رجعت
رجعت
رجعت

منبع:ماهنامه موعود
منظور از «رجعت» چيست و چه كساني رجعت مي‌كنند و آيا رجعت با «ظهور» و «رستاخيز» تفاوت مي‌كند؟

معناي لغوي و اصطلاحي رجعت

رجعت از نظر لغت به معناي «بازگشت» مي‌باشد. اما رجعت از نظر اصطلاحي به اين معنا است كه به امر خداوند به دست حضرت مهدي(ع) گروهي از مردگان زنده شوند و با قيام آن حضرت(ع) همراه شوند كه قبل از روز رستاخيز بازگشت مردگان به دنيا صورت مي‌گيرد، تا آنان به پاداش ياوري و همراهي و درك حكومت مهدي(ع) نائل آيند، و نيز خداوند برخي از دشمنان حضرتش را زنده مي‌كند تا از ايشان انتقام گيرد.
اين معنا، خلاصه‌اي از گفتار بزرگان دين از جمله شيخ مفيد، شيخ حرّ عاملي، سيد مرتضي علم‌الهدي و علامه مجلسي(ره) مي‌باشد.1
علماي شيعه اعتقاد به رجعت را ملازم با پيروي از مذهب تشيع مي‌دانند و اگر اعتقاد به امامان معصوم(ع) وجود داشته باشد، اعتقاد به بازگشت (رجعت) امامان معصوم و مؤمنان قبل از رستاخيز هم بايد وجود داشته باشد و اين دو لازم و ملزوم مي‌باشند و اعتقاد به رجعت در تمام دوران مورد اجماع علماي فرقة شيعه بوده و هيچ كس از علماي شيعه منكر اين رجعت نبوده و علامه مجلسي در بحارالانوار نام بسياري از علماي شيعه را كه در كتاب‌هايشان به اصل رجعت تأكيد كرده‌اند، آورده است.2
همان‌گونه كه بيان شد پيش از تحقق قيامت كبري رويدادي خاص در جهان به وقوع مي‌پيوندند و جمعي از مردگان به دنيا بازمي‌گردند كه اين رويداد را رجعت مي‌گويند و همچنين گاهي از آن به «قيامت صغري» تعبير شده است.
لذا طبق روايات دو قيامت وجود دارد: قيامت صغري يا رجعت، و قيامت كبري كه همان برانگيخته شدن همه مردم در روز رستاخيز مي‌باشد. البته مخفي نماند كه مسئله رجعت و ظهور حضرت مهدي(ع) دو رويداد مستقل از هم هستند. لذا اطلاق قيامت صغري به هر دو رويداد منطبق مي‌گردد.

دلائل قرآني رجعت

در قرآن كريم آيات زيادي دلالت بر حيات مجدد انسان دارد و نمونه‌هايي را براي ما بيان فرموده كه آنها قبل از رستاخيز حيات مجدد پيدا كرده‌اند و به اصطلاح رجعت به دنيا داشته‌اند، لذا همان‌گونه كه در اقوام گذشته رجعت صورت گرفته در آينده هم رجعت صورت مي‌گيرد و رجعت محال و غيرممكن نمي‌باشد. براي مثال نمونه‌هايي را بيان مي‌كنيم كه در قرآن آمده است.
1. زنده شدن مردگان به وسيله حضرت عيسي(ع):
و مردگان را به اذن خداي يكتا زنده مي‌كنم.3
در قرآن كريم آمده است كه اين فرستادة الهي با اجازه پروردگار خويش به كارهاي خارق‌العاده دست مي‌زد. مثلاً بيماران مبتلا به پيسي را درمان مي‌كرد، نابينايان مادرزاد را بينا مي‌نمود، مجسمه‌اي از خاك مي‌ساخت و در آن مي‌دميد و زنده مي‌شد، مردگان را احيا مي‌نمود، و از توشه‌هايي كه مردم در خانه‌هاي خود داشتند خبر مي‌داد. مفسران معروف، موارد بسياري از اين معجزات را آورده و داستان‌هايي از زنده شدن مردگان توسط حضرت عيسي را گزارش كرده‌اند.
از علماي عامه، سيوطي در تفسير الجلالين مي‌نويسد: «او دوست خود عازر را زنده كرد، پسر پيرزني را حيات دوباره بخشيد، دختري را از مرگ به زندگي بازگرداند، و اين هر سه پس از زنده شدن به حيات خود ادامه داده فرزنداني نيز از خود بر جاي گذاردند، همچنين سام‌بن نوح را زنده نمود كه بدون درنگ از دنيا رفت».4
2. زنده شدن پس از صد سال مرگ (مربوط به عزير):
پس خداوند او را به مدت صد سال ميراند، سپس وي را برانگيخت.5
اين آيه مربوط به يكي از پيامبران الهي (عزير) مي‌باشد كه از روستايي عبور كرد و با آثار مرگ و نيستي در آن سرزمين روبه‌رو شد، به ياد رستاخيز و زنده شدن مردگان افتاد و در حالي‌كه قدرت كاملة خدا را باور داشت، با تعجب از خود پرسيد: «مردگان اين روستاي ويران را بعد از درنگ درازمدت، در قبر، چه كسي حيات دوباره مي‌بخشد؟» آنگاه پروردگار بزرگ با ميراندن وي، پاسخ اين پرسش را بيان فرمود.
عزير مرد و مركبش از هم متلاشي شد، ولي غذايي كه داشت در مدت صد سال هيچ تغييري نكرد. پس از صد سال زنده شد و گمان كرد كه تنها نصف روز خوابيده است؛ چرا كه هنگام ظهر مرد و پيش از غروب آفتاب به دنيا بازگشت. اما وقتي به مركب پوسيدة خود نگاه كرد متوجه شد كه او مرده و دوباره زنده شده است و هنگامي كه آن مركب در مقابل ديدگان او زنده شد، او باور كرد كه خداي سبحان همه مردگان را در روز قيامت زنده مي‌نمايد.6
3. مرگ گروهي (از بني‌اسرائيل) و حيات مجدد آنها:
آيا نديديد آنهايي را كه از ترس مرگ طاعون و جهاد با دشمنان از ديار خود بيرون رفتند كه هزارها تن بودند خدا فرمود، بميريد همه مردند پس (درخواست پيغمبري از پيغمبران) آنها را دوباره زنده كرد... .7
مفسران مي‌گويند اين آيه مربوط به گروهي از بني‌اسرائيل بود كه شمارشان به چهارهزار نفر مي‌رسيد كه به سبب ترس از طاعون يا جهاد با دشمنان شهر خويش را ترك كردند و به سوي سرزميني ديگر حركت كردند اما خداي توانا اين فراركنندگان را ميراند و به تقاضاي پيامبرش بار ديگر آنها را زنده كرد.8

دلايل روايي بررجعت

براي نمونه از امام ششم حضرت صادق(ع) در بيان اهميت اعتقاد به رجعت نقل شده است:
از ما نيست هر كسي كه بازگشت دوباره (رجعت) ما را به دنيا باور نكند.9
بنابراين يكي از ويژگي‌هاي انسان مؤمن اعتقاد به رجعت (بازگشت دوباره ائمه معصومين(ع) و مؤمنان راستين و مشركان فرورفته در منجلاب) مي‌باشد.10
مرحوم شيخ صدوق(ره) در كتاب صفات الشيعه از امام صادق(ع) روايت مي‌كند:
هر كس به هفت موضوع اقرار كند پس او مؤمن است. و سپس ذكر كرد و يكي از آنها ايمان به رجعت است.11

همگاني يا غيرهمگاني بودن رجعت

آنچه از روايات و آيات استنباط مي‌شود اين است كه پديدة رجعت همگاني نيست. در هنگام قيام جهاني امام عصر(ع) و قبل از برپايي رستاخيز رجعت به وقوع مي‌پيوندد ولكن منحصر به جمعي از مؤمنان و مشركان خواهد بود و اين‌گونه كه همه مؤمنان زنده شوند و همه مشركان زنده شوند صورت نمي‌پذيرد در حالي‌كه مخصوص عده‌اي از مؤمنان راستين و عده‌اي از مشركان محض مي‌باشد.
بهترين دليل بر اين گفته كه رجعت پديده همگاني نمي‌باشد حديثي از حضرت صادق(ع) مي‌باشد كه حضرت فرمودند:
به درستي كه رجعت براي همه نيست، بلكه به جمعي خاص اختصاص دارد رجعت (بازگشت) نمي‌كنند مگر مؤمنان راستين و مشركان فرو رفته در شرك محض و غير از آنها هيچ كس به دنيا باز نمي‌گردد.12
در قرآن كريم اشاره به اين موضوع دارد كه پديده رجعت قبل از رستاخيز همگاني نيست بلكه از هر امتي دسته‌اي زنده مي‌شوند و به دنيا بازمي‌گردند و آنها جمعي از مؤمنان و جمعي از مشركان از هر امت مي‌باشند.
حضرت امام باقر(ع) براي اثبات اين مدعا با تمسك به آية 83 سورة نمل مي‌فرمايد كه:
آيا آنها قرآن را نخوانده‌اند كه مي‌فرمايد: «آن روز (رجعت) كه از هر امتي، دسته‌اي را فراهم مي‌آوريم.»13
از اين حديث شريف حضرت باقر(ع) معلوم مي‌شود كه اولاً اصل پديده رجعت قبل از رستاخيز صورت مي‌گيرد و اين آيه را مربوط به رجعت مي‌باشد زيرا در روز رستاخيز همه محشور مي‌شوند نه گروهي از هر امت، و ثانياً: به قرينه «من كلّ امةٍ فوجاً» كه من براي (تبعض) است از هر امتي بعضي برانگيخته خواهند شد و پديده رجعت طبق اين آيه قرآن همگاني نخواهد بود.
به سبب عظمت روز رجعت اين روز در كنار روز قيام حضرت مهدي(ع) و روز رستاخيز از ايام‌الله مي‌باشد. چنانكه امام جعفر صادق(ع) به سبب مشابهت رجعت با ظهور حضرت مهدي(ع) و روز رستاخيز مي‌فرمايد:
روزهاي خدايي سه روز هستند: روز قيام امام مهدي(ع)، و روز رجعت و روز رستاخيز.14
بنابراين سه روز از اين جهت كه ايام‌الله هستند با هم مشابهت دارند و به ترتيب تحقق پيدا مي‌كنند: اول قيام حضرت مهدي(ع)، دوم پديده رجعت و سوم روز رستاخيز برپا خواهد شد.

پي‌نوشت‌ها:

با استفاده از كتاب: سؤال از امام مهدي(عج) در روايات، نوشتة سيد فخرالدين موسوي، با تلخيص.
1. ر.ك: مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج53، صص138ـ136.
2. براي اطلاع بيشتر ر.ك: حر عالمي، الإيقاظ الهجعه بالبرهان علي الرجعه، باب 2، دليل 3.
3. و احي الموتي بإذن الله.سورة آل عمران (3)، آية 49.
4. سيوطي، تفسير جلالين، ج1، ص432.
5. فأماته الله مائة عامٍ ثمّ بعثه. سورة بقره (2)، آية 259.
6. به تفاسير قرآن كريم اعم از عامه و خاصه مراجعه شود.
7. ألم تر إلي الّذين خرجوا من ديارهم و هم ألوفٌ حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثمّ أحياهم... . سورة بقره (2)، آية 243.
8. مجلسي، براي اطلاع بيشتر ر.ك: حر عاملي، همان.
9. بحارالانوار، ج92: حديث 101؛ ليس منّا من لم يؤمن بكرّتنا.
10. لبته روايات متعددي از عامه و خاصه مربوط به رجعت شده كه به كتاب صحيح بخاري 9، 102؛ و كتاب كنزالعمال 11؛ 133 از كتب عمه مراجعه فرماييد.
11. شيخ صدوق، صفات الشيعه، ص121: ح161، به نقل از كتاب رجعت نگارش: حسن طارمي.
12. مجلسي، همان، ج 53، ص39، حديث 1. إنّ الرّجعة ليست بعامّةٍ، وهي خاصّةٌ. لايرجع إلّا من محَض الايمان محضاً او محّض الشّرك محضاً.
13. مجلسي، همان، ج53، ص40، حديث 6 . اما يقرؤن القرآن: «و يوم نحشر من كلّ امّةٍ فوجاً».
14. مجلسي، همان، ج63، حديث 53. ايّام الله ثلاثةٌ: «يوم القائم(ع) و يوم الاكرّة و يوم القيامة».



نسخه چاپی