اصلاحات در ساحت نماز
اصلاحات در ساحت نما ز
اصلاحات در ساحت نماز
 
مولف: حجت الاسلام کیوان عزتی
منبع : راسخون
 

«مقدمه»

دروهله اول و نگاه بدوی اینگونه به نظرمی رسد که نماز عملی است فردی با آثار و نتایج فردی و هیچ گونه ارتباطی با اجتماع پیدا نمی کند و بالطبع اثری نیز در اجتماع نخواهد داشت. اما با نگاه دقیق تر و موشکافانه به این نتیجه خواهیم رسید که نماز حتی آثار عمیقی در اجتماع، سیاست و اقتصاد جامعه بر جای می گذارد که کمتر بدان پرداخته شده و از دید بسیاری از توده ی مردم و مسؤولین امر به دور مانده است و لذا تلاشی نیز برای تقویت آن صورت نمی پذیرد. این اثر تلاش ناچیزی است در راه آشکار کردن این آثار و اصلاحات نماز.
«بخش اول: اصلاحات سیاسی»

1- نماز- تقویت ولایت

«احادیث»

1- عن علی بن الحسین علیه السلام :- فی جواب سائل سأله عن حدود الصلاة...-قال: وما سبب قبولها؟ قال علیه السلام : ولایتنا و البرائة من اعدائنا . (1)
امام در پاسخ کسی که از حدود نماز پرسید...وچه چیزی سبب قبولی نماز است –فرمودند: ولایت ما اهل بیت و برائت از دشمنان ما.
2- الامام الصادق علیه السلام: أثا فی الاسلام ثلاثة: الصلاة والزکاة والولایة ، لاتصح واحدة منها الا بصاحبتیها.(2)
سه چیز سنگ بنای اسلامند : نماز وزکات و ولایت و هیچ یک جز به همراه بقیه درست نیست .
3-قال الباقر علیه السلام : بنی الاسلام علی خمس : الصلاة و الزکاة والصوم والحج والولایة.(3)
اسلام بر روی پنج پایه بنا شده است : نماز ،روزه ، زکات ، حج و ولایت .

«شرح»

با نگاهی به روایات فوق در می یابیم که نماز بدون ولایت پذیرفته نیست و نماز گزار واقعی اگر بخواهد که نمازش مورد پذیرش درگاه الهی قرار گیرد باید به ولایت مردان الهی تن دهد .واین خود بزرگترین اصلاح اجتماعی نماز است . خداوند متعال که خالق انسان است بهتر از هر کسی می داند که این مخلوق به چه چیزهایی نیاز دارد .وبهتر از هر کسی می داند که چه کسانی شایستگی به دست گرفتن سکان هدایت این مخلوق را دارا هستند .اگر جامعه در تحت ولایت والیان منصوب الهی باشد در همان مسیری که خداوند متعال صلاح می داند و می پسندد حرکت خواهد نمود و به آن نهایتی که مقصود حق تعالی است خواهد رسید . و اگر همه ی مردم به این نکته توجه می کردند و پیروی از ولایت را بر خود لازم می شمردند امروزه اسلام ومسلمانان وضع دیگری می داشتند .از این همه فقر وفساد و تبعیض وبی عدالتی خبری نمی بود و تفرقه ها جای خود را به اتحاد می داد .متأسفانه غیر از شیعیان که همیشه در اقلیت بوده اند اکثریت مسلمانان این دستور الهی را به فراموشی سپردند و ولایت را بر زمین نهادند و تن به حاکمیت حاکمان غیر از آنان که خداوند می پسندیدشان دادند ،آنانی که حکومتشان نه خواست خدا بود ونه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم .در این باره باز هم صحبت خواهیم کرد.

2- نماز – رهبری صالحان

الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة واتوا الزکاة وامروا با لمعروف نهوا عن المنکر... . (4)
یاران خدا کسانی هستند که هر گاه در زمین به آن ها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند وامر به معروف ونهی از منکر می نمایند .

«احادیث»

1- عن امام الرضا علیه السلام : ولا تصلی خلف فاجر ولا یقتدی الا باهل الولایة .(5)
پشت سر آدم فاجر نماز نخوان ، اقتدا فقط بر شخص اهل ولایت اهل بیت جایز است .
2- قال رسول الله صلی الله علیه وآله : ان امامک شفیعک الی الله-عزوجل- فلا تجعل شفیعک سفیها و لا فاسقا .(6)
همانا امام وپیشنماز تو ، شفیع و واسطه ی تو به درگاه با عظمت الهی است ، پس هرگز کسی را که فاسد و بی خرد است وسیله و شفیع خود به درگاه الهی قرار مده .
3- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : الصلاة خلف رجل ورع مقبولة .(7)
نماز پشت سر مرد پرهیزکار ، پذیرفته است .
4- قال الصادق علیه السلام : لا جمعة الا مع امام عدل تقی .(8)
نماز جمعه به امامت عادل با تقوا اقامه می شود .
5- قال من اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام : الواجب فی حکم الله و حکم الاسلام علی المسلمین بعد ما یموت امامهم أو یقتل ، ضالا کان أو مهتدیا ، ان لایعملوا عملا و لایقدموا یدا ولا رجلا قبل ان یختاروا لانفسهم اماما عفیفا عالما ورعا عارفا بالقضاء والسنة یجبی فیئهم یقیم حجهم و جمعهم و یجبی صدقاتهم .(9)
در حکم خدا و اسلام بر مسلمین واجب است که هر گاه پیشوا و رهبرشان بمیرد یا کشته شود -چه گمراه باشد چه هدایت یافته –پیش از هر کاری برای خود رهبری پاکدامن ودانا وباتقوا وآگاه به قضاوت ودین انتخاب کنند تا مالیاتها را جمع کند ونماز جمعه ها را بر پا کند و صدقات آنان را گرد آورد .

«شرح»

اگر نماز توسط رهبران الهی اقامه شود بساط ظلم و طاغوت را بر هم می زند . نماز عید امام رضا علیه السلام آن چنان با هیبت و عظمت آغاز شد که حکومت ظالم بر خود لرزید و فهمید که اگر این نماز به پایان برسد حکومت بنی عباس نیز به پایان خواهد رسید .لذا مأمون دستور داد که امام را از وسط راه برگردانند . دلیل آنکه نمازهای امروز مسلمین اثری ندارد آن است که به قسمتی از قرآن عمل شد و قسمتی فراموش شد .زیرا قرآن می فرماید : «فأقیموا الصلاة و اتوا الزکاة واطیعوا الله ورسوله » (10)
یعنی : نماز بپای دارید و زکات بدهید واز خدا ورسول خدا اطاعت کنید .اما امروز بعضی نماز می خوانند و زکات نمی دهند وبعضی اهل نماز وزکات هستند ولی رهبرشان دیگری است وولایت کفار را پذیرفته اند . به عبارت دیگر ایمان به خدا دارند اما کفر به طاغوت ندارند و این ایمان ناقص است . در حالیکه سفارش قرآن این است که : «فمن یکفربالطاغوت ویؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی » (11)
هر کس به طاغوت کفر ورزد وبه خدا ایمان آورد به ریسمان الهی چنگ زده است .یعنی هم کفر به طاغوت وهم ایمان به خدا لازم است . در حالی که امروزه مسلمین برائت از کفر وطاغوت ها را فراموش کرده اند . لذا قرآن در مورد کسانی که به طاغوت مراجعه می کنند می فرماید : آن ها خیال می کنند که مؤمن هستند : «ألم تر إلی الذین یزعمون انهم امنوا » (12) (13)
نماز جماعت هم که بسیار به آن سفارش شده است مانند هر اجتماع دیگری نیاز به رهبر وامام دارد . اما آیا این امام می تواند هر کسی باشد ؟! وآیا شرائط خاصی نباید در این امام رعایت شود؟اسلام در این باره بی نظر نیست .طبق آموزه های اسلامی مردم در انتخاب امام جماعت باید توجه به کمالات ، علم ، تقوی ،لیاقت ها و اهلیت ها داشته باشند واین خود تمرینی است که در جامعه زیر بار هر رهبری نروند . امام جماعت واسطه میان مردم وخداست وانسان نباید فاسق را واسطه قرار دهد . افرادی که خود در گناه وفساد غوطه ورند چگونه می توانند هدایت نمازی را به عهده بگیرند که می خواهد از فحشاء ومنکر جلوگیری کند ؟!آری امام جماعت باید انسان وارسته و باکمال وباسواد وباتقوی باشد ، مگر نه این است که امام من رابط من با خداست ؟به هر ریسمانی که نمی توان چنگ زد وبا هر نردبانی که نمی توان بالا رفت! آری انتخاب امام جماعت مردم را هر روز به فکر امامت ورهبری می اندازد وکدامین اصلاح برتر وبالاتر از این ، چه اگر حاکمان مصلح باشند ، رعیت اصلاح خواهند شد . پس اگر رهبری برای چند نفر در مسجد شایستگی هایی این چنین لازم دارد بالضرورة رهبری امت وجامعه اسلامی شایستگی های بیشتری می خواهد ، به همین دلیل سفارش شده که پشت سر کسی نماز بخوانید که به ایمان وعدالت او اطمینان دارید . همین که مردم پشت سر شخصی بعنوان امام جماعت نماز خواندند قهرا آن امام باید بیش از دیگران مراعات رفتار خود را بکند . آری کسی که خود را امام دیگران قرار می دهد باید قبل از دیگران به اصلاح خود بپردازد وبدین وسیله بر پایی نماز جماعت ها وسیله ای برای اصلاح افراد می شود .
«بخش دوم : اصلاحات اجتماعی و فرهنگی »

1- نماز- احساس قدرت و عزت

«انما یعمر مساجد الله من ... اقام الصلاة ...ولم یخش الا الله ...» . (14)
مساجد الهی را تنها کسی آباد می کند که ... نماز را بر پا دارد ... واز چیزی جز خدا نترسد ... .

« حدیث »

قال الصادق علیه السلام : فاذا کبرت فاستصغر ما بین السموات العلی والثری دون کبریائه . (15)
هر گاه تکبیرة الاحرام گفتی ، همه چیز را از آنچه در آسمان و زمین است در مقابل خدای کبیر و متعال ، کوچک و ناچیز بشمار ، مگر کبریایی و بزرگی خداوند متعال را .

« شرح »

نماز با آن که احساس فروتنی را در انسان برمی انگیزد اما به هیچ وجه به نمازگزاراجازه نمیدهد در خود احساس ذلت وفرومایگی داشته باشد . نماز ، انسان را به قدرت لایزال الهی منتقل میگرداند و از این جهت در انسان احساس افتخار وقدرت وعزت را بر می انگیزد . در مناجات امام معصوم آمده است : «الهی کفی بی عزّاان اکون لک عبدا » (16)
همین افتخار مرا بس که بنده ی تو باشم .
چه افتخاری از این بالاتر که انسان با خالق خود سخن بگوید واو کلام انسان را بشنود وبپذیرد !در این دنیای ناچیز اگر مخاطب انسان شخص بزرگ ودانشمندی باشد انسان به وجود او افتخار واز مصاحبت با او احساس غرور می کند .همین که کودک دستش در دست پدری قوی ومهربان بود احساس قدرت می کند اما اگر تنها شد هر لحظه ترس ودلهره دارد که دیگران او را آزار دهند . انسانی که متصل به خدا شد در برابر ابرقدرت ها وطاغوت ها ومستکبرین احساس قدرت می کند.
عزت بمعنی نفوذ ناپذیری است . در مکتب انبیاء تمام عزت ها از آن خداست چنان که همه ی قدرت ها از اوست . طبیعی است که اتصال به عزیز مطلق وقدرت بی نهایت به انسان عزت میدهد . چنان که کلماتی همچون «الله اکبر » طاغوت ها را در نزد انسان حقیر واو را در برابر آن ها عزیز می کند .لذا قرآن به ما دستور می دهد که در سختی ها و مشکلات از نماز کسب قدرت وقوت کنید : « واستعینوا بالصبر والصلاة » . (17)
استاد شهید مرتضی مطهری قدس سره در این باره می فرمایند : کلمه ی « الله اکبر » را در نظر بگیرید ، مگر انسان کیست که در مقابل یک جریان هایی قرار بگیرد و مرعوب نشود ؟ انسان ترس دارد ، انسان در مقابل یک کوه عظیم که قرار می گیرد یا بالای کوه می رود و پایین را نگاه می کند ، ترس او را می گیرد ، در مقابل دریا که خودش را می بیند ، می ترسد ، وقتی انسان یک صاحب قدرت وهیبتی را می بیند ، صاحب دبدبه و کبکبه ای را می بیند یا به حضور او می رود ممکن است خودش را ببازد ، زبانش به لکنت بیفتد ، چرا ؟! چون مرعوب عظمت او می شود ، خوب این برای بشر طبیعی است .اما گوینده ی « الله اکبر » ، آن کسی که الله اکبر را به خودش تلقین کرده است ، هرگز عظمت هیچ کس و عظمت هیچ چیزی او را مرعوب نمی کند ، چرا ؟ «الله اکبر » بزرگتر از هر چیز وبلکه بزرگتر از هر توصیف ذات اقدس الهی است ، « الله اکبر» یعنی چه ؟! یعنی من خدا را به عظمت می شناسم .دیگر وقتی من خدا را به عظمت می شناسم ، همه چیز در مقابل من حقیر است .این کلمه « الله اکبر » به انسان شخصیت می دهد ، روح انسان را بزرگ می کند . علی علیه السلام می فرماید : « عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم » . (18)
یعنی خدا به عظمت در روح اهل حق جلوه کرده است . ولهذا غیر خدا هر چه هست در نظرشان کوچک است . این جا یک توضیحی برایتان عرض بکنم . کوچکی و بزرگی یک امر نسبی است.مثلا شما که در فضای این حسینیه قرار گرفته اید ، اگر قبل از آن که به این جا بیایید در یک تالار کوچکتر از این جا مثلا ثلث این جا باشید ، وقتی از آن جا به این جا می آیید ، این تالار بنظرتان خیلی بزرگ می آید ولی اگر برعکس ، اول شما در تالاری باشید که3 برابر این جا باشد، از آن جا که به این جا می آیید این تالار به نظرتان خیلی کوچک می آید .همیشه انسان وقتی که یک موجودی را در کنار یک موجود دیگر می بیند ، اگر آن موجود دیگر بزرگتر از این باشد، این را کوچک می بیند ، اگر کوچکتر از این باشد ، این را بزرگ می بیند و لهذا افرادی که با عظمت پروردگارشان آشنا هستند ، عظمت پروردگار را حس می کنند ، اصلا هر چیز دیگری در نظر این ها حقیر وکوچک است ، نمی تواند در نظرشان بزرگ باشد .سعدی در بوستان خیلی عالی می گوید :
بر عارفان جز خدا هیچ نیست ره عقل جز پیچ در پیچ نیست
می گوید عارفان غیر از خدا برای هیچ چیز شیئیت قائل نیستند ، می گویند اصلا وجود ندارد .یکی از معانی «وحدت وجود » همین است که عارف وقتی خدا را به عظمت می شناسد ، دیگر اصلا نمی تواند بگوید غیر از او موجود دیگری هست ، می گوید اگر وجود « اوست » غیر «او» هر چه هست ، عدم است .سعدی هم وحدت وجود را به این معنی می گوید :
توان گفتن این با حقایق شناس ولی خرده گیرند اهل قیاس
می گوید ، حقیقت شناسان می فهمند که من چه می گویم اما افرادی که به قول او اهل قیاسند عیب می گیرند که وحدت وجود یعنی چه ؟!
که پس آسمان وزمین چیستند ؟! بنی آدم و دیو و دد کیستند ؟!
اگر غیر خدا چیزی نیست ، پس زمین چیست ؟! آسمان چیست ؟! بنی آدم چیست ؟! دیووددچیست؟!
پسندیده پرسیدی ای هوشمند جوابت بگویم درایت پسند
که خورشید ودریا وکوه وفلک پری وآدمیزاد ودیو وملک ،
همه هر چه هستند از آن کمترند که با هستیش نام هستی بر ند

می گوید ، من نمی گویم آسمان وجود ندارد ، زمین وجود ندارد ، نمی گویم انسان وفرشته وجود ندارند ، که وقتی من میگویم خدا هست و غیر خدا نیست ، تو بگویی من منکر اشیاء دیگر شده ام . نه !وقتی او را به عظمت شناختم ، غیر او هر چه را می بینم کوچکتر از این می بینم که بگویم هست .
که جایی که دریاست پس قطره نیست بجایی که خورشید ، پس ذرّه نیست
این « الله اکبر » را وقتی شما می گویید ، اگر از عمق روح ودل بگویید ، عظمت الهی در نظرتان تجسم پیدا می کند . وقتی که عظمت الهی دردل شما پیدا شد ، محال است کسی در نظرتان بزرگ بیاید ، محال است از کسی تملق بگویید ، برای کسی چاپلوسی بکنید ، محال است از کسی بترسید، را به عظمت بشناسد ، بنده ی او می شود ولازمه ی بندگی خدا ، آزادی از غیر خداست . گفت :
نشوی بنده تا نگردی حر نتوان کرد ظرف پر را پر
چند گویی که بندگی چه بود بندگی جز شکندگی نبود

بندگی خدا همیشه مساوی است با آزاد شدن از غیر خدا .چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم با ادراک حقارت غیر خدا و وقتی انسان غیر خدا را هر چه بود حقیر و کوچک دید ، محال است انسان حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند . حقیر را انسان به غلط عظیم می بیند که بندگی می کند . (19)
یکی از بهترین نمونه های انسان هایی که در پرتو نماز به احساس قدرت و عزت دست یافته و غیر خدا را هیچ انگاشته اند ، در زمان ما امام راحل عظیم الشأن بوده اند خوب است جهت تکمیل بحث به نمونه هایی از سخنان نزدیکان امام در این باره اشاره شود :
1- مرحوم علامه محمد تقی جعفری : شخص دانشمند بسیار موثقی برای اینجانب نقل کرد که با عده ای از فضلا در حضور امام نشسته بودیم ، سخن از هر دری درباره ی قدرت های بزرگ دنیا می رفت که ایشان فرمودند :« من تا کنون به یاد ندارم از چیزی یا کسی ترسیده باشم ، جز خداوند متعال » . (20)
2- دکتر پورمقدس : از اهل بیت امام شنیدم که ایشان در جلسات خصوصیشان گفته بودند : « من اصلا به چیزی مثل پدیده ترس ، خو نگرفته ام و نمی دانم ترس چیست ، یعنی وقتی آدمی
می ترسد چطور می شود . » وما از نظر پزشکی این قضیه را لمس کردیم که اصلا ترس در تن امام وجود نداشت ، چرا که از نظر فیزیولوژی و پزشکی کسی که بترسد ، ماده ای در بدنش ترشح می شود به نام « آدرنالین » واین ماده در ضمن ترسیدن ، مسؤول تظاهرات ترس است ، یعنی باعث افزایش تعداد ضربان قلب می شود ، رنگ انسان سفید می شود ، بدن به لرزش و ارتعاش در می آید ،فشار خون بالا می رود و یک حالت نامطلوبی در شخص ایجاد می شود و ما که دقیقا هشت ، نه سال نبض امام در دستمان و فشار خونشان در کنترلمان بود و حتی این اواخر که قلب ایشان به طریقه ی « تله مانیتور » واز طریق تلویزیونی به اصطلاح کنترل می شد وما دقیقه به دقیقه می توانستیم به تعداد ضربان قلب ایشان آگاهی داشته باشیم و به رأی العین ضربان قلب امام را جلوی چشممان می دیدیم و در این مدت ناملایمات زیادی رخ داده بود که حداقل ضربان قلب را باید بالا می برد ، اما هرگز ندیدیم ضربان قلب امام در برابر سیل حوادث ومشکلات بالا رود . (21)
3- آیت الله خاتم یزدی : یک روز امام می فرمودند : « در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین ازجاده اصلی به جاده خاکی منحرف شد و من یقین کردم که (مأموران ساواک ) می خواهند مرا بکشند ، ولی مجددا ماشین به جاده ی اصلی بازگشت . من به نفس خود مراجعه کردم ودیدم هیچ تغییری در من حاصل نشده است .» (22)
4- رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی : نوع دشمنی هایی که علیه نظام ماشد ، در تاریخ نظام های انقلابی دنیا بی سابقه است . در کجا سراغ دارید که بلوک شرق و غرب ، متفقا ، با همدیگر تصمیم بگیرند به دولتی کمک نکنند و به دشمن او کمک برسانند ؟... در چنین شرایط سخت و دشواری ، ما که مسؤولیت اداره ی کشور را بر عهده داشتیم به او ( امام خمینی ره ) پناه می بردیم . آن بزرگوار ، مثل اقیانوسی عمیق و آرام بود و هیچ تلاطمی در او تأثیر نداشت . با نگاه او ، به آرامش می رسیدیم و مشکلات بزرگ را کوچک می یافتیم . (23)
امام فقید عزیز بزرگ ما که مظهر تبلور نظام جمهوری اسلامی و مظهر صلابت و مقاومت در مقابل زورگویی ها بود ، قاطعانه در برابر باج خواهی های دشمن می ایستاد و مرعوب آن ها نمیشد . (24)
5- آقای قاعدی (روزنامه نگار فرانسوی ) : دو تن از همکارانم در گزارشی که برای مجله
« ژون افریک » تهیه کرده اند نوشته اند : در هواپیمایی که امام را به تهران می بردند همه نگران بودند که آیا می توانند در تهران فرود بیایند یا این که مورد حمله ی هواپیماهای شکاری رژیم شاه قرار می گیرند . هیچ کس از این نگرانی نتوانست بخوابد جز یک نفر ، که آن هم شخص امام خمینی بود که به طبقه ی بالای هواپیما رفتند و روی زمین دراز کشیدند و تا صبح خوابیدند.(25)

2 – نماز- تقویت روحیه و نیروبخشی

« احادیث »

1- قال الصادق علیه السلام – کان علی علیه السلام – اذا اهاله امر فزع قام الی الصلاة ثم تلاهذه الایة : « واستعینوا بالصبر و الصلاة » . (26)
شیوه ی علی علیه السلام چنان بود که چون مشکل مهمی برای او پیش می آمد ، به نماز می ایستاد واین آیه را می خواند : « واستعینوا بالصبر و الصلاة » یعنی : از صبر ونماز یاری جویید ؛
2- قال الصادق علیه السلام : ما یمنع احدکم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضأ ثم یدخل المسجد فیرکع رکعتین یدعوالله فیهما ، اما سمعت الله تعالی یقول :
« واستعینوا بالصبر و الصلاة » . (27 )
چه مانعی دارد که چون یکی از شما غم واندوهی از غم های دنیا براو در آمد ، وضو بگیرد وبه مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند وبرای رفع اندوه خود خدا را بخواند مگر نشنیده ای که خدا می فرماید : « واستعینوا بالصبر والصلاة » .
3- کان رسول الله صلی الله علیه وآله : اذا حزبه امر فزع الی الصلاة . (28)
شیوه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله چنان بود که چنانچه مشکلی برای او پیش می آمد به نماز پناه می برد واز آن استعانت می جست .

« شرح »

توجه به نماز وراز و نیاز با پروردگار نیروی تازه ای در انسان ایجاد می کند واو را برای رویارویی با مشکلات نیرو می بخشد . نماز انسان را به قدرت لایزال پیوند می دهد که همه ی مشکلات برای او سهل وآسان است وهمین احساس سبب می شود که انسان در برابر حوادث نیرومند وخونسرد باشد . از جمله نکات قابل توجه این است که در سخت ترین شرائط حتی در صحنه ی جنگ نباید نماز فراموش شود منتها در چنین وضعی ، بسیاری از شرائط نماز همچون رو به قبله بودن و انجام رکوع وسجود بطور متعارف ، ساقط می شود ، پس محافظت بر نمازها ، تنها در حال امنیت نیست ، بلکه در همه حال باید نماز را بجا آورد تا پیوند بندگان با آفریدگار جهان همیشه برقرار باشد و به یقین از این طریق نقطه ی اتکاء و امیدی برای انسان بوجود میاید ، و او را در غلبه بر مشکلات پیروز خواهد ساخت . ممکن است کسانی تصور کنند که تا این حد اصرار و تأکید درباره ی نماز یک نوع سخت گیری محسوب می شود وشاید انسان را از وظائف خطیری که برای دفاع از خود در چنین لحظات دارد غافل سازد . در حالیکه این یک اشتباه بزرگ است ، معمولا انسان در این حالات بیش از هر چیز نیاز به تقویت روحیه دارد و اگر ترس و وحشت و ضعف روحیه براو غلبه کند شکست او تقریبا قطعی خواهد بود ، چه عملی بهتر از نماز و پیوند با خدائی که فرمانش در تمام جهان هستی نافذ است و همه چیز در برابر اراده ی او سهل و آسان است ، می تواند روحیه ی سربازان مجاهد یا کسانی که مواجه با خطری شده اند را تقویت کند ؟! پیرامون مسأله ی نیرو بخشی نماز به سربازان اسلام استاد شهید مطهری قدس سره مطلب بسیار جالبی دارند که ذکرش در این مقام مناسب می نماید . ایشان می فرمایند : شنیده اید که عمر ، « حی علی خیر العمل » را از اذان برداشت ، چرا ؟ بخاطر یک روشنفکریی که پیش خود کرد ، ولی در واقع یک اشتباه بزرگ مرتکب شد . زمان او دوران اوج فتوحات اسلامی و مجاهدۀ اسلامی بود و سربازها خیل خیل به جنگ دشمن می رفتند و با عده ی کم ، دشمن قوی را به زانو در می آوردند . عده ی همه ی مسلمانان پنجاه ، شصت هزار نفر بیشتر نیست وبا دو امپراطوری بزرگ ایران و روم که هر کدام با سپاه های چند صد هزار نفری به جنگ این ها آمده اند ، می جنگند و این ها عده ای کمتر از صدهزار نفر هستند و در هر دو جبهه دشمنان را شکست می دهند . جهاد بار دیگر ارزش خود را ثابت می کند و مشخص می شود که وقتی اسلام ، مجاهد
می پرورد یعنی چه . عمر گفت : وقتی مؤذن در اذان با صدای بلند می گوید : « الله اکبر » و بعد شهادتین و « حی علی الصلاة » و « حی علی الفلاح » ( به نماز رو بیاور ، به رستگاری رو بیاور ) را می گوید عیبی ندارد ؛ اما « حی علی خیر العمل » ( به بهترین اعمال رو بیاور ) که معنای آن این است که نماز بهترین اعمال است ، روحیه ی مجاهدین را خراب می کند ؛ چون مجاهدین پیش خود می گویند حال که نماز بهترین اعمال است ، ما بجای این که برویم در میدان جنگ جهاد کنیم ، در مسجد مدینه می مانیم و در جوار قبر پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم نماز می خوانیم که بهترین عملهاست . دیگران بروند بکشند و خود را به کشتن بدهند ، زخم بردارند ، چشمشان نابینا شود ، دستشان بریده شود ، پایشان قطع شود ، شکمشان پاره شود ولی ما این جا راحت در خانه و پیش زن و بچه خود می مانیم و چهار رکعت نماز می خوانیم و از آن ها افضل هستیم . عمر گفت : نه ، این بدآموزی دارد ، مصلحت این است که این عبارت را از اذان برداریم. بجای این جمله بگوئید : « الصلاة خیر من النوم » ، نماز خوب چیزی است ، از خواب بهتر است. یعنی بجای این که بخوابید ، بیائید در مسجد نماز بخوانید . آن مرد آن قدر فکر نکرد که آخر این چند ده هزار سرباز – که قطعا تعدادشان به صد هزار نمی رسیده – با چه قدرتی دارد با دو تا چند صد هزار نفر ، در دو جبهه ی مختلف می جنگد وفاتح می شود ؟! این فتح ، فتح چیست ؟ فتح اسلحه است ؟ آیا اسلحه ی عرب بر اسلحه ی ایرانی و رومی می چربید ؟! ابدا . ایرانیان و رومیان از دو کشور متمدن بودند و عالیترین سلاح های زمان خود را در اختیار داشتند ، در حالی که شمشیر عرب ، درمقابل شمشیرهایی که در ایران یا روم وجود داشت ، مثل یک آهن شکسته بود . آیا نژاد عرب از نژاد روم یا نژاد ایران قوی تر و نیرومند تر و پهلوان تر بود ؟!ابدا . مگر نمی دانید که قبل از اسلام شاپور ذوالاکتاف چه برسر عرب ها آورد ؟ مگر شاپور ذوالاکتاف نبود که هزاران عرب را اسیر کرد ؟ مگر شانه های آن ها را سیاه و سوراخ نکرد و آنان را به زنجیر نکشید ؟زور عرب در آن ایام کجا بود ؟! مگر صد سال بعد همین ایران ، عرب را شکست نداد ؟ پس عرب با چه نیرویی با ایران و روم می جنگد و آن ها را شکست می دهد ؟ نیروی او ، نیروی ایمانش است ، همان نیرویی است که از « حی علی خیر العمل » گرفته ، نیرویی است که از نماز گرفته ، نیرویی است که از راز و نیاز با خدای خودش گرفته است . به تعبیر قرآن وقتی که او شب به درگاه الهی می ایستد و راز ونیاز و مناجات می کند ، از خدای خود نیرو می گیرد . آن نیروست که به او روحیه داده است ، آیا این روحیه ی عرب است که ایران و روم را شکست میدهد ؟ این روحیه را از ایمانش گرفته است . نماز چیست ؟ تازه کردن ایمان . این روحیه را از « الله اکبرش » گرفته است . وقتی که در نماز چندین بار می گوید : « الله اکبر » جواب همه را می دهد ، همه ی این ها هیچ است . وقتی چند صد هزار سرباز را در مقابل خود می بیند ، می گوید : « لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم » ، « الله اکبر » خدا بزرگتر است ، همۀقدرت ها به دست خداست . انسان بایدبه خدا اتکا داشته باشد ، از خدا نیرو بگیرد ، از خدا قدرت بخواهد . همین نماز است که به او نیرو داده است ؛ اگر این نماز نبود آن سرباز مجاهد ، مجاهد نبود . (29)
اگر پیغمبر فرمود : « الصلاة عمود الدین » یا فرمود : مثل این دین ونماز در این دین ،
مثل خیمه ای است که سرپاست ؛ خیمه چادر دارد ، طناب دارد ، میخ دارد ، عمود هم دارد ، عمود این خیمه نماز است ؛ برای این بود که به آثار نماز آگاه بود ، می دانست نماز بزرگترین عامل مؤثر در روحیه ی افراد است ، اگر نماز نباشد هیچ یک از این ها وجود ندارد . تو اگر خیال می کنی سرباز به خیال این که نماز از جهاد را رها می کند ، این فکر غلط را از دماغ سرباز با بیان حقیقت امر بیرون کن و بگو نماز وجهاد لازم و ملزوم یکدیگرند ، هیچکدام جای دیگری را نمی گیرد ، نه با نماز جهاد ساقط می شود و نه با جهاد نماز ساقط می گردد ، باید نماز خواند تا نیرو بیشتر شود و بهتر جهاد صورت گیرد « استعینوا بالصبر و الصلاة » چرا برای اهمیت جهاد ،نماز را تحقیر می کنی و پائین می آوری به حدی که می گوئی فقط از خواب بهتر است ؟! به سرباز بگو نماز بخوان ، جهاد برو . اسلام که نگفته است از میان نماز وجهاد یکی را باید انتخاب بکنی . (30)
وملت مسلمان ایران چه خوب اثر نماز را در تقویت روحیه مجاهدان و نیروبخشی به سربازان در طول 8 سال جنگ تحمیلی مشاهده نمود . چه بسیار سربازان رشیدی که با نیروی معنوی حاصل از نماز و راز و نیاز با محبوب و معشوق ازلی با سلاح های ساده و ابتدائی سالها در مقابل دشمن تا دندان مسلح مردانه ایستادند و عارفانه شربت شهادت نوشیدند .

3- نماز- عامل آرامش روحی

اقم الصلاة لذکری (31)
الا بذکرالله تطمئن القلوب (32)
نماز رابرای یاد من بپا دار
آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد

« شرح »

تنها مشکلی را که دنیای علم و صنعت امروز حل نکرده مشکل آرامش روحی است . هر روز آمار بیماری های روانی ، جنون و مصرف قرص اعصاب زیادتر می شود . یک روانشناس معروف انگلیسی بنام « هنری لنک » پس از تحقیقات گسترده ی بالینی که بر روی بیش از ده هزار انسان افسرده ی مجرم و تبهکار انجام داده است می گوید : «اینک به خوبی اهمیت اعتقاد دینی را در زندگی انسان درک می کنم واز میان تمامی آزمایشات ، این نتیجه ی مهم را یافته ام که هر کس به دین و اعتقاد دینی گردن سپارد یا این که با عبادتکده ای در ارتباط باشد از شخصیت انسانی والاتری برخوردار است ودر مقایسه با آن کس که ایمانی ندارد وبا عبادتی در تماس نیست کرامت خاصی دارد » . (33)
یک دانشمند روسی می گوید : « مشکل ما حقانیت کاپیتالیسم یا کمونیسم نیست ، بلکه باید در مورد جانشینی یک فرهنگ بشری بجای فرهنگ مادی فکری کرد . » (34)
یک مرکز بهداشت روانی در دانشگاه سنت لوئی آمریکا کتابی را منتشر نموده است با عنوان « عوامل فراموش شده در بهداشت روانی » این کتاب مذهب را به عنوان مهمترین و مؤثرترین عامل بهداشت روانی و حفظ سلامت جامعه مطرح کرده و گفته است : « کسانی که هفته ای یک روز به کلیسا می روند از مشکلات روانی کمتری برخوردارند . » یونک ؛ روانشناس معروف و معاصر می گوید : « من صدها بیمار را معالجه کرده ام واز میان تمام بیماران من یکی پیدا نشد که مشکل روانیش مربوط به پیدا کردن عقیده دینی نسبت به زندگی نباشد . با اطمینان خاطر
می گویم هریک از آن ها از آن جهت مریض شده بودند که آنچه را مذاهب زنده ی هر عصر به پیرامون خود عطا کرده اند ، ازدست داده بودند وآن ها که عقیده ی مذهبی خود را باز نیافتند واقعا درمان نشدند . » (35)
بنابراین آنچه دنیای برخوردار از تکنیک و صنعت را رنج می دهد خلأ روانی وعدم برخورداری از اطمینان روحی است . بیش از 50 درصد از تخت های بیمارستان های آمریکا اختصاص به بیماران روانی دارد و بیش از 75 درصد دانش آموزان دبیرستان های این کشور مواد مخدر مصرف می کنند . (36)
رهبران شرق و غرب در سال 1962 از عدم وجود عنصر دینی در کشور هایشان اظهار نگرانی کردند و آینده ی نگران کننده ای را برای کشور خود پیش بینی کرده اند . کندی می گوید : « آمریکا آینده ی دردناکی پیدا خواهد نمود ، چه جوانان غرق شهواتند و دیگر حاضر نیستند وظائفی را که به آنان محول می گردد بخوبی انجام دهند از میان هر 7 جوانی که به سربازی اعزام میشود 6 تن نالایق و سست از آب در می آیند . » خروشچف نیز در اعترافات خود در مورد فقدان عنصر دینی و پیامد های آن می گوید : « آینده شوروی در خطر است و جوانان هرگز آتیۀ امید بخشی ندارند چه بی بندو بار و اسیر شهوات گشته اند . » (37)
استاد شهید آیة الله مطهری می فرمایند : « نهرو مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالی در او پیدا شده بود . خودش می گوید من ، هم در روح خودم و هم در جان ، یک خلائی را ، یک جای خالی را احساس می کنم که هیچ چیز نمی تواند آن را پر کند مگر یک معنویتی . و این اضطرابی که در جهان پیدا شده است ، علتش این است که نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است . این بی تعادلی در جهان از همین است . می گوید الان در کشور اتحاد جماهیر شوروی این ناراحتی به سختی وجود دارد . تا وقتی که این مردم گرسنه بودند و گرسنگی به ایشان اجازه نمی داد که دربارۀچیز دیگری فکر بکنند ، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند . بعد که یک زندگی عادی پیدا کردند (الان) یک ناراحتی روحی در میان آنان پیدا شده است . در موقعی که از کار بیکار می شوند تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعات فراغت و بیکاری را با چه چیز پر کنند ؟ بعد می گوید من گمان نمی کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با یک امور معنوی با چیز دیگری پر کنند . و این همان خلائی است که من دارم . پس معلوم می شود که واقعا انسان یک احتیاجی به عبادت و پرستش دارد .امروز که در دنیا بیماری های روانی زیاد شده است ، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو بر گردانده اند . ما این را حساب نکر ده بودیم ولی بدانید هست . نماز قطع نظر از هر چیزی طبیب سر خانه است یعنی اگر ورزش برای سلامت مفید است ، اگر آب تصفیه شده برای هر خانه ای لازم است ، اگر هوای پاک برای هر کسی لازم است ، اگر غذای سالم برای انسان لازم است ، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است . شما نمی دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتی از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد ، چقدر روحش را پاک می کند ! عنصرهای روحی موذی بوسیلۀ یک نماز از روح انسان بیرون می رود . (38)
در میان تمامی این امواج نگرانی و اضطراب ، قرآن کریم « ذکر خدا » را به عنوان برترین داروی آرام بخش و شفادهندۀ قلب ها معرفی می نماید و « نماز » را به عنوان مصداق برتر
« ذکر » می داند . همه ی آشوب ها و تشویشها ، تمامی نا آرامی ها و اضطراب ها ، با اقامه یاد خدا در فواصل گوناگون شبانه روز مهار می گردد . نهاد نا آرام ، آرام می گیرد ، طغیان هوی و هوس فرو می نشیند . قلب مأیوس امید می یابد و هنوز اثر بازیافته از این معدن فیض به کاستی نگرائیده که دگر بار مؤذن ، بانگی برمی آورد و رمقی دوباره رقم می زند . قرآن کریم در ارتباط با ساختار شخصیتی عموم انسان ها چنین اظهار نظر می کند : « ان الانسان خلق هلوعا ، اذا مسه الخیر منوعا ، الا المصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون » (39)
یعنی : « انسان ، بی صبر و طاقت وحریص آفریده شده است . آنگاه که با مشکلی مواجه می شود بی تابی دارد و آنگاه که به امکانی دست یابد از کمک به دیگران خودداری می کند . مگر
نمازگزارانی که هیچگاه از انجام این عبادت فروگزار نمی کنند . » نمازگزار باتوجه به مفاهیم والا و بلندی که همواره به خود الهام و تلقین می نماید و طمأنینه و آرامشی که در پرتو ذکر خدا کسب می کند به وقار و شخصیتی دست می یابد که می تواند در پستی و بلندی های زندگی نوسانات روحی خود را مهار نماید . علت تأثیر نماز در شخصیت انسان این است که نمازگزار قلبی مطمئن دارد ، اطمینانی به بزرگتربودن خداوند از همه ی تعلقات و جاذبه ها ، از همه افراد و شخصیت ها ، از همه قدرت ها و امکانات ، نمازگزار خود را وابسته به چنین منبع قدرتی می داند که جهانیان در قبضه ی قدرت اویند و پرورش یافته او ، او که در عین قدرت ، رحمان و رحیم است و حکومتش به چند روزه ی دنیا محدود نمی گردد بلکه مالک روز قیامت نیز می باشد . این طمأنینه ی قلبی که در قالب اذکار نماز از نهاد مصلّی بر می خیزد ، وقار شخصیتی و آرامش روانی او را تضمین می نماید . نمازپزار با یادآوری منظره ی آینده ی زندگی انسانها و واپسین روز حیات ، شخصیتی آینده نگر و اندیشه ای بلند و نامحدود می یابد ( مالک یوم الدین ) . او با گره زدن تعلقات روحی خود با خداوند هستی و کمک خواهی و استعانت از او ( ایاک نعبد و ایاک نستعین ) نفسی با کرامت و قلبی آرام و آزاد از هر گونه دلهره ، اضطراب ، توقع و امید به غیر می یابد . او لزوم پیروی از صالحان و گام نهادن در مسیر هدایت ( صراط الذین انعمت علیهم ) و موضع گیری در برابر گمراهان ( غیر المغضوب علیهم ولا الضالین ) را هر روزه در قالب اذکار نماز به خود تلقین می نماید .

« خاطره ای از امام راحل از زبان حجة الاسلام و المسلمین رسول محلاتی »

درست بخاطر دارم که ماههای نخست جنگ بود . دشمن با تمام تجهیزات و مدرنترین سلاح های اهدایی شرق و غرب و ورزیده ترین ارتش آموزش دیده ی خود ، حمله ی وسیعی را به مرزهای غربی و جنوب غربی کشور اسلامی ما شروع کرده بود و هر روز هر ساعت خبر ناگواری از پیشروی های دشمن بگوش می رسید ، و به راستی که خواب و خوراک را از همه گرفته بود . بطوری که ما بسیاری از ساعات روز و شب خود را در دفتر جماران و در پای دستگاه تلکس
می گذراندیم و هر لحظه مترصد خبر تازه ای بودیم و متأسفانه خبرها هم یکی پس از دیگری ، همگی مأیوس کننده بود . همه در تلاش بودند چه آن ها که در جبهه و در خط مقدم بودند و چه آنها که در پشت جبهه نیرو و امکانات بسیج می کردند . دریکی از روزهای فراموش نشدنی ،
نزدیکی های ظهر بود که تلفن زنگ زد ومن که پای گوشی بودم تلفن را برداشتم و متوجه شدم که استاندار خوزستان است . پس از سلام و تعارف ، با دلهره و اضطرابی به من گفتند : « فلانی ! این خبر را فورا به امام بدهید و پاسخ آنرا هم بگیرید و به من بگوئید . خرمشهر سقوط کرده و آبادان هم در خطر سقوط است . تکلیف چیست ؟ » برای من که خود را ضعیفتر از گوینده ی این خبر می دانستم ، روشن است که شنیدن این خبر وحشتناک چه اضطرابی بوجود آورد و همانگونه بدون عبا و عینک به اتاق بغل دفتر که اتاق پذیرایی امام ره بود رفتم و با توجه به همان نظم دقیق زندگی امام می دانستم که ایشان در آن زمان که اذان ظهر می گفتند ، سر سجاده ی نماز و آماده ی انجام فریضه ی ظهرند . با همان وضع ، خود را به جلوی سجاده ی نماز ایشان رساندم ، دیدم مشغول اقامه ی نمازند . مرا که با آن وضع دیدند ، فرمودند : « چه خبر شده است ؟ » من مطلب را بازگو کردم و عرض کردم : « استاندار منتظر پاسخ و دستور حضرتعالی هستند . » امام طوری که انگار هیچ مطلب غیر معمولی نشنیده بودند ، با همان آرامش و طمأنینه همیشگی فرمودند : « بروید به ایشان بگویید جنگ است آقا ! جنگ است ! » همین دو جمله را گفتند و به دنبال فصول بعدی اقامه ی خود رفتند و سپس هم بون توجه به اینکه من هنوز ایستاده ام ، تکبیرة الاحرام گفتند و با طمأ نینه نماز ظهر را شروع کردند . منهم برگشتم و گفتم : « آقا فرمودند جنگ است آقا ! جنگ است ! » ایشان هم دیگر چیزی نگفت و گوشی را بر زمین گذاشت . براستی هنوز آن منظره و آن آهنگ و آن جملات در گوش من طنین انداز است . (40)

4 - نماز – ایجادحالت اعتدال

« آیات »

1- ... ولا تجهر بصلاتک ولا تخافت بها وابتغ بین ذلک سبیلا . (41 )
... و در نماز نه صدا را بسیار بلند ونه بسیار آهسته گردان ، بلکه حد متوسط را اختیار کن .
2- و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس ... . (42)
همانگونه ( که قبله ی شما ، یک قبله ی میانه است ) شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم ( در حد اعتدال ، میان افراط و تفریط ) تا بر مردم گواه باشید .

« شرح »

در ابتدا خوب است به یک سؤال که با توجه در آیه ی دوم پیش می آید پاسخ داده شود و آن اینکه چرا قبله ی مسلمانان ، قبله ی میانه است ؟ برای یافتن پاسخ این سؤال به تفسیر نمونه مرجعه می کنیم : « زیرا مسیحیان تقریبا به سمت مشرق می ایستادند به خاطر این که بیشتر ملل مسیحی در کشورهای غربی زندگی می کردند و برای ایستادن به سوی محل تولد عیسی علیه السلام که در بیت المقدس بود ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبله ی آنان محسوب می شد ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن بسر می بردند رو به سوی
بیت المقدس که برای آنان تقریبا درسمت غرب بود می ایستادند ، و به این ترتیب نقطه ی غرب قبله ی آنان بود . اما « کعبه » که نسبت به مسلمانان آن روز ( مسلمانان مدینه ) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خط میانه محسوب می شد . » ( 43 )
آری ! اعتدالی که در قرائت نماز و قبلهی مسلمانان مشاهد می گردد و اعتدالی که در « اهدنا الصراط المستقیم » خواسته شده ( زیرا راه مستقیم راهی است که در آن افراط و تفریط نیست ) همه وهمه نمازگزار را به سمت اعتدال در تمامی زوایای زندگی می کشاند . با نگاهی به مردم می توان انسان ها را به چند دسته تقسیم نمود : (44)
بعضی در دنیا غرقند و از آخرت غافل مانده اند ، برخی در نماز و دعا و مسجد محو شده اند و از تفریح و زندگی خانوادگی منزجرند . بعضی در کتاب و کتاب خانه خلاصه شده اند و از عبادت و سیاست بی خبرند . گروهی با ورزش آمیخته اند و با درس و عبادت و سیاست بیگانه . اما اسلام عزیز به تمام ابعاد زندگی توجه دارد . به این نمونه ها توجه کنید :
1- « اقیموا الصلاة و اتوا الزکاة » (45 ) یعنی : هم رابطه با خدا و هم رابطه با مردم .
2- « آمنوا وعملوا الصالحات » (46) یعنی : هم ایمان وهم عمل .
3- « أشداء علی الکفار و رحماء بینهم » (47) یعنی : هم تولی و هم تبری .
4- « وکان رسولا نبیا وکان یأمر اهله بالصلاة » (48 ) یعنی : هم اجتماع و هم خانواده .
استاد شهید مطهری در این باره می فرمایند : انسان کامل اسلام ، انسان جامع است ،برون گرا هم هست ، جامعه گرا هم هست ، همیشه سر در گریبان خودش فرو نبرده است . اگر شب سر در گریبان خود فرو می برد و دنیا و مافیها را فراموش می کند ، روز در متن جامعه قرارگرفته است . چنان که درباره ی اصحاب حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف – که نمونه هایی از مسلمانان کامل هستند – مکرر در مکرر در اخبار آمده است که : « رهبان باللیل ، لیوث بالنهار » اگر در شب سراغشان بروی ، گوئی سراغ یک عده راهب رفته ای ؛ سراغ عده ای رفته ای که در دامنه ی یک کوه در غاری زندگی می کنندو جز عبادت چیز دیگری سرشان نمی شود ولی در روز ، شیران نرند . آنان راهبان شب و شیران نر روز هستند . خود قرآن هم اینها را با یکدیگر جمع می کند : « التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون » اینها همه ، آن جنبه های روانی است . بعد می فرمایند : « الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر » (49) ، فورا وارد جنبه های جامعه گرائی آن ها می شود : آن ها مصلحان جامعه ی خود هستند . (50)

5 – نماز – محو فساد از جامعه

« آیات »

1- و اقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر . (51)
نماز را بر پادار ، زیرا نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد و یاد خدا بسیار بزرگتر است .
2- فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا . (52)
اما بعد از آن ها فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و پیروی از شهوات نمودند و بزودی ( کیفر ) گمراهی خود را خواهند دید .

« احادیث »

1- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لا صلوة لمن لم یطع الصلوة ، و طاعة الصلوة ان تنهی عن الفحشاء و المنکر . (53)
کسی که مطیع نماز نباشد نمازش کامل نیست و اطاعت از نماز همان دوری از فحشاء و منکر است .
2- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم تزده من الله الا بعدا . (54)
هر کس نمازش او را از فحشاء و منکر باز دارد هیچ بهره ای از نماز جز دوری از خدا حاصل نکرده است .
3- فیما اوحی الله الی داود علیه السلام : وکم رکعة طویلة فیها بکاء بخشیة قد صلاها صاحبها لا تساوی عندی فتیلا حین نظرت فی قلبه فوجدته ان سلم من الصلاة و برزت له امرأة و عرضت علیه نفسها اجابها و ان عامله مؤمن خانه . (55)
خداوند تبارک و تعالی به حضرت داود وحی نمود : چه بسا نمازگزار که رکعتی طولانی با
گریه ی طولانی از خوف پروردگار می خواند که در نزد من فتیلی ارزش ندارد ، چون هنگامی که نظر در قلب او کردم ، دیدم که اگر نمازش را سلام دهد و زنی بر او عرضه شود ، فورا او را اجابت می نماید و یا اگر مؤمنی با او معامله ای کند به او خیانت می کند .
4- قال الصادق علیه السلام : من احبّ ان یعلم أقبلت صلوته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنکر ، فبقدر ما منعته قبلت منه . (56)
هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شد یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته به همان مقدار نمازش قبول شده است .
5- روایت شده جوانی از انصار در نماز جماعت با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شرکت میکرد، ولی کارهای زشت را نیز مرتکب می شد . به حضرت خبر دادند ، حضرت فرمودند : بالأخره نمازش روزی او را نجات خواهد داد و از کارهای زشت بازش می دارد . پس مدتی نگذشت که جوان توبه کرد . (57)

« شرح »

طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد
می اندازد دارای اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است . انسانی که به نماز می ایستد ، تکبیر
می گوید ، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می شمرد ، به یاد نعمت های او می افتد ، حمد و سپاس او می گوید ، او را یه رحمانیت و رحیمیت می ستاید ، به یاد روز جزای او می افتد ، اعتراف به بندگی او می کند ، از او یاری می جوید ، صراط مستقیم از او می طلبد ، و از راه کسانی که غضب بر آن ها شده و گمراهان به خدا پناه می برد ( مضمون سوره حمد ) ، بدون شک در قلب و روح چنین انسانی جنبشی بسوی حق و حرکتی بسوی پاکی و جهشی بسوی تقوا پیدا
می شود . برای خدا رکوع می کند و در پیشگاه او پیشانی بر خاک می نهد ، غرق در عظمت او می شود و خود خواهی ها و خود برتر بینی ها را فراموش می کند . شهادت به یگانگی اومی دهد. گواهی به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله می دهد . برپیامبرش درود می فرستد و دست به درگاه خدای بر می دارد که در زمره ی بندگان صالح او قرار می گیرد (تشهد و سلام ) ، همه ی این امور موجی از معنویت در وجود او ایجاد می کند ، موجی که سدّ نیرومندی در برابر گناه محسوب می شود . این عمل چند بار در شبانه روز تکرار می گردد ، هنگامی که صبح از خواب بر می خیزد در یاد او غرق می شود . در وسط روز هنگامی که غرق زندگی مادی شده ناگهان صدای تکبیر مؤذن را می شنود ، برنامه خود را قطع کرده ، به درگاه او می شتابد ، و حتی در پایان روز و آغاز شب پیش از آنکه به بستر استراحت رود با او راز و نیاز می کند و دل را مرکز انوار او می سازد . از این گذشته به هنگامی که آماده ی مقدمات نماز می شود خود را شستشو
می دهد ، پاک می کند ، حرام و غصب را از خود دور می سازد و به بارگاه دوست می رود همه ی این امور تأثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و فساد و منکرات دارد . منتها هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهی از فحشاء و منکر می کند ، گاه نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود . ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچگونه اثری در او نبخشد هر چند نمازش صوری باشد هر چند آلوده گناه باشد ، البته این گونه نماز تأثیرش کم است ، اینگونه افراد اگر همان نماز را هم نمی خواندند از این هم آلوده تر بودند .
روشنتر این که : نهی از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرائط دارای بعضی از این درجات است . (58)
و این گونه است که نماز باعث اصلاح افراد می شود و بالطبع اصلاح افراد ، اصلاح جامعه و روابط اجتماعی را نیز در پی خواهد داشت ، که جامعه را افراد آن می سازند و لاغیر .

6- نماز – کسب صفات حسنه و دفع صفات رذیله

« احادیث »

1- قال الصادق علیه السلام : افضل ما یتقرب به العبد الی الله بعد معرفة به الصلوة و بر الوالدین و ترک الحسد و العجب و الفخر . (59)
بهترین وسیله ای که انسان را به خدا نزدیک می سازد بعد از خداشناسی ، نماز و نیکوکاری به والدین و ترک رذیله های حسد و عجب و فخرفروشی است .
2- قالت فاطمة الزهراء علیها السلام : [ جعل الله ] الصلوة تنزیها لکم عن الکبر . (60)
خداوند نماز را جهت دوری شما از کبر و خودپسندی مقرر فرمود .
3- قال علی علیه السلام : و السجود النفسانی فراغ القلب من الفانیات و الاقبال بکنه الهمّة علی الباقیات و خلع الکبر و الحمیّة و قطع العلائق الدنیویة و التعلی بالخلائق النبویة . (61)
سجده ی نفسانی ( که روح سجده است ) رها بودن دل از امور فناپذیر و روی آوردن با تمام وجود به امور جاودان و کندن کبر و تعصب بیجا و قطع همه ی علائق دنیوی و آراسته شدن به اخلاق نبوی است .
4- قال الصادق علیه السلام : ان الرجل لیکذب الکذبه فیحرم بها صلاة اللیل . (62)
همانا مردی دروغ می گوید ، پس بخاطر آن دروغگوئی از نماز شب محروم می شود .
5- قال رسول الله صلی الله علیه وآله : من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل الله صلوته و لاصیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر له صاحبه . (63)
هر کس غبیت مرد یا زن مسلمانی را کند ، تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش پذیرفته نیست مگر این که غیبت شونده او را ببخشد .
6- قال الصادق علیه السلام : لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده ، فان ذلک شیء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الی صدق حدیثه و اداء امانته . (64)
به رکوع و سجده های طولانی افراد نگاه نکنید ، زیرا ممکن است به آن عادت کرده باشند و برای او یک امر عادی شده باشد ، و اگر آن را ترک کند وحشت کند ، بلکه راستگوئی و امانتداری او را بنگر .

« شرح »
« پرورش ارزش های اخلاقی در پرتو نماز »

نماز کانون و وسیله پرورش اخلاص و فضائل اخلاقی و عصیان بر ضد طاغوت نفس و هوی های نفسانی است ، زیرا نماز انسان را از لاک مادیت خارج ساخته و به ملکوت آسمان ها پیوند می دهد ، و با ملکوتیان همنوا می سازد ، نماز روح اخلاص و بندگی خدا را زنده می کند ، و صفات الهی را که در اقوال نماز آمده در صفحه ی قلب انسان ترسیم می نماید و دل را حرم خدا می سازد و انسان ها را به سوی نیکی ها و ارزش های معنوی سوق می دهد و اثر بسزایی در دوری از امور مادی و نزدیک شدن به پیشگاه خدای بزرگ دارد . نماز روح خداشناسی و ارتباط با حریم عشق خدا را می آموزد و در پرتو چنین ارتباطی نهال های اخلاق عالی انسانی جوانه می زند و شکوفا شده و به ثمر می رسد .
چکیده ی سخن این که : نماز را به عنوان یک عبادت خشک با احساسات کور و گنگ و بی اثر تعقیب نکنیم و آن را در گوشه های مسجد زندانی ننماییم بلکه باید نماز به صحنه آید و آثار آن آشکار گردد و بعنوان منبع فضائل و کانون ارزش ها تجلی کند برای روشن شدن بیشتر این موضوع در اینجا به ذکر چند نمونه از روش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در رابطه با بهره برداری از نماز می پردازیم :
1- امام صادق علیه السلام فرمودند : رسول خدا صلی الله علیه و آله با مسلمانان ، به خواندن نماز ظهر با جماعت شروع کردند ، ولی بر خلاف معمول ، دیدند آن حضرت دو رکعت آخر نماز ظهر را با شتاب به پایان رسانیدند . بعد از نماز ، مردم از آن حضرت پرسیدند : « چه شده ؟ مگر حادثه ای رخ داده که شما نماز را با عجله تمام کردید ؟ » پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : اما سمعتم صراخ الصبی : « آیا شما فریاد گریه ی کودک را نشنیدید ؟! »
معلوم شد که آن حضرت در وسط نماز صدای گریه ی کودک را شنیده و کسی نبوده که او را آرام کند ، آن حضرت برای آرام کردن و نوازش آن کودک ، نماز را سریع انجام داده است . این ماجرا ، بیانگر آن است که نماز ، رابطه مستقیم با کارهای نیک دارد و حتی گاهی باید برای انجام کارهای نیک و ارزش های تربیتی ، نماز را طول نداد . شبیه این مطلب در احکام نماز اینکه : هر گاه شخصی در وقت وسیع مشغول نماز شد ، و طلبکار نزد او آمد و مطالبه ی طلب خود را کرد و به او مهلت نداد که نمازش را تمام کند ، هرگاه او در حال نماز ، نتواند بدهکاری خود را ادا کند ، واجب است نمازش را قطع نماید و بدهکاری خود را بپردازد و سپس نماز بخواند . امثال این مسأله بسیار است ، و این نشانگر آن است که نباید نماز موجب تأخیر ادای حق گردد ، چرا که نماز کانون فضیلت است ، بنابراین نه تنها مانع برقراری حقوق نیست ، بلکه سوق دهنده به آن است .
2- روزی پیامبر صلی الله علیه و آله نماز می خواندند ، وقتی که به سجده رفتند امام حسین علیه السلام که در آن هنگام خردسال بودند برپشت پیامبر سوار شد و شروع به بازی نمود . هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله می خواست سر از سجده بردارد ، او را می گرفت و به زمین می نهاد . یک نفر یهودی ناظر این صحنه بود ، پس از نماز به پیامبر عرض کرد : « راستی شما با کودکانتان ، اینگونه رفتار می کنید ، ما هرگز این گونه محبت به کودک ، نشان نمی دهیم » . پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمودند : « اگر شما به خدا و رسولش ایمان داشتید اینگونه به کودکان خود محبت می نمودید » ( با توجه به این که یکی از ارکان تربیت صحیح کودک ، پرورش عواطف او در پرتو مهربانی به او است ) . همین شیوه ی مهر انگیز رسول خدا (ص) آن چنان ، آن یهودی را به اسلام جذب کرد ، که او همان دم مسلمان شد . (66)
3- روزی رسول خدا (ص) در شأن و فضیلت نماز ، سخن می گفت ،و به مسلمین سفارش می کرد که به مسجد بروند و در انتظار وقت نماز به سر برند ، و آماده باشند ، تا وقت نماز فرا رسد ، و نماز را بپادارند ، ولی از آن جا که نماز کانون پرورش ارزش های اخلاقی است ، و ممکن است افرادی به مسجد برای انتظار نماز بروند و بنشینند و در این فرصت ، مثلا غیبت کنند، که برخلاف هدف نماز است ، به مسلمانان هشدار دادند و فرمودند : « الجلوس فی المسجد لانتظار الصلاة عبادة مالم تحدث . یعنی : نشستن در مسجد برای انتظار نماز ، عبادت است ، در صورتی که حدثی رخ ندهد . »
شخص پرسید : منظور از حدث چیست ؟ فرمودند : الاغتیاب : « غیبت کردن » (67)
به این ترتیب رسول خدا صلی الله علیه و آله اعلام کردند که حریم نماز را نیز حفظ کنید ، همانگونه که خود نماز ، کانون پرورش فضائل است ، حریم نماز باید از آلودگی های گناه پاک باشد و نمونه ی فضائل انسانی گردد .

« درس تواضع در پرتو نماز »

یکی از اسرار نماز این است که ، خودبینی و تکبررا درهم می شکند و درس تواضع در برابر خدا می آموزد ، ریرا انسان در هر شبانه روز در هفده رکعت نماز واجب ، 34 بار پیشانی برخاک و زمین می نهد و به سجده می افتد ، که سمبل نهایت تواضع است ، و در سجده خود را همچون پر کاهی در میان اقیانوس بزرگ می نگرد ، بلکه صفری در برابر وجود بی نهایت خدا می بیند ، و به این ترتیب خود را بنده ی کوچک و ناچیز خدا دانسته و هر گونه خودخواهی و غرور را از خود دور می سازد .و این که دعا و گریه از خوف خدا در نماز موجب افزایش ارزش نماز می شود و همچنین هر گاه انسان خدا را بخاطر عظمتش عبادت کند ، بیانگر تواضع بیشتر در برابر عظمت خدا است . از طرفی ، امور مستحبی که در کنار نماز است ، مانند تحت الحنک به گردن آویزان کردن و خشوع و حضور قلب و پیشانی روی خاک نهادن و دعاهایی که در درون نماز و در تعقیبات نماز آمده ، همه و همه تواضع انسان را بیشتر می سازند .
کوتاه سخن آن که : نماز ، روح تواضع و کوچکی در برابر خدا را در انسان زنده و تقویت
می کند و عظمت الهی را در جای جای قلب انسان برقرار می سازد و هر گونه کبر و نخوت را که زشت ترین صفت حیوانی است ، از صفحه قلب انسان می زداید ، به این ترتیب نماز وسیله پرورش بزرگترین فضیلت معنوی و تکامل می گردد و آن فروتنی و کوچکی در برابر خدا است که موجب ارتقاء مقام خواهد شد . و بطور کلی پرستش آمیخته با تواضع است و در نهاد هر انسانی وجود دارد ، اسلام این خواسته ی فطرت را به شیوه ی صحیح که تواضع در برابر خدا است هدایت نموده است و هر گونه تواضع کاذب مانند تواضع در برابر بتها و خدایان ساختگی را مردود شمرده است .

7 – نماز – اصلاح ذات البین و روابط خانوادگی

« احادیث »

1- قال رسول الله صلی علیه و آله : ما عمل ابن ادم شیئا افضل من الصلاة و صلاح ذات البین و خلق حسن . (68)
انسان هیچ عملی انجام نمی دهد که بهتر از نماز و آشتی دادن مردم و خوش اخلاقی باشد .
2- قال علی علیه السلام : فانی سمعت جدکما- صلی الله علیه و آله- یقول : صلاح ذات البین افضل من عامة الصلاة و الصیام . (69)
از پیامبر شنیدم که می فرمودند : اصلاح ذات البین از تمامی نماز و روزه برتر است .
3- قال رسول الله صلی علیه و آله : ثلاثة لاترفع صلاتهم فوق رؤوسهم شبرا : ... و امرأة باتت و زوجها علیها ساخط ، و أخوان متصارمان . (70)
نماز سه نفر از بالای سرشان یک وجب هم بالا نمی رود : ... زنی که شب را به روز می برد و حال آن که شوهرش بر او خشمگین است و دو برادر از هم جدا شده .
4- قال الصادق علیه السلام : من نظرالی ابویه نظرماقت وهماظالمان لم یقبل الله له صلاة.(71)
هر که به پدر و مادر نگاه تند و خشم آلود کند ، اگرچه بروی ستم کرده باشند ، خداوند نمازش را نمی پذیرد .
5- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من کان له امراة تؤذیه لم یقبل الله صلاتها و لاحسنة من عملها حتی تعینه و ترضیه و ان صامت الدهر ... و علی الرجل مثل ذلک الوزر اذا کان لها مؤذیا ظالما . (72)
زنی که شوهر خود را بیازارد ، نماز و اعمال نیک او مورد پذیرش الهی قرار نمی گیرد مگر آن که به کمک او بپردازد و رضایتش را جلب کند ، گرچه همیشه روزه دار باشد ... و البته شوهر نیز دارای همین نوع از عقاب است در صورتی که همسر خویش رابیازاردوبه اوظلم روادارد.

« شرح »

از مهمترین مشکلات جوامع امروزی از هم گسیختگی کانون خانواده است ، بهمین علت در چنین جوامعی انواع و اقسام فسادها رایج است و جوانان که آینده سازان هر مملکتی هستند با افتادن در دام این فسادها نیرو و استعداد جوانی را از دست داده تبدیل به عناصری بی فایده و حتی مضر
می گردند و از این رو چنین جوامعی رو به سوی انحطاط می روند . پیشرفت علم و تکنولوژی در چنین کشور هایی ضعیف شده و کشورها از رسیدن به سعادت و کمال باز می مانند . کانون گرم خانواده است که می تواند جوان را از گرفتار شدن در منجلاب انواع فسادها نجات بخشد و می بینیم که دین مبین اسلام چه قدر به روی حفظ این کانون و گرمی آن تأکید دارد و برای حفظ آن تا آن جا پیش رفته است که حتی اگر جوانی مورد ظلم پدر و مادر واقع شود باز هم حق حتی یک نگاه تند و خشم آلود را هم به پدر و مادر ندارد چه برسد به حرکات بدتر که در غیر این صورت نمازش در درگاه الهی پذیرفته نیست . از سوی دیگر هم در روایات آمده زنی هم که شوهرش را بیازارد نمازهایش قبول نیست . آری اگر در روابط زناشویی اختلالی ایجاد شود دامنه ی این اختلال به سطح اجتماع خواهد کشید و اجتماع است که دچار ضربه خواهد شد . مردی که با همسرش اختلاف دارد در اجتماع و هنگام کار آشفته و بی حوصله است و کاری را که برعهده دارد با دقت و حوصله و درست و صحیح انجام نمی دهد . و همسری هم که با شوهر اختلاف دارد در خانه عملکرد ضعیفی دارد و در تربیت فرزندان دچار اهمال خواهد شد . اسلام با تأکید برحفظ حریم در روابط بین زن و شوهر از این گونه مشکلات جلوگیری می کند و اصولا تشویق به اصلاح ذات البین تشویق به داشتن جامعه ای با صفا ، صمیمی ، پرتلاش و نهایتا موفق و سعادتمند است . و نقش نماز در تشکیل چنین جامعه ای با اندکی تأمل غیر قابل انکار است .

8- نماز – قبول نظم و انضباط

« احادیث »

1 - عن الصادق علیه السلام قال : امتحنوا شیعتنا عند ثلاث : عند مواقیت الصلوة کیف محافظتهم علیها ... . (73)
شیعیان ما را به سه مسأله امتحان کنید : اول – اهمیت به اوقات نماز که آیا اول وقت نماز را برپامی دارند یا خیر ؟ ... .
2- قال رسول الله صلی علیه و آله : لاینال شفاعتی من اخر الصلوة المفروضة بعد وقتها . (74)
شفاعت من به کسی که نماز واجب را تا پس از وقت آن به تأخیر اندازد نخواهد رسید .
3- قال الصادق علیه السلام فی قول الله تعالی : « فویل للمصلین ، الذین هم عن صلاتهم ساهون »، قال : تأخیر الصلوة عن اول وقتها لغیر عذر . (75)
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فوق که « ساهون » به چه کسانی گفته می شود ؟ می فرمایند: آنان که نماز خود را از اول وقت بدون عذر به تأخیر می اندازند .
4- قال علی علیه السلام : اوصیک یا بنیّ بالصلوة عند وقتها . (76)
فرزندم ! وصیت می کنم تورا به خواندن نماز در اول وقت .

« شرح »

زیباترین و چشمگیرترین تصویری که از شخصیت ،خدمات و امتیازات هر فرد یا مجموعه ای ارائه می گردد ، تصویر نظم و انضباط است . انسان در هر یک از فعالیت ها و مقاطع زندگی درصورتی در خور تحسین تلقی می گردد که رفتار و کتاب خود را به زینت انضباط مزیّن گرداند. این امتیاز به وسیله ی تمرین و دقت نصیب انسان می گردد و در جریان زندگی باید انسان در برخی از موارد خود را به رعایت نظم در برنامه ها اجبار نماید و الزاماتی در برنامه ، برخود تحمیل کند . تا به مرور زمان این خصوصیت بصورت ملکه در سایر بخشهای زندگی او جریان یابد . انجام نماز در اوقات معین و مخصوص ، آداب نماز در مورد نیت و قیام و رکوع و سجود ، و جای گرفتن هر موضوعی از نماز در محل خود ، علاوه برآثار مفیدی که در روح انسان می گذارد ، موجب نظم و انضباط در زندگی خواهد شد ، و عملا نظم و ترتیب به انسان می آموزد، و انسان را از زندگی درهم و برهم و بی انضباط باز می دارد . با توجه به این که یکی از عوامل بسیار مهم پیشرفت و تکامل ، نظم و انضباط است . امام علی علیه السلام در خطبه ای یک انسان بصیر و متعهد را در مورد نظم به نخ و تسبیح ، تشبیه می کند ، که نظم مهره ها را حفظ کرده و به همه ارتباط می دهد ، که اگر آن نخ کشیده شود ، مهره های آن ، پراکنده شده و هر کدام در جایی خواهد افتاد . (77)
در فرازی از آیه ی 103 سوره ی نساء نیز در اینباره می خوانیم : « ان الصلوة کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا » ، یعنی : « همانا نماز – در وقتهای معین – وظیفه ی ثابت برای مؤمنان است » .
علامه ی شهید مرتضی مطهری در این باره می نویسد :
« عبادت که می خواهی بکنی یک وقت مشخص و معینی دارد و دقیقه اش هم حساب می شود . وقت نماز صبح از اول طلوع صبح تا اول طلوع آفتاب است و اگر عمدا یک دقیقه قبل از طلوع صبح یا بعد از طلوع آفتاب شروع کنی ، نمازت باطل است ، باید بین این دو تا باشد ، اگر بگویی آقا من فعلا خوابم می آید من دیشب بیداری کشیده ام ، الآن یک ساعت به طلوع صبح مانده ، خدا که خواب و بیداری ندارد ، مگر خدا در بین الطلوعین ( العیاذ بالله ) لباس رسمی اش را می پوشد و آماده برای قبول نمازها می شود ؟! برای خدا که تمام ساعات و همه ی لحظات علی السویّه است
« لا تأخذه سنة و لا نوم » (78) من شب بیداری کشیده ام ، خیلی خوابم می آید ، می خواهم نیم ساعت زودتر نمازم را بخوانم ، ابدا ! انضباط و وقت را باید بشناسی ، جز در وقت خودش در وقت دیگر نباید نماز بخوانی . آیا از نظر خدا فرق می کند که این وقت یا آن وقت باشد ؟ نه ، از نظر تو فرق می کند . تو باید با این نماز تربیت شوی ، اگر شب تا دو نیمه شب هم بیدار بودی ، باید بین الطلوعین بیدار شوی و نمازت را بخوانی و نماز ظهر و عصر هم همین طور است ، قبل از وقت قبول نیست ، بعد از وقت هم قبول نیست . مغرب و عشا هم همین طور است . » (79)
اکنون ممکن است کسی سؤال کند : آیا بهتر نبود که انجام فریضه ی نماز به وقت معینی مقید
نمی شد ، بلکه دستور داده می شد که آن را در فرصت مناسب و هنگام آمادگی روحی انجام دهند، تا اثر بیشتری داشته باشد ؟ پاسخ این که : از نظر علم و تجربه ، قطعی است که هر گاه مسائل تربیتی در تحت شرائط و انضباط خاصی قرار نگیرد ، کم کم بدست فراموشی سپرده می شود ، و به بهانه این که هنوز فرصت و آمادگی روحی بدست نیامده ، تعطیل می گردد و یا موجب هرج و مرج می شود ، ولی به عکس ، وقت بندی و انجام نماز در وقت معین ، بخصوص در نماز جماعت و شکوه آن ، اثر قابل ملاحظه ای خواهد داشت ، و نماز در پرتو نظم و انضباطی که دارد ، موجب تشکیل کلاس بزرگ انسان سازی خواهدشد .

« درس نظم و انضباط از روش امام خمینی (ره) »

حضرت امام خمینی ، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، آن چنان به نظم و انضباط در زندگی ، مقیّد بود که گویا از فرائض و واجبات دینی است ، در آن هنگام که در نجف اشرف بودند ، نظم ایشان در امور به قدری چشمگیر و مورد قبول بود ، که بعضی از طلاب ، ساعت خود را با رفت و آمد ایشان به درس ، و تشّرف به حرم مطهر ، تنظیم می نمودند ، وقت شناسی ، وقت بندی ، و نظم در امور ، از ویژگیهای معروف آن بزرگ مرد بود .
در حالات او نوشته اند : مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن رفیعی که از حکما و مراجع تقلید بودند ، مدتی که در تهران بودند در مسجد جمعه تهران برای نماز مغرب و عشاء ، اقامه ی جماعت می نمودند ( و این قضیه تقریبا مربوط به بیش از پنجاه سال قبل است ) . آیت الله رفیعی بطور منظم به نماز جماعت نمی آمدند ، امام خمینی (ره) در آن وقت در تهران بودند ، و در نماز جماعت آیت الله رفیعی شرکت می نمودند ، شبی آیت الله رفیعی دیر کردند ، امام خمینی در میان جمعیت برخاست و خطاب به مردم ، چنین گفت : « ای مردم ! بیائید با هم به آقا بگوئیم بطور مرتب و منظم ، سر وقت ، تشریف بیاورید ، اینگونه که ایشان می آیند ، وقت بسیاری از مردم ، تضییع می گردد ، همه ی ما با هم به آقا عرض کنیم » . طولی نکشید که آیت الله رفیعی آمد ، یک نفر به آقا گفت : « یک سید جوانی ( یعنی امام خمینی ) می گفت : به آقا بگوییم مرتب بیایند ، تقریبا به بی نظمی شما در آمدن اعتراض داشت ! » . آیت الله رفیعی فرمود : آن سید کی بود ؟ در آن وقت امام خمینی (ره) در یک طرف در چند قدمی مشغول نماز بودند ، آن شخص امام را نشان داد ، همین که چشم آقای رفیعی به امام افتاد ، فرمود : « ایشان حاج آقا روح الله هستند ، مرد بسیار فاضل و وارسته و بسیار با تقوا و منظم می باشند ، اگر یک وقت دیر آمدم ، ایشان را جلو ببرید تا بجای من نماز بخواند ، حق با ایشان است . » (80)
آری ! نماز ، یک برنامه ی منظمی است که روح انضباط را در انسان تقویت می کند و اوقات آن بر اساس حرکت منظم خورشید ، و سفیده ی سحر قرار گرفته و شرائط و اجزاء آن همچون
مهره های تسبیح است که نماز و ارتباط با خدا ، نخ آن مهره ها است ، به این ترتیب روح سست و سهل انگار و یا سرکش انسان در کلاس نماز تعدیل و تنظیم می شود و از کند روی و تندروی ، محفوظ می ماند .

« نماز و وحدت جهت »

از جمله مواردی که درس نظم و ترتیب به نمازگزاران می دهد ، وجوب نماز خواندن بطرف قبله و مسأله ی « وحدت جهت » است . نمازگزار باید رو به قبله بایستد ، هر شبانه روز باید جهت و خط خودش را روشن کند ، قبله ی او باید ساده و پاک باشد ، قبله و جهت او را باید خداوند تعیین کند نه خودش و نه طاغوتها ، هر مکان و جهتی ارزش قبله شدن ندارد ، قبله رمز شناسایی مسلمین از دیگران است از این جهت به مسلمین « اهل قبله » می گویند ، مسلمانان با هر سلیقه و تفکر و از هر نسل و نژادی ، باید جهت واحدی داشته باشند . اگر مال و مقام هر لحظه دل ما را به سویی می کشد ، هنگام نماز باید دل از همه بکنیم و جهت و خط خود را مشخص کنیم . کسی که جسم خود را رو به خانه ی خدا کرد آمادگی آن را پیدا می کند که قلب و روح حود را متوجه صاحب خانه کند .
علامه شهید آیت الله مطهری ( قدس سره ) در این باره می فرمایند : [ اسلام می گوید هنگام نماز] همه رو به یک نقطه بایستند ، با این که خود اسلام تصریح می کند که از نظر واقعیت عبادت رو به هر طرف بایستید فرق نمی کند . « و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله » (81)
از نظر واقعیت عبادت ، ما رو به مشرق یا مغرب ، شمال یا جنوب ، رو به هر طرف که بایستیم، فرق نمی کند ، یعنی اینطور نیست که اگر رو به کعبه بایستیم با خدا مواجه هستیم ولی اگر رو به کعبه نایستیم و به طرف دیگر بایستیم با خدا مواجه نیستیم . ولی در عین حال اسلام به خاطر یک مصلحت تربیتی اجتماعی که با روح عبادت ارتباط ندارد یعنی روح عبادت متوقف به آن نیست چنین استفاده ی تربیتی در اینجا می کند ، می گوید بجای این که نمازی که می خوانی ، به هر طرف که می خواهی باشد ، همه ی مردم رو به یک نقطه ی معین بایستند تا افراد بفهمند که باید یک جهت باشند ، یعنی این درسی است برای وحدت و اتحاد و یک جهت داشتن و رو به یک سو بودن . ولی وقتی که می خواهد نقطه ای را انتخاب کند چه نقطه ای را انتخاب می کند ؟ با این که می گوید نسبت همه جا با خدا متساوی است . « ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا » (82)
یعنی اولین معبد و اولین مسجدی که برای عبادت خدای یگانه ساخته شد . ضمنا ما را با تاریخ گذشته مربوط می کند : « سنت ابراهیم و قبل از ابراهیم همه را بیاد آورید » . چون درست است که کعبه به دست ابراهیم بنا شد ولی قبل از او هم بوده ، و بر حسب روایات ، ابراهیم آنچه را که در زمان نوح و یا قبل از نوح بنا شده بود تجدید بنا کرد ، و بعد از تجدید بنای ابراهیم دیگر باقی ماند . یعنی هیچوقت مدتی نگذشته است که کعبه خراب باشد ؛ هرگاه خراب شده تجدید بنا کرده اند ، نه این که مدت زمانی باشد که مخروب مانده باشد . خود این انتخاب ، احترامی است به عبادت ، یعنی عبادت آنچنان مهم است که اولین نقطه ای که در جهان برای عبادت وضع شده ، اولین مسجد، اولین معبد ، امروز هم باید رو به آن نقطه ایستاد . مسأله تقدیس آتش در زمان زردشتی ها از قدیم الایام یعنی از بیش از هزار سال پیش در آن مجالس بحثی که تشکیل می شد – مخصوصا در زمان مأمون و بعد از آن – مطرح بوده است و وقتی مسلمین به زردشتی ها بخاطر آتش پرست بودن اعتراض می کردند آن ها توجیه می کردند ، گاهی می گفتند اگر ما آتش پرست هستیم شما هم خاک پرست هستید برای این که رو به کعبه می ایستید ، و گاهی می گفتند ، آتش پرست نیستیم آنچنان که شما خاک پرست نیستید ، ما رو به آتش می ایستیم نه اینکه آتش را پرستش می کنیم . این حرف در هیچ شکلش حرف درستی نیست . احساسی که یک نفر مسلمان در مورد کعبه دارد و احساسی که یک نفر زردشتی در مورد آتش دارد – و هر دو احساس ناشی از تعلیماتی است که متون موجود دینی به آن ها داده است – خیلی فرق می کند . یک نفر مسلمان که رو به کعبه می ایستد هیچوقت تصور نمی کند که دارد کعبه را تقدیس می کند ، و حتی در ذهن یک بچه هم نمی آید که هنگام رکوع و سجود دارم کعبه را تعظیم می کنم ؛ ولی هر آتش پرستی دارد آتش را پرستش می کند ، حالا به هر نوعی ، بعنوان مظهری [ از خدا ] یا به هر عنوان دیگر . نمی گویند آتش را خالق می دانیم . هر بت پرستی هم بت را خلق کننده نمی داند بلکه آن را تقدیس می کند . یک آتش پرست نیز آتش را تقدیس می کند . به هر حال این که هنگام نماز همه باید رو به یک جهت بایستند ، خود نوعی شکل دادن به عبادت است . روح عبادت یک امر مجردی است که اگر انسان در گوشه ی خلوتی هم باشد و بقول سعدی سر به جیب مراقبت فرو برد و خدا را یاد کند ، آن روح برای او حاصل شده است ، ولی اسلام چنین عبادتی را قبول ندارد . (83)

9- نماز – نظافت و بهداشت

« احادیث »

1- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : مفتاح الصلوة الطهور . (84)
کلید نماز ،پاکی است .
2- قال رسول الله صلی علیه و آله : لولا ان اشق علی امتی ، لأمرتهم بالسواک مع کل صلوة . (85)اگر بر امت من سخت و دشوار نبود ، به آن ها دستور می دادم که با هر نماز مسواک بزنند .
3- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : رکعتین بسواک ، احب الی الله – عزوجل – من سبعتین رکعة بغیر سواک . (86)
2 رکعت نماز با مسواک ، نزد خداوند از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک بهتر است .
4- قال علی علیه السلام : النظیف من الثیاب یذهب الهم و الحزن و هو طهور للصلوة . (87)
لباس تمیز غم و ناراحتی را بر طرف کرده و آن لباس پاک ( مناسب ) نماز است .
5- قال الرضا علیه السلام : و لا تصل و بک شیء من الاخبثین و ان کنت فی الصلوة فوجدت غمزا فانصرف . (88)
در حالی که در فشار از ادرار و مدفوع هستی به نماز نایست و اگر در نماز بودی و احساس فشار و ناراحتی از آنها نمودی پس از نماز منصرف شو .
6- قال رسول الله صلی علیه و آله : جنّبوا مساجدکم النجاسة . (89)
مساجد خود را از نجاسات دور نگه دارید .

« شرح »

هر نمازگزاری اگر بخواهد که نمازش صحیح باشد الزاما باید لباس و بدن خود را از نجاسات پاک کند ، از طرفی هم نمازگزاری که می داند هر رکعت نماز با مسواک بهتر از 70 رکعت نماز بدون مسواک است ، مسواک را رها نمی کند . نمازگزاری که می داند با جنابت نمازش باطل است به فکر غسل می افتد و غسل او را به فکر ساختن حمام می اندازد و وجود حمام آغازی است بررابطه ی نمازگزار و پاکی .از این که به نمازگزاران می گویند در وضو ده سیر آب مصرف کنید و بیشتر از آن اسراف است از همینجا می فهمیم که باید آب وضو یکبار مصرف باشد زیرا در وضو از یک ظرف یا حوض که ده سیر مصرف نمی شود بلکه آب مصرفی بجای قبلی باز می گردد . در هر حال تأثیر این نظم و طهارت در سایر بخشهای زندگی نمازگزار نیز باقی
می ماند و او را بعنوان شخصیتی آراسته و نظیف معرفی می کند . حال برای اینکه اثرات بهداشتی نماز بیشتر آشکار شود به نکات زیر توجه کنید :

« آثار بهداشتی وضو »

1- شستن دست و صورت با آب تمیز و وضو ساختن قبل از هر نماز ضمن پاکیزگی و پیشگیری از بیماری های عفونی ، بدن انسان را از اثرات اشعاع یون ساز و مواد شیمیائی نامرئی که در هوا پراکنده هستند پاکیزه می سازد . مسّ دو افق انتهای بدن ( مس فرق سر و مس پا که از ارکان وضو هستند ) دردفع بارهای الکتریسیته از روی بدن مؤثر است . دکتر مصطفی احمد شهاتا متخصص حلق و بینی در مصر در نتیجه ی تحقیق علمی پزشکی نشان داده است که در افراد نمازگزار و کسانی که قبل از وضو دهان و بینی خود را هم با آب شستشو می دهند ( که در اصطلاح فقهی به آن مضمضه و استنشاق می گویند ) آمار سینوزیت حداقل است . (90)
2- قبض و بسطی که عروق جلدی در قالب جریان آب در وضو بر آنها می یابند موجب ازدیاد حرکت قلب و نشاط مبادلات جسمی می گردد و حرکات تنفسی ، جذب اکسیژن و دفع کربن را آسان می نماید و سبب تمدد اعصاب می شود . همچنین او را از ابتلاء به بیماری های مختلف مصون می دارد . همان گونه که شستشوی اجباری دست ها برای وضو روزانه حداقل 5بار ، عامل نظافت دست ها و پیشگیری از ورود میکروب های مختلف به دهان و ابتلاء به بیماری گوارشی و سایر امراض صعب العلاج می شود . (91)
3- شستن قسمت هایی از بدن ، آن هم روزی چند بار با فواصل خاصی از کار و زندگی روزانه ، باعث استراحت و آرام سازی عضلات و تخفیف تشنجات جسمی و روانی انسان می شود و شاید این سخن بتواند برای این سفارش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده اند : « بهنگام خشم ، برای فرو نشاندن آن وضو بگیر » توضیحی پذیرفتنی و در عین حال ساده باشد . درمستحبات وضو ، مسواک کردن ، سه بار مضمضه کردن یعنی آب پاکیزه بدرون دهان بردن و دهان را با آب شستن و به بیرون ریختن آن و نیز سه بار استنشاق یعنی بالا کشیدن آب بدرون بینی و به بیرون ریختن توصیه شده که اهمیت این اقدامات بهداشتی لااقل در زمان ما پوشیده نیست ، بعنوان مثال به مطالعه ای که درباره ی استنشاق آب به درون بینی توسط گروهی از متخصصین طی سه تحقیق علمی در دانشکده ی پزشکی دانشگاه قاهره صورت گرفته اشاره می کنیم : بینی علیرغم داشتن ترکیباتی مانند لیزوزیم و بعضی اسید های چرب آزاد بااثر ضد باکتریایی مشخص ، همواره کانونی از تجمع مواد معلق در هوا ، و انواع باکتری ها است و در مطالعات عدیده حتی نقش این باکتری ها در پیدایش عفونت های بیمارستانی بررسی شده است . ضمنا به اهمیت این تجمع باکتریایی التهابی نظیر سینوزیت ، اوتیت میانی ، لارنژیت و بیماری های تنفسی و حتی زخم های جلدی و بیماری های مجاری ادرار اشاره گردیده است . مطالعات انجام شده در مورد اثر استنشاق ، بهنگام وضو گرفتن برروی 200 نفر نشان می دهد که این مستحب تا چه میزان در کاهش تراکم باکتریایی و کاستن از پیامد های نامطلوب آن مؤثر است . (92)

« آثار نماز در پیشگیری و درمان بیماری ها »

1- یکی از اساتید دانشکده ی پزشکی دانشگاه اسکندریه ی قاهره رساله ی پایان نامه ی دکترای خود را به بررسی تأثیر شگفت انگیز نماز در صیانت از بیماری های عضلانی از جمله بیماری فراخی رگهای پا ، اختصاص داده و کتابی در این ارتباط تدوین نموده است که در آن بطور مبسوط آثار طبی نماز برعضلات پا ، مورد بررسی قرار گرفته است . (93)
2- زخم معده و زخم اثنی عشر از شایع ترین موارد مراجعه به پزشکان داخلی و جراحان به حساب می آیند . دربروز این مشکلات عوامل مختلفی دخیل دانسته شده است . ارتباط میان اضطراب و استرس و بروز زخم های گوارشی ، بوسیله ی منابع علمی جدید کاملا تأیید می شود: « مشاهدات بالینی طی سالیان دراز نشان داده است که علائم زخم های گوارشی ممکن است در اثر تغییرات هیجانی بیمار یا تجربه ی شرائط استرس زای مختلف ، شروع و یا تشدید شود . » بر طبق این مطالعات و بررسی ها ، اضطراب یا کلا استرس ها ، نه تنها یک عامل کمکی برای ایجاد زخم های گوارشی هستند بلکه خود به تنهایی می توانند باعث ایجاد زخم معده شوند . بنابراین هر عاملی که سبب تخفیف و کاهش استرس ها شود می تواند عامل پیشگیری کننده از زخم های گوارشی باشد . شخص نمازگزار ، در صورت حضور قلب و توجه به مفاهیم نماز و ایمان به قدرت لایتناهی پروردگاری که در مقابلش ، کرنش می کند ، خود را در مقابل هر عاملی که قصد تهدید کردن و به خطر انداختن ( و در نتیجه ، مضطرب ساختن ) او را داشته باشد ، ایمن می یابد . و با تکرار باورهای اعتقادی خود طی نماز های پنجگانه ی یومیه ، این ایمنی همه جانبه را ، به روان خود تلقین می کند . (94)

« خاطراتی از اثرات بهداشتی نماز در زندگی امام خمینی (ره) »

1- حجت الاسلام و المسلمین حسن ثقفی : شاید خیلی از مردم تقیدی به مسواک کردن نداشته باشند ، ولی امام مقید هستند ، ایشان به استحمام به موقع و معطر کردن بدن خیلی اهمیت میدهند.(95)
2- دکتر کلانتر معتمدی : امام حتی در هنگام بیماری و در عین خونریزی و با وجود زخم بزرگ شکم ، در موقع نماز ، تمیزترین جامه ها را که بدون آلودگی بود به تن می کردند . (96)
3- یت الله جعفر سبحانی : امام لباس تمیزی می پوشیدند . من یک بار نیز بخاطر ندارم که برلباس ایشان کوچکترین لکه یا کثیفی دیده باشم . امام مقید بودند که کفش تمیز و جوراب مرتبی بپوشند . عمامه ی خود را مرتب و حتی گاه و بیگاه پیراهن خود را لاجورد بزنند . خلاصه آن که در جامعه بصورت یک انسان پاک و منزه ظاهر می شدند . (97)

10 – نماز – پیمان و شهادت

« شرح »

قرآن درباره ی خواص نماز و صفات نمازگزاران می فرماید : ( و الذین هم لأماناتهم و عهدهم راعون ) (98)
آنانکه امانتهای خود را چه مالی و چه غیر مالی ، رعایت می کنند و به تعهداتی که دارند ، چه بین خود و خدا و چه بین خود و دیگران ، پایبندند ...
( والذین هم بشهاداتهم قائمون ) (99)
کسانی که در شهادتهای خود ایستادگی می کنند . اگر به وحدانیت حق و رسالت شهادت می دهند ، برآن می ایستند و اگر در دیگر مسائل حقوقی به حق ، شهادت می دهند،برآن پایداری میورزند.(100)
آری ! نمازگزار به پیمانها و عهدها پایبند است و رعایت امانت نصب عین اوست همیشه شهادت به حق می دهد و بر آن ایستادگی می کند هر چند به ضررش باشد !
« بخش سوم : اصلاحات اقتصادی »

1- نماز – کسب حلال و اقتصاد سالم

« احادیث»

1- فیما اوحی الله الی داود علیه السلام : و کم رکعة طویلة فیها بکاء بخشیّة قد صلّاها صاحبها لا تساوی عندی فتیلا حین نظرت فی قلبه فوجدته ... ان عامله مؤمن خانه . (101)
خداوند تبارک و تعالی به حضرت داود وحی نمود : چه بسا نمازگزارکه رکعتی طولانی باگریه ی طولانی از خوف پروردگار می خواند که در نزد من به فتیلی ارزش ندارد . چون هنگامی که نظر در قلب او کردم دیدم که ... اگر مؤمنی با او معامله ای کند به او خیانت می کند
2- قال علی علیه السلام : یا کمیل ! انظر فیما تصلی و علی ما تصلی و ان لم تکن من وجهه و حله فلاقبول . (102)
ای کمیل ! نگاه کن ببین در چه چیز نماز می گزاری و بر روی چه چیز به نماز ایستادی . اگر آن چیزی را که برای نمازت استفاده می کنی ، حلال و مباح نباشد ، نمازت قبول نیست .
3- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من اکل لقمة حرام لم تقبل له صلوة اربعین لیلة . (103)
کسی که لقمه ی حرام بخورد ، تا چهل شب نماز او قبول نمی شود .
4- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لا یقبل الله صلاة خمسة نفر : ... و اکل الرّبا . (104)
خداوند نماز پنج گروه را نمی پذیرد : ... 5- رباخوار
5- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : العبادة مع اکل الحرام کالبناء علی الرمل . (105)
عبادت کردن با حرام خواری مثل بنا کردن ساختمان بر روی شن است .
6- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من اشتری ثوبا بعشرة دراهم و فیه درهم حرام لم یقبل الله له صلاة مادام علیه . (106)
هر کس جامعه ای به 10 درهم بخرد و 1 درهمش حرام باشد ، خداوند تا هنگامی که در برابر اوست ، نمازش را نمی پذیرد .

« شرح »

جامعه ای می تواند موفق و سعادتمند باشد که دارای اقتصادی سالم باشد . جامعه ای با اقتصاد بیمار که در آن فساد ، رباخواری ، رشوه خواری ، غصب ، خیانت و ... رواج دارد ، مردم هرگز در چنین جامعه ای احساس خوشبختی و آرامش نخواهند کرد و در چنین جامعه ای شاهد فاصله ی طبقاتی شدید خواهیم بود که در چنین جامعه ای عده ای استثمارگر همه ی امکانات را در اختیار دارند و توده ی مردم در فقر و بیچارگی دست و پا می زنند و یأس و ناامیدی برآن مردم حکمفرماست و تنها چیزی که در این جامعه پیدا نمی شود صفا و صمیمیت و محبت است . اما اگر جامعه نمازگزار باشد چطور ؟ آیا نماز تأثیری برسالم سازی اقتصاد جامعه دارد یا خیر ؟ با کمی دقت معلوم می شود که جامعه ی مسلمان نمازگزار دارای اقتصاد سالم است . زیرا در نماز باید لباس و مکان و آبی که برای غسل و وضو مصرف می شود طبق قانون اسلامی تهیه شده باشد یعنی حلال باشد و اگر حتی دکمه یا نخی از لباس یا قطره ای از آبی که برای نماز مصرف می شود از طریق نامشروع تهیه شده باشد نماز باطل است . اگر فرش زیر پای نمازگزار غصبی باشد یابا مال حرام تهیه شده باشد نماز بر آن صحیح نیست ، جالب این که اگر بخواهیم نماز و دعای ما قبول شود باید لقمه ای را که مصرف می کنیم نیز حلال باشد . آری همان گونه که هواپیما برای پرواز بنزین مخصوص می خواهد ، پرواز معنوی انسان نیز لقمه ی حلال لازم دارد . شهید مطهری در این باره می فرمایند : « از نظر روح عبادت واقعا فرق نمی کند که ما روی فرش غصبی نشسته باشیم و یا روی یک فرش مباح . اینها قراردادهای اجتماعی است که این فرش مال شما باشد و آن فرش مال من ، من در مال شما تصرف نکنم و شما در مال من تصرف نکنید . اینها یک دستوراتی است که برای زندگی اجتماعی مفید است و الا یک واقعیتی و حقیقتی نیست که مثلا اگر این فرش مال من باشد یک کیفیت واقعی داشته باشد و اگر مال شما باشد یک کیفیت واقعی دیگر داشته باشد . مسأله ی عبادت یک امر واقعی است ، یعنی از نظر آن حالت و رابطه ی روانی که میان انسان و خدا برقرار می شود ، این امور نمی تواند واقعا اثری در عبادت داشته باشد . بعضی چیزها اثر دارد ، مثلا اگر انسان دچار برخی عوارض جسمی و روحی باشد اصلا عبادت برهم می خورد ، و این عوارض مانع حضور قلب و توجه می شود . ولی امور مذکور چنین اثری ندارند ، مع ذلک اسلام می گوید جایی که در آن نماز می خوانی ، آبی که با آن وضو می گیری ، حتی آن محلی که در آن آب وضوی تو ریخته می شود ، لباسی که با آن نماز
می خوانی ، تمام آنچه که با این عمل تو ارتباط دارد باید مباح باشد ، یعنی نباید حرام باشد ، اگر یک نخ غصبی هم در لباس تو باشد این عبادت پذیرفته نیست . (107)
یعنی اسلام می گوید من پرستشی را که در آن حقوق اجتماعی محترم نباشد اساسا قبول ندارم . آنوقت یک نمازگزار وقتی می خواهد نماز بخواند ، اول فکر می کند این خانه ای که من در آن هستم به زور از مردم گرفته ام یا نه ؟ اگر به زور گرفته ام نمازم باطل است پس اگر می خواهد نماز بخواند مجبور است که این خانه را طوری ترتیب بدهد که برایش حلال باشد ، یعنی از صاحب اصلی اش خریده باشد و یا صاحب اصلی اش را راضی نگه دارد . فرش زیر پایش همینطور ، لباسی که به تن دارد همینطور ، و حتی اگر حقوقی از فقرا به او تعلق گرفته است ، خمس یا زکات آن را باید بدهد و اگر ندهد باز نمازش باطل است . » (108)

2- نماز – حفظ نظام اسلامی و مبارزه با فقر

« احادیث »

1-قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لاتتم صلاة الا بزکوة . (109)
نماز کسی کامل نمی شود مگر با پرداخت زکات .
2- قال الرضا علیه السلام : فمن صلّی و لم یزکّ لم تقبل منه صلاته . (110)
نمازگزاری که به او زکات تعلق گیرد و نپردازد نمازش پذیرفته نیست .
3- قال علی علیه السلام : لایقبل الله الصلاة ممن منع الزکاة . (111)
هر کس مانع دادن زکات شود ، نمازش قبول نمی شود .
4- قال الباقر علیه السلام – بینما رسول الله – صلی الله علیه و آله – فی المسجد ، اذ قال : قم یا فلان ، قم یا فلان ، قم یا فلان ، قم یا فلان حتی اخرج خمسة نفر . فقال : اخرجوا من مسجدنا لاتصلوا فیه و انتم لاتزکون . (112)
در حالی که رسول خدا در مسجد بود ، فرمودند : فلانی برخیز ، فلانی برخیز ... تا اینکه 5تن را به همین صورت جدا نمودند . آنگاه فرمودند : از مسجد ما خارج شوید و تا هنگامی که زکات
نمی دهید ، در مسجد ما نماز بجای نیاورید .
5- قال الباقر علیه السلام : ان الله عزوجل قرن الزکاة بالصلاة فقال : ( اقیموا الصلوة و آتوا الزکاة) فمن اقام الصلاة و لم یؤت الزکاة لم یقم الصلاة . (113)
همانا خداوند نماز را با زکات همراه کرده است و گفته : « نماز برپا دارید و زکات بپردازید » پس هر کس نماز بر پا دارد و زکات ندهد ، نماز را هم برپا نکرده است .
6- از نامه ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله به طایفه ی بنی قیس : فأنتم ان اقمتم الصلوة و آتیتم الزکوة و اعطیتم سهم الله و الصفی فانتم آمنون . (114)
اگر شما نماز را بپادارید و زکات و خمس بدهید در امانید .
7- قال الصادق علیه السلام : قال الله تبارک و تعالی : انما اقبل الصلوة لمن ... یطعم الجائع و یکسو العاری ... . (115)
خداوند متعال فرمود : نماز کسی را می پذیرم که ... به گرسنه غذا دهد و برهنه را بپوشاند ... .

« شرح»

الف – حفظ نظام
جای تردید نیست که هر دین و مرامی برای ترویج و اداره ی تشکیلات آن نیازمند به امور مالی و بودجه است لذا اسلام نیز برای این منظور بودجه هایی مقرر کرده و بعضی از منابع ثروت را اموال عمومی اعلام کرده است . و خمس که یکی از بودجه های اساسی اسلامی است در حفظ دین و اداره ی تشکیلات آن و تأمین مصالح جامعه و رفع نیازمندی های آن نقش مهمی بعهده دارد چنانکه امام هشتم علیه السلام در پاسخ تاجری که از آن حضرت درخواست معافیت از خمس را کرده بود فرمودند : « نه ، باید خمس را بدهید تا ما بوسیله ی آن دین را ترویج و تقویت کرده و حیثیت خویش را در مقابل دشمنان حفظ کنیم و مستمندان را یاری نمائیم » چه سهم سادات آن موجب رفع نیازمندی های سادات فقیر ، یتیم و درمانده می گردد و سهم امام آن به امام علیه السلام و سایر رهبران دینی امکان می دهد که دین را ترویج کرده و تشکیلات آن را اداره کنند و مصالح جامعه را تأمین نمایند مخصوصا در طول تاریخ شیعه که پیوسته حکومت های ستمگر اموال عمومی را در اختیار خود گرفته و دست امامان و رهبران دینی را از آن ها کوتاه می کردند فقط خمس بوده است که برآن قدرت نداشته و منحصرا در اختیار ائمه علیهم السلام و علمای اسلام بوده و مؤمنین متعهد شخصا به آن ها پرداخت می کردند . جای انکار نیست که در طول تاریخ حوزه های علمی شیعه ، از هر نظر مستقل بوده و به هیچ قدرت و حکومتی وابسته نبوده است و در هر زمانی با حریّت و حق طلبی به اتکاء الهی وظیفه واقعی خود را انجام داده و معارف دین را آنچنان که بوده بیان کرده و با صراحت با دولتهای طاغوتی مخالفت و مبارزه کرده است که یک گواه زندۀآن مبارزات حیرت انگیز و شجاعانه ی حوزه های علمیه و روحانیت شیعه با رژیم منحوس گذشته ایران بود که در بیداری مردم و پیروزی انقلاب نقش بسیار حساس را بعهده داشت و یک علت مهم این استقلال و مبارزات و عدم وابستگی به دولت ها ، همین وجود خمس و بودجه سهم امام علیه السلام بوده است که در اختیار علمای اسلام و حوزه ها قرار می گرفته و آنان با آن قناعت کرده و بقول معروف با زندگی سادۀ طلبه ای می ساخته اند و احتیاجی به خلق و دولت ها و حقوق دولتی نداشته اند و نا گفته پیداست که چنین روحانیت مستقل و آزادی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد .
ب – مبارزه با فقر
اسلام برای کسانی که علاوه بر مخارج سالانه ی خود درآمدی دارند « خمس » و برای کسانی که گندم و جو و خرما و گاو و شتر و گوسفند و طلا و نقره و ... از میزان معینی بیشتر دارند مقداری را بعنوان مالیات اسلامی « زکات » معین نموده است . امام صادق علیه السلام فرمودند : « زکات مخارج فقر است و اگر همه ی مردم زکات مال خود را بدهند فقیری باقی نخواهد ماند ». اگر امروز بلای فقر و جهل و گرسنگی و برهنگی در سرتاسر دنیا میلیونها انسان و کودک مظلوم و محروم را از بین می برد بخاطر آن است که اغنیا حق آنان را نمی دهند . قرآن بارها زکات را در کنار نماز و همچون نماز قرار داده است . در اسلام علاوه بر خمس و زکات کمک های دیگری بعنوان قرض الحسنه و انفاق و ... آمده است که اگر اغنیا بدانها عمل نمایند ، در جهان فقیری باقی نخواهد ماند . و می دانیم که نماز عامل بسیار مؤثری است در تشویق به پرداخت خمس و زکات و قرض الحسنه و ... و اینگونه است که نماز باعث حفظ نظام و رفع فقر و محرومیت از جامعه ی اسلامی می شود .
خداوند هنگامی که نمازگزاران را معرفی و اسرار و خاصیت نماز را بیان می کند می فرماید :
( الذین هم علی صلاتهم دائمون ) آنان همواره نمازشان را می خوانند و هرگز نماز را ترک
نمی کنند . و به برکت نماز به انجام کارهای خیر کشیده می شوند .
( و الذین فی اموالهم حق معلوم *للسائل و المحروم ) (116) نمازگزار کسی است که همه ی آنچه در اختیار اوست ، به خود اختصاص نمی دهد ؛ بلکه سهمی را هم برای فقرا منظور می کند . سخن از مال حلال است نه مال حرام . اگر کسی از مال حرام بخشش کرد ، طرفی نمی بندد . کسی که از راه حلال به دست آورد ، مالک مال می شود و انفاق ، از مال خوداوست . فرمود : نمازگزار کسی است که مال او حساب شده است و دیگران در مال او سهمی دارند . (117)
« بخش چهارم : ملحقات ( گوشه ای دیگر از اصلاحات نماز ) »

1- نکته ای از تفسیر نمونه

و الذین یمسکون بالکتاب و اقاموا الصلوة انا لا نضیع اجرالمصلحین . (118)
و آن ها به کتاب ( خدا ) تمسک جویند و نماز را بر پادارند ، ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد !
آیه ی فوق به خوبی نشان می دهد که اصلاح واقعی در روی زمین بدون تمسک به کتب آسمانی و فرمان های الهی امکان پذیر نمی باشد ، و این تعبیر بار دیگر این حقیقت را تأکید می کند که دین و مذهب تنها یک برنامۀ مربوط به جهان ماوراء طبیعت و یا سرای آخرت نیست ، بلکه آئینی است در متن زندگی انسانها ، و در طریق حفظ منافع تمام افراد بشر و اجرای اصول عدالت و صلح و رفاه و آسایش و بالاخره هر مفهومی که در معنی وسیع « اصلاح » جمع است . و اینکه می بینیم از میان فرمانهای خدا مخصوصا روی « نماز » تکیه شده است بخاطر آن است که نماز واقعی پیوند انسان را با خدا چنان محکم می کند که در برابر هر کار و هر برنامه او را حاضر و ناظر می بیند و مراقب اعمال خویش و این همان است که در آیات دیگر از آن تعبیر به تأثیر نماز در دعوت به امر بمعروف و نهی از منکر شده است ، و ارتباط این موضوع با اصلاح جامعۀ انسانی روشنتر از آن است که نیاز به بیان داشته باشد . (119)

2- نماز و ترویج علم

اسلام به خواندن نماز پشت سر عالم ، سفارش بسیاری کرده است و برای نماز خواندن به امامت امام عادل ثواب بسیاری قرار داده است و از سویی دیگر به نماز شخص عالم ثواب بیشتری می دهد و همۀ مردم را تشویق می کند به اینکه اگر علم بیاموزید ثواب نمازتان چندین برابر خواهدشد. به این ترتیب نماز وسیله ای می شود برای ترویج علم و رابطه با علماء . برای بیشتر آشکار شدن این اثر اصلاحی نماز به احادیث ذیل توجه کنید :
1- پیامبراکرم صلی الله علیه و آله : کسی که پشت سر عالم نماز بجا آورد ، مانند کسی است که پشت سر پیغمبر خدا نماز خوانده است . (120)
2- امام صادق علیه السلام : نماز در پشت سر یک عالم برابر هزار رکعت است . (121)
3- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : دو رکعت نماز دانشمند ، بهتر از به جای آوردن هفتاد رکعت نماز دیگران است . (122)

3- نماز و تشویق به ازدواج

از جمله مسائلی که ثابت شده این است که جامعه ای که جوانانش علاقه ای به ازدواج نشان ندهند دچار انواع مفاسد خواهد شد . در جامعه ی اسلامی علاوه بر تأکیدات بسیار در آیات و روایات ، نماز نیز نقش ارزنده ای در تشویق جوانان به ازدواج دارد . چگونه ؟ به این حدیث توجه کنید : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : دو رکعت نماز کسی که همسر دارد بهتر از هشتاد و دو رکعت نماز انسان مجرد است . (123)

4- نماز و انتخاب دوست

انسان در زندگی اجتماعی خود نیاز به دوست دارد و مسجد بهترین مرکز دوست یابی است . کسانی که به مسجد می روند برای بندگی خدا می روند . حیله ها و ناز و کرشمه هاوخودنمایی ها را کنار می گذارند . انسان می تواند در میان مردم مسجد ، دوست خود را انتخاب کند .
اگر شخصی اهل نماز نبود چرا با او دوست شویم ؟ او که با خدا قهر است ، با من نیز دوست نخواهد بود ، او که الطاف خدا را فراموش می کند ، خدمات مرا هم فراموش خواهد کرد ، او که با مؤمنین وفادار نیست چگونه اطمینان داری که با تو وفادار بماند ؟ در حدیث است : یکی از برکات مسجد و نماز ، پیدا کردن دوست خوب است .

5- نماز و احراز عدالت

در برابر وعده هایی که به شرکت کنندگان درنماز جماعت داده شده است ، تهدیدهای سختی نیز از سوی اسلام متوجه کسانی است که از جماعت اسلامی فاصله بگیرند از جمله در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند : غیبت کردن از مسلمانان جایز نیست مگر مسلمانی که در خانه اش نماز بخواند و از جماعت ما روگردان باشد . (124)
و در جای دیگر فرمود : هر کس از جماعت مسلمانان روی گرداند از عدالت ساقط می گردد (125) بنابراین حفظ اعتبار اجتماعی در گرو شرکت در نماز جماعت مسلمانان است و هر کس در نماز جماعت مسلمانان شرکت کند از این اعتبار و هویت اصلی برخوردار خواهد بود . به این حدیث نیز توجه کنید : امام صادق علیه السلام : هر که پنج نماز شبانه روز را به جماعت
می خواند به او خوش گمان باشید و گواهی اش را بپذیرید . (126)

6- نماز و حفظ حریم

از جمله مسائلی که در یک جامعه ی سالم لازم است وجود داشته باشد حفظ حریم ها و امنیت ناموس مردم است .
نماز از جمله عوامل حفظ این حریم است . در این مورد به یک حدیث توجه فرمائید : « ای داود ! چه بسا بنده ای نماز می خواند و من آن نماز را به صورتش می زنم و حجابی میان خود و اوقرار می دهم که صدای او را نشنوم . ای داود ! آیا می دانی که آن نمازگزار کیست ؟ او کسی است که زیاد به خانه و حریم مؤمنان با دیدۀ فسق و فساد نگاه می کند . (127)

«فهرست منابع »

1- تفسیر نمونه ..................آیت الله مکارم شیرازی
2- گفتارهای معنوی .......................شهید مطهری
3- انسان کامل ........................... شهید مطهری
4- اسلام و مقتضیات زمان ...........................شهید مطهری
5- تعلیم و تربیت .........شهید مطهری
6- طهارت روح .............حسین واعظی نژاد
7- جامع آیات و احادیث موضوعی نماز2جلد..........عباس عزیزی
8- الصلاةفی الکتاب و السنة ........محمدمحمدی ری شهری
9- پرستش آگاهانه ...................دکترمحمدرضارضوان طلب
10- امام در سنگر نماز .........تبیان – دفتر هفتم
11- تفسیر نماز ....محسن قرائتی
12 – همراه با نماز .....................محسن قرائتی
13- 114 نکته دربارۀ نماز ..............محسن قرائتی
14 – فروع دین ..........غلامحسین رحیمی
15- نماز در آدینه نشریات دانشجویی ..........ستاد اقامه نماز نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
16- نماز از دیدگاه قرآن و عترت ..............محمدمحمدی اشتهاردی
17- مجلۀ حوزه ..........شماره های 32-94-95
18- برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی .......غلامعلی رجایی
19 – نهج البلاغه ..................سید رضی رحمه الله
20- مهر و قهر ...........محمدرضاسبحانی نیا-سعیدرضاعلی عسکری
21- حکمت عبادات ..........آیت الله جوادی آملی

پى‏نوشت ها

1-میزان الحکمه ، جلد 5 ، صفحۀ 386
2- اصول کافی ، جلد 2 ، صفحۀ 18 ، حدیث 4
3- اصول کافی ، جلد 2 ، صفحۀ 17
4- سورۀ حج آیۀ 41
5- تحف العقول ، صفحۀ 308
6- وسائل الشیعه ، جلد 5 صفحۀ 492
7- الفردوس جلد 2 صفحۀ 405 حدیث 3802
8- مستدرک الوسائل ، جلد 6 ، صفحۀ 40
9- مستدرک الوسائل ، جلد 6 ، صفحۀ 14
10 – سورۀ مجادله آیۀ 13
11- سورۀ بقره آیۀ 256
12 – سورۀ نساء آیۀ 60
13- تفسیر نماز ، محسن قرائتی ، صفحات 46 و 47
14- سورۀ توبه ، آیۀ 18
15- مصباح الشریعه ، صفحۀ 91
16- بحار الانوار ، جلد 77 ، صفحۀ 402
17- سورۀ بقره ، آیۀ 45
18- نهج البلاغه ، فرازی از خطبۀ متقین
19- گفتارهای معنوی ، صفحات 83 تا 92
20 – برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی (قدس سره ) ، جلد2 ، صفحۀ 236
21- برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی (قدس سره ) ، جلد2 صفحۀ 279
22- همان ، جلد 2 ، صفحۀ 242
23- مجلۀ حوزه ، شمارۀ 94 و 95 ، صفحۀ 10
24 – همان ، صفحۀ 11
25- برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی ، جلد 2 ، صفحۀ 258
26- تفسیر در المنثور ، جلد 1 ، صفحۀ 67
27- مجمع البیان ، جلد 1 ، صفحۀ 100 و وسائل الشیعه ، جلد 5 ، صفحۀ 263
28- درالمنثور ، جلد1 ، صفحۀ 67
29- انسان کامل ، صفحۀ 104
30- اسلام و مقتضیات زمان ، صفحۀ 72
31- طه آیۀ 14
32- رعد آیۀ 28
33- روح الصلوة فی الاسلام،صفحه29بنقل ازکتاب«بازگشت به ایمان»تألیف دکترهنری لنک
34- سیمای تمدن غرب ، صفحۀ 88
35-انسان معاصر در طلب روح
36- سخنرانی دکتر افروز در سمینار نماز
37- سیمای تمدن غرب ، صفحۀ 61
38- اسلام و مقتضیات زمان ، صفحۀ 292
39-سورۀ معارج آیات 23-19
40- امام در سنگر نماز ، صفحۀ 31 و 32
41 – سورۀ اسراء ، آیۀ 110
42- سورۀ بقره ، آیۀ 143
43- تفسیر نمونه ، جلد 1 ، صفحۀ 483
44- همراه با نماز ، صفحۀ 61
45- بقره /43
46- بقره /25
47- فتح / 29
48- مریم / 54 و 55
49 – سورۀ توبه ، آیۀ 112
50 – انسان کامل ، صفحۀ 187
51- سورۀ عنکبوت آیۀ 45
52- سورۀ مریم آیۀ 59
53- بحارالانوار ، جلد 82 ، صفحۀ 198
54 – بحارالانوار ، جلد 82 ، صفحۀ 198
55- بحارالانوار ، جلد14 ، صفحۀ 43 و عدة الداعی صفحۀ 230
56- بحارالانوار ، جلد 82 ، صفحۀ 198
57 – بحارالانوار ، جلد 82 ، صفحۀ 198
58 – برداشتی از تفسیر نمونه ، ج16 ، ذ یل آیۀ 45 سورۀ عنکبوت
59- تحف العقول - صفحه 455
60- عیان الشیعه - جلد1 -صفحه 316
61 – غررالحکم - جلد 2 - صفحه 165 چاپ دانشگاه
62- میزان الحکمه - جلد 5 صفحه 422
63- بحارالانوار - جلد 75 - صفحه 258
64- اصول کافی - جلد 2 - صفحه 105
65- فروع کافی - جلد 6 - صفحه 48
66- بحار الانوار - جلد42 - صفحه 296
67- امالی شیخ صدوق - صفحه 252
68- نهج الفصاحة صفحه 547 حدیث 2651
69- نهج البلاغه - صفحه 977
70- سنن ابن ماجه : 1/311/71
71- جامع السعادات - جلد 2 - صفحه 351
72- وسائل الشیعه - جلد 14 - صفحه 116
73 – خصال شیخ صدوق - ج 1 - ص 103
74- امالی صدوق - ص 326
75- وسائل الشیعه - ج 3 - ص 91
76- وسائل الشیعه - ج 2 - ص 90
77- نهج البلاغه - خطبۀ 146
78- سوره بقره - آیۀ 255
79- گفتارهای معنوی - صفحات 86-85
80- مجلۀ حوزه - شمارۀ 32 - ص 90
81- سوره بقره - آیۀ 115
82- سوره آل عمران - آیۀ 96
83- گفتارهای معنوی - ص 87
84- محجة البیضاء - جلد 1 - ص 281
85- میزان الحکمه – ج 4 – ص 597
86- سفینة البحار – ج 1 – ص 675
87- وسائل الشیعه – ج3 ص 346
88- بحار الانوار – ج 84- ص 204
89- وسائل الشیعه – ج3 – ص 504
90- نماز در آینه نشریات دانشجویی – صفحات 35-34
91- روح الصلوة فی الاسلام تألیف عفیف عبد الفتاح طیاره ص 82
92- نماز در آینه نشریات دانشجویی – ص 40
93- « معجرة الصلوة فی الوقایه من مرض دوالی الساقین » عنوان کتاب فوق است
94- نماز در آینه نشریات دانشجویی – ص 41
95- برداشتهایی از سیره امام خمینی – ج2- ص 156
96 و 97 –همان – ص 166و 155
98 – سوره معارج /32
99- سوره معارج / 33
100- حکمت عبادات – ص 101
101- بحارالانوار – ج 14 – ص 43
102- تحف العقول – ص 187
103 – دارالسلام نوری – ج4 – ص 213
104 – مستدرک الوسائل – ج 13 – ص 332
105 – بحار الانوار – ج 84 – ص 258
106 – مسند ابن حنبل : 2/417/5736
107- تعلیم و تربیت – صفحات 188-187
108 – گفتارهای معنوی – صفحات 84-83
109- بحارالانوار – ج 96- ص 29
110 - بحارالا نوار – ج 96 – ص 12
111- بحارالانوار – ج96- ص 29
112- وسائل الشیعه – ج 6 – ص 12
113 – الکافی – 3/506/23
114- اسدالغابة – ج 1- ص 328
115- بحارالانوار – ج 84 – ص 242
116- سوره معارج – آیات 23تا 25
117- حکمت عبادات – ص 97-96
118- اعراف /170
119 – تفسیر نمونه – ج6 صفحات 436-435
120 – بحارالانوار – ج 88- ص 119
121 – بحارالانوار – ج 88- ص 5
122- نهج الفصاحة – ص 350
123- نهج الفصاحة – ص 350
124- وسائل الشیعه – 5/394
125 وسائل الشیعه – 5/ 394
126- بحارالانوار – ج 88-ص8 و وسائل الشیعه – ج 5 – ص 371
127- بحارالانوار – ج 84 – ص 257

 

 
نسخه چاپی