ضرورت انتظار
ضرورت انتظار
ضرورت انتظار

در روايات اسلامي تأکيد فراواني به انتظار منجي شده است. مثلا در روايتي مي خوانيم: «ان القائم منا هو المهدي الذي يجب أن ينتظر في غيبته، و يطاع في ظهوره»؛ (1) «به راستي قائم از ما همان مهدي است که بايد در زمان غيبت او منتظر ظهور او بوده و هنگام ظهورش نيز از او اطاعت نمود».
ضرورت و اهميت انتظار را از زواياي مختلف مي توان بررسي کرد:

1. انتظار، زمينه ساز ظهور

انتظار، دوره ي آماده سازي و زمينه سازي براي يک نهضت است، و هر انقلاب و حرکتي که اين دوره را پشت سر نگذاشته باشد ناقص و بي ثمر خواهد بود. چه بسيار انقلاب هايي که در ابتدا، شروع خوبي داشته اند ولي از آنجا که دوره ي انتظار را قبلا طي نکرده بودند بعد از مدتي به شکست انجاميده اند؛ زيرا دچار خودخوري و فرار از خويشتن شده و در آخر نيز زير فشارها و ابهامات، در مرحله ي فکر و اعتقاد، در مرحله ي ظرفيت و تحمل، در مرحله ي طرح و برنامه ريزي، و در مرحله ي عمل، از کمبود امکانات و نيازهاي تخصصي و علمي و حتي آمادگي بدني از پاي در آمده اند. اين خاصيت انتظار است که تو را وادار مي کند که کمبودها را حدس بزني و براي تأمينش بکوشي....

2. انتظار، مانع از نااميدي

از مهم ترين رازهاي نهفته ي بقاي تشيع، همين روح انتظاري است که کالبد هر شيعه را آکنده از اميد ساخته و پيوسته او را به تلاش و کوشش و جنبش وا مي دارد، و مانع از نا اميدي و بي تابي و افسردگي و درماندگي او مي گردد.

3. انتظار، مانع تسلط دشمنان

در اهميت انتظار همين بس که دشمنان، آن را مانع تسلط خود بر مسلمان برشمرده اند. «ميشل فوکر»، «کلربرير» در بحث مبارزه با تفکر مهدي باوري ابتدا امام حسين عليه السلام و بعد امام زمان عليه السلام را مطرح مي کنند، و دو نکته را عامل پايداري شيعه معرفي مي نمايند: نگاه سرخ و نگاه سبز. در کنفرانس تل آويو هم افرادي مثل «برنارد لوييس» ، «مايکل ام جي»، «جنشر»، «برونبرگ» ، و «مارتيم کوامر»، بر اين نکته تکيه ي فراوان داشتند. آن ها در تحليل انقلاب اسلامي به نگاه سرخ شيعيان، يعني عاشورا و نگاه سبزشان يعني انتظار مي رسند. جمله ي مشهوري دارند که: «اين ها به اسم امام حسين عليه السلام قيام مي کنند و به اسم امام زمان عليه السلام قيامشان را حفظ مي کنند.» (2)
«ماربين» محقق آلماني مي گويد: «از جمله مسائل اجتماعي بسيار مهمي که موجب اميدواري و رستگاري شيعه مي باشد اعتقاد به وجود حجت عصر و انتظار ظهور است». (3)
و نيز «پتروشفسکي»، تاريخ دان و ايران شناس علوم شوروي سابق در اين زمينه مي نويسد: «چشم به راه مهدي بودن در عقايد عمومي که نهضت هاي قرن سيزدهم را در ايران به پا داشتند مقام بلندي را داشته است...». (4)
دشمن به اهميت مديريت شيعه آن هم زماني که رهبر آنان غائب است پي برده، و به همين جهت اقداماتي را در اين زمينه انجام مي دهد که به يک نمونه از آن ها اشاره مي کنيم:
در سال (1982) ميلادي سريالي با نام «نوستر آداموس» به مدت سه ماه متوالي از شبکه ي تلويزيوني آمريکا پخش شد، اين فيلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوي به نام (ميشل نوستر آداموس) بود که نزديک به (500) سال قبل مي زيسته است. اين سريال، پيشگويي هاي وي را درباره ي آينده ي جهان به تصوير کشيده که مهم ترين آن ها پيشگويي وي درباره ي ظهور نواده ي پيامبر اسلام در مکه ي مکرمه و متحد ساختن مسلمانان و پيروزي بر اروپائيان و ويران کردن شهرهاي بزرگ سرزمين جديد آمريکا بود.
هدف از اين مانور بزرگ تبليغاتي، به تصوير کشيدن چهره اي خشن و بي رحم، و ويرانگر و گرفتار جنون قدرت از مهدي موعود و تحريک و بسيج عواطف ملل غربي بر عليه اسلام و منجي موعود آن بوده است.

پی نوشت:

1. متخب الأثر. ص 223.
2. به نقل از مجله ي بازتاب انديشه، خرداد 80 ، ص 193.
3. سياست اسلام، اثر ماربين، فصل هفتم، فلسفه ي مذهب شيعه، ص 49 و 50.
4. نهضت سربداران خراسان، اثر پتروشفسکي.

منبع: کتاب وظايف ما در عصر غيبت


نسخه چاپی