1 آذر 1387 / 22 ذیقعده 1429 / 21 نوامبر 2008
1 آذر 1387 / 22 ذیقعده 1429 / 21 نوامبر 2008
1 آذر 1387 / 22 ذیقعده 1429 / 21 نوامبر 2008

1) اول آذرماه سال1375هجري شمسي: استاد عَبدُ السَّلام فيزيكدان مسلمان و عالم برجسته پاكستاني بدرود حيات گفت. استاد عبدالسّلام علاوه برتدريس فيزيك نظري دركالج سلطنتي لندن، مديريت مركزبين المللي فيزيك نظري درتريسْت ايتاليا را نيز به عهده داشت. اين استاد عالم و مسلمان درسازمان ملل متحد نيز درسمتهاي مختلف انجام وظيفه كرده است. استاد عبدالسّلام طي 4دهه 20جايزه بين المللي دريافت كرد كه مهمترين آنها«جابزه نوبل دررشته فيزيك» بشمار مي رود كه به اتفاق دو تن ديگر از دانشمندان آمريكايي آن را دريافت كرد.
2) رحلت عالم فرزانه آيت‏اللَّه "ميرزا حبيب اللَّه مدرس عسكري اشتهاردي" (1332 ش): آيت‏اللَّه ميرزا حبيب اللَّه عسكري اشتهاردي در حدود سال 1271 ش (1310 ق) در اشتهارد به دنيا آمد و دروس مقدمات را در زادگاه خود سپري كرد. وي سپس براي ادامه تحصيل راهي نجف شد و پس از اتمام سطوح، از درس خارج دو استاد بزرگ حوزه نجف: سيد ابوالحسن اصفهاني و شيخ الشريعه اصفهاني بهره‏اي وافر برد. آيت‏اللَّه اشتهاردي در سي سالگي، پس از اخذ اجازات اجتهاد، بنا به خواست آيت‏اللَّه سيد ابوالحسن اصفهاني، راهي حوزه سامرا گرديد و به تدريس سطوح عالي و درس خارج مشغول شد به طوري كه در سامرا به عنوان يكي از مدرسان عالي مقام حوزه شهرت يافت. وي بيش از سي سال در اين حوزه به درس و بحث اشتغال داشت و شاگردان برجسته‏اي نظير حضرات آيات: سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، سيد علي شاهرودي، سيد عبدالرضا شهرستاني و علامه سيد مرتضي عسكري و... پرورش داد. اين عالم وارسته، علي رغم داشتن مقام علمي والا و امكان جهت عزيمت به نجف و به دست گرفتن موقعيت مرجعيت، در سامرا باقي ماند و به اين حوزه، رونق بخشيد. آيت‏اللَّه اشتهاردي در سال‏هاي آخر حيات تصميم گرفت تا ساكن قم شود، هرچند كه در اين ميان به اشتهارد نيز مسافرت مي‏كرد. سرانجام اين عالم بزرگوار پس از مدتي سكونت در قم و پس از مدتي بيماري، در اول آذر 1332 ش برابر با 24 ربيع الثاني 1373 ق در 62 سالگي دار فاني را وداع گفت وپس از تشييع با شكوه و حضور علمايي نظير آيات عظام: سيدحسين بروجردي و سيدمحمدرضا گلپايگاني و امام خميني(ره) و اقامه نماز توسط آيت‏اللَّه بروجردي، در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.
3) حمله‏ي "سلطان محمودغزنوي" به سيستان و انقراض سلسله‏ي‏صفاريان(389ق)
1 آذر 1387 / 22 ذیقعده 1429 / 21 نوامبر 2008 4) تولد "خواجه نظام الملك" وزير دانشمند سلجوقي(408 ق) : خواجه نظام الملك، دانشمند و از شخصيت‏هاي مهم سياسي - فرهنگي قرن پنجم هجري است كه در طوس به دنيا آمد. او از جمله دانشمنداني است كه تاثير بسيار زيادي بر تحولات سياسي و فرهنگي عصر خويش گذاشت. خواجه در دربار سلسله‏ي سلجوقيان به وزارت منصوب شد و در طي سي سال وزارت خود،در حل و فصل امور مملكتي تلاش بسياري كرد و بسياري از پيشرفت‏هاي ايران در زمان سلجوقيان، مديون كارداني و لياقت او بود.از اقدامات مهم خواجه نظام الملك، تاسيس مدارس متعددي در شهرهاي مهم بود كه به نظاميه معروف شدند. خواجه از نويسندگان چيره‏دست ادب فارسي نيز به شمار مي‏رود. او تجربه‏ي ساليان دراز وزارت خويش را دركتابي به نام سياست نامه گردآوري كرده است.

5) وفات عارف عالم "ملا محمدعلي نوري اصفهاني" (1253 ق) : ملامحمد علي نوري اصفهاني، عارف و عالم در نور متولد شد. او در موطن خود در انزوا و تفكر زندگي مي‏كرد و بر حَسب علاقه، به سير آفاق و انفس پرداخت. بعدها به هندوستان سفر كرده و در بازگشت به علت تلاطم دريا تمامي كتب و يادداشت‏هايش را از دست داد. ملاي نوري از عرفاي قرن 13 بشمار مي‏رود كه در سال 1253 در اصفهان وفات يافت. حاشيه بر شرح لمعه و حاشيه بر مثنوي مولوي از آثار اوست.
6) 21نوامبرسال1806ميلادي: فرمان تاريخي معروف به«فرمان برلين» ازطرف ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه صادرشد. به موجب اين فرمان كليه كشورهاي اروپايي تحت نفوذ فرانسه ازهرگونه تجارت با انگلستان منع شدند. اين اقدام ناپلئون واكنشي درمقابل محاصره دريايي بود كه ازماه مه همان سال انگلستان عليه فرانسه آغازكرده بود.
7) 21نوامبرسال1783ميلادي: براي نخستين بار درتاريخ تلاش بشر براي پرواز به فضا يك بالون به آسمان فرستاده شد. بااين بالون دو تن ازجلمه يك فيزيكدان فرانسوي بنام«دو روزيه» به آسمان پروازه كرند. دوروزيه ازدوران تحصيل درانديشه ايجاد وسيله اي براي صعود به آسمان بود و سرانجام زماني كه برادران «مونگو لفيه» اولين بالون را ساختند او نيز با ساخت بالوني دراين روز پرواز كرد و راه فضا را گشود. گفتني است اين فيزيكدان درجريان يك پرواز تحقيقاتي برفراز درياي «مانش» سقوط كرده و ناپديد شد.
1 آذر 1387 / 22 ذیقعده 1429 / 21 نوامبر 2008 8) تولد "فرانسوا وُلْتِرْ" شاعر، نويسنده و فيلسوف شهير فرانسوي (1694م) : فرانسوا ماري آروئه معروف به ولتر، اديب و فيلسوف معروف فرانسوي، در 21 نوامبر 1694م در پاريس به دنيا آمد. وي در محيطي تحصيلات خود را ادامه داد كه آزادي انديشه تا قعر لذات جسماني مجاز شمرده مي‏شد. با اين حال وي ذوق ادبي خود را در سرودن هجوياتي عليه برخي مقامات حكومت به كار گرفت و به همين علت به زندان افتاد. هرچند ولتر پس از يازده ماه زندان بر اثر كوشش دوستانش آزاد شد ولي در استحكام و مقاومت روحي وي خللي ايجاد نگرديد و باز كار را شروع كرد و در نتيجه براي بار دوم به زندان افتاد. اما آزادي وي از زندان برابر با تبعيد او از فرانسه گرديد و ولتر راهي انگلستان شد. او سالياني در انگلستان اقامت گزيد و پس از مطالعه و آشنايى با برخي متفكران آن سامان، در گوشه‏اي به انتشار آثار خود پرداخت. ولتر در آثار خود، انسان را به تامل و ترديد و سنجش مي‏كشاند. خرافات و موهومات را خوار مي‏شمرد و واعظان ياوه‏گو و متشرّعان نادرست را به بادِ مسخره مي‏گيرد. او ظلم و قساوت و تبعيض را رذيلت مي‏دانست و حكومت جور و اجحاف را، منشأ مفاسد اخلاقي مي‏شمرد. ولتر با زبردستي و ظرافت تمام توانسته است با گرداندن كلام از صورتي به صورت ديگر، طنزآميزترين تاثير را به نوشته‏هاي خود بدهد. تعبيرهاي وي هميشه شيرين و ماهرانه و بي‏تكلف است. به همان اندازه كه اثر قلمش نوربخش است، طنزهايش ويرانگر مي‏باشند. هم‏چنين ايجاز و وضوح، خصوصيتي است كه در همه نوشته‏هاي او وجود دارد. ولتر در سال 1755م ساكن ژنو شد و از آن زمان به بعد، خانه او، كانون علم و ادب اروپا گرديد. از ولتر آثار متعددي برجاي مانده كه فرهنگ فلسفي، تاريخ پتر كبير، ساده دل، ژول سزار و مكاتبات شامل هجده‏هزار نامه از آن جمله است. با اين حال، آثار فلسفي ولتر شهرت بيشتري داشت كه انديشه‏هاي او را در مدت عمر دراز نمايان مي‏ساخت، از خوش‏بيني دوره جواني تا بدبيني سال‏هاي بعد. مذهب واقعي او تقوايى بود آميخته با وجدان و بر اساس اغماض مذهبي. وي به امور ماوراءالطبيعه، جز به قدرت الهي به چيزي عقيده نداشت و مذهب كاتوليك را سدي براي تجلي روح بشر مي‏پنداشت. ولتر كه به آزادي انديشه و بيان و اصول حقوق انساني پاي‏بند بود، مصلح و پيشواي جامعه و يكي از اركاني معرفي شد كه جامعه را براي انقلاب فرانسه كه يازده سال پس از مرگش به وقوع پيوست، آماده كرد. شيوه انشاء ولتر ممتاز بود. هيچ كس روشن‏تر، زيباتر و صحيح‏تر از وي به زبان فرانسوي ننوشته است و نه تنها در نثر، بلكه در شعر نيز از ظرافت طبع برخوردار بود، هم‏چنين به عنوان تراژدي‏نويس بزرگ زمان شهرت داشت. ولتر به طور شگفت‏انگيزي داراي تناقص اخلاقي بود، خودپسند، تند مزاج، كينه‏ور، جاه‏طلب و در عين حالْ، جوانمرد و مدافع پرشور ستم‏ديدگان و داراي خصلت انساني. از قدرتي عجيب در كار برخوردار بود، چنان‏كه در 83 سالگي هنوز از نظر فكري فعال مانده بود. ولتر از بيست سالگي به شهرت رسيد و اين شهرت و محبوبيت را تا دم مرگ حفظ كرد. فرانسوا ولتر سرانجام در 30 مه 1778م به علت خستگي و كار زياد در هشتاد و چهار سالگي درگذشت. او معتقد بود كه بهترين كشور، كشوري است كه در آن فقط قانون حكومت كند، گرچه تصور مي‏كرد چنين كشوري وجود ندارد. هم‏چنين اين جمله از اوست. "اگر خدا نباشد بايد آن را اختراع كرد".
9) تشكيل حزب فالانژ لبنان توسط "پير جُميِّل" سياست‏مدار لبناني (1936م): فالانْژْ نام حزبي است كه ابتدا در سال 1933م در اسپانيا تأسيس شد و همانند فاشيسم بر قدرت و حاكميت دولت تكيه مي‏كند. سه سال پس از تأسيس حزب فالانژ اسپانيا، پيِر جُميِّل، سياست‏مدار لبناني، پس از سفر به آلمان نازي و فراگرفتن اصول و شيوه نازيسم، حزب كتائب يا فالانْژْ لبنان را در 21 نوامبر 1936م با همكاري برخي از دوستانش تأسيس كرد. هدف اصلي اين حزب ايجاد حس مسئوليت ملي و نظم جوانان بود كه با شعار خدا، ميهن، خانواده و پيام "اولْ لبنان" وارد صحنه سياسي شد و با طرح شعارهاي ناسيوناليستي به سرعت توانست به جذب نيروهاي واقع‏گرا اقدام نمايد. حزب فالانژ لبنان از سويى با پان‏عربيسم مخالفت مي‏كرد و از سوي ديگر به همكاري اقتصادي با كشورهاي عربي تاكيد داشت، اما هدف طبيعي اين حزب مانند ساير احزاب، كسب قدرت و تسلط بر سرنوشت سياسي - اقتصادي لبنان بود. در مسير تاريخي حضور اين حزب در صحنه سياسي لبنان مي‏توان به مواردي از قبيل مبارزه جهت استقلال لبنان، حضور در سنديكاها و نفوذ در مراكز اقتصادي، مخالفت با سياست‏هاي پان‏عربيسمي و مشاركت در دولت اشاره نمود. اما آنچه حزب فالانژ در عرصه نظامي انجام داد مسئله جنگ داخلي لبنان در سال 1975م بود كه نه تنها در آغاز و شكل‏گيري آن نقش موثري داشت بلكه در جريان آن، صدها نفر از مسلمانان را قرباني عمليات كينه توزانه خود نمود، به ويژه آن كه اين حزب داراي يك بازوي نظامي بود كه از شبه نظاميان مجهز به سلاح‏هاي سبك و سنگين و پليس و نيز شبه نظاميان آماده براي عمليات تشكيل مي‏گرديد. جنايات بي‏شمار فالانژها بعد از جنگ داخلي لبنان ابعاد تازه‏اي يافت و آنان با گسترش فعاليت‏ها و تحركات سياسي و نظامي خود توانستند چهره‏اي خشن و وحشيانه و غير بشري از خود به نمايش گذارند. عملكرد حزب فالانژ لبنان بدون ترديد نه تنها در خدمت لبنان و مردم آن نبود بلكه به عنوان بازوي نظامي رژيم صهيونيستي در لبنان عمل مي‏كرد كه دخالت مستقيم آنان در ربودن چهار ديپلمات ايراني در تابستان 1982م از آن جمله است.
1 آذر 1387 / 22 ذیقعده 1429 / 21 نوامبر 2008 10) روز جهانی تلویزیون: مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1996، بيست و يك نوامبر را به عنوان روز جهاني تلويزيون تعيين كرد. سازمان ملل متحد، هدف از اين اقدام را ترغيب ملل به تبادل برنامه هاي تلويزيوني به ويژه برنامه هايي اعلام کرد که براي گسترش صلح، توسعه اجتماعي و اقتصادي و تقويت مسائل فرهنگي جامعه ساخته مي شود.




11) امضاي قرارداد "دِيتون" و صلح بوسني هرزگوين با صرب‏ها (1995م): بعد از فروپاشي نظام سياسي در يوگسلاوي در سال 1991م، جنگ داخلي در اين منطقه آغاز شد. در واقع، مخالفت صرب‏هاي ساكن در منطقه بوسني و هرزگوين با استقلال اين كشور و تمايل به تشكيل جمهوري صرب بوسني باعث شد تا اختلافات موجود، شكلي تازه به خود گيرد. از ژانويه 1993م با ترور معاون نخست‏وزير اين كشور توسط صرب‏ها، جنگ بين صرب‏ها و بوسنيايى‏ها شعله‏ور گرديد و به دنبال آن تصفيه قومي و كشتار و خون‏ريزي آغاز شد. دامنه اين فجايع حتي به روستاها كشيده شد. با اين حال از سوي مجامع بين‏المللي اقدامي عملي جهت پيش‏گيري از گسترش آن صورت نگرفت. سرانجام اعتراضات برخي دول اسلامي و افكار عمومي باعث شد تا صرب‏ها به نوعي تحت فشار قرار گيرند. در همين راستا در 21 نوامبر 1995م پيمان صلح بوسني موسوم به پيمان دِيتون در محلي به همين نام در امريكا به امضاي رهبران مسلمانان، صرب‏ها و كروات‏هاي بوسني يعني سه نژاد ساكن در كشور بوسني و هرزگوين رسيد. تنها دست‏آورد اين پيمان براي مسلمانان، پايان يافتن قتل عام وحشيانه آنان توسط صرب‏ها بود كه تا آن زمان، 250 هزار كشته بر جاي گذاشته بود. اما صرب‏ها و كروات‏ها از پيمان دِيتون امتيازات سياسي خوبي به دست آوردند. بر اساس قرارداد دِيتون، با وجود اكثريت نسبي مسلمانان بوسني، اين جمهوري به دو بخش فدراسيون مسلمان - كروات و جمهوري صرب بوسني (صربسكا) تقسيم شد. بر اين اساس، دولت مركزي بوسني، متشكل از يك شوراي سه نفره رياست جمهوري از رهبران سه نژاد ساكن در بوسني است، اما مسايل مربوط به بازگشت يك ميليون و دويست هزار مسلمان آواره بوسنيايي به خانه هايشان و ساير تعارض‏هاي موجود در پيمان دِيتون، مشكلات فراواني را پيش‏روي اين دولت نهاد.


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


نسخه چاپی