جاذبه‌ی معنوی برای دعا کردن
 جاذبه‌ی معنوی برای دعا کردن

 

نویسنده: آیت‌الله حسن ممدوحی کرمانشاهی




 

ارکان دعا

یکی از نکته‌های بسیار ظریف در آیه‌ی کریمه‌ی پیشین این است که به سه رکن اساسی دعا اشاره فرموده است: رکن اول: جاذبه‌ی بین داعی و مدعو (دعا کننده و مخاطب دعا) است که همان حالت دعا و ارتباط معنوی بین خالق و مخلوق می باشد.
رکن دوم: شخص دعا کننده است که باید این حالت در او یافت شود؛ یعنی دعا کننده باید به راستی خواهان و طالب باشد، چرا که- همان طور که در مباحث قبل گفته شد- باید زبان سر، ترجمان زبان دل باشد و لذا قلب لاهی (بازیگر) و ساهی (غافل) نمی تواند داعی باشد.
رکن سوم: مسئله‌ی مدعو است؛ یعنی انسان بداند که در دعا با چه کسی محشور است، خدای خود را بشناسد و دیگری را یار و شریک او قرار ندهد.
اکنون هر یک از این ارکان را به طور مبسوط بررسی و تحقیق می کنیم، تا با بصیرت بیشتری به آیین دعا بگرویم و بهتر بتوانیم از این گنجینه‌ی عالم غیب که به عالم شهادت آمده و در دستور کار بندگان قرار گرفته، استفاده ببریم.

جاذبه‌ی معنوی برای دعا کردن

یکی از نعمت‌های بزرگی که خداوند متعال به بندگان عطا فرموده، حال عظیم دعاست که در روایات نیز مورد تأکید واقع شده است.
1. در روایتی آمده است:
مَن أعطِیَ الدُّعاء، أعطِیَ الإِجابَهَ؛ (1)
به کسی از شما که توفیق دعا عنایت شده است، اجابت نیز عنایت شده است.
2. شیعه و سنی از پیامبر اکرم (صَلّی اللهُ علیه و آله) نقل کرده‌اند که:
الدُعاءُ سِلاحُ المُؤمِنِ؛ (2)
دعا، اسلحه‌ی مؤمن است.
3. نیز به نقل از پیامبر اکرم (صَلّی اللهُ علیه و آله) آمده است:
لا یَرُدُّ القَضاءَ إِلاّ الدُّعاءُ؛ (3)
قضای الهی را چیزی جز دعا برنمی‌گرداند.
4. امام صادق (عَلیهِ السَّلام) فرموده است:
الدّعاءُ یرُدُّ القَضاءَ بَعدَ ما أُبرِمَ إِبراماً، فَأَکثِر منَ الدُّعاءِ، فَإنَّهُ مُفتاحُ کُلَ رَحمَه، وَ نَجاحُ کُلَ حاجَه، وَ لا یَنالُ ما عندَ اللهِ- عَزَّوَجَلَّ- إلّا بِدّعاءِ، وَ لَیسَ بابٌ یَکثُرُ قَرعُهُ إلّا یَوشَکُ أن لِصاحِبِهِ؛ (4)
دعا، قضای الهی را بر می‌گرداند بعد از آن که قطعی شده باشد، پس بسیار دعا کن که دعا کلید رحمت و رسیدن به حاجت است. شما به آنچه که در نزد خدا است نمی‌رسید، مگر با دعا و هر که دری را بکوبد، صاحب خانه در را باز خواهد کرد.
5. در نهج البلاغه، در ضمن سفارش‌های حضرت امیرمؤمنان (عَلیهِ السَّلام) به امام حسن (عَلیهِ السَّلام) می‌خوانیم:
ثُمَّ جَعَلَ فی یَدَیکَ مَفاتِیحَ خَزائِنِهِ، بِما أَذِنَ لَکَ فیهِ مِن مَسأَلَتِهِ، فَمتی شِئتَ استَفتَحتَ بِالدِّعاءِ أبوابَ نِعمَتِهِ، وَ استَمطَرتَ شآبِیبَ رَحمَتهِ؛ (5)
آن گاه خداوند کلید خزاین خود را در دستان تو قرار داد و به تو اجازه داد که از او درخواست نمایی. پس هر زمان که بخواهی می‌توانی با دعا درهای نعمت الهی را به روی خود باز کنی و باران رحمت الهی را بر خود فرود آری!
6. امام سجاد (عَلیهِ السَّلام) می‌فرماید:
الحَمدُ لِلِه الذِی أُنائِیهِ کُلَما شِئتُ لِحالجَتی وَ أَخلُو بِهِ حَیثُ شِئتُ لِسِرّی بِغَیرِ شَفیعٍ، فَیَقضی لِی حاجَتی؛ (6)
سپس خدایی را که هر گاه حاجتی داشتم، او را خواندم و بدون هیچ واسطه‌ای، در خلوت، سرّ خود را با او بازگو کردم و او نیز نیاز مرا برطرف ساخت.
بنابراین، دعا برکت عظیمی است که حضرت رب متعال- جلّ و علا- به بندگان خود عنایت نموده و گنجینه‌ای است که در معرض انتخاب آنان قرار داده است. اگر این توفیق نصیب کسی گردید و موفق به دعا شد، غنیمتی پربها یافته است که شکرانه‌ی بسیار می‌طلبد؛ یعنی دعا با قطع نظر از اجابت آن و نتایج فوق العاده‌ای که بر آن مترتب است، فضیلتی بس بزرگ است. در دعای مصباح آمده است:
إِلَهی، إِن لَم تَبتَدِئنِی الرَّحمَهُ مِنکَ بِحُسنِ التَّوفیقِ، فَمَنِ السّالِکُ بِی إِلَیکَ فی واضِحِ الطَّریقِ؛ (7)
پروردگار من! اگر تو ابتدائاً رحمت خود را به واسطه‌ی توفیق زیبایت نازل نفرموده بودی، چه کسی می‌تواند مرا به سوی تو راهنمایی کند؟!
هم چنین در دعای عرفه‌ی امام حسین (علیهِ السَّلام) آمده است:
إِلهی، اُطلُبنِی بِرَحمَتِکَ حَتّی أَصِلَ إِلَیکَ، وَ اجذِبنِی بِمَنِّکَ حَتّی أُقبِلَ عَلَیکَ؛ (8)
خدایا! مرا به رحمت خود بطلب تا به تو بپیوندم و با منّت خود مرا مجذوب بدار تا به تو روی آورم.
زیرا چه بسیار اتفاق می‌افتد که انسان در گرفتاری‌ها و پیشامدهای ناگوار دست به هر کاری می‌زند و به هر وسیله‌ای تمسک می‌جوید، ولی از توفیق حضور در این مرتبه‌ی برتر غافل است، حال آن که راهی که به نجات از گرفتاری می‌انجامد منحصراً دعاست؛ چنان که امام صادق (عَلیهِ السَّلام) می‌فرماید:
عَلَیکَ بِالدُّعاءِ، فَإِنَّهُ شِفاءٌ من کُلِّ داءٍ؛ (9)
دعا، مایه‌ی بهبودی از هر درد و بیماری است.
هم چنین می‌فرماید:
اَلدُّعاءُ أَنفَذُ مِنَ السِّنانِ الحَدِیدِ؛ (10)
دعا، نافذتر از نیزه‌ی آهنین است.
از این رو، پس از تکاپوی بسیار و تحمل مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها و درک این معنا که از هیچ کس کاری ساخته نیست، به دعا و مبدأ متعالی عالم متمسک می‌شود. البته این خود توفیق بزرگی است، ولی توفیق فراوان در آن جاست که خداوند متعال در اولین مرحله‌ی گرفتاری، بنده‌ی خود را موفق به دعا کند و قبل از آن که هر دری را بکوبد و عاقبت کارش به یأس و نگرانی منجر شود، باب رحمت و مغفرت خود را به روی او گشاید و او را به دیگری واگذار نفرماید.
شیخ کلینی (رحمه الله) در همین باره، از امام صادق (عَلیهِ السَّلام) نقل می‌کند که:
هَل تَعرفُونَ طُولَ البَلاءِ مِن قِصَرِهِ؟ قُلنا: لا، قالَ: إذا أُلهمَ أَحَدَکُمُ الدُّعاءَ عندَ البَلاءِ، فَاعلَمُوا أَنَّ البَلآءَ قَصِیرٌ؛ (11)
آیا علامت طولانی بودن بلا را از کوتاه بودن آن می‌شناسید؟ عرض کردیم: نه. فرمود: هر گاه در هنگام بلا به شما الهام شد که دعا کنید، بدانید که بلا کوتاه خواهد بود.
هم چنین از امام کاظم (عَلیهِ السَّلام) آورده است که فرمود:
ما مِن بَلاءٍ یَنزِلُ عَلی عَبدٍ مُؤمنٍ فیلهمِهُ اللهُ- عَزَّوَجَلَّ- الدُّعاءَ إلّا کانَ کَشفُ ذلکَ البَلاءِ وَ شِیکاً، وَ ما مِن بَلاءٍ یَنزلُ عَلی عبدٍ مُؤمنٍ فَیُمسِکَ عَنِ الدُّعاءِ إلّا کانَ ذلکَ البَلآءُ طَویلاً؛ فَإذان نَزَلَ البَلآءُ فَعَلَیکَم بِالدُعاءِ وَ التَّضَرُّعِ إلَی اللهِ- عَزَّوَجَلَّ-؛ (12)
هیچ بلایی بر بنده‌ی مؤمن نازل نمی‌شود که خداوند- عزّوجلّ- به او الهام دعا کند، جز این که به زودی آن بلا برطرف شود و هیچ بلایی بر بنده‌ی مؤمن نازل نمی‌گردد و او از دعا کردن خودداری نمی‌کند، جز این که آن بلا طولانی می‌گردد. بنابراین، هر گاه بلا نازل شد به درگاه خداوند- عزّوجلّ- دعا و زاری کنید.

پی‌نوشت‌ها:

1- کافی، ج2، ص 65؛ وسائل الشیعه، ج7، ص 29؛ ج15، ص 213 و بحار الانوار، ج68، ص 43.
2- کافی، ج2، ص 468؛ وسائل الشیعه، ج7، ص 38 و 39؛ بحار الانوار، ج90، ص 288 و 294.
3- بحارالانوار، ج90، ص 296، 300.
4- کافی، ج2، ص 470؛ وسائل الشیعه، ج7، ص 26؛ بحار الانوار، ج90، ص 295.
5- نهج البلاغه، نامه‌ی 31؛ مجموعه‌ی ورام، ج2، ص 397 و بحارالانوار، ج90، ص 301.
6- اقبال الاعمال، ص67؛ البلد الامین، ص 205 و بحارالانوار، ج95، ص 82.
7- بحارالانوار، ج84، ص 339 و ج91، ص 242.
8- همان، ج95، ص 226 و اقبال الاعمال، ص 349.
9- کافی، ج2، ص 470؛ ج6، ص 413 و تهذیب، ج9، ص 113.
10- کافی، ج2، ص 469؛ وسائل الشیعه، ج7، ص 38 و بحار الانوار، ج90، ص 295 و 297.
11- کافی، ج2، ص 471؛ وسائل الشیعه، ج7، ص 44 و بحار الانوار، ج90، ص 381 و 382.
12- همان.

منبع مقاله :
ممدوحی کرمانشاهی، حسن؛ (1389)، نیایش از دیدگاه عقل و نقل، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی