مقایسه حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) و دموکراسی رادیکال
مقایسه حکومت جهانی حضرت مهد ی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)و دموکراسی رادیکال
 

نویسنده: نرجس هاشمی میاندشتی

چکیده

جامعه شناسی سیاسی معاصر متفاوت از سنت جامعه شناسی سیاسی حول سیاست فرهنگی و نه سیاست دولت ملی شکل گرفته است. جامعه شناسی سیاسی معاصر نگاهش به سیاست به مثابه پدیده ای است که در تمامی تجربه های اجتماعی حضور دارد. تعریف دموکراسی در بستر جامعه شناسی سیاسی معاصر متفاوت از سنت دموکراسی لیبرال در بردارنده سیاست فرهنگی و سیاست گسست ها و تفاوت ها است. در این مقاله سعی بر آن است که دیدگاه معاصر دموکراسی را با حکومت جهانی مهدی (عج) مقایسه کند و در این راستا از میان نظریات موجود معاصر، دموکراسی رادیکال موفه و لاکلائو انتخاب شده است

مقدمه:

تام باتامور از دو سنت در جامعه شناسی سیاسی سخن می گوید که دو برداشت متفاوت نسبت به دموکراسی دارند. سنت اول به وسیله دوتوکویل ارائه شد و توسط وبر و شومپیوتر در قرن بیستم ادامه پیدا کرد. در این دیدگاه دموکراسی از منظر رضایت مردمی و رفاه جامعه خوب تلقی می شود واز منظر نابودی فرایند آزادی فردی و استبداد اکثریت نکوهش می شود.در این دیدگاه سیاست متغیری مستقل محسوب می شود . به نظر وبر علت عدم موفقیت کامل دموکراسی لیبرال به فرایند اجتناب ناپذیر بوروکراسی دولت و عدم عقلانیت مردم بر می گردد. سنت دوم، سنت مارکسیستی است .به نظر مارکس دموکراسی محصول طبقه بورژوا است و دموکراسی حکومتی محدود و ناقص می باشد و در مقابل کمونیسم حکومتی کامل و نامحدود است. در این دیدگاه سیاست عاملی مستقل محسوب نمی شود و دولت ابزار طبقه مسلط است. هر چند که این یک روایت از افکار مارکس است
هیچ کدام از دو سنت وبری و مارکسیستی به بررسی شرایط ناپایدار و گسست های اساسی نمی پردازند. جامعه شناسی سیاسی جدید به این مسئله که در سنت جامعه شناسی سیاسی نبود می پردازد و دموکراسی در این عرصه متکثر و گسسته تر می شود. مبارزات دموکراتیک در عرصه جامعه شناسی سیاسی معاصر حداقل به سه مفهوم از عرصه سیاست دولت ملی متمایز است: اول این که با مبارزات دموکراتیک همان قدر که باعث سیاست گذاری و تصویب قوانین می شود در تغییر روش ها و کردار در جامعه مدنی نیر در گیر است . همان قدر که به نفوذ روی سیاست های دولتی می پردازد، به عرصه جامعه مدنی نیز می اندیشد. دوم این که آنها به تعریف مجدد اختیارات دولتی می پردازند و سوم این که دموکراسی در سطح دولت – ملی توسط فرایندهای جهانی شدن زیر سوال رفته است.(نش ،1384: 261)
دموکراسی در عرصه جامعه شناسی سیاسی جدید تنها سیاست دولت ملی را مد نظر قرار نداده و به سیاست فرهنگی و تمام تجربیات اجتماعی می پردازد.

دموکراسی رادیکال:

لاکلائو و موفه به دموکراسی از رویکرد مدرن دارند اما شیوه برداشت آنها از دموکراسی پسامدرن است .آن ها دموکراسی را در به حوزه گفتمانی می کشاندند .نظریه گفتمان ابتدا در زبان شناسی متولد شد .دوسوسور گفتمان را به مثابه زبان می پنداشت که بزرگ تر از جمله بود .به نظر او زبان نظامی از نشانه ها بود که نیازی به ارجاع بیرونی نداشت .دوسوسور پیوند دال و مدلول را در هر زبانی به واسطه گری نشانه می دانست. زبان شناسان بعدی بافت را نیز وارد گفتمان کردند.
فوکو گفتمان را کل حوزه اجتماعی بسط داد . به نظر فوکو مجوعه ی از چند حکم یک صورت بندی گفتمانی را می سازند و وقتی مجموعه ای از احکام متعلق به صورت بندی گفتمانی مشترکی باشند، گفتمان نامیده می شودند. لاکلائو و موفه با به کارگیری نظریات فوکو، دوسوسور، دریدا، بارت، لاکان، گرامشی و آلتوسر نظریه گفتمان خود را شکل دادند .به نظر آن ها مجموعه ای از نشانه ها یک مفصل بندی گفتمان را پدید می آورند با مفصل بندی است که مجموعه ای از نشانه ها با هم پیوند می یابند و یک نظام معنایی شکل می دهند . لاکلائو و موفه به تاسی از دریدا و متفاوت از نگاه دوسوسور رابطه دال و مدلول را رابطه ای ثابت نیست بلکه ما در جهان مان با دال ها سر وکار داریم و مدلول ها نامشخص اند. لاکلائو و موفه معتقدند همه نشانه های مفصل بندی شده در یک گفتمان از اهمیت برابری برخوردار نیستند و مهم تری نشانه ها دال مرکزی را می سازند.هژمونی یک گفتمان مبتنی بر انسجام معنایی دال های دیگر حول دال مرکزی است.
در دموکراسی لیبرال لاکلائو و موفه از فراروایت های مدرن چون آزادی، برابری خبری نیست. آزادی و برابری نشانه های هستند و مانند همه نشانه ها هیچ مرجع خارجی و قطی ندارند .به نظر آنها برای ایجاد یک جامعه سیاسی مساوات گرا و دموکراتیک نیاز به رادیکال شدن دموکراسی لیبرال است. در دموکراسی رادیکال جامعه حول اصول جهان شمول برابری و آزادی قرار گرفته است اما این اصول نظم و هم گونی ایجاد نمی کنند، چرا که تفاسیر مختلفی از این نشانه ها وجود دارد.
در ایستار لاکلائو و موفه واقعیت اجتماعی به گونه ای گفتمانی ساخته شده است. هیچ چیزی خارج از تفسیر وجود ندارد و پیشنهاد می کنند که یک نظریه مناسب دموکراتی باید این مسئله را در نظر گیرد.
از دیگر مشخصه های دموکراسی رادیکال لاکلائو و موفه این است که دموکراسی رادیکال به جای تفاهم و کنش ارتباطی هابرماس از منازعه و هژمونی[1] سخن می گوید." یک هژمونی دموکراتیک رادیکال هنگامی حاصل می شود که یک برنامه صاحب صلاحیت در چندین حوزه مباحثه ی عمومی برتری کسب نماید و در عین حال گرو های دیگری را که مؤثر باقی مانده اند از طریق ایجاد شرایط بیان مخالفت شان و انجام وعده های ضروری در بعضی از این حوزه ها ،نظیر رسانه های خبری، قوه ی قضائیه ،و نظام انتخاباتی ،تحمل کند تا به این ترتیب شرایط مباحثه منطقی آزاد بین اعضای ائتلاف فراهم شود و از حقوق اساسی زندگی، میزان بالایی از استقلال فردی ، آزادی بیان و شهروندی کامل در یک حکومت نمایندگی محافظت گردد." (کیت نش ،1384: 287)
موفه تمام نظریاتی که تضاد و آنتاگونیسم[2] را نفی کنند و تنها اجماع را مدنظر قرار می دهند، را نقد می کند. به نظر موفه رسالت نظریه پردازان و سیاستمداران دموکراتیک باید تصور ایجاد نوعی حوزه عمومی "آنتاگونیسم" پرتحرک و سرزنده باشد که در آن انواع پروسه های سیاسی هژمونیک بتوانند به مصاف یکدیگر بروند.
چشم اندازهای تحقق دموکراسی رادیکال به هیچ وجه نومیدکننده نیست چرا که معیارهای گفتمان لیبرال دموکراتیک هرگز به طور قطعی ثابت نمی شود و امکان موفیتش وابسته به شرایط سیاسی و اجتماعی هر جامعه است.
دموکراسی رادیکال را می توان در چند مورد خلاصه کرد:
1-دموکراسی رادیکال در بستر گفتمانی قرار دارد
2-دموکراسی رادیکال بر مباحثه و هژمونی نظردارد
3-دموکراسی رادیکال نسبی است
4-دموکراسی رادیکال بر نزاع و اختلاف ها تاکید دارد

حکومت جهانی مهدی(عج):

حکومت جهانی مهدی(عج) حکومت ایده الیستی است که از فرا روایت های کلانی سخن می گوید که آحاد بشر را فرا می گیرد. امام باقرمی فرمایند: " اِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ اللهُ یَدَهُ عَلی ُرؤُس العِبادِ نَجُمِعَ بِها عُقُولُهُم وَ کَمُلَت بِهِ اَحلامُهُم " " زمان ظهور امام عصر که می رسد خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان قرار می دهدوعقل ها و آرزوها کمال می یابد" (بحارالانوار،ج 52 :328)
این حکومت جهانی واحد از یک تحول رادیکال در حکومت و جامعه خبر می دهد. آزادی تمام بشر، مساوات جهانی ،امنیت و نظم جهانی، اجرای احکام اسلامی از ارکان عمده حکومت حضرت مهدی است
امام صادق می فرمایند: " حضرت مهدی همان کاری را که پیامبر اکرم (ص) که بناها، اعتقادات، باورها و همه ی یافته های جاهلیت را فرو ریختند حضرت مهدی (عج) نیز همه آثار دوران جاهلیت بشر را متلاشی می کنند. "
حکومت جهانی مهدی در عین فراگیر بودن و وحدت ارکانش از سلطه پذیری و یکسان کردن مردم جامعه به دور است. خداوند می فرمایند : این خدا است که امر هدایت در ید قدرت اوست و تو جز مبلغ پیام چیز دیگری نیستی و هیچ سلطه و هیمنه ای بر مردم جز تذکر نداری.
حکومت مهدی )عج) دارای ارکان های مختلفی است .در این مقاله به جهت مقایسه با دموکراسی لیبرال و سیاست پسامدرن ارکان های حکومت حضرت مهدی را در به دوبخش مبانی وحدت و کثرت در حکومت مهدی )عج)تقسیم کرده ایم.

وحدت در حکومت جهانی مهدی(عج)

ا-آخرین دولت:
این تعبیر در کلمات نورانی معصومان (ع) وجود دارد. امام باقر (ع) می فرمایند.
دولتنا آخر الدول . (طوسی ،الغیبه :472 ، روضه الواعظین: 291)
دولت ما آخرین دولت است.
سپس در پایان کلام خویش می فرمایند: و هو قول الله عز و جل :«والعاقبه للمتقین» (سوره اعراف، آیه 128)
این همان سخن خداوند است که می فرماید: عاقبت از آن پرهیزکاران است. همچنین روایت شده که امام صادق (ع) در بسیاری از اوقات این شعر را زمزمه می کردند که :لکل اناس دوله یرقبونها و دولتنا فی آخر الدهر تظهر الامالی (الفتال نیسابوری ، روضه الواعظین: 234 )
هر مردمی را دولتی است که منتظر آن هستند و دولت ما در پایان روزگار آشکار می شود.
در پاره ای از روایات، این حقیقت با عبارت «عاقبت از آن ما خواهد بود» آمده و آیه شریفه «والعاقبه للمتقین» به همین حقیقت تفسیر شده است، این مسئله را در کلام امام باقر (ع) که در آغاز سخن نقل کردیم – به وضوح می بینیم.
امام حسن (ع) نیز این حقیقت را یاد کرده اند و امام علی (ع) آن را تایید نموده اند.
ابن سیرین می گوید: از تنی چند از بزرگان بصره شنیدم که گفتند: علی بن ابیطالب (ع) پس از جنگ جمل ناخوش گردید و نتوانست در نماز جمعه شرکت کند. لذا به فرزندش حسن (ع) فرمود: تو برو و نماز جمعه را با مردم بخوان.
حسن (ع) به مسجد آمد و بر فراز منبر رفت. او ابتدا حمد و ثنای الهی را به جای آورد، شهادتین گفت، بر رسول خدا درود و صلوات فرستاد و فرمود : ای مردم! خداوند، نبوت را در میان ما قرار داد و ما را بر خلق خویش برگزید و مقدم داشت و کتاب و وحی خود را بر ما فرو فرستاد. به خدا قسم که هر کس چیزی از حق ما کم گذارد، خداوند در دنیا و آخرت از حق او بکاهد، و هیچ دولتی ضد ما نباشد، مگر این که عاقبت از آن ما باشد.
آنگاه این آیه را خواند که : «و لتعلمن نباه بعد حین ؛ ( سوره ص ،آیه 88)و قطعاً پس از چندی خبر آن را خواهید دانست. در این کلام، امام حسن (ع) با بیان این جمله که عاقبت از آن ما است، به این حقیقت توجه می دهند که دولت اهل بیت، دولت آینده است. جالب این که امام علی (ع) سخنان فرزندشان را می شنیدند . پس از اتمام مراسم نماز و بازگشت امام حسن (ع) ، امام (ع) به او نگاهی کرد و بی اختیار، اشکهایش بر گونه هایش جاری شد و از فرزندش خواست که نزدیک آید و میان چشمانش را بوسید و این آیه را خواند که :
ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم.( سوره ال عمران،آیه3 )( طوسی ،الامالی: 82 )
فرزندانی بودند، برخی از نسل برخی دیگر پدید آمده، و خدا شنوا و داناست.
از امام باقر (ع) نیز نقل شده که ایشان دولتهای دیگر را دولت حال نامیده اند و دولت اهل بیت را دولت آینده.
ابوبکر حضرمی می گوید: وقتی امام باقر (ع) را نزد هشام در شام بردند، هشام اهل بیت (ع) را به تفرقه افکنی متهم ساخت و بدین وسیله امام را بسیار توبیخ کرد. به دنبال وی حاضران مجلس نیز به نکوهش امام (ع) پرداختند. وقتی آنان خاموش شدند، امام باقر(ع) برخاست و فرمود: ایها الناس، این تذهبون؟ او این یرادبکم ؟ بنا هدی الله اولکم و بنایختم آخرکم. فان یکن لکم ملک معجل فان لنا ملکا موجلا. ای مردم به کجا می روید؟ و شما را به کجا می برند؟ به وسیله ما بود که خداوند پیشینیان شما را هدایت کرد و هدایت آیندگان شما نیز به وسیله ما انجام می شود. اگر شما سلطنت اکنون را دارید، حکومت ما حکومت آینده است. (الکافی ، ج 1، ص 471)
از آنچه تاکنون نقل کردیم به خوبی روشن می شود که اهل بیت (ع) از دولت حضرت مهدی (عج) به عنوان آخرین دولت یاد کرده اند. اکنون دو سوال مطرح است : نخست ، آخرین دولت بودن به چه معنا است؟ و دوم ، علت آخرین بودن دولت حضرت مهدی (عج) چیست؟ پس با دو پرسش روبرو هستیم، یکی تفسیر آخرین دولت و دیگری تعلیل آخرین بودن.
در مراجعه به روایات و با استفاده از آیات قرآن ، می توان فهمید که مراد از آخرین دولت یعنی این که آخرین و مترقی ترین اندیشه در باب حکومت و زمامداری است و هم به این معنی است که پس از آن دولت دیگری حاکمیت نمی یابد و تا پایان تاریخ ادامه می یابد.
امام باقر (ع) به دنبال این که می فرمایند: دولت ما آخرین دولت است، چنین ادامه می دهند: و لم یبق اهل بیت لهم دول الا ملکلوا قبلنا. (طوسی ،الغیبه، ، ص 472 ، نثر الدر، ج 1 ، ص 328.)
هیچ خاندان دارای حکومتی باقی نمی ماند، مگر این که قبل از ما به حکومت می رسند. امام صادق (ع) نیز در همین رابطه می فرمایند:
ما یکون هذا الامر حتی لا یبقی صنف من الناس الا و قد ولوا علی الناس ... ثم یقوم القائم بالحق و العدل. [10] (طوسی، الغیبه ، ص 472 ، روضه الواعظین، ص 291.)
این امر (حکومت ما اهل بیت) فرا نرسد تا اینکه همه گروهها بر مردم حکومت کرده باشند ... آنگاه قائم (ع) قیام می کند و حق و عدالت را بر پا می دارد.
آخرین دولت یعنی آخرین نظریه ای که حکومتی بر مبنای آن تشکیل می شود و پس از آن نظریه دیگری وجود نخواهد داشت. این سخن، صفت «آخرین» را تفسیر می کند اما این امکان را نیز نفی نمی کند که شاید پس از این دولت، حکومت دیگری بر مبنای نظریه های قبلی شکل بگیرد. از برخی دیگر از روایات، مفهوم زمانی را نیز می توان فهمید و براین اساس دولت اهل بیت، هم از نظر اندیشه آخرین است و هم از نظر زمانی؛ یعنی نه پس از آن اندیشه جدیدتر و مترقی تر وجود خواهد داشت و نه پس از آن حکومت دیگری شکل خواهد گرفت. امام زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد.
همانگونه که می دانید این فراز از آیه ، نیز مربوط به حکومت حضرت مهدی (عج) است و لذا تاییدی است بر این فراز «والعاقبه للمتقین» هم مربوط به حکومت حضرت مهدی (عج) است و با تفسیر معصوم (ع) مفهوم آن این است که پس از دولت مهدوی، دولت دیگری وجود ندارد.
حال اگر این را اضافه کنیم که مراد از عاقبت، مفهوم زمانی است ، نتیجه می گیریم که دولت اهل بیت (ع) و یا به بیان دیگر دولت امام مهدی (عج) هم از نظر اندیشه ای و هم از نظر زمانی آخرین دولت است.

2- عدالت فراگیر :

از دیگر ویژگی های حکومت مهدی )عج) برقرای عدالت است که ویژگی بارز این عدالت فراگستری آن است . عدالت در حکومت مهدی )عج)تمام جامعه جهانی را برمی گیرد.
امام صادق (ع)می فرمایند : ...ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم...
- ... مردمان بى نیاز مى گردند آنگاه که عدالت میانشان حاکم باشد...(الکافی،ج3،ص568)
این مطلب در روایات متعدّدی بیان شده است. ابوسعید خدری از رسول الله(ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند:
امت (حضرت مهدی(ع)) به او پناه می‌برند همان گونه که زنبوران عسل به ملکه خود پناه می‌برند، او زمین را پر از عدل می‌کند همان‌گونه که از ستم پر شده است، تا اینکه مردم به مانند حالت اولشان (زمان رسول خدا(ص) یا زمان حضرت آدم) باشند. خوابیده‌ای را بیدار نمی‌کند و خونی را نمی‌ریزد.
ان الله لم یترک شیئا من صنوف الاموال الا و قد قسمه، واعطى کل ذى حق حقه، الخاصة والعامة والفقراء والمساکین، و کل صنف من صنوف الناس... فقال: لو عدل فى الناس لاستتغنوا...(الکافی،ج1،ص542.)
- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع درآمد) میان مردم تقسیم کرده است، و به هر کس حقش را داده است: کارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهى از گروههاى مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بى نیاز شده بودند

3-اجرای احکام اسلامی:

در زمان حکومت حضرت مهدی تمام قوانین غیر اسلامی برچیده می شوند و احکام اسلامی جایگزین آن می شود." آن زمان که دین مقدس اسلام و آئین رسول اکرم بر تمام ادیان جهان غلبه می کند و حکومت بی قید و شرط اسلام در سراسر گیتی حاکم می شود ، زمان حکومت آسمانی اما عصر علیه السلام است."( فلسفی،1379: 63)
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: إذا قام القائم لایبقى أرض إلّا نودى فیها شهاده أنْ لا إله إلّا الله و أنّ محمّداً رسول الله;(4) زمانى که قائم(علیه السلام) قیام کند، هیچ سرزمینى نمى ماند، مگر این که نداى شهادتین (لا إله إلّا الله و محمّد رسول الله) در آن طنین اندازد. (بحارالأنوار ،ج 52، ص 340.)
ابن عربی از عالم اهل سنت می گوید:
امام مهدی پس از ظهور، دین را همان گونه که بود ونازل گشته بود اشکار می سازد، به طوری که اگر پیامبر گرامی حاضر باشد به همان حکم می کند. او مذاهب مختلف را از روی زمین با ارشاد و هدایت خویش بر می دارد و جز دین خالص و پاک (ابن عربی، الفتوحات المکیه،ج3،ص327)

4-برچیده شدن سلطه طبقاتی:

از دیگر ارکان حکومت مهدی (عج) این است که در جامعه نزاع از بین می رود و صلح و امنیت برقرار می شود. در گذشته اگر سرمایه دارانی حق طبقه مستضعف را می خوردند و ستم می کردند .با ظهور امام زمان ، ایشان با جنگ با آنها سرکوبشان می کند و حکومت حق را بر پا می سازد.
امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه ى (وَ قاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّهِ);(1) مى فرماید: تأویل این آیه، هنوز نیامده است... پس زمانى که تأویل آن فرا رسد، مشرکان کشته مى شوند، مگر موحّد شوند و شرکى باقى نماند.( بحارالأنوار، ج 52: 378)
و در حدیث دیگرى مى فرماید: با مشرکان جنگ مى کنند تا این که موحّد شوند و شریکى براى خدا قرار ندهند. چنان (امنیتى حاصل) مى شود که پیر زن کهنسال، از مشرق به مغرب مى رود، بدون آن که کسى جلوى او را بگیرد (بحارالانوار ،ج 52: 343)
امیرالمؤمنان حضرت علی(ع) در مورد سیره و روش آن حضرت پس از امر ظهور می‌فرمایند: زمانی که مردم هدایت را با هواهای نفسانی خود تطبیق می‌کنند، آن حضرت هوا را با هدایت تطبیق کرده و هدایت را بر آن ترجیح می‌دهند و آرا و نظریات را با قرآن می‌سنجد این در حالی است که مردم، قرآن را بر طبق نظریات خود معنا می‌کنند... تا آنجا که جنگ‌هایی مانند شتر وحشی برپا شده که دندان‌هایش را نشان داده و پستان‌هایشان از شیر پر شده و شیرش نیز شیرین می‌باشد اما نتیجه آن بد خواهد بود. بدانید که فردائی خواهد آمد با چیزهائی که نمی‌شناسید. آنگاه والی، عمال و کارگزاران بد و خائن را به خاطر کارهای بدشان مؤاخذه می‌نماید. آن زمانی است که زمین پاره‌های جگرش را (گنج‌های خود را) برای حضرت نمایان ساخته و آرام و بدون زحمت افسار و اختیار خود را به او می‌سپارد، آنگاه حضرت سیره و روش عدالت را به شما نشان داده و کتاب و سنتی را که مرده است، زنده می‌نماید. )علی‌ابن ابی‌طالب، نهج‌البلاغه، خطبة 138(

کثرت در حکومت جهانی مهدی:

1-توسعه علم به حد اعلای آن:
در روایات آمده است که زمان حکومت حضرت مهدی (ع) علم و دانش به اوج خود می رسد و اقتضای چنین شرایطی ظهور جامعه متکثر در عین وحدت است. توسعه علم در شرایطی به اوج خود می رسد که رقابت و اختلاف مطرح است . علم باعث شکل گیری عقاید مختلف می شود و راه علم همیشه باز است.
امام صادق می فرمایند: علم 27 حرف است پیامبران فقط دو حرف از 27 حرف علم را آورده اند و مردم تا امروز چیزی بیش تر از آن دو حرف نمی دانند ، اما وقتی حضرت قائم ظهور نماید.25 حرف دیگر را نیز به این دو حرف ضمیمه می کند و در میان مردم 27 حرف کامل علم را می گستراند (بحارالانوار،ج52: 336)

2-نفی سلطه:

در حکومت آرمانی مهدی (ع) خبری از سلطه جویی و سلطه گری نیست. در حکومت مهدی انقلابی در تمام عرصه های جامعه رخ می دهد و تنها یک انقلاب سیاسی نیست. حکومت مهدی (عج) حکومتی است که بر قلب ها حاکم است. اساسا حکومت مهدی (عج ) بر محبت است نه سلطه. پیامبر اکرم(ص) محبت امام مهدی(ع) به مساکین را این گونه بیان می‌کنند:حضرت مهدی(ع) به خاطر علاقة فراوان وی به مساکین، دوست دارد با دست خود به مساکین و فقرا طعام انفاق کند. )منتخب‌الاثر، ص 311.(نرید ان نحن علب الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین ما می خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکی کنیم یعنی انان را پیشوایان سازیم و وارث برای زمین (سوره قصص،ایه 5)

3-حکومتی آزاد:

در حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) حکومتی آزاد و مستقل است. انسان ها دارای علایق و سلیقه های متفاوتی هستند و اقتضای حکومتی آزاد این است که این سلیقه ها و علایق را بپوشاند.حکومت مهدی حکومت کلیشه ها نیست ،بدین معنا که همه مثل ماشین یک جور حرف بزنند و یک جور عمل کنند.
حضرت علی (ع) می فرمایند : مهدی برده ای را روی زمین نخواهد گذاشت مگر آن که آزاداش خواهد کرد.

نتیجه گیری:

در حالی که دموکراسی رادیکال از نزاع ،نسبیت و کثرت روایت ها سخن می گوید. حکومت مهدی از وحدت ،صلح ،تفاهم ، امنیت است.حکومت مهدی جهانی و دینی است و یک روایت بیش تر ندارد و آن اسلام است اما در این روایت و وحدت افراد جامعه علی رغم تسامح و تفاهم اختلافاتی دارند و اختلافات خود را حل می کنند.
حکومت مهدی (عج) حکومتی جهانی است که احاد بشر جزء شهروندان این حکومت هستند. همه شهروندان از برابری و آزادی برخوردارند و اختلافات خود را نه با هژمونی بلکه با گفتگو رفع می کنند.

پی نوشت :

[1] hegmony
[2] Agonistic
فهرست منابع
1-الموسوعه الرجالیه.الکافی،حسین طباطبائی بروجردی،مشهد :استان قدس رضوی
2-باتامور،تام. جامعه شناسی سیاسی،مترجم منوچهر صبوری ،تهران :کیهان ،1369
3-فلسفی،محمد تقی .حکومت جهانی امام عصر،تهران :بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود،چ دوم ،1379
4-قزوینی،محمدکاظم.امام مهدی از ولادت تا ظهور،تهران:آفاق ،چ دوم ،1379
5-طوسی،ابن جعفرمحمد بن الحسن.الغیبه،تهران :موسسه المعارف والاسلامیه
6------------------------،الامالی ،قم:موسسه بعثت
7-مجلسی ،محمد باقر.بحارالانوار،بیروت:موسسه الوفا،1983
8-نیسابوری،الفتال.روضه الواعظین،مصحح غلامحسین المجیدی –مجتبی الفرجی ،قم:منشورات رضی،1381
9-نش ،کیت.جامعه شناسی سیاسی معاصر ،مترجم محمد تقی دلفروز،تهران:کویر،1384

منبع: کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت

تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله


نسخه چاپی