بهای سنگین
بهای سنگین

نویسنده: ازوپ
بازنویسی: اس. ای. هندفورد
برگردان: حسین ابراهیمی (الوند)

 
خری وحشی، خری اهلی را که آفتاب می‌گرفت و استراحت می‌کرد، دید و به‌خاطر شرایط مطلوب و غذای خوبی که از آن لذّت می‌برد، به او تبریک گفت. کمی بعد خر وحشی دوباره خر اهلی را دید. این‌بار، باری سنگین بر پشت او بود و مردی که از پشت او حرکت می‌کرد، او را با ترکه‌ای می‌زد. خر وحشی به او گفت: «اکنون دیگر نمی‌توانم به تو تبریک بگویم. چرا که می‌بینم برای غذای فراوانی که در اختیارت می‌گذارند، بهای سنگینی می‌پردازی.»
به آن‌چه به بهای سنگین، خطر و زحمت به‌دست می‌آید، نمی‌توان حسادت کرد.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِی و دیگران؛ (1392)، افسانه‌های مردم دنیا (جلدهای 9 تا 12)، ترجمه‌ی حسین ابراهیمی (الوند) و دیگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
 
نسخه چاپی