مهدویت و عدالت
مهدویت و عدالت
مهدویت و عدالت

نويسنده: اعظم بطیاری، زهرا ملک

چکيده:

مهدويت مكتبي است كه « انتظار عدالت » را در دل ها سرشار مي سازد و بشريت را به آينده اي روشن و دنيايي پر از عدل اميدوار مي كند. اگر انتظار را از زيباترين و موثرترين شيوه انسان سازي و بالندگي و تعالي بشر بدانيم مهدويت با شكوه ترين جلوه انتظار است. انتظار مهدي (عج ) كه عدالت را در پهنه گيتي خواهد گستراند و مستضعفان زمين را به وارثان زمين ارتقا خواهد بخشيد. همه منتظران را به بسترسازي براي عدالت فرا مي خواند و دل ها را مطابق خواسته آن حضرت با عشق صفا معنويت محروميت زدايي عدالت محوري و... آراسته مي-سازد.
بي ترديد قيام جهاني مهدي (ع ) پيش از آن كه با «شمشير عدالت» موفق باشد با «انديشه عدالت خواهي» ظالمان را به حاشيه خواهد راند. چرا كه مهدي (عج ) خاتم الائمه است و بر سيره خاتم النبيين (ص) گام خواهد نهاد و البته آن چه پيامبر را جهانگير ساخت منطق انديشه و تفكر الهي او بود; كه بر فطرت انسان ها نشست و قلب ها را تسخير كرد و مرزها را در نورديد; گرچه همواره شمشير اسلام در برابر ظالمان برنده است.

مقدمه:

مهدي (عج) مظهر عدل و حکمت الهي است و جهان آکنده از ظلم و بيداد را با عدالت و برابري زينت مي بخشد مردم در تحقق چنين امري عظيمي نقش بسيار گسترده اي دارند و بايد با رعايت تقوي الهي خود را مهياي چنين مسئوليتي سازند تا در رديف ياران و انصار آن حضرت قرار گيرند. امام صادق مي فرمايد: ((هر کس دوست دارد در شمار اصحاب قائم قرار گيرد بايد در عصر انتظار و مظهر اخلاق نيک اسلامي باشد چنين کسي اگر پيش از قيام قائم درگذرد پاداش او مانند کسي است که قائم را درک کرده و به حضور او رسيده است پس در دينداري و تخلق به اخلاق اسلامي بکوشيد تا در حال انتظار حق به سر بريد)).
با توجه به حديث فوق، امام صادق اخلاق نيک و دينداري و تخلق به اخلاق اسلامي را از ويژگي هاي منتظران مهدي (عج) بيان مي-کند و اين خود حکايت از نقش چنين مردمي و چنين اصحابي در تحقق عدالت مهدوي دارد.
در طول تاريخ بشريت سخن از عدالت بسيار گفته اند و آنچه فرستادگان و اولياي الهي و ديگر انسانهاي بزرگ گفته اند تحقق عدالت فرگير اجتماعي است عدالت پيش از آنکه در سطح جامعه مطرح باشد بايد در نفوس بشري مطرح باشد هر نفس و جاني بايد عادل و عدالت خواه باشد اين مرحله را عدالت انفسي مي-ناميم
اگر انسان پس از اين مرحله عدالت را براي تمام موجودات خواست و عدالت فراگير شد عدالت آفاقي مي ناميم پس با تحقق اين دو مرحله مي توان انتظار عدالت اجتماعي در جامعه بشري داشت البته اين مراحل عدالت آفاقي و انفسي با دشواري ايجاد مي شوند: چون موانع دروني – مثل اميال و جاه طلبي ها – موانع بيروني – مثل قدرت ها و فسادها – مزاحم گسترش عدالت هستند بنابراين تنها معصومين هستند که به راحتي مي توانند به عدالت انفسي دست يابند و جامعه جهاني را زير سايه عدالت اداره نمايند لذا هجرت پيامبر شمشير زدن هاي علي (ع) در صفين و نهروان، عاشوراي حسيني در تمام جهادها و شهادت هاي انسانها به سبب ايجاد اين امر مقدس بوده است پس بايد انتظار ظهور امامي را کشيد که از سلاسه همان پيامبر است و جهان را با عدالت واقعي اداره مي کند :
اما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند.

مفهوم عدالت:

عدالت ميانه زياده روي و كوتاهي است و به معني آن است كه در امور، زيادي و كمي نباشد... عدالت يا در انديشه و افكار است؛ به اين معني كه از انحراف و سستي به دور بوده و مطابق حق و راستي باشد؛ همانگونه كه خداوند در قرآن دستور داده است: ((و آنگاه كه ميان مردم حكم ميكنيد، به عدالت داوري كنيد...))
يا در صفات انساني است؛ يعني اخلاق دروني ميانه باشد و هيچ تندروي و كندروي در آن نباشد... و يا در حوزه اعمال است كه شامل گفتار و تكاليف فردي و كارهاي اجتماعي ميشود. چنانكه خداي متعال در قرآن فرموده: ((و آنگاه كه سخن ميگوييد، به عدالت بگوييد، اگرچه خويشاوند باشد.))
و بايد دانست كه موضوع عدالت از مهم‌ترين موضوعات است... و هر كار نيك و خلق و خوي پسنديده و فكر درست به آن بازميگردد... و عدالت همان چيزي است كه در هر مورد و هر جايي خواسته شده است.[1]
با اين بيان جامع، روشن است كه عدالت مفهومي بسيار گسترده دارد و در همه امور عالم تشريعي جاري است. طبق بعضي روايات، مثل آنچه به پيامبر نسبت داده شده كه ((بالعدل قامت السموات والارض)) استفاده ميشود كه عدالت در امور تكوين و خلق نيز امري عام و همگاني است.[2]

فطرت، در آرزوي عدالت

اگر فطرت انساني تحت فشار قدرتهاي استكباري، مسخ و لگدمال نشود، دلها به طور فطري و طبيعي منتظر چنان آيندهاي (محيطي آكنده از عدل واقعي) است و بدون ترديد، آن قدرت متكي بر عدل مطلق الهي، پرچم خواهد برافراشت.

مظهر عدل الهي

مهدي موعود، مظهر رحمت و قدرت حق و مظهر عدل الهي است و كساني كه بتوانند با اين كانون شعاع رحمت و تفضلات الهي، ارتباط روحي و معنوي برقرار كنند در تقرب به خداوند، توفيق بيش‌تري مي يابند.
عدالت، شعار مهدويت
شما برادران و خواهران توجه داريد كه برجسته ترين شعار مهدويت عبارت است از ((عدالت)). مثلاً در دعاي ندبه وقتي شروع به بيان و شمارش صفات آن بزرگوار مي كنيم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهرش، اولين جملهاي كه ذكر مي كنيم اين است: ((اين المعد لقطع دابرالظلمة، اين المنتظر لاقامة الامت والعوج، اين المرتجي لازالة الجور والعدوان))؛ يعني دل بشريت مي تپد تا آن نجات بخش بيايد و ستم را ريشه كن كند، بناي ظلم را كه در تاريخ بشر از زمانهاي گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدت وجود دارد، ويران كند و ستمگران را سر جاي خود بنشاند.
اين اولين درخواست منتظران مهدي موعود از ظهور آن بزرگوار است. يا در زيارت آل ياسين وقتي خصوصيات آن بزرگوار را ذكر مي كنيد، يكي از برجسته ترين آن خصوصيات اين است كه: ((الذي يملاء الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا)). انتظار اين است كه او همه عالم ـ نه يك نقطه ـ را سرشار از عدالت كند و قسط را در همه جا مستقر كند. در رواياتي هم كه درباره آن بزرگوار است همين معنا وجود دارد.

انتظار ظهور، انتظار عدالت

انتظار ظهور امام زمان (عج)، به معناي انتظار براي پر شدن جهان از عدل و داد و عدالت براي همه انسانها و انتظار رفع ظلم از صحنه زندگي بشر و انتظار فرارسيدن دنيايي برتر از لحاظ معنوي و مادي است.
انتظار ظهور، اشتياق انسانهاي صالح براي گسترش عدالت است. انتظار منتظران مهدي موعود در درجه اول، انتظار استقرار عدالت است. درد بزرگ بشريت، امروز همين مسئله فقدان عدالت است. هميشه دستگاههاي ظلم و جور در سطح دنيا به شكلهاي مختلف بر مردم جفا كرده‌اند. بشريت را زير فشار قرار دادهاند و انسانها را از حقوق طبيعي خود محروم كرد‌ه‌اند؛ اما امروز اين معنا از هميشة تاريخ بيش‌تر است. و رفع اين را انسان از ظهور مهدي موعود مي طلبد و انتظار مي برد. مسئله، مسئلة طلب عدالت است.
امروز با انقلاب اسلامي ما كه در خط ايجاد عدالت در سطح جهان است، انقلاب حضرت مهدي(عج) يك گام بزرگ به هدف خود نزديك شد. نه فقط به وجود آمدن حكومت اسلامي، آن عاقبت موعود را به عقب نمياندازد؛ بلكه آن را تسريع هم ميكند و اين است معناي انتظار.[2]

امام مهدي، امام عدل

آخرين حجت الهي، عصاره تمام انبيا و اوليا است و وجود بي-مثال او چشمه همه خوبيها و زيبايي هاست. اما در صدها روايت، سخن از عدالتگستري او مطرح شده و از آن بزرگوار به عنوان مظهر و تجلي كامل عدالت ياد گرديده است.
در كتاب مكيال المكارم آمده است:
عدل آشكارترين صفات نيك امام است. براي همين (آن بزرگوار) در دعاي شب‌هاي ماه رمضان ((عدل)) ناميده شده است؛ (( اللهم و صلّ علي ولي امرك القائم المؤمّل والعدل المنتظر؛[3]
خداوندا، به ولي امر خود كه قيام‌كننده آرماني و عدل مورد انتظار است درود فرست)).[4]
و در زيارت حضرت(ع)، اينگونه با او نجوا مي كنيم: ((السلام علي القائم المنتظر والعدل المشتهر.[5]
سلام بر قيام كننده مورد انتظار و عدالت آشكار)).
بنابراين عدالت گستري مهمترين رسالت آن سفير موعود است و ديگر ارزشها در همين بستر و جريان زنده خواهد شد. آري، دوران او، روزگار پر شدن زمين و زمان از عدل و داد است. دامنه عدالت او همه‌جا، حتي زواياي ناپيداي جامعه را خواهد گرفت؛ همچون سرما و گرما به درون خانههاي مردم نفوذ خواهد كرد و روابط آنها را در كوچكترين نهاد اجتماعي هم تحت تأثير خود قرار خواهد داد. [6]
تراز تمدن مهدوي، عدل است كه در پرتو آن، ديگر ارزشها حاكم خواهد شد و به سبب جريان عدالت، در همه عرصه هاي جامعه، بساط هرگونه ظلم و ستم برچيده ميشود.
يطهرالله به الارض من كل جور و يقدّسها من كل ظلم... فاذا خرج وضع ميزان العدل بين النّاس فلايظلم احد احداً.
خداوند به وسيله او زمين را از هرگونه ستم پاك خواهد كرد و از هر گونه ستم، قداست مي‌بخشد... آنگاه كه او قيام كند، ترازوي عدالت در ميان مردم نهد، پس در روزگار او هيچ كس به ديگري ستم روا ندارد.[7]

مهديِ عدالت گستر، اعتقاد تمام مسلمانان

همه فرق اسلامي معتقدند كه مهدي (عج) از نسل طيب و طاهر پيغمبر، عالم را مملو از عدل و داد و براي اقامه دين خدا و حق الهي قيام خواهد كرد. مسئله مهدي موعود، متفقٌ اليه ميان همه مسلمانان است و شيعه و سني به وجود منجي و مصلحي با آن خصوصيات معترف اند كه خواهد آمد و سراسر گيتي را از عدل و داد پر خواهد كرد.
اين عقيده كه همه مسلمانها هم به آن معتقدند، مخصوص شيعه نيست. البته در خصوصيات و جزئياتش، بعضي فِرَق حرفهاي ديگري دارند؛ اما اصل اين كه چنين دوراني پيش خواهد آمد و يك نفر از خاندان پيامبر (ص) چنين حركت عظيم الهي را انجام خواهد داد و (يملأ الله به الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا بين مسلمانها متواتر است. همه اين را قبول دارند. اين عقيده از آن عقايد بسيار كارگشا است.

عدالت مهدوي، عدالتي فراگير

وقتي سخن از عدالت مطرح ميشود، ذهنها بيشتر به سوي عدالت قضايي يا اقتصادي مي رود. به گمان افراد، مقصود از عدالت آن است كه در محاكم قضايي به حق داوري شود و حق هر صاحب حقي به او داده شود. نيز، در عرصه اقتصاد، همه افراد جامعه از مواهب مادي بهره مند باشند و در اين عرصه، ستمي بر افراد نرود. حال آنكه براساس آنچه در معني عدالت گذشت، عدالت به معني آن است كه در همه عرصهها حق و انصاف رعايت گردد.
به همين دليل، جامعه اي را جامعه عادل مي‌دانيم كه در همه حوزه هاي فردي و اجتماعي آن، عدالت حاكم باشد. بنابراين ما هم در روابط فردي و هم در روابط اجتماعي، عدالت بايد خود را نشان دهد. همچنين در حوزههاي گوناگون اجتماع، مثل سياست، فرهنگ، اقتصاد، عدالت نيز حكم‌فرما باشد. اين كه در روايات اسلامي، امام مهدي(ع) به عنوان پركننده زمين از عدالت معرفي شده است، مي تواند به همين معني باشد كه او عدالت را در همه عرصههاي فردي و اجتماعي جاري خواهد ساخت. در واقع، ارزشهاي ديني و آمال و آرزوهاي انبيا و اوليا در پرتو عدالت مهدوي به اجرا درآمده و عالم‌گير خواهد شد.

عدالت در حكومت امام عصر(عج)

فضيل مي‌گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: آنگاه که قائم (عج) ما قيام مي‌کند آزار و اذيت‌هايي که از سوي مردم نادان به او مي‌رسد بيشتر از آزارهايي است که نادان جاهليت نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله روا مي‌داشتند.
از حضرت پرسيدم: چگونه؟! فرمود: پيامبر اكرم در حالي به پيامبري برگزيده شد که مردم سنگ و چوب‌هاي تراشيده شده را پرستش مي‌کردند، اما قائم ما در حالي قيام مي‌کند که هر کس (مطابق راي و نظر خودش) کتاب خدا را تاويل مي‌کند و (با تاويل و تفسير خود) عليه‌ امام عليه السلام استدلال مي‌کند.
امام صادق عليه السلام سپس فرمود: به خدا سوگند! (قائم) عدالت خود را همانند گرما و سرما در خانه‌هاي مردم جاي مي‌دهد (و کسي را ياراي گريز از عدالت وي نيست).[8]
امام زين‌العابدين (ع) مي فرمايد: مَن ثَبَتَ عَلي مُوالاتِنا فِي غَيبةِ قائِمنا اَعطاهِ اللهُ عَز و جَل اَجرَ اَلفِ شَهيدٍ مِن شُهداءِ بَدر و اُحُد.
آن کس كه در زمان غيبت قائم (عج) ما بر ولايت (و دوستي) ما استوار بماند خداوند اجر هزار شهيد از شهداي بدر و احد را به او عطا خواهد کرد.[9]

فرهنگ مهدويت و فرهنگ عدالت خواهي

در ادبيات اهل بيت (ع) به پيروي از فرهنگ قرآن كريم اصل عدالت خواهي و ستم ستيزي يكي از عمده ترين اصول مورد توجه تمامي انبيا به ويژه خاتم پيامبران بوده و مي باشد.
(ليقوم الناس بالقسط( براساس (قائما بالقسط( ايزد منان و پروردگار رحمان ايدههاي كليدي در اهداف رسالتهاي الهي بوده، و تمام برنامههاي ديني اعم از اصول اعتقادي و اخلاقي و رفتاري و قوانين گسترده حاكم بر تمام ابعاد وجودي انسان براساس تحقق ((قيام ناس به قسط)) به معناي عدالت پروري بوده و نه صرف عدالت خواهي و عدالت گرائي آن هم به معناي بسيار محدود و مادي و زميني آن.
اسلام محمد(ص) شعار عدل و عدالت خواهي را از متن آفرينش الهي به درون جامعه و عموم انسانها ((ناس)) كشانده، و با تمام موانع و دستاندازهاي اختياري و عمدي ستمگران به جنگ و ستيز برخاسته تا حكومت عدل الهي را در سرتاسر جامعه بشري تحقق دهد. و اسلام عدل پرور را در تمام زمينههاي انساني و بشري و در تمام ابعاد وجودي انساني مجسم نمايد، و عدالت و اعتدال واقعي و همه جانبه را لباس وجود بر تن گسترده بشريت آراسته گرداند، و انسانها خود، و با تمام وجود و اختيار و آگاهي و به صورت طبيعي و منطقي و خودجوش و خودكار ((قائم به قسط)) گردند.
آيه شريفه قرآن فاعل يقوم را خود ناس و مردم قرار داده است كه اين نكته بيانگر رشد به تمام معناي كلمه مردم و ناس بوده كه خود به قسط و عدالت قيام كنند و عدالت را با دست خودشان در وجود خودشان حاكم گردانند. تمام روايات زيباي پيامبر خاتم (ص) كه درباره طاووس بهشتي و چهره زيباي فرزند دلبند محمد (ص) و خاتم اوصياي او براي جامعه اسلامي و انساني تقديم گشته در يك جمله بسيار نغز و جالب مهدويت و عدالت خواهي و ستم ستيز را قرين هم قرار داده و مانند يك اصل و يك كليد، تقارن عدل فراگير و فلسفه وجودي امام مهدي (عج) را مطرح مينمايد.
لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلك اليوم حتي يخرج المهدي من ولدي يملا الله به الارض عدلا بعد ما تملاء ظلما و جورا.[10]
سپيده دم عدل الهي براي جامعه بشري با خروج و قيام فرزند محمد (ص)، حضرت مهدي(عج) زيبا ميگردد و بشريت با انتظار چنين روزي بزرگ و خجسته در درياي پرتلاطم اميد بزرگ و شايسته بحران هاي ستم ستيزي و ستم زدائي را پشت سر گذاشته و مقدمات لازم براي رشد واقعي و احراز شايستگي چنين آرماني بزرگ در تلاشي خستگي ناپذير دوران هاي ظلمت را به سوي آينده نوراني و پر فروغ را ميشكافد تا غنچه عدل مهدوي آنطور كه شايسته اوست بشكفد و جهان بشريت با عدل الهي آراسته گردد.
بنابراين مهدويت مساوي عدالت خواهي و عدالت خواهي فراگير و جهان شمول به جز در سايه حكومت امام مهدي (عج) فرزند دلبند فاطمه(س) تحقق نخواهد پذيرفت. و از اينجا به فلسفه وجودي يك جمله نغز ديگر ميرسيم كه: جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار مهدي است.

راههاي گسترش و تعميق فرهنگ مهدويت

قرآن كريم فرهنگ عدالت خواهي و عدالت پروري و ستم ستيزي را در متن برنامه هاي خود قرار داده است. اما اين عدالت را آنطور كه خداي انسان مي خواهد بيان مي كند، بلكه يگانه هدف راستين هستي در جملهاي نغز بيان شده است كه به طور انحصاري عدالت پيشگي و استقرار عدالت در هستي فلسفه آفرينش و به چرخش در آمدن اين نظام حاكم بر هستي است.((بالعدل قامت السموات والارض))[11]
فقط با عدل است كه آسمانها و زمين مسير منطقي خود را طي ميكنند و آراسته و استوار گرديده اند)). و خداي قائم به قسط در هر حال: (قائما بالقسط لاالهالا هوالعزيز الحكيم( عزت و اقتدارش همراه با قيام و به قسط مي باشد[12]
و براي رسيدن جامعه بشري كه تك تك افراد آن در طول دورانهاي حيات بشريت همگي از همه نوع هوا و هوس عدالت سوز و عدالت ستيز برخوردار بوده و افرادي محدود به رشد و بالندگي مطلوب رسيده در حاليكه اهداف خلقت در تحقق يك عدالت گسترده و جهاني بوده، برنامهاي گسترده بايد تدارك شود تا با تمام اين هوسها و آلودگيهاي طبيعي كه همزاد انسانهاست و مانع تحقق عدالت همه جانبه و گسترده مي باشد بجنگد و آنها را رام نمايد و عدالت حكومت عقل را بر ستمگري و ستمسازي هوي و هوس چيره گرداند و انسانها را با آگاهي كامل خواستار عدالت و دادخواهي برتر بنمايد.
تزريق آگاهي و گسترش و تعميق آن راههاي گوناگون و طولاني و پر حوصله ميخواهد تا انسانها بر خلاف طبع و ميل اوليه خود كه زاده هوي و هوسهاي همزاد خود ميباشد بر طبع عدالت پيشگي و دادخواهي و عدالت پروري تربيت شوند. آيات نوراني قرآن كريم، و روايات و بيانات ارزشمند پيامبر خاتم(ص) و رهنمودهاي رهبران معصوم پس از پيامبر بهترين منبع و سرچشمه براي گسترش و تعميق آگاهي و آگاهي بخشي به انسانها در طول تاريخ بوده و ميباشد. اضافه بر سيره امامان راستين و اهل بيت پيامبر (ص) يك موتور مولد و تربيت كننده براي انسانها طراحي شده و به وديعت نهادهاند كه دريايي از معارف در كنار امواجي از احساس و شعور و عاطفه را براي انسانهاي مستعد قرار دادهاند تا فرهنگ مهدويت در كنار فرهنگ عدالت خواهي به سوي اهداف بلند آن پيش رود.
گسترش اين دو فرهنگ و تعميق آن دو در وجود انسانها و تربيت و بازپروري انسان‌هاي هوس آلود به سمت عدالت خواهي و عدالت پروري در دعاهاي افتتاح، ندبه و صلوات ويژه عصر جمعه براي امام مهدي(عج) و زيارتنامههاي ويژه آن حضرت در كنار پرچم برافراشته امام مهدي(عج) در زيارت عاشوراي حسيني كه هر روز و همه وقت مطلوب و زيبنده خونخواهان حسين، فاطمه و محمد و علي(ع) ميباشد.

تربيت انسانها و پرورش روح عدالت خواهي

در نهاد هر انساني ـ در منطق قرآن كريم ـ ريشه عدالت خواهي نهاده شده، و بذرهاي اساسي عدالت گرائي و ستم ستيزي پاشيده شده است. در سورههاي نخستين قرآن، كه در مكه معظمه بر قلب پيامبر خاتم(ص) فرود آمده و در آغاز حركت پرخروش پيامبر اسلام (ص) بر تمامي جهانيان مطرح شده، هر انساني ساخته و پرداخته خداي عادل است.
نفي او به گونه اي ساخته شده كه به طور همسان فجور و تقوايش به او الهام شده است اعتدال و انحراف از عدالت را در درون خود به خوبي ميبيند و مييابد و عدالت گرائي در نهاد او قرار داده شده است. ولي گرايش همزاد به سمت فجور و انحراف نيز در وجود او تعبيه شده است تا با كمال آزادي و اختيار، راه صحيح را خود انتخاب كند. و با اين انتخاب خودش را بيابد و به دست آورد، و خود انساني شايسته و بايسته گردد.
آبياري روح عدالت خواهي، و پرورش روحيه عدالت پروري توسط قوانين الهي شايسته، و رهبران الهي ستم ستيز و ستم سوز كه تمام ستمها را از درون خود زدوده و مسير عدالت خواهي و اعتدال را درون خود طي كرده و اسوههايي شايسته در مسير عدالت پروري به بالندگي و رشد خود ادامه ميدهند، انسانها را در اين مسير بسيار سخت و پرسنگلاخ همراهي نموده و با الگودهي و راهنمائي و راهبري دست آنان را به دامان پر مهر عالت علوي و محمدي رسانده، و همان طور كه صداي رساي علوي در گسترش داد الهي فرمود: ((من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق)).
« تمام كساني كه از داد و عدل در تنگنا قرار ميگيرند، ستم و ظلم بر آنان تنگتر و آنان را گرفتارتر خواهد نمود.»[13]

مهدويت و عدالت باوري

آثار و ره‏آوردهاي اعتقاد به عدالت از ابعاد فردي و اجتماعي
1ـ اميد
2ـ شناخت امام
3ـ تبري از حكومت‏هاي جور
4ـ ايجاد انقلاب‏ها و نهضت‏ها
5ـ ايجاد عدالت نسبي در جامعه
6 ـ تابيدن الطاف الهي بر جامعه و...
ره‏آورد فردي اعتقاد به عدالت
شناخت امام: امام صادق(ع) مي‏فرمايد: اي يحيي كسي كه شب را به گونه‏اي بگذراند كه در آن، امام زمانش را نشناسد، بر مرگ جاهليت مرده است.[14]
با توجه به نقشي كه امامت در حفظ نظام و كمال بشر و سير او به سوي خدا و اجراي احكام خدا دارد و با توجه به اين‏كه اطاعت امر امام شرعاً و عقلاً واجب است، در وجوب معرفت امام نيز بر حسب حكم عقل و شرع، جاي هيچ‏گونه ترديد و شبهه‏اي نيست؛ زيرا هم مقدمه و اطاعت است كه واجب است و بدون وجوب هم اطاعت و نصب امام بيهوده است و هم بر حسب آنچه در بعض روايات استفاده مي‏شود، بالخصوص نيز واجب است.[15]
گفتني است شناخت امام زمان با دو امر حاصل مي‏شود:
• شناخت امام به نام و نسب
• شناخت صفات و ويژگي‏هاي او[16]
بنابراين حق شناخت امام آن است كه تمامي ابعاد زندگي و صفات و ويژگي‏هاي آن شخصيت رهايي‏بخش از جمله سيره عملي اجراي عدالت آن حضرت مورد كنكاش قرار گيرد و اين شناخت از اهم واجبات است. [17]
با باور به عدالت‌گستري‏ و سيره حكومتي و عمل امام زمان (عج) در عصر ظهور، شخصيت حقيقي اين شجره طوبي، آن‏طور كه شايسته است، شناخته مي‌شود؛ چرا كه دادورزي حضرت حجت(عج) بخشي از زندگي ايشان بوده و همان‏گونه كه شناخت حسب و نسب، زمان ولادت و ويژگي‏هاي فردي آن حضرت ضروري به نظر مي‏رسد، شناخت ابعاد اجتماعي و سيره عملي آن بزرگوار در اداره حكومت و اجراي احكام و حدود الهي و برقراري عدل و داد ضروري‏تر است.
محبت و عشق به حضرت: ((...قل لااسئلكم عليه اجرًا اِلا المودة في القربي..))18
((‏بگو جز مودت به نزديكان، از شما مردمان اجر و مزدي نمي‏خواهم)). عشق و محبت صميمانه به اهل بيت: يك ضرورت است و ((‏دوستي ايشان بخشي از ايمان و شرط قبولي ايمان است)).[19]
اما اين عاطفه ارزشمند قابل پرورش بوده و همين موجب ازدياد صفاي دل به اهل‏بيت مي‏شود و مي‏توان آن را شدت بخشيد؛ به اين صورت كه باور داشته باشيم اين محبت‏ها يك‌جانبه نيست.
جذبه محبت و عشق امام، جاذب دل‏هاي پريشان مؤمنان و جمع‏كننده قلوب پراكنده شيعيان است. عشق از معشوق اول سرزند تا به عاشق جلوه‏اي ديگر كند.
آري، باور به دادورزي عاشقانه آن حضرتپيامبر اكرم: [20]
و دل‌سوختگي و محبت ايشان به خلق در برقراري حركت عظيم عدالت‌گستري در جهان ما و نگرش حق‏طلبانه ايشان به اين كره خاكي، به گونه‏اي تكويني، محبت و عشق به حضرت را در دل‏هاي عاشقان شدت مي‏بخشد و باور به غلبه رحمت حضرت بر غضبشان در حكومت عدل و ستاندن حق مظلومان از ظالمان و گردن‌كشان سبب مي‏گردد مؤمنين نيز در قبال نگراني‏ها و باور به دغدغه‏هاي آن امام در ستم‏هاي روا داده شده به بشريت و مظلومين و تلاش ايشان براي رهايي آنان از دست ستمگران پيوند معنوي و عشق خود را با حضرت افزون و محكم‏تر كرده و سرود دلدادگي براي آن حضرت را سر ‏دهند كه اين عشق و محبت‏ها در قالب دعاها و زيارتنامه‌ها تبلور مي‏يابد. [21]
به ديگر سخن، اول محبوب است كه از محبت خويش ياد مي‏كند و اين ياد در قلب محب جلوه‏گر شده، او را به ياد محبوب مي‏اندازد و اين ماييم كه بايد به شراره عشق و جذبه محبت او لبيك گوييم. [22]
اميد به آينده: نور اميد همواره درون جان بشر را روشن داشته و او را در برابر حوادث ناگوار پايدار مي‏سازد و از گردنه‏ها و فراز و نشيب‏هاي گوناگون گذرانده، گام به گام در مراحل تكامل و ترقي سير مي‏دهد. اگر اميد نبود، بشر هيچ قدمي را بر نمي‏داشت و هيچ رنجي را تحمل نمي‏كرد.
امام مهدي(عج) به عنوان ضامن اجراي وعده‏هاي الهي و تحقق عدالت‌گستري در جهان، پناهگاه مؤمنين است ((‏و اين اميد، بزرگ‌ترين هديه‏اي است كه جامعه بشري در اين دوران دريافت كرده است. گوستاولوبون مي‏گويد: بزرگ‌ترين خدمتگزاران عالم همان اشخاصي هستند كه توانسته‏اند بشر را اميدوار نگه دارند)). [23]
و باور به اين منجي و عدالت‏خواهي‏هاي او و افق روشن هستي، و مساوات فراگير، روح اميد را در كالبد خسته بشريت مي‏دمد؛ زيرا در هر حال، مؤمنين مي‏دانند كه در زماني معنا و مفهوم حقيقي زندگي تحقق پيدا كرده و شب سياه ظلم در جهان رخت بربسته و نور عدالت جايگزين آن مي‏شود.[24]
4ـ شكسته شدن هيبت مستكبران در برابر مؤمنان: [25]
در طول سده‏هاي متمادي، مستكبران و فرعونيان با ابزارهاي مادي و در دست داشتن رسانه‏هاي تبليغاتي مسموم، به جاي حق نشسته و سعي در نماياندن برتري و هيبت و قدرت خود و ذليل و ويران كردن شخصيت مومنين داشته‏اند و تلاش نموده‏اند با ارزش‏ها و مفاخر مجازي و پوچ و توخالي خود، برتري اجتماعي و بزرگ‏منشي خود را بنمايانند. اما با اعتقاد به تشكيل سلطنت و دادورزي مقتدرانه حضرت مهدي(عج) و شكسته شدن بت‏هاي مستكبران و گرفته شدن رياست‏ها و مال‏ها و ابزارهاي باطل و ناحق از مستكبران، پوچي و تهي بودن قدرت آنان نمايان مي‏شود و هيبت آنان شكسته مي‏شود؛ زيرا اين اقتدارها و عظمت‌هاي ظاهري تداومي نداشته و هميشگي نيستند.
5ـ آمادگي انقلاب و جنبش:  با اين گستردگي براي طرح‏ها و برنامه‏هاي جهاني و تشكيل ساختارهاي ايجاد عدالت اقتصادي، فرهنگي، قضايي و... در جامعه عدل مهدوي نيازمند نيروهاي كارآمد و مهدي‌ياوراني است كه بتوانند در مسندهاي مختلف حكومت با عناوين متفاوت خدمت كنند. امام باقر(ع) مي‏فرمايد: هنگامي كه قائم ما قيام كند و مهدي ما ظهور كند، يك مرد از شيعيان ما پرجرأت‌تر از شير و كاري‏تر و نافذتر از نيزه خواهد بود. [26]
كساني كه آرمان عدالت‌گستري در سراسر گيتي را در سر دارند بايستي با بينشي ژرف، نسبت به آن حركت بزرگ، خود را در عرصه‏هاي مختلف علمي، نظامي و سطوح عالي معنوي آماده سازند تا بتوانند مقدمات آن حكومت عظيم را تشكيل دهند و از همين عصر غيبت، خود را به عنوان پشتوانه‏اي در جامعه فاضله عصر مهدوي به آن حضرت بشناسانند. بنابراين آماده شدن در همة عصرها براي محقق شدن آرمان آن حضرت و تشكيل آن حكومت عدل‌محور ضروري مي‌نمايد.
6 ـ پايداري در برابر مصائب دشمنان: صبر گوياي شرايط گذشتن زمان لازم در پرورش حيات آدمي و تحقق خودسازي و رشد عقلاني در رسيدن به حق و عامل اصلي تعالي انسان و كمال آدميت است و در عرفان اسلامي، يكي از ويژگي‏هاي سير و سلوك و اصيل‏ترين حالت، بردباري و شكيبايي است و طي همه منازل و مراحل نيازمند صبر است. [27].
عدالت‌باوري مي‏آموزد كه فرجام جهان، جلوه‏اي از عدالت حق‏تعالي است و سرانجام، وضعيت نامطلوب مؤمنين پايان مي‏پذيرد و حقشان ستانده مي‏شود. از اين روي، اگرچه در دوران غيبت آزارها و اذيت‏ها مي‏بينند و دچار مصائب مي‏شوند، با اميد به برچيده شدن ريشه اهريمنان و سقوط صاحبان زر و زور و تزوير، با بينشي عميق، صبور و بردبار بوده و اقسام مصائب و مشقت‏ها را تحمل مي‏نمايند. امام حسين(ع) فرمودند: براي او غيبتي است كه گروهي در آن دوران از دين برگشته، برخي ديگر بر دين پايدار خواهند ماند و مورد اذيت و آزار قرار خواهند گرفت.[28]
7ـ عدالت‏باوري و تقواي الهي: از جمله مهم‏ترين شاخصه‏ها و مقدمات تقواي الهي، باور و ايمان به امور غيبي الهي است كه باور به حكومت عدلي كه توسط مهدي آخرالزمان تشكيل مي‏شود از مصاديق بارز آن است: ((ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين الذين يؤمنون بالغيب...))[29]
((‏ آن كتاب كه ترديدي در آن نيست، هدايتي براي متقين است، كساني كه ايمان به غيب دارند...)). باور به دادورزي و عدالت‏گستري حضرت مهدي(عج) ـ كه منشأ وحياني داشته و از مسلمات دين اسلام است ـ يكي از مصاديق باورهاي غيبي به شمار آمده و مستلزم تقواي الهي است و بدون اين سرمايه معنوي، پارسايي و پرهيزكاري معنا ندارد و البته آزموني است كه تنها مؤمنين راستين و موحدان خداجو از عهده آن برآمده و مزيّن به لباس پرهيزكاري مي‏شوند كه برترين لباس‏هاست.
8 ـ تهذيب نفس: اگرچه بريدن از خودخواهي و هواي نفس و پاكيزه شدن از خباثت و رذايل نفساني هميشه و در همه حال براي يك مؤمن وارسته سزاوار است، كسي كه باور دارد روزگاري در همين دنيا جلوه‏اي از عدالت كبرياي حضرت حق طلوع مي‏كند و نزد حضرت مهدي(عج) مؤمن واقعي از غير واقعي نمايان است. [30]
و هر چيزي در جاي خود قرار مي‏گيرد و انسان‏هاي پست و وارسته، هر كدام از هم متمايز و در جايگاه خود قرار مي‏گيرند، ضرورت آن را بيشتر درك كرده و با وارستگي و رهيدن از لغزش‏ها نفس خود را پاك مي‏گرداند تا سرافراز و سربلند، نزد حضرتش حاضر گردد. امام صادق(ع) فرمودند: هرگاه قائم به پا خيزد، هيچ‌يك از بندگان خداوند به پيشگاهش برنخيزد، مگر اين‏كه او را مي‏شناسد كه آيا صالح است يا ناصالح و ناشايسته. [31]
9 ـ آرامش و امنيت روحي: ترديدي نيست كه نهايت سعي و تلاش انسان‏ها در رسيدن به آرامش و امنيت روحي است و هر روزنه‏اي را كه جهت تابيدن اين آرامش ببينند به سوي آن خيره مي‏شوند. اميد به عصر طلايي و تشكيل حكومت عادلان و ستانده شدن داد مظلومان از ظالمان و برچيده شدن پايه‏هاي استبداد، نور آرامش را در دل مؤمنين روشن مي‏سازد و نگرش آنان را به آينده هستي، نگرشي آرامش‏بخش مي‏كند و با تصور امنيتي فراگير براي آيندة عالميان، درخشش و تابش آن‌را در روح و جان خود نيز مشاهده مي‌كنند.
10ـ دعا براي تعجيل فرج: شكي نيست كه دعا، تأثير بسزايي در سرنوشت انسان‏ها و تغيير قضاي الهي داشته و از اقسام شكر بوده و موجب فزوني نعمت مي‏گردد.[32]
بنابراين در تسريع ظهور و فرج و تشكيل حكومت عدل نيز نقش بسزايي دارد. امام زمان(عج) فرمود: ((‏بسيار دعا كنيد براي تعجيل فرج كه آن فرج شما است)).[33]
مؤمنين كه از ظلم و ستم‏هاي روا شده بر انسان‏ها آگاه بوده و بر اين باورند كه با برقراري عدالت مهدوي در كره خاكي، بساط اين همه ظلم و ستم‏ها برچيده شده و رفاه اجتماعي و اقتصاي حاكم خواهد شد همواره دست به دعا برداشته و از خداوند مي‏خواهند كه در فرج حضرتش تعجيل فرمايد تا انسان‏هاي دردكشيده هرچه زودتر به حقوق از دست‏رفته‏شان نايل آيند و عدل سراسر گيتي را فراگيرد. زيرا مي‏دانند دعايشان در اين امر مستجاب مي‏شود.[34]
11 ـ اعتقاد به حكومت عدل: وسيله تبري از حكومت‏هاي جور كسي كه به شاخصه‏هاي كلي دادورزي در حكومت حضرت مهدي(عج) علم و باور داشته و مي‏داند كه اين حكومت اصلاح‏طلب و ظلم‏ستيز، تجلي و وعده عدالت حقيقي الهي است، آن عدالت مقتدرانه و غايت كمال انسان‏ها را مقياس و ميزان قرار داده و حكومت‏‏هاي عصر خود را با آن مي‌سنجد و اگر دولتي در دادورزي خود، به اين مقياس نزديك‌تر شود، به آن تمايل پيدا كرده و از آن حمايت مي‏كند و چنانچه سلطنتي بر خلاف مقياس حق‏مداري، ظلم‌محور بوده و ستمگري در آن ترجيح داده شده و شاخصه‏هاي عدالت مهدوي را نداشته باشد، مورد انزجار مؤمنين مي‏باشد. زيرا كسي كه به آن عصر طلايي و آن عدالت همگاني باور داشته و آن مدينه فاضله را تصور كرده است نمي‏تواند آن حكومت‏ها و سلطنت‏هاي جور را تحمل كند و به راستي از آن وضع نامطلوب گريزان بوده و از آن تبري مي‏جويد.
12ـ اصلاح فردي و انجام تكاليف: امام صادق(عج) مي‏فرمايد: به خدا سوگند، به طور حتم، عدالت مهدي(عج) به درون خانه‏ها و اتاق‏هايشان نفوذ مي‏كند، هم‏چنان كه سرما و گرما در آن وارد مي‏شود[35]
در آن عصر، حدود جاري نشده جاري مي‏شود، قدرت‏ها و رياست‏هاي بناحق گرفته شده گرفته مي‏شوند، حق مظلومان ستانده مي‏شود، اموال و دارايي‏هاي به غارت رفته شده مصادره مي‏شود و به صاحبانشان بازگردانده مي‏شود. در نزد حضرت، مؤمن واقعي و حقيقي از مؤمن ظاهري و رياكارانه متمايز مي‏شود و... با باور به اين اوصاف، بديهي است كه مؤمنان خود را از خصيصه‏هاي ناپسند بر حذر داشته و نواهي الهي را ترك نموده و خود را به اعمال حسنه و انجام فرايض آراسته و در به‌دست آوردن مال و قدرت و رياست‏هاي باطل حرص و ولع ندارند تا اين‏كه مغضوب عدالت مهدوي قرار نگيرند. زيرا مي‌دانند ثمرة انجام محرمات و ترك فرايض، پايمال نمودن حقوق الهي و مردم و نفس خود است كه در محكمة عدل مهدوي نيازمند پاسخ‌گويي است. از اين‌رو معتقد و مؤمن به اين امر، خود را اصلاح و تكاليف را انجام مي‌دهد تا به‌گونه‏اي تكامل يابد و درخشش عدالت حضرت را بهتر درك كرده و مورد غضب عدالت حضرت قرار نگيرد.
13ـ اعتقاد به عدالت مهدوي:  توجه داشتن به كرامت و شرافت انساني يكي از مهم‌ترين حقوق انسان‏ها كرامت و شرافت آنان است. [36]
كه در طول قرون متمادي توسط گردن‌كشان و فرعونيان از آنان به يغما رفته است و با گسترش عدالت حضرت مهدي(عج) به آن‏ها بازگردانده شده و ربايندگان اين كرامت‏ها در پيشگاه محكمه عدالت، سخت مجازات مي‏شوند. بنابراين با اين باور، توهين‏ها، تهمت‏ها، محروم‏كردن‏ها، تحقير كردن‏ها و... از انسان رخت بر مي‏بندد و توجه بيشتري به ارزش واعتبار انسانها مي‌شود؛ زيرا دانسته مي‏شود قدرتي پرتوان‏تر در سايه عنايت الهي به فريادرسي اين انسان‌هاي دردكشيده خواهد شتافت و انتقام آنان را خواهد گرفت و بنابراين بر مبناي اجراي دستورات اسلام، حركت اصلاحي در كرامت دادن حقيقي به انسان‏ها صورت مي‏گيرد.
14ـ بيم و اميد: عصر دادورزي حضرت مهدي(عج)، تهديد، تنگنا و ايام عسرت است براي طمع‌ورزان و دنياطلبان و آسايش و آرامش و سامان‏يابي زندگي است براي مؤمنان و مستضعفان. [37]. انسانها با اين باور در مرز بين خوف و رجا و بيم و اميد زندگي مي‏كنند و از يك‏سو عدالت‌ورزي حضرت را مهربانانه و نويدبخش و از ديگر سو، قاطعانه و سازش‌ناپذير مي‌دانند و تلاش مي‌نمايد اعمال خود را با اين دوگونه برخورد وفق دهد.
15ـ احساس شخصيت: مؤمنان نيك مي‏دانند كه مهدي آل محمد(عج) مي‏‏آيد و آنان را عزيز مي‏گرداند و دشمنانشان را خوار و ذليل مي‏كند و با خلافت و عدالت راستين خود، حاكميت مؤمنان و مستضعفان را تضمين مي‏نمايد. [38]
بنابراين بديهي است كه مؤمنان و فرودستان در برابر زورمندان احساس ذلت نمي‏كنند چرا كه خود را ميراث‏دار اصلي زمين دانسته و صاحبي براي خويش متصور هستند كه با فرمانروايي عادلانه و سلطنت قدرتمند خود ماية مباهات آنان است.
16ـ امر به معروف و نهي از منكر: امام باقر(عج) مي‌فرمايد: همانا امر به معروف و نهي از منكر راه انبيا و صالحان است و فريضه بزرگي است كه قوام ديگر فرايض به آن است و راه‏ها به وسيله آن امنيت مي‏يابد و درآمدها حلال مي‏شود و مظالم به صاحبانشان رد مي‏شود و زمين آباد مي‏شود و از دشمنان انتقام گرفته مي‏شود و امور سامان مي‏يابد.[39]
در جاي خود ثابت شده است كه اين فريضه‏ي بزرگ الهي، بستر و زمينه مناسب براي ظهور امام عصر و در نتيجه، تشكيل حكومت عدل محور را فراهم مي‏آورد. بنابراين كسي كه به اين دادورزي عظيم و عصر شكوفايي استعدادهاي صلح و آشتي و برابري و مساوات باور دارد، تحت رهبري عقل و ايمان به انجام اين تكليف بزرگ الهي مي‏پردازد تا هرچه سريع‌تر بستر مناسب براي به كمال رسيدن انسان‏ها در اين دنيا و بازگردانده شدن حقوقشان فراهم شود و حضرتش ظهور كند و برابري و مساوات را حاكم گرداند.

ره آورد اجتماعي اعتقاد به عدالت

1ـ تشكيل نهضت‏هاي عدالتخواه عالم هستي نظام اسباب و مسببات است. امام صادق(ع) مي‏فرمايد: ((‏ابي‏الله ان يجري الاشياء الاّ بالاسباب)).[40]
((‏خداوند اراده كرده است كه تمام اشياء تنها با اسبابش محقق شود)). در جامعه آرماني عدالت‌محور اسلام نيز، اگرچه امدادهاي الهي و تأييدات غيبي بسيار مؤثر بوده و پشتوانه آن هستند، در تعاليم اسلام آمده است كه اجراي دقيق اين برنامه‏ بدون مسئوليت‌پذيري و تعهد و تكليف ياراني كارآمد و جامعه‏اي خروشان در جهت تحقق نهضت‌هاي عظيم آزادي‌بخش و عدالت‌خواه ميسر نيست. بنابراين جامعه‏اي كه باور دارد و مي‏داند در آن عصر طلايي از دست ستم‏پيشگان و مستكبران رهايي يافته و تعاليم انبيا و اصول اساسي رسالت در آن حاكم مي‏گردد، بايد براي تحقق و زمينه‌سازي آن كوشا باشد.
جامعه و مدينه فاضله عصر دولت حقه حضرت مهدي(عج) و عدل‌محوري او را هدف قرار داده و تلاش مي‌كند براي تسريع در رسيدن به هدف، اسباب و زمينه‌هاي آن تحول عظيم را با انقلابها و نهضت‌ها فراهم آورد و طبيعي است كه نمي‏تواند حكومت‏هاي جور و ظلم را تحمل نمايد و از اين‌رو به صورت نهضت‌هاي آزادي‏بخش، زمينه و بستر را براي عدالت كلي فراهم مي‌آورد.
2ـ احياي عدالت نسبي در جامعه هر جامعه و نظامي براي رشد و تكامل در جهات مختلف، به دنبال الگويي مناسب است تا خود را با آن وفق دهد و به رشد و تعالي نسبي برسد. حال چنانچه جامعه‏اي محقق شدن اصول دادگري و رستگاري و سعادت و صعود و رفاه اقتصادي، اجتماعي، قضايي و... را در سلطنت مقتدرانه و عادلانه حضرت مهدي(عج) ببيند و به آن باور داشته باشد، آن را الگوي خود قرار داده و تلاش مي‏نمايد تا حد امكان آن آرمان‏ها ـ از جمله عدالت و دادورزي ـ را در خود به فعليت برساند و اگر نمي‏تواند همانند آن حكومت اصيل عدالت را جاري كند، لااقل يك عدالت نسبي را تحقق بخشد.
3ـ يكدلي و يكپارچگي رمز اصلي پيروزي هر ملتي و سرازير شدن نعمت‏هاي آسماني يكدلي و يكپارچگي[41]
انسانها برمبناي اسلام و دين‏داري است. حضرت علي(ع) مي‏فرمايد: شما ياوران حقيد و برادران در دين؛ سپرهاي روز گرفتاري و پيكار و رازداران در برابر افشاكنندگان اسرار.[42]
و امّا دوستي طالبان دنيا و بي‏دينان زوال‌پذير و بي‏نتيجه است و هيچ بنائي ندارد.[43]
روشن است كه باور به دادورزي در آخرالزمان از مصاديق دين‏داري به شمار مي‏آيد و مي‏تواند مبنا و ملاكي براي اتحاد باشد و اگر جامعه‏اي، همگي به اين امر بزرگ الهي باور داشته باشند، با توجه به هدف و دغدغه مشترك، نوعي يكدلي و يكپارچگي در تحقق آرمان و كمالي واحد براي آن‏ها شكل مي‏گيرد و وقتي هدف واحد شود، راهها، اسباب و... براي رسيدن به آن هدف نيز يكي مي‌شود.
4ـ تابيدن انوار الهي و بركات آسماني از آينه باور به عدالت مهدوي در جامعه ((ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والأرض...[44]
((. و اگر اهل تقوي ايمان بياورند و پرهيزكار باشند، بركات آسمان و زمين را بر آن‏ها مي‌گشاييم.... ترديدي نيست كه پرهيزكاري تنها به انجام دادن فرايض و ترك نواهي نيست؛ بلكه شخص پرهيزكار بايستي به اصول مسلمه مذهب و دين نيز معتقد بوده و با فكر و انديشه و استدلال به اصول اعتقادي ـ كه از جانب خداوند به واسطه پيامبران رسيده است ـ نيز باور داشته باشد. عدالت‏باوري حضرت مهدي(عج) نيز از جمله اصول مسلمه بوده از مصاديق تقوا و پارسايي به شمار مي‏آيد و اگر جامعه‏اي آن را بپذيرد و در مرحله عمل نيز به كار برد، در واقع تقواي الهي را پيشه كرده است و سنت خداوند بر آن است كه بركات آسماني خود را بر آن جامعه بباراند و آن جامعه با تابيدن انوار الهي، به مدينه فاضله مبدل گشته و باب رحمت و نعمت‏هاي خداوند بر روي آن‏ها گشوده مي‌شود.
5ـ تقريب بين اديان الهي و مذاهب اسلامي گفته شد مسأله عدالت‏باوري، مشترك بين اديان است و هر امر مشتركي بين گروه‏هاي مختلف باعث كم‏كردن فاصله‏ها شده و آن‏ها را به هم نزديك مي‏گرداند؛ بنابراين چنان‏چه جامعه‏اي كه در آن اديان مختلفي زندگي مي‏كنند همگي به اين مسأله باور داشته باشند، در اين امر وحدت رويه داشته و با هم نزديك بوده و نوعي اتحاد بين آن‏ها در مقابله با طاغيان و ظالمان و فرعونيان ايجاد مي‏شود.
6ـ بيداري انديشه‏ها و به‌دست آوردن راه نجات از ظلم و استبداد انديشمندان و شيفتگان اسلام ناب، با استناد به كتاب و سنت، انتهايي روشن و فرجامي همراه با تابش پرتو عدالت الهي در جهان تصور مي‏كنند و اين تصور را در ميان ساير اقشار جامعه مي‏نمايانند تا ديگر انديشه‏ها نيز بيدار گشته و همراه با هم و با هم‏فكري، تركيبي يكپارچه تشكيل داده و جهت پيكار همگاني براي ريشه‏كني فسادها، تبعيض‏ها، ناعدالتي‏ها و... در جامعه، راه‏هاي روشني بيابند و آن را در ظرف عمل قرار دهند. بنابراين چنين باوري سبب مي‌گردد نه تنها انديشمندان اسلامي بلكه ديگر مردمان نيز در انتظار چنين واقعه‌اي عظيم، همواره بيدار و آگاه و مترصد بوده، به دنبال پيدا نمودن و تهيه و تدارك راههاي مناسب در سرعت بخشيدن به آن باشند.

مظاهر عدالت سايه‌گستر در حيات بعد از ظهور

1. نتايج و ثمرات عدالت امام زمان(ع) احياي زمين و آدميان است. عدالت مهدوي چنان نشاط‌آور است كه به تغيير قرآن و روايات زمين پيش از تحقق آن عدالت، مرده و بي‌جان است و با برقراري آن زنده مي‌گردد و حيات مي‌يابد.
چنانچه خداي تعالي ما را از اين شگرفي آگاه ساخته است: إعلموا أنّ الله يحيي الأرض بعد موتها "بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مي‌گرداند. [45]
هر كس و هر چيز كه استعداد زنده شدن داشته باشد به دست مهدي(ع) و با دولت او زنده مي‌شود. چنانچه بنا بر روايات، تفسير اين آية كريمه احياي زمين با عدالت و بر پا ساختن حدود الهي است. تا جايي كه مي‌فرمايند: عدالت حيات احكام است.
2. ثمرة برپايي قسط و عدل در حكومت حضرت مهدي(ع) فطرت و ايمان انسان است.
پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايند: ساعتي از دولت پيشواي عدل برتر از عبادت هفتاد سال است
3. عدالت دولت امام مهدي(ع) امنيتي فراگير و همه‌جانبه را به ارمغان مي‌آورد. امام باقر(ع) در توصيف امنيت فراگير دوران ظهور مي‌فرمايند: "چنان امنيتي برقرار شود كه پيرزني ناتوان از شرق به غرب رود و هيچ كس آزاري به او نرساند. [46]
4. عدالت ايشان در سيرة اقتصادي به گونه‌اي است كه در دوران خويش اموال عمومي را بين مردم به طور مساوي تقسيم خواهند كرد و نخواهند گذاشت كسي از حق خود بي‌نصيب بماند. [47]
5. از نمونه‌هاي عدالت امام مهدي(ع) آن است كه ايشان به هر كس بنا بر شايستگي‌هايش سمت مي‌دهد. پيامبر اكرم(ص) در خطبة غدير خم مي‌فرمايند:
آگاه باشيد! آخرين امام از ما قائم مهدي خواهد بود... و آگاه باشيد كه او هر صاحب فضلي را بر مبناي فضلش و هر صاحب جهلي را بر مبناي جهلش نشان و سمت مي‌بخشد. [48]
6. نظام قضاوت و دادرسي نيز در حكومت مهدي(ع) شكل ويژه‌اي دارد. آن بزرگوار مانند حضرت داوود به حق حكم مي‌كند. خداوند ايشان را از اسرار پنهاني مطلع مي‌سازد و از شاهد و بينه بي‌نيازشان مي‌گرداند. بدين ترتيب ديگر هيچ ستمي از ديد نافذ امام مهدي(ع) مخفي نمي‌ماند، هيچ مظلومي تنها گذاشته نمي‌شود و هيچ ظالمي راه گريز از اجراي حد و حكم الهي را نمي‌يابد.
7. در بيان معناي عدل چنين آمد كه عدل برابر است با حق و انسان عادل كسي است كه به حق عمل كند. پس ظهور امام زمان(ع) و برقراري از جانب ايشان به اين معناست كه انسان‌ها نه فقط به ديگري ظلم نكنند بلكه در حق خود نيز ظلم ننمايند. به عبارتي عدل با تقوا برابر است و تقوا يعني خود نگهداري و نگه داشتن اعضا و جوارح از انحراف براي تحقق هدف كه همان بندگي و عبوديت است.
در آن روزگار آنچه كه از روايات برمي‌آيد: خداوند دل‌هاي امت را آكنده از بي‌نيازي مي‌سازد، ريشه‌هاي تهمت و دروغ كنده مي‌شود. ريا از بين مي‌رود و در امانتداري رواج مي‌يابد. فحشا و تجاوز ناپديد مي‌شود و در آن روزگار مردم به عبادت و اعمال شرعي و دين‌داري روي مي‌آورند و همواره نماز جماعت به پا مي‌دارند.

آمادگي براي ايجاد عدالت

درس ديگري كه اعتقاد به مهدويت بايد به ما تعليم بدهد، اين است: عدالتي كه ما در انتظار آن هستيم، عدالت حضرت مهدي (عج) كه مربوط به سطح جهان است، با موعظه و نصيحت به دست نمي آيد. يعني مهدي موعود ملتها نمي آيد ستمگران عالم را نصيحت كند كه ظلم و زياده طلبي و سلطه گري و استثمار نكنيد. با زبان نصيحت، عدالت در هيچ نقطه عالم مستقر نمي شود. استقرار عدالت، چه در سطح جهاني ـ آن‌طور كه وارث انبيا انجام خواهد داد ـ و چه در همه بخشهاي دنيا، احتياج به اين دارد كه مردمان عادل و انسانهاي صالح و عدالت طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگويان حرف بزنند.
با كساني كه سرمست قدرت ظالمانه هستند نمي شود با زبان نصيحت حرف زد؛ با آنها بايد با زبان اقتدار صحبت كرد. آغاز دعوت پيغمبران الهي با زبان نصيحت است؛ اما بعد از آن كه توانستند طرفداران خود را گرد بياورند و تجهيز كنند، آنگاه با دشمنان توحيد و دشمنان بشريت، با زبان قدرت حرف زدند. شما ببينيد در همين آيه كريمه قرآن ـ كه راجع به قسط صحبت مي كند و ميگويد خداي متعال همه پيغمبران را فرستاد (ليقوم الناس بالقسط) براي اين كه قسط و عدالت را در جامعه مستقر كنند ـ بلافاصله مي‌فرمايد: ?وانزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للناس؟[49]
يعني پيغمبران علاوه بر اين كه با زبان دعوت سخن مي گويند، با بازوان و سرپنجگان قدرتي كه مجهز به سلاح هستند، با زورگويان و قدرت طلبان فاسد معارضه و مبارزه مي كنند.

نقش نيروهاي مردمي در تحقق عدالت مهدوي

درست است که نقش امام معصوم (ع) در تحقق عدالت جهاني، بسيار مهم و قابل توجه است ولي بايد در نظر داشت که طرف ديگر اين انقلاب مهم، مردم اند بنابراين مردم در دوران ظهور امامظف حضور اختياري و تکليفي دارند و عدالت را با هدايت و رهبري امام معصوم در جامعه پياده مي کنند و با مستکبران و مخالفان عدالت مي جنگند و آنها را نابود مي سازند.
بنابراين نقش نيروهاي مردمي در ايجاد عدالت مهدوي بسيار مهم و چشم گير خواهد بود به طوري که در روايات اسلامي به صراحت آمده است که مهدي (عج) در هنگام ظهور از مردم کمک و ياري مي طلبند: مثلا فرموده اند: انا نستنصر الله اليوم و کل مسلم....: ما امروز از خدا ياري مي خواهيم و از هر مسلماني که در جهان هست مدد مي جوييم.))[50]

نتيجه گيري:

ما نبايد فكر كنيم كه چون امام زمان خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد، امروز وظيفه‌اي نداريم. نه، به عكس، ما امروز وظيفه داريم در آن جهت حركت كنيم تا براي ظهور آن بزرگوار آماده شويم. امروز اگر ما مي بينيم در هر نقطه دنيا ظلم و بي عدالتي و تبعيض و زورگويي وجود دارد، اينها همان چيزهايي است كه امام زمان براي مبارزه با آنها مي آيد. اگر ما سرباز امام زمانيم، بايد خود را براي مبارزه با اينها آماده كنيم.
امام زمان تنها، دنيا را پر از عدل و داد نمي كند، امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تكيه به آنهاست كه بناي عدل الهي را در سرتاسر عالم استقرار مي بخشد و يك حكومت صد در صد مردمي تشكيل مي دهد. چه علتي داشت كه بسياري از انبياي بزرگ اولوالعزم آمدند و نتوانستند دنيا را از بديها، پاك و پيراسته كنند؟ چرا؟ چون زمينه ها آماده نبود.
چرا اميرالمؤمنين علي بن ابي‌طالب(ع) در زمان خودش ـ با آن قدرت الهي، با آن علم متصل به معدن الهي، با آن نيروي اراده، با آن زيباييها و درخشندگي‌هايي كه در شخصيت آن بزرگوار وجود داشت، با آن توصيه هاي پيامبر اكرم(ص) درباره او ـ در همين مدت كوتاه، نتوانست ريشه بدي را بخشكاند؟ ـ خود آن بزرگوار را از سر راه برداشتند: ((قتل في محراب عبادته لشدة عدله؛ تاوان عدالت اميرالمؤمنين(ع)، جان اميرالمؤمنين(ع) بود كه از دست رفت!)) ـ چرا؟ چون زمينه، زمينه نامساعد بود.
زمينه را نامساعد كرده بودند. زمينه را زمينه دنياطلبي كرده بودند. آن كساني كه در مقابل اميرالمؤمنين(ع) صف‌آرايي كرده بودند ـ در اواخر حكومت اين بزرگوار يا در اواسط ـ كساني بودند كه زمينه‌هاي ديني آنها، زمينه هاي مستحكم و ماده غليظ متناسب ديني نبود. عدم آمادگي، اين طور فاجعه را به بار ميآورد. آن وقت اگر امام زمان (عج) در يك دنياي بدون آمادگي تشريف بياورند، همان خواهد شد. بايد آمادگي باشد.
جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار مهدي است نقش عدل در مسئله ظهور و انتظار آن بسيار مهم است آن هم عدالت آفاقي و انفسي.

منابع:

[1] . در مقام بعثت و رسالت قرآن فرموده: و اُمرت لاعدل بينكم ]الشوري، 15[ و در مقام هدايت الهي فرموده: ان الله يامر بالعدل والاحسان ]النحل، 90[ در مقام حكم كردن ميان مردم: واذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل ]النساء، 58[ و در مقام عقود و عهود. وليكتب بينكم كاتب بالعدل ]البقره، 282[و در مقام شهادت: اثنان ذوا عدل منكم ]المائده، 106[و در مقام اصلاح: فاصلحوا بينهما بالعدل ]الحجرات، 9[. التحقيق في كلمات القرآن، ج 8، ص 58.
[2]عوالي اللئالي، ج 4، ص 102.
[3]تيح الجنان، دعاي افتتاح.
[4]ال المكارم، موسوي اصفهاني، ص 118.
[5]تيح الجنان، زيارت صاحبالامر
[6]ارالانوار، ج52، ص 362).
[7]كمالالدين، ج 2، ص 372.
[8]بحارالانوار، ج52، ص 362.
[9]منتخب الاثر، 513.
[10]كمال الدين، صص 318، 373، 377 و 577.
[11]عوالي اللئالي، ج 4، ص 104.
[12]آل عمران، 18.
[13]نهج البلاغة، خطبة 15.
[14]بحارالانوار، ج 23، ص 89.
[15]صافي گلپايگاني، امامت و مهدويت، قم، انتشارات حضرت معصومه، ج 1، بخش سوم، ص 62
[16]موسوي اصهاني، مكيال‌المكارم، قم، انتشارات ايران نگين، ج 2، ص 185.
[17]موسوي اصهاني، مكيال‌المكارم، قم، انتشارات ايران نگين، ج 2، ص 185.
[18]سوره الشوري، آيه 23.
[19]مكيال المكارم، ج 2، ص 217.
[20] ((‏به (المهدي) يخرج الذل من اعناقكم...)). (بحار، ج 51، ص 57.)
[21]دعاي ندبه؛ زيارت ناحيه مقدسه؛ دعاي صباح و...
[22]ميرمهر، ص 168
[23]امامت و مهدويت، ج 2، بخش سوم، ص 7.
[24]امام صادق(ع): ((‏كان رسول‌اللّه يقسم لحظاته بين اصحابه، فلينظر الي ذا و ينظر الي ذا بالسّوية)). (الكافي، ج 2، ص 671
[25]مكيال المكارم، ج 1، ص 169
[27]سليمان بن ابراهيم، ينابيع‏المودة، ترجمه سيد مرتضي توسليان، انتشارات بوذرجمهري، ج 2، ص 499
[27]غدير كارآمد كرماني، ايمان، تهران، انتشارات گوهر منظوم، 1381، صص 4ـ133.
[28]بحارالانوار، ج 51، ص 133
[29]بقره، 2 و 3.
[30]مكيال المكارم (به نقل از كمال‏الدين، ج 2، ص 671).
[31]مكيال المكارم (به نقل از كمال‏الدين، ج 2، ص 671).
[32]همان، ص 424.
[33]همان، ص 419 (به نقل از احتجاج ج 2 ص 284).
[34]همان ص 474
[35]بحارالانوار، ج 52، ص 328
[36]امام صادق(ع): ((‏والله حق مومن از كعبه بزرگتر است)). (بحار الانوار، ج 74، ص 222(
[37]محمد حكيمي، عصر زندگي، قم، بوستان كتاب، ص 268، (به نقل از تحف‏العقول، ص 324.)
[38]مكيال المكارم، ج 1، ص 158
[39]الكافي، ج 5، ص 56
[40]همان، ج 1، ص 183
[41].((واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا.)) آل عمران، 103
[42]نهج‏البلاغه، خطبه 117
[43] (ولي الله برزگر، جامعه از ديدگاه نهج‏البلاغه، سازمان تبليغات ص 155، به نقل از غررالحكم فصل اول، ص 76)
[44]اعراف، 96. به نقل از مقالات فصلنامه انتظار شماره 15، با عنوان عدالت باوری، بهروز محمدی منفرد
[45]سورة حديد (57)، آيه 17.
[46]صافي گلپايگاني، منتخب‌الاثر، ص308.
[47]مجلسي، همان، ج51، ص91.
[48]مجلسي، همان، ج51، ص91.
[49]حديد، 25.
عياشي سمرقندي تفسير العياشي ج 1 ص 64[50]

منبع: آینده روشن


نسخه چاپی