زيستن در جهان ديگران
زيستن در جهان ديگران
زيستن در جهان ديگران





گاليور، در شهر آدم کوتوله هاي (لي لي پوت)، غول محسوب مي شد؛ امّا وقتي به دريا زد تا به سرزمينش باز گردد، گرفتار ديگراني شد که او را «آدم کوتوله» مي خواندند. اين، شايد تمثيلي از همه ي حقايق اين جهان باشد. تنها دل گرمي ما در اين عالم بزرگ و رازآلود، کرامتي است که خداوند به انسان بخشيد (1) و او را گل سرسبد آفرينش خوانده (2) و به خاطر آفرينش او، به خويشتن، دست مريزاد گفته است. (3)
آيا بايد از اين که در معرض نگاه اين همه ديدني و ناديدني هستيم، بترسيم؟ يا حيا کنيم؟ يا دست به سياه و سفيد نزنيم؟ پاسخ من، در يک جمله، اين است: اگر متوجّه آن چشم اصلي هستيم، همه ي نگاه هاي ديگر، قابل تحمّل و بيآزاند.
ما داريم با «ديگران» در اين جهان، زندگي مي کنيم. اين جهان، خانه ي همه ي ماست، بايد همديگر را بشناسيم و حضور همديگر را باور کنيم و شرم و احتياط لازمه ي اين حضور را رعايت نماييم.

کدام ديگران؟

مقصود از ديگران، همه ي موجوداتي هستند (چه مادي و محسوس و چه غير مادي و غيرمحسوس) که به نحوي در زندگي و سرنوشت ما حضور يا تأثير دارند. بخشي از اين موجودات، کاملاً شناخته شده و قابل تعريف اند و بخشي ديگر، در پرده ي ابهام (ناشي از ضعف ادراک يا ضعف دانش بشر) به سر مي برند و تنها مي توان اميد داشت که آيندگان، آن گونه امروز ما مثلاً از قوه ي ناديدني «جاذبه» سخني مي گوييم، درباره ي آن ديگران ناديدني، مطلع باشند.

1. خدا

خداوند، حقيقتي است که فرادست همه ي حقيقت ها و يقين ها که تمامي اديان آسماني و بسياري آيين هاي ديگر، (4) او را ناظر بر عالم و حاضر در همه ي صحنه ها و لحظه هاي زندگي بشر مي دانند، در قرآن کريم، بر اين نکته تأکيد شده است که خدا پيوسته انسان را مي بيند و با اوست (5) و به تعبير عارفان مسلمان: «عالم، محضر خداست»(6) حضور خداوند، بي تأثير نيست؛ چرا که او، موجود قدرتمند و آگاهي است که هرگز در برابر اعمال و انديشه هاي ما بي تفاوت نيست.

2. اولياي خدا

در قرآن کريم، همچنين بر اين نکته تأکيد شده است که علاه بر خداوند، پيامبر (ص) و مؤمنان (يعني معصومان) نيز اعمال انسان را مي بيند. (7) جز اين، احاديث بسيار نيز در اين زمينه رسيده است که در هر عصري، امام آن عصر، ناظر بر اعمال مردمان خويش است. (8) به علاوه، ما در زيارت نامه هاي برخي امامان(ع)، با آن که مي دانيم آن امام، به شهادت رسيده است، به او سلام مي کنيم و با او سخن مي گوييم که: «... مي دانم که مرا مي بيني و صدايم را مي شنوي»(9) و در احاديث متعدّدي به ما توصيه شده است که در مزار اولياي خدا، «ادب اوليا» را رعايت کنيم. (10)

3. فرشتگان

بر اساس آنچه در قرآن و حديث آمده است، فرشتگان، ساکنان ملکوت خداوند هستند که به جهان ما رفت و آمد دارند و هر انساني، دو فرشته ي ناظر به نام هاي «رقيب» و «عتيد» دارد که کارهاي خوب و بد ما را مي بينند و در نامه ي اعمال ما مي نويسند (11) و درباره ي برخي بندگان پرهيزگار و صالح خدا در روزگار ما نيز نقل شده است که فرشتگان را مي ديده اند. (12)

4. اجنّه

جن، آن گونه که در قرآن و احاديث اسلامي آمده، موجودي به شکل و شمايل انسان است که از آتش آفريده شده است. در قرآن کريم، اشاره شده است که ابليس و ديگر شياطين، از جنس جن هستند و برخي از اجنّه به پيامبر (ص) ايمان آوردند و برخي از آنها به محضر امامان ما، رفت وآمد داشتند. (13)
در ادبيات ما، داستان هاي ديو و پري (جن مذّکر و مؤنّث)، به گستردگي ديده مي شود. (14) به علاوه، با آن که در تعاليم اسلامي، از ارتباط برقرار کردن عموم با اجنّه نهي شده و فقط خواص (آگاهان به علوم الهي)، آن هم به جهت کسب معرفت بيشتر و نيز حلّ مشکلات مسلمانان، مجاز به اين کار دانسته شده اند، (15) امّا تقريباً در همه ي مناطق کشور، کساني به عنوان «جن گير»، مدّعي ارتباط با اجنّه هستند که غالباً نه تنها صلاحيت اين کار را ندارند، بلکه موجب ترويج خرافات و ايجاد گرفتاري براي مردم اند.
تيموتي گود، پژوهشگر معاصر امريکايي که در موضوع موجودات فرازميني و بشقاب هاي پرنده (U.F.Oها) تحقيق مي کند، احتمال مي دهد که اين موجودات، همان اجنّه هستند که در قرآن، ياد شده اند. (17)
گفتني است: يکي از مشهور ترين اجنّه مؤمن که به محضر رسول خدا(ص) رسيده و اسلام آورده بود (به نام «زعفر»)، در دهه 1330 شمسي در گذشت و در مسجد الجنّ (از مساجد معروف مکّه) دفن گرديد و به دستور آية الله حاج آقا حسين بروجردي، سنگ يادبودي بر مزار وي نهاده شد و در قم و مکّه براي او، مجالس ختم برگزار گرديد. (18)

5. طبيعت

خداوند در قرآن، اشاره مي کند که امامت خويش (مقام خليفه اللهي) را به آسمان ها و زمين و کوه ها عرضه کرده و آنها از پذيرفتنش عذر خواسته اند؛ امّا انسان، آن را پذيرفته است. (19)
در انديشه ي اسلامي، همه ي اشياي عالم، چه جاندار و چه بي جان، در پيشگاه خداوند، جايگاه و وظايف خاصّي دارند. به عنوان نمونه، در احاديث، به مسلمانان توصيه شده که لباس زيرين بپوشند و حتّي در خلوت نيز خود را کاملاً برهنه نکنند؛ چرا که سنگ و خاک و چوب و زمين را نيز نوعي مشاهده است و بايد از آنها حيا کرد و همين طبيعت، در قيامت، به نفع يا به ضرر انسان، شهادت خواهد داد. (20)
همچنين در احاديث آمده است که: جانوران نيز در قيامت، حاضر مي شوند و صيد و صيّاد، محاکمه اي به فراخور تکاليف خود دارند، (21) يا: در ميان سنگ ها، عميق و در ميان ميوه ها، خرما، ولايت علي(ع) را پذيرفته اند. (22)
در قرآن کريم، در داستان حضرت سليمان(ع)، به سخني حکيمانه که بزرگ مورچگان به زيردستان خود، گفت، اشاره شده است. (23) قرآن، همچنين از وحي خداوند به کلاغ، نهنگ و ... ياد شده است. (24)
دانشمندان معاصر، هاله ي حياتي (حوزه ي مغناطيسي) خاصّ موجودات زنده (گياهان و جانوران) را با دقت فراواني شناسايي کرده اند که با مرگ آنها، به ظاهر، از ميان مي رود. به عنوان نمونه، هاله ي حياتي يک برگ، پس از افتادن آن از درخت، به تدريج، تحليل مي رود. (25)
پس بيهوده نيست که سلام کردن و احوالپرسي و نوازش کردن روزانه ي يک بوته ي گل مي تواند به شادابي و دوام آن، کمک کند. (26)

6. انسان ها

دانش زيست شناسي، امروزه نشان داده است که چگونه ميراث پدران و مادران، در قالب صفات جسمي وظاهري با ذهني و رفتاري، به فرزندان و فرزندزادگان آنها منتقل مي شود (ژنيک) و از سوي ديگر، هر انسان يا حيوان و گياهي، خود را با طبيعت، محيط و شرايط پيرامون خود، در طول زمان، وفق مي دهد (ترانسفورمسيم). (27)
روان شناسان و جامعه شناسان، اثر پذيري تربيتي - رفتاري هر فرد از فرد ديگر و از گروه هاي مختلف اجتماعي اي که در آنها حضور دارد (خانواده ي، مدرسه، همسالان، همکاران، همکيشان، و ...) را امري مسلّم مي دانند. (28)
بدين ترتيب، انسان، در هر لحظه، در ميان شبکه ي پيچيده اي از ارتباطات با همنوعان خود (اعم از: همخون و غير همخون، دوست و دشمن، غريبه وآشنا، همفکريا مخالف فکري، همکيش و غير همکيش، و ...) قرار دارد و ناگزير از دريافت پيام از آنها و ارسال پيام متقابل است - که ممکن است خودآگاه يا ناخودآگاه باشد. (29)
7. ارواح
غالب انسان ها، به وجود روح، اعتقاد دارند، با اين تفاوت که برخي مکتب ها، روح را پايدار و برخي ناپايدار مي دانند. در ميان معقتدان به بقاي روح نيز برخي معتقدند که روح از طريق حلول و تناسخ، ادامه ي حيات مي دهد (و دائماً با مرگ موجودي به پيکر موجود ديگر مي رود) و برخي ديگر (از جمله مسلمانان)، معتقد به اختصاصي بودن روح يکايک انسان ها از آدم (ع) تا پايان تاريخ اند. (30)
ما مسلمان ها معتقديم که روح انسان ها، پس از مرگ، به جهان برزخ وارد مي شود و متناسب با درستکار يا بدکار يا متوسّط بودنش در اين جهان، تا پيش از قيامت، در يکي از سه حالت تعالي، سقوط يا تربيت تدريجي قرار مي گيرد و از آن جا که جهان برزخ، مسلّط بر جهان ماست، ساکنان آن ممکن است به جهان ما رفت وآمد داشته باشند: ياري مان کنند، کمک بخواهند، خبري بدهند، و ... و حتي ممکن است غذاب برزخي شان، سرگرداني در اين دنيا باشد. (31)
شناخت ماهيت روح و برقراري ارتباط با ارواح، بيش از يک قرن است که مورد علاقه ي جدّي محافل علمي غرب قرار گرفته است و يافته هاي آنان، (32) با آن که هنوز به دانشي مدون (و به تعبير خودشان: تجربي) تبديل نشده، امّا تطبيق زيادي با آموزه هاي اسلام و ديگر اديان آسماني دارد. (33)

8. موجودات ناشناخته

آيا آدم کوتوله ها، وروجک ها، غول ها، پابزرگ ها، پري هاي دريايي و... همه يکسره زاييده ي خيال و توهّم انساني اند؟ (34) بشقاب پرنده ها (يوفوها) (35) و مثلّث برمودا و مثلّث شيطان (36) و ... چه طور؟
رد کردن وجود تمامي موجوداتي که ياد کرديم، در تمام طول تاريخ تمدّن انساني بر روي زمين (حدّاکثر، ده هزار سال)، کار آساني است؛ امّا بسياري پرسش هاي پژوهشگران معاصر و شاهدان عيني را بي پاسخ خواهد گذاشت.
باستانشناسان، در گوشه و کنار جهان، بناهاي باستاني متنوّعي را کشف کرده اند که ابعاد لي لي پوتي (مينياتوري) دارند و نمي توانند ساخته ي دست اجداد ما (که در ده هزار سال گذشته هرگز از متوسط قد امروز، کوتاه تر نبوده اند) باشند. همچنين بناهاي عظيم و جاي پاها و ابزارها و پاي افزارهاي بزرگي در مناطق مختلف زمين، کشف شده اند که با اسکلت هاي اجداد ما و ابعاد ساکنان آن سرزمين ها تناسب ندارند. (37)
تصاوير فراواني از سفينه هايي فضايي و فضانورداني شبيه فضانوردان امروزي در بناهاي باستاني سراسر دنيا (پرو، مصر، چين، ايران، عراق، افريقاي جنوبي و ...) ديده مي شود. همچنين در برخي مناطق هموار زمين، اشکالي از هزاره هاي پيشين بر جاي مانده که تنها از ارتفاع بالا قابل رؤيت و تشخيص (و طبعاً طراحي)اند. (38)
رؤيت فراوان بشقاب هاي پرنده در جهان (و حتّي ايران) و نحوه ي حرکت و توقّف و تغيير جهت ناگهاني آنها در آسمان و تأثيراتي که بر رادارها و ديگر دستگاه هاي سنجش جهت و سرعت و فشار و ارتفاع و ... مي گذارند، فيزيک جديد را به چالش کشيده است. (39)
سقوط برخي بشقاب پرنده ها و باقي ماندن برخي سرنشينان آنها (مثل انسان رزول که عکس و فيلم کوتاهي از وي منتشر شده است) (40) و تماس برقرار کردن برخي از آنها با مردم عادي و ... را مي توان کلاً اخبار ساخته ي ابرقدرت ها و شايعاتي بي ارزش شمرد و مي توان شبحي از يک واقعيت دانست که در حديث نيز مکرّر آمده است: «زمين هاي ديگر و انسان هاي ديگر نيز در آسمان هستند».(41) و حتي «ميليون ها سال پيش از آدم (ع) نيز بر روي زمين، بشر مي زيسته است؛ امّا بشري را که قبل از جهش تکاملي خلقت آدم (ع) و برقراري وحي در زمين مي زيسته، انسان نبايد نااميد». (42)
هر کدام از اين اطلاعات پراکنده، عجيب و رازآلود، ممکن است به اندازه ي آن سيب در داستان نيوتن، ذهني را قلقلک دهند و به ظهور فرضيه يا نظريه اي علمي وحتي گشوده شدن دريچه اي تازه بر روي اهل دانش بينجامند.

جمع بندي

تمامي جهان، آفريده ي خداوندي حکيم است و هيچ موجود يا پديده اي، بدون حکمت، خلق نشده است. جهان، سراسر، نشانه هايي براي شناخت خداي يکتا و راه هايي براي رسيدن به معرفت اوست (43)
انسان، برگزيده و نماينده ي خداوند درجهان محسوس ماست که از طريق عقل و وحي و الهام، با او در ارتباط است و خداوند، در راه رسيدنش به کمال (قرب)، تمامي جهان را رام و مسخّر او نموده است. (44) پس ما حق داريم و مي توانيم و حتّي بايد در مورد تمام آنچه در جهان هست و مي گذرد، بدانيم... و اين دانستن، حقّي است که او به ما داده و تکليفي است که او بر دوش ما نهاده است.

پی نوشت:

1. اشاره اي است به: سوره ي اسرا، آيه ي 70.
2. اشاره اي است به: سوره ي تين، آيه ي 4.
3. شاره اي است به: سوره ي مؤمنون، آيه ي 14.
4. علاوه بر اديان توحيدي و موحّدان عالم، توتم پرستان و رب النّوع پرستان نيز به نظارت خدايان، باور دارند (ر.ک: هنر رؤيابيني، کارلوس کاستاندا، تهران، خوارزمي، ص 17؛ در جستجوي تعادل، نارايان دات شريمالي، ترجمه ي احمدخان بيگي، تهران: کابوک، 33-37).
5. اشاره اي است به: سوره ي حديد، آيه ي 4، سوره ي علق، آيه ي 14.
6. فرهنگ اصطلاحات علوم و معارف اسلامي، سيد جعفر سجادي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ذيل «حضور» و «محضر».
7. سوره ي توبه، آيه ي 105؛ الميزان في تفسيرالقرآن، ج 9، ص 9-13 (ذيل آيه): بحارالانوار، ج 23، ص 337.
8. الکافي، ج 1، ص 190 و 219-220. براي اطلاع بيشتر، ر.ک: پژوهشي در فرهنگ حيا، عباس پسنديده، قم: دارالحديث، ص 68-74.
9. مفاتيح الجنان، زيارت امام رضا(ع).
10. ارتفاالعيون، عبدالرحمان السخاوي، قم: دارالثقلين، ج 1، ص 47-71.
11. سوره ي ق، آيه ي 180؛ الدرالمنثور، سيوطي، ج6، ص 36.
12. ر.ک: سيماي فرزانگان، رضا مختاري، قم: بوستان کتاب، ص 206؛ در محضر لاهوتيان، محمدعلي مجاهدي، قم: لاهوت، ج1، ص 164 و ج2؛ سالک کوهستان، امير کوهستاني، قم: ابرار، ص 193؛ يادها و يادگارها، محمد رضا اکبري، قم: پيام اسلام، ص 38.
13. بحارالانوار، ج 72 (السما و العالم)، ص 164؛ دانش نامه ي جهان اسلام، مدخل «جن»، ابراهيم موسي پور، نيز، سوره هاي : الرحمان، آيه ي 15؛ کهف، آيه ي 50؛ احقاف، آيه ي 29؛ ناس، آيه ي 6.
14. ر.ک: فرهنگ نامه ي داستان هاي بومي ايران، هادي محمدي و علي اشرف درويشيان، تهران: قصّه، ذيل «ديو».
15. به عنوان نمونه، ر.ک: استفتائات، [آية الله] محمد ابراهيم جنّاتي، قم: اجتهاد، ج 2، ص 239-245؛ هزار و يک نکته، حسن حسن زاده ي آملي، قم: بوستان کتاب، نکته ي 31.
16. دانستني هايي از جن، آشتياني، قم: زهير، ص 17؛ داستان هايي درباره ي جن، محمد رضا اسداللهي، قم: سلسله، ص 9.
17. پيام آوران کيهان، تيموتي گود و ديگران، ترجمه: داريوش اديب، تهران: جشنواره ي کتاب، ص 37، نيز ر.ک: جن در قرآن وحديث و دانش امروز، عبيد محمد المصري، ترجمه: محمد رضا شکري، تهران: نبوي - کتاب يوسف، ص 189.
18. مکتب اسلام، دوره ي اوّل، 1338، ش 10، ص 45.
19. سوره ي احزاب، آيه ي 72.
20. براي اين احاديث، ر.ک: موسوعه نضره النعيم، صالح بن حميد، ذيل «عري»؛ بحارالانوار، ج 12، ص 77.
21. بحارالانوار، ج72، ص 272-277.
22. الکافي، ج 8، ص 91.
23. سوره ي نمل، آيه ي 18.
24. سوره ي مائده، آيه ي 31؛ سوري صافّات، آيه ي 145.
25. فوق طبيعت، ليال واتسن، ترجمه: شهريار بحراني، تهران: اميرکبير، ص 78-81. نيز ر.ک: اسرار هاله ي انساني، حسين الماسيان، تهران: شيد.
26. اسرار هاله ها، رامون چاندارشاکار، ترجمه: مريم عليخواه، تهران: جيحون، ص 13.
27. ژنتيک جانوري، طلعت حبيبي، تهران: دانشگاه تهران، ج 1، ص 190 و ج 4، ص 36-40؛ داروينيسم و تبدّل انواع، امير حسين آريان پور، تهران: حبيبي، ص 18-28.
28. بخشي از اين ديدگاه را بنگريد در: مباني جامعه شناسي، علي اکبر نيک خلق، تهران: بهينه، ص 70 و 124؛ ژنوم، محمدتقي جعفري، قم: مؤسسه ي آموزشي - پژوهشي امام خميني، ص 28-38.
29. ر.ک: منهدسي رفتار ارتباطي، نيما قرباني، تهران: سينه سرخ، ص 73. تکنوپولي ، نيل پستمن، ترجمه: صادق طباطبايي، تهران: اطلاعات، ص 19-21.
30. در اين باره، ر.ک: روح از نظر دين و فلسفه، جعفر سبحاني، قم: توحيد، ص 11؛ عالم عجيب ارواح، سيد حسن ابطحي، قم: حاذق، ص 7؛ دين و وجدان، عباس تهراني، قم: انصاريان، ص 92-97.
31. ر.ک: ارتباط با عالم برزخ، علي نظري منفرد، قم: سرور، ص 11. نير، ر.ک: عالم برزخ در چند قدمي ما، احمد حسيني زاده، قم: دليل.
32. درباره ي اين يافته ها، ر.ک: روح و دانش جديد، آيزنک و ديگران، ترجمه: بهاالدين خرّمشاهي و ديگران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، انسان روح است نه جسد، رئوف عبيد، ترجمه: زين العابدين کاظمي خلخالي، تهران: اسلام؛ پرواز روح، کايت هاراري، ترجمه: رضا جماليان، تهران: جمال الحقّ.
33. درباره ي اين موضوع و منابع آن، ر.ک: مقاله ي «جاده هاي ناگزير (بررسي پديده ي تجربيات نزديک به مرگ)، ريحانه علوي مقدّم، حديث زندگي، ش 12، ص 62.
34. درباره ي همه ي اين موجودات و گزارش هاي يک قرن اخير درباره ي آنها (بدون آن که مدّعي درستي همه ي آنها باشيم)، آثار فرانک ادواردز را معرفي مي کنم: ضدّعلم، فراتر از علم، فراتر از رؤيا، تهران: شيرين و کاروان.
35. درباره ي يوفوها و ماهيت آنها، ر.ک: بشقاب پرنده محصول تکنولوژي و فيزيک نوين، حسين مهر آبادي، شيراز: نويد: پيام آوران کيهان، تيموتي گود و ديگران، ترجمه: داريوش اديب، تهران: جشنواره ي کتاب؛ اسرار بشقاب پرونده، وايتلي استريبر ، ترجمه ي داريوش اديب تهران: يادواره ي کتاب، نيز، ر.ک: WWW.UFOmuseum.com
36. درباره ي اين دو مثلث جغرافيايي مرموز و مشهور، دو اثر چالرز برليتز، خواندني هستند: مثلّث برمودا و مثلث شيطان، تهران: تيمورزاده.
37. در اين موضوع، آثار اريک فان دنيکن با ترجمه ي محمد علي نجفي، پيشنهاد مي شوند: ارابه ي خدايان، طلاي خدايان، اسرار اهرام مصر، تهران: علم (مشهد: باستان).
38. ر.ک: طلاي خدايان وارابه ي خدايان.
39. ر.ک: منابع پانوشت 35. نيز، ر.ک: روزنامه ي اطلاعات، اوّل تا دهم دي ماه 1372 (گزارش هاي مربوط به سمينار «بررسي پديده ي U.F.O» در تهران).
40. ر.ک: بشقاب پرنده محصول تکنولوژي و فيزيک نوين.
41. براي ديدن اين مجموعه احاديث، ر.ک: موسوعه ميزان الحکمه، محمد محمدي ري شهري، ج 2، ذيل «الأرض».
42. ر.ک: تطوّر انواع در قرآن، [آيه الله] علي مشکيني، ترجمه رضا اکبري، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 63.
43. در اين باره، ر.ک: سيري در تربيت اسلامي، مصطفي دلشاد، تهران: دريا، ص 90 (رابطه ي انسان با طبيعت).
44. اشاره اي است به : سوره ي لقمان، آيه ي 20؛ سوريه ي جائيه، آيه ي 12 و 13 و سوره ي حج، آيه ي 65.

منبع:نشريه ي حديث زندگي


نسخه چاپی