جهانی شدن،اهداف و عوامل انگيزه ساز
جهانی شدن،اهداف و عوامل انگيزه ساز
جهانی شدن،اهداف و عوامل انگيزه ساز
نويسنده:مسعود رضایی

برخي از عوامل تأثير گذار يا انگيزه ساز براي جهاني شدن از اين قرارند:

1-ارتباطات: افزايش كمي و كيفي ارتباطات، از جمله عوامل مهم و انگيزه ساز براي جهاني شدن محسوب مي‌گردد و دنياي غرب با فناوري برتر ارتباطي، در صدد جهاني سازي ارزش‌هاي خود است. ارتباطات به پروسه انتقال و دريافت عقايد، اطلاعات و پيام‌ها اطلاق مي‌شود. در حال حاضر كانال‌هاي تلويزيوني زيادي به طور شبانه روزي با برنامه‌هاي گوناگون ورزشي، كارتون، فيلم، سريال، طبيعت، علمي، مسائل جنسي و ... درصدد القا و ترويج الگوها و ارزش‌هاي فرهنگي خاص در جهان هستند و گستره تأثير آنها به يك يا چند ملت ختم نمي‌شود. اين تحول گسترده در ارتباطات كه از آن به (انقلاب ارتباطات) نيز ياد مي‌شود، نظريه (دهكده جهاني)1 را مطرح كرده است.
2- سازمان ملل:تلاش‌هاي آن براي گسترش نفوذ، يكسان سازي و مشابه سازي دنيا.
3-اقدامات برخي از سازمان هاي جهاني نظير سازمان تجارت جهاني و موافقت نامه‌ي عمومي درباره تعرفه وتجارت.(1)
گفته مي‌شود كه هدف از جهاني سازي شكل دهي انساني جديد است. اين انسان جديد كيست؟
همانطور كه مي‌دانيم و ذكر شد بشر جديد انساني در تسخير وسايل ارتباط جمعي، غرق شده درظاهر، خالي از هرگونه محتوا بوده، گرايش به ظاهر و سطح جاي محتوا و عمق را گرفته است. زندگي انسان جديد بدون محتوا شده و جاي ارزش‌هاي تمدن ساز خالي است. همان بشر مادي است كه خدا او را اين گونه توصيف مي‌كند:
اَفَرَأيتُ مَنِ اتَّخَذَ إلهَهُ هَواهُ وَ أضَلَّهُ اللهُ عَلي عِلمٍ وَ خَتَمَ عَلي سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلي بَصَرِه غِشاوَةٌ ...(جاثيه: 23)
(پس آيا ديدي كسي را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او ودلش مهر زده و بر ديده‌اش پرده نهاده است؟...)
جهاني شدن همان گونه كه با توجه به جايگاه و نمادهايشان (در اقتصاد، فرهنگ و امنيت) ظاهر مي‌شود، عبارت است از (جهاني سازي) 80 يا 75 درصد از ساكنين زمين توسط 20 يا 25 درصد ديگر به گونه‌اي كه آن گروه اقليت بر سرنوشت بقيه جهان چيره شده، بر اقتصاد، بر بازار، و بر هويت‌هاي فرهنگي جهان سيطره دارند.(2)
قدرت‌هاي جهان به دنبال اين هستند كه جهان را با شعار‌هايشان به بردگي بكشند، تكنولوژي، حكمراني وسيستم مالي را تحت سيطره خود درآورند و از مواد خام هر طبيعي كره زمين به راحتي و با قيمت‌هاي پايين استفاده كنند و دركنار برخورداري از قدرت نفوذ در وسايل ارتباط جمعي، سلاح‌هاي كشتار جمعي را نيز در اختيار خود قرار دهند. بنابراين جهاني شدن در جهان با حالت فرمانروايانه ظاهر مي شود نه حالت مشاركت جويانه، دائم ملاحظه نموده‌ايم آن چه را كه غرب- در حال حاضر آمريكا- از آن به تجديد فرهنگي و تجديد تمدن نام مي‌برد يكي از دو هدف ذيل را دنبال مي‌كند:
الف: سركوب كردن پايه‌هاي مصونيت، مقاومت و سركوب نمودن نقش يك ملت.
ب: محو كردن رقيب احتمالي و يا- اگر رقيبي نباشد-از بين بردن قدرت‌هايي كه مانع مي‌شوند ملت خود، بازاري براي مصرف توليدات غربي شوند. هدف، از بين بردن قدرت‌هاي آينده، خصوصاً مسلمانان است. هدف ايجاد بازارهاي فروش محصولات خودي غرب است. هدف تسخير مواد خام و طبيعي ساير ملل است. هدف سيطره و تسلط بر جهان است.(3)(از سوي غرب)

جهاني شدن، پيامدها(فرصت يا تهديد)

اين نوشتار به فرايند و چالش‌هاي مقوله جهاني شدن و چگونگي برخورد كشورهاي در حال توسعه با اين مسأله مي‌پردازد. آيا كشورهاي در حال توسعه واقعاً مي‌توانند در ضمن بهره‌مندي از مزاياي «آزادسازي» از پيامدهاي مخرب اين روند مصون بمانند؟ به نظر مي‌رسد به جاي آزاد‌سازي سريع و تسليم بي‌قيد و شرط، اتخاذ سیاست آزادسازي گزينشي براي اين كشورها مناسب‌تر باشد. فهرستي از فرصت‌ها و تهديدهايي كه جهاني شدن و پيش روي كشورهاي در حال توسعه قرار داده است را مي‌توان اين گونه برشمرد: مزاياي تجاري حاصل از توافقات گات، ورود سرمايه خارجي، افزايش توان توليدي به كمك سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي، اما آيا اين مزايا كافي است كه ما از چالش‌هاي پيش روي آن بگذريم. برخي از چالش‌ها عبارتند از: تضعيف استقلال، سياست‌گذاری، آزادسازي مالي و احتمال بروز بي‌ثباتي و اختلال در فرايند توسعه و به حاشيه رانده شدن كشورهاي ضعيف، اقراض سنگين، بهاي نازل كالاها، خدمات ضعف زيرساخت‌ها و توان صادرات، خطر ورشكستگي بنگاههاي داخلي در رقابت با همتايان خارجي و ...
جهاني شدن براي كشورهاي جهان سوم به ويژه براي كشورمان كه داراي يك فرهنگ اصيل ايراني است و اسلام را در سرلوحه كار خويش دارد، يك آفت است. اين آفت در دو بعد جهاني شدن اقتصاد و فرهنگ بيشتر نمود دارد و قابل طرح است.
در بعد جهاني شدن اقتصاد، از آن رو كه اين كشورها در مقابل ورود تكنولوژي مدرن غربي كه داراي فرهگ مصرفي خاص خود مي‌باشد، آسيب‌شناسي نمي‌كنند، منجر به شكاف طبقاتي و تخريب فرهنگ بومي مي‌شود و اين مي‌تواند براي هر كشوري بزرگ‌ترين تهديد باشد.
در بعد جهاني شدن فرهنگ نيز بايد گفت، فرهنگ كشورهاي غربي به واسطه رسانه‌هاي اطلاعاتي قدرتمند، مرزها را شكسته و بدون هيچ مانعي وارد كشورهاي جهان سوم از قبيل ايران و ديگر كشورهاي اسلامي شده و بر فرهنگ آنها مسلط مي‌شوند و چون در فرهنگ غرب ضدارزش‌ها يك حالت قانوني به خودگرفته‌اند، انسان به مرحله‌اي مي‌رسد كه ديگر انحراف را انحراف محسوب نمي‌كنند، به همين علت، روز به روز از هويت انساني خود دورتر مي‌شود. از اين رو ورود چنين فرهنگي به كشورهاي جهان سوم شديداً فرهنگ و هويت انساني – اسلامي آنها را تخريب كرده و بر آنها مسلط مي‌شود؛ و چون در اين كشورها توان كنترل و نظارت نيز پايين است، اين مسأله به تخريب هويت آنها ختم مي‌گردد و كشوري كه هويت نداشته باشد، هيچ‌چيز نخواهد داشت؛ اما چون ما ناگزير، در جريان اين دود پرتلاطم قرار خواهيم گرفت، بايد ضمن شناخت آينده و مصايب و مشكلات آن، با آسيب‌شناسي دقيق، در پي دفع آسيب برآييم.(4)
اگر بخواهيم از بعد ديگر به بررسي هويت بپردازيم خواهيم ديد كه ترس از نابودي فرهنگي و چيرگي فرهنگ منحصر به جهان سوم يا مختص به جهان عرب و اسلام نمي‌باشد. بلكه اين ترس در جهان اروپا بيشتر ملموس است به گونه‌اي كه از يك طرف حكومت‌هاي اروپايي و از طرف ديگر اتحاديه‌ي اروپا سعي در حفظ و سازمان‌دهي هويت خود در مبارزه با اين تهاجم را دارند، تهاجمي كه با هدف سلطه‌طلبي و در لباس جهاني‌سازي مطرح شده است.
نشانه‌هاي اين تلاش را در اروپا مي‌يابيم كه در عرصه‌ي زبان، توليدات سينمايي، عادت‌هاي غذا خوردن، عادات اجتماعي و ديگر موارد،‌ متجلّي و آشكار است.
از جمله اقدامات آشكار در اين باره اقدامات بازدارنده‌اي است كه در فرانسه انجام گرفته و به گونه‌اي كه كار به اين جا رسيده كه به كارگيري واژه‌هاي انگليسي در تبليغات و يا در وسايل ارتباط جمعي منع شده است و يكي ديگر از تلاش‌هاي اروپا براي حفظ خود رد مقابل پديده آمريكايي «جهاني سازي» اين است كه اروپا امنيت اطلاعاتي را يكي از هدف‌هاي اصلي خود براي همبستگي – اقتصادي، سياسي، علمي- در برابر سلطه‌ي آمريكا مي‌داند.
ترس از جهاني شدن منحصر به جهان سوم نيست بلكه اين واهمه از درون سرزمين «جهاني شدن» شروع مي‌شود به گونه‌اي كه طبيعت درنده خوي مادّي گراي اين جريان، ترس را در محافل متفكرين آينده‌نگر آمريكا نيز برانگيخته و آنها از اين جريان ممكن است خود قدرتي كه خواستگاه «جهاني‌سازي» بوده را بدرد هشدار مي‌دهند. چون كه اين جريان ارزش‌ها را آن‌چنان منهدم مي‌كند كه منجر به تخريب هويت قدرتي كه اين جريان را ايجاد كرده مي‌شود.
اخلاق، دوستي، گذشت، ايثار، عفت تا سطح خطرناكي عقب مانده است. زندگي معنوي و وابستگي به ارزش‌ها نيز كمرنگ شده است. اين همان جوّي است كه جهاني سازي آن را ترويج مي‌كند. و مي‌خواهد چنين وانمود كند كه تنها الگوي پيشرفت بشريت مي‌باشد.(5)
تحقق پديده‌ي جهاني شدن، پي‌آمدهاي دوگانه مثبت و منفي به دنبال خواهد داشت. با توجه به اين كه طراحان و دنبال‌كنندگان اين پروژه از دنياي پيشرفت صنعتي هستند به نظر مي‌رسد اين امر پي‌آمدهاي منفي فراواني براي جهان سوم يا دنياي جنوب خواهد داشت. البته به معني اين نيست كه هيچ بعد مثبتي نمي‌توان يافت بلكه منظور اين است كه نتيجه كار براي اين گونه كشورها ويرانگر خواهد بود.

ابعاد مثبت جهاني شدن: (6)

الف: انتقال تكنولوژي
ب: امكان دسترسي آسان‌تر به علوم و منابع علمي
ج: ايجاد فضاي رقابتي براي رشد و توسعه و افزايش بهره‌وري در اثر رقابت جهاني
د: افزايش سرمايه‌گذاري خارجي و در نتيجه افزايش توليد و اشتغال در برخي از ابعاد
ه: گسترش صنعت توريسم

ابعاد منفي جهاني شدن: (7)

الف: با بين‌المللي كردن و جهاني شدن در ابعاد مختلف سياسي، فرهنگي، نظامي و به ويژه اقتصادي، رقابت ايجاد شده، واحدهاي قدرتمند شمال (پيشرفت صنعتي) پيروز ميدان هستند. علت اين امر آن است كه سازمان‌هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي جنوب نه به لحاظ فناوري و نه سرمايه و نه تخصص، قدرت رقابت با سازمان‌هاي توانمند دنياي پيشرفته صنعتي را ندارند. بدين ترتيب نتيجه اين امر سلطه شمال بر جنوب خواهد بود.(8)
ب: پيامد منفي ديگر جهاني شدن، تقويت و افزايش نابرابري‌ها و بي‌عدالتي‌هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، در زمينه‌هاي مختلف جنسيت، نژاد، طبقه، پايگاه اجتماعي، افزايش فقر و شكاف طبقاتي است. جنگ بين فقر و غنا و تقسيم جهان به دو بخش فقير و ثروتمند، در صورتي كه تدابيري براي آن انديشيده نشود، امري اجتناب‌ناپذير خواهد بود.
ج: نابودي تمدن‌ها و فرهنگ‌هاي محلي، منطقه‌اي و ملّي و سلطه فرهنگ و تمدن غربي چهره منفي ديگري از جهاني شدن است.
د: علاوه بر نابودي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، نابودي اقتصاد محلي، منطقه‌اي و ملّي، بعد ديگر مسأله است.
ه: تخريب بيشتر محيط زيست جهاني و ايجاد آلودگي‌هاي آن به دليل دخالت‌ها و قراردادهاي مختلف در نقاط مختلف جهان خصوصاً ميان كارخانه داران.(9)
و: از بين رفتن استقلال سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي كشورها به دليل از بين رفتن مرزهاي ملي و پي‌آمدهاي منفي اين مسأله كه به ضرر آزادي ملت‌ها، تهديد امنيتي، و نقض تماميت ارضي آن‌ها خواهد انجاميد.
خلاصه اين که آن چه امروزه از سوي غرب به عنوان جهاني شدن مطرح است نتيجه‌اش، استثمار بيشتر جهان سوم، و يا جنوب توسط آمريكا و غرب خواهد بود. كشورهاي پيشرفته صنعتي يا به اصطلاح شمال با ثروت جنوب روزبه روز پيشرفته‌تر و كشورهاي جنوب فقيرتر خواهند شد.
روژه گارودي محقق و نويسنده فرانسوي معتقد است كه بر اثر تقسيم جهان به دو بخش فقير و ثروتمند، به دنبال جهاني شدن، 45% از ساكنان جهان سوم، جان خود را از دست خواهند داد كه سيزده ميليون آن كودك هستند.(10)2
نكته پاياني در اين مقوله اين است كه جهاني شدن بدون مانع نخواهد بود. ملت‌هاي مختلف جهان به دليل مخالفت با نظام سلطه جهاني، قطعاً در مقابل اين نوع استعمار نوين خواهند ايستاد. يكي از پيامدهاي مهم جهاني شدن كه مي‌تواند وقوع اين پروژه را به چالش جدي بكشاند، افزايش احساسات مذهبي، ناسيوناليستي و ملي‌گرايي در نقاط مختلف جهان است. اقدام كشورها در مقابل موج جهاني شدن، منطقه گرايي است. بدين معنا كه كشورهاي واقع در يك منطقه جغرافيايي يا داراي منافع مشترك از طريق ايجاد تشكل‌ها و اتحاديه‌هاي منطقه‌اي براي مقابله با آن و رفع مشكلات خود به همكاري با يكديگر بپردازند.
در اين ميان جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند با منطقه گرايي در حوزه خليج فارس و درياي مازندران و تلاش براي وحدت بيشتر بين كشورهاي اسلامي، حضور فعال در مسايل بين‌المللي و به ويژه تقويت جنبش‌هاي اسلامي و ايجاد جبهه جهاني مستضعفين در مقابل پي‌آمدهاي منفي جهاني شدن، مقاومت و ايستادگي نمايد.
بايد در روش‌هاي علوم و علم آموزي دگرگوني ايجاد كنيم و اين دگرگوني عميق بايد از مهد كودك‌ها تا بالاترين سطوح دانشگاهي صورت پذيرد، بايد در سیستم‌هاي آموزشي خود متناسب با نيازهاي ملت و تلفيق با طبيعت و ديدگاه سنت به آينده دگرگوني ايجاد كنيم و بايد در رابطه‌ي خود با طبيعت بازنگري كنيم. در همين حال بايد با تمام توان در خانواده و ارزش‌هاي خانواده و همچنين در مباني و ارزش‌هاي جامعه اسلامي بازنگري كنيم. همچنين در دادن كليه مفاهيمی در هر زمينه‌اي كه جامعه اسلامي در طول تاريخ با آن شكل گرفته بايد تفكر و تعقل انجام پذيرد و اين بازنگري مبتني بر اصل برادري كه اسلام در اولين تعابير مدني خود پس از هجرت پيامبر(ص) آن را پايه‌گذاري كرده، باشد. بايد روح عبادت در جامعه جاري و ساري باشد. و اين وظيفه‌ي علم و تربيت بر عهده‌ي خانواده، مدرسه و سازمان‌هاي محلّي جامعه مي‌باشد.(11)
لذا براي كشوري چون ايران كه هنوز با مقتضيات عصرجهاني شدن سازگاري نيافته و به نحوي با اعتقادات و ديدگاه‌هاي نوين اسلامي پيش مي‌رود، شناخت دقيق اين تحولات و پديده جهاني شدن كاملاً ضروري است.(12) كشورهاي در حال توسعه بايد با بررسي دقيق تجربيات دو دهه اخير جهان در زمينه آزادسازي بازارها، برخي درس‌هاي مهم را استنتاج كنند و از آن در خدمت ايجاد موازنه در نقش آفريني دولت و بازار استفاده نمايند.(13)
ما بايد در مقابل جهاني شدن استكباري و شيطاني، جهاني شدن الهي را تبليغ و ترويج نماييم و آن چيزي جز حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) نيست. حكومت جهاني كه با وقوع يك انقلاب عظيم اخلاقي و تحول دروني، تكامل انديشه‌ها و عقل‌ها و به ويژه تقويت رابطه انسان با خدا، تفرقه‌ها را بزدايد، وحدت را گسترش دهد، اشكال مختلف ظلم و ستم را از ميان برداشته، اختلافات طبقاتي و تبعيضات ناروا را از بين ببرد، با پركردن شكاف عظيم بين فقر و غنا، جنگ پنهان و آشكار بين اين دورا در سطح بين‌المللي از بين ببرد و سرانجام صلح و امنيت و عدالت جهاني را برقرار سازد.
امام باقر(ع) مي‌فرمايد:
«اَلقائِم مِنّا ... يَبلُغُ سُلطانُهُ المَشرِقَ وَ المَغرِبَ وَ يُظهِرُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دينَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ»3
«قائم(ع) از ماست... قدرت عظيم او شرق و غرب جهان را در قلمرو خود مي‌گيرد و خداوند به وسيله آن گرامي دين خود را بر تمام اديان شرك‌آلود پيروز مي‌گرداند، هر چند مشركان را خوش نيايد.
و پيامبر گرامي اسلام اين چنين، حكومت عدل امام زمان(عج) را بشارت مي‌دهد:
«اُبشِرُكُم بِالمَهدِي...،يَملَأ الاَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً، يَرضي عَنهُ ساكِنُ السَّماءِ وَ ساكِنُ الاَرضِ يُقَسِّمُ المالَ صَحاحاً فَقالَ رَجُلٌ ماصِحا؟ قالَ السَّوِيَّةِ بَينَ النّاسِ»4
«شما را به ظهور مهدي(ع) بشارت مي‌دهم. او زمين را پر از عدل و داد مي‌كند، همان‌گونه كه از ستم و بيداد لبريز شده است. ساكنان آسمان‌ها و زمين از حكومت او راضي مي‌شوند و ثروت‌ها را به طور شايسته و صحيح تقسيم مي‌نمايد، شخصي پرسيد تقسيم چيست؟ فرمود رعايت مساوات بين مردم.»
خداوند فرمود:
«وَ نُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضعِفُوا فِي الاَرضِ وَ نَجعَلُهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلُهُمُ الوارِثينَ»5
«و ما اراده كرديم كه بر ضعيف شدگان در زمين، منت‌گذارده و آنها را پيشوايان و وارث ملك و جاه ظالمان گردانيم.»

پی نوشت ها:

1.Global Village
2.کیهان، 21/4/79 ، تحولات جهانی از نگاه گارودی
3.شرح الاخبار فی فضائل الائمة الابرار – ص231
4.بحارالانوار، ج51، ص 81
5.سوره قصص، آیه 5

منابع استنادی در متن:

1) فصل نامه مربيان،ش2، ص78
2) فصل نامه مربيان، س10-9، ص118
3) همان
4) فصل نامه مربيان، ش3، ص49
5) فصل نامه مربيان، ش10-9، ص127
6) فصل نامه مربيان، ش2،ص80
7) همان
8) فصل نامه برداشت دوم، ش2، ص130، ص140
9) فصل نامه راه بردي، ش19،ص148
10) روزنامه كيهان،تحولات جهاني از نگاه گارودي،21/4/79
11) بازتاب انديشه، شهريور83،ص77
12) بازتاب انديشه،مرداد 83، ص71.
13) فصل نامه مربيان، ش10-9،ص130

فهرست منابع:

قرآن كريم
فرهنگ انگليسي-فارسي/دكتر منوچهر آريان پوركاشاني
اسلام و غرب/مصطفي زهرايي/مجله سياست خارجي/ سال دهم/ش1/بهار 75
روزنامه كيهان/21/4/79/ تحولات جهاني از نگاه گارودي
جهاني شدن؛ فرصت يا تهديد/روزنامه ايران/22/4/83
جهاني شدن توسعه / محمدرضا زمردي/ روزنامه ابرار/28/5/83
فصل نامه مربيان/مركز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه/ويژه مربيان عقيدتي
سپاه/ بهار و تابستان 80/ شماره 2
فصل نامه مربيان/مركز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه/ پاييز 80/ شماره 3
فصل نامه مربيان/ مركز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه/ پايييز80 و زمستان 82/شماره 10-9
برداشت دوم/مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست جمهوري/سال اول/تابستان 82/شماره2
برداشت دوم(فصل نامه سياسي- اجتماعي)/مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست جمهوري/سال اول/ زمستان 82/شماره 3
بازتاب انديشه در مطبوعات و اينترنت(52)/مركز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما/ مرداد 83
بازتاب انديشه در مطبوعات و اينترنت (53)/مركز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما/شهريور 83
فصل نامه مطالعات راهبردي/پژوهشكده مطالعات راهبردي/بهار 82/شماره 19
برداشت دوم/مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست جمهوري/سال اول تابستان 82/ شماره1
دين وجهاني شدن/بريان وايت/ ترجمه منيژه جلالي/ روزنامه همشهري 20/1/81/ ص 6
سرشت جهاني شدن و زمينه‌هاي آن/ پرويز صداقت/ ماهنامه بورس/ارديبهشت79
انديشه حوزه(دو ماهنامه فرهنگي، سياسي، اجتماعي)/دانشگاه علوم اسلامي رضوي (مشهد)/ سال هشتم/شماره ششم/ خرداد و تير 82
جهاني شدن و جهان سوم/ ري كيلي، فيل مارفيلت/ ترجمه حسن نورائي بيدخت/ چاپ اول / 1380/ انتشارات وزارت امور خارجه
جهاني شدن از سه منظر/ جام جم/ 25 دي 80/ داود كياني
پيچيدگي و تناقض‌هاي جهاني شدن/ فصل نامه سياست خارجي/زمستان 78/ جيمز روزنا
جهاني شدن و اقتصاد/ مايكل تانزز/ ترجمه مجيد ملكان/فرهنگ و توسعه/ش 23/خرداد و تير 75



نسخه چاپی