چهار آسيب
چهار آسيب
چهار آسيب

منبع:نگین آفرینش
تعيين زمان ظهور
از آسيب‌هاي فرهنگ مهدويت آن است كه بعضي به دنبال تعيين زمان براي ظهور هستند. در حالي كه زمان ظهور بر مردم مخفي است و در روايات پيشوايان ديني از تعيين وقت براي ظهور به شدت نهي شده است و وقت گذاران دروغگو شمرده شده‌اند.
از امام باقر(عليه السلام) سؤال شد، آيا براي ظهور وقت (معيني) است؟ حضرت فرمود:
«آنها كه براي ظهور تعيين وقت مي‌كنند دروغ مي‌گويند. و دو بار اين جمله را تكرار كرد.»1
با اين حال بعضي آگاهانه يا ناآگاهانه براي ظهور تعيين وقت مي‌كنند كه كمترين اثر آن احساس يأس و نااميدي براي كساني است كه اين وعده‌هاي دروغين را باور كرده‌اند ولي خلاف آن را مشاهده كرده‌اند.
بنابراين منتظرانِ واقعي بايد خود را از دام شيادان و نيز نادانان حفظ كنند و درباره زمان ظهور، تنها منتظر اراده پروردگار باشند.
تطبيق علائم ظهور بر مصاديق خاص
در روايات فراوان نشانه هايي براي ظهور امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيان شده است امّا كيفيت دقيق و خصوصيات آن‌ها روشن نيست و اين بستري براي تحليل‌ها و تفسيرهاي شخصي و احتمالي گرديده است و هر از چند گاهي بعضي در پي تطبيق علائم ظهور بر پديده‌هاي موجود بر مي‌آيند و بدينوسيله خبر از نزديكي ظهور و احتمال قريب الوقوع بودن آن مي‌دهند.
اين جريان نيز از آسيب‌هاي فرهنگ مهدويت است كه گاهي به يأس و نااميدي از ظهور مي‌انجامد. براي مثال وقتي شخصيت سفياني به فردي خاصّ كه در فلان منطقه است تفسير شود و درباره دجّال، تحليل‌هاي بي دليل مطرح گردد و به دنبال آن بشارت ظهور در زماني بسيار نزديك، به همگان داده شود و پس از طي شدن سالياني، امام(عليه السلام) ظهور نكند، عدّه‌اي به انحراف و اشتباه گرفتار مي‌شوند و در اعتقادات صحيح خود دچار تزلزل و ترديد مي‌گردند.
طرح مباحث غيرضروري
در فرهنگ ناب مهدوي معارف فراواني است كه پرداختن به آنها يك ضرورت شمرده مي‌شود و نقش اساسي در جهت آگاهي بخشي به شيعيان دارد و براي ترسيم نحوه عملكرد آنها در زمان غيبت بسيار مهم است.
گاهي افراد و مجموعه‌ها در قالب گفتار و مقاله‌ها و نشريات و حتي كنفرانس‌ها به بحث هايي روي مي‌آورند كه هيچ ضرورتي براي طرح آنها احساس نمي‌شود و بلكه گاهي سبب ايجاد شبهه‌ها و سؤالات انحرافي در ذهن و انديشه منتظران مي‌گردد.
براي نمونه پرداختن به بحث «ملاقات با امام زمان» و ترغيب و تشويق فراوان و به شكل افراطي نسبت به اين موضوع، پيامدهاي ناگواري دارد و سبب نااميدي و گاهي انكار امام(عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي‌گردد. در حالي كه آنچه در روايات بر آن تأكيد شده است، حركت در جهت رضايت امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و پيروي از آن حضرت در گفتار و كردار است و بنابراين آنچه مهم است تبيين وظايف منتظران، در عصر غيبت امام است تا اگر توفيق ملاقات با امام دست داد، در حالت رضايتمندي آن بزرگوار باشد.
پرداختن به مباحثي از قبيل ازدواج حضرت و يا وجود فرزند براي آن بزرگوار و يا محل زندگي حضرت و مانند آن نيز از نمونه‌هاي بحث‌هاي غير ضروري است كه بجاست جاي خود را به مباحث كاربردي و تأثيرگذار بدهد. به همين دليل گفتگو درباره شرايط و زمينه‌هاي ظهور نيز بر بحث علائم ظهور مقدم است زيرا آشنايي با شرايط ظهور، مشتاقان امام را به حركت در راستاي تحقق آن شرايط ترغيب مي‌كند.
اين نكته نيز مهم است كه در طرح مباحث مهدويت، جامع نگري لازم است. مقصود اين است كه در هنگام گفتگو درباره يك موضوع مجموعه معارف مهدويت مورد مطالعه قرار گيرد. گاهي بعضي افراد با مطالعه برخي از روايات و بدون در نظر گرفتن روايات ديگر، تحليل‌هاي نادرستي از جريان مهدويت بيان مي‌كنند. براي مثال با ملاحظه رواياتي كه از جنگ طولاني و خونريزي فراوان خبر داده است، چهره بسيار خشني از امام غايب ترسيم مي‌كنند و از روايات ديگر كه جلوه‌هاي محبّت و مهرباني امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را بيان كرده است و سيره و اخلاق او را همانند خلق و خوي جدّ گراميش پيامبر مكرّم اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) معرفي كرده است، غافل مي‌مانند. بديهي است كه دقّت در هر دو دسته روايات، اين حقيقت را بيان مي‌كند كه برخورد امام(عليه السلام) با همه انسان‌هاي حق طلب ـ چه رسد به شيعيان و دوستداران آن بزرگوار ـ با دريايي از مهرباني و صفا و صميميت خواهد بود و شمشير انتقام آن ذخيره الهي تنها بر گرده ستمگران و پيروان آنها فرود خواهد آمد.
بنابراين گفتگو درباره موضوع مهدويت صلاحيت علمي كافي مي‌خواهد و آنها كه چنين صلاحيتي ندارند نبايد به اين ميدان وارد شوند و ورود آنها به اين عرصه مي‌تواند آسيب‌هاي جبران ناپذيري به فرهنگ مهدويت وارد كند.
مدّعيان دروغين
يكي ديگر از آسيب‌هاي معارف مهدويت، ظهور مدّعيان دروغين در اين جريان مقدّس است. در طول ساليان غيبت امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) افرادي به دروغ ادعا كرده‌اند كه با آن حضرت، ارتباط خاص دارند و يا از سوي آن بزرگوار، به مقام نيابت خاص رسيده‌اند.
امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در آخرين نامه خود به نايب چهارم، تصريح فرموده‌اند:
«تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهي رفت، كارهايت را سامان ده و درباره جانشيني از خود، به هيچ كس وصيت نكن كه غيبت كامل فرا رسيده است... و در آينده بعضي از شيعيان من ادعاي مشاهده (و ارتباط با من) مي‌كنند. آگاه باشيد كه هر كس قبل از خروج سفياني و صيحه (آسماني) ادّعاي مشاهده كند دروغگو است.»2
با اين بيان روشن، هر شيعه آگاهي وظيفه دارد، مدّعيان ارتباط و نيابت خاص را تكذيب كند و راه نفوذ و سودجوئي اين فرصت طلبان و دنيا خواهان را ببندد.
بعضي از اين دروغگويان پا را فراتر نهاده و پس از ادّعاي نيابت، مدّعي مهدويت شده‌اند و در پي اين ادّعاي باطل، مكتب و فرقه‌اي انحرافي را بنيان نهاده‌اند و زمينه انحراف اعتقادي عدّه بسياري را فراهم كرده اند3 كه با مطالعه تاريخچه اين گروهها روشن مي‌شود كه بسياري از آنها با پشتيباني و حمايت استعمار به وجود آمده و به حيات خود ادامه داده‌اند.
روشن است كه شكل گيري فرقه‌ها و گروه‌هاي منحرف و پيوستن و اعتماد كردن افراد به مدّعيان مهدويت يا نيابت، در جهل و ناداني آنها ريشه دارد. شوق فراوان به ديدار امام(عليه السلام) بدون معرفت و آگاهي كافي نسبت به آن حضرت و غفلت از وجود شيادان در اين عرصه، زمينه ساز ارتباط با مدّعيان دروغين مي‌گردد.
بنابراين شيعيان منتظر بايد با آگاهي كافي از معارف ناب مهدويت خود را از دام نيرنگ بازان حفظ كنند و با پيروي از علماي متعهد شيعه در مسير روشن مكتب گام بردارند.

پي نوشت ها:

1. الغيبة طوسى، ح 411، ص 426.
2. كمال الدين، ج2، باب45، ح 45، ص 294، توضيح اينكه مقصود از «مشاهده» همان نيابت است نه صِرف ديدار، چنانكه علامه مجلسي فرموده است.
3. يكى از اين فرقه هاى منحرف، فرقه بابيّت است كه رهبر آن «على محمّد شيرازي»، ابتدا ادعاى نيابت امام مهدى(عليه السلام) را مطرح كرد و پس از آن مدعى شد كه همان مهدى موعود است و در نهايت ادعاى پيامبرى هم كرد! و اين فرقه منحرف زمينه شكل گيرى فرقه‌ي ضاله‌ي بهائيت گرديد.



نسخه چاپی