ويژگى‏هاى الغدير
ويژگى‏هاى الغدير
ويژگى‏هاى الغدير

نويسنده:غلامحسين زينلى
بحث از علامه امينى(رحمت االله علیه) و اثر پر مغز و جاودانه‏اش، كتاب «الغدير» و نماياندن عظمتهاى اين اثر و پديد آورنده آن، آنچنانكه نه حقى از اين اثر بى‏نظير ضايع گردد و نه از آن مؤلف بى‏بديل، الحق كارى است بس مشكل. امينى، متفكر و پژوهشگرى است عميق، همه سو نگر و جامع الاطراف، كه همه خوبيها و زيباييها و بايدهاى يك نويسنده برجسته و ممتاز را در خود فراهم آورده است. و اگر او را در دايره تحقيقات و پژوهشهاى دينى، جزء نوادر و نوابغ مسلم، به حساب آورديم، سخنى به گزاف نگفته‏ايم. در چند دهه اخير در انديشه ارباب فرهنگ و ادب، در كشور ما و ساير بلاد اسلامى، دو واژه «امينى و الغدير» با هم متلازم گشته‏اند، قدر و منزلت اين اثر بزرگ و آن دانشمند كم نظير، هنوز بر بسيارى از طبقات اجتماع ما، حتى طبقات تحصيل‏كرده و مراكز دينى پوشيده است. آنها هم كه با «الغدير» آشنايند، غالبا اطلاعاتشان از حد كليات فراتر نمى‏رود، و همين قدر مى‏دانند كه «الغدير» اثر بزرگى است كه توسط يكى از عالمان طراز اول اسلام و تشيع پديد آمده است. و اما اينكه اين كتاب، پيام‏آور چه رسالتى است؟ و حول محور چه موضوعاتى بحث مى‏كند؟ و چه معارفى، با چه سبك و ويژگيهايى در اين كتاب طرح گشته است؟ بر بسيارى از مردم، بلكه بر بسيارى از طبقات تحصيل‏كرده و خواص نيز پوشيده مانده است، بنابراين هم «امينى» و هم «الغدير» هنوز جايگاه واقعى خود را در جامعه ما پيدا نكرده و همچنان مهجور مانده‏اند. امروز، در عصر انقلاب شكوهمند اسلامى، يكى از كارهاى كه بايد به جد به آن پرداخته شود، معرفى اين‏گونه دانشمندان و اين‏گونه آثار است، تا نسل جوان با گذشته فرهنگى خود آشنا شوند، و الگوهاى مناسب را بشناسند و از آن پيروى كنند. در اين فرصت ما بر آنيم تا در حد وسع خويش، برخى از امتيازات و ويژگيهاى اين اثر بزرگ را بيان نماييم تا طبقات مختلف جامعه ما، بيش از پيش با «الغدير» آشنا شده و از معارف بلند آن بهره‏مند گردند.
اكنون نظر خوانندگان گرامى را به مواردى از اين ويژگيها جلب مى‏كنم:

1ـ شاهكار ادبى:

بدون ترديد «الغدير» يكى از شاهكارها و متون معتبر و مستحكم ادب عربى است، و از اين جهت با معتبرترين متون ادب عربى كه توسط دانشمندان و ادباى عرب زبان پديد آمده است قابل مقايسه و برابرى است، اهميت اين قضيه وقتى به خوبى روشن مى‏شود كه بدانيم نويسنده اين اثر شگرف ، يك دانشمند غير عرب و ايرانى و ترك زبان است. و نشانى است از استعداد، تلاش، كوشش، هوشمندى و نبوغ فرزندان ايران؛ [زيرا تا آنجا كه ما اطلاع داريم نمونه‏هاى فراوانى از دانش‏پژوهان ايرانى را مى‏توان سراغ گرفت كه براى تحصيل علم دين به حوزه نجف‏اشرف، يا ساير حوزه‏هاى عتبات مقدسه هجرت نموده و در شعر و نثر و به طور كلى در ادب عربى سرآمد دانشمندان دوران خود گشته‏اند. و اين واقعيتى است كه خود دانشمندان عرب نيز به آن معترف‏اند، از جمله در برخى از تقريظهايى كه بر «الغدير» نوشته‏اند، آن را گامى بزرگ در جهت احياء ادبيات عرب به شمار آورده‏اند.

2ـ وحدت اسلامى:

علامه امينى، از جمله متفكران و مصلحانى است كه ايده و انديشه وحدت امت اسلامى را در سرلوحه كار خويش قرار داده، و اين ايده، همواره ذهن پوياى دانشور صلح‏انديش ما را به خود معطوف داشته است، تا جايى كه بازتاب اين انديشه را در سرتاسر كتاب «الغدير» مى‏توان مشاهده نمود. او هر گاه سخن يا نوشته‏اى مشاهده مى‏كند كه در جهت خلاف فكر «وحدت امت اسلامى» گفته و يا نوشته شده باشد، بر مى‏آشوبد و سخت از خود حساسيت نشان مى‏دهد. از ديدگاه صاحب الغدير تنها رشته‏اى كه مى‏تواند امت اسلام را به يكديگر پيوند دهد و آنان مى‏توانند با چنگ زدن به آن در طريق سعادت آفرين وحدت اسلامى قرار گيرند، همانا تمسك به قرآن و عترت است. قرآن و عترت دو عضو هدايت‏گر و سعادت‏آفرين‏اند و به منزله دو بال‏اند براى هر مسلمانى كه مى‏خواهد در مسير سعادت و كمال حركت كند. و چنان كه در حديث ثقلين آمده است، پيامر گرامى، هدايت و سعادت امت اسلامى را تنها در پرتو پيروى از اين دو مسير مى‏داند و بس. بنابراين اگر كسى بخواهد با تمسك به يكى از اين دو در مسير كمال حركت كند، به سر منزل مقصود نخواهد رسيد. در گذشته تاريخ نيز كسانى كه اهل‏بيت(عليهم‏السلام) را رها كردند و خواستند راه سعادت را تنها در پرتو قرآن بپيمايند، راه به جايى نبرده و در انبوهى از انحرافات و مشكلات گرفتار آمدند. عنصر ديگرى كه از ديدگاه علامه امينى در مسأله وحدت امت اسلامى نقش مهمى بر عهده دارد، عنصر «شناخت و آگاهى» است.
وحدت پايدار پيروان مذاهب اسلامى در صورتى ميسر است كه برخاسته از شناخت و آگاهى و درك متقابل پيروان مذاهب، از اعتقادات و باورهاى مذهبى يكديگر باشد، و «الغدير» نيز دقيقا در راستاى تحقق اين عنصر وحدت‏آفرين، پديد آمده است.
از ديدگاه صاحب «الغدير» عامل ديگرى كه در ايجاد وحدت اسلامى از نقش مهمى برخوردار است، حسن ظن و مراعات انصاف و حق‏جويى از يك سو، و پرهيز از سوءظن و بدگمانى و بى‏انصافى از سوى ديگر است. اگر هر انسان عاقل و منصفى، در طرحى كه «الغدير» براى وحدت اسلامى ارائه مى‏كند با بى‏طرفى بينديشد، آن را به حال امت اسلامى سودمند و ضرورى تشخيص داده و به عنوان پايه و اساس درستى براى تحقق وحدت اسلامى، خواهد پذيرفت، چنانكه جمع كثيرى از دانشمندان اهل سنت پس از آگاهى از «الغدير»، اقدام مرحوم امينى را مورد تأييد قرار داده و بر آن صحه گذاردند.
متفكر و انديشمند ما علامه امينى، اظهارنظرهاى غير محققانه، سطحى و جاهلانه و گاه مغرضانه برخى از دانشمندان و نويسندگان اهل سنت نسبت به تشيع را عامل مهمى در جهت تفرقه امت اسلامى به شمار آورده و آن را مخل وحدت اسلام مى‏داند و راه از ميان برداشتن اين مانع را در آگاهى و شناخت درست آنان از منابع تشيع جستجو مى‏كند. يكى از اصلى‏ترين هدفهاى «الغدير» چاره‏انديشى در جهت رفع سوءظن‏ها و ارائه راهى براى ايجاد تفاهم و اتحاد در ميان امت اسلامى است.

3 ـ اثرى بى‏بديل:

از نخستين قرون اسلامى تا كنون، در دفاع از تشيع و حقانيت امام على بن‏ابيطالب(علیه السلام) آثار و تأليفات فراوانى به رشته تحرير درآمده است ولى در ميان همه اين پژوهشها «الغدير» از جايگاه رفيع و منزلت خاصى برخوردار است. و تا كنون از حيث محتوى و استحكام مطالب، ابتكار و نوآورى، جامعيت و تنوع موضوعات، و حجم و گستردگى كتاب، اثرى كه از هر حيث بتوان آن را با «الغدير» قابل مقايسه دانست، نگارش نيافته است. بدين لحاظ مى‏توان گفت كه «الغدير» در نوع خود نمونه منحصر به فرد است.

4 ـ امين نقل:

از امتيازات «الغدير» آن است كه نويسنده دانشمند آن، در سراسر اين كتاب بزرگ، جمله جمله و سطر سطر مطالب كتاب خود را به صدها و هزاران جلد از منابع فريقين و بخصوص، آثار معتبر دانشمندان اهل سنت مستند نموده است. نخست به نقل مطالب مى‏پردازد، و با رعايت امانت و بدون هيچ‏گونه دخل و تصرفى، مطالب را از منابع معتبر اهل سنت نقل مى‏كند، و پس از طرح مطلب، در صورت نياز، از آن، در راستاى اهداف خود استفاده مى‏كند. دقت و امانت كامل او در نقل، بگونه‏اى است كه او را «امين نقل» لقب داده‏اند.

5 ـ آموزگار نقد و دانشگاه نقدشناس:

در كتاب پر ارج «الغدير»«نقد»، از اهميت و جايگاه ويژه‏اى برخوردار است، و اساسا مى‏توان گفت شالوده «الغدير» بر پايه «نقد و نقادى» پى‏ريزيى شده است، خواننده، هيچ فصل و مبحثى را در اين كتاب بزرگ پيدا نمى‏كند، مگر اينكه يك يا چند نقد اساسى و آموزنده در آن وجود دارد. مرحوم امينى اين كتاب را با هدف اثبات يكى از اساسى‏ترين مسائل اعتقادى و سياسى تشيع، يعنى مسأله «امامت و ولايت»، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تأليف نموده است، اين رسالت بزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحكام و هوشيارى، بانجام رسانده است كه تعجب هر خواننده‏اى را برمى‏انگيزد. در حول محور «نقد و نقادى»، مى‏توان از ابعاد مختلفى در باره «الغدير» سخن گفت، و «نقد» را از ديدگاه «الغدير» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفى تقسيم نمود. مانند: نقد كتابهاى منفى و تفرقه‏افكن، نقد شخصيتهاى منفى، نقد نظريه‏هاى نادرست، نقد اجمالى، نقد تفصيلى و ... اينها و مواردى از اين قبيل برخى از اقسام نقد است كه در «الغدير» به زيباترين شكلى مطرح است.
نكته مهم آن است كه اين نقدها، نه از سر خصومت و دشمنى، بلكه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامى صورت گرفته است.
بعنوان مثال اگر علامه امينى، شخصيت و عملكرد افرادى مانند عمروعاص و معاويه يا افكار و انديشه‏هاى افرادى مانند: ابن‏عبد ربه، ابن حزم اندلسى، عبدالكريم شهرستانى، ابن‏تميمه، و رشيد رضا و ... را مورد نقد قرار مى‏دهد، به خاطر آن است كه در پرتو نقد، و با نشان دادن انحرافات موجود در انديشه و عمل اين اشخاص، چهره واقعى آنها را به جامعه اسلامى بشناساند، تا كسى فريب سخنان غرض‏آلود آنان را نخورد. علامه امينى(رحمت االله علیه) پس از نقل و نقد مطالب تعدادى از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخى از پيشينيان اهل سنت مى‏گويد:
«اين بود نمونه‏هايى از ياوه‏سراييهاى كتب قوم، بدون اينكه بخواهيم به طور كامل آنها را بررسى كنيم... تنها مقصود ما از نشان دادن اين نمونه‏ها، توجه امت اسلامى به موجبات كينه‏توزى‏ها و دشمنى‏هاى آميخته با روحيات گروهى دشمنان دغل باز اهل بيت(علیه السلام) و دنباله‏رويهاى متعصب آنان است تا در قبال طايفه بزرگى از امت (شيعه اهل بيت)، به اينگونه كتب و نوشته‏هاى آلوده مانند باطل‏گرايان و گمراهان شتابزده‏اى كه نام برديم، اعتماد نكند. پيداست، وقتى خواننده، انگيزه خيانت آنان را بداند، او را مى‏رسد كه پيرامون مطالب موهن و بى‏اساس و نسبتهاى نارواى آنان تحقيق بعمل آورد.» (1)
مرحوم امينى، شخصيت و افكار شمار زيادى از اينگونه افراد را با شيوه‏اى كاملا تحقيقى و عالمانه، و با تكيه بر ادله محكم و غير قابل انكار، به نقد كشيده است، بگونه‏اى كه اگر مؤلفان و نويسندگان آن كتابها امروز زنده بودند و نقدهاى نيرومند علامه امينى را بر نوشته‏هاى خود مى‏ديدند، از نوشته خود اظهار پشيمانى مى‏كردند.
در اين زمينه نيز «الغدير» بمنزله آموزشگاهى است و «امينى» بمنزله آموزگارى كه بهترين نوع «نقد» را به انسان مى‏آموزد. رسم مرحوم امينى(رحمت االله علیه) بر آن است كه در نقد نظريات حريف، در مسائل مهمى كه مورد اختلاف فريقين است، مانند مسأله جانشينى پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشيع تكيه نمى‏كند، بلكه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار مى‏سازد تا اينكه سخن حق او ضايع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گيرد.

6 ـ ويژگيهاى نقد در الغدير:

علامه امينى، در نقد آثار، شخصيتها و نظرات نادرست، داراى اصول و ويژگيهاى خاصى است . برخى از آن ويژگيها عبارت است از:
الف) خستگى‏ناپذيرى:
صاحب «الغدير» كار خود را در نقد، بر پايه صبر و بردبارى و متانت، بنا نهاده است. و سعى او بر آن است تا مسأله مورد نظر را بصورت جامع و با همه ابعاد و زواياى آن، نقد و بررسى كند. و هيچ‏گاه در انجام رسالتى كه در جهت بيان حقايق بر عهده دارد احساس خستگى نمى‏كند. بعنوان نمونه بنگريد به نقد و پاسخ ايشان به «عبدالله قصيمى» در بحث «سلسله دروغگويان و حديث‏سازان».
«قصيمى» پس از اينكه رجال شيعه را متهم به جهل و دروغ‏سازى مى‏كند، مى‏گويد: «و در ميان اهل سنت، كسى كه متهم به دروغ‏سازى به خاطر دنيا و تقرب به اهل آن ... باشد وجود ندارد .» (2)
علامه امينى در پاسخ به ادعاى قصيمى، اگر چند نمونه از دروغ سازانش كه نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنت به حديث‏سازى و دروغ‏پردازى آنها اعتراف و تصريح كرده‏اند را ذكر مى‏نمود، براى اثبات بى‏اساس بودن ادعاى آقاى «قصيمى» كافى بود ولى ايشان به اين مقدار اكتفا نكرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان ياد كرده از رجال احاديث اهل سنت كه به جعل حديث و دروغ‏پردازى اشتغال داشته‏اند.
مرحوم امينى هم زمان با ذكر نام و نشان آن 700 نفر، شمار كثيرى از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام مى‏برد كه به دروغ‏سازى اين 700 نفر اعتراف نموده و احاديث وارده از طريق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشته‏اند». (3)
ب) استفاده از منابع مورد قبول اهل سنت:
«ايشان در تمامى موارد، نقدهاى خود را بر منابعى استوار ساخته‏اند كه مورد قبول مخاطبان اصلى «الغدير» يعنى اهل سنت، است. و بر اين اساس، باب هر گونه بهانه‏جويى را بر حريف بسته است».
ج) رعايت ادب علمى:
مؤلف «الغدير» در نقد انديشه‏ها و افكار ديگران، همواره از متانت و ادب علمى سود مى‏جويد، و هرگز سخنان ياوه و بى‏اساس دروغ‏پردازان، قلم او را از صراط مستقيم اعتدال خارج نمى‏سازد .
د) امانت در نقل:
وى در نقدهاى خود مى‏كوشد تا نخست سخن طرف را نقل نموده و آنگونه كه مقصود خود نويسنده آن است به طرح سخن او بپردازد، بدون آنكه هيچ‏گونه دخل و تصرفى در آن روا داشته باشد و آنگاه به نقد آن مى‏پردازد.
ه) در نقد شبهات، همواره، بيش از حد نياز به القاءكننده شبهه پاسخ مى‏دهد، حسن اين اقدام اين است كه موجب مى‏شود تا خواننده «الغدير» بطلان شبهه، و نيز حقانيت پاسخ‏هاى صاحب «الغدير» را با همه وجود باور كند، و در حقانيت تشيع، جاى هيچ‏گونه شك و ترديدى براى او باقى نماند.

7 ـ نقد نقد:

«الغدير» را افزون بر «نقد»«نقد نقد» نيز مى‏توان به حساب آورد، چون نويسنده هوشمند آن، كتاب خويش را بگونه‏اى تأليف نموده است كه اشكالات و نقدهاى احتمالى مخالفين را پيشاپيش پاسخ گفته است. بنابر اين اگر كسى به نقد «الغدير» يا بخشهايى از آن بپردازد، پاسخ ناقد، در خود «الغدير» موجود است، و نياز به پاسخ و نقد تازه‏اى نخواهد داشت. يكى از عللى كه موجب شده تا «الغدير» در طى بيش از نيم قرن كه از انتشار نخستين جلدهاى آن مى‏گذرد، مورد نقد قرار نگيرد همين مسأله است. چرا كه نويسنده دانشمند «الغدير» كوشيده است تا با بكار بردن اصول و روشهايى، اين كتاب را بصورت اثرى نقدناپذير درآورد و باب هر گونه چون و چرا را بر حريف ببندد. وى براى تحقق اين هدف، دست به اقداماتى زده كه مواردى از آن چنين است:
1) مثلا در مواردى كه به روايات استفاده شده كه ممكن است كسى بگويد: فلان روايت كه امينى به آن استناد نموده ضعيف است، يا راوى ثقه نيست. مرحوم امينى هم صحت روايت و هم ثقه بودن راوى را اثبات نموده است، و آن را به تأييد عده‏اى از صاحب‏نظران اهل سنت نيز رسانده است.
2) يك حديث را از طرق مختلف و با سلسله سندهاى متعدد، نقل نموده تا جاى هيچ‏گونه شبهه‏اى در صحت و واقعيت آن باقى نماند.
3) در هر مورد، به ذكر يك دليل اكتفا نمى‏كند، بلكه ادله فراوانى از ديدگاه‏هاى مختلف، براى اثبات مدعاى خود اقامه نموده است كه نمونه آن (در بحث در سلسله دروغگويان و حديث‏سازان) گذشت.
4) در نقل مطالب از متون و منابع اهل سنت، به يك يا دو كتاب اكتفا ننموده، بلكه به منابع متعددى استناد نموده، و گاه دهها و يا صدها دليل براى اثبات مدعاى خود ذكر مى‏كند، و خواننده، وقتى به دقت آن را مورد مطالعه قرار دهد به صحت آن اطمينان حاصل خواهد نمود .

8 ـ منابع اهل سنت تكيه‏گاه اصلى الغدير:

مؤلف «الغدير» تكيه‏گاه اصلى خويش را، آثار و منابع اهل سنت قرار داده و شالوده «الغدير» را بر اساس اين منابع پى‏ريزى نموده، و بيشترين بهره را از آن برده است. او با انتخاب اين روش منطقى و درست، باب هر گونه بهانه‏جويى را بر اهل سنت كه مخاطبين اصلى «الغدير»اند بسته است. دانشور فرزانه ما، استفاده از منابع تشيع را به موارد خاص و معين محدود ساخته و از آن در حد ضرورت استفاده نموده است. صاحب «الغدير» معتقد بود كه براى اثبات فضائل اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و بخصوص حقانيت و فضائل اميرالمؤمنين(علیه السلام) بايد به منابع اهل سنت روى آورد و خود نيز چه در اعتقاد و چه در عمل، از پيشتازان اين عقيده بود. در اين راه، حدود 20 هزار كتاب، از آثار معتبر اهل سنت را از نخستين قرون اسلامى تا قرن حاضر، به خدمت گرفت و از آن بهره برد.

9 ـ اهل سنت بر سر دوراهى:

يكى از ويژگيهاى كتاب «الغدير» آن است كه پيروان مذاهب چهارگانه اهل سنت را بر سر يك دوراهى قرار داده است. كه آنان به ناچار، بايد يكى از آن دو را انتخاب كنند.
يا بايد «الغدير» را بپذيرند و يا از پذيرفتن آن خوددارى كنند، اگر بپذيرند، لازمه‏اش آن است كه تغيير عقيده داده و به مكتب اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روى آورند، و از امام على بن‏ابى‏طالب (علیه السلام) بعنوان نخستين جانشين بر حق پيامبر، و فرزندان معصوم آن حضرت(علیه السلام) آنگونه كه مورد نظر پيامبر اسلام است، پيروى كنند، كه البته اين يك راه عاقلانه و هوشمندانه است ، كه برخى از دانشمندان روشن‏ضمير و آگاه اهل سنت، پس از مطالعه «الغدير» و ديگر آثار پر مغز، تشيع برگزيده‏اند. و اما اگر «الغدير» را نپذيرند، بايد از بسيارى از منابع و كتابهاى معتبر خود دست بشويند. چون كتاب «الغدير» با استفاده از هزاران جلد از منابع دست اول و مورد قبول اهل سنت به رشته تحرير درآمده است. چون آنان نمى‏توانند براى هميشه در مقابل «الغدير» سكوت اختيار كنند، چرا كه عصر ما، عصر تبادل افكار و انديشه‏ها و پيشرفت شتابنده علم و آگاهى در ميان طبقات مختلف جامعه، بخصوص در بين طبقه تحصيل‏كرده و نسل جوان است، و آگاهى يافتن آنان از اين كتاب اين سؤال را مطرح خواهند نمود كه چرا عالمان و دانشمندان اهل سنت، در برابر كتابى با اين عظمت و با ارزشى علمى و تحقيقى، كه به نقد عقايد آنها پرداخته، اظهار نظر نكرده و سكوت اختيار كرده‏اند؟

10 ـ آميختگى «الغدير» با «قرآن كريم»:

بدون ترديد «الغدير» يك اثر بزرگ قرآنى، و علامه امينى يك قرآن‏شناس بزرگ و كم‏نظير است. او در پديد آوردن «الغدير» قرآن كريم را بعنوان نخستين و اصلى‏ترين تكيه‏گاه خود قرار داده است، و با برداشت تازه و فهم عميقى كه از كتاب خداوند دارد، توانسته است در جاى جاى اثر بزرگ خود «الغدير» از آيات نورانى قرآن كريم، بهره گيرد، و بهره‏گيرى مرحوم امينى از قرآن كريم به موضوع خاصى محدود نمى‏شود، بلكه او در همه زمينه‏ها، و موضوعاتى كه در «الغدير» به طرح آن پرداخته است، اين راه را با دقت و زيبايى تمام پيموده است . گستردگى برداشتهاى صاحب «الغدير» از «قرآن» به حدى است كه اگر كسى آن را به يك نقطه منتقل نموده و در يك جا جمع كند، اين مجموعه يك الى دو اثر قوى و پر مغز تفسيرى را تشكيل خواهد داد. آشنايى و انس او با قرآن بگونه‏اى است كه در چند مورد از كتاب «الغدير» مطالبى را كه بعنوان افتتاح و مقدمه، نگاشته است. به تمام و كمال، تركيبى است از آيات قرآن كريم. بدون آنكه ايشان اشاره‏اى به اين حقيقت نموده باشد. مثل مقدمه جلد ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم «الغدير».
علامه، در تمامى اين سرآغازها، همه گفتنى‏هاى لازم را در قالب آيات كلام خداوند، و از زبان قرآن بيان داشته است. بدون آنكه سخن ديگرى به آن آميخته باشند، در پايان بسيارى از مباحث نيز يك يا چند آيه از آيات قرآن كريم را با رعايت مناسبت و ظرافتى خاص، و در مقام نتيجه‏گيرى آورده است.و اين ميسر نيست مگر در پرتو آشنايى عميق و گسترده ايشان با قرآن كريم. به همين دليل مى‏توان «الغدير» را يك اثر قرآنى دانست كه با دقت و ظرافت فوق العاده‏اى با قرآن عجين گشته است.

11 ـ محبت اهل بيت:

علامه امينى عالمى است دوستدار پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت آن حضرت و بخصوص اميرالمؤمنين(علیه السلام) يعنى چهره شاخص و شخصيت بزرگ اهل بيت(علیه السلام). او به على بن‏ابى‏طالب(علیه السلام) و اهل بيت(علیه السلام) عشق مى‏ورزيد و محبت آنان در قلب و روح او موج مى‏زد. هر گاه كه بارگاه مطهر و نورانى مولى الموحدين على بن‏ابى‏طالب(علیه السلام) را مى‏نگريست، بى‏اختيار سيلاب اشك از چشمانش سرازير مى‏شد . يا هنگامى كه براى زيارت به حرم مطهر مشرف مى‏شد و به خواندن زيارت مى‏پرداخت، از آغاز تا پايان زيارت اشك مى‏ريخت. مهمترين انگيزه‏اى كه به او نيرو بخشيد تا اين همه مشقت و زحمت را تحمل كندو آن اثر بزرگ را پديد آورد، محبت على(علیه السلام) و اولاد معصوم آن حضرت بود . و مهمترين پشتوانه او براى رسيدن به چنين مقصودى، عنايت خداوند و توجه خاص على(علیه السلام) بود .

12 ـ مرد دين و كتاب سياست:

علامه امينى، تنها يك فقيه يا متكلم يا مفسر يا محدث يا مورخ و... نيست. گر چه او از همه اين علوم حظى وافر دارد، اما ابعاد شخصيت او به اينها محدود نمى‏شود. نيز او از آن دسته عالمانى نيست كه در كنج خانه يا كتابخانه‏اى نشسته كتابى تأليف كند، و از آنچه در محيط او و در كل جهان اسلام مى‏گذرد باخبر نباشد. او دانشمند و متفكرى است كه افزون بر آگاهى از علوم مختلف اسلامى، داراى انديشه و عمل سياسى است. گر چه او در هيچ دانشگاهى در رشته علوم سياسى تحصيل نكرده است ولى در عين حالى هم در بعد سياست نظرى از درك و فهم سياسى بالايى برخوردار است و هم در زمينه سياست عملى، از فعالان سياسى به حساب مى‏آيد . و اما در بعد سياست نظرى، دو اثر بس ارزشمند علامه امينى يعنى كتاب «الغدير» و كتاب «شهيدان راه فضيلت» شاهد صادقى است بر ادعاى ما. در «الغدير» مرحوم امينى، دست‏هاى سياست را در جعل احاديث و در ساير زمينه‏ها، بخوبى شناخته و آن را به همگان شناسانده است. «الغدير» را افزون بر يك كتاب قرآنى، كلامى، فقهى، حديثى، تاريخى و ... بايد يك كتاب سياسى نيز دانست، چرا كه اين اثر، مهمترين كتابى است كه در فلسفه سياسى تشيع به رشته تحرير درآمده است.

13 ـ «الغدير» دايرة المعارفى بزرگ:

ويژگى ديگر «الغدير» جامعيت آن است. «الغدير» تنها يك كتاب معمولى نيست، بلكه يك دايرة المعارف بزرگ و عميق دينى است. گر چه نخستين و مهمترين هدفى كه «الغدير» براى آن پديد آمده است، بررسى همه جانبه حديث «غدير» و اثبات خلافت و ولايت اميرالمؤمنين(علیه السلام) است، و در اين زمينه حق مطلب را نيز ادا نموده است، ولى «الغدير» به اين موضوع منحصر نشده و بصورت دفاع جامعى از اسلام راستين و مكتب اهل بيت(علیه السلام) درآمده است، و به واقع مى‏توان آن را دايرةالمعارف بزرگى دانست كه افكار و انديشه‏هاى ناب اسلامى و دين‏شناسى را در موضوعات گوناگون، اعم از تفسير، تاريخ، كلام، فقه، سيره، رجال، حديث، اخلاق، ادب و ... بصورت كاملا عالمانه و تحقيق و با چهره‏اى آراسته و زيبا، به جامعه اسلامى و همه پويندگان راه حقيقت، عرضه نموده است. بگونه‏اى كه خواننده را در حيرت و شگفتى فرو مى‏برد، و به جرأت مى‏توان گفت، در تمام موضوعاتى كه «الغدير» به آنها پرداخته است هيچ دايرةالمعارفى، آن سلسله از مباحث را با آن قوت و دقت و وسعت مطرح ننموده است.
بسيارى از علما و دانشمندانى كه بر «الغدير» تقريظ نوشته‏اند و يا در باره عظمت و جذابيتهاى آن اشعارى سروده‏اند، به اين حقيقت مهم اعتراف نموده‏اند.

14 ـ «الغدير» محل تلاقى دانشهاى مختلف:

يكى ديگر از ويژگيهاى «الغدير» آن است كه اين كتاب، فراهم آمده از مجموعه‏اى از علوم و دانشهاى مختلف است. مؤلف انديشمند آن، با مهارت و تسلط كامل، مجموعه‏اى از علوم را به هم ربط داده و براى دست‏يابى به اهداف خود، آن را به خدمت گرفته است، بگونه‏اى كه خواننده اين كتاب، در برابر خود، مجموعه‏اى فراهم آمده از علومى چون، فقه، تفسير، حديث كلام، منطق، تاريخ، رجال، سيره، لغت و ادب را مشاهده مى‏كند كه نويسنده از هر دانشى در جاى خود و با رعايت تناسب و به زيباترين شكلى استفاده نموده است.
مؤلف «الغدير» وقتى به «تفسير» و تحليل آيات قرآن مى‏پردازد چنان با مهارت و ژرف‏انديشى به اين امر مبادرت مى‏ورزد كه گويى همه عمر خويش را در تفسير قرآن كريم صرف نموده است .
وقتى به نقل و تجزيه و تحليل و نقد «حديث» مى‏پردازد، مى‏پندارى، همه عمر خويش را مصروف اين رشته از علم داشته است.
وقتى وارد عرصه «علم رجال» و مباحث رجالى و تحليلى زندگى رجال حديث، و ياشعراى «غدير» مى‏شود و زواياى مختلف زندگى، انديشه و آثار آنان را مورد بررسى قرار مى‏دهد كه گويى خود با آنان مى‏زيسته است.
در مباحث «تاريخى» او را مورخى متبحر و تمام‏عيار مى‏يابى كه احاطه و اطلاعات وسيع خود را در زمينه تاريخ، در كتاب بزرگ خود «الغدير» به خدمت گرفته است. در پاسخگويى به شبهات فقهى خصم، فقيهى است متبحر كه علاوه بر فقه مذهب اهل بيت(علیه السلام)، بر فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز احاطه دارد و در وقت لزوم از آن بهره مى‏برد. و از همه مهمتر، وقتى به مباحث كلامى مى‏پردازد، نخست براهين خصم را نقد نموده و آنگاه، خود به استدلال مى‏پردازد و در اين راه چنان با دقت و قوت و هوشمندى عمل مى‏كند كه گويى تنها رشته تخصصى او رشته «كلام تطبيقى» است، و همه عمر پر بركت خود را صرف اين رشته از دانش نموده است.
مرحوم امينى، اين همه را با دقت و مهارت در خور تحسين با هم درآميخته است. و اين نشان دهنده تبحر او در همه اين فنون است و اينكه او همه اين فضائل و زيباييها را در وجود خويش متبلور ساخته است.

15 ـ بيست‏هزار عنوان كتاب:

از جمله ويژگيهاى «الغدير» آن است كه اين اثر، نمود خارجى محصول يك سلسله تحقيقات گسترده و دراز مدت است. مؤلف بطور معمول، مطالب خود را از يك منبع يا از يك دانشمند نقل نمى‏كند، يا اگر نقل كرد، منابع و نظرات فراوان ديگرى را بعنوان شاهد و مؤيد، در تأييد مطلب مورد نظر، ذكر مى‏كند، و همواره سعى او بر اين است كه از منابع مهم و معروف اهل سنت، بهره گيرد تا از آثار و منابع ناشناخته آنان. چنانكه خود در جايى نوشته‏اند براى پديد آوردن «الغدير» از 15 هزار عنوان كتاب بهره گرفته‏اند و ساختمان مستحكم و زيباى «الغدير» را بر بيش از پانزده هزار پايه و اساس، استوار نموده‏اند و بدين ترتيب، كتاب خود را در برابر لغزشها و تحولات زمان مصونيت بخشيده‏اند. اين آمار مربوط است به زمان انتشار جلدهاى سوم و چهارم «الغدير» و مرحوم امينى از آن زمان به بعد نيز تا پايان عمر، همه وقت خويش را صرف تكميل «الغدير» نموده‏اند. به همين دليل آگاهان و كارشناسان مربوطه عقيده دارند كه علامه امينى براى پديد آوردن «الغدير» در طى مدت بيش از چهل سال، حداقل از 20 هزار عنوان كتاب استفاده نموده است. صاحب «الغدير» از قديمى‏ترين آثار و تأليفات گرفته تا آخرين دستاوردهاى علمى كه در موضوع «غدير» به جهان دانش عرضه شده، كمك گرفته و سود جسته است، و اين از ويژگيهايى است كه جز در «الغدير» در جاى ديگرى نمى‏توان آنرا يافت. وى براى غنا بخشيدن به اثر عميق و ارزشمند خويش به كشورهاى مختلف مسافرت نمود و بسيارى از كتابخانه‏هاى مهم دنياى اسلام را، از شمال آفريقا گرفته تا شبه قاره هند، مورد بازديد و بررسى قرار داد و از همه كتابهايى كه در آن كتابخانه‏ها، يافت مى‏شود و مى‏توانست براى او مفيد باشد استفاده نمود و همچون باغبانى كه در فصل بهار با اشتياق به باغ و مزرعه مى‏رود تا از گلهاى رنگارنگ بهارى بچيند، با شور و شوق تمام، به كتابخانه‏ها كه همان باغ و بوستان دانشمندان است، روى مى‏آورد و بخش اعظم وقت خويش را در كتابخانه‏ها و مراكز تحقيقاتى مى‏گذراند، و از پيمودن چنين راهى و انجام چنين كارى، احساس خستگى نمى‏كرد كه هيچ، بلكه پر شور و با نشاط و اميدوار، به حركت خود ادامه مى‏داد.

16ـ الغدير براى دو كس تعجب‏آور است:

مطالعه اين كتاب براى دو كس مى‏تواند تعجب‏آور باشد، نخست آنكه اگر يك نفر «شيعه» اين كتاب را مطالعه كند، تعجب خواهد نمود كه با وجود اين همه دلائل و شواهد و قرائن انكارناپذير، بر حقانيت على بن‏ابى‏طالب و مكتب اهل بيت(علیه السلام) چرا اهل سنت راه و روش پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت(علیه السلام) را رها كرده و از مذاهب ديگرى پيروى نمودند؟ و اگر مطالعه‏كننده اين كتاب پيرو يكى از مذاهب «اهل سنت» باشد بدون شك، از «سنى» بودن خود تعجب خواهد كرد، كه چرا با وجود اين همه دليل و شاهد بر حقانيت مذهب اهل بيت(علیه السلام)، راه ديگرى پيموده و از صراط مستقيم «قرآن و عترت» منحرف گشته است.

17ـ جداسازى مطالب:

وسعت و گستردگى بيش از حد مطالب، براى يك نويسنده تا حدودى موجب سر در گمى است. لكن نويسنده محترم «الغدير» با همه گستردگى اطلاعات و دانشها، مباحث و موضوعات مختلف را بسيار هنرمندانه از يكديگر تفكيك نموده و با نظم و اسلوبى خاص به عرضه آن پرداخته است .
اما «الغدير» از اين جهت نيز مستثنى است، و مطالب آن به خوبى از هم تفكيك شده و متمايز گشته است.

18ـ روشى ايده‏آل در اقامه دليل:

علامه امينى براى دست‏يابى به هدف «اثبات خلافت و وصايت» و جانشينى بلافصل پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) براى امام على بن‏ابى‏طالب(علیه السلام) در هر بحثى كه پا نهاده و به هر موضوعى پرداخته، در نگاه اول چنين به نظر مى‏رسد كه بيش از حد نياز، به اقامه برهان و ارائه دليل، مبادرت نموده است. به عنوان مثال: اگر امينى حديث «الغدير» را از 20 تن از صحابه و ياران پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، و يا از 30 تن از دانشمندان برجسته اهل سنت نقل مى‏نمود، براى اثبات مقصود او كافى بود . يا اگر اين حديث را از چند تن از صاحبان «صحاح سته» نقل كرده بود به مقصود خويش نائل آمده بود. ولى او به اين مقدار اكتفا نكرده و حديث «غدير» را بر اساس كاوشى گسترده، ابتدا از يكصد و ده تن از صحابه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مى‏كند. آنگاه از 84 تن از تابعين نقل نموده است. وى سپس در فاصله آغاز قرن دوم ه.ق تا سالهاى پايانى قرن 14 ه.ق در طى 13 قرن، حديث «غدير» را از منابع و آثار 360 تن از دانشمندان طراز اول اهل سنت نقل مى‏كند .
او گرچه پيرامون يك موضوع، ادله فراوانى اقامه مى‏كند، اما از آنجا كه براى اين مقصود، اسناد و مدارك فراوانى را به شهادت طلبيده، و نوشته خود را به آنها مستند ساخته است، تنوع و جذابيت مباحث در حدى است كه هرگز خواننده را خسته نمى‏كند.
سطر سطر اثر ارزشمند «الغدير» سرشار است از نكات تازه و خواندنى، و تحليل‏هاى دقيق و نكات آموزنده بگونه‏اى كه خواننده هر لحظه خود را در مقابل نكات تازه‏اى مى‏بيند؛ حسن اين اقدام هوشمندانه اين است كه موجب مى‏شود تا مطالبى كه ممكن است در بدو امر براى خواننده بعيد جلوه نموده و پذيرش آن دشوار باشد، آرام، آرام به خوبى روشن شده و جلوه‏گر شود، و خواننده، آن حقيقت را با همه وجود باور كند.

19ـ الغدير اثرى متعلق به بين‏الملل اسلامى:

از خصوصيات «الغدير» جهانى بودن و بين‏المللى بودن آن است، اثرى است فراتر از قوم و مليت، تعلق داشتن به مذهب خاص و متعلق به همه امت اسلامى، و از اين فراتر، متعلق به همه كسانى كه مى‏خواهند از سعادت هر دو جهان بهره‏مند باشند، و در پرتو تعاليم «قرآن و عترت» و انديشه‏هاى ناب الهى زندگى كنند.

20 ـ پشتوانه‏هاى برتر:

صاحب «الغدير»، به يقين دانشمندى است هوشيار، با ذكاوت، پر تلاش، فداكار، با صبر و حوصله و خستگى‏ناپذير. و ترديدى نيست كه او براى پديد آوردن «الغدير» از همه اين عوامل بهره گرفته است، اما اين عوامل گرچه براى پديد آوردن اثرى مانند «الغدير» لازم‏اند، لكن كافى نيستند، و به طور حتم، صاحب «الغدير» براى خلق اين اثر بزرگ، از دو عنصر و پشتوانه مهم ديگر نيز برخوردار بوده است: نخست، عنايت خداوند بزرگ، دوم توجه و حمايت صاحب ولايت حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام). همچنان كه بسيارى از دانشمندانى كه بر «الغدير» تقريظ نوشته‏اند نيز به اين حقيقت بزرگ اعتراف نموده‏اند.
الغدير بهترين دفاعى است كه در طى 14 قرن كه از حيات اسلام و تشيع مى‏گذرد، از تشيع و مكتب اهل بيت(علیه السلام) به عمل آمده است. نيز در ميان هزاران عنوان كتاب كه در باره زندگانى على بن‏ابى‏طالب(علیه السلام) نوشته شده است، «الغدير» بهترين كتابى است كه در اين زمينه به رشته تحرير در آمده، و در ميان اين همه آثار همانند خورشيد مى‏درخشد و نورافشانى مى‏كند. در عظمت «الغدير» همين بس كه تاكنون، هر متفكر و دانشمندى، چه شيعه و چه سنى و چه از پيروان ساير اديان كه آن را با دقت مورد مطالعه قرار داده است، در برابر عظمت آن، به نشانه تواضع و فروتنى سر فرود آورده و زبان به تحسين اين اثر بزرگ و مؤلف دانشمند آن گشوده است.

پى‏نوشتها:

1ـ الغدير، ج 3، ص 248 و ترجمه فارسى، ج 6، ص .68
2ـ الغدير (ترجمه فارسى)، ج 10، ص .10
3ـ بنگريد به الغدير (ترجمه فارسى)، ج 10، ص 113 ـ .116
مأخذ: مجله كوثر



نسخه چاپی