آشنایی با کشورهای جهان اسلام : ترکیه
آشنایی با کشورهای جهان اسلام : ترکیه
آشنایی با کشورهای جهان اسلام : ترکیه

مولف : عبدالمجید خطیب
منبع : سایت راسخون

چکیده
يکي از کشورهايي که در بررسي و شناخت جغرافياي انساني شيعه در جهان امروزي مورد بحث و توجه قرار دارد کشور ترکيه مي باشد. اين کشور با گذر از فراز و نشيب هاي فراوان و تجربه هاي تلخ و شيرين گذشته، امروز با جمعيت اکثريت مسلمان در منطقه غرب آسيا و جنوب شرقي اروپا واقع شده است.
در اين تحقيق با بررسي مختصري پيرامون اين کشور و با بيان خصوصيات جغرافيايي، اجتماعي و بررسي تاريخچه تحولات سياسي، .... سعي در کسب اطلاعاتي پيرامون مذهب اين کشور اسلامي داريم. همچنين علاوه بر بررسي مذهب اين کشور، شناسايي فرق و طريقتهاي مختلف منشعب از مذهب تشيع در کشور ترکيه از ديگر اهداف ما مي باشد.
در اين تحقيق مختصر، سير تحولات شيعيان در طول تاريخ همچنين چگونگي و زمان پيدايش اين فرق در گذشته و ووضعيت کنوني شيعيان در سرزمين آناتولي را بيان نموده ايم
کليد واژه: ترکيه، آناتولي، عثماني، تشيع.

مقدمه

يکي از کارهاي مهمي که امروزه نياز به بررسي دقيق و بحث پيرامون آن، ضروري به نظر مي رسد، بررسي و شناسايي جغرافياي انساني شيعه در جهان امروز و سير تحولات تاريخي ايشان و همچنين موقعيت فعلي شيعيان در جهان مي باشد.
در همين مسير یکي از کشورهايي که با گذر از فراز و نشيب فراوان، امروزه نيز دچار مشکلات فراوان سياسي و اجتماعي است، کشور ترکيه مي باشد. در اين تحقيق در صدد رسيدن به اطلاعاتي پيرامون سير تحولات مذهبي در کشور ترکيه مي باشيم. همچنين در ادامه، بررسي وضعيت شيعيان در تاريخ ترکيه و سير تحولات شيعيان نيز مورد بحث قرار خواهد گرفت.
معرفي فرق و علل بوجود آمدن آنها و طريقتهاي مختلف در سرزمين آناتولي از محورهاي اساسي اين تحقيق مي باشد. همچنين با بررسي و نقل تاريخچه مختصر از اين سرزمين سعي در معرفي و بحث پيرامون علل عدم موفقيت شيعيان در اين سرزمين در گذشته و حال را داريم.
در اين مسير منابع مختلفي  مورد مراجعه و بررسي قرار گرفت که در پایان این تحقیق بدانها اشاره شده است.
بسمه تعالي

ترکيه

نام محلي: ترکيه جمهوريتي
نام بين المللي: ترکي
اسامي ديگر: عثماني ، آسياي صغير، آناتولي، روملي.
پايتخت: آنکارا.
حکومت: جمهوري چند حزبي
رئيس کشور: رئيس جمهور
رئيس دولت: نخست وزير
مذهب رسمي: اسلام

موقعيت جغرافيايي

جمهوري ترکيه در غرب آسيا و جنوب شرقي اروپا (محل تلاقي دو قاره) قرار دارد. حدود 95 درصد اين کشور در قاره آسيا و 5 درصد آن در قاره اروپا قرار دارد. بخش آسيايي ترکيه به آناتولي يا آسياي صغير و بخش اروپايي به تراس شرقي شهرت دارد. اين دو بخش به وسيله درياي مرمره و دو تنگه داردانل (محل ارتباط درياي مرمره و اژه) و بسفر( راه ارتباطي درياي سياه و درياي مرمره) از يکديگر جدا گرديده اند!(1)

همسايه هاي ترکيه

اين کشور با کشورهاي بلغارستان و يونان از شمال غربي، درياي اژه از غرب، عراق و سوريه و درياي مديترانه از جنوب، درياي سیاه از شمال، ارمنستان و گرجستان از شمال شرقي و ايران از شرق همسايه است.(2)
اين کشور طولاني ترين مرز خشکي را با سوريه و طولاني ترين مرز آبي را با درياي اژه دارد.

آب و هواي ترکيه

اين شبه جزيره از سه طرف توسط دريا احاطه شده است. به هفت منطقه تقسيم شده که هر کدام از اين مناطق از نظر آب و هوا، گويش، آداب و رسوم تفاوتهاي تقريبا محسوسي دارند.
ترکيه آب و هوايي متنوع دارد و چهار فصل در آن قابل تشخيص است. اما به طور کلي داراي آب و هواي معتدل و مرطوب است.
در ناحيه کوهستاني شمال ترکيه باران بسيار و به طور منظم مي بارد. ولي هرچه از سمت غرب به شرق مي رويم از مقدار باران کاسته مي شود. ناحيه غرب ترکيه آب و هوايي معتدل، تابستاني گرم و زمستانهاي باراني دارد. ناحيه جنوب ترکيه گرم ترين درجه حرارت را دارد. سواحل جنوبي ترکيه تحت تأثير درياي مديترانه، تابستان گرم و زمستان معتدل دارد. آب و هواي آناتولي مرکزي سخت و متغير، فصل بهار آن مرطوب ودر تابستان روزها بسيار گرم و شب ها خنک است.(3)

جمعيت ترکيه

اين کشور به 74 استان و 829 شهر تقسيم مي شود. مناطق کوهستاني و شرق داراي جمعيت کمتر و در قسمت جنوب شرقي آناتولي با توجه به باران کافي به خصوص در دامنه هاي جنوب شرقي کوهستانهاي تراس و منطقه کوهستاني سيرت وماردين تمرکز جمعيت بالاست. جواني جمعيت ترکيه از مشخصات اين کشور است.(4)

نژاد ترکيه

طبق نظر باستان شناسان، نخستين قوم بزرگي که در آناتولي زندگي مي کرد. قوم هيتان بوده است، (5) که در فاصله دوهزار سال قبل از ميلاد مسيح مي زيسته اند و مانند مصر داراي تمدن وسيعي بوده اند. ترکها اغلب تمايل دارند گذشته و تاريخ خود را به اين قوم متصل کنند.
حدو.د 8% جمعيت ترکيه از نژاد ترک و 17% از نژاد کرد هستند. 3% جمعيت هم از نژادهاي مختلف يوناني، گرجي، ارمني، عرب، يهودي و ...در ترکيه زندگي مي کنند.(6)

زبان ترکيه

زبان ترکي، زبان رسمي و مادري ساکنان ترکيه است و يکي از قديميترين زبان هاي دنيا مي باشد، که تا به حال باقي مانده است.

واحد پول ترکيه

واحد پول ترکيه ليره است که هر ليره معادل 100 قروش ارزش دارد. اين کشور با داشتن منابع معدني غني با سيستم اقتصاد سرمايه داري و متکي بر اقتصاد آزاد است. در مقابل کشورهاي پيشرفته جهان، ترکيه کشوري ضعيف محسوب مي شود.(7)

حقيقت ترکيه

اين کشور با 74 استان و 829 مشهد، طبق آخرين آمار سال 2006 ميلادي و داراي 73/197/20 نفر جمعيت بوده است.

تاريخچه ترکيه

آناتولي، آسياي صغير يا ترکيه امروز را زادگاه تمدن يونان دانسته اند. مادها، هخامنشيان، يونانيان، روميان و قبيله هاي ترک سلجوقي و عثماني از جمله اقوامي هستند که نامشان در هر يک از دوره هاي تاريخي اين سرزمين نقش بسته است.(8)
امپراتوري روم در سال 196 ميلادي بر آناتولي تسلط يافت و پس از تجزيه امپراتوري مزبور اين سرزمين به روم شرقي پيوست و شهر بيزانس (استانبول) به پايتختي امپراتوري روم شرقي انتخاب شد. امپراتوري روم شرقي از سال 395 تا 1453 دوام آورد.(9) در قرن يازدهم ميلادي سلجوقيان بر آن سرزمين تسلط يافتند و بعد از مدتي، دولت هاي کوچک و مستقل در گوشه و کنار اين سرزمين پديد آمد که مملکت ترکان عثماني يکي از آنها بود. عثماني ها که از مهاجران آسياي مرکزي بودند در آغاز از سلجوقيان پيروي مي کردند و هنگامي که سلجوقيان در سال 1299 ميلادي منقرض شدند، اعلام استقلال کردند و قلمرو خود را از هر سو توسعه دادند. (10) دولت عثماني يک دولت اسلامي بود که تقريبا از شرق تا غرب را زير سلطه داشت ساير دولت ها حريف عثماني نبودند و به همين دليل پس از شکست عثماني در جنگ جهاني اول، اين دولت ها عثماني را به دولت هاي بسيار کوچک تجزيه کردند و براي هر يک اميري قرار دادند.(11) اين سلسله با عمر 700 ساله خود، طولاني ترين حکومت را در سرزمينهاي اسلامي دشت. در سال 1402 ميلادي، امير تيمور گورکاني به کشور عثماني حمله کرد و با يزيد اول، سلطان عثماني را اسير نمود. پس از بازگشت تيمور بين پسران با يزد اول به سر جانشيني پدر جنگ در گرفت و سرانجام در سال 1413 محمد بر برادران ديگرش پيروز شد و به نام سلطان محمد بر تخت نشست. وي در سال 1453 شهر استانبول را که در آن زمان قسطنطنيه نام داشت تصرف کرد و امپراتوري روم شرقي را بر انداخت. وي با عنوان سلطان محمد فاتح بر وسعت امپراطوري عثماني افزود و بيشتر نواحي بالکان را ضميمه قلمرو خويش ساخت.
با يزيد دوم پس از سلطان محمد بر جاي پدر به سلطنت رسيد و مصر را ضميمه امپراتوري عثماني کرد. جانشينان او طي سالهاي بعد، الجزاير مجارستان، والاکيا، مولد اوي، سوريه و عراق را نيز ضميمه امپراتوري عثماني کردند. سليم دوم نيز در سال 1571 ميلادي قبرس را تصرف کرد. در جنگهاي طولاني روس و عثماني ( که از 1710 تا 1774 ادامه داشت)، و پس از آن، دولت عثماني سرزمينهاي پهناوري را از دست داد. در آخرين دهه قرن نوزدهم سياست براندازي ارامنه اجرا شد. صدها هزار ارمني قتل عام شدند.(12)
جنگهاي بالکان هم در اوايل قرن بيستم منجر به از دست دادن تمام سرزمينهاي اروپايي شد و فقط تراکياري شرقي براي کشور مزبور باقي ماند. همزمان با نزديک شدن عثماني و آلمان، عثماني در جنگ جهاني اول با آلمان متحد شد. پس از آن روسيه و انگلستان براي تصرف متصرفات عثماني با يکديگر همدست شدند و نواحي سوريه، فلسطين، لبنان، بين النهرين و عربستان را از عثماني جدا ساختند. ايتاليا و يونان نيز سرزمينهاي کنوني ترکيه را تصرف کردند و دولت عثماني را به عقد قرار داد سور در سال 1920 وا داشتند.(13)
قرار داد سور سبب شورش ملي گرايان ترک به رهبري مصطفي کمال پاشا شد و به اين ترتيب اخرين سلطان عثماني در سال 1922 از سلطنت خلع گرديد.(14)
در اکتبر 1923 جمهوري ترکيه رسما اعلام موجوديت کرد و مصطفي کمال پاشا که آتاتورک يا پدر ملت ترک لقب گرفته بود به رياست جمهوري رسيد.(15)

مهمترين تغییرات انجام شده بدست مصطفي کمال پاشا

رئيس جمهور وقت ترکيه طبق برنامه انگليس شروع به انجام تغييرات اساسي در قوانين اجتماعي نمود. از مهمترين تغييرات انجام شده در ترکيه پس از به حکومت رسيدن مصطفي کمال پاشا مي توان به موارد زير اشاره کرد:
1- کليه قوانين اسلام ملغي شد.
2- تمامي حروف عربي به لاتين تغيير داده شد.
3- تقويم هجري به تقويم ميلادي تغيير داده شد.
4- قرآن از زبان عربي به زبان ترکي ترجمه شد.
5- حجاب اسلامي ممنوع شد.
6- پوشيدن لباس خارجي اجباری گرديد.
7- لباس علما و روحانيون ديني مخصوص مسجد شد.
8- وزارت اوقاف و منصب شيخ الاسلامي ملغي شد.
9- نظارت بر مدارس ديني به اداره تعليم واگذار شد.
10- دادگاهههاي شرع منحل شد.
11- هرچه رنگ سنتي و ديني داشت به کنار نهاده شد.
12- در سال 1928 دين اسلام از رسميت افتاد.
مصطفي کمال پاشا با استبداد خود تمامي موارد فوق را در ترکيه اجراء نمود و دين اسلام را در سال 1928 از رسميت انداخت.(16)

مذهب در ترکيه

طبق آخرين بررسي هاي صورت گرفته در کشور ترکيه از کل جمعيت اين سرزمين حدود 99% مسلمان، که 80% ايشان سني بوده و داراي مذهب حنفي و شافعي مي باشند.(17) پيروان مذهب حنفي جمعيت قابل توجهي را تشکيل داده و پيروان مذهب شافعي بيشتر اکراد اين کشور مي باشند. (18) از مذاهب موجود بين اهل تسنن مي توان به نقشبنديه، نورجي ها و سليمانجي ها اشاره کرد.(19) همچنين جمعيت شيعيان اين کشور نيز 19/8% بيان شده است. اين جمعيت به فرقه هاي متعددي تقسيم شده اند که برخي از اين فرق ديگر فعاليت خود را از دست داده و برخي هنوز با قوت به فعاليت خود ادامه مي دهند. از جمله فرق حاصله در سرزمين ترکيه مي توان به فرق زير اشاره کرد:
1- بکتاثها
2- قزلباشها
3- رافضيان (شيعيان 12 امامي)
4- قدريه
5- باطنيه
6- حروفيه
7- علي اللهيان
8- حيدريه
9- قلندريه
10- يسوي
11- آهي
12- علويان
13- حزب ا... جي
14- خميني جي (سالهاي اخير)
2% جمعيت ترکيه را نيز پيروان ديگر آيين های الهي تشکيل مي دهند که غالب ايشان مسيحيان ارتودوکسي مي باشند.(21) طبق آمار فوق درصد بالاي جمعيت اين کشور مسلمان مي باشند اما طبق برنامه هاي اجتماعي و قوانين دولتي، هيچ قانون و برنامه اي در اين کشور طبق اصول اسلامي تدوين نشده است. اما با اين حال اسلام نفوذ خود را در اين جامعه حفظ کرده است.

آشنايي با مذهب شيعيان و فرق موجود در آن در ترکيه :

الف: شيعيان دوازده امامي (رافضيان)

شيعيان ترکيه را مي توان از مهاجرين از ايران در دوره هاي قبل، به خصوص در زمان صفويان دانست.
اين شيعيان، در زمان فعلي در نزديکيهاي مرز ايران سکونت دارند. استان قارصي در شرق ترکيه و نزديکترين استان به کشور ايران، بيشترين جمعيت شيعيان را در خود جاي داده است. در زمانهاي گذشته به علت سختگيري حکومتهاي مختلف به خصوص حکومت عثماني شيعيان در سختي و تحت فشار زندگي مي کرده اند. در زمان فعلي نيز به علت جمعيت محدود و شرايط حاکم بر کشور ترکيه، شيعيان حضور بارزي در کشور ترکيه ندارند. همچنين زبان شيعيان ترکيه آذري بوده و نزديک به زبان آذريان ايراني مي باشد.(22)

ب: علويان

پيدايش زمينه اعتقادي علويان در ترکيه را در ابتداء قرن سيزدهم دانسته اند، به زمان مهاجرت مهاجريني از خراسان، آذربايجان و ترکستان به آناتولي که با خود مجموعه اي از معتقدات مبتني بر تشيع و تصوف را به همراه داشتند.
در زمان حکومت عثماني در پي ارتباط بعضي از شيعيان و علويان با دولت صفوي در ايران سلطان سليم پادشاه عثماني شروع به قتل عام شيعيان و علويان نمود. ايشان جهت حفظ جان خود به جنگلها و مناطق کوهستاني پناه بردند. مخفي نگه داشتن اعتقادات مذهبي شيعيان و علويان و تقيه ايشان، و همچنين انزاواي ايشان سبب فقر شديد علمي و بیسوادی ايشان گرديد.
لفظ علوي و شيعه در زمان عثماني مترادف با کفر و الحاد و بي ديني بوده است. پس از حکومت عثماني ها و با استقرار جمهوری در ترکيه علويان آهسته آهسته از مخفيگاههاي خود خارج شده و به صحنه اجتماعي برگشتند (23)

اعتقادات علويان

علويان با وابستگي شديد به حضرت علي (عليه السلام) و اهل بيت ايشان اعتقاد به خلافت بلافصل حضرت علي و فرزندان ايشان پس از پيامبر اکرم دارند. علويان براي حضرت علي و فرزندان ايشان (عليهم السلام) برجستگي و پايگاه اعتقادي خاصي قائلند.(24)
مي توان گفت که اعتقادات علويان متکي بر اعتقادات شيعيان اثني عشري بوده است اما با گذشت زمان با تأثير عرف و عادات اجتماعي اعتقادات ايشان دچار انحراف از مسير اصلي تشيع شده است. از جمله اعتقادات ايشان مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1- ایشان احکام فقهي دين اسلام را قبول نداشته و يا برخي را به صورتهاي خاص خود انجام مي دهند.
2- با اعتقاد به تشکيل انسان و حضرت آدم از 4 عنصر خاک، آب، باد و آتش قائل به تبعيت از صاحبان چهارگانه محبان، مديران، زاهدان و عابدان مي باشند.
3- ايشان قائل به اصل حاکميت بر زبان، دست و کمر خود جهت جلوگيري از انحراف و کنترل غرائز ميباشد.
4- ايشان با پيروي از پيامبر و جاري نمودن عقد اخوت توسط ايشان در بين مهاجرين و انصار قائل به احترام به بزرگترها و عقد اخوت مي باشند.
5- ائمه اطهار را بزرگ شمرده و در ماه محرم براي ايشان عزاداري مي کنند.
6- چون حضرت علي (عليه السلم) در مسجد به شهادت رسيدند، ايشان به مسجد نمي روند.
7- عبادت ايشان به صورت دسته جمعي بوده و مشهور به آيين جم مي باشد.
8- مهمترين کتاب مذهبي ايشان حسينيه بوده که منصوب به امام صادق (عليه السلام) مي دانند. (25)

ج) بکتاشيها

ظهورو بروز بکتاشها را مربوط به قرن سيزدهم دانسته اند. ايشان پس از دوره اي که با مهاجرت مولانا، حاجي بکتاش ولي و بابا اسحاق به آناتولي صورت گرفت با بروز و ظهور عقائد و احساسات مشرق زمين توسط اين افراد، پا به عرصه وجود گذاشتند.
مؤسس فرقه بکتاشيه را حاج بکتاش ولي دانسته اند که وي در زمان حمله مغول از خراسان به سرزمين آناتولي مهاجرت نمود.
فرقه بکتاشيه هم از نظر زماني و هم از نظر اصول اعتقادي خود با علويان نزديک و مشابه هستند. اين فرقه بزرگترين و با نفوذترين فرقه شيعي در ترکيه مي باشد.(26)

اعتقادات بکتاشها:

1- ايشان دوازده امامي بوده و وابستگي شديد اعتقادي به حضرت علي (عليه السلام) و ائمه معصومين (عليهم السلام) و تولي و تبري جستن نسبت به دوستان و دشمنان حضرت علي (عليه السلام) و ائمه معصومين را از اصول اعتقادي خود مي دانند. همچنين ايمان به حاج بکتاش ولي را نيز جزء اصول اعتقادي خود مي دانند.
2- بکتاشها تولد حضرت علي (عليه السلام) را در نوروز مي دانند و زيارت قبر حضرت علي (عليه السلام) را جزء شرايط قبولي حج مي دانند.
3- ايشان با رفتن به زيارت نجف، کاظمين، کربلا، سامرا و مشهد حاج بکتاش ولي، ثوات رفتن به اين اماکن را مثل ثواب حج مي دانند.
4- اين طريقت بر 4اصل (درگاه) متکي مي باشد که عبارتند از:
1- شريعت (آموختن دستورات الهي)
2- طريقت (يک پير و راهبر که در طي طريق رهبري مي کند.)
3- معرفت(پس از طي طريق به مقام معرفت جهان مي رسد)
4- حقيقت (پس از رسيدن به معرفت به وصل به حقيقت نائل مي شود.)
5- ايشان در آيين جم خود در 4 مرحله به ذبح گوسفند و قرباني مي پردازند.
الف: در آيين اقرار ب: در آيين اخلاق ج- در آيين مصاحب د- در آيين ابدال
6- ايشان با تأثير پذيري از آيين و دين مسيحيت قائل به تثليث( الله، محمد و علي) شده اند. مانند مسيحيان بر سر سفره خود عشاي رباني به جاي مي آورند و شراب با نان و پنير بر سر سفره خود حاضر مي کنند. پيش شيخ خود اعتراف به گناهان کرده و طلب آمرزش از او مي کنند.(27)
7- نوشيدن شراب براي ايشان جايز مي باشد.
8- زنان ايشان حجاب اسلامي ندارند.
9- اعتقادات فضل ا... حروفي را محترم مي دانند.

5- قزلباش
قزلباش يکي ديگر از فرق و طريقتهاي علوي در ترکيه مي باشد. در ترکيه بعضا به علويان و بکتاشها نيز قزلباش گفته مي شده است. لفظ قزلباش امروزه به عنوان يک سنبل بوده اما در گذشته يک لفظ منفي بوده و براي تحقير براي ايشان به کار برده مي شده است.(28)

اعتقادات قزلباشها

1- ايشان دوازده امامي بوده و احترام به حضرت علي (عليه السلام) و عشق بيش از حد به ايشان را مي توان از مشترکات قزلباشها با بکتاشها دانست.
2- ايشان با توجه ويژه به کربلا در ماه محرم نيز به عزاداري مي پردازند.
3- قائل به وحدانيت خداوند متعال هستند.
4- پيامبر اکرم را آخرين فرستاده خداوند مي دانند.
5- امامت بلا فصل حضرت علي (عليه السلام) و فرزندان ايشان را از اصول اعتقادي خود مي دانند.
6- تولي و تبري نسبت به دوستان و دشمنان اهل بيت را در رأس امور خود قرار داده اند.
7- ايشان کساني که از نسل قزلباش نباشند را در طريقت خود راه نمي دهند.
شهرهاي ارزنجان، ارزروم، سيواسي، اسکي شهر، بالکسير، ازمير، مالاتيا، آنتاليا و چر دم از مراکز حضور ايشان مي باشد.(29)

هـ- قدريه

فرقه قدريه در ابتداي قرن دوازده هجري توسط يک صوفي ايراني به نام عبدالقاهر گيلاني پايه گذاري شد. اشرف اغلو مؤسس طريقت اشرفيه آنرا به آناتولي برده و شخصي به نام اسماعيل روسي که از بنيانگذاران فرقه اسماعيليه در آناتولي بود، اين فرقه قدريه را گسترش داد.(30)

اعتقادات قدريه:

1- ايشان نعمات اين دنيا را حجابي ميان انسان و خداوند متعال مي دانند.
2- اين فرقه با انجام رياضتهاي دوره اي، يک زندگي زاهدانه دارند.
3- ايشان قائلند که هر انسان بايد اولا با انجام بندگي خداوند بنده خوبي براي او باشد. ثانيا رضايت خداوند را در اولويت برنامه خود قرار دهد و ثالثا راضي به قدر الهي باشد.
4- ايشان اعتقاد دارند که انجام واجبات و سنت پيامبر اکرم لازم بوده و مقيد به انجام نوافل مي باشند.
5- ايشان از لحاظ شجره و نسب، خود را به حضرت علي (عليه السلام) منسوب مي دانند.
6- ايشان ذکر خدا را بسيار مهم مي دانند و به صورت دسته جمعي مشغول گفتن ذکر «ياهو» شده و با بستن چشمان خود سر خود را به راست و چپ حرکت مي دهند.
امروز اين فرقه مثل گذشته رونق و رواج نداشته و بسيار محدود شده اند.(31)

و- باطنيه

اين فرقه قائل به اين موضوع هستند که همه چيز ظاهر و باطني دارد. ايشان ظاهر آيات قرآن و احاديث ائمه معصومين را درست ندانسته و تمامي آيات و احاديث را تاويل مي نمايند و به باطن آن نظر مي کنند.
ايشان با اعتقاد به اين نکته که به علت مکتوم بودن تمام معاني، همه اشخاص قادر به فهم نيستند و لذا نياز به امام يا معلم که باطن را روشن نمايد لازم مي باشد.
باطنيه به طور خاص اطلاق بر اسماعيليه مي شود اما قرامطه و خرم دینیه نيز از ايشان محسوب مي گردند.(32)

اعتقادات باطنيه

1- باطنيه قائلند که هيچ يک از تکاليف ظاهري بر خلق واجب نيست.
2- ايشان معجزات را رد مي کنند و وحي آوردن فرشتگان از آسمان را درست نمي دانند.
3- اين افراد قائلند که فرشتگان الهي همان داعيان فرقه ايشان هستند.
4- ايشان دشمنان خود را نيز شيطان و ابليس بيان شده در منابع مختلف دينی مي دانند.

ز- حروفيه

حروفيه به اهل حق يا اهل الحقيقه نيز ناميده مي شوند. مؤسس فرقه حروفيه فضل الله نعيمي تبريزي استرآبادي بوده است. وي همه حروف را مقدس دانسته و قائل بوده که در هر حرفي رازي نهفته است.
ايشان قائلند که حروف به صورتهاي زيبا متجلي مي باشند و زیبارويان را شايسته عشقبازي مي دانند.(33)

اعتقادات حروفيه

1- کليه اصول اعتقادي ايشان در کتاب محرمنامه در سال 821 هـ ثبت شده است.
2- ايشان قائلند خداوند متعال در شخص انسان متجلي مي شود.
3- ايشان پيامبر اکرم را آخرين پيامبر الهي دانسته و پس از ايشان اعتقاد به امامت و وصایت حضرت علي (عليه السلام) تا امام حسن عسگري (عليهم السلام) بوده و فضل ا... استرآبادي را خاتم اولياء و آخرين مظاهر مي دانند.
فضل الله استرآبادي خود را سرآغاز دوره جديد و مظهر الوهيت مي دانست.
برخلاف بقيه اصناف و دراويش، اين فرقه هيچ ذکر و وردي ندارد.
آثار مکتوب اين فرقه عبارتند از:
1- محرمنامه، 2- نومنامه، 3- جاويدنامه، 4- آخرت نامه(34)

ح- علي اللهيان

پيروان اين فرقه به حضرت علي (عليه السلام) صفت خدايي اطلاق مي کنند. ايشان معتقدند که خداوند در حضرت علي (عليه السلام) حلول کرده و با وي متحد گرديده است.(35)

ط- حيدريه:

ايشان اعتقاد دارند که با دوری از زندگي مادي مي بايستي فقط با عبادت کردن به خداوند متعال عشق و علاقه ورزيد. (36)

ي- قلندريه:

ايشان با وابستگي شديد به حضرت علي (عليه السلام) قائلند که صورت انسان اصل و ذات خدايي دارد. خطوط صورت انسان نشان از صفات الهي بوده و بايد با پاک کردن تمام صفات الهي از صورت خود به شکل ذات الهي در آمد.
بيشتر مبلغين فرقه قلندريه درويشان مي باشند. اين فرقه در کشورهاي عراق، سوريه، مصر، هند، ايران و آسياي مرکزي و آناتولي فعاليت دارند.

ک- یسوي

اين فرقه  ابتدا در ترکمنستان بوجود آمده و سپس به آناتولي راه پيدا کرد. پيروان اين فرقه با قبول اعتقادات تصوف آنها را تعبير و تفسير مي نمايند. ايشان اعتقادات خود را بر چهار قانون زمان، مکان، اخوان، و سلطان متکي مي دانند. (37)

ل- آهي

اين فرقه با قدمت بيش از بکتاشيه يک طريقت صنفي معرفي شده است. اساس اعتقادات ايشان مسائل زراعي معرفي شده است. ايشان قائلند که بايد رفتار خوب داشته و با عشق و علاقه به حضرت علي (عليه السلام) زندگي کرد.(38)
عوامل مخالفت حکام و علماي اهل تسنن با شيعيان:
با توجه به انحرافات بيان شده در اعتقادات فرق منشعب شده از علويان و شيعيان اما با مراجعه به منابع تاريخي مشخص مي شود که علماي سني و حکام دولتهاي مختلف درترکيه باز نسبت به اين فرق نيز حساسيتي خاص داشته و با بد گماني ويژه اي بارها و بارها آنها را محکوم کرده اند. با کمي دقت و بررسي بيشتر مي توان عوامل زير را، عامل اصلي بدگماني و حساسيت علما سني و حکام دولتهاي موجود نسبت به شيعيان، علويان و فرق منشعب شده از ايشان بيان کرد:
1- وابستگي شديد شيعيان ، علويان و فرق منشعب از ايشان به حضرت علي (عليه السلام)، و خانواده ايشان و اعتقاد به خلافت بلافصل حضرت علي و فرزندانشان پس از پيامبر اکرم، به عنوان وجه مشترک کليه اين فرق بيان شده است.
2- مخالفت علماي اهل تسنن با تقديس اولياء و يا اماکن مقدسه به عنوان مصاديق بت پرستي.
3- اشتراک عنصر تشيع اعتقادي در کليه فرق و سازمانهاي مختلف به صورت قوي.
4- شورشهاي بسيار توسط رهبران و مديران همين فرق در عصر سلجوقيان، عثمانيان با نام آرمانهاي مذهبي که باعث بر هم خوردن نظم عمومي و خطرهاي بنيادي براي دولتهاي مرکزي شده بود.
5- بوجود آمدن انجمنهاي مختلف از جمله انجمن بزرگ اخوت ترک از بين همين فرق و مذاهب شيعي علوي.(39) علل فوق را مي توان مهمترين عوامل در عدم اجازه فعاليت به شيعيان، علويان و يا حتي فرق انحرافي منشعب شده از ميان آن بيان نمود. حکام سني مذهب ترکيه به جهت حفظ حکومت خود به کمک علما سنی مذهب هيچگاه اجازه فاليت رسمي به اين مذاهب نداده و دائما آنها را تحت فشار و سختي قرار دادند.

کلام آخر

با بررسي منابع مختلف تاريخي و شناخت موقعيت ويژه سرزمين آناتولي مي توان چنين بيان کرد که وضعيت سياسي، اجتماعي، مذهبي کشور ترکيه در زمان حال ناشي از علل وعوامل مختلفي مي باشد که بعضي ريشه در گذشته اين کشور و بعضي به موقعيت ويژه فعلي اين کشور ارتباط دارد.
در اين مجال و در بررسي علل رشد مذهب تسنن در اين کشور و عدم رشد مذهب تشيع در اين سرزمين مي توان به حضور بزرگترين امپراتوري اسلامي در اين منطقه که قريب به هفتصد سال در اين سرزمين حکومت کرده اشاره نمود. همچنين برنامه ها و سياست حکومت عثماني در برخورد با همسايه مقتدر خود يعني صفويان شيعه مذهب، و سياستهاي سرکوب گرانه حکومت عثماني نسبت به شيعيان ساکن در سرزمين آناتولي، عامل اصلي عدم رشد و عدم ظهور و بروز اين مذهب در اين سرزمين بوده است. شدت عمل حکومت عثماني به گونه اي بوده است که شيعيان مجبور به پنهاه بردن به جنگلها و کوهستانها جهت حفظ جان خود بوده اند. گذشت زمان همراه با دوري شيعيان از صحنه اجتماع باعث عدم رشد و پيشرفت و قرار گرفتن در يک فقر فرهنگي و علمي شديد شد. به گونه اي که فرقه هاي انحرافي و طريقتهاي مختلف از بين شيعيان اين سرزمين منشعب گرديد. اين فرق ناشي از عملکرد عوامانه ي اين افراد و دوري ايشان از عالمان و منابع علمي مذهب شيعه در آن سالهاي سخت در حکومت عثماني بوده است.
در پايان با توجه به اتفاقات چند سال گذشته اين کشور، همچنين تغييرات موجود در خاورميانه مي توان اميدوار بود که نويد پاره اي تحولات مثبت جهت رشد فعاليتهاي مذهبي در آينده اين کشور قابل پيش بيني خواهد بود.
پايان

پی نوشت ها:

1- محمودرضا، برازشي، ترکيه، انتشارات آفتاب هشتم، مشهد، 1385، ص، 10.
2- همان، ص10.
3- همان، ص13.
4- همان، ص19.
5- ويليام، اسپنسر، ترجمه علي اصغر بهرامي، سرزمين و مردم ترکيه، نشر کتاب، تهران، 1342، ص 34.
6- پيشين، ص20.
7- صابر، قاسمي، ترکيه، انتشارات وزارت امورخارجه، تهران، 1374، ص3.
8- محمودرضا، برازشي، ترکيه، انتشارات آفتاب هشتم، مشهد، 1385، ص، 43.
9- همان.
10- صابر، قاسمي، ترکيه، انتشارات وزارت امورخارجه، تهران، 1374، ص26.
11- پيشين، ص44.
12- همان.
13- همان.
14- همان.
15- اسماعيل احمد، ياقي، دولت عثماني از اقتدار تا انحلال، ترجمه رسول جعفريان، پژوهشکده حوزه دانشگاه، قم 79، ص 193.
16- صابر، قاسمي، ترکيه، انتشارات وزارت امورخارجه، تهران، 1374، ص230.
17- عليرضا، نامور حقيقي، پژوهش پيرامون روند تحولات اسلام گرائي در ترکيه، مرکز مطالعات و تحقيقات فرهنگي بين الملل، تهران، 1372، ص 6.
18- پيشين، ص27.
19- صادق، داوري دولت آبادي، موج انتظار، طليعه نور، قم، 1379، ص 63.
20- شادان، پروند، زمينه شناخت جامعه و فرهنگ ترکيه، مرکز مطالعات و تحقيقات فرهنگي بين الملل، تهران، 1372، ص 79.
21- همان.
22- همان، ص80.
23- همان، ص81.
24- همان.
25- همان، ص84.
26- همان، ص85.
27- احمد، صدر حاج سيد جوادي، دائرةالمعارف تشيع، نشر شهيد محبي، ج6، 1386، ص 389.
28- پيشين، ص86.
29- همان، ص87.
30- همان.
31- همان، ص88.
32- احمد، صدر حاج سيد جوادي، دائرةالمعارف تشيع، نشر شهيد محبي، ج3، 1386، ص 50.
33- همان، ج6، ص243.
34- همان، ص245.
35- بهشادان، پرونده، زمينه شناخت جامعه و فرهنگ ترکيه، مرکز مطالعات و تحقيقات فرهنگي بين الملل، تهران، 1372، ص 88.
36- پيشين، ج6، ص599.
37- پيشين، ص89.
38- همان.
39- برنارد، لوشيس، استانبول و تمدن امپراتوري عثماني، ترجمه ماه ملک بهار، علمي فرهنگي، تهران، 1365، ص 223.

کتابنامه:
1- اسپنسر، ويليام، ترجمه علي اصغر بهرامي، سرزمين و مردم ترکيه، نشر کتاب تهران، 1342.
2- برازشي، محمودرضا، ترکيه، انتشارات آفتاب هشتم، مشهد، 1385.
3- پروند، شادان، زمينه شناخت جامعه و فرهنگ ترکيه، مرکز مطالعات و تحقيقات فرهنگي بين المللي، تهران، 1373.
4- داوري دولت آبادي، صادق، موج انتظار، طليعه نور، قم1379.
5- صدر حاج سيد جوادي، احمد، دائرةالمعارف تشيع، نشر شهير محبي، تهران، 1386.
6- قاسمي، صابر، ترکيه، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1374.
7- لوئيس، برنارد، استانبول و تمدن امپراتوري عثماني، ترجمه ماه ملک بهار، علمي فرهنگي، تهران، 1365.
8- نامور حقيقي، عليرضا، پژوهش پيرامون روند تحولات اسلام گرايي در ترکيه، مرکز مطالعات و تحقيقات فرهنگي بين الملل، تهران، 1372.
9- ياقي، اسماعيل احمد، دولت عثماني از اقتدار تا انحلال، ترجمه رسول جعفريان، پژوهشکده حوزه و دانشگاه قم، 1379.



نسخه چاپی