دانستنی هایی درباره روزدانشجو و رسالت دانشجویان(1)
دانستنی هایی درباره روزدانشجو و رسالت دانشجویان(1)
دانستنی هایی درباره روزدانشجو و رسالت دانشجویان(1)

نويسنده: يحيى مقدسان، فاطمه محمدی، سید تقی قاضوی و عبداللطیف نظری

دانشجو، واژه‏ای مقدس

واژه دانشجو، به اندازه كرامت و تقدسش، وسيع و پردامنه است. آن‏قدر پر افق كه هرگاه به هر سوى كرانه‏اش انگشتى اشاره بريم، نسيمى تازه از معنا مى‏يابيم.
دانشجو و دانشگاه از مقدّس‏ترین واژه‏هایی است که می‏توان در فرهنگ اسلامی سراغ گرفت. اسلام دینی است که درس خواندن را فریضه می‏داند و به عالمان اندیشمند مباهات می‏کند و به تقدیس محیط‏های علمی می‏پردازد و لزوم توجه و پاسداری از آن را به همگان گوشزد می‏کند و شروطی را برای نیل به سعادت حقیقی بیان می‏دارد که تحقق آن در محیط‏های علمی و آموزشی، تجلّی دانشگاه اسلامی را نوید می‏دهد و ترک آن موجب خسران و انحراف در مراکز آموزشی خواهد شد.

رستاخیز اندیشه‏ها

امروز، روز رستاخیز اندیشه‏هاست؛ روز علم‏دوستی و حقیقت‏پرسی، روز طلوع اندیشه‏های نو، روز انسان‏های فرهیخته و بالنده، روز اندیشه‏های ناب و روز گسستگی جهل‏ها ونابخردی‏ها. امروز، روز پرده‏برداری از گمنامی‏ها و پرده‏پوشی بر سیاهی‏هاست. امروز، روزی است که دانش‏دوستان با دستان مهربان و اندیشه‏های نابشان از دوستی‏ها سخن خواهندگفت، از عشق‏ها، از زیبایی‏ها. امروز، روز دانشجوست؛ روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است.

نام‏گذارى

آنچه روز دانشجو را در تقويم مناسبت‏هاى انقلاب اسلامى به فراموشى نسپرده، ريشه‏هاى عميق اين نام‏گذارى است:
رژيم پهلوى پس از كودتاى 28 مرداد 1332، خود را بيش از پيش نيازمند آغوش گرم امريكا مى‏ديد. در ادامه اين روند، سفر نيكسون، معاون رئيس جمهور وقت امريكا به ايران در هفده آذر 1332 برنامه‏ريزى شد. تظاهرات دانشجويان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به اين سفر، از روز چهاردهم آذر آغاز گرديد. در گرماگرم غارت سرمايه‏هاى ملى، فرهنگى، مادى و مذهبى از سوى امريكاييان، چه كسانى جز فرزندان فرهيخته ايران مى‏توانستند اين آگاهى را به ملت خود اعلام دارند؟
در روز هفده آذر هم‏زمان با ورود نيكسون به تهران، تمام دانشگاه‏هاى پايتخت در اعتصاب كامل به سر مى‏بردند. وقتى نيكسون براى دريافت دكتراى افتخارى حقوق در دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران حاضر شد، يكى از مطبوعات در سرمقاله خود با عنوان «سه قطره خون» اين‏گونه نوشت: «آقاى نيكسون! وجود شما آن‏قدر گرامى و عزيز بود كه در قدوم شما، سه نفر از بهترين جوانان اين كشور، يعنى دانشجويان دانشگاه را قربانى كردند».
خون سه جوان آزادى‏خواه ايرانى است كه نام دانشجو را در شانزدهم آذرماه هر سال بر خاطرها تلنگر مى‏زند.

روايت شانزدهم آذر

روايت شانزدهم آذر 1332، با بيان يكى از شاهدان ماجرا، آن‏قدر تكان دهنده است كه هر دلى را آكنده از تأثر و افسوس مى‏كند. شهيد مصطفى چمران اين‏گونه مى‏نويسد: «از آن روز (يعنى 16 آذر 1332) نُه سال مى‏گذرد، ولى وقايع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گويى همه را به چشم مى‏بينم. صداى رگبار مسلسل در گوشم طنين مى‏اندازد. سكوت موحش بعد از رگبار، بدنم را مى‏لرزاند. آه بلند و ناله جان‏گذار مجروحين را در ميان اين سكوت دردناك مى‏شنوم. دانشكده فنى خون‏آلود را در آن روز و روزهاى بعد به رأى‏العين مى‏بينم.
آن روز، ساكت‏ترين روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه‏اى را نشان مى‏داد، دانشجويان بى‏اندازه آرام و هوشيار بودند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چه‏طور سه نفر از بهترين دوستان ما، بزرگ‏نيا، قندچى و رضوى به شهادت رسيدند؟
دولت با خراب كردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاريان را كم و بيش مجبور به سكوت كرد، ولى دانشگاه همچنان خارى در چشم دستگاه مى‏خليد و دست از مبارزه برنمى‏داشت و دستگاه همچون درنده خون‏خوارى به كمين نشسته، دندان تيز كرده بود كه از دانشجويان مبارز دانشگاه انتقام بگيرد؛ انتقامى كه عبرت همگان گردد.
روز بعد نيكسون به ايران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهى كه هنوز به خون دانشجويان بى‏گناه رنگين بود، دكتراى افتخارى حقوق دريافت داشت و از سكون و سكوت گورستان خاموشان ابراز مسرت كرد و به دولت كودتا، وعده هرگونه مساعدت و كمك نمود و به رئيس‏جمهور امريكا پيغام برد كه آسوده بخوابد».

بازتاب جهانی

خبر واقعه 16 آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاه‏های اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز 18 آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و هم‏زمان با مراسم برگزاری سومین روز کشته‏شدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. دانشجویان هم در اعتراض به جنایت‏های دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاس‏های درس خودداری کردند.
بر این اساس، 16 آذر 1332 به نام روز مقاومت تاریخی، در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه‏های ایران مراسم یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند و در گذر زمان، 16 آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.

اهمیت مبارزه

چگونگی سرکوبی دانشجویان در 16 آذر 1332، نشان دهنده اهمیت مبارزه‏های دانشجویان برای رژیم و دولت کودتا بود. پس از کودتای 28 مرداد و قلع و قمع مخالفان، دانشگاه تهران و دانشجویان و نیروی سیاسی، نیروهایی قوی در زمینه مبارزه با دولت کودتا به شمار می‏آمدند و مخالفت‏های پی‏گیر آنان، عملاً رژیم و دولت کودتا را از رسیدن به اهدافشان باز می‏داشت. از این رو به نظر می‏رسد رژیم با برنامه از پیش تعیین شده به این حمله روی آورد. اگر چه شاه و دولت سعی کردند از خانواده‏های شهدا و رؤسای دانشگاه تهران و دانشکده فنی دلجویی کنند، ولی ترفیع درجه عاملان واقعه 16 آذر و پرداخت پاداش نقدی به سربازان و درجه داران حمله کننده به دانشگاه در فاصله کمی پس از واقعه، حکایت از توطئه از پیش طراحی شده دولت کوتاه شاه برای سرکوبی جنبش دانشجویی داشت.

دانشجو در جايگاه عمل

امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «علم بدون عمل، وبال و مزاحمت، و عمل بدون علم نيز گمراهى و انحراف است.» در مكتب اسلام، همان‏قدر كه عمل كردن به علم اهميت دارد، عمل بدون علم نيز نكوهش شده است. علمِ معرفت‏آور و بينش‏زا به عمل فرد ارزش مى‏دهد.
نگاهى دوباره به دو مقوله علم و عمل در عرصه دفاع مقدس، مسائل بسيارى را روشن مى‏كند. دانشجويانى كه در دانشگاه دفاع مقدس، تئورى‏هاى خود را به آزمون مى‏گذاشتند، افرادى بودند كه آگاهانه در مسير رشد خود گام برمى‏داشتند.
مقام معظم رهبرى نيز بر اين مدعا مهر تأييد مى‏زند: «هنگامى كه به نام دانشجوى شهيد مى‏رسيم، اين يقين در ما پديد مى‏آيد كه پذيرش شهادت و اقدام به جهادى كه بدان منتهى شده، از سر خودآگاهى و با اراده روشن‏بينانه بوده است و اين ارزش عمل را مضاعف مى‏كند و بدين دليل است كه دانشجويان شهيد كه در شمار سرآمدان ايمان و ايثار آگاهانه بوده‏اند، ستارگان هميشه درخشانى هستند كه هر جوياى حقيقت مى‏تواند راه خويش را با آنان بيابد».

يك الگو

دانشجو به عنوان قشر باسواد و فرهنگى جامعه، افزون بر شخصيت اجتماعى خود، الگوى رفتار و تفكر ديگران است. برخى در اين عرصه چنان چشم‏گير بوده‏اند كه حتى پس از پيمودن مدارج و موقعيت‏هاى عالى مختلف، همچنان دوره دانشجويى آنان الگوبردار است. براى نمونه، خاطره‏هاى دانشجويى دكتر مصطفى چمران، هنوز دل را مى‏لرزاند:
سال دوم يك استاد داشتيم كه گير داده بود همه بايد كراوات بزنند. سر امتحان، چمران كراوات نزد، استاد دو نمره ازش كم كرد. شد هيجده؛ بالاترين نمره.
در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلى شاگردان ممتاز رفت امريكا. بعد از مدت كمى شروع كرد به كارهاى سياسى و مذهبى. خبر كارهايش به ايران مى‏رسيد. از طرف ساواك پدر را خواستند و بهش گفتند: «ما ترمى چهارصد دلار به پسرت پول نمى‏دهيم كه بر ضد ما مبارزه كند.» پدر گفت: «مصطفى عاقل و رشيد است. من نمى‏توانم در زندگى‏اش دخالت كنم.» بورسش را قطع كردند. فكر مى‏كردند ديگر نمى‏تواند درس بخواند و برمى‏گردد.
پس از تحقيقات علمى در جمع معروف‏ترين دانشمندان جهان در دانشگاه كاليفرنيا و معتبرين دانشگاه امريكا (بِركلى)، با ممتازترين درجه علمى موفق شد دكتراى‏الكترونيك و فيزيك‏پلاسما را بگيرد.
در امريكا، با همكارى بعضى از دوستانش، براى نخستين‏بار انجمن اسلامى دانشجويان امريكا را پايه‏ريزى كرد و از مؤسسان انجمن دانشجويان ايرانى در كاليفرنيا و از فعالان انجمن دانشجويان ايرانى در امريكا به شمار مى‏رفت كه به دليل اين فعاليت‏ها، بورس تحصيلى شاگرد ممتازى وى از سوى رژيم شاه قطع مى‏شود.
پس از قيام پانزده خرداد سال 1342 دست به اقدامى جسورانه و سرنوشت‏ساز مى‏زند و همه پل‏ها را پشت سر خود خراب مى‏كند. به همراه بعضى از دوستان مؤمن و هم‏فكرش، ره‏سپار مصر مى‏شود. مدت دو سال، سخت‏ترين دوره‏هاى چريكى و جنگ‏هاى پارتيزانى را مى‏آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مى‏شود و مسئوليت تعليم چريكى مبارزان ايرانى را به عهده او مى‏گذارند.

بسيج دانشجويى در كلام مقام معظم رهبرى

نهاد بسيج در دانشگاه‏هاى ايران، تفكرى است كه عرصه‏هاى علمى را هدف‏مند و كارآمد مى‏سازد. هر چند عملكرد دفترها و نهادهاى بسيج، به فعاليت خود دانشجويان وابسته است، ولى فلسفه وجودى اين نهاد، تمرين مرحله عملىِ علوم فراگرفته شده دانشجويان به شمار مى‏آيد. اين نهاد والا را از ديدگاه مقام معظم رهبرى به تماشا مى‏نشينيم:
دانشجوى بسيجى، در هر جمع دانشجويى، ذهن روشن‏تر، زبان گوياتر و ابتكار بيشترى بايد داشته باشد.
مگر مجموعه بسيجى ـ آن هم بسيجى انقلابى و دانشجوى انقلاب ـ مى‏تواند نسبت به مسائل سياسى كشور بى‏تفاوت يا بدون موضع و بدون نظر باشد؟ من به شما دانشجويان بسيجى توصيه مى‏كنم همواره دانشجو و بسيجى به همان معناى مثبت و پرخون و پرتپش باقى بمانيد.
فرق بسيج دانشجويى با تشكل‏هاى ديگر دانشجويى چيست؟ فرقش اين است كه بسيج دانشجويى به معناى فرد يا مجموعه‏اى، آماده برآوردن نيازهاى انقلابى است. در هر زمان و از هر نوع. اين معناى بسيج دانشجويى است.
بسيج بايد جلوتر از همه وارد عرصه علم شود. شما بايد برويد و عرصه‏هاى علمى را، عرصه‏هاى فن‏آورى را، نوآورى‏هاى علمى و آفاق شناخته نشده علم را تصرف كنيد.
بسيج دانشجويى يعنى به صحنه آمدن و به ميدان آمدن. چه ميدانى؟ ميدان چالش‏هاى حياتى و اساسى. وقتى هويت ملى و سياسى يك ملت مورد مناقشه قرار مى‏گيرد. وقتى به فرهنگ و اعتقادات و باورهاى ريشه‏دار يك ملت اهانت مى‏شود و آن را تحقير مى‏كنند.

مبارزه در همه حال

در دوران تأسیس دانشگاه تهران، وجود حکومت خودکامه و دیکتاتوری رضاشاه، فقدان آزادی‏های سیاسی، چیرگی بیگانگان، سیاست‏های فرهنگی ضددینی و گسترش فرهنگ غربی و سیاست‏های توسعه شبه‏مدرنیستی، زمینه‏های نارضایتی بخشی از دانشجویان و دانشگاهیان را فراهم کرد اما امکان فعالیت سیاسی گسترده از همگان سلب شده بود و در اثر هرج و مرج ناشی از ناکامی مشروطیت، ذهن‏های عمومی برای حکومت دیکتاتوری آماده بود. از این رو در این دوره، همه مبارزان سیاسی شامل نیروی مذهبی، ملی و چپ سرکوب می‏شدند و الگویی برای دانشجویان باقی نمانده بود و در نتیجه، فعالیت‏های پراکنده دانشجویان بدون حمایت نیروهای سیاسی جامعه، بی‏نتیجه باقی می‏ماند و به سرعت سرکوب می‏شد.

جنبش دانشجویی

جنبش دانشجویی در دهه 1320، با توجه به مسائلی نظیر حضور قدرت‏های خارجی انگلستان، شوروی و آمریکا و اعمال نفوذ آنان در کشور برای به دست آوردن یا حفظ امتیاز به ویژه در مسئله نفت، عدم تحقق دموکراسی و آزادی‏های مندرج در قانون اساسی، شکاف طبقاتی وگسترش فقر عمومی، تحقیر فرهنگ مذهبی از سوی جریان‏های فکری و نیز تعدد احزاب و جریان‏های سیاسی، در سه ملیت فکری چپ، ملی و مذهبی شکل گرفت. هر طیف فکری جنبش دانشجویی، تشکیلات متعلق به خود را برای پی‏گیری اهدافش سازمان می‏داد و فعالیت می‏کرد.

پیوندی دوباره

قشر دانشجو، پیش از انقلاب همواره با تکیه بر خدا و اعتماد به نیروهای خودی، در صحنه‏های مختلف سیاسی ـ اجتماعی حاضر می‏شد. آنان با فریادهای آتشین و کوبنده و فعالیت‏های مستمر، مخالفت آشکار خویش را با رژیم پهلوی اعلام و بر همراهی و همدلی با رهبر انقلاب و مردم ایران تأکید می‏کردند. پس از پیروزی انقلاب و به بار نشستن تلاش‏های همه جانبه، آنها دوش به دوش ملت و دولت در همه عرصه‏ها به ویژه در سازندگی کشور حاضر شدند. دانشجویان نشان دادند که پیرو مکتب ولایت‏اند و هرگز زیر بار سخنان بیهوده و حیله‏های دشمنان نخواهند رفت.

وحدت دانشجویی

پیدایش جنبش دانشجویان ایرانی خارج از کشور، ارتباطی تنگاتنگ با اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و تحولات داخل کشور دارد. وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت مقتدرانه شاه به قدرت، دیکتاتوری خشنی به دنبال داشت که اوضاع ایران را یک‏باره در تاریکی فرو برد. پس از واقعه 16 آذر که سرکوب تنها کانون آشکار مقاومت را در پی داشت، بیشتر فعالیت‏های سیاسی به خارج از کشور انتقال یافت. در این وضعیت، دانشجویان زمینه‏های جنبش سیاسی و انقلابی خود را فراهم کردند، ولی چون این حرکت‏ها خودجوش بود، نظم و هماهنگی منسجمی نداشت. از این رو، عمده فعالیت‏ها به صورت پراکنده و نامنظم شکل گرفت. پس از گذشت مدتی، این گروه از دانشجویان در آلمان، انگلستان و فرانسه برای جلوگیری از اتلاف نیرو و برای ایجاد هماهنگی‏های بیشتر، به این نتیجه رسیدند که با یکدیگر متحد شوند. این نتیجه‏گیری به گردهمایی اعضای این سه انجمن در شهر هایدلبرگ آلمان در 1339 شد.

اتحاد بیشتر

در اوایل دهه 1350، انجمن اسلامی دانشجویان، گروه فارسی‏زبان در آمریکا و اروپا، با یک‏دست کردن عقاید و با ایجاد سازمان‏دهی مشترک بین صفوف خود، توانست روش مبارزاتی خود را به گونه‏ای نشان دهد که رژیم شاه خطر بیشتری از سوی اسلام‏گرایان حس کند. وجه مشخص انجمن‏های اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا، در ارتباط بیشتر آنان با روحانیان داخل و خارج از کشور، به ویژه شخص امام خمینی رحمت الله علیه بود. بر همین اساس، ارتباط نزدیک آنان با امام خمینی رحمت الله علیه که طی ملاقات‏ها و فرستادن پیام‏های مکرر صورت می‏گرفت، سبب تعیین خط مشی مبارزاتی و هم‏بستگی گروهی بیشتر بین این دانشجویان شد.

ایران از آنِ ملت ایران

16 آذر، نماد روحیه خروشان جنبش دانشجویی و مظهر ایثار، از خودگذشتگی، پایداری و استقلال و آزادی است. در این روز، دانشجویان به اعمال مزدورانه شاه اعتراض و او را دست نشانده دولت آمریکا معرفی کردند. آنان ثابت کردند که دانشجو، تنها جوینده دانش نیست؛ بلکه جوینده همه خوبی‏هاست و در همه‏جا حضور چشم‏گیری دارد و با روشنگری و آگاهی‏های خود، هرگز اجازه نخواهد داد دشمنان در امور داخلی و خارجی کشور دخالت کنند. 16 آذر ثابت کرد که ایران تنها از آنِ ملت ایران است و آنان خود حق اداره کشورشان را دارند. 16 آذر ثابت کرد که قلم‏ها، شعارها و قدم‏های استوار دانشجو، همواره همراه ملت و یاریگر دولت در همه زمینه‏هاست.

پیام امام

امام خمینی رحمت الله علیه در پیامی روشنگرانه خطاب به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در سال 1352 فرمودند: «اکنون به واسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی، فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطن‏خواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمن‏های اسلامی در هر جا که هستند، بی‏درنگ از آن استفاده کنند وبی‏پرده به پاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حکومت غیرقانونی رژیم نوکرمآب پهلوی اعتراض کنند و صدای خود را به مجامع بین‏المللی برسانند و به رئیس جمهور آمریکا بفهمانند که ملت‏های اسلامی، جنایات این خاندان را خصوصا در سال‏های اخیر از رؤسای جمهور آمریکا می‏دانند».

مبارزه گسترده

انجمن‏های اسلامی دانشجویان بر اساس رهنمودهای امام خمینی رحمت الله علیه در سال‏های پایانی حاکمیت رژیم شاه توانست مبارزه‏های ضد رژیم را در سراسر جهان با ابعاد بسیار گسترده‏ای به دست گیرد. به ویژه اتحادیه انجمن‏های اسلامی اروپا و آمریکا، با تلاش فراوان موفق شده در جاهای مختلف دنیا شعبه‏ای تأسیس کند و هر انجمنی تحت نام همان کشور مشغول به فعالیت گردد. برای مثال انجمن اسلامی دانشجویان هند، با وجود نیمه مخفی بودن و نفوذ عوامل ساواک در بین تشکیلات و دانشجویان، تأثیر مهمی در هدایت افکار دانشجویان مقیم هند می‏گذاشت.

رابطه با امام

افزایش ارتباط بین دانشجویان مسلمان، امام خمینی رحمت الله علیه و روحانیان مبارز، و نیز اعتماد مردم به دانشجویان مذهبی، باعث شد آنان بتوانند به راحتی در روند فعالیت‏های سیاسی جامعه تأثیر بگذارند.
حرکت‏های دانشجویان مسلمان در مراسم مذهبی، به ویژه در ماه محرم کاملاً در راه افزایش آگاهی سیاسی مردم و تحرک بخشیدن به آنها بود. همچنین امکان برقراری ارتباط دانشجویان مسلمان با دانش‏آموزان، بازاریان، کارگران و... فراهم آمد و دانشجویان از این ارتباط برای مقاصد سیاسی بهره‏برداری کردند و به شکل مؤثری در تبلیغ رهبری امام خمینی رحمت الله علیه و ترویج اندیشه‏های او قدم برداشتند. در حقیقت پیوند دانشجویان و امام، باعث شد که جنبش دانشجویی بتواند در حرکت جامعه به سوی انقلاب مؤثر ظاهر شود.

آگاه‏سازی ملت

امام خمینی رحمت الله علیه یکی از وظایف دانشگاهیان را آگاه‏سازی ملت معرفی می‏کند و می‏فرماید: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید، لازم می‏باشد که ملت‏ها را آگاه سازید و نقشه‏های شوم وخانمان‏سوز استعمارگران را برملا نمایید. در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید، تعالیم مقدس قرآن را بیاموزید و به کار ببندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان‏های بزرگ اسلام بکوشید. برای پیاده کردن طرح حکومت اسلام و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. مهذّب و مجهّز شوید. متحد و متشکل شده و صفوف خود را فشرده‏تر سازید. هر چه بیشتر هم‏فکر و انسان فداکار بسازید. صدای برادران رنجیده و مسلمان ایران را به دنیا برسانید و با آنان هم‏دردی کنید».

حفظ اسلام

به فرمایش امام خمینی رحمت الله علیه یکی از وظایف عالمان و دانشگاهیان، دفاع از اسلام است. ایشان در این‏باره می‏فرماید: «اکنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علمای اعلام و روشنفکران و دانشگاهی‏های علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیات‏بخش آن که ضامن استقلال و آزادی است... از فرصت استفاده کنند و گفتنی‏ها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین‏المللی و سایر جوامع بشری برسانند».

تزکیه نفس

امام خمینی رحمت الله علیه در مورد اهمیت تزکیه و تهذیب دانشجویان می‏فرماید: «برای شما مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در تربیت، در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد؛ عالم تربیت شده به تربیت انسانی که همان تربیت اسلامی است. کوشش کنید هر قدمی که برای علم برمی‏دارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوا در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه ان‏شاءاللّه‏ بیرون می‏آیید، یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید برای معلوماتتان. هم امانتدار باشید و هم تزکیه نفس کرده باشید، نفس خودتان را مهار کرده باشید. هر قدمی که برای تعلیم و تعلم بر می‏دارید، همراه آن قدم، قدمی باشد برای مهار کردن نفستان».

اتحاد گروه‏ها

امام خمینی رحمت الله علیه درباره اتحاد گروه‏های دانشجویی و مقابله با منحرفان می‏فرماید: «آنچه کرارا تذکر داده‏ام و رمز پیروزی است، اتحاد گروه‏های دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی ـ ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند و شما جوانان عزیز را که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست، به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید و به علم و ادب که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است، اشتغال پیدا کنید. باید بدانید اختلاف و تفرقه، سرچشمه تمام بدبختی‏ها و اسارت‏هاست.»

اعتلای کشور

امام خمینی رحمت الله علیه درباره کوشش دانشجویان برای اعتلای کشور می‏فرماید: «امروز که کشور از استقلال شایسته برخوردار است، قید و بند غرب و شرق و غرب‏زدگان و شرق‏زدگان از کشور و دانشگاه گسسته شده است. جوانان عزیز دانشگاهی، هر چه بیشتر در کسب علوم و فنون، در اعتلای کشور معظم خود کوشش نمایند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیری کنند و نگذارند محیط مقدس دانشگاه، آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد. اگر (هم) انحراف و گرایشی به شرق و غرب ـ خدای نخواسته ـ از اساتید یا دانشجویان مشاهده کردند، به ستاد (انقلاب) فرهنگی اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهی لازم را بنمایند».

تداوم راه انقلاب

امام خمینی رحمت الله علیه جوانان دانشجو را امید ملت معرفی می‏کند و می‏فرماید: «شما جوانان دانشجو و جوانان عزیز، امید این ملت هستید که باید راهی را که فراراه شما گذاشته شده است، به آخر برسانید و این نهضتی را که در راه او آن همه جان‏فشانی شده است، ادامه بدهید و این صراط مستقیمی را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبی اکرم، آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند، به راه انسانیت و خروج از همه انحای کفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، باید شما جوان‏ها همان راه را ادامه دهید تا اینکه پیرو رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و در مکتب حضرت صادق علیه‏السلام ، پیروانی شایسته باشید».

اتکای به خود

امام خمینی رحمت الله علیه درباره استقلال دانشگاه‏ها و نفی وابستگی آن می‏فرماید: «این دانشگاه‏ها باید یک دانشگاه‏هایی باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم که دستمان (را) در آن وقتی که می‏خواهند یک کسی را معالجه کنند، به دیگران دراز کنیم که بروید آنجا معالجه کنید. باید دانشگاه‏های ما و همه قشرها کاری بکنند که لااقل ما محتاج به غیر نباشیم. این‏طور نباشد که اگر یکی مریض بشود، بگویند اینجا نمی‏شود معالجه‏اش کرد. این طور نباشد که اگر یک گرفتاری بشود، بگوید نه، نمی‏شود دیگر درستش کرد؛ خودمان سرپای خودمان بایستیم».

جنبش نرم‏افزاری

دانشجویان در عصر حاضر که زمان پیشرفت علوم مختلف است و درهای تعلیم و تعلم نیز بیشتر به رویشان گشوده شده، وظیفه دارند با تلاش و کوشش، به رشد علمی و فن‏آوری دست یابند. تولید علم و جنبش نرم‏افزاری، اصلی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید فراوان دارد و دانشگاهیان را برای دست‏یابی به آن فرا می‏خواند.
شهید مطهری درباره استقلال فکری و علمی کشور می‏فرماید: «اسلام، جامعه‏ای می‏خواهد عزیز و مستقل و متکی به خود. اسلام نمی‏پسندد که یک ملت مسلمان، زیر دست و توسری‏خور یک ملت غیرمسلمان بوده باشد. اسلام نمی‏پسندد جامعه اسلامی استقلال اقتصادی یا اجتماعی نداشته باشد. اسلام نمی‏پسندد که مسلمانان همین که بیماری سختی پیدا کردند، خودشان طبیب و وسایل کافی نداشته باشند».

منابع:

ماهنامه گلبرگ، ش23
ماهنامه گلبرگ، ش36
ماهنامه گلبرگ، ش69
ماهنامه گلبرگ، ش93



تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


نسخه چاپی