فوتبال یا بازی آسمانی
فوتبال یا بازی آسمانی
 
 
نویسنده:  نوروز اکبری زادگان
منبع: راسخون
 
عرصه بازی فوتبال، نقش عوامل طبیعی و انسانی مؤثر در سرنوشت میدان و وجود قواعد بازی مورد قبول همگان نشان از مدیریتی منقی، آزاد نشانه و عدالت خواهانه دارد. مدیریتی که در صحنه و پشت صحنه ی میدان بر همه عوامل مؤثر در بازی یا مسابقه حاکم است از آنجا که این قواعد از عقل جمعی و یا قراردادهای اعتباری و اجتماعی بصورتی منطقی و عقلانی سرچشمه می گیرد، نوعی تقدس و زیبایی خاصی به آن می بخشد که وقتی بدانها، شور و شوق آرمانها و علایق انسانی بازیگران و تماشاچیان را بیفزاییم، حاکی از شور و هیجانهای مثبت و آرامش بخشی دارد، تا جادیکه حتی قواعد این بازی مهیج و شورانگیز، زیبایی مسابقات را بیش از برد و باخت تیمهای رقیب به نمایش می گذارد و در واقع موفقیت برندگان، حاصل یک بازی عقلانی، اجتماعی، مدبرانه و صمیمانه است که هرگز قابل مقایسه با یک بازی معمولی و یا صرفا رقابت طلبانه نخواهد بود.
عوامی که در این بازی پر شور می تواند مورد توجه قرار گیرد، عبارت از سه دسته عوامل است:
الف: عوامل طبیعی مثل وضعیت و کیفیت زمین، آب و هوا، نور و سایر عوامل طبیعی.
ب: عوامل انسانی درون میدان مثل سازماندهی تیم و کارآیی بازیکنان، نقش ریتم داوری، محدودیت زمانی بازی، وضعیت بازی که آیا مقدماتی یا فینال و یا دوره خواهد بود.
ث: عوامل مدیریتی کارآمد خارج از میدان: نقش مربیان و هدایتگران تیم، روحیه حق طلبانه و پرشور تماشاچیان،مدیریت صحیح و عادلانه فدراسیون ها، تیم های پزشکی، وضعیت باشگاهها و تمرینهای بدن سازی که سلامت کافی بدن را برای نقش آفرینان تضمین می کند، رخت کن و محل استراحت بازیکنان و سایر عوامل دیگر. اینک در مورد نقش هر کدام از عوامل سه گانه فوق الذکر توجه همگان را به نکاتی در خور توجه جلب می نماییم:

الف- عوامل طبیعی

1/1: مساعد و مساوی بودن نقش زمین برای هر دو تیم که به معنای یک فرصت مساوی است و شبیه صحنه دنیاست که می تواند صحنه ی مطلوبی برابر نقش آفرینی انسان و رقابت سالم و مسالمت آمیز، مجموعه انسانها برای رسیدن به کمال باشد که برای دست یافتن به اهداف بازی بدید «سارعوا الی مغفرة من ربکم»(1) و «سارعو الی الخیرات»(2) بود. همین زمین پست و بی مقداری که محل عروج انسانهای خداجوست که الدنیا مهبط اولیاء الله و... دنیا محل عروج اولیای خداست.
2/1: شروع بازی در شرایط مساوی آب و هوایی و سایر عوامل طبیعی در برابر با اقتضای عدالت الهی است، آنچه که خداوند هم برای نقش آفرینی همه انسانها در تاریخ و رسیدن به کمال انسانیت فرصت های مساوی مهیا کرده است.
3/1: وجود نور کافی برای بازی ضروری است همچنانکه حیات انسان نیازمند به نور و هدایت است و «الله نور السموالت و الارض» و خداوند روشنی بخش آسمانها و زمین است.(4)
4/1: دوقسمت مساوی بودن زمین بازی: برای آنکه می برد و پیروز می شود، نیمه ای بهشتی است و برای آنکه می بازد نیمه ای جهنمی دارد چنانکهه حق و باطل را هم یم توان در دنیای بشری تصور نمود.
5/1: محدود مشخص بودن فضای بازی، می تواند حاکی از آن باشد که دنیا با همه بزرگی اش، محدود و دست یافتنی است، همچنانکه هم پیروزی است و هم شکست دور از تصور نیست!

ب- عوامل انسانی درون میدان

1- سازمان تیم و بازیکنان

1/1: هر کس تیم مورد علاقه خود را برای بازی و نقش آفرینی انتخاب می کند یا به بیان دیگر انتخاب جبهه بازی که یا پیروز میدان می شوند و یا بازنده و از آنجا که هیچ اجباری در این کار نیست، انتخابی سرنوشت ساز خواهد بود کما اینکه انتخاب جبهه حق و باطل نیز به عهده خود انسانهاست و حتی ماندن یا خروج از این سازماندهی هم به دست خود انسانهاست چرا که انتخابگر هستند.
2/1: نقش مدیریت صحیح در بازی انکار ناپذیر است، مکانیسمی که حاصلش باید گل زدن باشد، این سازماندهی در واقع از دروازه بان شروع می شود که آغازگر بازی است و تا دروازه بان که گل می خورد، خاتمه می یابد زیرا بازگشت بازی به همان نقطه آغاز است.
3/1: نکته قابل توجه دیگر آنکه بازی در آغاز هر دور از رقابت ها و دو نیمه ی بازی، از وسط میدان آغاز می شود و بافرصتی کاملا مساوی و مورد توافق است که می تواند حاکی از اقتضای عدالت الهی در بازی رقابت اخیر سالم و دنیوی انسانها باشد اما متکی بر ایمان و علم و آگاهی و دانستن قواعد بازی و داشتن بصیرت لازم که هر کدام به نوبه خود در سرنوشت برد و باخت بازی مؤثر است.
4/1: اگر بازی دوستانه باشد، نشانه ی نوعی تمرین سعادت در صحنه بازی دنیاست.
5/1: آنچه سرنوشت بازی را شکل می دهد، مکانیسمی است که به گل زدنها ختم می شود که می تواند به نوعی انجام حسنات باشد اگر با پیروزی همراه باشد و اگر منجر به گل خوردنها شود به نوعی انجام سیئات خواهد بود و هرچه گل زدن و عمل صالح بهتر و بیشتر باشد، شانس پیروزی در بازی بیشتر است و موفقیت کارنامه تیمها درخشان تر خواهد بود چنانچه قرآن کریم می فرمایند: ان الحسنات یذهبن السیئات، انجام خوبیها، بدیها را پاک می کند.»(5)
6/1: محدود بودن رمان بازی نوعی تمرین فرصت سازی و بهره وری حداکثری از فرصتهای برآمده است، و می توان چنین پنداشت که بالاخره عمر زمین و انسانها و هرچه در آن هست، محدود است و آنچه مهم و ماندگار خواهد شد، هنر خوب بازی کردن و پیروزی ها و موفقیت های آرمان گرایانه و عدالت خواهانه هست که با هیچ لذتی قابل مقایسه نیست.
«الذی خل الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا» ما مرگ و حیات راآفریدیم تا روشن شود چه کسانی بهترین عمل را انجام خواهند داد. قرآن کریم آیه ی 2 سوره ی ملک.(6)
7/1: وقت اضافی: فلسفه تدبیر آن برای سرنوشت بازی، که می تواند پرداختن به جبران شکست ها و عدم موفقیت ها و افزودن فرصتی دیگر برای رقابت دسالم برای رسیدن به سرنوشت مطلوب در بازی تلقی شود و به بیان دیگر امید به نوعی پیروزی است به شرط آنکه فرصت سوزی نکینم.
آیا می توان تصور کرد که: فلسفه ی ابتلائات، تمرینها و بازیها، پیروزیها و شکست ها برای نجات انسانهاست، که ممکن است از سر غفلت همه فرصت های زندگی را از دست داده باشند و به نوعی در وقت اضافی بسر برند، از آنجا که خاصیت هیجانات و شور و اضطرابها برای رسیدن به مقصد و امید به پیروزی، گرچه تماما سیر کردن در سرگردانی و حیرت است اما سرگردانی مقدس و امید بخش خواهد بود، بنابراین و در چنین شرایطی انسانها بیش از آنکه به توانمندیهای خود متکی باشند، به امدادهای الهی می اندیشند که خود دغدغه ای مقدس وپویاست.
یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشارده
چشم بینا جان آگاه و دل بیدار ده
هر سر موی حواسی من به راهی می رود
این پریشان سیر را رد بزم وحدت بارده (7)
8/1: نوع بازی (مقداماتی یا فینال)
بازیهای مقداماتی و باشگاهی نوعی تمرین موفقیت برای رسیدن به آرمانهای نهایی و مطلوب تلقی می شود، و همین است که پستی و بلندیهای زندگی، صحنه های شکوهمند امتحان انسانها است و فرقی هم نمی کند که با برد باشد یا باخت زیرا بودن در هر دو شرایط امتحان به حساب می آید:
«وتبلوکم بالشر و الخیر فتنه» ما شما را شرور و خیرها می آزمائیم. (سوره انعام آیه) (8)
در بازیهای فینالی، نقش ضربه های پنالتی از سوی هر دو تیم رقیب در لحظات آخر بسیا سرنوشت ساز است زیرا اولا به حساب تک تک افراد تیم گذاشته می شود و ثانیا باشگاه مربوطه و یا یک مجموعه بالاتر مثل تیم ملی برای یک ملت، بنابراین در چنین بازیهایی غلبه بر اضطرابات روحی در سایه آرامش و امنیت خاطر و بازی کاملا مدبرانه همراه با سرعت و وقت، شکست یا پیروزیهای مشترک را به ارمعان می آورد و می توان تصور نمود که خداوند حکیم نیز شاید آخرین فرصت های نقش آفرینی را در اختیار ما گذاشته باشد و نکنند که ما غافل ازآن باشیم؟!
9/1: رعایت قواعد بازی و زمین از اصول مشترکی است که بر سرنوشت بازی و کارکردد تیمها مؤثر است، اصولی که هرگز تخلف از آنها جایز نیست و مورد توبیخ رهبران میدان از سویی و تماشاچیان منصف از سوی دیگر خواهد بود و عکس العمل مثبت یا منفی آنها را در پی خواهد داشت.
10/1: رعایت قواعد بازی مثل:
الف- خطانکردن و فول نزدن: چرا که عناصر نقش آفرین میدان باید یک بازی صحیح، منطقی و حتی انسانی را با رعایت همه جوانب و حقوق طرفهای مقابل یا دیگران را به نمایش گذارند و هرگز برای رسیدن به هدف هر وسیله ای را توجیه و تجویز ننمایند و چنانچه در بازی سرنوشت بشری و در میدان رقابت دنیوی، انجام گناهان و خطاها موجب غذاب و محرومیت از نعمتهای الهی می گردد .
چنانچه در دعای کمیل فرمود: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم و...» یعنی خدایا بر من ببخش گناهانی را که موجب تغییر نعمتهای تو می شود،
ب- هند نکردن: هند کردن از روی عمد خطایی محسوب می شود که علاوه بر از دست دادن فرصت برای تیم مهاجم، اعطای فرصت به تیم مقابل است و نوعی فرصت سوزی برای خود وفرصت سازی برای رقیب خواهد بود، چنانچه گناهان هرچند کوچک، لحظاتی انسان را از بازی سالم این جهان، برای رسیدن به خدا، محروم می کند و به شیطان نفس فرصتی برای تخریب شخصیت الهی انسان می بخشد.
ج- پنالت کردن، عبارت از خطایی است که ممکن است غیر قابل جبران هم باشد، خطاهایی که به پنالتی منجر می شود را می توان، دادن فرصت های جدی و خطرناک به دشمن، بر اثر تقصیرات جبهه ی خوری چرا که معمولا «خود کرده را تدبیر نیست!»
د- انجام بازی جمعی: مدیریت دادن های فردی و تکرویهای شخصی در میدان بازی، بسیار مقر و خطرناک خواهد بود مجگر برخی استثنائات، آنهم در شرایط مساعد که منجر به بهره برداریهای مناسب می گردد. از آنجا که پاسکاری یا برخورداری از تکنیک های جمعی، به عنوان اصلی مشترک قلمداد می شود می تواند احیاگر روح نوعی تعاون و تمرین برای موفقیت باشد همه پاسکاری می کنند اما کس که در شرایط بهتری قرار دارد، با بهره برداری مناسب، توپ را وارد گل می کند و اینجاست که امتیاز گل به حساب تیم گذاشته می شود، لذا در یک فرآیند مدیریتی صحیح، همه مخلصانه و صمیمانه کار می کنند اما آنکس به ریاست و قدرت می رسد که شایستگی خدمتگزاری بیشتری را دارا باشد و خدمات یک مجموعه خدمتگزار به حساب همه گذاشته می شود.(10)
هـ- اوت زدن: در واقع شوت های بی هدف و از روی ناچاری و یا خطاست که غالبا از روی علم و آگاهی است و منجر می شود تا فرصت های زمانی را از تیم مقصر بگیرد و به تیم مقابل ببخشد، ریا کردن و انجام گناهان ثواب تمام و به ظاهر خوب هم چنین مشکلاتی دارد که در نهایت چیزی جز خسران و ضرر کردن ندارد (ان الانسان لفی خسر، الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و ...» (11)
و- کرنر سازی: می توان چنین پنداشت، کسی که کرنر می آفریند، در واقع خطری را دفع می کندکه ممکن است جدی هم باشد اما در نهایت می تواند خطر بزرگتری را برای تیم آفریننده به ارمغان آورد که به نوعی آگاهانه به استقبال خطر رفتنی تلقی می شود، و قاعدتا از هیچ انسان عاقلی چنین انتظاری نمی رود. اما تیمی که کرنر را می زند، گرچه فرصتی را از دست داده ولی در حقیقت فرصت دیگر و بهتری بدست می آورد که برای تیم رقیب بسیار خطرناک است و نوعی هجوم سازمان یافته خواهد بود.
ز- سلامت جسمی بازیکنان از دیگر عوامل مؤثر در سرنوشت بازی است که همواره باید بدان توجه داشت، بدن سالم، پرتحرک و پر نشاط و متعادل است که می تواند، نقش آفرین خوبی در عرصه رقابت باشد و به قول فردوسی:
«اسب لاغر میان به کار آید در جنگ نه گاو پرواری»
ضعفهای جسمانی می تواند ضعفهای روحی وروانی گیر به ارمغان آورد و یا بر عکس، قوت روحی می تواند ضعف های بدنی را جبران نماید چنانچه در دعای کمیل فرمود: یا رب الرحم خسنت بدنی ... قو علی خدمتک جوارحی یعنی خدایا بر بدن ضعیفم رحم نما و اعضاء و جوارح مرا در خدمت خود، قوت بخش.(12)

ج- نقش مؤثر هیئت داوران:

1- داورها در واقع ناتوان بر بازی از سوی مربیان و فدراسیونهای ورزشی هستند که نقش بسیار حساسی را در قضاوتی عادلانه انجام می دهند.
2- داورها بر سراسر زمین اشراف دارند و پابه پاهی بازیکنان در میدان نبرد حضور دارند و حضور آنها حاکی از تسلط آنها بر میدان بازی است.
3- نظارت آنها برای انجام صحیح قواعد بازی است.
4- دادن کارت زرد به برخی بازیکنان متخلف به منزله ی دقت در محاسبه خطاهای صغیره است که اگر مواظب آنها نباشند و تذکر ندهند به خطاهای بزرگتر منجر می شود و به دادن کارت قرمز می انجامد که به معنای انجام گناهان کبیره است که امکان دارد به خروج و محرومیت از میدان بازی منجر شود و انسان را از برخی نعمت ها محروم سازد.
آواتثاژ دادن ها می تواند به منزله دیدن خطاها و در گذشتن از آنها به امید جبران آنها باشد. آفساید شدنها نیز می تواند توجیه کننده ی این نکته باشد که می توان تا چند قدمی پیروز هم رفت و گل هم زد اما از آنجا که بر خلاف قواعد بازی بوده است، نه تنها گلی قبول نمی شود بلکه سعی باطلی است که خسارت و زیان هم بحساب می آید چنانچه حکیم الهی فرمود عمال صالحه و نیک فقط از اهل ایمان و متقین پذیرفته می شود که: «انما یتقبل الله من المتقین»(13) ، اما قادر لایزال و مهربان نه تنها صحنه ی بازی را ملاحظه می کند و بر نیات درونی افراد واقف است بلکه فرمان عفو و ندیدن به فرشتگاه مأمور هم می دهد و فرصت های دیگری به انسانها می دهد تا خود را به قله های سعادت برسانند، «وانت الرقیب علی من وارئهم و الشاهد لما خفی عنهم و برحمتک احفتیه»(14)

ج: نقش عوامل مدیریتی خارج از میدان

1- فدراسیون و مربیان:

رسالت آنها ترسیم کننده استراتژی کلی بازیها و رقابتها، حمایت و هدایت و تربیت ورزشکاران است. به طور کلی در مسیری عادلانه و مطلوب و منطقی، شناسایی تیمهای برتر و موفق و اعطاء جوایز و هدایا به به آنان، نظارت مستمر و دقیق بر بازیها و بازیکنان. نکات دیگر اینکه:
- هر تیمی یک مربی دارد که نقش آفرینی او به جهان بینی و نوع نگرش کلی تیم بر می گردد.
- مربی نقاط مثبت را تقویت می کند و نقاط ضعف را مرتفع می کند.
- می توان گفت: انبیاء و اولیای الهی، مربیان عالم بشریتند، بعد از خطای متعال که خود عاری از خطا نیز هستند، به عنوان شهداء علی خلقه یا الگوهای مردمند (15)، باید با آنها همراه بود و به نصایح شان گوش فرا داد که در غیر این صورت، انسان دچار خسران خواهد شد.
- باید توجه داشت که وقتی بازیکنی خطا می کند، غیر از خود و اعضای تیمش، مربی تیم نیز ناراحت می شود و شاید احساس سرشکستگی کند.
2- باشگاههای تمرین آماده سازی: این باشگاهها به منزله عرصه ی خودسازی است که البته هر زمانی هم ممکن است به شکلی باشد (یک روز میدان ورزشی و نمایش اخلاق فاضله انسانی، یک روز میدان نبرد نظامی حق علیه باطل و روزی هم ممکن است به میدان مبارزه فرهنگی مبدل شود.) و تیمهای پزشکی نیز می توانند ضمن رفع خطر، سلامت بازیکنان را نیز تضمین نمایند.
3- تیم های انتظامی: امنیت فضای اجتماعی بازی را فراهم می کنند چنانچه هرگز در شرایط نا امنی نمی توان رقابت سالم نمود.
4- رختکن و استراحتگاه: نوعی محل آماده شدن، آمادگی برای مبارزه سالم با طرد آلودگیها و پوشیدن لباس پاک نبرد برای حضور در میدان است؛ لباسهای بازی نیز شاخصه تیم ها و معرفی آنهاست. آری دنیای بشریت می تواند به منزله ی رخت کنی باشد که انسان لباس مادیت و تعلقات مادی را بر می کند و لباس معنویت و عزت و عروج به سوی خدای خویش را می پوشد و به قول مولوی:
چند خواهی پیرهن از بهر تن تن رها کن تا نخواهی پیرهن(16)
5- تماشاچیان: نظاره گران صحنه بازی اند و می توانند شاهد پیروزی آمال خود باشند که در این صورت تماشاچی میدان سعادتند و یا می توانند تماشاچی میدان شقاوت و شکست باشند و غالبا نظاره گر بی طرف نیستند. آنان می توانند اهل عبرت و پند آموزی از سرنوشت میدان باشند و یا آیندگانی باشند که صحنه بازی گذشتگان را در آینده به قصاوت می نشینند، گرچه ممکن است در اقلیت هم باشند، به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین و مولی الموحدین (علیه السلام) ما اکثر و العبر و اقل الاعتبار، براستی که چقدر پندها زیاد است و عبرت گیرندگان کم.(17)
به هر حال با نگاهی آسمانی به این بازی زیبا و با شکوه و با اعمال مدیریت صحیح و عقلانی، مشارکت در سرنوشت، ایجاد محبت و دوست و رفتار صمیمانه، ایمان و امید به پیروزی داشتن، و اصولا دغدغه داشتن و صرف هزینه های صحیح مالی و معنوی، شاهد موفقیت های چشمگیری در عرصه رقابت سالم اجتماعی شد که این خود الگوی مناسبی برای یک زندگی خوب و الهی زیستن خواهد بود.

پي نوشت :

1- قرآن کریم: سوره ی آل عمران آیه 133.
2- قرآن کریم: سوره ی آل عمران آیه 114.
3- نهج البلاغه: ترجمه محمدرشتی، کلمات قصار 131، ص 392.
4- قرآن کریم: سوره ی نور آیه 35.
5- قرآن کریم: سوره ی هود آیه 114.
6- قرآن کریم: سوره ی ملک آیه 3.
7- مولانا جلال الدین بلخی روحی (مولوی)
8- قرآن کریم: سوره ی انبیاء آیه 35.
9- مفاتیح الجنان: دعای کمیل
10- مضمون یکی از جملات شهید مظلوم آیه اله دکتر بهشتی است که درجزوه روح تشکیلات اسلامی، چاپ حزب جمهوری اسلامی آمده است.
11- قرآن کریم: سوره ی آل عصر آیه 2و 3.
12- مفاتیح الجنان: دعای کمیل
13- قرآن کریم: سوره ی مائده آیه 25.
14- مفاتیح الجنان: دعای کمیل.
15- مفاتیح الجنان: زیارت جامعه کبیره.
16- مثنوی معنوی: مولانا جلال الدین بلخی روحی (مولوی)
17- نهج البلاغه: ترجمه دشتی، کلمات قصار، شماره 297.


 
نسخه چاپی