تبيين نظام سياسي اسلام در غدير خم
تبيين نظام سياسي اسلام در غدير خم
تبيين نظام سياسي اسلام در غدير خم

نويسنده:محمدجواد صاحبي
تعيين جانشيني براي رهبري امت اسلامي از مهمترين و عمده ترين مسايلي بود كه پيامبر اكرم(ص) در آخرين سال حيات، هنگام بازگشت از حجة الوداع، به همراهان خويش ابلاغ كرد.
اگر چه اين اعلام عمومي، به فرمان خداوند انجام شد، ولي صرف نظر از آن، مي توانست حاكي از دغدغه طبيعي معمار و بنيانگذار مكتب نسبت به آينده امت باشد. اين اقدام يك ضرورت اجتماعي اجتناب ناپذير بود و از انتظارهاي عقلاي عالم به شمار مي آمد و آن حضرت حتي در زمان حيات خويش از آن مهم غفلت نمي ورزيد. او مي دانست كه جامعه بي سرپرست هر لحظه در معرض اختلاف، گسستگي و هجوم فرصت طلبان است. لذا هر وقت براي جنگ يا غزوه اي از مدينه خارج مي شد، شهر را بدون امير و خليفه وا نمي گذاشت. پس هنگامي كه سفري ابدي در پيش رو داشت، چگونه ممكن بود امت را به حال خود واگذارد. (1)
اين بود كه در زير آفتاب سوزان بيابان تفتيده حجاز در ميان جمعي از بزرگان اصحاب، كوشيد تا رسالت خويش را به پايان رساند. علماي شيعه و شماري از دانشمندان اهل سنت بر اين باورند كه سوره مائده، بويژه آيه 67، آخرين كلامي بود كه بر پيامبر(ص) نازل شد.
بسياري از علماي اسلام معتقدند آيه مزبور در روز هجدهم ذي الحجه، پس از تمام شدن اعمال حجة الوداع در غدير خم و قبل از آنكه پيامبر علي(ع) را خليفه خود معرفي كند، نازل شده است. آنها شان نزول اين آيه را انتصاب علي(ع) به جانشيني پيامبر(ص) مي دانند. (2)
و باز هنگام حركت به سوي تبوك به علي(ع) فرمود: «نسبت تو به من، مانند نسبت هارون به موسي است، جز اينكه پس از من پيامبري نخواهد بود.»
پيامبر(ص) با اين سخن، مقام وزارت، اختصاص در دوستي، برتري بر همگان و جانشيني در زمان حيات و پس از وفاتش را براي علي(ع) ثابت كرد، زيرا قرآن كريم به تحقق همه اين موارد درباره هارون گواهي مي دهد.(3)

ويژگيهاي علي(ع) از نگاه پيامبر(ص)

پيامبر(ص) بارها به موقعيت معنوي علي(ع)، فضايل آن حضرت، امتيازهاي او بر ديگران و مقام وصايت و وراثتش تاكيد ورزيده است. آن بزرگوار در گفتار بلندي به دخترش فاطمه(س) مي فرمايد:
«اي فاطمه، آيا خشنود نيستي تو را به همسري كسي درآوردم كه اسلامش پيشتر از ديگران و دانشش بيشتر از همگان است؟ به راستي، خداي تعالي به اهل زمين توجه فرمود، از ميان ايشان پدرت را برگزيد و او را پيغمبر قرار داد، دوباره به آنها توجه فرمود، از ايشان شوهرت را برگزيد و او را وصي قرار داد. خداي تعالي به من وحي فرمود تو را به ازدواج او درآورم. اي فاطمه، آيا نمي داني كه خداوند به خاطر بزرگداشتت، تو را به همسري بزرگترين، بردبارترين و دانشمندترين مردان، كسي كه پيش از ديگران اسلام اختيار كرد، درآورد؟»
فاطمه(س) از اين سخنان خندان و شكفته شد، پس رسول خدا(ص) به او فرمود: «اي فاطمه، به راستي براي علي هشت فضيلت است كه مانند آن به هيچ يك از پيشينيان و آيندگان داده نشده: او در دنيا و آخرت برادر من است و اين فضيلتي است كه هيچ كس داراي آن نيست: تو كه بانوي زنان بهشتي، همسر او هستي؛ دو نتيجه و زاده رحمت ]حسن و حسين[كه فرزندزادگان من هستند، فرزندان اويند؛ برادرش ]جعفر بن ابي طالب [كسي است كه با دو بال در بهشت آرايش شده و با فرشتگان هر كجا خواهد پرواز مي كند؛ علم اولين و آخرين نزد اوست؛ او نخستين كسي است كه به من ايمان آورد؛ او آخرين كسي است كه هنگام مرگ با من ديدار مي كند و او وصي من و وارث همه اوصياست.»
و باز رسول خدا(ص) به علي(ع) فرمود: «يا علي، با تو مخاصمه و پيكار مي كنند و تو به سبب هفت خصلت و فضيلت بر ديگران پيروز مي شوي كه هيچ كس آن هفت خصلت را ندارد: 1. تو نخستين ايمان آورندگاني 2. در پيكار و جهاد با دشمنان دين از همگان بزرگتر و برتري 3. داناترين ايشان به روزهاي خدا هستي 4. در پيمان با خدا با وفاترين و پايدارترين آنهايي 5. با مردم مهربانتر از ديگراني6. در تقسيم بيت المال به خاطر رعايت مساوات بر ديگران برتري داري 7. در فضيلتها و مزيتها در نزد خدا از همگان برتر و بزرگتري. (4)
احاديثي كه در باره فضايل و مناقب علي از پيامبر اكرم(ص) صادر شده، به اندازه اي است كه موضوع كتابهاي بسياري گرديده و در اين مجمل نمي گنجد.
به هر حال، از مجموع اين احاديث در مراحل مختلف چنين به دست مي آيد:
1 - پيامبر اكرم(ص) در نخستين روزهاي بعثت، كه به نص قرآن ماموريت يافت خويشان نزديكتر خود را به دين خدا دعوت كند، صريحا به آنان فرمود: هر يك از شما كه در اجابت دعوت من از ديگران پيشي گيرد، وزير، جانشين و وصي من است.
علي(ع) از ديگران سبقت گرفت و اسلام را پذيرفت. پيامبر(ص) از او قبول فرمود و او را وزير و جانشين خود كرد. علي(ع) اين رويداد را اين گونه بازگو مي كند:
«من از همه كوچكتر بودم، عرض كردم: من وزير تو مي شوم. پيغمبر دستش را به گردن من گذاشته، فرمود: «اين شخص برادر، وصي و جانشين من است، از او اطاعت كنيد». مردم مي خنديدند و به ابوطالب مي گفتند: تو را امر كرد كه از پسرت اطاعت كني! (5)
2 - پيامبر اكرم(ص) مكرر تصريح فرمود كه علي(ع) در گفتار و كردار خود از خطا و گناه مصون است، هر سخني كه بگويد و هر كاري كه انجام دهد، با دعوت ديني مطابقت دارد و داناترين مردم به معارف و شرايع اسلام است.
راويان عامه و خاصه نقل كرده اند كه پيامبر(ص) فرمود: علي هميشه با حق و قرآن است و حق و قرآن هميشه با اوست و تا قيامت از هم جدا نخواهند شد. (6)
3- مجاهدتها و خدمات علي(ع) او را از ديگر صحابه همواره ممتاز گردانيد، خوابيدن او در بستر پيامبر(ص) در شبانگاهان هجرت و فتوحات او در بدر، احد، خندق و خيبر، زبانزد همگان بود.
4- در غدير خم پيامبر(ص) علي(ع) را به ولايت عامه مردم نصب و معرفي كرد و او را مانند خود سرپرست مؤمنان قرار داد. (7)

رحلت پيامبر(ص) و منازعات سياسي

هر چند رحلت پيامبر و منازعات دامنه دار براي تصدي خلافت امري روشن است، اما پيامي مهم دارد و آن اينكه مساله رهبري و حكومت از بديهي ترين نيازهاي جامعه اسلامي است؛ نيازي كه صحابه پيامبر يكصدا براي تحقق آن قيام كردند، هيچ كس در لزوم آن ترديد روا نداشت و تنها مصداق و شيوه تعيين آن مورد اختلاف واقع شد.

نظام رهبري در مكتب اهل بيت(ع)

بسياري از صحابه پيامبر(ص) با استفاده از مفاد آياتي چون:
و جعلنا ائمة يهدون بامرنا و كانوا باياتنا يوقنون. و جعلنا ائمة يهدون بامرنا لما صبروا... و ... قال اني جاعلك للناس اماما.
و همچنين با استناد به قول و فعل پيامبر(ص) بر اين باور شدند كه امام و پيشواي جامعه بايد از سوي خدا و توسط پيامبر(ص) معرفي و معين شده، معصوم و از هر عيب و نقص خلقي و خلقي و سببي پيراسته باشد و در خانداني پاك و پاكدامن تولد يافته باشد. بنابراين، در عرف خاص شيعيان: «امام » رهبري سياسي، فكري، اخلاقي را در بر مي گيرد و اداره امور اجتماعي، راهنمايي و ارشاد فكري و آموزش ديني و تصفيه و تزكيه اخلاقي از او انتظار مي رود. چنين شخصي مسلما بايد از رذايل اخلاقي وارسته، به فضايل آراسته و در دانش و بينش و بردباري و ساير صفات متعالي سرآمد همگان باشد.
«الامام المطهر من الذنوب، المبراء عن العيوب، المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم » (10)
امام در سايه اين ويژگيهاست كه ارشاد و هدايت امت را عهده دار مي شود، اما روشن است كه به هنجار آوردن ملت، بدون نظام و برنامه و مديريت نيرومند، هرگز ممكن نيست. از اين رو، امامت را «نظام دين و دنيا» دانسته اند: هشتمين پيشواي ما حضرت رضا(ع) مي فرمايد:
«امام سبب برپايي نظام دين، خشم منافقين و نابودي كافرين است.»
آرمان طرفداران مكتب اهل بيت پيامبر(ص) اين بود كه چنين كسي بر جامعه اسلامي حكومت كند و آنها در سايه چنين آرمان بلندي همواره بر سلاطين فاسد و ستمگر شوريده اند. متفكر معروف عراقي «دكتر علي الوردي» در اين باره مي نويسد:
«شيعه ائمه خود را معصوم از گناه (پيراسته از فساد اخلاقي و سياسي و اجتماعي) مي دانند و اين عقيده يعني اصل عصمت، نتايج اجتماعي و عملي سترگي در پي داشت: زيرا انتقادي غيرمستقيم از ستمگريها و تباهكاريهاي خلفا، سلاطين و قدرتمندان بود. شيعيان كه به عصمت اعتقاد دارند، با عصمت ائمه خود، گناهان بزرگ ستمكاران و فرمانروايان را مورد حمله قرار مي دادند و ائمه خود را به عنوان نمونه تمام عيار عصمت و پاكدامني در برابر آنان مي گذاشتند. تشيع، مانند هر مسلك انقلابي، ريشه فساد و تباه روزي و سياه روزگاري جامعه را در سازمان حكومت جستجو مي كند و ناآگاهان و شناخت نايافته ها (توده غافل و ناآگاه) را مسؤول و مقصر نمي شناسد. اعتقادي كه شيعيان درباره امامت دارند، هميشه آنها را به قيام بر ضد حكومتها واداشته است، زيرا هر حكومتي در هر سيستمي از نظر شيعه ستم كيش و بيدادگر فرمان است. شيعيان تنها حكومتي را بر حق مي دانند و از آن رضايت دارند كه امامي معصوم از آل علي آن را اداره كند. اين عقيده موجب دوام و استحكام دشمني ميان شيعيان و صاحبان قدرت شده است...(11)
به حقيقت اصل عصمت و همچنين انديشه ضرورت تنصيص امامت و رهبري از جانب خدا و پيامبر و حصر اين رهبري در خاندان علي، درفش فكري و پرچم مقاومت سياسي و مبارزه معنوي گروه هاي مخالف و انقلابي جامعه عليه خلفا و صاحبان امتيازهاي سياسي و اجتماعي بود. حتي «بارتلس»، محقق و مورخ روسي، نيز مي پذيرد كه نهضتها اغلب از آنجا آغاز مي شد كه داعيان از جانب مدعيان امامت به قصد متشكل ساختن پيروان در بين مردم ظاهر مي شدند و به ديگران گوشزد مي كردند كه قدرت و حكومت امويان و يا عباسيان باطل است.(12)
به گزارش «قاضي نعمان»، در طول قرن هشتم تا نهم ميلادي در اصفهان، هرات، خراسان، فارس، ري و نقاط ديگر 109جنبش به رهبري فرزندان علي برپا شد و همه آنها مدعي بودند كه «علم حقيقي » محمد(ص) و كليد گنج اسرار رسالت نزد آنها و مسند خلافت حق آنهاست ». (13)
اما بايد دانست كه غيبت امام معصوم هرگز به معناي تعطيل شدن نظام ديني نيست ؛ زيرا اولا اجراي بسياري از احكام اسلامي متوقف بر وجود نظام است و ثانيا حفط كيان اسلام و مسلمانان بدون برخورداري از قدرت و حاكميت دين ممكن نيست. در عصر غيبت، اين مسؤوليت بر عهده كسي است كه از نظر علم و عدالت و ديگر ملاكها از ديگران به امام معصوم(ع) نزديكترباشد

پي نوشتها:

1- براي آگاهي بيشتر رجوع شود به كتاب «ماجراي سقيفه » نوشته محمدرضا مظفر، ترجمه سيد غلامرضا سعيدي، ص 39.
2- سوره مائده، آيه 67.
3- براي آگاهي بيشتر رجوع شود به كتابهاي «علي در قرآن و حديث » و «تجلي امامت » تاليف سيد علي اصغر ناظم زاده.
4- ارشاد، ج 1، ص 32.
5- طبري، ج 2، ص 63.
6- غاية المرام، ص 539.
7- براي آگاهي از منابع حديث غدير، رجوع شود به دو كتاب «عبقات الانوار، ميرحامد حسين هندي » و «الغدير، عبدالحسين اميني.»
8- سجده، آيه ، 24انبياء، آيه، 73بقره، آيه 124.
9- پيشواي صادق، آية ا... خامنه اي، ص 70 و 71.
10- اصول كافي، ج 1، ص ; 387اين حديث در عيون الاخبار و تحف العقول نيز آمده است.
11- ناصرخسرو و اسماعيليان، بارتلس، ص 76.
12- همان كتاب، و نيز بنگريد به كتاب حكومت اسلامي از ديدگاه نائيني، حميدرضا مستعان، ص 8 - 10.



نسخه چاپی