خدايا...
خدايا...
خدايا...

خدايا، اين بنده ي ضعيف و ذليل و گناهکار تو مي خواهد که او را ببخشي و بيامرزي و قلم عفو بر اعمال او بکشي.
خدايا به من توفيق بده که به عهد خود که با تو بسته ام و هر بار با تکرار گناهان به آن عمل نکرده ام، اين بار وفا نمايم.
خدايا قسمت مي دهم بر محمد و آل محمد (ص) قبل از اينکه مرا از اين دنيا ببري، تمامي گناهانم را ببخش و به من آنقدر توانايي بده تا آخرين نفسي که زنده هستم بنده ي مخلص تو باشم و در راه تو و براي تو حرکت نمايم.
خداوندا عاجزم و بيچاره، فقط اميد به لطف و کرم و فضل تو دارم.
خداوندا تو را سپاس که در زماني و عصري زنده هستم که پس از عمري گناه و بيچارگي اکنون تحت لواي حکومت اسلامي زندگي مي کنم و حال که دشمنان تو کمر به نابودي اسلام و مسلمين بسته اند در صف مجاهدان راه تو قرار دارم و از نعمت بزرگ شرکت در جنگ حق عليه باطل و اسلام و کفر برخوردارم ...
خدايا تو خود شاهدي که خلق تو را در سر تا سر عالم به بند کشيده اند و با انواع حيله هاي شيطاني بر آنها به ناحق حاکم شده اند و اکنون که بنده اي از بندگان تو و فرزندي از فرزندان پيامبر بزرگ تو براي برقراري حاکميت قوانين تو با رهبري امت مسلمان ايران قيام نموده و چنين امتي را يکپارچه و يک صدا براي برافرازي پرچم لا اله الا الله به حرکت درآورده، گرگان و کفتاران تاريخ به اين انقلاب و امت اسلامي حمله ور شده اند، پس به رزمندگان ما توانايي و قدرت رويارويي با حملات اين درندگان تاريخ عطا فرما تا با پيروزي به لشگريان کفر صدامي باب فتح قدس را بگشايند و ضربه ي نهايي را بر پيکر جباران و ستمگران فرود آورند، زيرا تمام مستضعفان و در بندان به اسارت کشيده شدگان چشم اميد به اين انقلاب دوخته اند...
خدايا از تو مي خواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم، مرا به عنوان شهيد در راهت بپذيري؛ زيرا که گناهانم زياد است و طاعاتم اندک.
از وصيت نامه سردار شهيد احمد بابايي
منبع: مجله امتداد


معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله

نسخه چاپی