نقش علماى مهاجر ايرانى در ترويج تشيع در لكهنوى هند (قسمت اول)
نقش علماى مهاجر ايرانى در ترويج تشيع در لكهنوى هند (قسمت اول)
نقش علماى مهاجر ايرانى در ترويج تشيع در لكهنوى هند (قسمت اول)

نويسنده:حيدر رضا ضابط
چندى پس از انقراض حكومتهاى شيعه قطب شاهيان و عادلشاهيان در سال 1098ق توسط امپراتور گوركانى اورنگ زيب (1068-1118ق) حكومت شيعه ديگرى در شمال هند به نام پادشاهى اَوَده به قدرت رسيد كه پايتخت آن، نخست شهر فيض آباد و سپس لكهنو بود.
به علت ضعف مغولان متأخر (گوركانيان)، سادات بارهه كه ايرانى بودند، قدرت را در دهلى پايتخت گوركانيان به دست آوردند. رهبرى اين جناح به دست دو برادر به نامهاى عبداللّه‏ خان و حسين على خان شاه تراش بود. آنها امپراتوران دست‏نشانده متعددى، از گوركانيان را بر تخت نشانده يا از تخت به زير مى‏آوردند تا اينكه قدرتشان توسط محمّد شاه (1131-1161ق / 1719-1748م) درهم شكسته شد.
مير محمّد امين موسوى نيشابورى (1145-1152ق / 1732-1739م) بنيانگذار پادشاهى اوده، كه در دوران نفوذ سادات بارهه به مقامات عالى رسيده بود، براى سرنگونى حسين على خان شاه تراش با محمّد شاه همكارى نمود و شاه گوركانى به ميرمحمّد امين نيشابورى لقب بهادر داد و در روز 29 ذوالقعده 1134ق / 1722م حكومت اوده به او بخشيده شد. اين منطقه از زمان بابر گوركانى بخشى از امپراتورى مغول بود. وى را برهان الملك لقب دادند و او به سعادت على خان شهرت يافت و حكومت حاكمان شيعه از نيشابور ايران براى مدت بيش از 130 سال ادامه يافت.
در سال 1152ق / 1738م به هنگام حمله نادرشاه به هند، سعادت على خان ميان محمّد شاه و نادر شاه صلح ايجاد نمود و نادرشاه به وى خلعت پوشاند و اجازه داد تا به طور خصوصى شرفياب شود و بدين ترتيب سعادت على خان، نماينده تام الاختيار دو پادشاه هند و ايران شد.

نقش ايرانيان مهاجر

پس از سقوط حكومت صفويان در 1145ق / 1732م در ايران تعدادى از شيعيان و بازرگان برجسته ايرانى، كشور را به مقصد ملتان در پنجاب ترك كردند و از آنجا به سوى شهرهاى گجرات، دهلى و بنگال پراكنده شدند. بعد از تأسيس حكومت شيعه و ايرانى در ايالات اوده در شمال هند شمارى از آنان به فيض آباد مهاجرت نمودند و از سوى حاكمان شيعه ايرانى به اين ايرانيانِ مهاجر منصبهاى بزرگ عطا گرديد و ايرانيان مهاجر در اوده نقش بسزايى در ترويج تشيع در شمال هند، دهلى، گجرات و بنگال داشتند(1).
با تبليغات گسترده ايرانيان مهاجر در اوده تعدادى از مسلمانان اهل سنت و هندوها مذهب تشيع را برگزيدند كه باعث افزايش شمار شيعيان در اين منطقه گرديد و امروزه در منطقه اوده بيش از 8 ميليون شيعه سكونت دارند.
سعادت على خان شهر فيض آباد را مركز حكومت خود قرار داد و ضعف دولت مركزى در دهلى باعث شد كه ايالت اوده به يك منطقه خودمختار تبديل شود و علما از سراسر هند و ايران به فيض آباد مراجعت نمايند و به خاطر حمايتهاى سعادت على خان، ايالت اوده مركز استقرار علما و دانشمندان و مهد علوم و فنون اسلامى گرديد. سعادت على خان و جانشينهاى وى صفدر جنگ و شجاع‏الدوله براى ترويج تشيع و مراسم عزادارى شهيدان كربلا كوششهاى زيادى نمودند. در سال 1188ق / 1775م پايتخت اوده از فيض آباد به لكهنو منتقل گرديد.
صدر جهان بيگم (م 1210ق / 1796م) مادر بزرگ آصف الدوله حسينيه بزرگى در شهر فيض‏آباد احداث نمود و مادر آصف الدوله به نام بهوبيگم هدايايى گرانقيمت به مبلغ صد هزار روپيه به نجف اشرف و كربلاى معلى ارسال نمود(2).
با مرگ اورنگ زيب در 1118ق / 1707م دوران زوال امپراتورى گوركانيان آغاز شد. حمله نادرشاه افشار به هند در 1151-1152ق / 1738-1739م و اشغال دهلى به وسيله او، و سپس لشكركشيهاى احمد شاه درانى و تجاوزهاى مراتهاها، جاتها و سيكها به دهلى، ضربات مادى و اخلاقى شديدى بر پيكر امپراتورى وارد ساخت.
بعد از حمله نادرشاه به هند شمار فراوانى از سربازان ايرانى كه همه آنها شيعه بودند در دهلى ماندگار شدند و تعدادى از آنها به ايالت اوده مهاجرت نمودند و مناصبى را در ارتش و سازمانهاى دولتى به دست آوردند. آنها هم در ترويج تشيع و مراسم عزادارى در اين منطقه نقش مهمى ايفا نمودند. سعادت خان ذوالفقار جنگ از سادات مرعشى مازندران صفدر جنگ را همراهى كرد و در ايالت اوده سكونت اختيار نمود. وى يكى از ايرانيان صاحب نفوذ در دهلى بود.
محمّد مقيم، مشهور به منصور على خان، با لقب صفدر جنگ به جاى عموى خود نواب «حاكم» اوده گرديد و نخستين «نواب وزير» يعنى نواب اوده و وزير اعظم امپراتور گوركانيان در دهلى بود. صفدر جنگ شورش افغانها و مراتهاها در دهلى را سركوب نمود و بعد از اين نفوذ شيعيان در قلمرو گوركانيان و در اوده به اوج خود رسيد(3).
صفدر جنگ در روز 17 ذوالحجه 1167ق / 1756م در دهلى درگذشت و در محل «شاه مردان» به خاك سپرده شد و جانشين وى شجاع الدوله (1167-1188ق) دومين «نواب وزير» شد و گنبد و بارگاه با شكوهى بر روى قبر صفدر جنگ بنا نمود كه يكى از آثار باشكوه دهلى به‏شمار مى‏آيد.
در دوران حكومت نواب شجاع الدوله ايالت اوده توسعه‏اى فوق‏العاده يافت و امتداد آن از رود گندك در شمال شرق، رود گنگا در جنوب غرب، نپال در شمال و رود سائى در جنوب بود و پنج بخش فيض آباد، گور كهپور، لكهنو، خيرآباد و بهرايچ را دربر مى‏گرفت.
آغاز حملات احمد شاه درانى به شمال هند در سالهاى 1170-1174ق / 1757-1761م و كشتار شيعيان دهلى به دست ارتش درانى باعث شد كه تعداد زيادى از شيعيان مقيم دهلى به قلمرو حكومت شيعى اوده مهاجرت نمايند و اين هم باعث افزايش شمار شيعيان در اوده گرديد.
حاكمان ايرانى در اوده و بنگال كوشش نمودند جلوى نفوذ استعمارگران انگليس را در شرق هند بگيرند و از اين‏رو در جنگ تاريخى بكسر ـ كه در روز 22 اكتبر 1764م در بنگال رخ داد ـ با ارتش بريتانيا كه از تجهيزات پيشرفته نظامى برخوردار بود درگير شدند، ولى به دليل دريافت نكردن كمك از امپراتور گوركانى در دهلى و هنديهاى ديگر مناطق شكست خوردند و اين موضوع به قدرت يافتن كمپانى هند شرقى انگليس در ايالت بنگال هند انجاميد. با اين حال، شيعيان هند اين افتخار را دارند كه اولين جنگ عليه قدرت استعمارگر انگليس را رهبرى كردند.
در دوران فرماندارى ميرزا نجف خان ذوالفقار الدوله در دهلى در اواخر قرن هيجدهم ميلادى تشيع دوباره در دهلى و مناطق اطراف آن رونق يافت. ميرزا نجف خان در سال 1737م در اصفهان متولد شد و در دوران نوجوانى به هند مهاجرت نمود و در ديار سلاطين گوركانيان دهلى صاحب منصب گرديد.
نجف خان از سربازان شيعه منطقه اوده واحدهاى قدرتمند نظامى را در دهلى تشكيل داد(4). مراسم عزادارى دوباره در دهلى توسط وى احيا گرديد. در دوران فرماندارى نجف خان شمارى از خانواده‏هاى اهل سنت در شمال هند شيعه شدند و در ايالتهاى پنجاب و سند هم تعداد زيادى از خانواده‏هاى اهل سنت كه سادات بودند مذهب شيعه را اختيار كردند. نقش پاى مبارك امام على عليه‏السلام در دهلى در اين دوران به مهم‏ترين مركز دينى شيعيان تبديل شد و اين مركز به «شاه مردان» معروف گشت. گنبد و بارگاه نواب صفدر جنگ هم در نزديكى «شاه مردان» قرار دارد. محل نقش دست مبارك امام على عليه‏السلام نيز در محل كشميرى گيت دهلى به نام «پنجه شريف» معروف است و قبرستان شيعه هم در اين محل واقع شده است(5).
در دوران حكومت نواب شجاع الدوله فيض‏آباد پايتخت اوده به بزرگ‏ترين مركز مذهبى و علمى شيعيان در هند تبديل شد و تعداد زيادى از علماى شيعه از ايران و مناطق مختلف هند به شهر فيض‏آباد مهاجرت كردند. نواب شجاع الدوله در 24 ذوالقعده 1188ق / 26 ژانويه 1775م درگذشت و پسر وى آصف الدوله (1188-1212ق / 1775-1797م) جانشين پدر و سومين نواب وزير اوده گرديد. در سال 1188ق / 1775م نواب آصف الدوله پايتخت خود را از فيض آباد به لكهنو منتقل نمود، ولى شهر فيض آباد نقش خود را به عنوان مركز شيعى حفظ كرد.

لكهنو بزرگ‏ترين مركز عزادارى در هند

بعد از انتقال پايتخت به لكهنو با كوششهاى حاكمان و علماى شيعه و ايرانى، اين شهر به مركز عزاداريهاى باشكوه در مناسبتهاى مختلف مذهبى تبديل گرديد. نواب آصف الدوله براى ترويج مراسم عزادارى مبالغ بسيارى هزينه مى‏كرد؛ از جمله در مراسم عزادارى ماه محرم از سوى دولت همه ساله بيش از ششصد هزار روپيه هزينه مى‏شد(6).
نواب آصف الدوله با دارا بودن قدرت نظامى توانست قلمرو خود را از تجاوز و نفوذ نظامى قدرت استعمارگر انگليس حفظ نمايد. دوران حكومت نواب آصف الدوله عصر طلايى حاكمان اوده و اقتدار و عظمت تشيع در ايالت اوده تلقى مى‏شود. در اين دوران مراسم عزادارى شهيدان كربلا در ماههاى محرم و صفر با شكوه و عظمت در سراسر اوده برگزار مى‏گرديد و سنتهاى عزادارى كه در اوده رايج شد در ميان شيعيان و مسلمانان سراسر شبه قاره هند گسترش يافت.
با شكوه‏ترين حسينيه در شبه قاره هند توسط نواب آصف الدوله در سال 1792م به قيمت 50 لاكه (5 ميليون) روپيه احداث گرديد كه به نام امام‏باره بزرگ آصف الدوله معروف است. در زمان حكومت نوابهاى اوده شهر لكهنو مركز تشيع در هند گرديد و بناهاى مذهبى فراوانى در اين شهر احداث گرديد. در عصر فرمانروايى آنها قوانين شيعى به عنوان قوانين رسمى محاكم شرع اعلام گرديد. در سال 1273ق / 1856م حكومت شيعى اوده در هند توسط بريتانيا بركنار گرديد، امّا فرهنگ شيعه در لكهنو به حيات و شكوفايى خود ادامه داد و امروزه در مدارس مذهبى اين شهر طلاب علوم دينى به تحصيل مى‏پردازند.
در دوران حكومت شيعيان در منطقه اوده، سفر به عراق و ايران براى زيارت بارگاه ائمّه اطهار عليهم‏السلام براى عموم مردم بسيار دشوار بود و به همين سبب سلاطين شيعه اوده شبيه بارگاههاى ائمّه اطهار عليهم‏السلام در حجم و شكل واقعى و محلهايى به نام «كربلا» در اين شهر بنا كردند. در اين شهر، 59 حسينيه تاريخى وجود دارد و شهر لكهنو به دليل وجود اين مراكز عزادارى و برگزار نمودن مراسم عزادارى باشكوه و عظمت در سراسر جهان شهرت يافته است.

علاّمه غفران‏مآب احياگر تشيع در هند

علامه سيد دلدار على نقوى سبزوارى از علماى صاحب نفوذ و احياگر تشيع در شبه قاره هند در اواخر قرن هيجدهم ميلادى بود. وى در سال 1166ق / 1752م در نصيرآباد در نزديكى شهر راى‏بريلى در شمال هند متولد شد و تبار وى به سيد نجم‏الدين نقوى سبزوارى مى‏رسد. اجداد علامه دلدار على همانند بسيارى از خاندان سادات، بعد از حملات مغولان به خراسان، زادگاه خود خراسان را ترك كردند و در مناطق اطراف لكهنو سكونت گزيدند و در آنجا ماندگار شدند(7).
علامه سيد دلدار على در اللّه‏آباد، سنديله از توابع لكهنو، راى‏بريلى، فيض‏آباد و لكهنو نزد استادانى علوم اسلامى را فرا گرفت. وى در سال 1193ق با پشتيبانى مالى ميرزا حسن رضا خان سرفراز الدوله، وزير اعظم نواب آصف الدوله در اوده، براى ادامه تحصيل به عتبات رفت و در كربلا و نجف نزد فقهاى نامدار آن زمان تحصيلاتش را ادامه داد. وى در سال 1194 از عراق به مشهد مقدس بازگشت و از محضر علامه سيد محمّد مهدى بن هداية اللّه‏ اصفهانى خراسانى بهره برد. علامه سيد دلدار على سرانجام به زادگاهش نصيرآباد بازگشت و در آنجا مسجد و حسينيه بنا نمود و به تدريس و ارشاد مردم پرداخت و در پى دعوت سرفرازالدوله به لكهنو رفت.
علامه دلدار على از سوى سرفراز الدوله وزير اعظم اوده به عنوان امام جمعه لكهنو منصوب شد و در روز 27 رجب سال 1200ق اولين نماز جمعه به امامت علامه دلدار على در شهر لكهنو برگزار گرديد. اكنون نيز نماز جمعه در مسجد جامع اين شهر كه در نزديكى امام‏باره آصفيه واقع شده است با شكوهى خاص برگزار مى‏گردد.
علامه دلدار على با استمرار برپايى نماز جمعه و جماعات و با وعظ و خطابه و تربيت طلاب و تأليف كتابهاى گوناگون در علوم اسلامى، در گسترش تشيع در شبه قاره هند نقش حياتى ايفا نمود. علامه دلدار على فقيهى بسيار پرهيزكار بود و سراسر زندگى او در تدريس و تأليف سپرى گشت. سلطان و امراى اوده و شيعيان شبه قاره هند فتاواى او را مى‏پذيرفتند. وى اختلافات پيچيده‏اى را حل و فصل مى‏نمود و اختلافات ديرپاى ميان شيعيان و اهل سنت با درايت وى پايان يافت. وى با تبليغات خود موفق گرديد خرافات راه يافته در ميان شيعيان آن زمان را در شبه قاره هند ريشه‏كن نمايد. وى چندين كتاب علمى و تحقيقى در رد مسلك اخبارى‏گرى، سلفى‏گرى و صوفى‏گرى تأليف نمود.
با كوششهاى علامه دلدار على نواب آصف الدوله حاكم اوده نهرى در كربلا احداث و مقابر امامان را در عراق مرمت و بازسازى نمود. علاوه بر اين نواب آصف الدوله نيم ميليون روپيه به حاجى محمّد تهرانى يكى از تجّار معروف ايرانى مقيم بنگال هند داد و وى براى تأمين آب شهر نجف، كانال آب از كوفه به نجف احداث نمود(8).
نواب آصف الدوله به درخواست علامه دلدار على 80 هزار سكه طلا براى ساخت كانال از رود فرات تا كربلا هزينه نمود. اين كانال به نام «نهر آصفى» معروف است.
علامه دلدار على براى اولين بار هر روز از دهه اول محرم را به يكى از شهداى كربلا اختصاص داد. اين سنت امروزه نيز در سراسر هند رعايت مى‏شود. وى همچنين در مجالس عزادارى قبل از نوحه‏سرايى و سينه‏زنى، ايراد سخنرانى را رايج نمود و اين بهترين وسيله ترويج آموزه‏هاى دينى در شبه قاره هند شد.
علامه دلدار على دستور داد كه بر منابر از روى كتابهاى معتبر مقتل خوانده شود و سپس اصل متن عربى به اردو ترجمه گردد. اين روش ذكر مصيبت در شبه قاره هند را «حديث خوانى» مى‏نامند(9).
اولين مقتل در زبان اردو توسط علامه دلدار على با عنوان ضياء الابصار تأليف گرديد. وى در اين كتاب تمامى روايات معتبر درباره شهادت امام حسين عليه‏السلام و شهداى كربلا را گردآورى و آنها را به اردو ترجمه نموده است(10). وى مقتل ديگرى به زبان عربى با عنوان آثارة الاحزان على القتيل العطشان تأليف كرد.
علامه دلدار على آثار فراوانى به زبانهاى عربى، فارسى و اردو در علوم مختلف اسلامى از خود به جاى گذاشته است. اين كتابها بيشتر در ردّ اخباريان، تشريح اصول مذهب و فقه شيعى، زندگانى ائمه اطهار عليهم‏السلام ، تبليغ و ترويج مراسم عزادارى امام حسين عليه‏السلام در ماههاى محرم و صفر، تعليقات و شرح بر كتابهاى معروف شيعى، ردّ بر صوفيان و تحفه اثنى عشريه شاه عبدالعزيز دهلوى مى‏باشد.


نسخه چاپی