كار و كوشش از منابع مالى اهل بيت (علیهم السلام)
كار و كوشش از منابع مالى اهل بيت (علیهم السلام)
كار و كوشش از منابع مالى اهل بيت (علیهم السلام)

نويسنده: نورالله عليدوست خراسانى
يكى از منابع مالى اهل بيت (علیهم السلام) كار و كوشش است و قبل از اين كه در اين باره به بحث بپردازيم به طور اختصار به اهميت كار و تلاش از ديدگاه اسلام اشاره مى‏كنيم .
اين كه برخى تصور مى‏كنند دين مقدس اسلام تنها مردم را به مسائل مربوط به عالم قيامت و آخرت دعوت مى‏كند و آنان را به عبادت و گوشه‏گيرى امر كرده و از بهره گيرى از مواهب طبيعت و استفاده از وسايل مادى و كليه لذايذ دنيوى نهى كرده است، پندارى غلط و گمانى بى‏اساس است. چرا كه برنامه‏هاى دين مقدس اسلام جامع و كامل است و همان گونه كه به مسائل عبادى و اخروى توجه دارد از تشويق به امور اقتصادى و كار و كوشش و فعاليت براى امرار معاش و گذران زندگى و توليد ثروت (از راه مشروع ) دريغ نورزيده است . اسلام به مسلمانان و پيروان خود دستور مى‏دهد در كارهاى خويش افراط و تفريط نكنند و ميانه‏روى را در تمام شئون مادى و معنوى از ياد نبرند.
قرآن مى‏فرمايد: ما شما را امت ميانه‏اى (كه از هر نظر در حد اعتدال در ميان افراط و تفريط مى‏باشد) قرار داديم. 1
در جالى ديگر مى‏فرمايد: در آنچه خداوند به تو داده سراى آخرت را جست و جو كن بهره‏ات را از دنيا فراموش مكن و همان‏گونه كه خدا به تو نيكى كرده است نيكى كن. 2

اهميت كار از ديدگاه روايات

در روايات كار كردن در رديف جهاد در راه خدا آمده است . پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) فرمود:
هر كس از راه حلال براى معاش خانواده‏اش تلاش كند مانند كسى است كه در راه خدا جهاد كند و هر كه با آبرومندى در پى حلال دنيا باشد، در مرتبه شهدا خواهد بود.3
امام هشتم على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى‏فرمايد: «آن كس كه براى تأمين زندگى خويش تلاش مى‏كند و مواهب الهى را در پرتو كار مى‏طلبد بيش از مجاهدان راه خدا پاداش دارد.» 4
اسلام براى اين كه امت معتدل و وسطى به وجود آورد و جمع بين دين و دنيا كند پيروان خود را به كار و كوشش ترغيب و كسانى را كه از فعاليت و تلاش خوددارى مى‏كنند توبيخ و مذمت كرده است و عقيده دارد مردمى كه براى كار دنيا كسل هستند حتماً در امور آخرت كسل‏تر خواهند بود.
حضرت على (علیه السلام) هميشه مى‏فرمود: من مردى را كه در امر دنياى خويش كسل باشد دوست ندارم ، زيرا كسى كه در امر دنياى خود كسل باشد در امر آخرت كسل‏تر خواهد بود. 5
در برخى روايات از كار كردن و دنبال مال حلال رفتن به عنوان طلب آخرت ياد شده است كه براى نمونه يك حديث از نظرتان مى‏گذرد،ابن ابى يعفور مى‏گويد: مردى به امام صادق (علیه السلام) گفت : سوگند به خدا ما طالب دنيا هستيم و ميل داريم كه هر چه بيشتر از آن بهره‏مند شويم. امام فرمود: منظور تو از تحصيل دنيا چيست؟ عرض كرد مى‏خواهم به اين وسيله اهل و عيالم را از ديگران بى‏نياز سازم، از خويشاوندان دل‏جويى كنم، در راه خدا صدقه بدهم و حج و عمره به جا آورم. امام فرمود: اين كه طلب دنيا نيست، بلكه طلب آخرت است . 6

كار ، سيره انبيا

سيره پيامبران و مردان مصلح دنيا كار بوده و براى شرافت كارگر همين بس كه هيچ پيغمبرى برانگيخته نشد مگر اين كه كارگر و زحمتكش بوده است كه براى نمونه به چند نفر از آنان اشاره مى‏كنيم :

داود پيامبر وكار

گرچه بيت المال مصرف كسانى است كه بدون عوض به جامعه خدمت مى‏كنند و بارهاى زمين مانده مردم را بر مى‏دارند ولى چه بهتر كه انسان بتواند هم اين خدمت را بكند و هم از كديمين (در صورت توانايى ) امرار معاش كند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خداوند به داود وحى فرستاد تو بنده خوبى هستى، اما تنها اشكال كارت اين است كه از بيت‏المال استفاده مى‏كنى و با دست خود كار نمى‏كنى. داود چهل روز گريه كرد(واز خدا راه حلى خواست.) خداوند به آهن فرمود: براى بندام نرم شو. آهن نرم شد. داود هر روز يك زره مى‏ساخت و به هزار درهم مى‏فروخت و به اين وسيله از بيت‏المال بى‏نياز شد. 7
قرآن در اين باره مى‏فرمايد: ما به داود از فضل خود نعمتى بزرگ بخشيديم (ما به كوه‏ها و پرندگان ) گفتيم اى كوه‏ها و اى پرندگان ! با او هم آواز شويد( و همراه او تسبيح خدا گوييد) و آهن را براى او نرم كرديم . (و دستور داديم) زره‏هاى كامل و فراخ بساز، و حلقه‏ها را به اندازه و متناسب كن و عمل صالح به جا آوريد كه من به آنچه انجام مى‏دهيد بينا هستم.8 داود هم از اين توانايى كه خدا به او داده بود در بهترين راه، يعنى ساختن وسيله جهاد آن هم وسيله حفاظت در برابر دشمن استفاده مى‏كرد و هرگز از آن در وسايل عادى زندگى بهره‏گيرى نكرد و از درآمد آن طبق بعضى از روايات علاوه بر اين كه زندگى ساده خود را اداره مى‏كرد چيزى هم به نيازمندان انفاق مى‏كرد. 9
در مورد ديگرى قرآن مى فرمايد: ساختن زره را به او تعليم داديم تا شما را در جنگهايتان حفظ كند. آيا شكر(اين نعمتهاى خدا را ) مى‏گذاريد؟ 10
امير مؤمنان (علیه السلام) درباره او مى‏فرمايد:
... وچنانچه دوست داشته باشى سومين نفر را داود (علیه السلام) صاحب «مزامير» و قارى بهشتيان نمونه آورم ! وى با دست خويش از ليف خرما زنبيل مى‏بافت و به دوستان و رفقايش مى‏گفت: كدام يك از شما مى‏تواند اينها را براى من بفروشد و از بهاى آن قرص نان جوى تهيه كرده مصرف كند. 11 پيغمبر اكرم (صلی الله علیه واله) فرمود: داود فقط از دسترنج خود غذا مى‏خورد. 12

ادريس پيامبر و كار

طبق نقل بسيارى از مفسرين «ادريس» جد پدرى نوح است . او اولين كسى بود كه با قلم خط نوشت . او علاوه بر مقام نبوت به علومى مانند نجوم ، حساب و هيأت احاطه داشت و نخستين كسى بود كه طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت. 13
خلاصه اين كه پيامبر از طريق كسب و كار امرار معاش مى‏كردند همان گونه كه از ابن عباس نقل شده است :
حضرت آدم ، زراعت و كشاورزى مى‏كرد . ادريس خياطى ، نوح نجارى ، هود تجارت ، ابراهيم گوسفنددارى و شبانى ، داود زره سازى ، سليمان زنبيل بافى ، موسى گله‏دارى ، عيسى سياحى.14
در حديث ديگرى از ابن عباس نقل شده كه گفته است : ... ابراهيم كشاورزى مى‏كرد. شعيب چوپانى و گله‏دارى،لوط كشاورزى، صالح تجارت 15 و در روايتى آمده است كه آدم بافندگى مى‏كرد. 16

پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) و كار جهت تأمين معاش‏

شخص پيامبر اكرم دنبال كار و طلب معاش بود و اين يكى از ايرادهايى بود كه دشمنان به آن حضرت مى‏گرفتند. مرحوم طبرسى در ذيل اين آيه كه مى‏فرمايد: «... گفتند چرا اين پيامبر غذا مى‏خورد و در بازار راه مى‏رود» ،مى‏نويسد ؛ يعنى گفتند: چرا همان طورى كه ما دنبال معاش مى‏رويم او نيز به دنبال معاش است و در تفسير اين آيه كه : «گفتند چرا گنجى از آسمان براى او فرستاد نشود صاحب مجمع البيان مى‏گويد؛ يعنى گفتند تا به وسيله گنج از طلب معاش بى‏نياز شود و دنبال كار نرود. 17
بنابراين آن حضرت هم در طلب روزى حلال بود، همان گونه كه امام صادق (علیه السلام) فرمود: در طلب معاش سستى نكنيد و اهمال نورزيد زيرا پدران ما همواره در طلب روزى حلال جديت و پافشارى داشتند. 18
از اين احاديث و احاديث ديگرى كه از نظرتان خواهد گذشت بخوبى روشن مى‏شود كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) با اين كه امور اجتماعى و وظايف سنگين رسالت و تبليغ را به عهده داشت، شخصاً كار مى‏كرد.

پيامبر (صلی الله علیه واله) و كار در باغ‏

زراره مى‏گويد: مردى حضور امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت : يابن رسول الله من نمى‏توانم بخوبى با دست خود كار كنم (مثل اين كه دستش عيبى داشته كه قادر به كار نبوده است) ، سرمايه‏اى هم ندارم كه تجارت كنم از طرفى نيازمند و محرومم (حضرت ديد كه سر و گردن او سالم است ). فرمود: كار كن و كالا را با سر خود حمل نما و از مردم بى‏نياز باش. رسول خدا (صلی الله علیه واله) سنگى بر دوش خود حمل كرد و در ديوار يكى از باغهاى خود مى‏گذاشت‏19.

پيامبر (صلی الله علیه واله) و كار در منزل

پيامبر اسلام گذشته از اين كه در مسجد، باغ و مزرعه، ميدان جنگ و... كار مى‏كرد در منزل خود هم مشغول كار بود.
اميرمؤمنان (علیه السلام) در اين باره مى‏فرمايد:
... با دست خويش كفش و لباسش را وصله مى‏كرد. 20 در كارهاى منزل به خانواده كمك مى‏كرد. 21 هرگاه خادم خسته مى‏شد، گندم آرد مى‏كرد...22

اميرمؤمنان (علیه السلام) و كار

آن حضرت هم مانند ديگران براى كسب معاش كوشش مى‏كرد و دنبال كار مى‏رفت كه خودش فرمود: يك روز در مدينه خيلى گرسنه شدم و براى اين كه كارى پيدا كنم بيرون مدينه رفتم. ديدم زنى مقدارى خاك آماده كرده مى‏خواهد آب روى آن بريزد (گل درست كند) نزد او رفتم و پس از صحبت و معين كردن مزد و اجرت بنا شد آب بياورم خاكها را گل كنم و براى آوردن هر دلو آب يك خرما مزد بگيرم. شانزده دلو آب كشيدم به طورى كه دستهايم تاول زد. سپس خرماها را گرفتم و خدمت پيغمبر (صلی الله علیه واله) آمدم و با حضرت از آن خرما خورديم.23
در حديث ديگرى آمده است: اميرمؤمنان (علیه السلام) يك شب تا صبح نخلستانى را آب داد و اجرت آن را گرفت و مقدارى جو خريد و آرد كرد و فرمود يك سوم آن را نان پختند. وقتى پخته شد مسكينى آمد و درخواست طعام كرد، نان را به او دادند. يك سوم ديگر را كه آماده كردند، يتيمى آمد تقاضاى كمك كرد آن را هم به او دادند، ثلث باقى را پختند، اسيرى آمد طلب كمك كرد آن را هم به او دادند و با آن كه خودشان احتياج داشتند ايثار كردند و اميرالمؤمنين (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و امام حسن و امام حسين (علیه السلام) چيزى از آن نخوردند و چون خداى متعال از قصد و نيت آنان آگاه بود كه براى رضاى خدا غذاى خود را دادند و جزاى اين كار را از خدا مى‏خواستند اين آيات درباره آنها نازل شد «و غذاى (خود) را با اين كه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مى‏دهند (و مى‏گويند) ما شما را براى خدا اطعام مى‏كنيم و هيچ پاداش و تشكرى از شما نمى‏خواهيم.»240

بهترين كار

بى‏ترديد بزرگترين عامل موفقيت در امور دين و دنيا، كار و تلاش است. اما در اين باره كه چه كارى بهتر، و از اهميت بيشترى برخوردار است مى‏توان گفت: اسلام در مقام راهنمايى مردم به سودمندترين كار، آنان را به كارهاى توليدى مثل زراعت، تجارت، دامدارى، باغدارى، نخلكارى، احداث قنوات و كارهايى از اين قبيل تشويق كرده است. چنان كه در حديثى مى‏خوانيم:
از رسول خدا (صلی الله علیه واله) درباره بهترين كار و ثروت سؤال شد، فرمود: بهترين كار و ثروت كارهاى انتاج و توليدى چون كشاورزى و شخم زدن يا دامدارى است. 25
در حديث ديگرى به ترتيب يكايك كارهاى توليدى را به نسبت سودمندى آنها يكى پس از ديگرى بر مى‏شمرد كه از زراعت آغاز و به نخلكارى ختم كند...26
به ديگر سخن از ميان مشاغل از اين سه كار بيشتر نام برده شده است:
1- كشاورزى ؛
2- تجازت؛
3- دامدارى.

پى نوشتها:

1- و كذلك جعلناكم امة و سطاً... (سوره بقره، آيه 143).
2- وابتغ فيما اتك اللّه الدار الاخرة و لا تنس نصيبك من الدنيا و احسن كما احسن الله اليك. (سوره قصص، آيه 77).
3- من سعى على عاليه من حله فهو كالمجاهد فى سبيل الله و من طلب الدنيا حلالاً فى عفاف كان فى درجة الشهداء، كاشانى، مولى محسن، المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء، قم، انتشارات اسلامى، بى تا، چ 5، ج 3، ص .203 حديث ديگرى به همين مضمون آمده است. مراجعه شوده به مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، منشورات مؤسسه الوفاء، 1403 ه'ق، ط 2، ج 100، ص 10، حديث .24 و المحجة البيضاء، همان. الدكتور صبحى الصالح، معالم الشريعة الاسلاميه، بيروت، لبنان، دارالعلم للملائين، 1982، ط 4، ص 317 ؛ همچنين درباره فضيلت كسب و كار رجوع شود به ابى الفتح الابشيهى المحلى شهاب الدين محمد بن احمد، المستطرف فى كل فن مستظرف، داراحياء التراث العربى، الطبعة الاخيره، ج 2، ص 63 - 62.
4-... عن ابى الحسن الرضا (ع)قال: الذى يطلب من فضل الله ما يكف به عياله اعظم اجراً من المجاهد فى سبيل الله عزوجل، الحرالعاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت، لبنان، داراحياء التراث العربى، 1391 ه'ق، ط 4، ج .12 كتاب التجاره، ابواب مقدمات تجارت، ص 43، باب 23، حديث 2.
5- عن على (ع) كان يقول: انى لابغض الرجل يكون كسلان من امر دنياه لانه اذا كان كسلاً من امر دنياه فهو عن امر آخرته اكس. التميمى المغربى، ابى حنيفة النعمان، دعائم الاسلام، القاهره منشورات دارالمعارف، 1383 ه'ق، ج 2، ص 14، حديث 2، باب ذكر الحث على طلب الرزق. احاديث ديگرى نيز به همين مضمون از پيشوايان دينى رسيده است. رجوع شود به الكلينى، ابى جعفر محمد بن يعقوب، الفروع من الكافى، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1391 ه'ق، ج 5، ص 73، حديث .13 وسائل الشيعه، همان، ص 17، باب 6، حديث 6 و ص 37، باب 18، حديث 1 و .2 الدكتور صبحى الصالح،، معالم الشريعة اسلاميه، بيروت، لبنان، دارالعلم للملائين، ط 4، 1982، ص 317.
6- الحرالعاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت، لبنان، داراحياء التراث العربى، 1391 ه'ق، ط 4، ج .12 كتاب التجارة، ص 19، حديث .3 الطوسى،، ابى جعفر محمد بن الحسن، تهذيب الاحكام، تصحيح على اكبر الغفارى، تهران، نشر صدوق، ط 1، 1376 ش، 1418 ه'ق، ج 6، ص 376، حديث .24 الكلينى، ابى جعفر محمد بن يعقوب، الفروع من الكافى، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1391 ه'ق، ج 5، كتاب المعيشه، ص 72، حديث .10
7- اوحى الله عزوجل الى داود (ع) انك نعم العبد لولا انك تاكل من بيت المال و لا تعمل بيدك شيئاً قال: فبكى داود (ع) اربعين صباحاً فاوحى الله عزوجل الى الحديد آن لن لعبدى داود فالان الله عزوجل له الحديد فكان يعمل كل يوم درعاً فيبيعها بالف درهم فعمل ثلاثمأة وستين درعاً فباعها بثلاثمأة و ستين الفاً و استغفى عن بيت‏المال. الكلينى، ابى جعفر محمد بن يعقوب، الفروع من الكافى، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1391 ه'ق، ج 5، ص .74 حديث .5 الحرالعاملى، محمد بن الحسن، الجواهر السنية فى الاحاديث القدسية، قم، منشورات يس، 1402 ه'ق، ط 1، ص .77 الحسينى، البحرانى، السيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، قم، منشورات دارالكتب العلميه، 1393 ه'ق، ط 3، ج 3، ص .344 العروسى الحويزى، عبدعلى، تفسير نورالثقلين، قم، منشورات مؤسسه اسماعيليان، 1383 ه'ق، ط 2، ج 4، ص 318.
8- (سوره سبأ، آيه 10 و 11).
9- جمال الدين شيخ ابوالفتح رازى، روح الجنان و روح الجنان، تصحيح حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى، انتشارت كتابفروشى اسلاميه، ج 9، ص 192.
10- (سوره انبياء، آيه 80).
11- صبحى صالح، خطبه .160
12- الطبرنى، الحافظ ابى القاسم سليمان بن احمد بن ايوب اللخمى، المعجم الصغير، بيروت، لبنان دارالكتب العلميه، 1403 ه'، 1983 م، ج 1، ص .15
13- فخر الرزاى، التفسير الكبير، ط 3، بى‏تا، بى چا، ج 21، ص 233.
14- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، منشورات مؤسسة الوفاء، 1403 ه'ق، ط 2، ج 100، ص 56.
15- همان، ص 57 - 56.
16- همان، ص 57.
17- الطبرسى، ابوعلى الفضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، بيروت، منشورات داراحياء التراث العربى، 1379 ه'ق، ج 7، ص 141، ذيل آيه 8 - 7 سوره فرقان.
18- الشيخ الصدوق، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1390 ه'ق، ط 5، ج 3، ص 59، حديث .11 الكلينى، ابى جعفر محمد بن يعقوب، الفروع من الكافى، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1398 ه'ق، ج .5 كتاب المعيشه، ص 74، حديث 2.
19- الكلينى، ابى جعفر محمد بن يعقوب، الفروع من الكافى، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1391 ه'.ق، ج 5، ص 77 - .76 الكاشانى، مولى محسن، المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء، قم، انتشارات اسلامى، بى‏تا، چ 2، ج 3، ص 143.
20- الدكتور صبحى الصالح، نهج البلاغه، قم، منشورات دارالهجره، 1395 ه'ق، خطبه 160، ص ...228
21- الكاشانى، مولى محسن، المحجة البيضاء، چ 2، ج 4، ص 124.
22- احمد امين، التكامل فى الاسلام، دارالنعمان، للطباعه و النشر، ط 3، النجف الاشرف، 1383 ه'، ج 2، ص 180.
23- احمد بن محمد بن حنبل، مسند، بيروت، منشورات دارالفكر، بى تا، ج 1، ص .135 النهدى على بن حسان الدين، كنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، مؤسسة الرسالة، 1399ه'، 1979 م، ج 13، ص 179 ،حديث .26532 اربعلى على بن عيسى، كشف الغمه فى معرفة الائمه، تحقيق سيد هاشم رسولى محلاتى، بيروت، لبنان، داررالكتاب الاسلامى، 1401 ه'، 1981 م، ج 1، ص 175.
24- اربلى، على بن عيسى، كشف الغمه فى معرفه الائمه، تحقيق سيد هاشم رسولى، بيروت، لبنان، دارالكتاب الاسلامى، 1401 ه'، 1، ص .169 جهت اطلاع بيشتر به اين منابع رجوع شود: الامينى، عبدالحسين، احمد، الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، تهران، منشورات مكتبة الامام اميرالمؤمنين (ع)، مطبعة الحيدرى، ط 4، 1396 ه'ق، 1976 م، ج 3، ص .111 البحرانى، السيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، قم، منشورات دارالكتب العلميه، 1392 ه، ج 4، ص .412 البحرانى، هاشم بن سليمان، غايه المرام، چاپ سنگى، 1372 ه'.ق، ص 371، .372 الشيخ الصدوق، امالى، بيروت، منشوارات مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1400 ه'، ص 215 - 212.
25- الشيخ الصدوق، معانى الاخبار، ص .278 الطريحى، فخر الدين، مجمع البحرين، تهران، منشورات المكتبه المرتضويه، 1395 ه'ق، ط .2 تحقيق السيد احمد الحسينى، ج 5، ص .270 مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، منشورات مؤسسه الوفاء، 1403 ه'ق، ط 2، ج 100، ص 65، باب استحباب الزرع و الغرس، حديث 9.
26- الفيض الكاشانى، الوافى، قم، منشورات مكتبة آيت الله العظمى المرعشى، النجفى، 1404 ه'.ق، ج 3، ص .23 معانى الاخبار، همان، ج 2، ص 189، باب معنى الغايات، حديث .3 الكلينى، ابى جعفر، محمد بن يعقوب، الفروع من الكافى، تحقيق على اكبر الغفارى، ناشر دارالكتب الاسلاميه، 1391 ه'ق، ج 5، ص . 260

منبع:منابع مالى اهل بيت (ع)

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


نسخه چاپی