی خود را خوب درک کنیم میدان عمل وسیعی را در مقابل خود خواهیم یافت و از همه مهم تر قادر خواهیم بود در این بازی جهانی استراتژی عمل خود را طراحی کنیم.(1)

چشم انداز زمینه رقابت جهانی

نظم نوین جهانی بعنوان یک حالت تکوینی در تحولات جهانی نیست بلکه اگر بتوان چیزی گفت در حد یک بی نظمی نوین است اما آیا واقعاً اینهم صرف درستی است ؟ آیا وجود امپراتوری شوروی ایجاد نظم می کرد که حالت نبودش بی نظمی به بار آورد؟ در سیستم دو قطبی که آمریکا و شوروی بین خود و اقمارشان ساخته بودند و سعی داشتند جهان گیر شوند و هرگز نشدند و چنین صحنۀ عملی مانند یک میدان بازی می ماند که در آن دو بازیگر موجود بودند و قواعد معینی بر بازی حکمفرما بوده با فروپاشی شوروی و ظهور ویژگی های جدید عصر حاضر ، این وضعیت تبدیل به میدانی شد که در آن هم بازیگران در تغییرند و هم قواعد بازی ! اگر صحبت از بی نظمی است مقصود چنین وضعیتی است و تا حال حاضر چیزی به نام نظم بر سیاست جهانی حکمفر ما نبوده است. به جز منطق سلطه و زور و در جهان چیزی به جز منطق زور و قدرت حاکم نبوده و از عدالت و حق حرفی زده نشده است و همواره تعادل قدرت پوشش منطق زور بوده است . لذا مدل بازی گونه رفتار حکومت ها همواره گویاترین بیان از وضعیت جهانی است . آنچه برای آمریکا بی نظمی جهانی است ، از رونق افتادن اندیشه دو قطبی در سیاست جهانی و به دنبال آن عدم پذیرش سیطرۀ یک قطبی است.(2)

برخی از اشتباهات نظم جهانی

اشتباه مهم در باب نظم جهانی پنداشتن آن برنهج و سیاق مفهوم نظم در یک حکومت است ، یعنی همانطوری که نظم در حکومت از یک قدرت درجه یک آغاز شده و با قواعد و قوانین حمایت شده از سوی قدرت مطلقه در سرتاسر شئون حکومت سرایت می کند در واقع ما باید مفهوم نظم را بعنوان یک وضعیت برای رفتار حکومت های بی حکومت برپا نمائیم.و یکی از شیوه های رایج در بحث نظم جهانی پراختن به بیان آرزوهای خوش باورانه دربارۀ آینده است : که باید مثلاً یک دادگاه بین المللی چنین و چنان بوجود آید ، باید عدالت جهانی مستقر باشد و در حالی که صورت مسأله چیز دیگری است در رفتار عینی و حقیقی حکومت ها چگونه باید مفهوم نظم را فهمید ؟ نه می توانیم بگوئیم نظم به مفهوم داخلی حکومت ها در صحنه های جهانی وجود دارد و نه می توانیم بگوئیم آناریشسم هست ؟(3)

مبانی فلسفی نظم نوین جهانی

1- مفهوم نظم در جامعه و بین جوامع دو مقولۀ جداگانه هستند اگر چه در مطالعات سیاسی با حکومت ها معاملۀ ذوی العقولی می شود به آنها استناد فعل ، تصمیم و فهم و امثال آن داده می شود و لذا به نحو طبیعی انتظار می رود که بتوان مفهوم نظم در جامعه را که بین انسان ها است مستقیماً تعمیم داد و به نظم بین جوامع رسید.
2- نظم اجتماعی یک مفهوم طبیعی نیست ، بلکه پدیده ای انسانی است که عامل بوجود آورنده و از بین برنده آنها انسان ها هستند و بنابراین یک پدیده انسانی است .
3- در مورد سرچشمه نظم اجتماعی اقلاً سه مسلک عمده وجود دارد .
الف : مسلک کلاسیک
ب : مسلک اصالت « زور»
ج : مسلک تکامل روابط اجتماعی و نیل به یک توافق
کدام یک از این مسلک ها می تواند نقطۀ شروع مناسبی برای توضیح نظم بین جوامع با یک نوع تناظر با نظم اجتماعی باشد ؟
و ما باید برای جواب دادن به این سؤال به نقد هر کدام از این مسلک ها بپردازیم.(4)

نتیجه گیری

نظم نوین جهانی امروزه بعنوان بحث داغ روزنامه ها و کشورها قرار گرفته است و کسانی که نظم نوین جهانی را مطرح کرده اند راههایی را یافته اند که بتوانند بوسیله آن منافع خود را حفظ کنند.در دوران جدید که دیگر ایدئولوژی کمونسیم وجود ندارد ، سازمان های جاسوسی فعالیتهای خود را در جهت جلوگیری از گسترش اسلام قرار داده و سعی دارند که افکار عمومی کشورهای اسلامی را از اصول و قوانین شریعت الهی منحرف نمایند ابزارهای اطلاعاتی هم در دوران جدید شکل تازه ای گرفته ، استفاده از سیستمهای فنی و الکترونیکی بیش از گذشته ، اهمیت پیدا کرده و کاربرد ماهواره های جاسوسی و وسایل استراق بیشتر شده است.و گرچه واقعیت نظم نوین جهانی قابل طرح است ولی زمانی این عبارت از سوی جهان استکباری مطرح می شود که ملل محروم و جهان سوم انتظار معجزه ای را نخواهند داشت.

پی نوشت ها

1- نظم بازیگونه معاصر، محمدجواد لاریجانی ، ص69
2- همان، ص 42
3- همان، ص 43
4- همان، ص 54

منابع

نظم بازیگونه جهان، نوشته:دکتر محمدجواد لاریجانی



نسخه چاپی