عوامل سعادت خانواده
 عوامل سعادت خانواده
عوامل سعادت خانواده

نويسنده: سید علیرضا فاخری و محمد حسین منتظری
تأمین سعادت خانواده به شناختی جامع و فراگیر نیاز دارد تا بتوان در پرتو آن، عوامل سعادت آفرین خانواده را فراهم کرد. این عوامل در حقیقت زیربنای خوشبختی خانواده به شمار آمده، سلامت روحی و اخلاقی اعضای خانواده را تأمین می کنند و نبودن هر یک از آنها در سستی ارکان سعادت خانواده تأثیر می گذارد.
«احترام متقابل زن و شوهر»، «محبّت به یکدیگر»، «گذشت و بخشش»، «مسؤولیت پذیری»، «تفاهم با یکدیگر» از جمله ی این عوامل است که به توضیح هر یک می پردازیم.

احترام متقابل

احترام زن و شوهر به یکدیگر در سلامت روحی، افزایش محبّت و تحکیم خانواده تأثیر بسزایی دارد. دایره ی این احترام، شاملِ ارج نهادن به شخصیت یکدیگر، احترام به نظریات، افکار و سلیقه ی همدیگر شده، و تمام شؤون زندگی آنها را تحت تأثیر نیکوی خود قرار خواهد داد.
مرد باید به همسر خود احترام گذاشته، از اهانت، ناسزاگویی، سبک کردن و خُرد کردن شخصیت او بپرهیزد و هرگونه انتقادی را با رعایت احترام و ادب مطرح کرده، از فریاد زدن، ابراز خشونت و تحقیر او در نهان و آشکار خودداری کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
برادرم جبرئیل به من خبر می داد و همواره سفارش زنان را به من می کرد، تا آنجا ه گمان کردم جایز نیست شوهر به زنش «اُف» بگوید، ای محمد (ص)! در مورد زنان تقوای الهی پیشه کنید... با آنان مهربان باشید و رضایت خاطر آنها را فراهم کنید، تا درکنار شما باشند، آنان را بر کاری مجبور نکنید، برایشان خشم نگیرید و اموالی که به آنان داده اید- جز با رضایت و اجازه ی آنها- پس نگیرید. (1)
زنی که از همسر خود بی احترامی دیده و همواره مورد اهانت او قرار می گیرد، شخصیتش لطمه دیده و نشاط و شکوفایی خود را از دست می دهد و بتدریج باور می کند که نزد همسرش ارزشی ندارد و با چنین روحیه ی درهم شکسته ای نمی تواند فرزندان با شخصیت پرورش دهد.
امام صادق علیه السلام در مورد احترام به زن توصیه کرده، می فرماید:
«من اتخذ امرأه فلیکرمها، فانما امرأه احدکم لعبه، فمن اتخذها فلا یضیعها» (2)
هر کس زن بگیرد باید به او احترام بگذارد. همانا زن هر کدام از شماها دلبر و معشوق شماست، بنابراین هر کس زن می گیرد نباید او را ضایع سازد.
این مسأله ا زطرف زن نیز باید رعایت شود و نسبت به همسرش احترام کند؛ همان حضرت در این باره می فرماید:
«...سعیده سعیده امرأه تکرم زوجها و لا تؤذیه و تطیعه فی جمیع احواله» (3)
بسیار سعادتمند است زنی که به شوهرش احترام گذارد، او را آزار ندهد و همواره از او اطاعت کند.

علل بی احترامی به زن

بی احترامی شوهر نسبت به همسر خویش معلول عواملی است که بعضی از آنها عبارتند از:

1- اندیشه ی برتری مرد بر زن

پندار برتری مرد بر زن و طفیلی دانستن وجود او، احساس تسلّط مطلق مرد را بر زن به وجود می آورد و موجب تقویت این باور غلط می شود که زن موجودی ناقص و انسانیّت او ناتمام است. همین مسأله زمینه ی پیدایش بی احترامی به او را فراهم می کند، در حالی که تفاوتهای موجود میان زن و مرد، لازمه ی زندگی مشترک آنهاست و دلیلی بر کمبود شخصیت مرد یا زن نیست.

2- خوی استبداد

به کارگیری این شیوه ی نادرست در قالب خشونت و ایجاد ترس در همسر، موجب شکسته شدن حرمت و شخصیت زن می شود. افراد مستبدّ و خود رأی، بی احترامی به همسر را لازمه ی تسلّط خود بر زندگی می دانند. در مقابل، انتظار احترام از ناحیه ی همسر خویش دارند وسعی می کنند آن را از طریق استبداد و ابراز خشونت به دست آورند، در حالی که نمی دانند احترام ظاهری که منشأ آن ترس باشد، هیچ گونه ارزشی ندارد. چنین شوهرانی از بدترین انسانها شمرده می شوند. چنان که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
«شر الناس یوم القیامه الذین یکرمون اتقاء شرهم» (4)
بدترین مردم در روز قیامت کسانی هستند که به جهت در امان بودن از شرشان مورد احترام قرار می گیرند.

3- توقّع کار زیاد

توقّع بیجایی که بعضی از مردان نسبت به انجام تمامی کارهای خانه از زنان دارند، عامل دیگر بی احترامی به آنان است. چنین افرادی گمان می کنند که کار کردن زن در خانه تنها وظیفه ی اوست و به خود حقّ می دهند که در این زمینه او را مورد توبیخ و سرزنش قرار دهند، در حالی که زن چنین وظیفه ای ندارد و فقط علاقه ی او به همسر و امور خانه داری مشوّق او در این زمینه است و آنچه که در این باره بر عهده ی مرد است، تقدیر و تشکّر است، نه توبیخ و بازخواست.

محبّت

یکی دیگر از عوامل سعادت خانواده که امید و حرکت را به ارمغان می آورد، محبّت زن و شوهر به یکدیگر است. انسان نیازهای عاطفی فراوان دارد که نیاز به محبّت، یکی از اساسی ترین آنهاست؛ او دوست دارد هم مورد محبّت دیگران قرار گیرد و هم نسبت به آنها ابراز علاقه کند. زندگی بدون محبّت برای او جاذبه ای نداشته و از آن گریزان است.
از آنجا که زن موجودی عاطفی است و عواطف و احساسات او بر جنبه های دیگرش غلبه دارد، نیاز او به محبّت، بیش از مرد است و شاید به همین سبب، خداوند نسبت به زنان بیش از مردان مهربان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«ان الله تبارک و تعالی علی النساء أرأف منه علی الذکور» (5)
خداوند تعالی نسبت به زنان بیش از مردان مهربان است.
بنابراین، بهتر است شوهر، آغاز گر ابراز محبّت و تداوم بخش آن باشد. در این صورت، علاقه ی زن نسبت به او شدّت یافته، او نیزدرصدد ابراز محبّت بر می آید.
ساختار وجودی و خصوصیات فطری زن، او را بشدّت، نیازمند محبّت همسر قرار داده است. زنی که از این موهبت بی بهره باشد، همواره با حسرت تمام در صدد جبران این کمبود روحی خواهد بود. امام صادق علیه السلام فرمود:
«ان المرأه خلقت من الرجل، و انما همتها فی الرجال، فاحبوا نساءکم» (6)
همانا زن از مرد آفریده شده و توجّه او به مردان معطوف است، پس زنانتان را دوست بدارید.
ابراز محبّت نسبت به زن به دو صورت «عملی» و «زبانی» انجام می گیرد؛ ابراز محبّت عملی، در برخورد ملایم و محبّت آمیز مرد نسبت به همسرش نمایان می شود و بدین گونه زن، علاقه ی مرد نسبت به خود را از رفتار او در می یابد. ابراز محبّت زبانی نیز نقش ویژه ای در تحکیم پیوند خانوادگی دارد.
زن به ابراز محبّت زبانی شوهر نیاز دارد و به وسیله ی آن از محبّت قلبی شوهر نسبت به خود اطمینان یافته، آرامش خاطر پیدا می کند و هرگز شیرینی آن را فراموش نمی کند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «قول الرجل للمرأه انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا» (7)
سخن مرد به همسرش که «من دوستت دارم» هرگز از قلبش بیرون نخواهد رفت.
محبّت به همسر هر اندازه بیشتر باشد، مطلوبتر است، زیرا محبت از عواطف انسانی او سرچشمه می گیرد و نباید آن را با شهوت که امری غریزی است، یکی دانست.
انبیای الهی که مظهر والای عواطف انسانی هستند، همگی از این خصلت برخوردار بوده اند. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:
«من اخلاق الانبیاء حب النساء» (8)
محبّت به زنان از اخلاق پیامبران است.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نیز که منبع عطوفت و محبّت بود، نسبت به زنان محبّت ویژه ای داشت و آنان را همواره مورد لطف و مهربانی خود قرار می داد. درباره ی آن حضرت چنین گفته شده است:
«کان رسول الله صلی الله علیه و آله ارحم الناس بالنساء و الصبیان» (9)
رسول خدا صلی الله علیه وآله مهربانترین مردم نسبت به زنان و کودکان بود.

گذشت و بخشش

گذشت و اغماض هر یک از زن و شوهر از لغرشها و کارهای ناپسند دیگری در محیط خانواده از اهمیّت فراوانی برخوردار است و بی توجهی به آن، جوّ صمیمیت و آسایش حاکم بر خانواده را به محیط اضطراب، بدبینی، عصبانیت و عیبجویی مستمر هر یک از اعضا نسبت به یکدیگر تبدیل خواهد کرد.
بهترین راه به دست آوردن آرامش و سلامت روان و رهایی از اضطراب و ناراحتی و دوری از بدبینی و بی اعتمادی، گذشت از بدیها، ظلمها و اشتباهات همسر است. خداوند تعالی کسانی را که از لغزشهای دیگران می گذرند با تعبیر «محسنین» ستوده و در وصف آنها می فرماید:
«... و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین» (10)
[آنان] خشم خود را فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند. خدا نیکوکاران را دوست دارد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله از این صفت پسندیده به عنوان بهترین اخلاق دنیا و آخرت یاد کرده، می فرماید:
«الا اخبرکم بخیر خلائق الدنیا و الاخره؟ العفو عمن ظلمک، و تصل من قطعک، و الاحسان الی من اساء الیک، و اعطاء من حرمک» (11)
می خواهید شما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر دهم؟ آن اخلاق این است: از کسی که به تو ستم کرده، درگذری، با خویشاوندی که تو بریده، پیوند بر قرار کنی، به کسی که نسبت به توبدی کرده ، نیکی کنی و به کسی که تو را محروم کرده، بخشش کنی.
امیر مؤمنان صلوات الله علیه می فرماید:
«العفو تاج المکارم» (12)
عفو تاج مکرمتها (ی اخلاقی) است.
کسی که در محیط خانه از خوی نیکوی گذشت بهره ای ندارد و با وقوع کوچکترین خطا و لغزشی از طرف همسر، در صدد انتقام بر می آید، خوشبختی خود را تباه کرده و زندگی را تیره و تار می سازد. امام علی علیه السلام می فرماید:
«قله العفو اقبح العیوب و التسرع الی الانتقام اعظم الذنوب» (13)
کمی عفو و گذشت، زشت ترین عیبها و شتاب در انتقام، از بزرگترین گناهان است.
همان حضرت از کسانی که در زندگی گذشت ندارند، به عنوان بدترین مردم یاد کرده، می فرماید:
«شر الناس من لا یعفو عن الزله و لا یستر العوره» (14)
بدترین مردم کسی است که از لغزش دیگران نمی گذرد و عیبهای آنان را نمی پوشاند.

آثار گذشت

عفو و گذشت در محیط خانواده آثار ارزنده ای دارد که برخی از آنها عبارتند از:

1- ایجاد آرامش روحی

زندگی توأم با گذشت و اغماض، مایه ی ایجاد آرامش و آسایش روحی زن و شوهر و اهل خانه است. کسی که در زندگی گذشت ندارد، همواره منتظر فرصتی است تا انتقام گیرد، از این رو، پیوسته دغدغه ی روحی او در انتقام گیری از دیگران ، آرامش روحی را از او سلب می کند، ولی کسی که از روحیه ی عفو و گذشت برخوردار است، از این دغدغه ی روحی ایمن است و بدون هیچ نگرانی و کینه ای نسبت به همسر خویش با آرامش خاطر در کنارش زندگی می کند و از بهانه جوییهای بیهوده و زیانبار دوری می جوید.

2- زدودن کینه

اشتباهات و لغزشهایی که گاهی در محیط خانواده از ناحیه ی زن یا شوهر صورت می گیرد، مایه ی ایجاد کدورت و تیرگی روابط آنها می شود. چنانچه این تیرگی با عفو و گذشت و جبران نشود، زمینه ی ایجاد اختلافات و درگیریهای خانوادگی و فروپاشی کانون گرم خانواده می گردد، ولی با گذشت و اغماض زن و شوهر نسبت به یکدیگر کینه ها زدوده شده، تیرگیها از بین می رود و در نتیجه خانواده از خطر چنین آفت بزرگی مصون می ماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
«تعافوا تسقط الضغائن بینکم» (15)
نسبت به یکدیگر گذشت کنید، تا کینه هایتان برطرف شود.

3- فزونی عزّت

کسانی که ازرفتار همسر خویش خُرده می گیرند، نه تنها به اصلاح رفتار او موفّق نمی شوند، بلکه امکان دارد موجب لجبازی و واکنش منفی او شوند، در حالی که با گذشت و چشم پوشی از خطا، در نظر او عزیز و محترم جلوه کرده، از نفوذ کلام بیشتری برخوردار خواهد شد و با فزونی عزّت او پیوند خانوادگی تحکیم می یابد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
«العفو لا یزید العبد عزا فاعفوا یعزکم الله» (16)
عفو و گذشت موجب عزّت بنده است. بنابراین، گذشت کنید تا خدا به شما عزّت دهد.

4- طول عمر

آرامش روحی و روانی که از ناحیه ی عفو و گذشت نصیب انسان می شود، در سلامت جسمی او تأثیر گذاشته و مایه ی فزونی عمر او می گردد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
«من کثر عفوه مد فی عمره» (17)
کسی که بسیار گذشت می کند، به عمرش افزوده می شود.

5- سپر عذاب الهی

از جمله آثار ارزنده ی عفو و بخشش از لغزشهای دیگران- بویژه همسر- ایمنی از عذاب الهی است. چنان که امام علی علیه السلام می فرماید:
«العفو مع القدره جنه من عذاب الله سبحانه» (18)
عفو وگذشت در حال توانایی [بر انتقام گیری ]سپر عذاب خدای سبحان است .

زیباترین گذشت

نسبت به بدیهای دیگران به صورتهای گوناگونی می توان گذشت کرد؛ بعضی از افراد حتی بعد از مجازات افراد خطاکار نیز آنها را نمی بخشند و رفتار خصمانه ای با آنان دارند. بعضی دیگر، افراد خطاکار را مجازات می کنند، اما بعد از آن، کینه ای از آنان در دل نگه نمی دارند. بهتر از این دو دسته ، کسانی هستند که علاوه بر پرهیز از انتقامجویی، از بدی وستم افراد خطاکار می گذرند و بزرگوارانه آنها را می بخشند. قرآن کریم به چنین گذشتی سفارش کرده، می فرماید:
«... فاصفح الصفح الجمیل» (19)
از آنها به طرز شایسته ای صرف نظر کن ( و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)!
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود:
«الصفح الجمیل ان لا تغاقب علی الذنب» (20)
گذشت زیبا این است که کسی را به خاطر گناهش مجازات نکنی.
امام رضا علیه السلام نیز در این باره فرمود:
«العفو من غیر عتاب» (21)
[گذشت زیبا] بخشش بدون سرزنش است.
نتیجه ی مداومت بر چنین گذشتی در زندگی خانوادگی، ایجاد روابط سالم، انسانی و قابل ستایش است که زن و شوهر در پرتو آن از سعادت خانوادگی بیشتری برخوردار می شوند.

عوامل پیدایش گذشت

هر صفتی که در انسان وجود دارد، نشانگر عواملی است که در رشد و تثبیت آن صفت تأثیر داشته اند. پیدایش روحیه ی گذشت و بخشش همسر نیز، معلول عواملی است که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

1- یاد آوری آثار گذشت

مهمترین عاملی که در پیدایش روحیه ی گذشت در محیط خانواده مؤثر است، توجه به تأثیر گذشت در سعادت زندگی خانوادگی می باشد. یاد آوری اینکه عدم گذشت از همسر، جز به تیره شدن روابط سالم خانوادگی و ناخوشایند بودن آن و تشدید درگیریهای خانوادگی نمی انجامد، تأثیر بسیار ی در پیدایش روحیه ی گذشت در انسان دارد.
باید همواره به یاد داشت، کسی که نسبت به همسر خود گذشت ندارد و همواره درصدد اثبات نادرست جلوه دادن رفتار او و بر حق شمردن رفتار خویش است، جز به موضع گیری خصمانه ی همسر خویش کمک نمی کند، زیرا در این صورت، او در صدد دفاع از خود بر آمده و برای حفظ شخصیت خود در برابر دیگری به توجیه رفتار خویش پرداخته و یک درگیری مستمر و فزاینده در زندگی آنها به وجود می آید و در نتیجه، هیچ یک به اصلاح رفتار نادرست همسر خویش موفق نخواهد شد، در حالی که با گذشت و اغماض نسبت به بدیهای همسر، می تواند با ملایمت او را متوجه اشتباهات خود کند و او را در اصلاح رفتار خود یاری دهد.

2- یاد آوری عیوب خود

یاد آوری عیوب خود، تأثیر بسزایی در گذشتِ از خطاهای همسر دارد. هر یک از زن و شوهر همان گونه که دارای عیوبی هستند، خوبیهایی نیز دارند و طبیعی است که هر یک، از همسرخود انتظار داشته باشد که از بدیهای او گذشت کرده و بدیها را در مقایسه با خوبیها در نظر بگیرد. چنین انتظاری در هر دو طرف وجود دارد و در مورد زن نیز باید رعایت شود.
کسی که به اشتباهات خود توجه ندارد و در محیط خانواده، تنها به عیوب همسر می پردازد، با بی انصافی تمام، ناهمواریهای زندگی خانوادگی را معلول رفتار نادرست همسر می پندارد و بدین گونه با توجه افراطی به خطاهای همسر، به جای اصلاح او به تیره تر شدن اوضاع کمک می کند.
بنابراین، لازم است ما به عیوب خود نیز توجه کنیم. زیرا چه بسا رفتارهای نادرست همسر از رفتار غلط ما ناشی شده باشد. با توجه به این نکته و اینکه انسان عاری از اشتباه نیست، می توانیم صفت پسندیده ی گذشت را دستور العمل زندگی خویش قرار دهیم.

3- بزرگواری اخلاقی

گذشت یکی از صفات والای انسانی است که ارزش اخلاقی فراوانی دارد. افرادی در زندگی از خود گذشت نشان می دهند که دارای صفات عالی اخلاقی باشند. اینان نه تنها از بدیهای همسر خود گذشت می کنند، بلکه در مقابل بدی او خوبی می کنند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«ثلاث من مکارم الدنیا و الآخره، تعفو عمن ظلمک و تصل من قطعک و تحلم اذا جهل علیک» (22)
سه چیز از بزرگواریهای دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده، درگذری و با کسی که از تو بریده بپیوندی و نسبت به کسی که با تو جاهلانه رفتار کرده، خویشتنداری کنی.
وجود صفات نیک اخلاقی در انسان موجب می شود که او از اشتباهات و بدیهای دیگران، بویژه همسرو اعضای خانواده ی خود، چشم پوشی کند و همواره نسبت به آنان گذشت داشته باشد. برعکس، افراد پست که از ویژگیهای اخلاقی بی بهره هستند، با کوچکترین بهانه ای به حیثیت دیگران تاخته و کمترین گذشتی از خود نشان نمی دهند.

مسؤولیت پذیری

از جمله عوامل مؤثر در تأمین سعادت خانواده مسؤولیت پذیری متقابل همسران است. هر یک از زن و مرد باید بدانند که با قبول زندگی مشترک مسؤولیتهایی برعهده ی آنان قرار می گیرد که پیش از تشکیل خانواده از آن آسوده بودند؛ این مسؤولیتها با توجّه به اختیارات، تواناییها و شرایط خاص هر یک از زن و شوهر بر عهده ی آنان قرار می گیرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
«الرجل راع علی اهل بیته و کل راع مسئول عن رعیته ، و المرأَه راعیه علی مال زوجها و مسئووله عنه» (23)
مرد نگهبان اهل بیت خود است، و هر نگهبانی در مورد آنچه که باید از آن نگهبانی کند، مسؤول است. و زن نگهبان مال همسرش است و نسبت به آن مسئوول می باشد.
و نیز می فرماید:
«الا کلکم راع و مسئول عن رعیته … و الرجل راع علی اهل بیته و هو مسئول عنهم؛ فالمرأه راعیه علی اهل بیت بعلها و ولده و هی مسئوله عنهم» (24)
همه ی شما نگهبان و مسؤول هستید، … مرد بر خانواده اش نگهبان است و نسبت به آنان مسؤول می باشد و زن بر خاندان همسر و فرزندان او مسؤول است.
این مسئولیت در جانب مرد از اهمیّت خاصّی برخوردار است، زیرا وی عهده دار سرپرستی خانواده است و در نتیجه در قبال تمام مسائل و مشکلات فکری، روحی، اخلاقی و اقتصادی همسر و فرزندان خود مسؤول است و طفره رفتن شانه خالی کردن از زیر بار این مسؤولیتها و بی تفاوتی نسبت به آنها آفت بزرگی برای زندگی خانوادگی محسوب می شود.
غفلت از شناخت مسؤولیتهای گوناگون خانوادگی، آثار زیانبار بسیاری به همراه داشته، در نهایت موجب پشیمانی و حسرت انسان خواهد شد. بدین جهت، ضرورت دارد که هر انسانی پیوسته درباره ی مسؤولیتهای خانوادگی خود بیندیشد و با شناخت کامل به انجام دقیق آناه همّت گمارد. امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:
«کل امری ء مسؤول عما ملکت یمینه و عیاله» (25)
هر مردی نسبت به زیر دست و خانوده ی خود مسؤول است.

جلوه های مسؤولیت پذیری

بعضی از نمودهای مسؤولیت پذیری زن و شوهر در زندگی خانوادگی عبارتند از:

1- تأمین هزینه ی زندگی

شوهر وظیفه شناس و مسؤول نسبت به خانواده در تأمین هزینه زندگی از قبیل غذا، لباس، مسکن، اسباب و اثاثیه منزل و سایر مخارج لازم کوشش فراوان می کند. او کار کردن را شرف انسان، جوهر زندگی و جهاد فی سبیل الله می داند. از این رو، از تنبلی کردن بشدّت می پرهیزد و در راه تحصیل روزی حلال تلاش می کند، رنج می برد، عرق می ریزد و خسته می شود تا زندگی را با آبرومندی اداره کند و نیازهای همسر و فرزندان خود را با شرافت تأمین کند. او از این راه خشنودی خدا را فراهم می آورد، چرا که اما م باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمایند:
کسی پیش خدا خشنودتر و رفتارش پسندیده تر است که برای خانه و خانوده اش نعمت و آسایش بیشتری- دور از اسراف و تبذیر- فراهم کند. (26)

2- مدیریّت خانواده

شوهر که مدیر خانه است، با تدبیر و دور اندیشی ویژه ی خود سیاستهای کلّی خانواده را تعیین می کند و در ایفای مسؤولیّت سرپرستی و جلب اطاعت همسر- از پیش- زمینه پذیرش و اطاعت را در او فراهم می کند، به امکانات و روحیات همسر خویش توجّه کرده، در حدّ توان از او انتظار خواهد داشت ؛تنها در کار نیک و معروف به او فرمان می دهد و از خود رأیی در این زمینه دوری می کند و می داند که اگر فرمانی برخلاف فرمان خدا باشد، پذیرش و اطاعت همسر لازم نیست.
او طوری زندگی را رهبری می کند و به خانواده نشاط، خرّمی، نظم و انضباط می بخشد که همسر و فرزندانش او را به عنوان سرپرست واقعی می شناسد و اطاعت او را بر خود لازم می شمارند.
زن وظیفه شناس نیز قدر زحمتهای شوهرش را می داند، به رهنمودها و دستورهای او احترام می گذارد، مدیریّت او را در امور زندگی می پذیرد و مطابق دستوراتش عمل می کند و از این طریق ادامه ی زندگی مشترک را میسّر می سازد.

3- همسر داری

مرد مسؤول، زن را در دست خود امانت الهی دانسته، و نسبت به او احساس وظیفه می کند، به شخصیّت، افکار و اعمال او احترام می گذارد، به نشاط و غذای روحی او و دیگر اعضای خانواده می رسد، در امور خانه و زندگی مشترک با همسر وفرزندان خود مشورت می کند و به آنها بال و پر می دهد. زن وظیفه شناس نیز به نظریات شوهر احترام می گذارد، از او اطاعت می کند، از صفات خوب او تشکّر کرده، و با او مدارا می کند، از توقّع خود می کاهد، و در حفظ مال، ناموس و آبروی شوهر می کوشد.

4- تربیت اولاد

نمود دیگر مسؤولیت پذیری، در تربیت اولاد آشکار می شود، زن و شوهر وظیفه شناس در تربیت صحیح و اسلامی فرزندان خود نهایت تلاش خود را به کار می گیرند. و در تمام مراحل رشد فرزند، اعم از دوران حمل، شیرخوارگی و پس از آن خود را نسبت به تربیت صحیح وی مسؤول دانسته و دستوراتی را که اسلام در این زمینه ارائه نموده، اجرا می کنند.
اهمیّت این مسؤولیت به اندازه ای است که امام سجّاد علیه السلام از خداوند سبحان برای ادای این تکلیف استمداد طلبیده، عرض می کند:
«... و اعنی علی تربیتهم و تأدیبهم و برهم» (27)
بار خدایا مرا در تربیت، تأدیب و نیکی به فرزندانم یاری فرما.
و نیز آن حضرت در بیان حق فرزند نسبت به پدر و مادر می فرماید:
«و اما حق ولدک فان تعلم انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره و انک مسؤول عما ولیته به من حسن الادب» (28)
حقّ فرزند بر تو، این است که بدانی وجود او از تواست و نیک و بدهای او در این دنیا به تو وابسته است، و بدانی که تو در تربیت او از [قبیل] حسن ادب و ... مسؤول هستی.

آثار مسؤولیت پذیری

این ویژگی اخلاقی دارای آثار فراوانی است که گستره ی آن بیشتر مسائل زندگی را در بر می گیرد. اینک به دو اثر کلّی که نقش ویژه ای در تأمین سعادت خانوادگی دارد، می پردازیم:

1- استحکام پیوند خانوادگی

از آثار مستقیم احساس مسؤولیت، به دست آوردن موفقیت در امور زندگی است. کسی که تمام وظایف خانوادگی خود را می شناسد و یکایک آنها را با علاقه ی فراوان انجام می دهد، بدون شکّ در تمامی امور زندگی موفّق می شود. همسر او نیز از اینکه وی از وظایف و تکالیف خود آگاه است، خشنود می گردد.
بسیاری از عقب ماندگیها در زندگی خانوادگی، معلول نشناختن مسؤولیتها و گریز از انجام وظایف خانوادگی است. اگر هر یک از زن و شوهر وظایفی را که بر عهده ی آنان است، تشخیص داده، به آن عمل کنند، چرخ زندگی آنها در مسیر مطلوب خویش قرار گرفته، امور زندگی شان رونق خواهد یافت، و هر گونه سرپیچی از آن به استحکام این کانون، ضربه خواهد زد.
مردی که در قبال مسؤولیتهای خانوادگی سهل انگاری کرده و از زیر بار اداره ی زندگی، شانه خالی می کند و با تن آسایی خود، خانواده اش را در معرض فقر اقتصادی قرار می دهد و آنان را در برآوردن نیازهای اوّلیه ی خود یاری نمی رساند، در حقیقت بزرگترین ضربه را به سعادت خانوادگی خود زده است.

2- آسایش روحی

ایفای وظیفه ی متقابل همسران، موجب اطمینان خاطریکدیگر گشته و دغدغه های روحی ناشی از عدم مسؤولیت پذیری همسر را از بین می برد، بدین جهت با آسایش فکری و روحی به زندگی ادامه داده و روح آنان دچار تشویش و اضطراب نمی شود. علاوه بر این، با وجود روحیّه ی مسئولیت پذیری متقابل در همسران، ریشه ی اختلافات خانوادگی از بین رفته، زن وشوهر در جوّی سالم و با روحیّه ای امیدوار به انجام وظایف خود می پردازند.

عوامل پیدایش روحیه ی مسؤولیت پذیری

با توجّه به آثار ارزنده ای که روحیه ی مسؤولیت پذیری بر سعادت خانوادگی انسان دارد، شایسته است که هر یک از زن و مرد در صورت کمبود این روحیه، در صدد جبران آن برآیند. در این زمینه عوامل فراوانی مؤثر است که به دو عامل اشاره می کنیم:

1- اعتماد به نفس

یکی از عوامل مهمّ تقویت روحیّه ی مسؤولیت پذیری، اعتماد به نفس است. افرادی که دارای چنین روحیه ای هستند، در توانایی خود برای انجام مسؤولیت شک و تردید ندارند و همواره از مسؤولیتها استقبال می کنند و موفقیّت خود را در گروایفای مسؤولیت می دانند. بر عکس، کسانی که فاقد اعتماد به نفس هستند، از قبول مسؤولیت طفره می روند، زیرا در توانایی خود در انجام مسؤولیت، دچار شک و تردید هستند و قبول مسؤولیت را با شکست، مساوی می دانند؛ بدین جهت از پذیرفتن مسؤولیت، شانه خالی کرده، از آن دوری می کنند.
برای اصلاح چنین افرادی باید روحیه ی اعتماد به نفس و مسؤولیت پذیری را در آنان تقویت کرد. چنین افرادی با انجام کارهایی که در توان آنهاست و کسب موفقیّت د رآن،بتدریج اعتماد به نفس پیدا می کنند، زیرا ایفای مسؤولیت منجر به استحکام شخصیّت و موفقیّت آنها در زندگی می شود و زندگی را در کام آنها شیرین می کند. در نتیجه، برای قبول مسؤولیت شتاب بیشتری ازخود نشان می دهند.
برای پرورش این روحیّه در همسر نیز، می توان از طریق تشویق وی به انجام مسؤولیتها و ایجاد حسّ اعتماد به نفس به این هدف دست یافت.

2- تأثیر پذیری از همسر

عامل دیگری که موجب تقویت روحیه ی مسؤولیت پذیری انسان می شود، معاشرت با افراد مسؤولیت پذیر است، زیرا به واسطه ی تأثیر پذیری از روحیات دیگران، صفت مسؤولیت پذیری بتدریج در او تقویت می شود. روشن است که وجود چنین روحیه ای در انسان، موجب سرایت این صفت به همسر او خواهد شد و همچنین تأثیر فراوانی در مسؤولیت پذیری فرزندان آن خانواده می گذارد. برعکس، اگر انسان فاقد چنین روحیه ای باشد، اما از همسر خود انتظار داشته باشد که تمام مسؤولیتهای خود را بخوبی انجام دهد، توفیقی در این زمینه به دست نخواهد آورد.
بنابراین، لازمه ی ایجاد روحیه ی مسؤولیت پذیری در محیط خانواده این است که مرد خانواده، بیش از هر کس این روحیه را در خود تقویت کند تا با گذشت زمان در همسر و فرزندان خود تأثیر گذارد.

پی نوشت ها:

1- مستدرک الوسائل، حاجی نوری (ره)، ج 14، ص 252، آل البیت.
2- بحارالانوار، ج 103، ص 224.
3- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 247.
4- بحارالانوار، ج 75، ص 283.
5- محجه البیضاء، ملامحسن فیض کاشانی، ج 3، ص 119، بیروت.
6- بحارالانوار، ج 103، ص 226.
7- وسائل الشیعه، ج 14، ص 10.
8- سنن النبی، ص 147.
9- محجه البیضا، ج 3، ص 98.
10- آل عمران (3)، آیه ی 134.
11- بحارالانوار، ج 69، ص 397.
12- شرح غرر الحکم و درالکلم، امدی، ج 1، ص 140، انتشارات دانشگاه تهران.
13- شرح غررالحکم، ج 4، ص 505.
14- همان، ص 175.
15- کنز العمّال، ج 3، ص 373.
16- کنز العمال، ج 3، ص 110.
17- بحارالانوار، ج 75، ص 359.
18- شرح غرر الحکم، ج 1، ص 398.
19- حجر (15)، آیه ی 85.
20- بحارالانوار، ج 78، ص 253.
21- همان، ج 71، ص 421.
22- بحارالانوار، ج 71، ص 400.
23- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 248.
24- مجموعه ی ورّام، ج 1، ص 6.
25- شرح غرر الحکم، ج 4، ص 633.
26- بحارالانوار، ج 78، ص 136.
27- صحیفه سجادیه، دعای 25.
28- مکارم الاخلاق، ص 421.

منبع: اخلاق خانواده


نسخه چاپی