موسیقی، مطرب یا حلال؟!
موسیقی، مطرب یا حلال؟!
موسیقی، مطرب یا حلال؟!

نویسنده: ابوالقاسم غلامي ماياني

هر كس به طريقي صفت و حمد تو گويد
بلبل به غزلخــواني و قمــري به تــرانه
نگارنده با اشاره به مطالب موجود در موسيقي و نظر قرآن و حديث و علماي اسلامي و كارآزمودگان اين هنر سعي دارد در حدّ بضاعت، راه معقولي را ارائه دهد تا همگان بتوانند حالات خود را درك كرده و خود صلاح و مصلحت خويش را ـ با در نظر گرفتن حد و مرز مسائل شرعي و عرفي ـ بدانند؛ به اين اميد كه اگر استماع موسيقي براي آنها جايز باشد، خود را از حظّ و حلاوت آن به دليل بعضي از تأويل‌ها، تعبيرها، تعريف‌ها و تشريح‌ها محروم نسازند. و اگر به دلايلي از محرمات باشد، با تقليد از مدرنيسم، روان خود را به تبعيت از غير نسپارند، در واقع بايد خود به حدّي از خودكفايي برسند كه تعيين‌كننده جايگاه و خواستگاه خويش باشند؛ از زيبايي لذت ببرند و در مقابل آن نعمات خداداد و مواهب آن جميل جمال‌آفرين شاكر باشند.
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش(حافظ)
به يقين اظهارنظر كردن درباره موضوعي كه مسؤولان ديني، فرهنگي، اجتماعي و از طرفي شاعران و اديبان و عارفان آن را در لفافه‌هاي الوان و ضخيم ابهام و اوهام و اگر و مگر و شايدها و بايدها و نبايدها و ممنوعيت‌ها پيچيده‌اند، كار راحتي نخواهد بود.
اي كاش آنها كه با نداشتن شناخت و بصيرت لازم از واقعيّت‌ها، در دهكده جهاني و عصر ارتباطات با سياست يك بام و دو هواي پذيرفتن و نپذيرفتن، راندن و جذب كردن و اظهارنظر كردن درباره دانسته‌ها و ندانسته‌ها، اين گره كور را به وجود آورده‌اند، خود به پرسش‌ها و نيازهاي نسل جوان و اقشار مختلف جامعه در عصر رايانه كه مي‌توان با لمس چند دكمه و ايجاد فركانس‌هاي تلفيقي، امواج را مخرب يا مفيد ساخت و ره‌آوردهاي جديدي را خارج از تعاريف ذكر شده به وجود آورد، پاسخ مي‌دادند.
نگارنده نتيجة تحقيق و طرز تلقي خود را با ياد و نام خداوند و به قصد قربت به خدايي كه خالق زيبايي‌ها و سرچشمه همة نعمات است، اعلام مي‌دارم. به اين اميد كه مسؤولان ذيصلاح با تكيه بر تحقيق بيشتر و با استفاده از ابزار چشايي و شنوايي موسيقي، و استماع آواها و نواهاي فرحبخش و شادي‌آفرين بتوانند امت اسلامي ـ بويژه جوانان لاشرقي و لاغربي محروم مانده از حظّ و حلاوت نهايي دين مبين اسلام را حلاوتي پايدار بچشانند... و باز بدان اميد كه آنها نيز با دريافت حقايق لطيف و به دست آوردن طراوتي ممدوح، در انتظار دريافت صداها، نواها و آواهاي توأم با لهو و لعب و آلوده‌هاي تحريك‌آميز و خانمان برانداز وارداتي نباشند؛ بويژه در محيط علم و ادب و دانشگاه‌ها، طراوت پيام و كلام آن را در راستاي دلايل عقلي و فطري براي صاحبان معرفت اظهار دارند، تا آنها بتوانند با به كارگيري فهم و ادراك و با الهام از پيامبران دروني و عقل و فطرت، «خودشان» انتخاب‌كننده باشند. باشد كه به جاي حل مسأله صورت مسأله را از ذهن آنان پاك نكنيم؛ آري در آن مواقع، اين ما هستيم كه آنها را به فرهنگ مبتذل غرب دعوت مي‌كنيم و بايد جوابگوي متعاقب رفتار خود در قيامت باشيم.
كه خداوند نيز فرموده است: وَقِفُوهُم اِنَّهُم مَسئوُلون، مالكُم لاتَناصَروُن1
(نگاهشان داريد كه آنها سخت مسؤول هستند و از آنان بايد پرسيد چرا در امر دين يكديگر را ياري نكرديد؟)

تعريف موسيقي

* موسيقي در اصطلاح پيشينيان، به آوازه‌خواني و نواختن آلات موسيقي اطلاق مي‌شود. كه «موسيقي» لفظ يوناني و «غناء» عربي آن است.2
* موسيقات = آلات غناء، و غناء نيز آهنگ‌هاي هماهنگ شده است. آهنگ، نغمه‌هاي پي‌درپي را گويند و نغمه‌ها همان آواهاي رديف شده و متناسب است.3
* موسيقي فني، تركيب اصوات است؛ به نحوي كه به گوش خوشايند باشد.4
* موسيقي مساوي است با معرفت الحان و آنچه التيام الحان بدان بود و بدان كامل شود.5
* ارسطو، موسيقي را يكي از شعب رياضي محسوب داشته و فيلسوفان اسلامي نيز اين قول را پذيرفته‌اند، ولي از آنجا كه همه قواعد موسيقي مانند رياضي، مسلم و غيرقابل تغيير نيست؛ بلكه ذوق و قريحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نيز محسوب دارند.6
* ايرانيان در دوره باستان براي موسيقي خط داشته‌اند كه 365 حرف «علامت» داشته و با آن مي‌توانستند همه‌گونه اصوات را ثبت كنند.7
* موسيقي بيان خوش آهنگ زندگي است.8
* موسيقي: مأخوذ از يوناني است و آهنگ‌هايي را گويند كه ملايم و موجه نشاط يا حزن و محرك عواطف و احساسات دروني است.9
* موسيقي علمي، نوعي از موسيقي است كه مقيد به اصول و قواعد معين بوده و داراي الفباي مخصوص است كه نت موسيقي خوانده مي‌شود.10

مفهوم موسيقي در قرآن و حديث

قُل مَنْ حَرَّمَ زينَةِ الله الَّتي اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ؟!11
«يعني اي محمد! به مردم بگو تا بدانند چه كسي زيبايي‌هاي هستي را كه خداوند براي بندگانش ايجاد كرده، حرام مي‌داند؟»
و در ادامه خداوند مي‌فرمايد: آنچه خوب و لذتبخش است از خوردني‌ها و آشاميدني‌ها كه روزي مردم است؛ البته به آنان بگو: تمامي آنچه طيب و زيباست براي مؤمنين آفريده شده تا بهره‌مند شوند؛ در اين جهان و به طور خالص در جهان آخرت.
پس تمامي پديده‌هاي طبيعت، چه مناظر زيبا از قبيل دشت و كوه و صحرا و باغ و بوستان و سبزه‌زارها، چشمه‌سارها و آبشارها و چه خوردني‌ها و آشاميدني‌ها و آنچه طيب و لذتبخش و زيباست براي انسان آفريده شده است.
از اين رو هر چه طيب و زيبا باشد، براي انسان حلال است و بايد از آن بهره‌مند شود تا شكرگزار نعمت‌هاي الهي بوده باشد.»12
ان الله جميل و يحب الجمال و يحب ان يري اثر النعمة علي عبده13
يعني كه خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و نيز دوست دارد تا آثار نعمت را بر بنده خويش ببيند يعني با ظاهري آراسته خودنمايي كند.
«لذا به حكم شرع و طبق معني قرآن، آواي خوش كه يكي از پديده‌هاي لذتبخش جهان طبيعت است و در قالب نظم قرار گرفته. نمي‌تواند حرام باشد.»14
«اصولاً عبارات و جمله‌بندي‌هاي قرآن به گونه‌اي تنظيم شده كه روان، يكنواخت، هماهنگ و همساز است. حروف و كلمات آن متناسب و هم‌آوا، پيوسته به يكديگر پيوند خورده‌اند.
با اينكه كلام منثور است، به كلام منظوم بيشتر شباهت دارد.
بدين وصف قرآن سبك نويني را در لغتنامه عرب به ارمغان آورد و نظم و تأليف جديدي به جهانيان ارائه كرد و اعراب و جهانيان را به حيرت و شگفتي واداشت.
ادبا و سخنوران و فصحاي گذشته و عصر حاضر بدين حقيقت اعتراف دارند كه قرآن نه شعر است و نه نثر، ولي ويژگي‌هاي هر دو را در خود دارد. آزادي نثر را داراست و تأثير جاذبي شعر را نيز به همراه دارد و نيز از زيبايي‌هاي كلام مُسَجَّع، بدون تكلُّف برخوردار است.
خلاصه اينكه، قرآن جاذبه دارد، كشش دارد، افسون مي‌كند، به وجد مي‌‌آورد، لذتبخش است، آرامش مي‌دهد. با فطرت دمساز با طبيعت همساز با وجدان سر و كار داشته و با هستي سر و سرّي دارد.
از شعر والاتر و از سحر نافذتر است، تا اعماق درون مي‌تازد و تا آخرين نقطه هستي را مسخر مي‌سازد.
آري اين تأثير عميق و تسخير ضمير در قيد و بند آواي خوش قرآن است، كه در نغمه‌هاي تلاوت آن نهاده و در آهنگ قرائت تنظيم شده است.
در دستور آمده كه قرآن را با آهنگ‌هاي عربي و با صوت خوش عربي تلاوت كنيد و از آهنگ‌هاي مبتذل بپرهيزيد.»15
در دو دنيـــا رهنمـــاي متقين
بهترين ديـــوان عشق راستين
افضل از هر هديه در روي زمين
هست قرآن آشكــــــارا و مبين *
و امّا بِنِعمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث16
خداوند در سوره ضحي به بركت و نعمت برآمدن آفتاب و شب‌هنگام و بهتر بودن آخرت از دنيا و پشتيباني‌هاي خود به بندة خاص خود محمّد او را يادآوري مي‌كند كه نعمت‌هاي پروردگارت را بازگو كن، كه من و شما امروز مورد خطاب قرآن هستيم و راستي چه تأثيرات شگرفي كه قرآن در زندگي بشر امروز متمدن نگذاشته؛ بويژه در ادبيات، فن گفتار و نوشتار، مسائل اجتماعي و اخلاقي، سياسي و حكومتي و اقتصادي و... چه الهام‌هايي كه از زيبايي‌هاي آن نگرفته‌ايم؟ جاي تعجب است كه بعضي از مفسرين «قول‌الزّور»17 و «لهوالحديث»18 را به غناء و موسيقي نسبت داده و بلافاصله غناء و آوازخواني را تحريم كرده و آن را به ائمه معصومين عليهم‌السّلام نيز نسبت داده‌اند19 و بنابر اسناد و رواياتي، خريد و فروش و استفاده از كليه لوازم موسيقي را حرام و نجس مي‌دانند20 كه بنابر آنچه در اوايل اين بحث ذكر شد، جاي تأمل است.
بعضي از مراجع، آلات موسيقي را عبارت از دايره، دف و ني و تنبور و عود و تار و... دانسته و خريد و فروش و نگهداري و استفاده و استماع آن را تحريم كرده و از گناهان كبيره قلمداد كرده‌اند.21 ناگفته نماند كه در قرآن كريم هيچ آيه‌اي مستقيماً به موسيقي و غناء نپرداخته است، در حالي كه بنا بر احاديث، پيغمبر اكرم دوست نداشت كه «ازدواج» سرانجام گيرد مگر آنكه در آن دايره نواخته شود كه در اينجا پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) موسيقي را حلال دانسته‌اند؛ به شرط آنكه توأم با معصيت نباشد.22
شيخ صدوق(رحمه الله علیه) در كتاب «من لايحضره الفقيه» روايت مي‌كند كه شخصي از امام علي‌بن الحسين زين‌العابدين عليه‌السّلام سؤال كرد،
چه مي‌گوييد درباره تهيه و به دست آوردن كنيزكي كه صاحب آواي خوش است؟
حضرت فرمودند:
«مَا عَلَيكَ لَوِاشْتَريتَها فَذَكَرَتْكَ الجَنَّة»
يعني: چه اشكالي دارد كه با آواي خوش خود، تو را به ياد آخرت اندازد؟
در تفسير جلمه فوق گفته‌اند: يعني كنيز با نواي خوش اشعاري كه داراي فضيلت و موعظه است مي‌خواند و بدين‌وسيله تأثير فراوان در روح و روان تو مي‌گذارد و آن در تربيت روحي بسـي
مؤر است.23
بدين جهت درمي‌يابيم كه نيّت افراد و چگونگي اجرا و مجلس و دريافت‌ها نيز در حليَّت و حرمت آن مؤثر است؛ چنانكه فرموده‌اند: «اَالاَعمالُ بالنيّات»
حَسِّنوا القرآنَ بِاَصواتِكُم فَاِنَّ الصَّوتَ الحَسَنَ يَزيدُ القرآنَ حُسناً.24
يعني قرآن را با آوايي نيكو تلاوت كنيد، زيرا آواي نيكو بر زيبايي قرآن مي‌افزايد.
«و رجع بالقران صوتك فان الله عزوجل يحب الصّوتَ الحسن يُرْجعُ فيه ترجيعاً»
به هنگام تلاوت قرآن، صداي خود را با آواي ترجيع‌دار ادا كنيد؛ زيرا خداوند صداي نيكو را دوست دارد كه در آن ترجيع به كار رود.25
«ترجيع» گرداندن صدا در گلوست كه بر وفق آهنگ‌هاي متعارف ادا شود.26
(در صورتي كه در جاي ديگري آن را غناء محسوب كرده و حرام دانسته‌اند.)27
«زمخشري كه يكي از استادان لغت محسوب مي‌شود، پس از بازگو كردن كلام ابن‌الاعرابي مي‌افزايد، مقصود پيغمبر(ص) از جمله «ليس منا من لم يَتَغَنَّ بالقرآن» آن است كه هركس زمزمه و ترنم با قرآن را به جاي زمزمه‌هاي شعر جاهلي قرار ندهد، از ما نيست»28
پس در پايان با توجه به احاديث وارده، مي‌شود چنين نتيجه گرفت كه آواها، صداها، نواها، آهنگ‌ها و هر چيز جالب و جاذب و منظم كه مجموعاً با تعاريف متعدد، آن را موسيقي مي‌خوانند اگر در خدمت دين و اسلام باشد و با خلق زيبايي‌ها بتواند دست و دل و خلق را به خالق نزديك كند. پاك، منزه و مباح است و انسان ضمن استفاده از مواهب الهي بايد شاكر باشد.
و اگر وسايلي (ولو هرچند جاذب و جالب) به طريقي انسان را از خدا دور كند و با ايجاد لهو و لعب، انسان را به هرزگي و بيهودگي بكشانند، جايز نيست. و الّا نمي‌شود كه موسيقي باشد و آلات موسيقي در كار نباشد و هيچ‌كس حق استفاده از آن را نداشته باشد.
طبيعي است كه افراد بشر حالات و روحيات يكسان ندارند و در مقابل پديده‌ها، عكس‌العمل‌هاي متفاوتي دارند، پس لازم است از پيامبران دروني (عقل و فطرت) نيز بيشتر بهره گيريم و تكاليف خود را دريابيم.
و اما آنچه را كه در تفاسير آمده است يعني «قول الزّور»29: عبارت است از دروغ، شهادت ناحق، سخنان لهو و غناء. و اما لهوالحديث30 نيز، به مردمان فاسد و فتنه‌انگيز خطاب دارد كه گفتار و سخنان لغو و باطل را همراه با قصه‌هاي دروغ و افسانه‌هاي شهوت‌انگيز خلاف اخلاق و سرود مطرب به هر وسيله تهيه مي‌كردند تا خلق را به جهالت برده و از راه خدا و آموختن علوم و معارف قرآن بازدارند، مثل «نضربن حارث» كه در زمان پيامبر اكرم(ص) چنين مي‌كرد. پس دو كلمه‌اي را كه از قرآن به موسيقي و غناء نسبت داده‌اند با توجه به تفاسير و شأن نزول، مترادف با كلمه موسيقي و غناء نيست و اهل حديث نيز در مورد آن اتفاق نظر ندارند.
در اين دوران كه بنابر فضل و كرم پروردگار و الهام از قرآن و عترت و همت مسلمانان، جمهوري اسلامي ايران تشكيل شده است و رسانه‌هاي جمعي يكي از پايه‌هاي محكم تبليغ آن هستند، براي رساندن پيام و كلام خداوند به مسؤولان و از مسؤولان به عامة مردم و استفاده‌كنندگان، به اين دستگاه‌ها نيازمنديم و موسيقي در ذات اين رسانه‌ها ـ بويژه در تلويزيون و راديو ـ موج مي‌زند كه بايد ارزيابي ديگري در مورد آن صورت گيرد.
«موسيقي امروز در صدا و سيما و مجالس موجه، يا محمل پيام است يا مفصل پيام است يا مقدمة پيام است يا مؤخره پيام است يا مركب پيام است و يا متن پيام است.»31
توضيح اينكه هيچ‌كس كاربرد بسيار زياد و فراگير فيلم ده فرمان، (شرح حال حضرت موسي عليه‌السلام) فيلم باراباس (زندگي حضرت عيسي عليه‌السلام) و محمد رسول‌الله را انكار نمي‌كند و هيچ انسان سليم‌النفسي نيست كه از موسيقي متن فيلم و سريال امام علي(ع) لذت نبرده باشد. يعني اينكه امروزه كه موسيقي را به بركت جمهوري اسلامي از جلسه‌هاي فحشاء و فساد شاهان و درباريان و صاحبان زر و زور و تزوير بيرون كشيده‌ايم و به عنوان ابزاري قدرتمند به خدمت اسلام درآورده‌ايم و در رأس تمامي امور حضرت امام خميني(س) بنيانگذار جمهوري اسلامي خود در آن‌جا نمايندگاني داشته و خود گاهي از مستمعين و تأييدكنندگان آنها بوده است، جا دارد كه روزي نو را آغاز كنيم و روزي ديگري را بخوريم.
خداوند متعال در قرآن كريم نيز حدود 9 مورد در آيات متعدد به «صور اسرافيل» و استفاده از آن براي اطلاع‌رساني و جمع كردن همگان در محشر و تحقق وعده الهي واقعة عظيم قيامت و رستاخيز و نشاني‌هاي آن روز اشاره فرموده است.32

موسيقي در چهارچوب شرع

به طور قطع علماي عظام و مجتهدين كرام هميشه حافظ و پاسدار و مرزدار دين مبين اسلام بوده و هستند. از آنجا كه عموم مردم فرصت تحقيق و تفحص را ندارند، آن بزرگواران كه با جد و جهد و تلاش بسيار، به درجه اجتهاد مي‌رسند، در راستاي خدمت به خلق سر از پا نمي‌شناسند: و يافته خود را بدون منّت ارائه مي‌دهند كه ما استفاده كنيم. جا دارد در همين‌جا براي آنها طلب خير كنيم و تأييد و توفيق روز‌افزون آنها را از خداوند منّان بخواهيم.
بنابر آنچه ارباب رأي و صاحبان فن مي‌گويند، فقه شيعه هميشه در حال پويايي است و با زمان پيش مي رود، فقيهان از ركود پرهيز مي‌كنند، لذا ما مي‌توانيم در مسائل نوين از مجتهدين والامقام استفتاء كنيم.
اما موسيقي از جمله مقوله‌هايي است كه نظرهاي متفاوت و تعدد آراء در برداشته، تأويل در آن به چشم مي‌خورد كه اكثريت جامعه نيز از حكم صريح آن بي‌اطلاع مانده‌اند، مگر يك چيز كه همه علما به آن رأي داده‌اند و مورد اتفاق‌نظر است.
«اگر آوازي داراي سه شرط ترجيع، طرب‌انگيزي و مناسب با مجالس لهو و لعب باشد حرام است.»33
«صوتي كه با ترجيع و طرب همراه بوَد. و مناسب با مجالس لهو و لعب باشد، غناء و حرام است.»34
اما در مورد غناء و تفسير آن معني و مفهوم دقيق و جامعي در دست نيست و در مورد موسيقي، نظرهاي مختلفي داده شده است:
در بعضي از كتب احاديث به «قول الزّور» و «لهوالحديث» اشاره شده كه شرح آن داده شد، و انتساب آن به موسيقي و غناء مي‌تواند در حدّ تأويل و يا تعبير و يا... باشد و نظرهاي متضادي در اين ميان اعمال شده است كه بعضي موسيقي و غنا را در دو مقوله جدا از هم دانسته و نظر داده‌اند.35
بعضي غناء و موسيقي (هر دو را) حرام دانسته‌اند.36 و بعضي به غناي محلَّل و محرَّم قائل هستند.
بعضي موسيقي را لغت يوناني و مترادف آن را در عربي «غناء» دانسته‌اند.37
بعضي تشخيص موسيقي را به عهده عرف گذاشته‌اند.38
و بعضي تشخيص عرف را نيز شرط ندانسته‌ و آن را حرام دانسته‌اند39 و بر اساس احاديث و روايات وارده، احكام صادره را بيان داشته‌اند.40
بر اساس مطالب بالا، پرسش‌هايي بيشمار براي محققين و علاقمندان حاصل مي‌شود و گرهي بر گره‌ها افزوده مي‌شود.
آيا احاديثي كه به آن اشاره شده، مورد اتّفاق نظرِ اهل حديث است؟
اگر حقيقت روشن بود، آيا اينقدر تعدد آراء بوجود مي‌آمد؟
بعضي از مقلدين سه شرط اصلي رجع، طرب‌انگيزي و لهو و لعب را براي حرمت لازم مي‌دانند و عده‌اي از تك‌تك آنها نيز اجتناب مي‌كنند؟ و عدّه‌اي غنا را مباح مي‌دانند.
آيا احاديث موجود مربوط به بُعد زمان و مكان‌هاي خاصّي نبوده است؟ و آيا مي‌شود آن را به همه‌جا تسرّي داد؟ در صورتي كه بعضاً صاحبنظران آن را به زمان خاصي (زمان خلفاي بني‌اميّه و بني‌عباس) نسبت داده‌اند.
آيا تعاريف متمايز و متضاد به جاي ايجاد وحدت و همدلي باعث تفرقه در جامعه نمي‌شود؟ ما مي‌دانيم كه گاهي اشعار غنايي، حماسي و معنوي هستند. همان‌طور موسيقي نيز حالاتي دارد كه در روح و روان انسان‌هاي متفاوت تأثير مختلفي دارد، پس چطور مي‌شود كه همگان از حكم واحدي تبعيت كنند؟
آيا نظرهاي متفاوت در محافل و مجالس اتّحاد ما را كمرنگ نمي‌كند؟ آيا ايجاد تفرقه جايز است؟
آيا جايي كه مراجع به نظريات كاملاً مشتركي نمي‌رسند، مقلدين آنها مي‌توانند به نظرهاي مشتركي برسند؟
به طور قطع بايد چاره‌اي باشد. كه از آن ميان به نظرها و روش حضرت امام خميني مراجعه مي‌كنيم: معظم‌له در جواب سؤالات فرمودند: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.41
ابتدا اينجانب بايد اقرار كنم كه خود در تشخيص صداها مشكوك هستم چون ماهيّت آنها را نمي‌شناسم و هرچه فرمودة صاحبنظران را مي‌خوانم ـ به دليل تفاوت تأويل، تفسير، تشريح و تعريف ـ مشكلي بر مشكلاتم افزوده مي‌شود، در نتيجه سؤالاتم هر روز افزوني مي‌يابد و در طول دو سالي كه متناوباً به اين مسأله پرداخته‌ام، جواب قطعي كاملي نيافته‌ام.
نتيجه: چون مشكوك هستم براي من اشكالي ندارد.

غنا و موسيقي از نظر امام خميني

س: شنيدن و نواختن موسيقي كه امروز به نام سرودهاي انقلابي از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران شنيده مي‌شود چه صورتي دارد و در صورت مجوز شرعي، موسيقي فوق، تعليم و تعلّم موسيقي و نيز خريد و فروش ابزار و آلات موسيقي به منظور فوق چه صورت دارد؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد و خريد و فروش آلات مختصّ به لهو جايز نيست و در آلات مشتركه اشكال ندارد.
س: حكم صداهايي كه از صدا و سيما پخش مي‌شود و بعضي از آنها در زمان طاغوت پخش مي‌شد و بعض ديگر موزيك متن فيلم‌هاي خارجي است و بعضي موسيقي بدون صداي خوانندگان زمان طاغوت است، موارد مباح و حرام آنها را بيان فرمائيد؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.
س: متمنّي است فتواي امام را در مورد سؤالات زير مرقوم فرماييد؟
1ـ آيا موسيقي‌هايي كه در حال حاضر در راديو و تلويزيون نواخته و خوانده مي‌شود مجاز است؟
2ـ آيا يادگيري آلات موسيقي به عنوان نواختن و همراهي سرودهاي انقلاب و مذهبي ـ عرفاني مجاز است؟
ج ـ 1 و 2: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد و يادگيري هم حكم اصل آن را دارد.
س: حكم موسيقي چيست و به چه نوع آهنگهايي موسيقي گفته مي‌شود و با صداي مشكوك چه فرقي مي‌كند و آيا آهنگهايي كه راديو و تلويزيون پخش مي‌كند از نظر شرعي اشكال دارد؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد و تشخيص با عرف است.
خواندن آيات قرآن به صورت سرود و آهنگ‌دار جايز است يا نه؟
ج: اگر مطرب باشد جايز نيست.
س: ما مسئولان برنامة صبح جمعه هستيم و در برنامه گهگاهي قطعات كوتاه شعر و قطعات ادبي خوانده مي‌شود براي اينكه اين قسمت از برنامه به صورت خشك اجرا نگردد از يك نوع قطعات موزيك در فواصل و در زير صداي گوينده استفاده مي‌كنيم كه در اصطلاح واحد موزيك صداي جمهوري اسلامي ايران به آنها «ساز سُلُو» به معناي ساز تنها گفته مي‌شود. اين قطعات اكثراً از ميان آثار موسيقي‌دان‌هاي به نام و خوب مي‌باشد و محتواي اكثر آنها دور از ابتذال و طرب است. آيا استفاده و پخش اين چنين قطعات موزيك توأم با مطلب و شعر اشكال شرعي دارد يا نه؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.
س: بعضي از سرودهايي كه از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي‌شود آهنگهاي تندي دارد كه حتي انسان را از حالت طبيعي خارج مي‌نمايد، شنيدن اين نوع سرودها چه حكمي دارد؟
و آيا شنيدن كليه آهنگهايي كه از راديو پخش مي‌شود موافق شرع است؟
و ديگر اينكه نواختن آهنگ براي نوازنده چه حكمي دارد؟ مثلاً شخصي كه آهنگهاي شهيد مطهري را مي‌نوازد و اين غم‌انگيز است او چه حكمي دارد؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.
س: در حال نگاه كردن فيلم‌هاي تلويزيوني كه گاهي زنهاي بي‌حجاب نيز دارد و گوش دادن به صداي تاري كه نواخته مي‌شود چه صورت دارد؟
ج: نظر به فيلم اجنبيه كه صاحبش را نمي‌شناسد و ريبه و فساد در آن نيست اشكال ندارد و موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.
س: موزيك نظامي و سرودهايي كه از راديو و تلويزيون پخش مي‌شود و همچنين سرودهايي كه به وسيله خانمها در حضور مردها اجرا مي‌شود شرعاً جايز هستند يا خير؟
ج: اشكال ندارد مگر محرز باشد كه موسيقي مطرب است.
س: هيئت‌هاي نوازنده و كساني كه در مراسم تشييع جنازة شهدا موزيك عزا مي‌زنند از لحاظ شرعي چه حكمي دارند؟ و آيا خريد و فروش آن لوازم حرام است يا خير؟
ج: خريد و فروش آلات لهو حرام است و موسيقي مطرب جايز نيست و صداهاي مشكوك مانع ندارد.42
در خاتمه اينجانب مي‌خواهم بگويم شايد حضرت امام با تكرار جواب «صداهاي مشكوك مانع ندارد» ـ در مسايل فوق تخصصي موسيقي و غنا كه تشخيص آن براي مدعيّان نيز دشوار است كه هنوز به جواب واحدي نرسيده‌اند ـ مي‌خواهد بگويد تشخیص با خود افرادست.
در اين باره با مديركل شعر و موسيقي صدا و سيما نيز صحبتي داشتم و ايشان فرمودند:
«حضرت امام از نحوة فعاليت ما آگاه بودند و خوشبختانه كار صدا و سيما مورد تأييد ايشان بود، مگر در مواقعي كه تذكراتي هم مي‌دادند.»
و نظر اهل فن را جويا مي‌شويم كه مي‌فرمايند: بعضي از احاديث مربوط به مواقع خاصي بوده است: يعني شرايط كه شاهان و سلاطين و صاحبان زر و زور و تزوير غاصبانه بر مسند اسلام تكيه زده بودند و به عيش و نوش و لهو و لعب مي‌پرداختند، شيعيان مطلع به خدمت ائمه معصومين(ع) مي‌رسيدند و نظر آنان را جويا مي‌شدند و امام كليه آن مراحل را اعم از سازندگي و نوازندگي و خوانندگي و شركت در آن مجالس و تهيه لوازم را براي جلوگيري از اشاعه فساد ممنوع مي‌كردند، شايد هم براي اينكه بگويند آنها غاصب هستند و يا راه آنها راه اسلام محمّدي نيست.
در خاتمه فرموده آيت‌الله محمدهادي معرفت بيش از همه نظرم را جلب كرد كه فرموده‌اند: «هر چه درباره آن نهي و تحريمي قطعي از جانب شرع نرسيده باشد به حكم اولي مباح و حلال است؛ از جمله استعمال آلات موسيقي»
اما يك حقيقت را هيچ‌گاه نمي‌توان از نظر دور داشت و آن اينكه علماي والامقام كه حافظ مرزهاي اسلامي هستند، مرز شرك و توحيد، مؤمن و منافق، حلال و حرام، حق و باطل، محرم و نامحرم، تولي و تبري، امر و نهي را براي ما روشن كرده‌اند، تا خوب را از بد بازشناسيم و از افراط مصون باشيم، مبادا كه خداي ناكرده ضمن استفاده از زيبايي‌ها و الحان خوش، آنچنان افراط ورزيم و در جلسه‌هاي مختلط به رقص و پايكوبي و دست‌افشاني و كف زدن بپردازيم كه همه گناهان را يكجا انجام دهيم، با آنكه در آغاز، آن مجلس براي رساندن پيامي مباح ايجاد شده است.
«طرب افسرده كند گر چه ز حد درگذرد آب حيوان بكشد چونكه ز سر درگذرد»
مسؤولان امر بايد مراقب اين نكته باشند كه استعمار براي به زانو درآوردن ملتي غيرتمند. از راه اشاعه فحشاء و فساد، لهو و لعب، فسق و فجور وارد مي‌شود و غيرت و همبستگي را با ايجاد تفرقه و خوشگذراني‌هاي افراطي از آنها مي‌گيرد؛ پس زينهار كه خداي ناكرده از چاله در چاه نيفتيم! كه به يقين در آن موقع مراجع عاليقدر ساكت نخواهند بود؛ همچنانكه حضرت امام خميني نيز به موقع، تذكرات لازم را مي‌دادند.
بايد بدانيم هر مقبوليتي مشروعيت ندارد و با به كار بردن واژه اصيل، ناب، سنتي، آرام و امثالهم اگر در حدّ حرام باشد، حلال نمي‌شود. نيّت، كيفيت اجرا و نوع مجلس. حائز اهميت است و مرزها را بايد شناخت.
اميد است مراتب و مراحل موضوع با حُجيّت عقل آنچنان سر و سامان بگيرد كه جوانان متدين، احساس گناه نكنند؛ از طرفي براي پُر كردن اوقات خود به نوارهاي مُبتذل و گمراه‌كننده وارداتي غربي كه همراه افكار شوم استعمارگران به كشورهاي اسلامي و جهان سوم صادر مي‌شود، فرو نروند؛ بدين‌لحاظ لازم است هرچه سريع‌تر آنچه را كه حلال است به آنها تقديم كنيم تا بتوانيم از آنچه حرام است آنان را بازداريم و آنها نيز در اثر محروم ماندن از حلال به روي حرام آغوش نگشايند؛ چنانچه خداوند نيز در قرآن كريم امر به معروف را بر نهي از منكر مقدم داشته است.
اما، آواها، نواها و ادوات موسيقي كه در اشعار مي‌آيد، گاه كنايه از مژده، نويد و تأييدي است از غيب براي آنها، بدين لحاظ است كه آنها را به عنوان هاتف غيبي، سروش و الهام نيز به كار برده‌اند.
از قمري و كبك و هَزار آيد نواي اَرغنون وز سيره و كوكو و سار، آواز چنگ راستين (امام خمینی)

خلاصه،

يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فيِ السَماواتِ وَ الارض43 تسبيح مي‌كند از براي خداوند آنچه در آسمان و زمين است. (قرآن کریم)
آنجا كه دلي باشد، به يقين موسيقي وجود خواهد داشت، خواه بنوازند و يا ننوازند.
كه با اعتقاد به آيه بالا و الهام‌بخشي از آن آيه، جمادات و نباتات و همة عرصة كائنات دائماً در گوش جان ما مي‌سرايند.
ما سميعيم و بصيريم و هُشيم با شما نامحرمان ما خامُشيم (مولوی)
به يقين اين بررسي اجمالي بدون اشكال نخواهد بود. اميد است منتقدان و صاحب‌نظران با ارشاد خود، نگارنده را رشد دهند و اميدوارم در ادامه تحقيق، توفيق، رفيق راه باشد.
همتم بدرقه راه كن اي طاير قدس كه دراز است ره مقصد و من نوسفرم (حافظ)

منابع و مآخذ

قرآن كريم
استفتائات مراجع عاليقدر
تفسير صافي
روزنامه اطلاعات 25 فروردين 75
رهنمون
عيون‌الاخبار الرضا جلد 2
فرهنگ خرد
فرهنگ معين
كيهان انديشه شماره 28
گناهان كبيره
ميزان الحكمه
هفته‌نامه فرهيختگان
فصل‌نامه متين (پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي)
استفتائات حضرت امام خميني
حافظ و موسيقي، حسينعلي ملّاح
اشعاري كه با علامت * مشخص شده مربوط به نگارنده مقاله است.

پي نوشت :

1. قرآن كريم، سوره صافات، آيات 24 و 25.
2. اطلاعات، شنبه 25 فروردين 1375، ص 7.
3. برگرفته از رسائل اخوان الصفادر (همان منبع).
4. فرهنگ معين.
5. فرهنگ معين.
6. اطلاعات، شنبه 25 فروردين 1375، ص 7.
7. رهنمون، غلامحسين ذوالفقاري، فرموده حافظ عارف
8. رهنمون، غلامحسين ذوالفقاري، فرموده: موزار
9. فرهنگ خرد.
10. فرهنگ خرد.
11. قرآن كريم، سوره اعراف، آيه 32.
12. تفسيري از آيت‌الله معرفت (پرسش و پاسخ در زمينه علوم اسلامي (29) بخش فقه مندرج در اطلاعات 25 فروردين 75، ص 7).
13. تفسير صافي، ج 2، ص 828 (همان منبع).
14. تفسيري از آيت‌الله معرفت (پرسش و پاسخ در زمينه علوم اسلامي، (29) بخش فقه مندرج در اطلاعات 25 فروردين 75، ص 7).
15. برگرفته از مجله كيهان انديشه، شماره 28. و برگرفته از اطلاعات شماره 20740، ص 7.
16. قرآن كريم، سوره والضحي واليل اذا سجي ما ودعك ربك و ما قلي (كه در اين آيات سجعي به كار رفته كه خداوند بر زيبايي ظاهري آن نيز افزوده است.)
17. قرآن كريم، سوره حج، آيه 30.
18. قرآن كريم، سوره لقمان، آيه 6.
19. بر اساس برداشت از احاديث و آيات وارده در ميزان الحكمة، آقاي محمدي ري شهري.
20. بر اساس برداشت از كتاب گناهان كبيره آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب.
21. بر اساس برداشت از كتاب گناهان كبيره آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب.
22. كتاب مسالك باب‌النكاح، زين‌الدين شهيد ثاني. و برگرفته از اطلاعات شماره 20740.
23. برگرفته از اطلاعات شماره 20740، همچنين رجوع شود به پژوهشنامة متين، شماره 17 صفحات 16 و... مقالة آيت‌الله بجنوردي.
24. عيون اخبار الرضا به فرموده رسول گرامي اسلام(ص).
25. فرموده امام محمد باقر(ع).
26. اطلاعات شماره 20740.
27. رجوع شود به گناهان كبيره. (در جاي ديگري «دو نوع غناء داريم، غناي محلِّل و غناي محرَّم» پژوهشنامه متين، شماره 17، ص 27)
28. اطلاعات شماره 20740.
29. قرآن كريم، تفسير و ترجمه مهدي الهي قمشه‌اي.
30. قرآن كريم، سوره لقمان آيه 6، ترجمه مهدي الهي قمشه‌اي.
31. با الهام از فرمايش استاد علي معلم دامغاني مديريت محترم شعر و موسيقي سيماي جمهوري اسلامي ايران.
32. به آيات سوره‌هاي انعام / 73، كهف/ 18، طه/ 102، مؤمنون/ 23، ق/ 50، حاقه/ 69، نباء/ 78، زمر/ 39 و نمل/ 27 مراجعه فرماييد.
33. مي‌توانيد به استفتائات مراجع عاليقدر مراجعه كنيد و نظر مشترك آنان را خود ببينيد.
34. مي‌توانيد به استفتائات مراجعه عاليقدر مراجعه كنيد و نظر مشترك آنان را خود ببينيد.
35. مثل حضرت آيت‌الله فاضل لنكراني.
36. مثل حضرت آيت‌الله دستغيب در گناهان كبيره.
37. مثل حضرت آيت‌الله محمدهادي معرفت.
38. حضرت آيت‌الله شيخ لطف‌الله صافي گلپايگاني.
39. رجوع شود به باب غنا، ص 21 ـ 4418 كتاب ميزان‌الحكمة.
40. همان.
41. به استفتائات حضرت امام خميني، صفحات 11 تا 20، جلد اول، چاپ سال 1366 مراجعه فرماييد.
42. نمونه‌هايي از استفتائات از حضرت امام خميني، صفحات 11 تا 18.
43. قرآن كريم، سورة جمعه، آيه 1.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه


نسخه چاپی