زندگی‌نامه فرماندهان شهید عملیات محرم (2)
زندگی‌نامه فرماندهان شهید عملیات محرم (2)

 






 

زندگی‌نامه سردار شهید احمد محمّدی، فرمانده مهندسی لشکر 8 نجف اشرف
در سال 1331 در صالح آباد نجف آباد پای به عرصه وجود نهاد، در هفت سالگی از نعمت پدر محروم شد و از جوانی در کارخانه بافندگی مشغول کار شد. پس از گذراندن خدمت سربازی، به استخدام ذوب آهن اصفهان درآمد و از همان زمان روحیه مبارزه با طاغوت در وجود او شدّت گرفت. او چندین بار توسط ساواک دستگیر شد، اما از آرمان و عقاید خود دست نداشت. همزمان با ورود امام عازم تهران شد تا در مراسم استقبال حضور داشته باشد و پس از زیارت امام، با خود عهد بست که هرگز ایشان را تنها نگذارد. در غائله کردستان به آنجا رفت و پس از مدتی عازم جبهه‌های جنوب شد و به عنوان فرماندهی مهندسی لشکر 8 نجف مشغول خدمت گردید. او در عملیات‌های متعددی حضور داشت و سرانجام در عملیات محرم به شهادت رسید.
فراز ی از وصیت نامه سردار شهید احمد محمدی:
...خدایا! به ما توفیق ده که در راه شهدا قدم برداریم و راه آنها که اسلام است را دنبال کنیم.
خدایا! خودت می‌دانی که چقدر مشتاق شهادت هستم.
خدایا! دوست ندارم که دربستر بیماری بمیرم. آری شهادت چقدر لذت دارد، چقدر شیرین و گواراست.
خدایا! ما را از این سعادت بی بهره مگردان و ما را از قافله شهدا عقب مینداز...

زندگی‌نامه سردار شهید محمود اکبری، فرمانده گردان از لشکر امام حسین علیه‌السلام
محمود در کِردآباد اصفهان به دنیا آمد. شجاعت و دلیری از همان کودکی در حرکات و روحیه او مشهود بود. هیچ گاه زیر بار زور نرفت و همیشه طرفدار عدالت بود. همیشه و همه جا همراه انقلاب بود و در پخش اعلامیه‌های حضرت امام نقش موثّری داشت. پس از پیروزی انقلاب یک دوره کوتاه آموزش نظامی دید و برای مقابله با دموکرات و کومله عازم کردستان شد. پس از چهار ماه به جنوب رفت و در عملیات فتح المبین و بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر شرکت کرد. او در عملیات رمضان فرمانده گروهان بود؛ سپس به معاونت گردان امام حسین علیه‌السلام انتخاب شد و در عملیات محرم پس از کسب تجربیات نظامی، فرماندهی گردان امام رضا علیه‌السلام را به وی سپردند. او پیشاپیش نیروها حرکت می‌کرد که ناگهان مین در زیر پایش منفجر شد و به شهادت رسید.
فرازی از وصیت نامه سردار شهید محمود اکبری
...شما به کدامین وصیت نامه شهدا عمل کرده‌اید؟ شما مدیون خون آنها هستید. شما فکر کردید آنها یک جانی داشتند و رفتند. آنها شاهدان در کارهای شما هستند...

زندگی‌نامه سردار شهید مهدی شاهین، جانشین گردان از لشکر14 امام حسین علیه‌السلام
در سال 1341 چشم به جهان گشود. دوران دبیرستان او مصادف بود با آغاز انقلاب اسلامی. وی اهل بحث و گفت‌وگو بود و با کلام شیوایش به بحث با دانش آموزان می‌نشست و از انقلاب دفاع می‌کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به میدان‌های نبرد رفت تا وظیفه خود را به اسلام و انقلاب و کشور ادا کند. او در چندین عملیات حضور داشت و در عملیات محرم در حالی که در سمت جانشینی فرمانده، گردان امام جواد علیه‌السلام را هدایت می‌کرد، به دیدار معبود شتافت.
فرازی از وصیت نامه سردار شهید مهدی شاهین:
...زندگی منشاء طغیان است و ذات انسان همیشه در راه تکامل طغیان می‌کند. آری راه امام حسین علیه‌السلام راه ایثار و شهادت است. راهی است که انبیا و اولیای خدا پیموده‌اند. در این راه مقدس چه جوان‌های پاک و مخلصی که خون عزیز خود را به زمین ریختند...

زندگی‌نامه سردار شهید مهدی طالبی، مسئول قرار گاه نوح
اهل نجف بود. در سال 1343 در این شهر به دنیا آمد و تحصیلاتش را نیمه تمام رها کرد و به شغل بنّایی روی آورد. انقلاب او را به میدان سیاست کشاند. مهدی در حمایت از انقلاب، با تمام وجود ایستاد. هفده ساله بود که اولین حضورش در جبهه‌های نبرد را تجربه کرد و در هیجده سالگی با ابراز شایستگی، مسئولیت اطلاّعات را به وی سپردند. مهدی در مرحله اول عملیات محرم شربت شهادت را نوشید.
فراز ی از وصیت نامه سردار شهید مهدی طالبی:
...بارخدایا! تو را شکر که چنین لیاقتی به من عطا کردی که بتوانم در جبهه‌های حق علیه باطل شرکت کنم و دین خود را به اسلام عزیز با نثار خونم ادا کنم.

زندگی‌نامه سردار شهید مهدی سامع، فرمانده گردان از تیپ 44 قمر بنی هاشم علیه‌السلام
مهدی در سال 1341 در شهرضا متولد شد. پس از اخذ دیپلم به عضویت سپاه در آمد و همراه با دیگر پاسداران عازم جبهه‌های نبرد شد. او در عملیات فرمانده کل قوا مردانه ایستاد که در حین دفاع زخمی شد. پس از بهبودی در بیت امام مشغول خدمت شد و از محیط معنوی جماران توشه برداشت. وی به تربیّت و ریاضت روح اهمیّت می‌داد و همیشه در پی تقویت قوای خود بود. پس از چند ماه دوباره عازم جبهه شد و در عملیات‌های طریق القدس، فتح المبین و رمضان شرکت کرد. جبهه از او فرماندهی لایق ساخت. وی در عملیات محرم یکی از فرماندهان موفق تیپ قمر بنی هاشم علیه‌السلام بود. یک شب قبل از شهادتش به شناسایی رفته بود و به علّت خستگی زیاد همرزمانش او رابرای نماز شب و تهجّد بیدار نکردند. برای نماز صبح که بیدار شد بسیار ناراحت بود، آهی کشید و گفت: «افسوس که شب آخر عمرم نماز شبم قضا شد.» فردا شب سامع به خیل شهدای محرم پیوست.
فراز از وصیت نامه سردار شهید مهدی سامع:
...ای کسانی که بعد از مدت‌ها کار طاقت فرسا در روز، شب را به عبادت در پایگاه‌های مقاومت می‌گذرانید بدانید نزد خدا اجر عظیمی دارید اما وظیفه‌تان نسبت به اقشار جامعه خیلی سنگین‌تر است پس سعی کنید، تمام اعمال و حرکت‌تان برای خدا باشد...

زندگی‌نامه سردار شهید سید جمال‌الدین طباییان، معاون گردان یا زهرا
پرورش یافته شهر قمشه است؛ همان شهر ی که مدرّس را پرورش داد تا بر بیداد بتازد. تمام نابسامانی‌های دوران کودکی را تحمّل کرد، اما لحظه‌ای از تحصیل علم غفلت نکرد و تا مقطع دبیرستان تحصیلات خود را ادامه داد. از فعالان دوران انقلاب بود و با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد و در واحد تبلیغات و انتشارت مشغول خدمت شد. در دفاع از انقلاب عازم کردستان شد و اولین فعالیت جهادیش را تجربه کرد. جمال‌الدین از عملیات فرمانده کل قوا تا زمان شهادتش در جبهه بود و مردانه دربرابر تجاوز دشمن ایستاد. او مسئولیت‌های مختلفی را داشت اما تا زمان شهادت معاون فرمانده گردان یا زهرا بود که پس از عبور از «دویرج» در شرهانی به شهادت رسید.
فرازی از وصیت نامه سردار شهید سید جمال‌الدین طباییان:
...همیشه در دنیا دو جبهه وجود دارد حق و باطل و شما بکوشید تا جبهه حق را بر پا کنید و باطل را نابود سازید...

زندگی‌نامه سردار شهید حسین صادقی، فرمانده گردان یا زهرا
در سوم خرداد سال 1337 در محله برزان اصفهان چشم به جهان گشود. در خانواده‌ای مذهبی تربیت شد. وی تحصیلات را در نیمه راه رها کرد و به شغل نقاشی ماشین روی آورد و در حرفه خود استاد شد. وی در کنار کار به امر تحصیل هم پرداخت. حسین در فعالیت‌های انقلابی حضوری مستمر داشت. پس از پیروزی انقلاب عازم کردستان شد و در حمایت از انقلاب تا پای جان ایستاد. پس از کردستان عازم جنوب شد و جنگ را در سرزمین آنجا نیز ا تجربه کرد و تا آخر ایستاد و در اکثر عملیات‌ها نقش فرماندهی دسته و گروهان و غیره را داشت. چندین بار مجروح گردید، ولی دست از دفاع اسلام و کشور برنداشت در عملیات محرم فرماندهی گردان یا زهرا به دست او سپرده شد، اما مرغ شهادت در اولین ساعات حمله به سراغ او آمد و او را آسمانی کرد.
فرازی از وصیت نامه سردار شهید حسین صادقی:
...من تا آخرین نفس، حسین زمان خویش، امام خمینی عزیز را تنها نخواهم گذاشت و نمی‌خواهم به سادگی کشته شوم. باید دگرگون کنیم. باید عصیان کنندگان در برابر حق را سرجای خودشان بنشانیم، و به قول امام عزیزمان «اگر پیروز شدیم اسلام پیروز است و اگر شهید شدیم چه بهتر باز هم ما پیروزیم»...

زندگی‌نامه سردار شهید حسینعلی قوقه‌ای، فرمانده گردان آرپی جی زن
در سال 1337 در شهرستان نجف آباد به دنیا آمد. او دوران بالندگی و کودکی خود را در محیطی مذهبی و همراه با صفا و صمیمیت گذراند. در سال 1357 به خدمت سربازی رفت و در همان سال به فرمان امام از پادگان فرار کرد. پس از پیروزی انقلاب دوباره به خدمت سربازی رفت و سپس برای دفاع از انقلاب اسلامی عازم کردستان شد . با شروع جنگ تحمیلی با کوله باری از تجربیات و قلبی آکنده از عشق به اسلام به جنوب رفت و در عملیات‌های زیادی حضور فعّال داشت. او فرماندهی گردان، محور عملیاتی و گردان را تجربه کرد و در عملیات محرم در حالی که گردان آرپی جی زن موسوم به شکارچیان تانک را رهبری می کرد، در حین آزادسازی قلّه 290 به شهادت رسید.
فرازی از وصیت نامه سردار شهید حسینعلی قوقه‌ای:
...ما بچه‌های قال الصادق و قال الباقر هستیم. افتخار ما در دنیا به همین است بچه‌های مسجد و حسینه و سینه‌زنی هستیم و حسین گویان تا اینجا آمده‌ایم. امام حسین علیه‌السلام که شب عاشورا و ظهر عاشورا نماز را به پای داشت پس شما هم نماز اول وقت را به جماعت بخوانید و از نماز شب غافل نشوید...

زندگی‌نامه سردار شهید حسنعلی یوسفیان، فرمانده گردان ادوات
در سال 1331 پای بر کره خاکی نهاد. تحصیلات ابتدایی رابه پایان رساند و سپس وارد بازار کار شد. او مردی متعصب و دیندار بود. با آغاز انقلاب با نیروهای انقلابی همراه شد و پس از پیروزی انقلاب برای جنگ با ضد انقلاب و گروه های منحرف به کردستان عزیمت نمود. او در راه انقلاب هر سختی و ناملایماتی را به جان می‌خرید و خم به ابرو نمی‌آورد. با آغاز جنگ تحمیلی به سمت اهواز رفت و در گردان‌های پیاده جای گرفت. سابقه خدمت و تجربه بالا و مدیریت توانمند او باعث شد تا وی را به فرماندهی گردان ادوات برگزینند. سرانجام در دومین مرحله عملیات محرم، ندای حق را لبیک گفت.
فرازی از وصیت نامه سردار شهید حسنعلی یوسفیان:
...ای حسین جان! اگر تو برای احقاق دین جدت حضرت محمد صلّی الله علیه و آله شمشیر را به بدنت پذیرفتی ما نیز اکنون که رهبرمان بقای اسلام را به مبارزه در این جنگ می‌داند با تمام وجود به استقبال شهادت می‌رویم تا آرمان مقدس تو و تمام انبیاء و اولیاء را که برقراری حکومت اسلام است تحقق بخشیم ان‌شاءالله...

منبع مقاله : shohada-esf.ir



 

 

نسخه چاپی