مبارزات فرهنگي و اجتماعي امام صادق عليه السلام
مبارزات فرهنگي و اجتماعي امام صادق عليه السلام
مبارزات فرهنگي و اجتماعي امام صادق عليه السلام

امام صادق عليه السلام در يک نگاه

ششمين پيشواي شيعيان در هفدهم ربيع الاول، سال 83 هجري در مدينه متولد شد.(1) نام مبارک او «جعفر»، کنيه اش «ابوعبدالله و مشهورترين لقبش «صادق» مي باشد. مادرش «ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابي بکر بود که بنا بر فرمايش امام صادق عليه السلام در زمره بانوان پرهيزکار، با ايمان و نيکوکار قرار داشت.(2)
امام صادق عليه السلام 65 سال داشت. از اين مدت، 31 سال در محضر جد و پدر گرامي اش سپري شد و امامتش 34 سال به طول انجاميد.
وجود پيشواي ششم مظهر اکمل و اتم اخلاق اسلامي و کمالات انساني و زندگي اش اسلام مجسم در همه ابعاد بود.
به امام صادق عليه السلام خبر دادند فلان عموزاده شما در حضور مردم به شما بسيار ناسزا گفت. حضرت بپاخاست دو رکعت نماز خواند، سپس دست به دعا برداشت: «خدايا من از حق خود گذشتم. جود و کرم تو بيش از همه است. از او درگذر و به کردارش گرفتار مکن».(3)
امام صادق عليه السلام به صورت ناشناس به نيازمندان کمک مي کرد. ابوجعفر خثعمي مي گويد: امام صادق عليه السلام کيسه اي محتوي پنجاه دينار به من داد تا به کسي بدهم و تأکيد کرد که اسمي از ايشان نبرم. چون کيسه را به آن شخص دادم تشکر کرد و گفت: اين کمک از ناحيه چه کسي است که هر از چندگاه براي ما مي فرستد و زندگي يک سال ما را اداره مي کند؛ ولي از امام صادق عليه السلام گلايه کرد که برغم توانمندي به ما کمک نمي کند.(4)
رئيس مذهب جعفري، براي تأمين معاش خانواده خويش در مزرعه کار مي کرد و مي فرمود:
«اني احب ان يتأذي الرجل بحر الشمس في طلب المعيشه»(5)
دوست دارم مرد در جستجوي معاش، رنج گرما و سوزش آفتاب را تحمل کند.
امام صادق عليه السلام ميوه شجره طيبه ي رسالت و از سلاله پاک پيامبر «رحمه للعالمين و «... بالمؤمنين رؤوف رحيم» است، از اين رو همچون جد بزرگوارش نسبت به امت، بسيار مهربان و دلسوز بود و سعي مي کرد در سختي ها و تنگدستي ها در کنار مردم و از نظر زندگي همسان با آنان باشد.
زماني مدينه دچار گراني و کمبود ارزاق عمومي شد. امام عليه السلام به خدمتکار خود دستور داد همه مواد غذايي موجود در خانه را که براي نياز چندين ماه کفايت مي کرد بفروشد و همچون مردم روز به روز و به مقدار نياز همان روز خريد کند و تأکيد کرد نان روزانه خانواده آن حضرت را نيمي از گندم و نيمي از جو قرار دهد و افزود: گرچه من توانايي آن را دارم که همه را از گندم فراهم کند، ليکن دوست دارم خداوند مرا در موضعي ببيند که اندازه گيري در معيشت را به نيکويي رعايت کرده باشد.(6)

امامت

امام صادق عليه السلام در سال 114 هجري رهبري امت را به دست گرفت. برتري آن حضرت در علم و دانش و ديگر کمالات، بر تمامي مردم عصر خود و نيز نصوص و تصريحاتي که از سوي پيامبر صلي الله عليه و اله و امام باقر عليه السلام بر امامت آن گرامي رسيده است، امامت پيشواي ششم بعد از پدر بزرگوارش را اثبات مي کند. محمد بن مسلم مي گويد:
نزد امام باقر عليه السلام بودم که فرزندش حضرت صادق عليه السلام وارد شد... امام خطاب به من فرمود: اين امام تو پس از من است. به او تأسي کن و از دانشش بهره بگير. سوگند به خدا او همان صادقي است که رسول خدا صلي الله عليه و اله براي ما وصف کرده است که پيروانش در دنيا و آخرت، پيروز و رستگار، و دشمنانش نفرين شده در زبان همه پيامبرانند.(7)

شرايط فرهنگي

دوران امامت پيشواي ششم از نظر فرهنگي، دوران تحول فکري و پيدايش و گسترش فرهنگ ها و مکتب هاي فکري گوناگون بود. در اين دوران که نسل جديدي از تازه مسلمانان با مليت هاي گوناگون به جمع امت بزرگ اسلامي پيوسته بودند. به طور طبيعي عقايد و يافته هاي علمي و فرهنگي خود را نيز به جهان اسلام وارد مي کردند. از سوي ديگر، شرايط سياسي ـ اجتماعي جامعه اسلامي، فتوحات نظامي و گستردگي قلمرو مناطق تحت نفوذ اسلام، ايجاب مي کرد مسلمانان با دنياي خارج، روابط گسترده تري برقراري کنند و با افکار و انديشه هاي فلسفي و کلامي بيگانگان آشنا شوند.
اين تحول، بر فرهنگ عمومي جامعه ي اسلامي و افکار مسلمانان تأثير قابل توجهي گذاشت و باب بحث و جدال و مناقشات علمي بر روي بسياري از موضوعات و معارف اسلامي گشوده شد. البته پيامدهاي منفي زيادي نيز به بار آورد که نفوذ انديشه هاي بيگانگان در ميان مسلمانان و در پي آن پديد آمدن شبهات و انحرافات فکري و اعتقادي ـ که به عنوان يک خطر جدي، افکار مسلمانان را تهديد مي کرد ـ از جمله ي آنها است.
فاصله زماني بيش از يک قرن آغاز اين دوره با ظهور اسلام و روي کار آمدن نسل جديدي از مسلمانان، حاکميت جو اختناق و فشار از سوي حکمرانان اموي و عباسي، برکناري پيشوايان ديني از منصب رهبري و ارشاد امت و تحريف بسياري از اصول و حقايق اسلامي توسط عالمان درباري و ... نسل اسلامي اين دوره را از نظر آگاهي و شناخت نسبت به اسلام ناب و معارف آن در پايين ترين سطح خود قرار داده بود. اعتراف گروهي از مردم شام نزد سفاح ـ مبني بر اينکه ما تاکنون نمي دانستيم رسول خدا صلي الله عليه و اله بجز بني اميه، خويشاني هم دارد تا آن که شما قيام کرديد و مطلب براي ما آشکار شد ـ گواه روشني بر اين حقيقت است.(8)
اين زمينه ها و عوامل، تهاجم فرهنگي گسترده اي را عليه اصول و ارزشهاي اسلامي به دنبال داشت. کشمکش هاي علمي و مباحثات و مناظرات پيرامون مسائل اعتقادي موجب پيدايش و نشو و نماي احزاب و گروه هاي مذهبي و غير مذهبي از قبيل: کيسانيه، زيديه، غلات، مرجئه، معتزله، خوارج، زنادقه و ... شد. هر گروه براي خود مدرسه و تشکيلاتي داشت و با گروه هاي ديگر به مناظره و مجادله مي پرداخت. متأسفانه برخي از گروه هاي انحرافي، حمايتهاي دستگاه خلافت را نيز با خود داشتند.
از سوي ديگر، پيدايش و گسترش روزافزون انديشه هاي ناسالم، عطش فراگيري فرهنگ و معارف اصيل اسلام را در مسلمانان واقعي بويزه نسل جوان، افزوده، زمينه گرايش بيش از پيش آنان را به بيت امامت فراهم مي ساخت.
اينها همه مسائلي بود که اين دوران را از نظر فرهنگي در مقايسه با دوران پيشين، متمايز ساخته، نهضت علمي بنيادين و گسترده اي را از سوي امام صادق عليه السلام ايجاب مي کرد.
البته تلاشهاي فرهنگي امام سجاد و امام باقر عليهماالسلام در آن شرايط سخت از يک سو، و اختلافات و کشمکش هاي دولتمردان بر سر قدرت از سوي ديگر، از جمله زمينه هاي مهمي بود که پيشواي ششم را در جهاد علمي و فرهنگي خود ياري کرد.
اينک پس از اين مقدمه، به فرازهايي از اقدامات و فعاليت هاي علمي، فرهنگي و تربيتي امام صادق عليه السلام اشاره مي کنيم.

دانشگاه جعفري و دست آوردهاي آن

1ـ تربيت افراد مستعد

امام صادق عليه السلام با استفاده از زمينه ها و شرايط فراهم آمده موفق شد بزرگترين دانشگاه اسلامي را که جد و پدر بزرگوارش پي ريزي کرده بودند، شکل دهد و در پرتو آن هزاران نفر نيروي حق طلب و دانشجو را در رشته هاي مختلف علمي تربيت کند.
مورخان و محدثان تعداد پرورش يافتگان مکتب جعفري و راويان احاديث امام صادق عليه السلام را بالغ بر چهار هزار نفر ذکر کرده اند(9) که از نقاط مختلف مثل خراسان، بغداد، مصر، دمشق، حمص، حضرموت، کوفه و ... روي به مدينه آورده در محضر پيشواي ششم علم مي آموختند.
تشکيل حوزه گسترده علمي و تربيت جمع زيادي از دانشمندان، محدثان، فقيهان و صاحب نظران در رشته هاي مختلف علمي با آن همه محدوديتها و فشارهاي سياسي که از سوي دستگاه خلافت نسبت به پيشواي ششم اعمال مي شد، از بزرگترين خدمات فرهنگي و تربيتي آن حضرت در آن شرايط بشمار مي رود.
البته ميزان کسب فيض افراد از نور دانش امامت و تغذيه از سفر گسترده ولايت متفاوت بود و هر فرد و گروهي به مقدار ظرفيت، لياقت و آمادگي خود از آن بهره مي گرفت. بيشتر شاگردان در زمينه ي مسائل تربيتي و خودسازي و پيمودن مراحل رشد و کمالات نفساني و نيز فراگيري علوم مختلف از محضر امام عليه السلام و انتقال به ديگران؛ همچنين مبارزه با خطوط انحرافي و جريانهاي فکري و سياسي و پاسداري از حريم امامت به مدارج عالي رسيدند. برخي از آنان در زمينه ي علمي به چنان توانمندي دست يافتند که امام عليه السلام بخشي از فعاليتهاي علمي و مناظرات و مبارزات فرهنگي خود با سران گروه هاي مخالف را به ايشان واگذار مي کرد(10) وبا اعتماد و اطمينان خاطر از آنان مي خواست بر کرسي فتوا تکيه زده به مسائل و مراجعات ديني مردم پاسخ گويند.(11) در بعد اعتقادي معنوي و تربيتي نيز به حدي از رشد و کمال رسيده بودند که امام عليه السلام آنان را امين بر حلال و حرام خدا و وجودشان را مايه ي آبرو و زينت دين و برپا دارنده عدل و داد و راستي و درستي مي دانست.(12)
اين افراد با بحثها و مناظره هاي علمي و اعتقادي با گروه هاي مختلف و نيز نوشته هاي ارزشمند خود در موضوعات گوناگون فقهي، تفسير، کلامي، اخلاقي و ... مکتب امامت را پاس داشتند و بزرگترين خدمت را به تشيع کردند.
شاگردان ممتاز مکتب جعفري علاوه بر مهارتها و بايستگي هاي عمومي هرکدام در رشته خاصي از دانش روز تخصص داشتند به عنوان نمونه: حمران بن اعين در دانش قرائت، ابان بن تغلب در ادبيات عرب، زراره، محمد بن مسلم، جميل بن دراج، ابوبصير، عبدالله بن سنان و ... در فقه و حديث، مؤمن طاق در کلام و تفسير، هشام بن حکم، مفضل بن عمر و هشام بن سالم در کلام و عقايد، جابر بن حيان در رياضيات و شيمي و ...

2ـ تبيين و گسترش فقه آل محمد صلي الله عليه و اله

امام صادق عليه السلام با تلاشي پي گير با روايات خود و رواياتي که از پدرانش نقل مي کرد، فقه اسلام ناب را به صورتي منظم و منسجم درآورد و براي آن اصول و مبانيي قرار داد که منبع و مبناي بسياري از قوانين و فروع فقهي گرديد. هم اکنون بيش از 150 قاعده مهم فقهي و اصولي وجود دارد که مورد استناد فقهاي بزرگوار شيعه در ابواب و کتابهاي مختلف فقهي و اصولي قرار مي گيرد و هزاران مسأله و فرع فقهي از آنها استخراج مي شود. بيشتر اين قواعد بوسيله امام صادق عليه السلام عرضه شده است.(13) او خود در اين زمينه به يارانش فرمود:
«انما علينا ان نلقي اليکم الاصول و عليکم ان تفرعوا»(14)
وظيفه ما القا و عرضه اصول و قواعد کلي براي شما است ولي تفريع (و تطبيق آنها بر موارد و مصاديق و استخراج فروع و احکام جزيي از آنها) برعهده شما خواهد بود.
بر اثر مجاهدتهاي پيشواي ششم در تبيين و گسترش فقه شيعه، مذهب شيعه را «مذهب جعفري» و فقه آن را «فقه جعفري» مي نامند.
فعاليت هاي امام عليه السلام در اين زمينه دو بعد داشت. نخست بيان حقيقت فقه اسلامي در ابواب مختلف عبادات و معاملات و پاسخ به نيازها، پرسشها و مراجعات امت اسلامي به عنوان تنها مرجع صلاحيتدار و مورد اعتماد مردم. و ديگر موضع گيري علي دستگاه خلافت و فقيهان وابسته به آن. بنابراين «فقه جعفري» در برابر فقه رايج آن روزگار فقط يک اختلاف عقيده ساده نبود، بلکه در عين حال، دو مضمون متعرضانه را نيز با خود داشت:
نخست، اثبات بي نصيبي دستگاه خلافت از آگاهي ديني و ناتواني آن از پاسخگويي به نيازهاي فکري و ديني مردم و در نهايت، عدم صلاحيتش براي تصدي مقام خلافت اسلامي؛ و ديگر مشخص ساختن موارد تحريف در فقه رايج که ناشي از مصلحت انديشي فقيهان وابسته در بيان احکام فقهي و ملاحظه کاري آنان در برابر خواست قدرتهاي حاکم بود.
امام صادق عليه السلام با عرضه فقه ناب و گشودن باب اجتهاد و بازداشتن ياران خود از عمل به «قياس» «استحسان»، «اخبار غير صحيح» و ... عملا به مبارزه با دستگاه خلافت و فقه حکومت برخاست و بدين وسيله تمام تشکيلات مذهبي و فقاهت رسمي را ـ که يک رکن مهم حکومت بشمار مي آمد ـ تخطئه کرد و دستگاه خلافت را از بعد مذهبي اش تهي ساخت.
پيشواي ششم در کشمکش اين دو جريان سياسي و فقاهتي، مرجعيت الهي خود و لزوم پيروي مردم از خاندان رسالت را چنين بيان مي کند:
«نحن قوم فرض الله طاعتنا و انتم تأتمون بمن لايعذر الناس بجهالته»(15)
ما کساني هستيم که خداوند اطاعت ما را (بر همگان) واجب کرده است؛ در حالي که شما از کساني تبعيت مي کنيد که مردم به ناداني آنها معذور نيستند.

3ـ احياي حديث

حديث به عنوان گفتار معصوم در فرهنگ اسلام از جايگاه بسيار والايي برخوردار است و پس از قرآن، مهمترين و معتبرترين منبع شريعت مقدس اسلام در اصول، فروع و اخلاقيات است. و حتي در بسياري از موارد، فهم و درک مراد و مقصود آيات کريمه قرآن، بويژه متشابهات آن، بدون گفتار معصوم که به عنوان تفسير آيه القا شده امکان پذير نيست.
متأسفانه اين منبع سرشار اسلامي پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و اله از سوي گردانندگان دستگاه خلافت مورد بي مهري قرار گرفت و حتي سوزانده شد. اين سياست تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز يعني اواخر قرن نخست هجري دنبال شد. در نتيجه، فضاي فرهنگي جامعه اسلامي از عطر روح بخش سخنان رسول خدا صلي الله عليه و اله و جانشينان آن حضرت تهي گشت.
منع کنندگان از نقل و تدوين حديث براي توجيه سياست خود گاه مسأله بيم اختلاط احاديث با آيات قرآن، و گاه بيم رها کردن قرآن و اشتغال به غير آن را مطرح مي کردند؛ ولي عملکرد و حتي سخنان آنان بيانگر اين است که انگيزه اصلي آنان از منع نقل و کتابت حديث صرفا يک انگيزه سياسي بود و مرتبط با مسائل حکومتي مي شد. حکومتمداران بخوبي مي دانستند که پخش احاديث رسول خدا صلي الله عليه و اله در فضيلت و شايستگي امامان معصوم براي جانشيني پيامبر صلي الله عليه و اله در ميان مردم، براي آنان مشکلات زيادي به بار خواهد آورد؛ از اين رو براي رفع اين مشکل، دست به چنين اقدامي زدند.
در مقابل مکتب خلافت، مکتب امامت همواره سعي در نشر احاديث پيامبر صلي الله عليه و اله به عنوان ميراثي گرانقدر داشت و بر تدوين و کتابت آن براي بهره برداري آيندگان تأکيد مي ورزيد. شرايط سياسي براي اين اقدام در دوران امامت امامان پيشين ـ بجز مقطعي از دوران امام باقر عليه السلام که موفق شد به نشر احاديث پيامبر صلي الله عليه اله بپردازد ـ چندان مساعد نبود.
امام صادق عليه السلام با استفاده از فرصت، تلاشهاي پدر بزرگوارش را در اين زمينه تکميل کرد و بخش مهمي از فعاليت هاي خود را به احياي حديث اختصاص داد و بدين ترتيب ميراث ارزشمندي از خود برجاي گذاشت و فرهنگي غني اسلام را با احايث خود غناي بيشتري بخشيد و هم اکنون به کمتر مسأله اعتقادي، فقهي، تفسيري و اخلاقي برمي خوريم که از امام صادق عليه السلام حديثي درباره آن وجود نداشته باشد. علامه طباطبايي مي نويسد:
احاديثي که از صادقين يعني از امام پنجم و ششم مأثور است از مجمع احاديثي که از پيغمبر اکرم و ده امام ديگر ضبط شده است بيشتر است.(16)

4ـ مبارزه با مسلک هاي انحرافي

از جمله محورهاي مهم فعاليت هاي علمي و فرهنگي امام صادق عليه السلام مبارزه با مکتب ها و مسلک هاي اعتقادي نوپا و بي اساس بود که در دوران امامت آن حضرت پديد آمده يا رشد کرده بودند. اين مسلک ها به دو بخش عمده تقسيم مي شوند.
1ـ مذاهب اسلامي
مهمترين اين مذاهب عبارت بودند از: معتزله، مرجئه، کيسانيه، زيديه، غلات و صوفيه. پيشواي ششم به تناسب اعتقادات و ميزان انحرافات هريک از گروه هاي ياد شده در برابر آنها موضع گرفت و با روشنگري و ارشاد پيروان خود را از فروافتادن در دام آنها حفظ کرد. جهت گيري کلي حرکت امام عليه السلام در برابر پيروان اين فرقه ها، هدايت و ارشاد آنان به راه حق بود. ليکن موضع آن گرامي در برابر سران اين گروه ها که افرادي کينه توز و شيطان صفت بودند و اميدي به هدايت آنان نبود، موضع برملا کردن چهره ضد اسلامي آنان براي مردم و طرد ايشان از سلک امت اسلامي بود.
2ـ مکاتب مادي
امام صادق عليه السلام با بيانات و رهنمودهاي کلي در زمينه ي مسائل اعتقادي، مناظرات رسمي با سران گروه هاي الحادي و برخوردهاي موردي به مبارزه با تفکر زنديقان و مادي گرايان پرداخت و از اصول و مباني اعتقادي مکتب تشيع پاسداري کرد.

پي نوشت ها:

1- مناقب، ج 4، ص 279.
2- کافي، ج 1، ص 472 «و کانت امي ممن آمنت و اتقت و احسنت».
3- الامام الصادق، مظفر، ص 230.
4- مناقب، ج 4، ص 273 و بحارالانوار، ج 47، ص 54.
5- بحارالانوار، ج 47، ص 57.
6- کافي، ج 5، ص 166 و بحارالانوار، ج 47، ص 59.
7- بحارالانوار، ج 47، ص 15.
8- ر.ک: مروج الذهب، ج 3، ص 33.
9- براي آگاهي از نظرات آنان درباره تعداد راويان و دانشجويان به الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج 1، ص 67 رجوع کنيد.
10- ر.ک: رجال کشي، ج 2، ص 554-556.
11- همان، ص 622.
12- همان، ص 508.
13- براي آگاهي بيشتر از اين قواعد به کتابهاي : «القواعد الفقهيه» بجنوردي و «اصطلاحات الاصول» علي مشکيني رجوع کنيد.
14- بحارالانوار، ج 2، ص 245.
15- کافي، ج 1، ص 186.
16- شيعه در اسلام، ص 140.

منبع:کتاب تاريخ تحليلي پيشوايان عليهم السلام

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


نسخه چاپی