غزل دعا
غزل دعا
غزل دعا

يخ بسته شاخه هاي بهارم، دعاكنيد
لرزيده زانوان قرارم، دعا كنيد
بر عزم خود به حفظ شكيبايي و غرور
يك ذره اعتماد ندارم، دعا كنيد
در خويش گم شدم كه بجويم نشان خويش
تا باز يابم اصل و تبارم، دعا كنيد
اي جاده هاي كوچ، از اينجا دلم گرفت
تا راه آسمان بسپارم دعا كنيد
ابري شدم، كوير مرا سر به نيست كرد
تا باز هم شكوفه ببارم، دعا كنيد
روزي دلم به سوي افق پر كشيد و رفت
اي جاده ها براي سوارم دعا كنيد
مهدي چناري


نسخه چاپی