پیامد ها و آثار بخشش
 پیامد ها و آثار بخشش

نویسنده: محمدتقی فعّالی

 
ایثار و انفاق، پیامدها و آثار متعددی دارد. هر کس چیزی ببخشد به فوایدی دست خواهد یافت. بخشش، وفور، پاکی، رشد، شادی، آرامش، عمر طولانی، پیروزی، سلامتی، راحتی و از همه مهم‌تر حبّ خدا را در پی خواهد داشت. بخشش، اتوبان وسیعی است که آدمی را به طور مستقیم تا خدا بالا می‌برد.

الف) ازدیاد و وفور

از مهم‌ترین آثار مثبتی که بر انفاق مترتب می‌شود، ازدیاد مال و فراوانی نعمت است. فرد بخشنده با هر بخششی که انجام می‌دهد، پاداشی مضاعف و مالی چندین برابر دریافت خواهد کرد. ثروت هنگفت و گنج پنهان در انتظار کسی است که بخشنده باشد. مسأله ازدیاد و فراوانی در آیات و روایات با تعابیر و بیان‌های مختلف آمده است:
* خداوند،‌هادی است. یکی از جنبه‌های هدایت خدا آن است که راه رشد را به انسان بنمایاند و بی‌شک یکی از راه‌های رشد، بخشش است. هر کس از صفت بخشندگی استفاده کند، سودی به خود رسانده است و خداوند در این سودرسانی بر اساس عدالتش عمل می‌کند. در برخی از آیات با تعبیر «یُوَفَّ» مواجه می‌شویم که به معنای پاداش کامل است(1). هر مالی که انفاق شود، پاداش آن به صورت کامل به انفاق کننده داده می‌شود:
لَیسَ عَلَیكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ یوَفَّ إِلَیكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ؛ هدایتِ آنان بر عهده تو نیست، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدایت می‌كند، و هر مالى كه انفاق كنید، به سود خود شماست، و [لى] جز براى طلب خشنودىِ خدا انفاق مكنید، و هر مالى را كه انفاق كنید [پاداشِ آن] به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمى بر شما نخواهد رفت(2).
پاداشی که به طور کامل به ایثارگر بازمی گردد، هم دنیوی و هم اخروی است. منفعت دنیویِ انفاق، ازدیاد داراییِ انفاق کننده خواهد بود(3).
* خداوند از سودِ ربا می‌کاهد و بر منفعتِ صدقه می‌افزاید. یکی از بیان‌های قرآن در باب صدقه «ربا » به معنای افزایش است. قرآن به دو نوع ربا معتقد است: ربای کاذب و ربای راستین. قرآن مطرح می‌کند که ربای حقیقی و راستین در انفاق و صدقه است(4). هر کس ایثار کند و از داشته‌های خویش ببخشد، با افزایش نعمت و ثروت مواجه خواهد شد. بدون شک این افزایش، شامل منافع دنیوی هم خواهد شد:
یمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا یحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِیمٍ؛ خدا از [بركت] ربا می‌كاهد، و بر صدقات می‌افزاید، و خداوند هیچ ناسپاسِ گناهكارى را دوست نمی‌دارد(5).
مالی که برای صدقه داده شود، فرشته‌ای بر آن گمارده می‌شود تا آن را رشد و نمو دهد. خداوند، مزد صدقات را با سودش در همین جهان به فرد دهنده، ارزانی خواهد داشت. این درست است که با انفاق، بخشی از مال کم می‌شود؛ اما خداوند مقرّر کرده است که از راه‌های دیگر نه تنها آن کاستی جبران شود؛ بلکه سود آن تأمین شود.
* انفاق به دنبال خود «برکت» درپی‌دارد. برکت، رشد و نموی است که شامل کمیّت و کیفیّت می‌شود. بخشش باعث بروز برکت و رشد در نعمت‌های دنیوی و اخروی خواهد شد. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:
إِنَّ الصَّدَقَة تَخْلُفُ بِالْبَرَكَةِ؛ صدقه برکت در پی دارد(6).
* از دیگر تعابیری که در برخی روایات با آن روبه رو می‌شویم، عنوان «ازدیاد مال» است. اموالی که در راه خدا بخشیده شود، با دستِ با برکت خداوند، زیاد می‌شود و به صاحبش باز می‌گردد. در این باره آمده است:
تَصَدَّقُوا فَإِنَّ الصَّدَقَةَ تَزِیدُ ِفِی الْمَالِ كَثْرَةً؛ صدقه دهید، زیرا صدقه، باعث فراوانی در مال خواهد شد(7).
در طرف مقابل، خودداری از بخشش و احسان، دارایی را از بین می‌برد. حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمود:
پرداخت نکردن زکات، عامل مرگ چارپایان است(8).
* احسان، رزق آدمی را فراوان می‌کند و بر دارایی‌ها و نعمت‌ها می‌افزاید. از صدقه با عنوان «کلید رزق» تعبیر شده است. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:
آیا نمی‌دانید هر چیز کلیدی دارد و کلید روزی، صدقه است. روزی به کسی بعد از گذشت ده روز، چهار هزار دینار رسید. سرّش این بود که پیش از آن در راه خدا چهل دینار داده بود. پس خداوند آن را چندین برابر کرد و به آن مال برکت داد(9).
امام رضا (علیه‌السلام) راه سرازیر شدن رزق بر آدمی را صدقه بیان می‌فرماید:
اِسْتَنْزلِوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة؛ با صدقه، روزی را بر خود نازل کنید(10).
* یکی از مکارم اخلاق، صدقه است؛ از جمله آثار صدقه «نفی فقر» است. از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:
صدقه، فقر را دور می‌سازد، بر عمر انسان می‌افزاید و مرگ بد را از آدمی دفع می‌کند(11).
* امام حسین (علیه‌السلام) در بیانی جالب و زیبا برای دادن صدقه، آدابی بیان فرمود و ضمن آن بیان داشت که صدقه، پاداشی همانند «کوه احد» در پی خواهد داشت:
برای انفاق، بهتر است نخست غسل کرد و سپس دو رکعت نماز به جای آورد و سپس انفاق کرد. اگر کسی چنین کند به ازای هر درهمی که انفاق می‌کند خداوند، نعمتی مانند کوه احد به او خواهد داد و نیز بلایا را از او دفع و مالش را حفظ می‌کند(12).
* صدقه، «گنج» است. گنج، ثروت فراوانی است که به صورت غیرمنتظره به دست می‌آید. انفاق، گنجی پنهان است که آشکار شده، از سوی خدا نازل می‌شود. مولا علی (علیه‌السلام) فرمود:
الصَّدَقَةُ کَنزٌ؛ بخشش، گنج است(13).
* کسانی که اموالشان را برای طلب خشنودی خدا انفاق کنند، خداوند پاداشی «دو چندان» به آنان خواهد داد. پاداش دو برابر، موهبتی الهی است که در دست انسان بخشنده قرار می‌گیرد:
وَمَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛َ و مَثَل [صدقا ت] كسانى كه اموال خویش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق می‌كنند، همچون مَثَلِ باغى است كه بر فراز پشته اى قرار دارد [كه اگر] رگبارى بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگبارى هم بر آن نرسد، بارانِ ریزى [براى آن بس است]، و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست(14).
در این آیه نکات جالبی به چشم می‌آید(15): اولاً: در صورتی که هدف، تحصیل رضایت خداوند باشد، کارها بارور شده، رشد خواهد یافت؛ ثانیاً: اخلاص، ساده به دست نمی‌آید؛ بلکه باید به دنبال آن رفت و آن را با تلاش فراوان به دست آورد؛ ثالثاً: کارهای خالصانه چونان مزرعه‌ای در نقطه‌ای مرتفع است که هم از آسیب سیل در امان است و هم ارزش والا دارد؛ رابعاً: انفاقِ مخلصانه همانند مزرعه‌ای در زمین مرتفع است که همه آن را می‌بینند و به یکدیگر نشان می‌دهند و از آن لذّت می‌برند، ضمن این که از دسترس همگان دور است؛ خامساً: مهم‌تر از امکانات، بهره‌گیری از امکانات است. ممکن است باران، ریز یا درشت باشد؛ اما آن چه اهمیت دارد این است که زمین بتواند آن را جذب کند؛ سادساً: انفاق دو برابر می‌شود و محصولی دو چندان به بار می‌آورد.
* خداوند به مردان و زنانی که صدقه می‌دهند، پاداشی «چند برابر» عطا خواهد کرد. واژه «مضاعف» به معنای پاداش «چندین برابر» درباره صدقه و انفاق به کار رفته است:
إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِیمٌ؛ در حقیقت، مردان و زنان صدق هدهنده و [آنان كه] به خدا وامى نیكو داد‌ه‌اند، ایشان را [پاداش] دوچندان گردد، و اجرى نیكو خواهند داشت(16).
* اوج پاداش برای انفاق بدین صورت مطرح شده است: کسی که از مال خویش در راه خدا انفاق کند، عمل نیک آن‌ها همانند دانه ای است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه ای صد دانه باشد. بنابراین انفاق سبب می‌شود پاداشی معادل «هفتصد برابر» به دست آید:
مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ مَثَل [صدقات] كسانى كه اموالِ خود را در راه خدا انفاق می‌كنند همانند دانه‌اى است كه هفت خوشه برویاند كه در هر خوشه‌اى صد دانه باشد و خداوند براى هر كس كه بخواهد [آن را] چند برابر می‌كند، و خداوند گشایشگر داناست(17).
به دست می‌آید که اولاً: این پاداش مخصوص کسانی است که انفاق را به صورت مستمر و دائمی انجام می‌دهند؛ زیرا فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد؛ ثانیاً: انفاق، بذری سالم است نه گندیده؛ زیرا نتایجی پربار درپی‌دارد و ثالثاً: لطف خدا وسیع است و عنایت او گسترده؛ از این رو بخشش را وسیله‌ای برای نزول نعمت و موهبت خویش قرار می‌دهد و پاداشی هفتصد برابر را وعده می‌فرماید.
* اگر در شریفه پیش گفته، پاداش انفاق، هفتصد برابر است. در حدیثی از رسول خاتم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پاداشی به مراتب بالاتر، ذکر شده است؛ یعنی پاداش معادل «ده هزار برابر»(18).
مرور آیات و احادیث، حکایت از آن دارد که انفاق، بی پاسخ نمی‌ماند و در همین جهان، صاحبش را با دریافتی بزرگ مواجه می‌سازد. بخشش موجب پاداش کامل، ربای راستین، برکت، فراوانی مال، نیل به گنج پنهان، پاداشی دو چندان، پاداشی چندین برابر، پاداشی هفتصد برابر و پاداشی ده هزار برابر خواهد شد.
بیایید بر حسب پاداش هفت برابر محاسبه‌ای ساده انجام دهیم: اگر کسی1/000/000 درآمد داشت و 110 هزار تومان بخشید(19)، خداوند به او770/000 می‌بخشد و در این صورت، او 1/660/000 خواهد داشت. حال سؤال این است: آیا1/000/000 بهتر است یا 1/660/000؟ اگر پاسخ، گزینه دوم است، سؤال مهمی فرا می‌رسد و آن این که پس چرا نمی‌بخشیم؟
بیایید محاسبه را ادامه دهیم: اگر کسی 1/000/000 درآمد داشت و نیمی از آن را بخشید، خداوند به او 3/500/000 خواهد داد و دراین صورت، او 4/000/000 خواهد داشت. حال سؤال این است که آیا 1/000/000 بهتر است یا 4/000/000؟ اگر پاسخ، دومی است، سؤال مهمی فرا می‌رسد و آن ای نکه پس چرا نمی‌بخشیم؟
بیایید محاسبه را ادامه دهیم: اگر کسی 1/000/000 درآمد داشت و تمام آن را بخشید، خداوند به او 7/000/000 می‌بخشد و دراین صورت، او 7/000/000 خواهد داشت. اکنون سؤال این است آیا 1/000/000 بهتر است یا 7/000/000؟ اگر پاسخ، دومی است، سؤال مهمی فرا می‌رسد و آن ای نکه پس چرا نمی‌بخشیم؟
آیا می‌دانید چرا نمی‌بخشیم؟ پاسخ را در یک نکته اساسی و حیاتی باید یافت و آن این است: به خداوند اعتماد نداریم. به بیان دیگر خداوند می‌گوید: کسی که انفاق کند، حداقل هفت برابر برداشت خواهد کرد؛ اما شخصی که به سخن خدا اعتماد نورزد، طبعاً «شجاعتِ بخشش» نخواهد داشت. بدون تردید ایثار و انفاق، شهامت و شجاعت می‌خواهد؛ زیرا آدمی باید از مال خویش بگذرد و دسترنج خویش را مصرف دیگران کند.
بسیاری از ما بر این باوریم که کسب پول مانند یک بازی است و بازیگران اصلی آن عوامل خارج از ما هستند؛ عواملی نظیر سپرده گذاری، خرید اوراق مشارکت، تجارت، بازاریابی و کسب و کار؛ ولی اگر به زندگی معنوی باز گردیم و به قانون حاکم بر جهان و کائنات دست یابیم خواهیم دید که کسب درآمد، مانند یک بازی است که فقط عوامل درونی در آن دخالت دارند. خلق پول مانند هر چیز دیگر، مستلزم آن است که شیفته آن نباشیم، در زندگی برای آن به هر قیمتی تلاش نکنیم و موفقیت را تنها در پول خلاصه نکنیم. قدرتی که با پول بیاید با رفتن پول رخت برمی‌بندد.
اگر به دنبال پول روان شدیم، همیشه از ما فرار خواهد کرد، هیچ گاه به اندازه کافی، خود را در اختیار قرار نخواهد داد و همیشه به گونه‌ای رفتار خواهد کرد که ما از کمبود آن رنج ببریم. افراد زیادی هستند که مبالغ هنگفتی در اختیار دارند؛ اما روحشان آرام نیست، به شادی گذران عمر نمی‌کنند، همواره بی هدفند و رفتارهای غیر متعارف انجام می‌دهند؛ مثل این که به مواد مخدر معتاد می‌شوند، خودکشی می‌کنند، به علّت دلهره‌ها و نگرانی‌های فراوان، زخم معده می‌گیرند، به طلاق تن می‌دهند، اسیر الکل می‌شوند و ورشکستگی؛ آن‌ها را به رنج جدّی می‌افکند. تمام این
شرایط در حالی است که دیگران چنین تصور می‌کنند که آنان در اوج خوشی زندگی می‌کنند؛ از این رو باید میان پول و خوشبختی، تفاوت قائل شد. باید بدانیم که راه نیل به ثروت هنگفت از طریق درست، گذشت از پول و انفاق مال است.

پول، امنیت نمی‌آورد. در عوض، بخشیدن پول، ما را به امنیت می‌رساند.

دارایی انسان، بخشش الهی است. بیاییم حداقل، بخشی از آن را ببخشیم.

با بخشش می‌توان از محدودیت‌ها عبور کرد و به فراوانی دست یافت. با بخشش می‌توان از رکود و توقف در زندگی رها شد و به پویایی، شور و شعف دست یافت، با بخشش، لحظات لذّت بخش فرا می‌رسد، با کمترین تلاش می‌توان به بالاترین بی‌کرانگی دست یافت، با ایثار می‌توان از ماده گریخت و به معنا نایل شد و با انتخاب هدفی آسمانی می‌توان راهی به آسمان خدا گشود.

فردی پیروز و برنده است که بخشش علّت بودن او باشد.

بخشیدن، یک هنر و بخشندگی، یک مهارت است. مهارت را باید آهسته آهسته آموخت و کسب کرد. هرگاه در هنر بخشیدن، مهارت کسب کردیم و به یک استاد بخشنده تبدیل شدیم، کائنات به بخشندگی، پاسخ مثبت می‌دهند و خود را در اختیار می‌گذارند. در این صورت به صندوق شادکامی و رضایت از زندگی دست می‌یابیم و می‌توانیم صادقانه با خدا گفتگو کنیم و از نسیم عشق او روح و جسم خود را نوازش دهیم.

ثروتمندی باشید که صاحب سَبک است؛ با شهامت انفاق کنید تا با عنایت به موهبتی بزرگ دست یابید.

ب) سلامتی و عافیت

روح در جسم، تأثیر مستقیم دارد. اگر کسی در خود، صفت بخشندگی را رشد داد و ملکه نفسانی او شد، اثر ژرفی بر بدنش برجای خواهد گذاشت. این اثر، چیزی جز صحّت جسم و سلامتی اندام نخواهد بود. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:
اگر می‌خواهی بدنت در صحّت و عافیت باشد، زیاد صدقه بده(20).
امام صادق (علیه‌السلام) نیز صدقه را عامل درمان دردها معرفی فرمود:
بیماری‌ها و دردهای خود را با صدقه درمان کنید(21).
شخصی خدمت امام رضا (علیه‌السلام) آمد و گفت: فرزندی دارم که به شدت بیمار است. حضرت این نسخه را برای او تجویز کرد: به صورت مستمر، مقداری طعام، صدقه بده(22).
کسی که در راستای نیاز هم نوعان تلاش کند و بکوشد نیازهای دیگران را تأمین کند، خداوند از او بیماری‌ها به ویژه امراض صعب العلاج، نظیر صرع و جنون را دور می سازد. هر کس برای شادی دیگران کوشش کند، جسم و روحش شاد می‌شود(23).
از آثار و کارکردهای بخشش، این است که به اذن خدا مرگ‌های شوم و ناگهانی از فرد دور می‌شود. واقعیتی که هم اکنون پیش چشم ما است و مکرر مشاهده می‌شود، این است که به صورت ناگهانی، خبر مرگ افرادی به ما می‌رسد. علّت شیوع این گونه بیماری‌ها و مرگ‌ها، افزایش ربا و کاهش بخشش است. پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:
هرگاه ربا شایع شود، مرگ‌های ناگهانی افزایش می‌یابد(24).
امام صادق (علیه‌السلام) آثاری را برای صدقه بیان فرموده‌اند. یکی از آن‌ها طولانی شدن عمر و دفع مرگ‌های ناگهانی است:
صدقه، فقر را می‌زداید، باعث عمر طولانی می‌شود و از صاحبش هفتاد مرگ شوم را دور می‌کند(25).
شخصی خدمت امام رضا (علیه‌السلام) آمد و درباره مشکل بزرگی، راهنمایی خواست. او گفت: دو کودک از من از دنیا رفته‌اند و اکنون یک کودک برایم باقی مانده است. حضرت فرمود: از طرف او صدقه بدهید. هنگامی که خواست برخیزد، حضرت فرمود:
کودک را امر کن تا با دست خود صدقه بدهد، اگرچه کم باشد. هر چیزی که برای رضای خداوند داده شود اگر چه کم باشد، نزد خداوند بزرگ است(26).
امام رضا (علیه‌السلام) نقل می‌کنند که سالیان پیاپی در بنی اسرائیل قحطی و خشکسالی شدید حاکم شد؛ به گونه‌ای که مردم، محتاج لقمه‌ای نان شدند. روزی زنی لقمه‌ای از نانی که ذخیره کرده بود، برداشت تا بخورد که ناگاه نیازمندی ندا داد: ای کنیز خدا! گرسنه‌ام. زن در حالت دودلی و پریشانی قرار گرفت که آیا لقمه را فرو برد تا آتش گرسنگی خود را فرونشاند یا با بخشش، گرسنگی سائل را چاره کند. زن، لقمه را تقدیم نیازمند کرد. روزی زن بخشنده همراه فرزندش برای جمع‌آوری هیزم به صحرا رفته بود. مادر در پی هیزم و فرزند، مشغول بازی بود که ناگهان گرگی به کودک حمله کرد و او را به دهان گرفت. مادر فریاد زنان، به دنبال گرگ می‌دوید. خداوند جبرئیل را مأمور کرد تا کودک را از دهان گرگ بیرون آورد و به آغوش مادر برساند. این بار جبرئیل به مادر، این گونه خطاب کرد: ای کنیز خدا! آیا راضی شدی؟ لقمه‌ای در مقابل لقمه‌ای بود(27).

ج) راحتی در زندگی

سخاوت، مهارت و قدرتی است که اگر در شخصی پدید آید، از زندگی آسوده برخوردار خواهد شد. در مقابل، فرد بخیل، زندگی را با نکبت و پلیدی می‌گذراند. مولا علی (علیه‌السلام) فرمود:
انسان‌ها دو دسته‌اند: سخی و بخیل. کسی که اهل سخاوت است، در راحتی زندگی می‌کند؛ اما بخیل، زندگی شوم و نکبت باری در پیش خواهد داشت(28).
امام رضا (علیه‌السلام) نیز گدایی را عامل گرفتاری و مصیبت معرفی می‌کند:
الْمَسْألَةُ مِفْتَاحُ الْبُؤْسِ؛ گدایی کلید شداید و مصایب است(29).

د) آرامش و شادی

انسانی که دارایی‌های خویش را مخفیانه و آشکار در راه خدا می‌بخشد و در این مسیر، منّت نمی‌گذارد و آزاری نمی‌رساند، پاداشی بزرگ از جانب خدا دارد. پاداشش این است که بیم و اندوه از دل او برمی‌خیزد و در عوض، آرامش و شادی، جایگزین می‌شود. وه! چه تجربه‌ی شیرینی است:
الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ؛ كسانى كه اموالِ خود را در راه خدا انفاق می‌كنند، سپس در پىِ آنچه انفاق كرده‌اند، منّت و آزارى روا نمی‌دارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، و بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نمی‌شوند(30).
کسی که بی توقع می‌بخشد، بی منّت گذشت می‌کند، نیازمندان را آزار نمی‌دهد، مخفیانه انفاق می‌کند و با نیّت خیرخواهانه به صحنه می‌آید، خداوند، درون او را هدف عنایت خویش قرار می‌دهد، بیم‌ها و حزن‌ها را می‌زداید و در مقابل، آرامشی عمیق و نشاطی ژرف جایگزین می‌کند.
از سوی دیگر برخی برای دشمنی با خدا و مسدود ساختن مسیر تقرّب، ریخت و پاش می‌کنند. خداوند آن‌ها را به سه عذاب مبتلا خواهد کرد: حسرت، شکست و دوزخ. پس اگر کسی برای جلب رضایت خداوند انفاق کرد، در این جهان، حسرتی نخواهد داشت و شکستی واقعی در انتظار او نیست:
إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَسَینْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَیهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یغْلَبُونَ وَالَّذِینَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ یحْشَرُونَ؛ بی‌گمان، كسانى كه كفر ورزیدند، اموال خود را خرج می‌كنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند. پس به زودى [همه] آن را خرج می‌كنند، و آن گاه حسرتى بر آنان خواهد گشت سپس مغلوب می‌شوند. و كسانى كه كفر ورزیدند، به سوى دوزخ گردآورده خواهند شد(31).
روزی مردی بر امام رضا (علیه‌السلام) وارد شد و ایشان را شادمان یافت. پرسید: چرا شما را خوشحال می‌بینم؟ امام فرمود:
روزی که سزاوار است انسان، بیشترین شادی‌ها را داشته باشد، روزی است که خداوند، صدقه را نصیب انسان کند و روزی است که آدمی بتواند دیگران را خوشحال کند و روزی است که آدمی توفیق یابد خانواده‌های فقرا را مسرور کند. به این دلیل، شاد و خوشحالم(32).
درباره مرحوم سید علی قاضی طباطبایی(قدس سره) نقل شده است(33): ایشان را در نجف اشرف دیدند که از سبزی فروشی، کاهوهای پلاسیده و نامرغوب خریداری می کند. از او پرسیدند : چرا این کار را می‌کنی؟ فرمود: این مغازه‌دار، شخص فقیری است. می‌خواهم به او کمک کنم؛ ولی میل دارم هم آبرویش محفوظ بماند و هم به گرفتن مال بدون عوض، عادت نکند. من این کاهوها را از او می‌خرم که به نوایی برسد و برای من فرق زیادی ندارد که کاهوی تازه مصرف کنم‌ یا کهنه.

هـ) پاکی درون

خداوند برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وظیفه‌ای معین کرد و آن این که بخشی از اموال مسلمانان را بگیرد و به فقرا و تهی دستان بدهد. اولین اثر برای صدقه، طهارت است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همچنین موظف شده است برای امت اسلامی دعا کند تا از این طریق، آرامشی بر آن‌ها نازل شود:
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ از اموال آنان صدقه‌اى بگیر تا به وسیله آن پاك و پاكیزه شان سازى، و برایشان دعا كن، زیرا دعاى تو براى آنان آرامشى است، و خدا شنواى داناست(34).
این جا نکاتی شایان ذکر است(35): اولاً: مراد از این صدقه، هم زکات واجب و هم انفاق مستحبی است. پس حاکم اسلامی می‌تواند بخشی از دارایی مسلمانان را با عنوان زکات واجب دریافت کند و یا آنان را به کمک به هم نوعان تشویق کند؛ ثانیاً: واژه «مِن» نشان می‌دهد که بخشی از اموال باید در این مسیر مصرف شود؛ ثالثاً: واژه «اموال» که به صورت جمع آمده است حکایت دارد که بهتر است صدقه از تمامی انواع اموال نظیر پول، طلا، حیوان، محصولات باغی و خرما داده شود؛ رابعاً: واژه «صدقه» از ریشه صدق و بدین معنا است که بخشش، نشان از «صدقِ» فرد در بندگی و اطاعت از خدا دارد؛ خامساً: از دو تعبیر «بگیر» و «برایشان دعا کن» به دست می‌آید که رابطه مالیات دهنده و مالیات گیرنده باید معنوی باشد. باید به مردم بها داد و برای اعمال خوبشان ارزش قائل شد. در ضمن به دست می‌آید که لازم نیست تشویق‌ها همیشه مادی باشد؛ بلکه می‌تواند معنوی هم باشد.
آخرین نکته ای که در شریفه مزبور به چشم می‌آید توجه به آثار صدقه و انفاق است. یکی از پیامدهای بخشش، طهارت یا پاکی است. پاکی را به گونه‌های مختلف می‌توان تفسیر کرد:
* پاکی از زشتی‌ها و زنگارهای خطا و گناه؛
* پاک شدن مال از طریق دادن صدقه؛
* پاک شدن درون از حب مال؛
* پاک شدن جامعه از روابط ناسالم پولی.
مولا علی (علیه‌السلام) فرمود:
السَّخَاءُ یُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَ یَجْلِبُ مَحَبَّ^َ الْقُلُوبِ؛ سخاوت، گناهان را پاک می‌کند و محبّت را در دل‌ها فزونی می‌بخشد(36).
امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:
کسی که هنگام بازگشایی روزه‌اش بر نیازمندی احسان کند و صدقه‌ای به او دهد، خداوند، گناهانش را می‌بخشد و ثوابِ آزادکردن بند‌ه‌ای از فرزندان اسماعیل در نامه اعمالش ثبت می‌شود(37).

و) بهشت و نعمت‌های اخروی

در سخنان پیشوایان دین: مضامین فراوانی نشان از آن دارد که کمک، خدمت و بخشش، آثار اخروی فراوانی را به همراه خواهد داشت:
* قضای حاجت یک انسان، از هزار حج مقبول‌تر است(38).
* برآورده ساختن نیاز یک انسان، از ده طواف بهتر است(39).
* کمک به هم نوع از یک هفته طواف نزد خدا محبوب‌تر است(40).
* انفاق و صدقه، حسابرسی قیامت را آسان می‌کند(41).
* انفاق آتش دوزخ را بر آدمی حرام می‌کند(42):
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لَا بَیعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، از آنچه به شما روزى داده‌ایم انفاق كنید، پیش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى. و كافران خود ستمكارانند(43).
قیامت، حوادث بسیار بزرگی در خود دارد. عبور از صراط از مواقفی است که در روایات به آن فراوان اشاره شده است. اگر کسی در پی آن است که به راحتی از صراط عبور کند، بهترین راه، صدقه، بخشش و دستگیری از دیگران است. امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:
کسی که در ماه رمضان، مؤمنی را یاری رساند، خداوند او را بر عبور از صراط یاری می‌رساند، در روزی که قدم‌ها به لرزه می‌افتد(44).
در آن سوی صراط، بهشت جاودان خدا با نعمت‌های فراوان وجود دارد. کسی که اهل بخشش باشد بعد از گذر ایمن از صراط، در بهای بهشت به رویش باز می‌شود و نعمت‌های بهشتی به او رخ می‌نمایانند.
امام رضا (علیه‌السلام) سخنی زیبا در این باره فرمود :
بهترین چیزی که دوستان و یاران دانای ما برای روز تهیدستی و بینوایی خویش می‌فرستند: فریادرسی آن‌ها از بینوایان و نیازمندان دوستدار خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. کسی که چنین نیازمندی را یاری رساند و او را از چنگال دشمنان ما نجات دهد، در حالی از قبر برمی‌خیزد که فرشتگان از کنار مزارش تا دروازه‌های بهشت صف کشید‌ه‌اند و او را بر بال‌های خود حمل می‌کنند. در این حال سخن فرشتگان الهی این است: آفرین! خوشا به حالت! ای دورکننده سگ‌ها از نیکان! ای غیرت مند در راه امامان پاک(45)!

ز) دفع بلا و رفع گرفتاری

زندگی دنیا به گونه‌ای است که با گرفتاری‌ها و سختی‌ها همراه است(46). گاهی طوفان حوادث بر انسان هجوم آورده، آسایش را به تاراج می‌برد. آدمی در دریای متلاطم روزگار باید بر کشتی امنی سوار شود تا او را به سرمنزل مقصود، امنیت و آرامش رهنمون سازد و در پناهگاهی مأوا گزیند که گزند حوادث، وی را نرنجاند. با بررسی آیات و روایات می‌توان بدین مهم دست یافت که پناهگاه و کشتی امنی که رهبران معصوم (علیه‌السلام) آن را پیش روی ما قرار داده‌اند، بخشش است.
امام رضا (علیه‌السلام) برای دفع گرفتاری‌ها و بلاها صدقه را پیشنهاد کرد‌ه‌اند. آن بزرگوار، حکایتی شنیدنی را از جد بزرگوارشان نقل می‌کنند :
در میان بنی اسرائیل، مردی بود که پسری داشت و محبّت زیادی از فرزند در دلش خانه کرده بود. شبی در خواب به وی گفته شد: امشب پسرت می‌میرد! در آن شب که به سختی بر پدر گذشت، منتظر مرگ پسر بود، صبحگاهان فرزند خود را صحیح و سالم‌ یافت. با تعجب گفت: پسرم! آیا دیشب کار خیری انجام داده‌ای؟ پسر پاسخ داد: نه، جز این که نیازمندی در زد. اهل خانه، طعامی برای من کنار گذاشته بودند و من غذایم را به آن سائل دادم. پدر گفت: با این احسان، بلا از تو دور شد(47).

ح) استجابت دعا

کسی که احسان کند و دست رد به سینه سائل نزند، خداوند دعایش را به اجابت نزدیک می‌کند(48). اگر فرد بخشنده، نیاز یا نیازهایی داشته باشد و هنگام بخشش، آن را از خدا بخواهد، دست خالی باز نمی‌گردد؛ زیرا خداوند، دست‌ها را خالی برنمی‌گرداند. امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:
در صدقه دادن شتاب کنید؛ زیرا کسی که اهتمام به صدقه دادن داشته باشد، دعایش خطا نکند(49)

پی‌نوشت‌ها:

1- بغدادی، لباب التأویل، ج2، ص324؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ج3، ص58؛ ابن عجیبه، بحرالمدید، ج2، ص343؛ حسینی شیرازی ، تقریب القرآن، ج1، ص293؛ طباطبایی، المیزان، ج2، ص398؛ طنطاوی، التفسیر الوسیط، ج6، ص140.
2- بقره/272.
3- انفال/60.
4- کاشانی، منهج الصادقین، ج2، ص140؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ج1، ص430؛ آلوسی، روح المعانی، ج2، ص50؛ ابن عاشور، التحریر و التنور، ج2، ص558؛ حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ج1، ص298.
5- بقره/276.
6- کلینی، الکافی، ج4، ص9.
7- همان.
8- مفید، الامالی، ص310؛ مجلسی، بحار الانوار، ج70، ص373.
9- کلینی، الکافی، ج4، ص9.
10- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج3، ص35؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج9، ص371.
11- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص134.
12- ابن قولویه، کامل الزیارات، ص129.
13-آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص310.
14- بقره/265.
15- فیض کاشانی، صافی، ج1، ص296؛ لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج1، ص269؛ شبّر، تفسیر القرآن، ج1، ص80؛ حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ج1، ص289.
16- حدید/18.
17- بقره/261.
18- ابن قولویه، کامل الزیارات، ص128.
19- علّت انتخاب عدد صد و ده، نام شریف مولا علی (علیه‌السلام) است.
20- یزدی، الحکم الزاهرة، ص747.
21- کلینی، الکافی، ج4، ص2.
22- طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص495.
23- کلینی، الکافی، ج4، ص133.
24- کراجکی، معدن الجواهر، ص66.
25- صدوق، الفقیه، ج2، ص66.
26- کلینی، الکافی، ج4، ص4.
27- صدوق، ثواب الاعمال، ص168؛ مجلسی، بحارالانوار، ج93، ص123؛ حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج9، ص380.
28- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج2، ص174.
29- مجلسی، بحارالانوار، ج71، ص181.
30- بقره/262.
31- انفال/36.
32- تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، ص310.
33- مختاری، سیمای فرزانگان، ص77.
34- توبه/103.
35- بغدادی، لباب التأویل، ج2، ص404؛ ثعالبی، جواهر الحسان، ج3، ص211؛ لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج2، ص310؛ حقّی بروسوی، روح البیان، ج3، ص496؛ ابن عجیبه، بحر المدید، ج2، ص425؛ حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ج2، ص454؛ طباطبایی، المیزان، ج9، ص377.
36- آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص378.
37- مجلسی، بحارالانوار، ج93، ص318؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج10، ص316.
38- دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص316.
39- همان.
40- همان.
41- همان.
42- کلینی، الکافی، ج3، ص551.
43- بقره/254.
44- مجلسی، بحارالانوار، ج93، ص341؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج7، ص359.
45- طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص19؛ مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص11.
46- آمدی، تصنیف غررالحکم، ص134.
47- کلینی، الکافی، ج4، ص6؛ مجلسی، بحارالانوار، ج78، ص129.
48- صدوق، ثواب الاعمال، ص144.
49- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج2، ص62.

منبع مقاله:
فعّالی، محمدتقی؛ (1394)،سبک زندگی رضوی (6)- زندگی معنوی، انتشارات بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(علیه‌السلام).
 
نسخه چاپی