غم هاى ماندگار،شادى هاى زودگذر
غم هاى ماندگار،شادى هاى زودگذر
غم هاى ماندگار،شادى هاى زودگذر
نويسنده:فاطمه امیری
منبع:روزنامه ايران
پسر نخستين بار خودش را در فضاى قهرمانى و پروازى شاديبخش حس كرده بود. براى دومين بار هم همين اتفاق افتاد و براى سومين و چهارمين و پنجمين بار. هربار حس كرد بال درآورده، آسمان را شكافته و بالاتر رفته است . پسر پس از هربار تجربه شادى و شور پرواز، بى حوصله بر جاى مانده و در اتاق ديگر ، مادر مزه شور اشك هايش را با دلتنگى از پسرى كه مصرف مدام «كراك» در كمتر از يك سال، رنگ چهره اش را به سبزى آب راكد درآورده فرو خورده است. حالا مادر درحسرت خوشبختى اى كه سال هاست از پسرش دور و دورتر مى شود، مى كوشد با دست و پازدنى دردناك مرگ را از مسير زندگى پسرش دور كند. بازهم نگاه سرگردان مادر روى من ثابت مى ماند و اين پرسش او كه «راست است كه مى گويند مصرف كراك از هروئين هم خطرناك تر است؟» ذهنم را پر از دالان هاى تودر تو مى كند، درست مانند دايره هاى تودر تويى كه افتادن سنگريزه اى بر آبى آرام و ساكت درست مى كند.

اول

چند روزى است كه حرف هاى زن در باره پسر جوانش كه به دليل سوءمصرف نوعى ماده مخدر كه او از آن با عنوان «كراك» نام مى برد و خود و خانواده اش را در وضعى بغرنج قرار داده، ذهنم را مشغول كرده است. زن با صدايى كه مانند غمى كهنه ته گلويش ماسيده و اشك هايى كه لاى چروك هاى پاى چشمش برق مى زد، سبب مى شود كه نتوانم باحالتى خونسرد آنچه را شنيده ام ، از ياد ببرم. شايد بايد مانند عابرى كه پس از مدتها عبور از خيابان ها و كوچه هاى تكرارى و پراز عادت ناگهان در مقابل كسى يا چيزى مى ايستد و تصميم مى گيرد به يك حس درونى اش پاسخ بدهد، بايستم تا نگاه پر از درد زن را كه روى چهره پسرش ثابت و بى حركت مانده ببينم و باعكسى كه او از يك سال پيش پسر ، نشانم مى دهد، مقايسه كنم. در عكس ، پسر چهره اى آرام و حالتى از حجب دارد؛ نگاهى آرام كه با اعتماد به نفس به دوربين چشم دوخته بود، با گونه هاى استخوانى و موهاى سياه كه ۳۰ ساله به نظر مى آمد. اما در مقابلم پسرى نشسته كه زير چشم هاى گود افتاده اش ، گونه هايى خسته آويزان است. موجودى باريك و لاغر كه خواب هاى خود و مادرش را پر از كابوس مرگ كرده است. همه بهانه زن فقط حرف زدن از پسرى نيست كه هنوز در زندگى پيش نرفته ، در آن فرو رفته است، ۴ انگشتش را بالا مى گيرد و مى گويد: «۴ماه است كه فهميده ام او كراك مصرف مى كند.اگر دراين يك سال گذشته زودتر مى فهميدم ، بهتر مى توانستم كارى بكنم!»

دوم

چندروزى است پيوسته و پشت سرهم، شايعه هاى زيادى در باره نوعى ماده مخدر مى شنوم كه مصرف مكرر آن استخوان ها را پوك مى كند، بافت هاى بدن را از هم باز كرده و اجزاى داخلى آن را مى پوساند. راننده مسافربر سيدخندان ـ تجريش، از آن راننده هايى است كه بدش نمى آيد مسير پراز ترافيك و راهبندان را براى مسافرانش باتعريف كردن حكايت هايى كه از اين و آن شنيده جالب و سرگرم كننده كند. او اصرار عجيبى دارد كه به همان اطلاعات دسته و پا شكسته اش درباره «كراك» شاخ و برگ بدهد: «كراك مانند ترياك نيست، حتى مانند هروئين هم نيست. هركسى مصرف كرده ، به يك سال نكشيده بدنش از تو پوك شده و از هم پاشيده!» و وقتى بهت و حيرت مسافرها را مى بيند، بر هيجان صدايش اضافه مى كند و مى گويد: «بدن بعضى از آنها هم كرم گذاشته.» وقتى از اتومبيل پياده مى شوم در شلوغى و همهمه خيابان تا قبل از بسته شدن در و گرفتن بقيه پولم ، مى شنوم كه براى اثبات حرف هايش ، نام بيمارستانى را در تهران مى برد كه جسد يك كراكى را در آكواريوم گذاشته و مردم مى توانند از نزديك آن را ببينند.

سوم

با بيمارستانى كه راننده از آن نام برد، تماس مى گيرم. بعد از چندبار بوق اشغال و قطع و وصل شدن، سرانجام خانم كارمند دبيرخانه از پايه ، چنين خبرى را نفى مى كند و مى گويد كه «من خودم شنيده ام بيمارستانى در قزوين اين كار را كرده است.» منبع خبرى او همكار خواهرش است كه در آن بيمارستان كار مى كند. كارمند دبيرخانه بيمارستان اين را هم اضافه مى كندكه «چندوقت پيش پسر ۱۹ـ ۱۸ ساله اى را كه در اثر مصرف كراك سنكوب كرده و دچار ايست قلبى شده بود، در اورژانس بيمارستان ديده، اما غير از اين مورد، اطلاعات ديگرى ندارد و براى اطمينان مى كوشد مسئول روابط عمومى را كه مى گويد معمولاً در اتاقش نيست ، پيدا كند و پاى تلفن بياورد. مسئول روابط عمومى هم اطلاعات بيشترى از كارمند دبيرخانه نمى تواند بدهد، اما مى گويد شايد حرف هاى راننده مسافربر را از يكى از همكاران خودش هم شنيده است و وقتى من چندبار سؤالم را به شكل هاى مختلف تكرار مى كنم با جديت مى گويد تصميم دارد اين موضوع را پيگيرى كند: «چه بسا عده اى قصد ضربه زدن به حيثيت بيمارستان ما را داشته باشند؟!»

چهارم

شايعه ها حاكى از اين است كه سوءمصرف كراك و اعتياد به آن بعد از مدتى، چنان جسم فرد مصرف كننده را نابود مى كند كه ممكن است استخوان هايش حين جا به جا كردن او بعد از مرگش بشكنند يا اعضاى بدنش از هم جدا شوند. مدير دفتر پيشگيرى از آسيب هاى اجتماعى وزارت آموزش و پرورش درگفت و گو با يكى از خبرگزارى ها درباره مصرف موادمخدر جديد و عوارض آنها به خانواده ها هشدار مى دهد و در مصاحبه اش از عدم شست وشوى اجساد معتادان كراكى در غسالخانه بهشت زهرا خبر مى دهد.مسئول روابط عمومى بهشت زهرا، گفت وگوى مفصل دراين باره را به وقت ديگرى موكول مى كند ولى در يك جمله مى گويد: «ما وظيفه داريم تمام اجساد را شست وشو و غسل دهيم. بنابراين هر خبرى در اين رابطه و نشستن اجساد معتادان كراكى شايعه است.»

پنجم

براى گرفتن اطلاعات دقيق و علمى تر به دفتر كار امير محمد پيام، روانشناس و كارشناس كاهش تقاضاى مواد مخدر، مى روم تا قطعه هاى گم شده پازل را با كمك او بيابم.

كراك چه ماده مخدرى است؟

تعريف كراك در ايران باتعريف بين المللى آن متفاوت است. كراك در اصل نوعى از مواد مخدر است كه از كوكائين گرفته مى شود و چون كوكائين فقط درآمريكاى جنوبى كشت مى شود، برفرض رسيدن آن به ايران، قيمت زيادى خواهد داشت. اين مسأله باعث شده كارشناسان به چيزى به عنوان كراك كه در ايران مصرف مى شود، شك كنند؛ چراكه قيمت آن در اينجا ارزان است. اطلاعات موجود نشان مى دهد كه اين ماده همان هروئين با خلوص بالا و تركيب شده بامواد شيميايى ديگر است، چيزى كه چندسال پيش در اروپا از آن با نام «اسپيدبال» يا توپ سرعت ياد مى شد و در آمستردام مصرف آن ،كشته هاى زيادى را به جا گذاشت و آن چيزى نبود جز تركيب هروئين و كوكائين كه خطرناك ترين ماده را مى سازد. چون جمع اضداد است؛ جمع ماده مخدر هروئين با ماده محرك كوكائين و تزريق و مصرف آن كه صدمه زيادى را به بدن مى رساند. درهرحال ، چون قيمت كوكائين بسيار بالاست، توليد كننده ها از هروئين با خلوص بالا و تركيب با قرص هاى اعتيادآور شيميايى، ماده كراك را مى سازند.

مصرف و اعتياد به كراك چه آسيب هايى را در پى دارد؟

اعتياد آورى بسيار زياد آن مهم ترين موضوع در مصرف آن است. در واقع، فردى كه سراغ كراك مى رود، خيلى زود در عرض ۲ يا ۳ سال به درجه اعتياد بسيار بالا مى رسد. در ابتدا مصرف آن همراه با احساس سرخوشى و لذت زياد است، امااين حالت دوام زيادى ندارد و حالت هايى مانند سرگيجه، افسردگى، بى تحركى و احساس خمارى شديد فرد را دوباره تشويق به مصرف مى كند. در نتيجه ، دفعات مصرف بعد ازچندبار بيشتر شده، ولع زيادى را در استفاده از آن به وجود مى آورد.

خانواده ها با چه نشانه هايى مى توانند پى به مصرف كراك از سوى فرزندان خود ببرند؟

يك نشانه مشخص سوءمصرف كراك جدايى ناگهانى جسمى و روحى فرد از خانواده و كناره گرفتن اواز حضور در جمع هاى خانوادگى است. از دست دادن توجه و تمركز، كاهش وزن، آشفتگى در رفتار، بى قرارى، اضطراب، بى توجهى به آراستگى ظاهرى، خواب نامنظم، رفتار نامناسب با افراد خانواده و ناپديدشدن لوازم قيمتى خانه از جمله نشانه هاى ديگر سوءمصرف كراك هستند.البته مواردى كه به گفته خود افراد مصرف كننده بعد از برطرف شدن حالت نشئگى و سرخوشى ناشى از مصرف به وجود مى آيند هم مهم و قابل توجه هستند مانند افسردگى شديد، بى اشتهايى، نداشتن انرژى ، نگرانى و بى قرارى براى تهيه مجدد مواد و داشتن احساس هاى متناقض از عشق و نفرت به خود.

كراك چه شكلى دارد؟

بسيار كوچك است، به اندازه يك دانه عدس ياماش و رنگ سفيدهم دارد. بدون بو است و مصرف آن هم خيلى سريع و مدت كوتاهى طول مى كشد.

براى خانواده چه توصيه اى داريد؟

كراك به طور كلى در دسته مواد اعتيادآور بسيار سنگين قرار دارد و در قشر نوجوان به دليل تمايل به بروز رفتارهاى بى محابا ممكن است در مواردى كه حتى فرد سيگار هم نكشيده، براى نخستين بار اين نوع ماده را امتحان كند.اما درهرحال خانواده ها هميشه مى توانندنقش مهم و اصلى در جلوگيرى از اعتياد در فرزندشان ايفا كنند.هرچندكراك ماده اى خطرناك از لحاظ اعتيادآورى است، اما با آگاهى والدين و توجه آنها به تغييرات رفتارى فرزندانشان بويژه در سنين نوجوانى حتى در صورت اعتياد پيداكردن فرزندشان به مصرف آن، قابليت ترك با طى مراحل مختلف سم زدايى، دارودرمانى و شركت در جلسات و مشاوره هاى ترك اعتياد وجود دارد.

ششم

«كراك تأثيرات جسمانى مانند دچار شدن فرد به گلودرد مزمن، گرفتگى صدا و تنگى نفس ، برونشيت و نفخ ريه دارد. چشم ها به مرور در اثر مصرف آن درشت شده ، شخص هنگام تمركز براى ديدن هر شى ء هاله هايى از نور اطراف آن مى بيند. در اثر مصرف كراك ، ضربان قلب افزايش پيدا كرده ، رگها به سرعت منقبض و موجب بالارفتن فشار خون مى شوند كه اين حالت مى تواند منجر به حمله قلبى، تشنج و سكته شود. همچنين چون ميل به خوردن غذا در فرد مصرف كننده كراك كاهش مى يابد، موجب كاهش شديد وزن او نيز مى شود. مصرف بيش از حد آن با نشانه هايى مانند تهوع، استفراغ، تنفس نامرتب، تشنج و اغما همراه است كه مى تواند به مرگ فرد بينجامد.»

هفتم

ايستاده ام و دارم زن را مى كاوم، موهاى خاكسترى زير روسرى كه گره اش چرخيده و تا يك طرف صورتش كج شده و بدنى سنگين كه پاهايى پف كرده آن را به اين سو و آن سو مى كشند. آيا اين بار پسرش مى تواند شادى و شورى بيابد اما نه به بهاى تلخى و تنهايى !


نسخه چاپی