شاخص هاي جريان شناسي
شاخص هاي جريان شناسي
شاخص هاي جريان شناسي

پرسش:

امروزه در عرصه رقابتهاي سياسي و اجتماعي، شاهد حضور جريان هاي مختلف با اسامي گوناگوني در جامعه مي باشيم سؤال اصلي اين است كه آيا صرف حضور چهره هاي شاخص انقلاب در هر يك از اين جريان ها مي تواند ملاك حقانيت و اصالت هاي مكتبي و ارزشي اين گروه ها به حساب آيد؟ يا اينكه شاخص هاي ديگري را نيز بايد در كنار اين معيارها مورد توجه و مداقه قرار داد؟

پاسخ:

اين سؤال اگرچه در ظاهر صبغه سياسي دارد اما در واقع جوهره آن، ماهيتي مكتبي و اعتقادي داشته و انسان را در تشخيص صحيح جريان ها و گروه هاي موجود در صحنه سياسي و اجتماعي جامعه ياري مي رساند. به طور كلي از دو راه مي توان يك دين، و يا يك مكتب را شناخت
1- از طريق پيروان و يا چهره هاي شاخص و بزرگاني كه در آن مكتب يا دين وجود دارند 2- از طريق مراجعه به متون و كتاب هاي مرجع و اصلي آن دين يا مكتب كه در آنها مجموعه تفسيرها از عالم هستي، پيام ها و ارزش هاي خود را براي پيروان ارائه داده اند.
طبيعي است كه هر يك از اين دو راه شناخت، آثار و تبعاتي را براي انسان به دنبال دارد. كه به نحو اجمال در اين كلام مولا علي(ع) تجلي يافته است. آن حضرت مي فرمايد: «كسي كه دين خود را از افواه و دهان هاي مردم و يا شخصيتهاي برجسته پيروان بگيرد، همان رجال و شخصيتها دين او را از بين خواهند برد و كسي كه دين خود را از كتاب و سنت اخذ نمايد. (در چنين حالتي) كوهها از بين مي روند اما چنين فردي (ثابت قدم و استوار در مسير آن دين باقي مي ماند) و از بين نمي رود.
از اين كلام امام علي(ع) چنين استنباط مي شود كه شخصيتها و بزرگان و پيروان هر دين و يا مكتبي نمي توانند ملاك و شاخص مطلوبي براي تشخيص حقانيت و مشروعيت آن دين يا مكتب باشند به تعبير ديگر قدر و منزلت افراد در هر جمعيت، فرقه، گروه و يا جرياني نمي تواند معيار صحيحي براي صحت و سقم و يا حق و باطل بودن آن جريان ها در جامعه باشد. همانا ملاك ها و شاخص هاي اصيل حق و باطل را بايد در مراجعه به متون اصلي كه در مكتب ما يعني كتاب و سنت جستجو نمود و سپس رجال و شخصيتهاي وابسته به آن دين يا مكتب را براساس آن شاخص ها و معيارها مورد ارزيابي و سنجش قرار داد و در پي آن صحت و سقم و يا حق و باطل بودن جريان ها را تعيين نمود. شهيد والامقام مرتضي مطهري(ره) در تبيين اين موضوع به يك واقعه تاريخي استناد، و حق مطلب را چنين ادا كرده و مي نويسد: «مردي از صحابه اميرالمومنين(ع) در جريان جنگ «جمل» سخت در ترديد قرار گرفته بود. او دو طرف را مي نگريست، از يك طرف علي(ع) را مي ديد و شخصيتهاي بزرگ اسلامي را كه در ركاب علي(ع) شمشير مي زدند، و از طرفي نيز همسر نبي اكرم(ص) عايشه را مي ديد كه قرآن درباره زوجات آن حضرت مي فرمايد: «و ازواجه امهاتهم» (احزاب-6) همسران او، مادران امتند. و در ركاب عايشه طلحه را مي ديد، از پيشتازان در اسلام و باز زبير را مي ديد، خوش سابقه تر از طلحه، آن كه حتي در روز سقيفه، از جمله متحصنين در خانه علي(ع) بود. اين مرد در حيرت عجيبي افتاده بود كه يعني چه؟ آخر علي(ع) و طلحه و زبير كه از پيشتازان اسلام و فداكاران سخت ترين دژهاي اسلامند اكنون رودررو قرار گرفته اند؟ كدام يك به حق نزديكترند؟ در اين گير و دار چه بايد كرد؟ ... به هر حال اين مرد به محضر علي(ع) شرفياب شد و گفت: «آيا ممكن است طلحه و زبير و عايشه بر باطل اجتماع كنند؟ شخصيتهايي مانند آنان از بزرگان صحابه رسول خدا، چگونه اشتباه مي كنند و راه باطل را مي پيمايند؟ آيا اين ممكن است؟!»
علي(ع) در جواب سخني دارد كه دكتر«طه حسين» دانشمند و نويسنده مصري مي گويد: «سخني محكمتر و بالاتر از اين نمي شود؛ بعد از آنكه وحي خاموش گشت و نداي آسماني منقطع شد، سخني به اين بزرگي شنيده نشده است.»
حضرت فرمود: سرت كلاه رفته و حقيقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيت افراد نمي شود شناخت. اين صحيح نيست كه تو اول شخصيتهايي را مقياس قرار دهي و بعد حق و باطل را با اين مقياسها بسنجي فلان چيز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند، و فلان چيز باطل است، چون فلان و فلان با آن مخالف، نه اشخاص نبايد مقياس حق و باطل قرار گيرند. اين حق و باطل است كه بايد مقياس اشخاص و شخصيت آنها باشد.»
يعني بايد حق شناس و باطل شناس باشي، نه اشخاص و شخصيت شناس. افراد را خواه شخصيتهاي بزرگ و خواه شخصيتهاي كوچك، با حق مقايسه كني، اگر با آن منطبق شدند شخصيتشان را بپذيري، والا نه. در اينجا علي(ع) معيار حقيقت را خود حقيقت قرار داده است و روح تشيع نيز جز اين چيزي نيست. و در حقيقت، فرشته شيعه، مولود يك بينش مخصوص و اهميت دادن به اصول اسلامي است؛ نه به افراد و اشخاص. (1)
در يك جمع بندي نهايي مي توان تمامي ملاكها و معيارها را در سه شاخص كلان براي شناخت جريان هاي اصيل و مكتبي ارائه داد. 1- انطباق افكار وعملكردها با آموزه هاي قرآن و ارزش هاي والاي وحياني 2- انطباق افكار و عملكردها با آموزه هاي مكتب اهل بيت عصمت و طهارت يعني سيره پيامبر اعظم(ص) و ائمه اطهار(ع) 3- در زمان غيبت كبري يعني زمان حال ما انطباق افكار و عملكردها با افكار و سيره عملي حضرت امام راحل(ره) و بعد از ايشان مقام معظم رهبري.

پی نوشت:

1- جاذبه و دافعه ، صص123 تا 126

منبع: کیهان


نسخه چاپی