گستره و گام های عملیاتی تفسیر موضوعی
 گستره و گام های عملیاتی تفسیر موضوعی

 

نویسنده: مجید حیدری فر




 

برای سامان دادن پژوهشی شایسته در تفسیر یک موضوع ( پس از دقّت در به گزینی موضوع، با عنایت به جوششی ( نه کوششی ) و در خور پژوهش بودن )، باید مراحل شش گانه زیر را به دقت پیمود:

1. جستار و گردآوری موضوعی آیات

اگر موضوع از نوع « واژه ای » باشد، باید آن را در میدان معنایی کلمات سراسر قرآن مجید جست و همه آیاتی که مشتقّات و هم خانواده ها، نیز مترادفات و هم مفهوم ها، گاه متضادّ آن ماده را دربردارند، به دقت شناخت و آن ها را گرد هم آورد؛ برای نمونه، اگر موضوع تحقیق، شفاعت در قرآن باشد، باید تمامی آیاتی را که ماده « شفع » به صورت های گوناگون فعلی ( ماضی و مضارع و امر ) و اسمی ( مصدر و صفت مشبّه و اسم فاعل و مفعول ) در حالت مفرد یا جمع، مذکر یا مؤنث، مخاطب یا مغایب، در آن ها به کار رفته، از همه سوره ها جمع آورد. (1)

یادسپاری

گاه قرآن حکیم در بیان حقیقتی، از عبارت یا جمله مدد می گیرد و تک واژه را نمی آورد؛ برای نمونه، فراگستری رحمت و پشتیبانی الهی از بندگان را با یادکرد التزامی آن یعنی بخشایش و کیفر ندادن بیان می کند:
( وَ لَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَکَ عَلَیْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَ یَسْتَقْدِمُونَ‌ ) (2)؛
( وَ لَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُوا مَا تَرَکَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیراً ). (3)
هم چنین اگر از سنخ « محتوایی » باشد، پیشاپیش با استمداد از روش مطالعه اکتشافی و گذراخوانی، (4) در موضوع نامه منابع متناسب با موضوع، نقشه و برنامه ای را در قالب کلیّات هندسه تحقیق باید طرّاحی و آماده ساخت، آن گاه به جمع آوری آیات مرتبط پرداخت؛ برای نمونه در بحث خداشناسی، محورهای شناخت موضوع می تواند از این قرار باشد: شناخت ذات خدا، صفات و اسامی خدا، نیز افعال خدا مانند هدایت و ضلالت، پاداش و کیفر، قضا و قدر و...، سپس با آگاهی از یادکردهای قرآنی از ذات و صفات، کلید واژه « الله » را جست و پس از یافتن اوصاف و افعال منسوب به آن مانند حّی و قیّوم و علیم و... یا یهدی و یضلّ، یحیی و یمیت... می توان جستار قرآنی را سامان داد.

2. بازخوانی و گروه بندی موضوعی و عنوانی آیات

پس از گردآوری همه آیات مرتبط با موضوع، در درون آن ها سیر می کنیم تا نهاد و گزاره، موضوع و محمول را بازشناسیم و موضوعات را در بخش جداگانه ای سامان دهیم؛ مثلاً شفاعت در قیامت، شفاعت شوندگان، شرایط شفیع، ویژگی های مشفوع، موانع شفاعت.

3. بازنگری و دسته بندی محمولی و حکمی آیات

بی تردید هر موضوعی، محمولی دارد؛ پس باید نخست موضوع را شناخت، سپس در پی حکم آن رفت تا هیچ گونه مغالطه و اشتباهی رخ ندهد؛ برای نمونه: بود و نبود شفاعت در قیامت؛ تعیین مصادیق شافعان و مشفوعان؛ برشماری شروط و موانع شفاعت که توحید است و شرک.

4. شاخه بندی منطقی و محتوایی یا طبقه بندی بر اساس زمان و مکان نزول

با اجرای این روش، موضوعات را اعمّ و عامّ و خاصّ و أخصّ یا کلّی و جزئی و جزئی تر، نیز محمولات را به گونه موجبه کلیّه یا جزئیه و سالبه کلیّه یا جزئیّه می توان شناخت و از یکدیگر جدا ساخت، آن گاه با چینش منطقی آیات، به مرحله پسین گام نهاد.
این طبقه بندی می تواند در قالب زمانی یا مکانی یا محتوایی تبلور یابد؛ یعنی گاه تفکیکِ گاه نمای نزول آیات، دست یابی به مقاصد آن ها را آسان تر می سازد؛ مانند آیات تحریم خمر:
( یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا )؛ (5)
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْتُمْ سُکَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ ) (6)؛
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌ * إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ‌ ). (7)
گام نخست در حرام شمردن شراب، بیان آمیختگی آن با مفسدت و مصلحت ( آلودگی معنوی و منافع مادّی ) و هشدار به فزونی گناه مندی آن است، سپس با گفتارهای هنرمندانه و نرم خویانه، تقریباً روزهنگامِ مسلمانان را از پلیدی خمر خواری می پیراید و آنان را از خوردنش پیش از نمازهای پنجگانه و برای حضور در میان نمازگزاران باز می دارد تا از مستی بپرهیزند و با هوشیاری به مسجد درآیند و به عبادت خدا بپردازند.
در پایان، با دستوری استوار و آشکار، آن را از مصادیق « رجس و رفتارهای شیطان » می نامد و فرمان اجتناب عمومی و فریاد خویشتن داری همگانی و همه جایی را سر می دهد.
هم چنین مانند آیات تحدّی و هم آوردخواهی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) از همه مخاطبان، در تمامی زمین ها و زمان ها:
( أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ * فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ‌ )؛ (8) ( أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ )؛ (9)
( أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ (10)
وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ‌ )؛ (11)
( قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً ). (12)
نخست، آوردن همگون نیمی از قرآن (13) را می طلبد، سپس ده سوره و در پایان یک سوره، سرانجام ناتوانی همیشگی بشر از همانندسازی پیش می کشد.
در خور درنگ این که به گفته مشهور میان قرآن پزوهان، هم آورد خواهی قرآن مجید، به شبیه سازی یک آیه و کمتر از یک سوره نبوده است.
نیز مانند آیات تحریم ربا:
( الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ‌ * یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ یُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ‌ * إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‌ * یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ‌ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَ لاَ تُظْلَمُونَ‌ * وَ إِنْ کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ )؛ (14)
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌ ). (15)
که نبود علم به ترتیب، برابر است با احتمال تقیید و تحریم ربای چند برابر نه یک برابر!

5. بررسی یکایک آیات و کشف معانی و مقاصد آن ها در جایگاه خویش

پس از استخراج موضوعات و احکام و ایجاد چینش منطقی میان آیات، باید هر آیه را با عنایت به میدان معنایی و جغرافیایی خاصّ خویش، یعنی آیات پیشین و پسین و قرائن پیوسته، شأن و سبب نزول، جداگانه بررسید و معنای ظاهری و مفاد استعمالی اش را به دست آورد ( در این زمینه آشنایی با دیدگاه های مفسران می تواند راهگشا باشد ) سپس به کشف دوم روآورد که بیان مراد جدّی خدای حکیم است. بر این پایه تفسیر موضعی و ترتیبی را فراروند و مقدّمه تفسیر موضوعی برشمردیم.
پس از مرادشناسی جزیره ای و جداجدا، گاه مفسّر با چالشی جدّی ( هست و نیست، باید و نباید، می شود و نمی شود در یک موضوع ) رو به رو می گردد و در به چنگ آوردن مقصود نهایی آیه در می ماند، از این رو باید گامی دیگر بردارد و مرحله پسین را عملی سازد.

6. بررسی کلان آیات، جمع بندی پایانی و اعلام نظر نهایی قرآن

در حقیقت پنج مرحله پیش گفته درآمدی است برای آغاز عملیات پژوهشی مطلوب، زیرا در این مقطع باید با دقت، آیات الهی را نگریست و مطلق و مقیّد، عامّ و خاصّ، مجمل و مبیّن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ را شناخت و بر اساس قواعد ارزشمند استنباط ( علم اصول عهده دار تبیین آن هاست و سرآمدش ظهوریابی با استناد به این اصول شش گانه است: عدم الغفلة و عدم الخطا و عدم النسیان و عدم الهزل و عدم التمرین و عدم القرینة ) مراد خدای علام را درباره موضوع تحقیق کشف کرد.
برای نمونه، برخی آیات، نافی وجود شفاعت در قیامت است و برخی مثبت آن؛ آیاتی چند، شفاعت را فقط از آنِ خدا می داند و ثبوت چنین حقّی را برای دیگران روا نمی شمرد. با استمداد از آیاتی که شفاعت دیگران را در گرو اذن یگانه آفریدگار هستی می داند، به این جمع بندی می توان رسید که در روز رستاخیز، شفاعت هست و بالاستقلال و بالاصاله از آنِ خداست و دیگران بالعرض و بالتّبع و با اذن وی، از حقّ شفاعت برخوردار خواهند بود.
با تبیین پیش گفته از شیوه موضوع پژوهی قرآنی، سستی سخن برخی قرآن پژوهان معاصر آشکار می گردد، چون ایشان می نویسد: تفسیر موضوعی تنها در رساندن پیام های قرآن کوشیده و به جنبه های فنی ( روشی ) آن چندان کاری نداشته است. (16)

یادسپاری بس مهم

دین اسلام سه رکن دارد: « کتاب و سنّت و عترت ». برای آشنایی با معارف الهی و حقایق و احکام و حِکَم دینی، باید با استمداد از عقل مفتاحی و مصباحی، در پرتوِ نور افشانیِ عقل منبعی ( براهین قطعی عقلی )، در خدمت قرآن و سخنان مفسّران حقیقی آن، یعنی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السّلام) زانو زد و از ظاهر انیق و باطن عمیق دریای بی کران علوم آسمانی آن بهره جست.
خدای والا، آفریدگار و پروردگار و ولیّ و سرپرست ماست؛ پس او فرمانروا و اختیاردارِ بی چون و چرای انسان و اوامر و نواهی او، برای بشر حجّت و لازم الاتّباع است. او نیز برای برقراری پیوند معرفتی و هدایتی با انسان ها، پیام آورانی را سوی مردم گسیل داشته تا سخنانش را به گوش آنان برسانند و درباره خاتم الانبیاء حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
( وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ) (17)؛
به آورده های او سربسپارید و به فرمان های او عمل کنید و از آنچه شما را باز می دارد، دوری جویید.
پس ره آورد او نیز با توجه به مفاد آیه، برای بشر حجّت و پیروی از آن بایسته است. از سوی دیگر، همگان در معرض مرگ اند، حتّی گل سرسبد وجود، صادر و مظهر نخست جهان آفرینش: ( وَ مَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ ) (18) و ( وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ‌ ). (19)
او نیز برای استمرار ارتباط علم آموز و عمل اندوز، باید برای پس از دوران حیاتش، جانشینانی را بگمارد تا تلاش های او و دیگر انبیای آسمانی در طول تاریخ، نازا و بی نتیجه نماند و هماره بشر به معارف وحیانی راهی گشوده داشته باشد، از این رو پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
إنّی قد ترکتُ فیکمُ الثقلین؛ أحدُهما أکبرُ من الآخر: کتابَ اللهِ و عترتی أهلَ بیتی، فانظُروا کیفَ تُخَلِفُونی فیهما، فإنّهما لَن یفترقا حتّی یردا علیَّ الحوضَ؛ ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلّوا أبداً؛ (20)
دو چیز گران سنگ پیش شما امت اسلامی به یادگار می گذارم که یکی از دیگری بزرگ تر است: قرآن و مفسّران آن که از عترت و دودمان من هستند، پس نیک بنگرید که در نبود من با آن دو چگونه رفتار می کنید! آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا روز رستاخیز در بهشت برین کنار چشمه سار کوثر پیش من آیند و شما نیز در پرتو پیوند ناگسستنی با آن دو، از هرگونه گمراهی و گم گشتگی نجات می یابید.
سالار شهیدان امام حسین (علیه السّلام) نیز فرمود:
نحنُ حزبُ الله الغالبونَ وعترةُ نبیّه الأقربونَ و أحدُ الثقلین اللذین جعلَنا رسولُ الله(صلی الله علیه و آله وسلم) ثانیَ کتابِ الله، فیه تفصیلُ کلِّ شیءٍ لا یأتیهُ الباطلُ من بینِ یدیه و لا من خلفه، و المعوَّل علینا فی تفسیره، لا نتظنّی تأویلَه بل نتّبعُ حقائقَه، فأطیعونا فانَّ طاعتَنا مفروضةٌ، اذ کانت بطاعة الله مقرونةً، قال الله تعالی: ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً ) (21) و ( وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً ). (22)
به استناد این دو حدیث آسمان سا و راهگشا، فرمایش های عترت و امامان (علیهم السّلام) از حجّیت برخوردار است و حق جویان و حکمت پویان باید در خدمت سخنان آن بزرگواران زانو بزنند، زیرا فقط آنان معصوم اند؛ یعنی از هرگونه آلودگی افکار و پلیدی کردار ایمن اند، آگاهانه باشد یا فراموش کارانه و ناآگاهانه، آزادانه یا ناگزیرانه، قاصدانه یا خطاکارانه.
پس از بررسی و جمع بندی پایانی میان نتایجِ سه گانه و برآمده از آیات الهی و ره آوردهای نبوی و رهنمودهای عترتی، باید با بهره مندی از قواعد ارزشمند علمی و اصول مقبول عقلایی و احراز نبود ناسازواری و تباین با رهیافت های قطعی عقل ( احراز سازگاری بایسته نیست، هر چند کمال بخش و آسان سازِ پذیرش است ). نظر اسلام را درباره یک موضوع خاصّ، کشف و برای دیگران بیان کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1- برای این منظور از المفردات، اثر ارزشمند علامه راغب اصفهانی، می توان مدد جست که در جای خود، نوعی فهرست موضوعی اجمالی است، هم چنین المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم که به همّت و دقّت استاد محمد فؤاد عبدالباقی و همکاران ایشان سامان یافته و نگاشته فلوگل ( مستشرق آلمانی ) به نام نجوم الفرقان فی اطراف القرآن که به عربی برگردان شده است، نیز عمدة الحفاظ فی تفسیر أشرف الالفاظ نگاشته شهاب الدین احمدبن یوسف نامور به سمین حلبی ( متوفّای 756 ق ) که در چهار جلد با تصحیح دکتر محمد تونجی چاپ شده است.
سرآمد همه، کتاب گران سنگ المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته است که دانشنامه موضوعی بسی ارجمند به شمار می رود و فرآورده تلاش گروه قرآن « بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی » است. این اثر ره آوردهای واژه شناسان، نیز برداشت ها و اجتهادهای مفسّران گران مایه را در خود جای داده است. به امید پایان یافتن نشر این مجموعه ارزشمند و آرزوی توفیق مندی و کاموری برای پدیدآورندگانش.
2- نحل، آیه 61.
3- فاطر، آیه 45.
4- ر.ک: مدرسه پژوهش و نگارش از نگارنده، ص 65.
5- بقره، آیه 219.
6- نسا، آیه 43.
7- مائده، آیه 90-91.
8- طور، آیه 33-34.
9- هود، آیه 13.
10- یونس، آیه 38.
11- بقره، آیه 24.
12- اسراء، آیه 88.
13- هنگام نزول سوره هود (علیه السّلام) و اسراء نزدیک نیمی از قرآن فرود آمده بود. شاید مراد از مثل به گونه مجمل و موجبه جزئیه باشد؛ ینی مانند آن، هر چند یک یا چند جمله.
14- بقره، آیه 275-285.
15- آل عمران، آیه 130.
16- ر.ک: محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون، ج2، ص 526.
17- حشر، آیه 7. هر چند مورد این آیه غنایم جنگی است، ملاک آن عام و فراگیر است و همه گفته ها و فرموده های آن حضرت را دربر می گیرد.
18- انبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم)، آیه 33.
19- الرّحمن، آیه 26-27.
20- نسائی، السنن الکبری، ج5، ص 45؛ احمدبن حنبل، المسند، ج3، ص 14، 17، 26 و 59؛ صدوق، کمال الدّین و تمام النّعمة، ص 236-238. پس شعار « حسبنا کتاب الله » و « حسبنا العترة » هر دو باطل و سبب نابودی قرآن و عترت است، زیرا تنها راه سعادت و رسیدن به بهشت در جوار خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله و سلم) تمسّک به هر دو، و با هم و کنار هم است و هرگونه جداسازی، دین سوزی و بدعت سازی را در پی دارد.
21- نساء، آیه 59.
22- نسا، آیه 83. عمادالدین طبری، بشارة المصطفی، ص 206؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 298؛ قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ج1، ص 65؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص 205؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج18، ص 144، ح45 و ج27، ص 195، ح 33576.

منبع مقاله :
حیدری فر، مجید؛ (1392)، مهندسی فهم و تفسیر قرآن، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم



 

 

نسخه چاپی