همزیستی مسالمت آمیز در حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)
همزیستی مسالمت آمیز در حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)
همزیستی مسالمت آمیز در حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)

گفتار اوّل: حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)

همان طور که در مباحث پیشین گذشت: اسلام دینی دارای رسالت جهانی است و از آغاز پیدایی خود، مقرّراتش را با دید جهان شمولی مطرح ساخته است.
وَما أرسلناکَ إلاّ کافَّهً للنّاسِ بَشیراً و نَذیراً و لکن أکثَرَ النّاسِ لا یَعلَمُونَ.
قُل یا ایّها النّاسُ إنّی رَسولُ اللهِ إلیکُم جَمیعاً...
جهان شمولی اسلام در تمام زمان ها، مکان ها و برای تمام انسان ها در طول حیات است. یکی از آرمان های بشری، تحقّق حکومت جهانی است و دانشمندان برای تحقّق آن کوشیده اند. پیامبران الاهی نیز بشر را به وحدت و نفی پراکندگی خوانده و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)، ادیان آسمانی را بدان دعوت کرده است :
قُل یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إلی کَلِمَهةسَواءٍ بَینَنا وَ بَینکُم..
اسلام، این واپسین و کامل ترین دین الاهی، در پی تحقّق آن آرمان یبرای دولت جهانی برنامه دارد؛ دولتی که جمعیتش همه ی انسان ها روی زمین هستند، قلمرو جغرافیای آن، کلّ کره ی زمین و منشأ حاکمیتش خدا است و این حاکمیّت الاهی از طریق حاکم الاهی و قوانین الاهی اِعمال می شود.
از برنامه های امام مهدی (علیه السلام) تشکیل حکومت فراگیر جهانی، و اداره ی همه ی اجتماع -ها از یک نقطه و با یک سیاست و برنامه است. در آن دوران و به دست امام بزرگ، آرمان والای تشکیل جامعه ی بزرگ بشری و خانواده ی انسانی تحقّق می پذیرد، و آرزوی دیرینه ی همه ی پیامبران، امامان، مصلحان و انسان دوستان برآورده خواهد شد.
در دوران رهبری امام مهدی (علیه السلام)، با ایجاد مرکزیت، واحد و مدیریت و حاکمیّت یگانه برای همه ی اجتماع ها، نژادها و منطقه ها، یکی از عوامل اصلی تضاد، جنگ و ظلم نابود می- شود. انسان ها بدون ترس از فشار سیاست ها، مهربان و برادر در کنار یک دیگر زندگی می کنند. مناطق مرفّه به استثمار حقّ محرومان و استعمار کشورهای ضعیف نمی پردازند؛ بلکه کمبودها و عقب ماندگی های طبیعی و بشری و دیگر مشکلات و نابسامانی ها به دست بخش های مرفّه و توانمند جامعه ی بشری جبران، و به معنای واقعی کلمه، یک امّت و یک خانواده از کلّ اجتماع -های بشری تشکیل می شود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
... والذَّی بَعَثَنی بِالحَق نَبِیّا لَو لَم یَبقِ مِن الدنیا الاّ یَومٌ واحدٌ لَطَول الله ذلِکَ الیَومَ حَتّی یَخرُج فیه وَلَدی... و تشرُقَ بَنُورِه و یَبلَغ سلطانُه المشرقُ و المغرب.
سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برانگیخت! اگر از دنیا جز یک روز نماند، خداوند آن روز را می گستراند تا فرزندم مهدی قیام کند؛ پهنه ی زمین به نور او روشن شود و حکومت او شرق و غرب گیتی را فرا گیرد.
این بشارتی برای همه ی انسان های آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور است. نمونه ای از تحقّق این مشیت الاهی، حکومت بنی اسراییل و زوال حکومت فرعونیان بود و نمونه ی کامل تر آن، حکومت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و گشوده شدن دروازه قصرهای کسراها و قیصرها، و سرانجام، نمونه ی بسیار گسترده تر آن، ظهور حکومت حقّ و عدالت در تمام کره ی زمین، به دست امام مهدی – ارواحنا له الفداء – است.

گفتار دوم: انتظار موعود، آرزوی همه ی ادیان

انتظار موعود، موضوعی است که در همه ی مذاهب بزرگ جهانی اهمیّت خاصّی دارد. آرزوی ظهور مصلحِ بزرگ جهانی، در همه ی مذاهب، مشترک بوده، از اصول مسلّم اعتقادی این ادیان به شمار می رود.
این امر، افزون بر این که آموزه های دینی کتاب های آسمانی مانند تورات، انجیل و قرآن کریم شمرده می شود، از اموری است که به سرنوشتِ بشر و تکامل انسان ارتباط دارد. به عبارت دیگر، وقتی انسان ناامید می شود و می بیند که با وجود این همه پیشرفت های فکری و علمی، روز به روز به فساد و تباهی کشیده می شود و اختراعات و اکتشافات محیّرالعقول نتوانسته انسان را از سردرگمی برهاند، بنا به فطرت ذاتی خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ می شود و از او برای رفع ستم و بحران های روحی و معنوی کمک می جوید.
با مطالعه ی کتاب های آسمانی و تاریخ ادیان، به خوبی روشن می شود که عقیده به موعود و مصلح، به شیعه یا مسلمان اختصاص ندارد. پیروان همه ی ادیان معتقدند که در عصری تاریک و بحرانی که جهان را فساد، بی دادگری و بی دینی فراگرفته، نجات دهنده ای بزرگ طلوع خواهد کرد و به واسطه ی نیروی فوق العاده ی غیبی، اوضاع آشفته جهان را اصلاح، و امنیت و صلح را حاکم می کند؛ البّته هر ملّتی او را با لقبی مخصوص می شناسد. زرتشتیان او را به نام «سوشیانس»، یعنی نجات دهنده ی جهان، مسیحیان به نام «مسیح موعود»، یهودیان به نام «سرور میکاییلی» و مسلمانان به نام «مهدی موعود» می شناسند.
نیز هر ملّـتی آن موعود نجات بخش را از خودش می داند؛ برای مثال، زرتشتیان او را ایرانی و از پیروان زرتشت می دانند. مسیحیان او را هم کیش خودشان می دانند. یهودیان او را از بنی اسراییل و از پیروان موسی می شمردند و مسلمانان او را از دودمان بنی هاشم و فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله) می شمارند که البّته اسلام، به طور کامل و مشخّص، این شخصیت جهانی و موعود کل را معرّفی کرده که در ادیان دیگر چنین نیست.
علایم و مشخّصاتی که در ادیان دیگر برای آن نجات دهنده ی بزرگ ذکر شده، در مورد مهدی، موعود اسلام، یعنی فرزند بلافصل امام حسن عسکری(علیه السلام) نیز قابل انطباق است؛ زیرا می توان او را از نژاد ایرانی شمرد؛ چه این که مادر حضرت سجاد (علیه السلام) که جدّ امام زمان (علیه السلام) است، شاهزاده خانم ایرانی به نام «شهربانو» دختر «یزدگرد» پادشاه ساسانی بود. هم چنین می توان او را از دودمان بنی اسراییل شمرد؛ زیرا بنی هاشم و بنی اسراییل هر دو از نسل ابراهیم خلیلند؛ بنی هاشم از نسل اسماعیل (علیه السلام) و بنی اسراییل از اسحاق (علیه السلام) هستند . با مسیحیان نیز نسبت دارد؛ زیرا مادر حضرت صاحب الامر (علیه السلام)، شاهزاده خانم رومی به نام «نرجس» بوده که به صورت شگفت انگیزی خود را به امام عسکری(علیه السلام) رساند.
از نظر تورات، امنیت جاویدان در سراسر طبیعت، حتّی میان حیوانات حکمفرما خواهدشد.
گرگ با بره، سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و گاوِ پروار با هم [خواهند زیست] و طفل کوچک، آن ها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید، و بچه آن ها با هم خواهند خوابید.
مزامیر داوود، مجموعه ای از مناجات و نیایش ها و اندرزهای داوود پیامبر است که در ضمن کتب عهد قدیم یا تورات آمده است. در مزبور 37 جمله ی 9 می خوانیم:
... زیرا که شریران منقطع می شوند و امّا متوکّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد، و حال اندک است که شریر نیست می شود، هر چند مکانش را استفسار نمایی ناپیدا خواهد شد.
در جمله ی یازدهم مزبور آمده است:
امّا متواضعان وارث زمین شده و از کثرت سلامتی متلذّذ خواهند شد.
در خود تورات نیز اشاره هایی به این معنا دیده می شود؛ از جمله در فصل 13، شماره 15 آمده است:
زمین را به یکی از اولاد ابراهیم می دهیم. اگر کسی غبار زمین را بشمارد، ذریّت او را خواهد شمرد.
در کتاب انجیل شبیه همین تعبیر مربوط به ظهور موعود آمده است:
شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می آید.
وقتی بشر به این مهم توجّه یابد که عقیده به ظهورِ نجات دهنده ی فوق العاده جهانی، عقیده ای مشترک دینی است که از مصدر وحی سرچشمه گرفته و همه ی پیامبران بدان بشارت داده اند و همه ی ملل در انتظار او هستند، در این صورت، اولاً مسلمانان و به ویژه شیعیان به «خیال بافی»،
«عقاید خرافی» و نظایر آن متّهم نمی شوند، و ثانیاً شناخت این امر در وحدت، تفاهم و همزیستی
مسالمت آمیز میان ادیان کمک شایانی خواهد کرد.

گفتار سوم: عدالت، امنیت و صلح بین المللی

برپاداری عدالت، امنیت و صلح بین المللی، بزرگ ترین رسالت جهانی امام عصر علیه السلام است. تردیدی نیست که برای ساختن جامعه ی توحیدی، و تشکیل حکومت جهانی طبق آموزه -های وحی، پایه ی نخستین و کار مایه ی اصلی، عدالت گستری است؛ از این رو، در بیش تر احادیث مربوط به امام موعود(علیه السلام)، بر عدل پروری و ظلم ستیزی آن امام بزرگ تأکید شده است.
امام حسین علیه السلام فرمود:
لَو لَم یَبقِ مِنَ الدُّنیا اِلا یَوم واحِدٌ لَطَول الله عَزَوَجل دلک الیَوم، حتّی یَخرُجَ رَجُلٌ مِن وُلدی، فَیَمَلَأُها عدلاً و قسطاً کما مُلِئت جُوراً و ظلماً، کذلک سَمِعتُ رَسول الله یَقولُ.
اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را دراز گرداند تا مردی از فرزندان من قیام کند، و زمین را از عدل و داد بیاکند، پس از آن که از ستم و بی داد آکنده باشد. این چنین از پیامبر خدا شنیدم.
وجود امنیت و صلح از نیازهای ضرور و آرزوهای انسان در طول تاریخ بوده است. امنیت در تمام بخش های آن مثل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، زمینه ساز همه ی فعالیت های درست و مفید بوده، شرط لازم برای رشد و تکامل فرد و جامعه است. امنیت و صلح در بُعد بین المللی آن اهمیّت خاصّی دارد در سایۀ آن، تضاد و درگیری به حدّاقل می رسد، و در صورت بروز تضاد و درگیری، هر کشور در محدوده ی حقوق خویش محدود می شود و قانون، مانع تجاوز و دست اندازی آن است.
امام مهدی علیه السلام پدیدآورنده ی امنیت جهانی است؛ امنیتی که بشر در تمام دوران تاریخ خود مانند آن را ندیده است. او علل و عوامل دلهره، نگرانی و ترس را نابود می کند و بیم آفرینان و هراس انگیزان را از سر راه جامعه بر می دارد.
امام علی علیه السلام فرمود:
... وبِنا یَدفَعُ الله الکَلِبَ... وَ لَو قامَ قائِمُنا لَذَهبتِ الشّحنا مِن قُلوبِ العِباد، وَاصطَلحتِ السّباع و البَهائم حتّی تَمشی المَرأَة بین العراقِ الی الشّامِ... علی رَاسِها زینَتَها لا یَهیجُها سَبُعٌ وَلا تَخافُه...
به دست ما [= حکومت ما] روزگار سختی ها و تشنگی کامی ها سپری شود... وچون قائم ما قیام کند، کینه ها از دل ها بیرون رود؛ حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. در آن روزگار، زن، با همه - ی زیب و زیور خویش، از عراق درآید و تا شام برود و از هیچ نترسد.
اگر چه تصوّر این امور برای ما دشوار است ، این وعده و پیمان خدا است و خداوند پیمان شکن نیست و چنین روزگاری پدید خواهد آمد، و عدالت، امنیت و صلح، فراگیر خواهد شد.

گفتار چهارم: اقلیت های مذهبی در پناه حکومت حضرت مهدی علیه السلام

از منابع اسلامی به دست می آید که در آخرالزمان، دین اسلامی فراگیر و بر تمام ادیان و مذاهب حاکم می شود. این بدان معنا است که اکثر قریب به اتّفاق مردم جهان به اسلام گرایش می یابند؛ چون زمینه های تردید از بین می رود و حقّانیت اسلام بر همگان اثبات می شود. امام عصر علیه السلام با ادّله قطعی و روشن، پیروان مذاهب مثل یهودیان و مسیحیان را به اسلام دعوت می کند.
جهت این که مهدی را مهدی گفتند، این است که به سوی کوه شام هدایت می گردد و سافار تورات را از آن خارج می کند و به وسیله ی تورات با یهود احتجاج و استدلال می نماید و جماعتی از یهود به دست آن حضرت تسلیم می گردند.
از بعضی آیات قرآن کریم به دست می آید که عدّه ای از پیروان یهود و مسیحیّت، هم چنان بر دین خود باقی هستند؛ اگر چه اسلام ، به صورت آیین رسمی، همه ی جهان را فرا گرفته است.
وَ مِنَ الذِّینَ قالُوا إِنّا نَصاری أَخَذنا مِیثاقَهُم فَنَسوا حظّاً مَمّا ذُکِّروا بِهِ فَأَغرَینا بَینَهُم العَداوَة والبَغضاءَ إلی یَومَ القِیامَه وَ سَوفَ یُنَبِّئُهُم اللهُ بِما کانوُا یَصنَعونَ.
از جمله ی «فاغرینا بینهم العداوه و البغضاء الی یوم القیمامة» به دست می آید که عدّه ای از مسیحیان، تا روز قیامت وجود دارند؛ اگر چه به جرم اعمال شان، میان آنان تا روز قیامت، همواره دشمنی است.
در این جا پرسشی مطرح است و آن این که از اخبار اسلامی استفاده می شود پس از ظهور مهدی علیه السلام در سرتاسر جهان یک آیین بیش تر نخواهد بود و آن آیین اسلام است و از بعضی آبات، باقی بودن پیروان مسیحیت و یهودیت تا دامنه ی قیامت استفاده می شود. این دو را چگونه می توان با هم جمع کرد؟
در پاسخ باید گفت: در روایات مهدی علیه السلام می خوانیم که هیچ خانه ای در شهر و بیابان نمی ماند، مگر این که توحید در آن نفوذ می کند؛ یعنی اسلام به صورت آیین رسمی، همه ی جهان را فرا خواهد گرفت، و حکومت به صورت اسلامی در می آید و غیر از قوانین اسلام چیزی بر جهان حکومت نخواهد داشت؛ ولی هیچ مانعی ندارد که اقلیتی از یهود و نصارا در پناه حکومت مهدی علیه السلام زندگی کنند. حضرت مردم را از روی اجبار به اسلام نمی کشاند؛ بلکه با منطق پیش می رود و توسّل او به قدرت و نیروی نظامی برای بسط عدالت و برانداختن حکومت های ظلم و قرار دادن جهان زیر پرچم عدالت اسلامی است، نه برای اجبار به پذیرفتن این آیین، و گرنه آزادی و اختیار مفهومی نخواهد داشت.

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


نسخه چاپی