کاغذ ابری
 کاغذ ابری

 

نویسنده: ایرج افشار




 

یک قسم از کاغذِ رنگ شده کاغذِ ابری است. در این نوع کاغذ چند رنگ مختلف به طور درهم و پیچاپیچ به کار می‌رود. چون طرح‌های آن شباهتی به پاره‌های ابر در آسمان دارد به «ابری» مشهور شده است.
این شیوه‌ی رنگ کردن کاغذ در ایران و عثمانی و شامات و هندوستان و ماوراء‌النهر مرسوم بود و محققان را درباره‌ی سرزمینی که این هنر آن جا ایجاد شد اختلاف نظر است.
مستندترین اطلاعی که درباره‌ی یکی از سازندگان کاغذ ابری دیده‌ام در نامه‌ی محمّدیحیی قزوینی به میرمحمّدطاهر است (1). در آن آمده است:
«کاغذ ابری شما در اقصی نقاط بلاد منتشر شده و ذوالفقارخان که چند برگ به او تحفه کردم مقرر کرد اکثر کتب نفیسه‌ی کتابخانه‌اش را از این کاغذ حاشیه کنند».
احمد سهیلی خوانساری در مقدمه‌ی گلستان هنر (ص چهل و یک، چهل و دو) بیذکر مأخذ نوشته است که این هنر در عهد شاه طهماسب از هند به ایران آمد.
احمد گلچین معانی در کاروان هند مینویسد:
«مخترع آن ملّا محمّدامین جدولکش مشهدی معروف به "جدولکش" از مذهِّبان خراسان بود که در فتنه‌ی اوزبکیه به هند رفت و به دربار خانخانان عبدالرحیمخان پیوست و اوایل قرن پانزدهم در هند درگذشت».
ولی بنا به تحقیقات متعاقب (از سمسار و ذکاء) عبدالله مروارید در قرن 10 هـ آن را اختراع کرده است.
درباره‌ی تاریخ کاغذ ابری به چند مطلب باید توجه کرد: 1. واقعاً واضع آن چه کسی بوده و در کجا وضع شده است. 2. سازندگانی که نامشان باقی است گردآوری شود. 3. قدیم‌ترین کاغذهای ابری که موجودست یعنی بر روی آنها نوشته‌ی تاریخ‌دار ضبط است مشخص شود.
هنرشناسان غربی اکثراً تمایل به آن دارند که ساخت کاغذ ابری را به عثمانی منسوب کنند و محققان ترکیه خود بر آن اصرار دارند که قلمرو عثمانی را زادگاه ابری (به تلفظ آن‌ها به کسر الف) بشناسانند. (2)
خوشبختانه موقعی که تحریر نهایی این یادداشت (پس از قریب به پانزده سال که از نگارش آغازین آن می‌گذشت) رو به انجام می‌رفت دو مقاله به زبان فارسی درباره‌ی کاغذ ابری منتشر شد و هر دو حاوی اطلاعات خوبی است. یکی به قلم محمّدحسن سمسار در دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی (ج2، 1368هـ ش، ص 570-574) و دیگری به قلم یحیی ذکاء در مجله‌ی آینده (1369 هـ ش) که هر دو تقریباً هم زمان نشر شد. این دو حاوی اطلاعات خوب تاریخی است.
ظاهراً قدیم‌ترین قطعه خطی که بر کاغذ ابری نوشته شده است و تاریخ دارد از مالک دیلمی مورَّخ سال 962 هـ است که به مجموعه‌ی «درمان» محقق ترک تعلق دارد و عکس آن در پیوست این رساله از کتاب او نقل شده است. درباره‌ی ابری سازی رساله‌ای به ترکی مورَّخ 1017 هـ نزد همان درمان هست که عکس چهار صفحه‌اش در کتاب او آمده.
در فهرست گنجینه‌ی صفی (ص 23، 24) که فعلاً قدیم‌ترین دفتر ضبط از اطلاعات نسخه‌شناسی و بازمانده از سال 1171 هـ است، مکرر ذکر ابری در وصف کاغذ نسخه‌های خطی دیده می‌شود.
ناظم‌الاطباء نفیسی در فرنودسار نوشته است کاغذ ابری ضخیم و درخشان را از کشمیر می‌آورده‌اند و آن را از آب شنبلیله می‌ساخته‌اند. ضمناً نوشته است بهترین کاغذ ابری را در روزگار او (ق 13 هـ) صحّافی در همدان می‌ساخته است.
کاغذ ابری در رویه‌ی جلدها، آستر بدرقه‌ی کتاب‌ها، حاشیه‌سازی قطعه‌ها و مجالس تصویر به کار می‌رفت. در قطعه‌نویسی هم مرغوبیت و زیبائی خاص داشت.
کاغذ ابری در شعر فارسی دوره‌ی صفوی مقامی خاص یافت و در بسیاری از اشعار شاعران مشهور آن دوره از مضامین تازه محسوب می‌شد. ورود اصطلاح کاغذ ابری در شعر فارسی دوره‌ی صفوی خود قرینه است بر این‌که چنین هنری در آن روزگار کاملاً مرسوم شده بود و شعرا به مناسبت ظهور آن نوع کاغذ دلفریب تازگی آن را مضمون شعر ساخته بودند و ظاهراً بیش از یکصد سال دوران رونق چنان اشعار نیست. پس از آن چون کاغذ ابری عادی شده بود دیگر شعرا بدان توجه نداشتند.
از کلیم کاشانی این ابیات را دیده‌ام :

چنان رنگی به روی کار آورد***کز آبش کاغذ ابری توان کرد
(دیوان، ص 348)

ز طومار ابری دهد نهر یاد***ز سقف تو تا عکس بر وی فتاد
(دیوان، ص 405)

شاعر در این بیت نظرش به تلوّن مزاج کسی است که درباره‌ی او به انتقاد پرداخته است.
در دیوان سلیم طهرانی هم اشعاری که با کاغذ ابری مضمون‌سازی شده هست:

شود گر کاغذ ابری نمایان***ازو دارند مردم چشم باران
(دیوان، ص 553)

درین هوا بشنو از من و نگاه مدار***به خانه کاغذ ابری که بیم سیلاب است
(دیوان، ص 66)

شفق ابر بهاری را هماهنگ***فلک چون کاغذ ابری به صد رنگ
(دیوان، ص 540)

ز مژگانم به هر جانب ز بس افشان خون دارد***بود چون کاغذ ابری بیاض چشم گریانم
(دیوان، ص 358)

در این بیت کلمات «افشان» و «بیاض» هم از اصطلاحات مربوط به کاغذ است. تازگی خاص مضمون در این است که شاعر سفیدی چشم را به بیاض تشبیه کرده است.

نامه را کاغذ ابری کنم از موج سرشک***شاید آن طفل قبولش کند از رنگینی
(دیوان سلیم، ص 409)

صائب تبریزی هم اشعاری دارد که احمد گلچین معانی آن‌ها را در فرهنگ اشعار صائب (ج2، ص 580- 581) دسته بندی کرده است و این‌هاست:

هست باران داشتن از کاغذ ابری طمع***چشم ریزش از کف خشک لئیمان داشتن
___
دیده‌ی تر کاغذ ابری شد از خشکی مرا***همچنان گردون سنگین‌دل فشارم می‌دهد
___
غلط به کاغذ ابری کنند دیده‌وران***فشرد بس که فلک ابرهای احسان را
___
گر چنین بندد به خشکی کشتی احسان محیط***یک قلم چون کاغذ ابری شود بی‌آب ابر
___
داشت باران طمع از کاغذ ابری صائب***از لئیمان جهان آن‌که سخاوت می‌خواست

مضمون «کاغذ ابری» در اشعار شاعران دیگری که دیده‌ام این‌هاست:

غرش از گلزار امکان‌گر کند منع سحاب***کاغذ ابری نگردد آفتابی در جهان
(از شفیعا، در چراغ هدایت، ص 12)

خورده بر یکدیگر ز بی‌صبری***کار خط و سواد چون ابری
(دیوان واعظ قزوینی، ص 614)

پیش قاصد چون دلم اظهار بی‌صبری کند***نامه را پرواز رنگم کاغذ ابری کند
(از میرزا معز فطرت، به نقل از فرهنگ آنندراج)

تا زحال دیده‌ی گریان من آگه شوی***بعد از این بر کاغذ ابری نویسم نامه را
(شعرای کشمیر، 239/1)

ز موج سبزه و گل بس که گشته عکس پذیر***به رنگ کاغذ ابری شدست ابر بهار
(دیوان فیاض لاهیجی، ص 75)

می‌کشان را به جز از آب و هوا مسکن نیست***خانه نقاشی ابری ز سحاب است اینجا
(دیوان اشرف مازندرانی، ص 199)

صفحه‌ی ابری شدم از بس که در اعضای من***رعشه‌ی پیری به هم آمیخت الوان حواس
(دیوان اشرف مازندرانی، ص 274)

تا بدانی بی‌تو من صد رنگ گریان می‌شوم***کاغذ ابری نمودم کاغذ مکتوب را
(مضامین مشترک، گلچین)

نیست بی‌جا نامه را گر کاغذ ابری کنم***یعنی از بس بی تو کردم گریه آب از سر گذشت
(دیوان مخلص کاشانی، ص 123)

درد دلی به کاغذ ابری رقم کنم***شاید که پی به دیده‌ی گریان من بری
(از میر رضی دانش مشهدی، به نقل از فرهنگ آنندراج)

درد دلم به کاغذ ابری رقم کنید***شاید که پی به دیده‌ی گریان من برد
(ملاعلی، به نقل از تذکره‌ی نصرآبادی، ج1، ص 531)

از نوشته‌های منثور هم نمونه آورده می‌شود:
یکی از میرزاجمال تحقیق، به این عبارت:
«سوسن از صحنه‌ی چمن‌ تر زبان حدیقه خواندن است و ترشح بر کاغذ ابری مشغول رشحات نوشتن» (3).
بند دیگر از میرزاجلال طباطبایی است که با کلمه‌ی ابری بازی کرده و نوشته است:
«از پریشانی خیالات گوناگون کاغذ نسخه‌ی منشئات را که بیت‌الشرف آفتاب معنی است ابری می‌نماید» (4).
طغرای مشهدی در انشائی آورده است:
«از گل‌های ابر طعن بر صفحه‌ی ابر می‌دارد...».
این نکته را هم بیاورم که در بیاضی از مکاتیب عصر صفوی (5) ذکر «کاغذ ابری ساده» شده است.
اعجاز هراتی در انشای معروف خود به نام تعریف اصفهان (ص 178) می‌نویسد:
«... گلهای همیشه بهار رنگ بست (؟) "کاغذ ابری" به تموج رطوبت، شبنم‌آسا از عذار صفحه‌ی چکیده، اعجاز نفس جان‌بخش نسیم ورق کاغذ مسطر کشیده را به جای موسیقار در بزم نغمه سنجان چمن عشرت نواخته و مسیحای عطر ریاحین مشام‌آفرین لیقه‌ی دوات را نافه‌گشای مشک تر بساخته».

پی‌نوشت‌ها:

1. «نامه‌ی محمّدیحیی قزوینی به میرمحمّدطاهر واضع کاغذ ابری به نظم و نثر» (در ستایش از کاغذ ابری ساخته‌ی میرمحمّدطاهر)، برگ 119 ر- 120 پ، مجموعه‌ی 3846/64 کتابخانه‌ی ملّی ملک (فهرست، 99/7).
2. درباره‌ی کاغذ ابری این نوشته‌‌ها مطالعه کردنی است:
1977. kamil Dürlüst: "Ebru" Marbled paper". Crossroads. 3 (1976) 24-27,5 (1978): 20-21.
1977. M. Ugur Derman: Türk Sanatinda ebru. (Istanbul) (Akyayinlari Turk Suslee Sanatlari Series 55).
چند مقاله به ترکی در آن هست.
1986. Anne Chambers: The Practical Guide to Marbling Paper. London.
1988. Yves Porter: "K?qaz-e Abri. Notes sur la technique de la marbrure". Studia Iranica. 17 (1989): 47-55.
1996. Nedim S?nmez: Ebru. l"art du papier marbré turc. Traduit de l"allemand par D. M. Cailieux. Hückelhoven.
3. در نامه‌ی میرزاجمال تحقیق، برگ 229 رو.
4. دستنویس بادلیان، ش Ouseley Add. 9، برگ 324 رو.
5. «بیاضی از مکاتیب عصر صفوی»، ص 242.

منبع مقاله :
افشار، ایرج؛ (1393)، کاغذ در زندگی و فرهنگ ایرانی، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، چاپ دوم



 

 

نسخه چاپی