همزیستی مسالمت آمیز از آغاز قرن نوزدهم تا میثاق جامعه ی ملل
همزیستی مسالمت آمیز از آغاز قرن نوزدهم تا میثاق جامعه ی ملل
همزیستی مسالمت آمیز از آغاز قرن نوزدهم تا میثاق جامعه ی ملل

در قرن نوزدهم میلادی ، رفتار عمومی کشورها بسیار نامشخّص و مبهم بود. در این دوران ، صلاحیّت مبادرت به جنگ ، صلاحیت ارادی بود؛ یعنی بر هیچ گونه توجیهی مبتنی نبود؛ امّا پس از افول اتّحاد مقدّس، قدرت های بزرگ اروپایی مسؤولیت حلّ و فصل مسایل را به عهده گرفتند که بدون آن، امکان درگیری و جنگ وجود داشت و چندین کنفرانس جهت رسیدگی به مسایلی که صلح را به مخاطره می افکند، تشکیل شد.
این اتّحادیه ها که در 1825 میلادی با شرکت پادشاهان اروپایی ایجاد شده بودند، در مدّت 90 سال برپایی، در حفظ صلح عمومی بسیار موفّق بودند و یگاه جنگ مهمّ بین المللی این دوره
« جنگ کریمه» در سال های 56- 1854 میلادی بود.

أ. نخستین کنفرانس صلح لاهه

در اوایل قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، کنفرانس های صلح لاهه نقش مهّمی در منبع توسّل به زور و تحریم جنگ ایفا کردند. یکی از مسایل اساسی مورد توافق در کنفرانس اوّل لاهه، موّرخ 1899 میلادی، تأسیس «دیوان دایم داوری» در جایگاه مرجع صلاحیتدار ، جهت جلوگیری از جنگ از طریق اقدام های اصلاحی، میانجی گری و حکمیّت بود.
هدف کنفرانس اوّل لاهه ، بیش تر سیاسی بود و این که تسلیحات را محدود کنند، و به این وسیله، صلح عمومی برقرار شد. بعد دستور این کنفرانس تغییر یافت و جنبه ی حقوقی آن غلبه کرد و سه موضوع اساسی مورد توجّه قرار گرفت:
اوّلاً تنظیم قواعد جنگ ؛
ثانیاً جلوگیری از جنگ به وسیله ی اقدام های اصلاحی میانجی گری و حکمیت (داوری)؛
ثالثاً تقلیل مخارجی که « صلح مسلّح» به ملل تحمیل می کرد به وسیله ی جلوگیری از افزایش بودجه های نظامی .
فقط 36 کشور به لاهه نماینده فرستادند؛ بنابراین، کنفرانس، شامل عموم کشورهای جهان نبود.

ب. دومین کنفرانس صلح لاهه

دومین کنفرانس لاهه در سال 1607 میلادی، با پذیرش بخشی از نظریه ی «دراگو» به امضای عهدنامه معروف به « دراگو- پروتر» در زمینه ی «محدودیت توشل به زور برای وصول مطالبات قراردادی» تصمیم گرفت. این عهدنامه که به طور کامل در خطّ نظریه ی توسّل به زور در راع اجرای حق بود، کشورها را ملزم می ساخت که برای وصول مطالبات قراردادی خود (بدون توجّه به منبع مطلب) ابتدا به کشور بدهکار پیشنهاد رجوع به داوری کنند و فقط در صورت خودداری از قبول داوری یا خودداری از اجرای رأی داوری، توسّل مسلّحانه به زور مجاز خواهد بود.

ج . میثاق جامعه ملل

پیش از میثاق جامعه ی ملل، جنگ ، آیین مشروع در حقوق بین الملل شمرده می شد؛ ولی پس از آن، اندیشه ی بین الملل به ممنوعیّت جنگ و توسّل به زور تمایل یافت و البّته معاهده های صلح دیگر، به تثبیت صلح و هم زیستی بین دولت ها و «اصل عدم توسّل به زور» کمک شایانی کرد.
تدوین کنندگان میثاق جامعه ی ملل، در پی تدوین برنامه ای جهت ممنوعیّت جنگ بودند و از «میثاق» به صورت «سند صلح بین المللی» یاد می کردند؛ ولی در عمل، میثاق در بعضی حالات جنگ را تجویز می کرد و «توسّل به زور» به صورت مطلق محکوم نشد.
«جامعه ی ملل» در عمل، کامیابی چندانی در اجرای میثاق در زمینه ی ممنوعیّت « توسّل به زور» یا جنگ نداشت و نتوانست از وقوع بسیاری از تجاوزها و جنگ های ناقض میثاق جلوگیری کند؛ از جمله، اشغال «یلنا» ، پایتخت قدیم «لیتوانی» به وسیله ی لهستان در سال 1920 میلادی، اشغال جزیره «کورفو» به وسیله ی ایتالیا در سال 1923 میلادی، حمله ی ژاپن به «منچوری» در سال 1931 میلادی و به چین در سال 1937، حمله ی آلمان به اتریش و چکسلواکی در سال 1933، اشغال اتیوپی به وسیله ی ایتالیا در سال های 36-1935 ، حمله ی ایتالیا به آلبانی در سال 1939، حمله ی شوروی سابق به فنلاند در سال 1939، حملّ آلمان به لهستان در سال 1939 و به دنبال آن جنگ جهانی دوم.

د. معاهده های لوکارنو

این معاهده ها در 10 اکتبر 1925 در شهر «لوکارنو» پاراف شد و در اوّل دسامبر همان سال، در لندن به امضای رسید و از اوّل سپتامبر 1926 به مرحلّه ی اجرای درآمد؛ معاهده های فرانسه و ایتالیا و دیگر معاهده های دو جانبه میان آلمان از یک سو و هر یک از کشورهای بلژیک، فرانسه، لهستان و چکسلواکی از سوی دیگر.
طبق این معاهده ها ، دو طرف متعّهد شدند که سیاست متقابل عدم تجاوز را پیش گیرند و وضعیت موجود سرزمینی را در اروپای غربی حفظ و تضمین کنند و آیین داوری را جهت حلّ اختلافات بین خود برگزینند. این پیمان ها با خروج آلمان از جامعه ی بین الملل در سال 1936 میلادی و اشغال نظامی منطقه ی بی طرف «رئالی» (حریم بین فرانسه و آلمان) به وسیله ی آن کشور عملاً قدرت اجرایی خود را از دست دادند.

هـ . میثاق بریان – کلوگ

میثاق «بریان – کلوگ» یا «معاهده ی پاریس» به صورت پیمان عمومی منع یا تحریم جنگ، اقدام مستقلّ حقوقی و جدا از میثاق جامعه ی ملل است. این میثاق بیش تر به نام امضای کنندگان اوّلیه و اصلی آن آریستید بریان و ف.ب کلوگ ، وزیران امور خارجه ی فرانسه و ایالات متحدّه آمریکا معروف است.
به دنبال مذاکرات مذکور، میان دو دولت فرانسه و ایالات متحدّه از 28 دسامبر 1927 تا 13 آوریل 1928، یادداشت هایی مبادله و در نتیجه، مفهوم و چارچوب اوّلیه و اساسی میثاق معیّن و مشخّص شد.
میثاق ابتدا به وسیله ی بریان و کلوگ به امضا رسید؛ سپس در 27 اوت 1928 15 کشور از جمله، انگلستان، آلمان ، بلژیک ، ایتالیا، ژاپن، لهستان و چکسلواکی آن را امضای کردند. این قرارداد از 24 ژوئیه 1929 به مرحله ی اجرا درآمد. میثاق به گونه ای تدوین شده بود که سایر کشورها را به الحاق دعوت می کرد؛ از این رو، تعداد فراوانی از آن ها، به ویژه کشورهای عضو جامعه ی ملل، به میثاق ملحق شدند. این تعداد در سال 1939 میلادی به 63 کشور رسیدکه54 کشور عضوجامعه- ی ملل، جزو آن ها بودند . تا آن هنگام، تعداد متعهدان پیمانی با این اهمیّت ، به ندرت به این حد رسیده بودند. در زمره ی کشورهایی که به میثاق ملحق شدند، اتّحاد شوروی پیشین بود که طبق پروتکل « لیتنیف» مورخ 9 فوریه 1929 در اجرای آن، در روابطش با کشورهای هم جوار خود، پیش از این که به طور مستقیم این ممنوعیّت مقرّر شود، گوی سبقت را ربوده بود.
رویدادهای تاریخی و وقوع جنگ های خونین سال های بعد، عدم کفایت ضمانت اجرای میثاق را به خوبی نشان دادند. میثاق توانست به رغم این عدم کارایی، مبنا و مستند قانونی بسیار محکمی برای آرای دادگاه های نظامی بین المللی ، از جمله دادگاه نورمبرگ شود.

نتیجه گیری

از آن چه گذشت، به خوبی به دست می آید که جنگ های متعدّدی بین کشورهای گوناگون روی داده است. فقط از سال 1900 تا سال 1939 میلادی، 24 جنگ به وقوع پیوسته که عمده ی آن ها از سوی کشورهای اروپایی بوده است و مهم ترین آن جنگ جهانی اوّل بود. هر کشور، توسّل به زور را برای رسیدن به مقاصد ملّی مشروع می دانست و حتّی میثاق جامعه ی ملل در مواردی متوسّل به زور را جایز شمرده است.
در کنار این فجایع بزرگ، دانشمندان و سیاستمداران به تبع مردم کشورشان، ندای پرهیز از جنگ و همزیستی مسالمت آمیز را سر دادند. کنفرانس ها، میثاق ها و پیمان های متعدّد درباره ی صلح و حُسن هم جواری برگزار شد که کوشیدند از این طریق، دایره ی «توسّل به زور» را محدود سازند.
این عهد نامه ها و پیمان ها با تمام معایب و مشکلاتی که داشت، پایه ی جدیدی در حقوق بین الملل برای تعاون بین المللی و رفع خصومت ها و اختلافات، از طریق مسالمت آمیز بنیان گذاشت. فکر اشتراک منافع، روز به روز اهمیّت بیشتری می یافت و جایگزین حاکمیت مطلقه و خودخواهی دولت ها شد. هم چنین حقّ ملل در تعیین سرنوشت خودشان، احترام به اقلیت ها، آشکار بودن معاهده های بین المللی برای ایجاد محیط صلح و دوستی، مورد تأکید و توجّه قرار گرفت.

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


نسخه چاپی