نگاهی به تاریخ دست نوشته‏ های وقفی در ایران
نسخ خطی ایران از جمله برجسته ‏ترین آثار هنری و علمی و ادبی جهان به شمار می‏رود و امروزه در تمامی موزه‏ها، کتابخانه‏ها و مجموعه‏های خصوصی ایران و سایر کشورها از اعتبار و ارزش خاصی برخوردار است و خود نیز بر اعتبار آنان می‏افزاید.

توجه و علاقه ایرانیان از دیرباز به علم و فرهنگ و هنر باعث گردید تا در جهت تالیف، گردآوری، استنساخ و کتاب‏آرایی نسخ همت گمارند و بسیاری از عالمان و ادیبان و هنرمندان، بهترین اوقات خود را صرف نگارش و یا نسخه‏برداری و کتاب‏آرایی و مطالعه نمایند.

این علاقه چنان بود که بسیاری از هنرها در خدمت کتاب قرار گرفت و گروه عظیمی از هنرمندان در رشته‏های مختلف سعی در هر چه زیباترکردن نسخه داشته و این هنرها را به اوج خود رساندند. به این ترتیب کتابخانه‏های عظیمی در طول تاریخ، در ایران ساخته شد.

و کتابهای بی‏شماری در این کتابخانه‏ها جمع‏آوری گردید که در سیر زمان بر اثر جنگها و هجومها از میان رفت، و در تاریخ به این کتاب‏سوزیها و غارتها اشارات فراوانی رفته است.

چه بسیار کتابها و کتابخانه‏ها به آتش کشیده شد و به غارت رفت کتابخانه‏هایی چون کتابخانه ربع رشیدی، که ضمن نگهداری کتب، در این کتابخانه‏ها اقدام به نسخه‏برداری و کتاب‏آرایی آنها نیز می‏نمودند و هنرمندان بسیاری در این مجتمعها گرد می‏آمدند.

یکی از نکته‏های دقیق در تاریخ کتاب و کتاب‏آرایی و تهیه نسخ خطی موضوع وقف در این امور است.

از گفتار خوارزمی در مفاتیح العلوم و حمزه اصفهانی در التنبیه علی حروف التصحیف و ابن‏ندیم در الفهرست برمی‏آید که گروهی از دبیران آتشکده‏ها به کار نویسندگی موقوفات و خیرات و مبرات می‏پرداخته‏اند. پس مسأله وقف در ایران پیش از اسلام نیز مطرح بوده است.

اما در اسلام این مسأله با نگاهی خاص مورد تاکید قرار می‏گیرد و برای آن ارزش و اعتباری ویژه قائل می‏شود. و به مفاد آیه شریفه «و امّا ما ینفع الناس فیمکث فی الارض».

به خیرات جاریه تشویق شده و اخبار و روایات و احادیث مختلف از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) به این سنت پسندیده اشاره داشته تا در میان مسلمانان رواج یابد(1).

چه بسیار کتابخانه‏ها و نسخ خطی که به صورت وقف درآمده و یا اموالی را وقف کتابخانه و تهیه کتاب نموده‏اند. کتابهایی که برای مساجد، مدارس و بقاع وقف می‏شده است؛ گاه باقی و یا از بین رفته است. کار وقف در زمینه کتاب به جایی رسید که حتی برای نگهداری و مرمت نسخ، املاک و اموالی را وقف می‏نمودند.

«بر سنگ حک‏شده‏ای بر دیوار حسینیه‏ای در عقدا (میان نائین و یزد) چنین آمده است: وقف نمود سلالة‏السادات حاجی میرزاحسن عقدایی سی کرت زمین با غده عقدا... و ده کرت آن، مرحومه زوجه میرزاعلی وقف نمود. پنج کرت آن را بر صحافی قرآن مسجد و...»(2).

و یا «عبدالمجیدخان برای صحّافی و نگهداری کتابهای کتابخانه آستان قدس رضوی وقفی کرده و دو دهم حق‏التولیه را به ملامحمد، کتابدار آنجا و پس از او به کتابداران دیگر اختصاص داده است. به تاریخ 12 محرم 1212».

افراد بسیاری نیز کتابهای خود را وقف کتابخانه‏ها نمودند، چون وقف شاه‏عباس به آستان قدس رضوی، آستانه مقدسه قم، حضرت عبدالعظیم و آستانه شیخ‏صفی نمود و نادرشاه که کتبی را وقف آستان قدس رضوی کرد.

هنوز وقف کردن کتب و نسخ خطی تا حدودی مرسوم است، مانند وقف خانبابا مشار، که کتب خطی خود را بر آستانه قدس رضوی و سید محمدصادق طباطبایی و جمال امامی بر مجلس شورای اسلامی و... یا مجموعه ارزنده حاجی حسین‏ملک که به آستان قدس رضوی اهدا نمودند.

کتابها و نسخه‏های خطی زیادی برای مساجد، مدارس و بقاع وقف می‏شد و کار وقف در زمینه کتابها به جایی رسید که حتی برای نگهداری و مرمّت نُسخ املاک و اموالی را وقف می‏کردند.

شاه‏عباس دوبار از کتابهای کتابخانه خود را به دو کتابخانه معظم عصر، یکی کتابخانه آستانه قدس رضوی و دیگری آستانه شیخ‏صفی وقف کرد.

از جمله کتابهایی که از کتابخانه شاه‏عباس وقف آستانه شیخ‏صفی شده بود و در موزه ملی ایران (ایران باستان) از آنها نگهداری می‏شود می‏توان از نسخه نفیس خلاصة التواریخ میرمنشی قاضی میراحمد یاد کرد.

این کتاب در تاریخ 977 به کتابخانه شاه‏عباس وارد شد و در تاریخ 1017 وقف آستانه شیخ‏صفی گردید. از دیگر نسخ می‏توان به دیوانهای خاقانی شاه‏اسماعیل صفوی خطایی، طالب آملی، عصمت بخارایی، امیر علیشیرنوایی و کتابهای ذخیره خوارزمشاهی، روضة الصفا، شاهنامه فردوسی شاهنامه قاسمی گنابادی(3) که فتوحات شاه‏اسماعیل صفوی را به نظم آورده است و پنج گنج نظامی اشاره نمود.

شاه‏ عباس بزرگ، طبق نوشته عالم‏آرای عباسی، در زمان حیات خود دستور داد که کتابهای دربار سلطنتی را ـ آن قسمت که به زبان عربی و مربوط به فقه و تفسیر و یا مجلدات قرآن مجید بود ـ به آستانه حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس، .

و نسخه ‏های فارسی را که شامل دیوانه ای ادبی و کتب تاریخ و مصنفات اهل عجم بوده، به اضافه چینی‏آلات از لنگری های بزرگ فغفوری، مرتبانها، بادیه‏ها، و دیگر ظروف نفیسه غوری و فغفوری، که در چینی خانه کاخ سلطنتی موجود بود به بقعه شیخ صفی‏الدین در اردبیل وقف و حمل نمایند.

این کتابها و ظروف، بعلاوه سایر اشیاء گرانبها و کتب خود بقعه، چون جای مخصوصی در این آستانه نداشت در مسجد جنت‏سرا نگهداری میشد و چون در آن مسجد وسایل لازم برای نگهداری آنها نبود، به قول آدام اولئاریوس، کتابها در گنجینه‏های در بسته بی‏نظم و درهمی قرار داشتند.

در زمان شاه‏عباس تالار چینی‏خانه احداث و کتابخانه بزرگی در آن تاسیس شد که حاوی تعداد زیادی کتاب به زبانهای فارسی، عربی و ترکی بود و از حیث نفاست نسخ و ارزش این کتابخانه، در ایران جزء نوادر روزگار خود بود و در خارج از کشور نیز از شهرت و اعتباری خاص برخوردار بود.

کتابخانه ملی تبریز در سال 1348 شمسی، سندی را چاپ کرد که اصل آن بنا به نوشته آن کتابچه در سال 1172 هجری قمری ـ یعنی 115 سال بعد از بنای چینی خانه ـ تهیه شده که در این سند، صورت اشیاء بقعه به دستور سید محمدقاسم بیگ صفوی ـ متولی آن روز ـ تهیه و تحت عنوان گنجینه شیخ‏صفی چاپ شده است.

این سند زمانی تهیه شده که بسیاری از کتابهای بقعه به غارت رفته بود. به موجب آن سیاهه و در آن تاریخ 744 مجلد مصحف مجید سی جزو و 224 مجلد سی‏پاره داشته که سه مجلد آن به خط کوفی و به دست مبارک امیرالمؤمنین علی (ع) بر پوست آهو نوشته شده بود و 32 مجلد دیگر نیز با همان خط و مشخصات به دست حضرات ائمه معصومین علیهم‏السلام نگارش یافته بود.

باقی این مصحفها به خط کوفی، ریحانی، ثلث، و نسخ و... به دست معروفترین خطاطان اسلامی نوشته شده بود غیر از مصحفهای مجید، 228 جلد کتاب و 224 قطعه مرقعات در 32 جلد دیگر نیز وجود داشته است که مشخصات آنها از حیث نام، مؤلف، نوع خط، کاغذ، نویسنده و غیره قید گردیده است.

این مرقعات از عالیترین نوع خود در ایران به شمار می‏آمده و در آن زمان نیز بسیار گرانبها و نفیس بوده است(4).

کتابخانه بقعه شیخ‏صفی در اردبیل پس از حکومت صفویان مورد دستبرد و غارت قرار گرفته است و شاید اولین فرد و معروفترین آنها، نادرشاه باشد که هر بار گذر او به این شهر افتاد، اشیائی را از آن استانه برداشته است و همیشه سعی داشت تا این شهر و بقعه شیخ‏صفی را تضعیف و از اعتبار آن بکاهد.

یکی دیگر از مهمترین دستبردهایی که به این بقعه و کتابخانه ارزشمند آن زده شد در سال 1243 هجری قمری (1828م) و در پایان جنگهای دوم روس و ایران در زمان فتحعلیشاه قاجار بود که به راهنمایی گریبایدوف و دستور ژنرال پاسکی ‏یویچ paskiewitch روسی صورت گرفت و مقدار زیادی از کتب گرانبهای این بقعه به عنوان غنیمت جنگی تصرف و به پترزبورگ انتقال یافت.

این کتابخانه در طول شش قرن و از زمان خود شیخ‏صفی فراهم شده بود و حاوی کمیاب‏ترین، عالیترین و گرانبهاترین نسخ خطی بوده که پس از انقراض صفویه مورد دستبرد و تهاجم قرار گرفت و در سال 1314 شمسی نیز به دستور وزارت معارف وقت باقیمانده نسخ آن به تهران انتقال یافت.

در کتب و نسخ وقفی برای جلوگیری از به سرقت رفتن آنها تذکرات و گاه نفرینهایی آمده که خود قابل توجه است؛ مثلاً در قرآنی مربوط به سال 421 که وقف آستان قدس رضوی شده است این بیت را می‏خوانیم:

ای هر که بدزد این کراسه
ایزدش بدهد مرگ به تاسه

و یا برای مطالعه و به امانت گرفتن این نسخ شرایطی تعیین شده است «در وقفیه رشیدی گفته شده که کتابهای وقفی را نباید جز با گروی سنگین به اندازه بهای کتاب از کتابخانه بیرون برد و جز با گروی به اندازه دوبرابر بهای آن نمی‏توانند از ربع رشیدی بیرون برند و از خود شهر تبریز هم نباید بیرون برده شود.»

«میرزا سیدرضای جامی در وقفی که بر آستان قدس رضوی در 1107 کرده است، امانت کتاب را محدود کرد به سه ماه، با اجازه و رسید».

«شاه‏سلطان حسین صفوی در وقف‏نامه نسخه‏ای از کتاب دعای صباح و مساء که به خط آقاجمال خوانساری است و مورخ 1112، نوشته است که کتابدار باید آن را در جای جداگانه‏ای بگذارد و تنها با اجازه شاه و دانشمندان می‏تواند آن را به عاریت دهد»(5).

در صفحه اول نسخه خطی شاهنامه محفوظ در موزه ملی ایران (ایران باستان) به شماره 2120ـ312، مهر و دستخطی مبنی بر وقف این نسخه به آستانه شیخ‏صفی و بدین صورت نوشته شده است:

«وقف نمود این کتاب را کلب آستانه ابن ابی‏طالب علیه السلم عباس الصفوی بر آستانه منوّر شاه‏صفی علیه‏الرحمه که هر که خواهد بخواهد؛ مشروط آنکه از آستانه بیرون نبرند هر که بیرون برد شریک خون امام حسین علیه‏السلام بوده باشد».

بالای این نوشته، مهری مربوط به وقف کتاب بر آستانه شیخ‏صفی خورده است.

این نسخه بنام خوشنویس آن شهرت دارد، و معروف به «شاهنامه محمد کاتب» است. این نسخه با 1174 صفحه و به خط نستعلیق نوشته شده و رقم کاتب و تاریخ 938 هجری قمری را دارد.

در این کتاب 43 مجلس شاهنامه تصویر شده که قلم دو نگارگر با دو شیوه کار کاملاً مشخص به چشم می‏خورد که چهار مجلس از نگارگر دوم کتاب و احتمالاً متأخرتر از نگارگر اصلی کتاب است. نگاره‏ها بدون رقم و تاریخ، به شیوه مکتب تبریز صفوی و چهار نگاره به شیوه اوایل مکتب قزوین کار شده است.

جلد کتاب سوخت ضربی با حاشیه کتیبه‏ای و نقش متن قاب قابی به رنگ طلایی است داخل جلد منقش به لچک و ترنج و دارای حاشیه کتیبه‏ای به شیوه سوخت معرّق است که در نقوش لچک و ترنج و حاشیه‏ها از نقش اسلیمی به رنگ طلایی استفاده شده است. صفحه اول مذهب مرصّع و بین سطور طلااندازی و محرر و تزیین با نقش گل است.

در صفحه 25 و پس از مقدمه در خصوص احوال فردوسی، متن شاهنامه آغاز می‏شود که در این صفحه نیز مهر «وقف آستانه مبارکه صفه صفویه» خورده و با سرلوح و کتیبه مذّهب مرصّع بسیار زیبایی تزیین شده است(6).

موضوع نگاره‏ها به ترتیب مجالس و شماره صفحه هر یک به این شرح است:
ـ صفحه 30، مجلس اول: پادشاهی کیومرث.
ـ صفحه 44، مجلس دوم: به تخت نشستن ضحاک.
ـ صفحه 70، مجلس سوم: نبرد منوچهر با سام وتور.
ـ صفحه 89، مجلس چهارم: رفتن زال به دیدن رودابه.
ـ صفحه 134، مجلس پنجم: گرفتن رستم رخش را.

در پایان جنگهای دوم ایران و روس در زمان فتحعلیشاه قاجار، به راهنمایی گریبایدوف و دستور ژنرال پاسکی‏یویچ مقدار زیادی از کتب بقعه شیخ‏صفی که از کمیاب‏ترین و گرانبهاترین نسخ خطی بود به عنوان غنیمت جنگی تصرف شد و به پترزبورک انتقال یافت.

ـ صفحه 155، مجلس ششم: نبرد رستم و دیو سفید.
ـ صفحه 176، مجلس هفتم: رفتن کاووس به آسمان.
ـ صفحه 192، مجلس هشتم: نبرد سهراب با گردآفرید.
ـ صفحه 227، مجلس نهم: گذشتن سیاوش از آتش.
ـ صفـحه 247، مجـلس دهم: چوگـان‏بازی سیـاوش در مقـابل افراسیاب.
ـ صفحه 261، مجلس یازدهم: گفت‏وگوی سیاوش و گرسیوز.
ـ صفحه 273، مجلس دوازدهم: کشته شدن سیاوش.
ـ صفحه 287، مجلس سیزدهم: نبرد رستم و افراسیاب
ـ صفحه 298، مجلس چهاردهم: ملاقات خسرو و کیکاووس
ـ صفحه 323، مجلس پانزدهم: نبرد بیژن با فرود.
ـ صفحه 332، مجـلس شـانزدهـم: پنـاه گـرفتن طـوس و ایرانیـان در کوه.
ـ صفحه 357، مجلس هفدهم: یورش ایرانیان به سپاه توران.
ـ صفحه 374، مجلس هژدهم: نبرد رستم و اشکبوس.
ـ صفحه 378، مجلــس نـوزدهــم: اسیـر شدن کامــوس به دســت رستم.
ـ صفحه 394، مجلــس بیست: گـرفتــار شدن خاقـان چین به دست رستم
ـ صفحه 417، مجلس بیست و یکم: کشته شدن اکوان دیو به دست رستم و رفتن به ایران.
ـ صفحه 439، مجلس بیست و دوم: رستم در دربار کیخسرو
ـ صفحه 449، مجلس بیسـت و سوم: نجـات بیـژن از چـاه به دست رستم.
ـ صفحه 471، مجلس بیست و چهارم: نبرد بیژن و هومان.
ـ صفحه 501، مجلـس بیســت و پنـجــم: پیـروزی ایرانیـان بـر تورانیـان.
ـ صفحه 523، مجلس بیست و ششم: کشته شدن شیده به دست کیخسرو.
ـ صفحه 537، مجلس بیست و هفتم: نبرد کیخسرو و افراسیاب و حمله به گنگ دژ.
ـ صفحه 557، مجلس بیست و هشتم: بازگشت خسرو به ایران و به پیشواز رفتن کیکاووس.
ـ صفحه 583، مجلس بیست و نهم: به تخت نشستن لهراسب.
ـ صفحه 601، مجلس سی: آمدن گشتاسب به ایران.
ـ صفحه 602، مجلس سی و یکم: شکست ارجاسب به دست گشتاسب.
ـ صفحه 657، مجلس سی و دوم: نبرد ارجاسب و اسفندیار و کشته شدن ارجاسب.
ـ صفحه 673، مجلس سی و سوم: سنگ انداختن بهمن از بالای کوه به سوی رستم.
ـ صفحه 706، مجلس سی و چهارم: کشته شدن اسفندیار به دست رستم.
ـ صفحه 730، مجلس سی و پنجم: کشته شدن رستم به حیله شغاد.
ـ صفحه 744، مجلس سی و ششم: کشته شدن دارا به دست ماهیار و جانوسیار.
ـ صفحه 766، مجلس سی و هفتم: اسکندر در مجلس قیدافه.
ـ صفحه 842، مجلس سی و هشتم: بهرام و آزاده در شکارگاه.
ـ صفحه 852، مجلس سی و نهم: نبرد بهرام با شیران.
ـ صفحه 895، مجلس چهلم: کشتن بهرام گرگ را در هندوستان.
ـ صفحه 1035، مجلس چهل و یکم: نبرد بهرام و ساوه و کشته شدن ساوه.
ـ صفحه 1095، مجلس چهل و دوم: نبرد خسرو و بهرام.
ـ صفحه 114، مجلس چهل و سوم: کشته شدن خسرو پرویز.
ـ صفحه 1174 شاهنامه به پایان می‏رسد کاتب در ضمن ابیاتی، تاریخ اتمام کتاب و نام خود را آورده است:

شکر له.. شاهنامه گشت تمام
به زینتی که از نظاره‏اش بصر آسود
ز اهتمام خداوندگار آصف جاه
که در زمان نظیرش کسی ندید و نبود
...دولت... بن میرزا علی که به دهر
همیشه دولت او مستدام خواهد بود
ز نسل جابر انصار آن یگانه دین
که مصطفی به حق او حدیثها فرمود
گذشت نهصد و سی بود و هشت از هجرت
مه صیام به توفیق کردگار ودود
به دست بنده کمتر محمد کاتب
که از صفای ادب رنگ غم ز دل بزدود
امید هست که مستکتبش به هر دو جهان
به عزّ و ناز بماناد بادوام خلود

بحق محمد و اله در زیر این ابیات نیز مُهر «آستانه متبرکه صفه صفویه» خورده است.
 

پی نوشت:

1- دانش‏پژوه، وقف‏نامه رشیدی، مجله یغما، شماره 51، سال 25، ص176.
2- افشار، ایرج، نسخه خطی اسلامی و سابقه تاریخی آنها، مجله هنر و مردم، شماره 122، ص5.
3- این نسخه را نگارنده در «شماره 12 مجله موزه‏ها تحت عنوان. نسخه خطی شهنامه قاسمی معرفی نموده است.
4- بابا، صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، جلد دوم، ص251.
5- دانش‏پژوه، وقف نامه ربع رشیدی، مجله یغما، شماره 51، ص176.
6- برای آگاهی بیشتر از مشخصات این نسخه به کتاب نامور نامه، پژوهش و نگارش نگارنده که در سازمان میراث فرهنگی کشور چاپ شده است، مراجعه شود.

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده: سید عبدالمجید شریف‏ زاده
* این مقاله در تاریخ 1402/8/3 بروز رسانی شده است

نسخه چاپی