شهر تهران از منظر اوقاف
شهر تهران از منظر اوقاف
شهر تهران از منظر اوقاف

نويسنده: محمد علي خسروي
« تهران » امروز که يکي از بزرگترين شهرهاي دنياي اسلام است، در قياس با شهرهاي کهن و تاريخي سرزمين ايران، شهري نوپاست. اين شهر در طول دو قرن حيات خود به عنوان پايتخت ايران دستخوش تحولات گوناگوني شده است. روستايي کهن واقع در شمال شهر تاريخي ري، که در آستانه‏ي به قدرت رسيدن صفويان، ده تا پانزده هزار سکنه را در خود جاي داده بود به دستور شاه طهماسب صفوي در حصاري با چهار دروازه و 114 برج - به عدد سوره‏هاي قرآن - محصور شد. آقامحمد خان قاجار در سال 1210 هجري قمري در اين شهر کوچک که در دوره‏ي زنديه نيز تغييراتي را به خود ديده بود تاجگذاري کرد. تهران از آن پس مقر سلطنت و »دارالخلافه‏ي« قاجار شد. برخلاف سنت ديرين تغيير قدرت - تغيير پايتخت، تهران با برافتادن سلسله‏هاي قاجار و پهلوي همچنان پايتخت باقي ماند و بر جمعيت و وسعت آن افزوده شد. پايتخت قاجاريان با مساحتي حدود چهار کيلومتر مربع و جمعيتي کمتر از بيست هزار نفر، امروز ابرشهري است به وسعت 1500 کيلومتر مربع که نزديک به يک ششم جمعيت ايران را در خود جاي داده است. تهران، طي دويست سال گذشته، در دوراني رشد و توسعه يافت که تحولات مدرن و معاصر جهاني نيز در آن جاي گرفته است. تحولاتي که بي‏شک تأثيرات خود را بر تغييرات پايتخت ايران به عنوان کشور مهم منطقه بر جاي گذاشته است.
درک کالبد شهري و نظام شهرسازي تهران جز با توجه به روند تحول و بستر تاريخي، مذهبي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آن، در دوران تعادل قدرت با اروپايي که دگرگونيهاي سريعي را به خود مي‏ديد، ميسر نيست. هر چند تاکنون پايتخت ايران با ديدگاههاي مختلف به وسيله‏ي محققين ايراني و خارجي برررسي و مطالعه شده و تلاشهاي بسياري در موضوع »تهران‏شناسي« صورت گرفته است، ولي يکي از جنبه‏هاي بسيار مهم براي درک بهتر توسعه‏ي اين شهر، جايگاه و نقش وقف در نظام شهري تهران است که متأسفانه آن‏گونه که بايد مورد توجه قرار نگرفته است. آنچه ما را بر آن داشت تا شماره‏اي از مجله را به تهران اختصاص دهيم، نيم‏نگاهي است به اين شهر از منظر اوقاف به منظور گشودن روزنه‏اي براي روشن نمودن جنبه‏هاي مختلف تحولات اين شهر به طور خاص و تحولات شهر اسلامي به طور عام در رابطه با نظام کهن وقف و تأثيرات به سزاي آن در اين زمينه، بي‏ترديد وقف در دوره‏ي قاجاريه که دوران تشکيل هسته‏ي اوليه‏ي تهران کنوني به شمار مي‏آيد نقشي اساسي و غير قابل انکار داشته است. در نظام سنتي قاجار اغلب نهادهاي مدني، حتي اگر دست‏اندرکاران حکومت بانيان آن بوده‏اند، در قالب وقف و متکي به نظام استوار وقف عمل مي‏کرده است. نظامي که از يک سو به صورت غير دولتي، و از سوي ديگر - پس از وزارتخانه‏ها و سازمانهايي چون آموزش و پرورش، و آموزش عالي (مدارس و مکاتب)، بهداشت و درمان (دارالشفاها، بيمارستان‏ها و درمانگاهها)، بهزيستي و تأمين اجتماعي (ايتام و مستمندان، عجزه و ارامل(، راه و ترابري (پلها و جاده‏ها)، نيرو (قنوات و آب انبارها و يخچالها)، اقتصاد (بازارها و دکاکين)، جهاد سازندگي و کشاورزي (زمينهاي زراعي و باغات(، وزارت ارشاد، و تبليغات اسلامي (نشر کتب و تبليغ دين)، حج و زيارت و حتي سازمان ميراث فرهنگي (حفظ و اياي آثار و بناهاي مذهبي و عام‏المنفعه) مي‏باشد.
بررسي تهران از منظر وقف، ما را با گنجينه‏ي تاريخي عظيمي مرکب از اسناد مکتوب و غير مکتوب از جمله ابنيه‏ي مذهبي و عام‏المنفعه و اموال منقول مواجه مي‏سازد که هر يک خود سندي معتبر از تاريخ اين سرزمين و پايتخت آن است. تنظيم و تحليل مجموعه‏ي آثار وقفي مرتبط با تهران امکان بازسازي فعاليتها نوم اقدامات اوقاف و دامنه‏ي گسترش و يا رکود آن را در زمينه‏هاي گوناگون، و در دوره‏هاي مختلف تحول پايتخت، فراهم آورده، باعث درک چالشها و تحولات پديد آمده در کالبد شهري و نظام شهرسازي از يک سو و درک ساختار و نظام وقف از سوي ديگر مي‏شود.
علاوه بر اين، بررسي موقعيت اجتماعي واقفان که همواره از طبقات مختلف جامعه بوده‏اند، از جمله دولت‏مردان، تاجران و بازاريان، زمين‏داران، روحانيون و مردمان خير؛ بررسي نيات و اهداف آنها در به وجود آوردن نهادهاي بزرگ و کوچک وقفي با کارکردهاي مختلف؛ و نيز بررسي پيشينيه‏ي هر يک از موقوفات و همچنين مصارف عوايد آنها که همه بر حسب نيازهاي هر زمان در اشکال مختلف متجلي شده است، زمينه‏ي تحقيقات گسترده‏اي را پديد مي‏آورد. تنها اين گونه پژوهشها مي‏تواند پاسخ روشن و درستي به پرسشهاي بسيار درباره‏ي وقف و سياست، وقف و تجارت، وقف و کشاورزي، وقف و آموزش، وقف و بهداشت، و وقف و دين بدهد؛ و در نهايت راه را براي درک بهتر نظام کهن و استوار وقف بگشايد. نظامي که در بسياري از مقاطع تاريخي بيش از نظام حکومتي - که همواره دستخوش تغيير و تحول بوده است - عهده‏دار اداره‏ي امور مردم و رشد و اعتلاي جامعه‏ي مسلمان بوده است.
امروز، عدم نگرش علمي به وضع موجحود اوقاف و نيز پيشينه‏ي درخشان نقش وقف، و کمبود فعاليتهاي پژوهشي سازمان يافته و هدفمند در اين زمينه، باعث شده است تا در تحليل تواناييهاي فوق‏العاده‏ي اين نظام استوار در پاسخگويي به نيازهاي متعدد و متنوع جامعه که در شرايط هموار و ناهموار تاريخي متغير بوده است، ناتوان بمانيم. بي‏شک توجه جدي و شايسته به امر پژوهش در زمينه‏هاي متعدد وقف نيازمند ايجاد تشکيلاتي منسجم و علمي است.
گردآوري و تنظيم علمي تمام ميراث وقف، اعم از مکتوب و غير مکتوب (اسناد و کتب، تصاوير ابنيه و آثار منقول وقفي) در يک مرکز، بررسي و مطالعه، حفظ و احياء و معرفي اين آثار، آموزش و تربيت متخصصين مجرب در زمينه‏ي وقف، سعي در ايجاد بانکهاي اطلاعاتي غني و روزآمد و نيز تقويت کتابخانه‏هاي تخصصي مي‏تواند به صورت مستقيم و غير مستقيم به بهره‏وري موقوفات و گسترش فرهنگ وقف بيانجامد.
منبع: ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


نسخه چاپی