بررسى ديدگاه هاى مختلف پيرامون تفسير علمى قرآن
بررسى ديدگاه هاى مختلف پيرامون تفسير علمى قرآن
بررسى ديدگاه هاى مختلف پيرامون تفسير علمى قرآن
منبع:روزنامه جوان
بحث پيرامون تفسير علمى قرآن، يكى از مباحثى است كه در طول تاريخ مخالفان و موافقان زيادى داشته است. همزمان با بروز و ظهور نهضت علمى بشر و توجه به اشاراتى كه در ضمن آيات علمى قرآن، به بعضى از جوانب علمى بشر شد، امكان تفسير آيات برمبناى علوم روز، فراهم آمد. در برابر اين تفاسير، صاحبنظران و اساتيد علوم قرآنى، مواضع مختلفى گرفتند. حجت الاسلام دكتر ناصر رفيعى محمدى ، عضو هيات علمى مركز جهانى علوم اسلامى، درباره علت مخالفت عده اى از علماء با تفسير علمى مى گويد: زياده روى در اين مقوله و سعى بر استخراج همه مباحث علمى از قرآن، و همچنين مشروط بودن تطبيق آيات علمى قرآن با علوم روز، علت مخالفت بعضى از علماء با تفسير علمى است بنابراين شرط اصل پذيرش تفسير علمى اين است كه از سطح قرائن به سطح دلايل برسد و همچنين مسائل علمى از سطح فرضيه و حتى نظريه هاى علمى تجاوز كرده و به مرحله تجربه ثابت رسيده باشد كه در اين موقع، مى توان اطمينان حاصل كرد كه اين آيه علمى به اين موضوع علمى اشاره دارد اما اگر چند درصد، احتمال خلاف باشد، بنابر اصل «اذاجاء الاحتمال بطل الاستدلال» نمى توان آن تفسير را به صورت مطلق، به منظور و مراد الاهى نسبت داد.
دكتر مهدى گلشنى، عضو هيات علمى دانشگاه صنعتى شريف نيز با اشاره به ديدگاه افراطى در تفسير علمى آيات مى گويد: وجه افراطى اين است كه ما همه علوم طبيعى را در قرآن مى يابيم و استناد طرفداران اين ديدگاه از جمله سيوطى و غزالى به آيات «و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين» و «تبيانا لكل شىء» بوده است. در زمان ما چون علوم روز در جهان اسلام دير شروع شد و مسلمانان تحت ابهت علم و تكنولوژى قرار گرفتند، تصميم گرفتند كه انواع و اقسام مطالب را از قرآن استخراج كنند كه اين روند، خطر بزرگى را براى جهان اسلام در پيش دارد و اهانت به قرآن است و متاسفانه تمركز جهان اسلام به جاى اينكه بر توليد علم باشد بر اين است كه به اين طريق - كه جزييات علوم مى تواند از قرآن استخراج شود - اعجاز قرآن را اثبات كنند.
وى در خصوص تفسير علمى قرآن مى گويد: آيات علمى قرآن اشاره به دو مطلب مهم دارد يكى اين كه مطالعه كتاب تكوين، ما را با آثار صنع الهى آشنا مى كند و به خدا نزديك مى سازد و اين برداشتى است كه عالمان بزرگ ما در دوران تمدن درخشان اسلامى داشتند كه خواجه نصير و ابوريحان از آن جمله اند و با استناد به آيه ربنا ما خلقت هذا باطلا. . . اين مطلب را بيان مى كردند و خلاصه حرفشان اين بود كه مطالعه كتاب طبيعت، ما را به خدا نزديك مى كند.
و ديگر اين كه خداوند مى فرمايد: «طبيعت را مسخر ما كرده است» كه ما مى توانيم از امكانات طبيعت استفاده كنيم ولى نبايد روى زمين فساد كنيم بلكه بايد به وجه مشروع از اين امكانات استفاده كنيم يكى از وجوه مشروع اين است كه بتوانيم خودمان را حفظ كنيم و از كيان خود دفاع كنيم و «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه» و «كلمه الله هى العليا» را به پا داريم كه علوم مختلف، وسيله اعتلاى كلمه عليا را براى ما فراهم مى كند. بنابراين وجه نظرى مساله، اشاره به آيات الهى در طبيعت است و وجه عملى اين مساله آن است كه علوم را وسيله اى براى زندگى - به آن روشى كه خداوند خواسته است - قرار دهيم.
حجت الاسلام دكتر هادوى ، نيز توانائى فهم قرآن را مختص كسانى مى داند كه توشه اى از علم و دانش دارند و مى گويد: قرآن با هدف هدايت انسان ها، اختصاص به زمان و مكان خاصى ندارد و در بردارنده حقايقى است كه آدمى در جهان با آن سر و كار دارد وليكن اين كلام بدين معنا نيست كه آنچه در اطراف مى بينيم در قرآن نسبت به آن مطلبى بيابيم، بلكه بايد درآن عميق شويم.
قرآن دريايى عميق از مفاهيم براى نيل به حقايق است و از ابتدا تا انتهاى آن شاهد مطالب گرانبهاى گوناگونى آميخته از مسائل فلسفى، سياسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى روانشناسى گرفته تا علوم طبيعى هستيم. اين مفاهيم در نظم و انسجام خاصى در كنار هم قرار گرفته و ما نمى توانيم با بينش و علم اجمالى، علم تفصيلى را درك نموده و درك صحيحى از آن به دست آوريم.
قرآن خطاب به انسان عاقل نازل شده و بدين دليل است كه تنها عاقلان روزگار، توانايى فهم مفاهيم مورد نظر آن را دارند و گوينده اين كتاب عظيم با فرض آن كه مخاطب آن توشه اى از معرفت و دانش دارد، در كتاب سخن به ميان آورده است.
دكتر شكرانى ، عضو هيات علمى دانشگاه اصفهان نيز در خصوص همنشينى دو واژه قرآن و علوم روز مى گويد: از همنشينى دو واژه قرآن و علوم روز، اينگونه متبادر مى شود كه از دستاوردهاى علوم در فهم معارف قرآنى استفاده كنيم. البته اين بدان معنا نيست كه هر آنچه علوم به ما مى دهند، به عنوان داده هاى مسلم و قطعى تلقى كنيم و بعد بگوئيم منظور از آيات متناظر، همان مباحث مطرح شده در علوم روز است. چون علوم به خصوص علوم طبيعى، تجربى و ابطال پذيرند و ممكن است مشاهدات ما برخلاف مشاهدات بعدى باشد. حجت الاسلام دكتر رضائى اصفهانى ، عضو هيات علمى مركز جهانى علوم اسلامى به بررسى اعتبار شيوه هاى مختلف تفسيرى مى پردازد و مى گويد: در بررسى اعتبار تفسير علمى، سه موضوع و دليل مطرح مى شود در مواردى كه علم به قطعيت و بداهت حسى رسيده و يا دليل قوى از رياضيات پشتيبان آن باشد، چون اين علم، قطعى است، حجيت ذاتى دارد، بنابر اين قطعيت تفسير علمى نيز همچون تفسير عقلى مى شود. اما در مواردى كه علوم، قطعى نيستند و به صورت نظريه هاى مشروط يا رقيب مطرح مى شوند مى توانيم به صورت احتمال، آن نظريه علمى را به قرآن نسبت دهيم كه در صورت تغيير، دچار مشكل نشويم.
نوع دوم: تطبيق آيات قرآن با مباحث علمى است نتيجه اين كار، گاهى اثبات اعجاز علمى قرآن و مواجه با تطبيقات شگفت آور است، گاهى نيز تعارض نمائى ها را به ما نشان مى دهد.
نوع سوم: بررسى يك موضوع علمى از نگاه قرآن است به طور مثال، وجود موجودات زنده در آسمان يك مساله كيهان شناسى است. وقتى اين مساله را در آيه «و من آياته خلق السماوات و الارض و ما بث فيهما من دابه و هو على جمعهم اذا يشاء قدير» بررسى ميكنيم، دابه، نه به معناى جن و ملائكه، بلكه به معناى موجودات زنده جاندار است كه قرآن سخن از وجود موجودات زنده در آسمان مى كند، اين موضوعى است كه هنوز علم بدان نرسيده است. او همچنين روايات پيامبر(ص) و اهل بيت (ع) را مويد ديگر تفسير علمى مى داند و مى گويد: توضيحات مادى و علمى ائمه، پيرامون برخى از آيات علمى قرآن، همچون دليل تحريم خمر و يا مردار و اختصاص حدود ۲ جلد از كتاب بحارالانوار درباره مباحث علمى، دليل توجه اهل بيت (ع) به اين مباحث است.


نسخه چاپی