آغاز مبارزه اسلامي و مقابله روحانيت با حمايت مردم
آغاز مبارزه اسلامي و مقابله روحانيت با حمايت مردم
آغاز مبارزه اسلامي و مقابله روحانيت با حمايت مردم

نويسنده:دكتر سيد جلال ‌‌الدين‌ مدني
منبع:تاريخ سياسي معاصر ايران جلد دوم،صص12 تا 19

1- موضع روحانيت در برابر انقلاب سفيد شاه

روحانيت قبل از هر اقدامي در صدد برآمد كه مفهوم و معناي لوايح شش‌گانه مورد نظر شاه را بداند چيست و به همين جهت آيت‌‌الله حاج آقا روح‌ الله كمالوند كه از علماي خرم‌آباد بود پس از گفتگو با علماي قم به ديدار شاه رفت و مخالفت علما را با اصلاحات ضد اسلامي به او گوشزد نمود اما شاه بقاي خود را بسته به رفرمي مي‌دانست كه به او تحميل شده بود و از طرف ديگر تصور نمي‌كرد شخصيت بارزي در جامعه روحانيت با او به مقابله برخيزد بنابراين به كمالوند روحاني فهماند كه اين اصول را به هرحال بايد اجرا كنم و اگر من آنها را انجام ندهم از بين مي‌روم و كساني كار را بدست خواهند گرفت كه هيچ اعتقادي به شما و مسلك شما ندارند بلكه اين مساجد را بر سر شما خراب خواهند كرد و شما را هم از بين مي‌برند. شاه گفت روحانيون اگر با برنامه اصلاحي ما موافقت كنند و به كارشكني و مخالفت دست نزنند من اطمينان مي‌دهم كه هر پيشنهاد و خواسته‌اي كه درباره جامعه روحانيت داشته باشند برآورده سازم! شاه گله كرده بود كه روحانيون ايران بايد شاه دوستي را از علماي تسنن بياموزند كه آنها بعد از انجام هر فريضه به پادشاه كشورشان دعا مي‌كنند ولي علماي ما چه بگويم!!؟ و كمالوند در مورد قسمت اخير پاسخ مي‌دهد كه علماي اهل تسنن مأمورين دولت هستند و دعاي آنها روي مراسم اداري است ولي علماي شيعه هيچگاه مأمور حكومتها نبوده‌اند (1). آيت الله العظمي خميني در پاسخ استفتای جمعي از متدينين (2) بطور مشروح نظر خود را در مورد رفراندم و يا تصويب ملي مربوط به اصول انقلاب سفيد! اعلام داشت (3) و به طوري‌كه خواهيم ديد نظر قاطع ايشان با وجود سابقه مبارزه در همان سال و نظريات ساير مراجع و علماي طراز اول كه نمايشگري از وحدت نسبي روحانيت بود باعث شد رفراندم شاه با مشكلات عملي بسيار مواجه گردد.

2- تظاهرات دوم بهمن 41 تهران

اعلاميه تحريم رفراندم آيت الله خميني در تهران و شهرستانها منتشر گرديد موج مردم به حركت درآمد و فرياد رفراندم قلابي مخالف اسلام است بلند شد بازار تعطيل گرديد جمعي به منزل آيت الله خوانساري رفتند و از ايشان خواستند كه به تظاهرات اسلامي مردم بپيوندند و سيل جمعيت از همه نقاط تهران در بوذرجمهري و سه‌راه سيروس اجتماع كردند جمع كثيري از روحانيون پيشاپيش مردم حركت مي‌كردند. و شعار ادامه داشت آيت الله بهبهاني نزديك سه راه سيروس به استقبال مردم و روحانيون شتافت و جمعيت به منزل ايشان سرازير شد در اجتماع بزرگ مردم فلسفي سخن گفت و سه روز به نشانه اعتراض به رفراندم غيرقانوني اعلام تعطيل شدو اعلاميه مشترك خوانساري و بهبهاني دایر بر تحريم رفراندم قرایت گرديد و اجتماع بعدازظهر مسجد سيد عزيزالله را اعلام داشتند. در تظاهرات عصر و اجتماع در مسجد مردم با مقاومت نيروي نظامي و پليس مواجه شدند از دانشگاه تا بازار صحنه برخورد و حمله و گريز بود. آيت الله خوانساري كه در راه مسجد بود با حمله مأمورين و اهانت آنان مواجه و بالاجبار به منزل بازگشت (4) و بهبهاني هم به اين عذر كه ریيس پليس مانع شده و گفته اگر از منزل خارج شويد بايد از روي جنازه من بگذريد به مسجد نيامد. مأمورين شاه هم به مردم يورش بردند و براي آرام كردن محيط رفراندم جمعي را مورد ضرب و شتم قرار دادند و بسياري را بازداشت كردند.

3- اجتماع منزل آيت الله غروي و مصاحبه علم

روحانيون تهران عصر 4 بهمن در منزل آيت الله غروي اجتماع كردند تا تصميم جمعي در مقابله با رفراندم بگيرند در حين مذاكره منزل مورد هجوم سازمان امنيت قرار گرفت و هركس را كه توانستند به زندان گسيل داشتند و اين عمل نيز بيش از پيش چهره انقلاب سفيد را نمودار ساخت و در همين روز از جانب قواي انتظامي به دانشگاه تهران هم حمله شد تا تظاهرات دانشجويان را كه در مقابله با همين رفراندم بود به سكوت رساند. عجيب است شاه در صدد يك اقدام مردمي است و مي‌خواهد به ظاهر اصلاحاتي در جهت رفاه كارگران و دهقانان انجام دهد ولي با مخالفت همين مردم مواجه مي‌باشد دليل آن روشن است، در عمل شاه واقعيت ديده نمي‌شود، فكر و ابتكار مربوط به سياست بيگانه است و ملت با اين نفوذ مخالفت دارد و مي‌داند كه در وراي اقدامات اصلاحي نيرنگ و دسيسه‌اي در كار مي‌باشد. مردم مخالفت مي‌نمايند چون احساس خطر مي‌كنند و مي‌دانند كه مصلحت آنها مطرح نيست.
اسدالله علم در مقام نخست وزيري مصاحبه مطبوعاتي ترتيب داد تا مخالفتها را ناچيز بشمارد و خود را مسلط بر اوضاع معرفي نمايد. علم گفت«دولت قواي مخرب را به شدت سركوب مي‌كند... امروز لابد شنيديد تحريكاتي در حدود بازار مي‌شد و هنوز واقعاً من نمي‌دانم كه ريشه اين تحريكات از طرف كيست؟! يكي از اعلاميه هايي كه برخلاف اصلاحات ارضي درآمد(اين اعلاميه‌اي است كه من به شما نشان مي‌دهم) بلافاصله چون اين مطلب به نتيجه نمي‌رسيد اعلاميه‌هاي ديگر در اين مقوله پيدا نشد ولي ما كه در جريان دقيقتر و عميق‌تر اين كار بوديم مي‌دانستيم كه موضوع از چه قرار است در اين اثنا قضيه ناگوار قتل ملك عابدي پيش‌آمد كرد و در همان اوان يك نامه ديگري با يك مدرك ديگري بدست ما افتاد كه به‌كلي ما درآن تاريخ سكوت كرديم و آن نامه عبارت است از اين نامه، نخست وزير در حالي‌كه نامه مزبور را ارایه مي‌داد گفت چون اين نامه به عنوان كسي است كه متأسفانه بايد بگويم در لباس روحانيت است نامه‌اي از يكي از ولايات براي يكي از اشخاص با صد و ده‌هزار تومان پول كه يك كاري بكنيد. پولها در كشوي ميز بنده است ممكن است براي امور خيريه آقايان پيشنهاد بفرمايند بنده تقديم كنم.از من نخواهيد كه اسامي را به شما بگويم چون يكي از وظايف اساسي دولت حفظ احترامات اشخاص است يكي از مديران جرايد از نخست وزير تقاضا كرد متن آن نامه را بخواند پاسخ داد متنش همان بود كه خواندم! (5)
ساواك هم بيكار نبود مقاله‌اي خبري به روزنامه‌هاي عصر داد و اجتماع مردم و روحانيون و تعطيل بازار را به دليل آن دانست كه موقوفات مشمول اصلاحات ارضي مي‌شود و اضافه نمود كه عده‌اي از كارگران و كشاورزان اطراف تهران و فرهنگيان به مقامات رسمي مراجعه كرده و تقاضا نموده‌اند اجازه داده شود شخصاً با مخالفين مقابله كنند ولي مقامات انتظامي به ايشان اطلاع داده‌اند كه حفظ نظم بعهده دولت است.

4- مسافرت 4 بهمن شاه به قم

شاه مي‌خواست تكليف روحانيون و قم را خود روشن نمايد، يا آنها را در مقابل هم قرار بدهد و بعضي را در انزواي مطلق گذارد يا با يك خشونت كامل اجازه اظهار نظر به آنان ندهد. و به هرحال در صدد بود كه به قم برود و لااقل به ساير شهرهاي ايران وانمود كرده باشد كه مخالفت يكپارچه روحانيون واقعيت ندارد و از شاه استقبال هم مي‌شود. در همان حالي كه مردم قم در تعطيل اعتراض بودند و رفراندم تحريم بود ساواك و فرمانداري در تدارك استقبال و چراغاني و ايجاد طاق نصرت بودند گروه عظيمي از مردم در سوم بهمن با شعار« ما تابع قرآنيم رفراندم نمي‌خواهيم» به راه‌پيمایي پرداختند و اعلاميه علمای را در تحريم رفراندم مي‌خواندند و شاه‌پرستان حرفه‌اي را به باد كتك گرفتند و عكس شاه را پاره‌كردند كيوسك پليس را شكستند- طاق نصرت را در هم كوبيدند و شعار اسلام پيروز است، استبداد محكوم است سردادند. متقابلاً چندين كاميون سرباز براي تلافي آمدند به مدرسه فيضيه حمله كردند و بسياري از دكانها و مغازه‌هاي بسته را مورد تهاجم قرار دادند و شعار جاويد شاه با بلندگو در شهر مي‌دادند و مي‌گفتند هركس نمي‌خواهد مغازه‌اش تاراج شود فوراً مغازه را باز كند و پرچم سه رنگ شاهنشاهي را بالاي آن برافرازد (6) و با اين اقدامات بازار و مغازه‌ها را گشودند و شهر را براي ورود شاه آماده كردند، ورود و خروج شهر را تحت كنترل شديد درآوردند در همان روز رسانه‌هاي گروهي زير فرمان رژيم نوشتند كه كشاورزان قم با طلاب زد و خورد كردند و از طرف روحانيون از دولت تقاضا شد نظم را برقرار كند و دولت فوري اقدام كردو به همراه آن فرماندار قم در اجتماع روحانيون در اجتماع روحانيون حضور يافت و پيشنهاد كرد كه اعمال خشونت‌آميز دولت را آقايان علمای حضوراً با شاه مطرح نمايند و مطمین باشند كه نظر شاه تأييد علمای است. مقصود فرماندار اين بود كه مراسم استقبال از شاه را با شركت روحانيون پرشكوه سازد اما امام خميني گفت با يورش وحشيانه مأمورين دولت به علمای و مردم تهران و رفتار غيرانساني آنان با اهالي قم و جامعه روحانيت اين شهر و تجاوز به حريم اين حوزه مقدسه ديگر جاي هيچ گونه تفاهم و حق مراوده با دستگاه حاكمه باقي نمانده و هيچ راهي جهت ملاقات با شاه وجود ندارد مگر اين كه شاه براي جبران اهانت و تجاوزي كه به حريم مقدس روحانيت شده آقاي علم را به عنوان مجرم اصلي از مقام نخست وزيري عزل نمايد و به اين بگير و ببندها و اعمال پليسي پايان بخشد تا راه براي ملاقات و مذاكره با او هموار گردد (7)». نفوذ كلام امام خميني اجازه نداد نظر ديگري مطرح شود و با اين كه در آن زمان ابتداي كار بود جهت‌گيري منطقي و دقيق او هر راه ديگر را مسدود مي‌ساخت و هرگاه استعلامي از ساير مراجع و روحانيون طراز اول مي‌شد سعي مي‌نمودند قبل از دادن پاسخ از نظر امام اطلاع حاصل نمايند. البته بودند روحانيوني كه نظر ايشان را نمي‌پسنديدند و عواقب خوبي براي آن نمي‌ديدند ولي وجهه خاصي كه امام كسب كرده بود جرأت مقابله را نمي‌داد. براي آمدن شاه به هرحال تمام امكانات دولت بسيج شد و تشريفات را كامل ساخت و مثل بسياري موارد با استفاده از اتوبوسهاي شركت واحد جمعيتي را هم به شهرستان قم تمام تعطيل و مخالف آوردند، قواي نظامي را هم در همه جا مستقر ساختند ولي كسي از منزل بيرون نرفت و استقبالي نكرد حتي بعضي مقامات مربوط به دولت (8) و هنگامي كه شاه سراغ علمای را گرفت و پاسخ يافت كسي در استقبال حاضر نيست از فرط ناراحتي وارد حرم نشد و ضمن سخنان خود گفت« هميشه يك عده نفهم و قشري كه مغز آنها تكان نخورده هميشه سنگ در راه ما مي‌انداختند زيرا مغز آنان تكان نخورده و قابل تكان خوردن نبوده ... ارتجاع سياه اصلاً نمي‌فهمد و از هزار سال پيش تاكنون فكرش تكان نخورده ... مفت‌خوري ديگر از بين رفته ... در لوايح ششگانه براي همه فكر مناسبي شده، مقرراتي كه امروز وضع كرديم از مقررات ساير ملل اگر جلوتر نباشد عقب نيست ... اما چه كساني با اين مسایل مخالفت مي‌كنند؟ ارتجاع سياه كسان نفهمي كه درك ندارند و بد نيت هستند مخربين سرخ تصميمشان روشن است و اتفاقاً كينه من نسبت به آنها كمتر است او علناً مي‌گويد كه من مي‌خواهم مملكت را تحويل خارجي بدهم دروغ و تزوير در كارش نيست ... منظور من از ارتجاع سياه است همين‌ها بودند كه چند روز پيش در تهران جمعيت كوچك و مضحكي از مشتي بازاري احمق ريشو در بازار راه انداختند كه سروصدا بكنند ... سرمشق اين عده بدبختها حكومت مصر است ... عبدالناصري كه حداقل پانزده هزار زنداني سياسي دارد ... خوب ملاحظه كنيد منطق آقايان چيست ... اين ها صد برابر خاین‌تر از حزب توده هستند (9)».
همين سخنان شاه بعداً بسيار مورد بهره‌برداري عليه خودش قرار‌گرفت و از اين مسافرت هم كه در آستانه رفراندم به قم انجام داد نتيجه بدست نياورد.

5- انجام رفراندم در 6 بهمن

با تمام مخالفت‌ها و اعتصابات و تظاهرات كه در شهرهاي مختلف مخصوصاً مراكز مذهبي صورت گرفت رفراندم انجام شد. روحانيون آن چه مي‌توانستند به مردم گفتند و مساجد مركز تبليغات مخالفين رفراندم بود و بسياري دستگير شدند در نقاطي مقاومت شديد بود و به زد و خورد انجاميد اما بلندگوياي وابستگان به مقامات امنيتي با شعار جاويد شاه سعي داشتند به مردم از جمله كارگران، كارمندان و مستخدمين شركتها فشار وارد آورند تا رأي مثبت بدهند مع‌الوصف محل صندوق‌ها خلوت بود ولي ايستگاه تبليغاتي رژيم اعلام داشت كه اصول پيشنهادي شاهنشاه با استقبال پرشور و بي‌نظير روبرو گرديده!! و با پنج ميليون و ششصد هزار رأي موافق در مقابل چهارهزار و صدو پنجاه رأي مخالف به تصويب ملت رسيد (10) كندي بلافاصله پيروزي را به شاه تبريك گفت (11) . سفير انگليس هم مراتب رضامندي ملكه انگليس را به علم اعلام داشت. راديو مسكو هم در همان 6 بهمن برنامه اصلاحي شاه را ستود و مخالفين آن را عوامل غرب و ارتجاع ناميد! روزنامه‌هاي كشورهاي غرب و شرق هر دو شاه و عمل او را مورد ستايش قرار دادند و هيچ يك به مخالفتها و اعتراضات داخل كشور توجه نكردند(12). روحانيون كه با اين وضع دولت مواجه شدند به پيشنهاد امام خميني تصميم گرفتند كه ماه رمضان آن سال را كه از روز بعد از رفراندم شروع مي‌شد به عنوان اعتراض به دولت از رفتن به مساجد خودداري نمايند و براي جلب نظر عمومي در تمام ماه رمضان مساجد تعطيل شود و دلايل هم به دنياي اسلام اعلام گردد. بهمين جهت به يكباره در سرتاسر كشور وضع فوق‌العاده‌اي پيش آمد و محراب و مسجد و منبر تعطيل گرديد و از علماي نجف هم خواسته شد چنين نمايند. اما اين اعتصاب دوام نيافت بنابر علل و جهاتي خاص كه اهم آن تهديد و اغواي دولت بود ابتدا در تهران و سپس در ساير شهرستانها شكسته شد و از اين اقدام جمعي نتيجه‌اي حاصل نگرديد شاه در صدد جلب روحانيون ملايم بود و بهمين مناسبت در همين ماه به مسجد سپهسالار رفت و به اصطلاح با طلاب به مذاكره پرداخت و از طرفي تبليغات عليه روحانيت مبارز را افزايش داد و در كنفرانس اقتصادي 8 اسفند 41 خود را در پناه قانون اساسي قرار داد و منظورش اين بود كه موضوع رفراندم چيزي برخلاف قانون اساسي نبوده است (13) و بعلاوه در مورد لازم و و بطرق مختلف مسئله جدایي دين از سياست را مطرح ساخت و مطبوعات وابسته به دولت هم به تشريح آن پرداختند (14) شاه مي‌خواست روحانيت اسلام مانند مسيحيت باشند و بطور ضمني به توده‌هاي مردم مي‌گويد كه رسيدن مردم اروپا و آمريكا به تمدن به اين دليل بوده كه مذهب از تمام شئون زندگي خارج شده است و ايران نيز بايد چنين كند و بهمين مناسبت در نطق 23 اسفند سال 41 كه در پايگاه وحدتي دزفول ايراد كرد به اعلاميه علماي قم (15) پاسخ داد و گفت: اقلاب بزرگ ملي ما... بدون خونريزي ... با كمال قدرت پيشروي مي‌كند (16)... و امام با در نظر گرفتن موضوع شاه و دولت علم بود كه سخناني خطاب به طلاب داشت و گفت« ... خود را آماده كنيد براي كشته شدن، زندان رفتن و سربازي رفتن خود را آماده كنيد براي ضرب و شتم و اهانت، براي تحمل مصایبي كه در راه دفاع از اسلام و استقلال براي شما در پيش است خود را آماده كنيد و استقامت نمایيد الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملایكه ان لاتخافوا و لاتحزنوا. اين پيش‌بيني طولي نكشيد كه با حمله به مدرسه فيضيه تحقق يافت.

پی نوشت ها:

1. مرحوم كمالوند به شاه تذكر مي‌دهد كه رفراندم در قانون اساسي نيامده و دولت مصدق به جرم انجام رفراندم تحت تعقيب قرار گرفت و شاه به توجيهاتي متوسل شده بود و گفته بود كه ما از تصويب ملي استفاده مي‌كنيم نه رفراندم و بعد از آن هم در تمام مطبوعات كشور بجاي رفراندم تصويب ملي را گذاشتند.
2. حضور محترم حضرت مستطاب حجه الاسلام والمسلمين آيت الله العظمي في الارضين آقاي حاج آقا روح الله خميني دام ظله العالي علي رؤس الانام. تقاضا داريم نظريه خودتان را در موضوع تصويب ملي كه در مطبوعات اعلام شده بيان فرمایيد. جمعي از متدينين تهران.
3. بسم الله الرحمن الرحيم، هرچند ميل نداشتم مطلب به اظهار نظر برسد لهذا مصالح و مفاسد را بوسيله آقاي بهبودي با عليحضرت تذكر دادم و انجام وظيفه نمودم و مقبول واقع نشد اينك بايد به تكليف شرعي عمل كنم. به نظر اينجانب رفراندم كه به لحاظ رفع بعضي اشكالات به اسم تصويب ملي خوانده شده مخالف رأي جامعه روحانيت اسلام و اكثريت قاطع ملت است در صورتي كه تهديد و تطميع در كار نباشد و ملت بفهمد كه چه مي‌كند. اينجانب عجالتاً از بعضي جنبه‌هاي شرعي آن كه اساساً رفراندم يا تصويب ملي در قبال اسلام ارزشي ندارد و از بعضي اشكالات اساسي قانوني آن براي مصالحي صرف‌نظر مي‌كنم فقط به پاره‌اي اشكالات اشاره مي‌نمايم.
* در قوانين ايران رفراندم پيش‌بيني نشده و تاكنون سابقه نداشته جز يك مرتبه آن هم از طرف مقاماتي غيرقانوني اعلام شد و به جرم شركت در آن جمعي گرفتار شدند و از بعضي حقوق اجتماعي محروم گرديدند معلوم نيست چرا آن وقت اين عمل غيرقانوني بود و امروز قانوني است.
* معلوم نيست چه مقامي صلاحيت دارد رفراندم نمايد و اين امري است كه بايد قانون معين كند.
* در ممالكي كه رفراندم قانوني است بايد به قدري به ملت مهلت داده شود كه يك يك مواد آن مورد نظر و بحث قرار گيردو در جرايد و وسايل تبليغاتي آرای موافق و مخالف منعكس شود و به مردم برسد نه آن كه بطور مبهم با چند روز فاصله بدون اطلاع ملت اجرا شود.
* رأي‌دهندگان بايد معلوماتشان به اندازه‌اي باشد كه بفهمند به چه رأي مي‌دهند بنابراين اكثريت قاطع حق رأي دادن در اين مورد را ندارند و فقط بعضي اهالي شهرستان‌ها كه قوه تشخيص دارند صلاحيت رأي دادن در مواد شش‌گانه را دارند كه آن‌ هم بي‌چون و چرا مخالف هستند.
* بايد رأي دادن در محيط آزاد باشد و بدون هيچ گونه فشار و زور و تهديد و تطميع انجام شود و در ايران اين امر عملي نيست و اكثريت مردم را سازمان‌هاي دولتي در تمام نقاط و اطراف كشور ارعاب كرده و در فشار و مضيقه قرار داده و مي‌دهند اساساً پيش آوردن رفراندم براي آن است كه تخلفات قانوني قابل تعقيب كه ناچار مقامات مسؤول گرفتار آن مي‌شوند لوث شود و كساني كه در مقابل قانون و ملت مسؤول هستند اعليحضرت را اغفال كرده‌اند كه به نفع زنان اين عمل را انجام دهند اينان اگر براي ملت مي‌خواهند كاري انجام دهند چرا به برنامه اسلام و كارشناسان اسلامي رجوع نكرده و نمي‌كنند تا با اجرای آن براي همه طبقات زندگي مرفه تأمين شود و در دنيا و آخرت سعادتمند باشند، چرا صندوق تعاوني درست مي‌كنند؟ كه حاصل دسترنج زارع را به برند با تأسيس اين چنين صندوق تعاون بازار ايران به‌كلي از دست مي‌رود و بازرگانان و كشاورزان به خاك سياه مي‌نشينند و در نتيجه ساير طبقات نيز به همين روز مبتلا مي‌شوند اگر ملت ايران تسليم احكام اسلام شوند و از دولتها بخواهند برنامه مالي اسلام را با نظر علمای اسلام اجرا كنند تمام ملت در رفاه و آسايش زندگي خواهند كرد.
مقامات روحاني براي قرآن و مذهب احساس خطر مي‌كنند و به نظر مي‌رسد اين رفراندم اجباري مقدمه براي از بين بردن مواد مربوط به مذهب است علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي براي اسلام و قرآن و مملكت احساس خطر كرده‌اند و به نظر مي‌رسد كه همان معاني را دشمنان اسلام مي‌خواهند بدست جمعي مردم ساده‌دل اغفال شده اجرا كنند علمای اسلام وظيفه دارند هروقت براي اسلام و قرآن احساس خطر كردند به مردم مسلم گوشزد كنند تا در پيشگاه خداوند مسؤول نباشند. از خداوند متعال حفظ قرآن مجيد و استقلال مملكت را خواهانيم روح الله الموسوي الخميني.
4. آيت الله خوانساري پس از اين ماجرا ديگر در اجتماع سياسي شركت نكرد و هدف رژيم در مورد مرعوب كردن روحانيت در مورد ايشان عملي گرديد.
5. اطلاعات شماره 11006 چهارشنبه 3 بهمن 41.
6. مي‌گويند وقتي خبر حمله پليس و مأمورين انتظامي به مردم و روحانيان و مدرسه فيضيه به امام خميني رسيد خوشحال شد و چند بار تكرار كرد كه« الحمدلله رژيم خود را رسوا كرد، ماهيت خود را بروز داد، من همين را مي‌خواستم!؟» ( بررسي و تحليلي بر نهضت امام خميني صفحه 251.)
7. بررسي و تحليلي بر نهضت امام خميني صفحه 254.
8. توليت كه توليت آستانه قم را داشت به تحريم گردن گذاشت و استقبال نكرد و عواقب بركناري از توليت و تبعيد را هم پذيرفت.
9. روزنامه‌هاي اطلاعات و كيهان 4 بهمن 41.
10. روزنامه‌هاي خبري عصر 7 بهمن 1341.
11. « . . . بيش از پيش مايه خوشوقتي است كه چنان چه اطلاع مي‌رسد اكثريت عظيم ملت ايران رهبري آن اعليحضرت را را در راهي كه كاملاً منعكس كننده خواسته‌هاي ايشان است مورد تأييد قاطع قرار داده‌اند مسلم است كه اين پشتيباني ملي اعتماد آن اعليحضرت را به درستي راهي كه برگزيده‌اند تقويت كرده و عزم شما را در رهبري كشور خويش به جانب پيروزي در مبارزه‌اي كه براي بهبودي زندگي ملت خود در پيش گرفته‌ايد راسخ‌تر خواهد ساخت» !
12. راديو ايران از شركت علما و روحانيون كربلا در رفراندم به صورت اجتماع ياد كرد كه بعداً طي طوماري تكذيب شد و ادعا نمودند اتهام و تهمت ناروایي به آنها زده شده است .!؟
13. شاه گفت« ... براي تأمين اجتماع ايران ... موضوع نصف جمعيت اين مملكت است كه برخلاف قانون اساسي محروم است و جزو ديوانگان و محجورين حساب مي‌شوند قانون اساسي را براي شما مي‌خوانم در مقدمه‌اش مي‌گويد امر به تأسيس شوراي ملي فرموديم ... هريك از افراد اهالي مملكت در تصويب و نظارت امور عموم محق و سهيمند ... ضمناً در تشكيل مجلس اصل دوم مجلس شوراي ملي نماينده قاطبه اهالي مملكت ايران است ... اين آخرين در واقع ننگ اجتماع ايران را در انتخابات آتيه برطرف خواهيم كرد ...( از كتاب سخنان شاهنشاه صفحه 13).
14. اطلاعات در مقاله 15 اسفند 41 نوشت « ... مذهب امري است جدا از سياست، سياست سخن روز است و مذهب سخن ازلي و ابدي. سياست امروز يك چيز مي‌گويد فردا چيز ديگر، مذهب فردا و امروز و ديروز يك چيز مي‌گويد و لاغير سياست میاثر و مظاهري دارد كه با تغيير زمان تغيير مي‌كند ولي میاثر و مظاهر مذهب لا يتغير است براي اين كه مذهب محيط است بر زمان و سياست محاط است در زمان امروز شما مي‌بينيد كه مردم اروپا و آمريكا به رفيع‌ترين قلل تمدن رسيده‌اند و از نظر معارف و علم تا به مرحله تسخير فضا پيشرفته‌اند اما مذهب بزرگ‌ترين تكيه‌گاه روحي و معنوي اين مردم است كليسا محترم‌ترين و عزيزترين اماكن نزد اين اقوام است ... »
15. اعلاميه به امضاي 9 نفر از علماي قم وسيله امام خميني نوشته شده و با تفصيل اقدامات مخالف قانون اساسي دولت علم را بازگو كرده و تكليف روحانيت را مشخص مي‌ساخت اعلاميه در 6 فراز عمل دولت را غيرقانوني معرفي مي‌كرد.
16. شاه گفت « ... يكي دو هفته است ... مي‌بينم و مي‌شنوم كه مثل مارهاي افسرده‌اي و چون اين ها در كثافت خودشان غوطه‌ور هستند بايد گفت مثل شپش‌هاي افسرده‌اي كه دارد كم‌كم اشعه آفتاب به آنها مي‌خورد مثل اين كه بدبخت‌ها فكر مي‌كنند بله موقع خزيدن در كثافت خودشان دو مرتبه رسيده است. اين عناصر فرومايه با هم فكران ارتجاعي خودشان اگر از خواب غفلت بيدار نشوند چنان مثل صاعقه مشت عدالت در هر لباسي كه باشند بر سرآنها كوفته خواهد شد كه شايد به آن زندگي ننگين و كثافتشان خاتمه داده شود (از كتاب سخنان شاهنشاه ! صفحه ! 28 ).



نسخه چاپی