تجدید وقف نامه
مقدمه:
وقف نامه سندی شرعی است که چهارچوب آن در دوره‏های مختلف یکسان بوده است. توجه داشتن به اصول ذیل سبب می‏شود پس از تهیه و تنظیم سند،آن را وقف نامه بنامند:

1. نام و مشخصات مالک یا مالکانی که بخشی از اموال و املاک خود را برای امور خیر از مالکیت خود مجزا کرده‏اند. (در مواردی که وقف با واسطه صورت گرفته ذکر نام و نسب و مشخصات وصی یا اوصیا یا وکیل و وکلا نیز لازم است.)

2. مشخصات اموال و مقدار سهام و محل وقوع رقبات؛
3. تعیین مصارف مطابق با شرع؛
4. ذکر نکردن محدوده‏ی زمانی برای خروج اموال و املاک از ملکیت (ابدی بودن)؛
5. تولیت؛
6. قبض و اقباض؛
7. سجل وقوعی؛
8. اعلان جاری شدن صیغه‏ی وقف؛
9. روز، ماه و سال تحریر سند.

وقف‏نامه می‏تواند اطلاعاتی پیرامون اجزای جانبی دیگر، از قبیل این موارد را نیز شامل شود:

نظارت، شرط و شروط برای مصرف و متولی و ناظر، رونوشت برداری و امانت دهی، تنظیم مقدمه‏ای ادبی مناسب و مطابق با مقام و مرتبه‏ی واقف یا مصرف یا نوع ملک یا توجه هم زمان به دو یا هر سه مورد آنها، مشخص کردن اینکه سند یک نسخه یا چند نسخه است و نوشتن مؤخره‏ای به سبک انشای دوره‏ی تنظیم سند.

گفتنی است ذکر مطالب نه گانه‏ ی یاد شده فقط در مورد سند کاغذی یا پارچه ‏ای ضروری است، نه بر کتیبه‏ ها و کاشی ها و ظروف چینی و مسی و رویی، چرا که در چنین مواردی مجالی برای درج سجل وقوعی و اعلان صیغه‏ ی وقف و... نیست.

در این موارد، همان‏قدر که موضوع در ملأ عام به نمایش گذارده و باعث عمل به مندرجات وقف‏نامه می‏ شده و اعتراض کسی را برنمی ‏انگیخته، کافی بوده و مقصود واقف را برآورده می‏کرده است. البته در برخی موارد هم وقف‏نامه‏ی مفصل‏تری تهیه می‏شده است.

به هر حال هدف از نگارش وقف‏نامه تنظیم یک «سند شرعی» برای ارائه در مواقع لزوم بوده است. آن گونه که پروردگار در بلندترین آیه‏ی قرآن کریم (بقره: 282) بر آن تأکید کرده و چگونگی آن را به طور اجمال آموزش داده است.

بر اساس این مقدمات می‏توان مقوله‏ی حفظ و نگهداری و بر عکس دخل و تصرف در سند را مطرح کرد و مشخصا در مورد وقف‏نامه، این مقوله را می‏توان سرفصلی برای دو موضوع مستقل «استنساخ» (سواد کردن یا رونوشت برداری) و دیگر «تجدید وقف‏نامه» قرار داد که در این نوشتار فقط تجدید وقف‏نامه مورد نظر است.

بهترین ابزار شناخت و بررسی وقف نامه‏های تجدید شده اسنادی است که تنظیم کننده‏ی سند دوم به مقتضای سبک نگارشش، به تجدید وقف در صدر یا میانه یا ذیل سند جدید اشاره کرده است. سجلات را نباید نادیده گرفت. در مواردی نیز که در متن سند به

این موضوع اشاره نشده است احتمال دارد در سجلی این موضوع تذکر داده شده باشد. وقف‏نامه‏های تجدید شده را می‏توان به طور اتفاقی و پراکنده و در لابه‏لای مدارک وقفی استانهای مختلف دید.

نگارنده در فهرست برداری‏ای که از همه ‏ی اسناد وقفی استان کرمان شده است درصد تقریبی این اسناد و دلایل تهیه‏ی دوباره‏ی اسنادی را که چه بسا دهها سال از تنظیم اولیه‏ی آن می‏گذشته معلوم کرده است.
پس از پایان فهرست
برداری از اسناد وقف استان کرمان معلوم شد که از مجموع قریب 1900 وقف‏نامه، 44 وقف‏نامه یعنی 2 / 2 % آنها چنین وضعیتی دارند.

متأسفانه در 10 وقف‏نامه از مجموع 44 وقف‏نامه‏ی یاد شده اشاره‏ای به سبب تجدید وقف نشده است و به همین خاطر معرفی نخواهد شد.

وقف‏نامه‏ های مورد تحقیق این نوشتار، که به ترتیب تاریخ تحریر آمده‏اند، دوره‏ای در حدود یک و نیم قرن (1211 ه ق - 1353 ه ق) را شامل می‏شود. در ادامه، نخست وقف‏نامه‏ها را اجمالا معرفی نموده و بلافاصله به علت تجدید وقف هر سند، دقیقا با همان عبارتی که در متن یا حاشیه‏ی سند تذکر داده شده بود، اشاره می‏شود:

1. وقف‏نامه‏ ی خسرو (پرونده م - 211 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1211 ه ق وقف عام) «به سبب گم شدن وقف‏نامه و تعیین تولیت»؛

2. وقف‏نامه ‏ی آقا میرزا ابراهیم بمی (پرونده‏ی م - 419 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1216 ه ق، وقف عام) «به سبب اینکه نصف سند را از بین برده بودند».

3. وقف‏نامه ‏ی عبدالله بن حاجی علی نصرت آبادی یزدی (پرونده‏ی 2 اوقاف سیرجان / 1217 ه ق، وقف عام - خاص) «به سبب گم شدن وقف‏نامه و رفع اختلاف در تولیت»؛

4. وقف‏نامه‏ ی فاطمه بنت محمد آقا (پرونده‏ی م - 272 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1227 ه ق، وقف عام) «به سبب گم شدن سند اول»؛

5. وقف‏نامه ‏ی حاج خداداد قنات غستانی (پرونده‏ی 88 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1245 ه ق، وقف عام) «به سبب صدمات آقا محمد خان در بلده، مفقود شده»؛

6. وقف‏نامه‏ ی شهربانو خانم بنت شیخ احمد (پرونده‏ی 257 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1253 ه ق، وقف عام) «به سبب گم شدن وقف‏نامه»؛

7. وقف‏نامه‏ ی میرزا محمد بن حاجی میرزا حسین خان (پرونده 1150 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1256 ه ق، وقف عام) «به سبب ابطال سند اول به واسطه‏ی وقف بر نفس»؛

8. وقف نامه ‏ی کربلایی صادق و خدیجه (پرونده‏ی 1103 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1264 ه ق، وقف عام) «به سبب مندرس شدن وقف‏نامه»؛

9. وقف‏نامه‏ ی حیدر و علی و تقی (پرونده‏ی 1095 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1269 ه ق، وقف عام) «به سبب اینکه بعد از فوت واقف، اختلاف نظر در وقفیت ملک موقوفه پیش

10. وقف‏نامه ‏ی کربلایی مرتضی خان (پرونده‏ی 260 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1269 ه ق، وقف عام) «به سبب گم شدن وقف نامه‏ی»؛

11. وقف‏نامه‏ ی حاجی علی اکبر عطار (پرونده‏ی م - 546 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1272 ه ق، وقف عام) «به سبب اختلاف ورثه در باب قبض و اقباض»؛

12. وقف‏نامه‏ ی حاجی محمد (پرونده‏ی م - 351 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1284 ه ق، وقف عام) «به سبب گم شدن وقف‏نامه و تعیین تولیت»؛

13. وقف‏نامه ‏ی حاج آقا لطف علی بن حاج الله وردی تاجر کرمانی (پرونده‏ی 1184 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1285 ه ق، وقف عام) «به سبب اینکه لزوم وقف (تصرف) معلوم نبود».

14. وقف‏نامه‏ ی حاجی مراد بن حاجی عابدین (پرونده‏ی م - 51 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1286 ه ق، وقف عام) «به سبب پاره شدن وقف‏نامه‏ی»؛

15. وقف‏نامه‏ ی آقا سید محمد حسین بن آقا سید حسین مازندرانی (پرونده‏ی 4 - الف اوقاف رفسنجان / 1290 ه ق وقف عام) «به سبب گم شدن وقف‏نامه»؛

16. وقف‏نامه‏ ی بمونابنت علی باغ سراسیابی (پرونده‏ی م - 286 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1321 ه ق، وقف عام) «سند اول 1290 بوده است به سبب مفقود شدن و تعیین تولیت».

17. وقف‏نامه‏ ی مشهدی حسین جوپاری (پرونده‏ی 340 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1316 ه ق، وقف عام) «به سبب گم شدن وقف‏نامه‏ی»؛

18. وقف‏نامه‏ ی کربلایی نصر الله بن شمشیر علی (پرونده‏ی 352 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1319 ه ق، وقف عام) «به سبب گم شدن وقف‏نامه‏ی»؛

19. وقف‏نامه ‏ی مشهدی حسین بن اکبر قنات غستانی (پرونده‏ی م - 364 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1320 ه ق، «وقف عام) «به سبب فرسودگی»؛
آمد.»
20. وقف‏نامه ‏ی تراب (پرونده‏ی 17 اوقاف شهر بابک / 1321 ه ق، وقف عام) «به سبب فقدان وقف‏نامه»؛
21. وقف‏نامه ‏ی حاجی ابراهیم و حاجی کریم و حاجی محمد تقی اولاد حسین (پرونده‏ی م - 227 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1322 ه ق، وقف عام؛ تاریخ سند اول: 1286 ه ق) «به سبب گم شدن وقف‏نامه»؛

22. وقف‏نامه‏ ی حاجی ملا رضا (پرونده‏ی 264 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1324 ه ق، وقف عام) «به سبب گم شدن وقف‏نامه‏ی»؛

23. وقف‏نامه‏ ی حاجی ابوالقاسم زرندی (پرونده‏ی 416 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1324 ه ق، وقف عام) «به سبب گم شدن وقف‏نامه»؛

24. وقف‏نامه‏ ی کربلایی اسدالله بن حاج محمد صادق (پرونده‏ی 18 کرمان در بایگانی دفتر اسناد / 1326 ه ق، وقف عام) «به سبب ابطال سند اول؛»؛

25. وقف‏نامه‏ ی کربلایی حسن (پرونده‏ی م - 351 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1327 ه ق، وقف عام) «به سبب پاره شدن»؛

26. وقف‏نامه ‏ی حیات خانم (پرونده‏ی 395 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1328 ه ق، وقف عام) «به سبب مفقود شدن وقف‏نامه‏ی»؛.

27. وقف‏نامه ‏ی حاجی قلی زرندی (پرونده‏ی 458 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1336 ه ق، وقف عام) «به سبب مفقود شدن وقف‏نامه‏ی»؛

28. وقف‏نامه‏ ی کربلایی غلام حسین حماص (پرونده‏ی 195 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1327 ه ق، وقف عام). این سند به اقرارنامه شبیه‏تر است. «به سبب سرقت وقف‏نامه توسط همشیره‏زادگان و رد صلاحیت متولی»؛
29. وقف‏نامه‏ ی ملا فاطمه (پرونده‏ی 1146 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1338 ه ق، وقف عام) وقف‏نامه در سنه‏ای که سارقین، اموال حضرات گلوسالاری و اموال و اسناد و وقف‏نامچه‏های بعضی از مردم را بردند، گم شده است.
30. وقف‏نامه ‏ی مشهدی خدیجه (پرونده‏ی 18 اوقاف زرند / 1338 ه ق، وقف عام) «به سبب اشکال املائی»؛

31. وقف‏نامه ‏ی حاجی ملا علی بن کربلایی محمد حسین (پرونده‏ی 274 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1343 ه ق، وقف عام) «به سبب تلاش ورثه برای شستن وقف‏نامه»؛

32. وقف‏نامه‏ ی ماه‏بانو (پرونده‏ی 1057 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1346 ه ق، وقف عام) «به سبب مفقود شدن وقف‏نامه‏ی»؛

33. وقف‏نامه‏ ی کربلایی حسن خلیلی (پرونده‏ی م - 373 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1352 ه ق، وقف عام) «به سبب اینکه در سیل ماهان از بین رفت».

34. وقف‏نامه‏ ی حاج محمد (پرونده‏ی م - 437 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1353 ه ق، وقف عام) «به سبب اینکه در سیلاب قریه قنات غستان مفقود شد».

بنابر آنچه گذشت، علت 20 مورد از تجدید وقف‏نامه در مجموعه‏ی 34 سندی یاد شده، گم شدن وقف‏نامه بوده است که می‏توان احتمال داد ناشی از علل آگاهانه، از قبیل نارضایی ورثه و اطرافیان از وقف شدن ملک و نظام تعیین تولیت و حوداث ناگهانی از قبیل غارت و سیل باشد.

گفتنی است پیش از تشکیل دفاتر ثبت اسناد در اداره‏ی اوقاف و عدلیه و... گاه از یک سند به طور هم زمان چند نسخه تهیه می‏شده که از این موضوع و تعداد نسخه‏ها با تعابیر «نسختان» و «ثلاث نسخ» و «ست نسخ» و...

بر روی همان نسخه‏ها یاد شده است. مواردی هم در دست است که واقف درصدی از درآمد موقوفه، را برای استنساخ (تهیه‏ی سواد / رونوشت برداری) سالانه از سند تخصیص داده است.

امانت گذاشتن نسخه یا نسخه‏هایی از سند نزد افراد یا در اماکن خاص را می‏توان اقدامات پیشگیرانه‏ای برای حفظ سند و در نهایت حفظ موقوفه قلمداد کرد. با استناد به مندرجات وقف‏نامه‏های دوره‏های مختلف، می‏توان فهمید که حفظ موقوفه، بر سایر مصارف اولویت داشته است.

در هیچ یک از نسخه‏های مجموعه‏ی مورد بحث اشاره‏ای به اینکه نسخه‏های وقف‏نامه‏های اول، پیش از تجدید وقف بیش از یک نسخه نبوده، وجود ندارد و این نکته به خوبی نشان می‏دهد که تا چه حد وجود موقوفه به سند حتی تک نسخه‏ای وابسته بوده است؛

چرا که اگر دلیلی بر وجود نسخه‏ی دیگری از سند و یا رونوشت آن وجود می‏داشت، مسلما هیچ گاه ورثه و اطرافیان درصدد نابودی وقف‏نامه برنمی‏آمدند و دیگران برای انحراف وقف از مسیر عادی، اقدام به تجدید وقف نمی‏کردند. چون هوشیاری رجال محل جلوی اقدام آنها را می‏گرفته است؛ چنان که حکم شرعی در باب موقوفه‏ی حاجی علی (پرونده‏ی م - 432 اداره‏ی کل اوقاف کرمان / 1314 ه ق، وقف عام) سند

دوم را به سبب تغییر در تصرف وقف، باطل اعلام کرده است.

چنان که در 5 مورد از این اسناد ملاحظه شد رعایت نکردن یکی از اصول وقف، دلیل دیگری برای تجدید وقف‏نامه بوده است. گفتنی است که اگر یکی از موارد 3 یا 5 یا 6 یا 7 یا 8 وقف‏نامه، که در ابتدای این نوشته مطرح شد، بنا به مستندی (قول ورثه یا شهادت جمعی و حتی خود مندرجات وقف‏نامه) مخالف با شرع تلقی می‏شد،

به حکم مجتهدین، وقف‏نامه باطل و پس از رفع ابهامات و مشکلات فقهی مجددا وقف‏نامه‏ی تازه‏ای تنظیم می‏شد. از این قبیل وقف‏نامه‏ها در تهران نیز وجود دارد؛ از جمله وقف‏نامه‏ی کربلایی محمد باقر انزایی 1258 / 537 ه ق و مشهدی کلثوم بنت عبدالرحمان ورکشی 1334 / 457 ه ق.

نکته‏ای که توجه به آن بسیار ضروری است این است که با استناد به پرونده‏های مادر برخی از موقوفات درمی‏یابیم که در صورت فقدان وقف‏نامه، تجدید وقف‏نامه تنها راه حل نبوده است بلکه در مواردی هم اسناد دیگری از قبیل استشهادیه، اقرارنامه و اخبارنامه تهیه می‏شده است و حتی به اجاره‏نامه و فرمان و...

به عنوان مدارک عمل به وقف و اجرای نیت واقف استناد می‏شده است.در نهایت می‏توان به اهمیت نقش علما در دوره‏های مختلف در تهیه و تنظیم وقف‏نامه مطابق با شرع انور و نیز نظارت ایشان در حفظ موقوفه و اجرای نیات واقف تأکید کرد؛ همان اموری که بالاخره در یک صد سال اخیر منجر به تصویب قانون وظایف اداره‏ی اوقاف شد.

در پایان دو سند به عنوان نمونه ارائه می‏شود.
سند اول: متن رونوشت وقف ‏نامه‏ی شماره‏ی 88
وزارت جلیله‏ ی معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه معارف و اوقاف ایالت کرمان

بعد الحمد و الصلوة باعث بر تحریر این کلمات شرعیة القواعد و الارکان آن است که به تاریخ تحریر ذیل / حاضرون گردیدند مجموع ورثه‏ی حاج الحرمین الشریفین حاج خداداد قناة غستانی که آقا محمدی ذکور ورثه‏ی مرحوم حاج الحرمین /

حاج علی ولد مرحوم مزبور و هم آقا خدامراد و آقا محمد مراد و آقا محمدرضا ذکوران و مسماتان شاه بیگم زوجه‏ی کربلائی محمد / و زینب زوجه‏ی آقا علی اکبر بنی عم خود و ورثه‏ی مرحوم آقا حسین و هو آقا محمد باقر و مسماتان مریم زوجه‏ی مرحوم خلیل بیگ /

و شهربانو و خدیجه و ورثه‏ی مرحوم ملامراد کلا و ورثه‏ی مرحوم حاج الحرمین الشریفین حاج چراغعلی کلا و ورثه‏ی / کربلائی اسماعیل کلا، الی جملگی اقرار و اعتراف شرعی نمودند والد ما و جد ما که مرحوم حاج خداداد بوده باشد / در حین حیواة خود موازی نیم طاق میاه من جمله‏ی چهارده [سیاق 14] شبانه روز میاه لنگر که عبارت از چهل [سیاق40] /

طشتچه بوده باشد مع اراضی مزروعی موازی یک هزار و پانصد قصب من اراضیات معین و قنی عیون و انهار / و آبار و منابع و مجاری و حفیر و حریم و کلما یتعلق بها بر کافه‏ی شیعیان و تعزیه‏داران حضرت سید الشهداء (ع) / وقف نمود و محصول و منافع آن را بعد از وضع اخراجات و حواله‏جات دیوانی و بذر نفقه القنوة و حصه‏ی /

زارع عشری را متولی به مصرف معاش خود رسانیده ما بقی را صرف آب و آش و قهوه و غلیان و روغن چراغ / و ادویه و غیر ذلک بلا جزویات اینها در تعزیه خانه‏ی حضرت خامس آل عبا، سید الشهداء، اباعبدالله الحسین - علیه آلاف التحیة و السلام - برساند در خانه‏ی خود یا هر کجا که صلاح بداند مفوض گردانید /

تولیت آن را به ولد اکبر خود و بعد ذلک به اولاد ذکور خود هر کدام اصلح و اتقی و ارشد باشند / و بعد ذلک به اولاد اولاد ذکور نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و بطن اعلی مقدم بر بطن اسفل و اگر / العیاذ بالله ذکور اولاد و ذکور بالمره منتقرض شوند مفوض داشته به ذکور اولاد و ذکور اولاد / اولاد اناث و بطنا بعد بطن و بطن اعلی مقدم بر بطن اسفل به شرط صلاح و تقوی و رشد و اگر / اصلح و اتقی متعدد باشند به قرعه‏ی شرعیه رجوع نمایند و اگر خدا نخواسته بالمره منقرض شوند امر تولیت / مفوض است به اعلم و اصلح قناة غستان و با عدم آنها به اعلم و اصلح بلده‏ی دارالامان کرمان و با وجود / تعدد ایشان به قرعه‏ی شرعیه رجوع نمایند و کیفیت تحریر وقف‏نامچه چنین بود که در صدمات غفران مآب / آقا محمد خانی

که در بلده‏ی کرمان بود مفقود گردیده بود و وارث واقف مرحوم و وارث اولاد / آن به نوعی که در فوق اسامی ایشان مرقوم است.

جملگی اقرار و اعتراف نمودند و صیغه‏ی مجددی جاری سخاته وقفا صحیحا شرعیا فروشنده و خرنده غصب و طمع کننده و تغییر دهنده و تبدیل کننده به لعنت خالق و نفرین / خلایق گرفتار باد به محمد و آله الامجاد.

«فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه» وقفا مؤبدا / مخلدا الی ان یرث الله الارض و من علیها و هو خیر الوارثین و کان وقوع ذلک فی خامس شهر شعبان المعظم / من شهور 1245 خمس و اربعین و مأتین بعد الالف من الهجرة النبویة المصطفویة المحمدیه علی مهاجرها آلاف الثناء / و التحیة.

سند دوم: متن رونوشت وقف‏ نامه‏ی 537 تهران
(تجدید وقف توسط حاجی ملا محمد جعفر استرآبادی)

غرض از تسوید این مسوده آنکه چون مرحوم کربلائی باقر انزانی، والد عالیجاه مقرب الخاقان حمزه‏خان انزانی سه دانگ مشاع از کل شش دانگ قریه‏ی حسین آباد واقع در بلوک غار ری را به اعتقاد خود به طریق عوامانه وقف کرده و تولیت آن را با خود واگذارده بود و عالیجاه /

حمزه‏خان به جهت عدم خصوصیت تولیت از برای او از حاکم شرع اذن در تصرف می‏گرفت تا آنکه در روز شنبه بیست و چهارم شهر ذی‏الحجة الحرام از شهور سنه 1255 عالیجاه حمزه‏خان ابزار وقف‏نامه در محضر جناب مشایخ الالقاب جامع الفروع و الاصول، حاوی المعقول و المنقول، زبدة المحققین و المدققین /

عمدة الفقهاء و المجتهدین، مروج شریعت غرای نبوی مبین دین بیضای مصطفوی مجتهد العصر و الزمان، اشرف الحاج و عماد الدوران، المؤید من الهادی شریعتمدار الحاج حاجی ملا محمد جعفر الاسترآبادی نمود نظر به اشتمال آن بر وقف نفس و عدم حصول قبض /

و مانند اینها حکم به بطلان وقف فرمودند لهذا سرکار حمزه‏خان قریه‏ی مزبور را از بابت رد مظالم به ایشان تفویض نمودند و ایشان به فقیر شرعی واگذاردند و از فقیر به ایشان منتقل شد و جناب ایشان منتقل شد و جناب ایشان قربة الی الله /

و طلبا لمرضاته وقف فرمودند بر وجهی که منظور مرحوم کربلائی باقر بود به این نحو که وقف فرمودند بر وجوه بر از قبیل تعزیه‏داری سید الشهداء (ع) و سایر معصومین و ما یتعلق به به نحو متعارف و اعانت فقراء از سادات و /

زوار عتبات عالیات مع تقدیم الاصلح بنظر المتولی فالاصلح بعد از صرف مخارج تعمیر و تحمیل و اخراج مقدار دو عشر کل از برای حق التولیة و نصف عشر از برای حق النظاره و ثواب وقف را / مفوض فرمودند به روح مرحوم کربلائی باقر و تولیت را به نفس نفیس خود و نظارت را به عالیجناب مقدس الالقاب فضائل و فواصل مآب کهف الحاج حاجی ملا محمد حسن استرآبادی تا زمان بلوغ و رشد آقازاده‏ی مکرم آقا شیخ علی / - حفظه الله تعالی - که پس از بلوغ و رشد ایشان ناظر باشند

و سرکار شریعتمدار متولی و خدای نخواسته بعد از سرکار شریعتمدار تولیت با آقازاده‏ی مکرم مذکور و نظارت با یکی از اولاد دیگر ایشان باشد / الارشد فالارشد به شرط امانت و فطانت و امکان اجتماع و عدم لجاج و خیانت و الا نظارت با ولد موصوف دیگر سرکار شریعتمدار باشد در صورت وجود و الا نظارت نیز با متولی / باشد

یعنی حق النظاره مال ایشان باشد تا زمان وجود ولد موصوف و لو از طبقه‏ی ثانیه و بعد از طبقه‏ی اولی تولیت با اولاد موصوفین متولی و نظارت با اولاد موصوفین ناظر / به شرط مذکور به نحو مذکور باشد.

و در صورت عدم در دست دو نفرامین عالم بلد باشد تا از اولاد متولی موصوف و ناظر موصوف به هم رسد و صیغه‏ی وقف علی الوجه الشرعی جاری شد / و قبض و اقباض و عمل به مقتضاء وقف به عمل آمده. تحریرا فی چهارشنبه بیست و نهم شهر شعبان از شهور سنه‏ی 1258 الامر کما سطر، حرره الاحقر جعفر. محل مهر: (الله خالق کل شی‏ء، عبده محمد جعفر).


منبع:

میراث جاویدان
نویسنده: امید رضایی/با نگاهی به وقف نامه های استان کرمان
این مقاله در تاریخ 1402/12/20 بروز رسانی شده است
نسخه چاپی