شهید صدوقي و نهضت (1)
شهید صدوقي و نهضت (1)
شهید صدوقي و نهضت (1)





در پي غايله انجمن هاي ايالتي و ولايتي در مهر ماه سال 1341 و تصويب آن توسط رژيم مبني بر حذف قيد « اسلام » از شرايط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و حذف کلمه قرآن و جايگزين کردن « کتاب آسماني » در مراسم سوگند و اعطاي حق رأي به زنان ، با هدف سنجش نحوه واکنش روحانيت ، آماده کردن زمينه تجاوز به اساس قرآن و الغاي مذهب و دستبرد به قانون اساسي ايران در جهت تغيير بعضي مواد آن و ايجاد زمينه فعاليت و سپردن پست هاي حساس به دست غير مسلمانان و موضعگيري روحانيت به رهبري امام خميني ، آيت ا... صدوقي نيز دست به افشاي توطئه و سازماندهي روحانيت منطقه جهت مقابله با اين توطئه مي زند :
« در سال 1341 که قضيه انجمن هاي ايالتي و ولايتي شروع شد ، من با امام خميني تماس مستقيم داشتم و خيلي ها اينجا رفت و آمد مي کردند و مديريت جمع کردن آقايان روحانيون و تلگراف کردن راجع به اين انجمن ها تقريباً زير نظر بنده بود . مجالس فوق العاده اي هم بود و تقريباً هر روز و هر شب ، يک اجتماع روحاني تشکيل مي شد و الحمد ا... در اثر سعي و کوشش و فشار آقاي خميني دولت مجبور شد که اين پيشنهاد را لغو کند . »
گزارشگر ساواک نيز موضوع را بدين شرح به مرکز منعکس مي کند :
« در روز پنج شنبه 25 آبان ،عده اي از علما و وعاظ در منزل جناب آقاي صدوقي اجتماع نموده و قرار گذاشتند که موضوع فوق را بر سر منابر با مردم در ميان گذاشته و افکار عمومي را به نفع خود تحريک نمايند . در روز جمعه 26 ابان که در مسجد « حظيره » روضه خواني بود و جمعيت انبوهي حضور داشتند ، چند نفر از وعاظ بالاي منبر رفته و اول متن تلگراف آقاي آيت ا... خميني که به عنوان نخست وزير مخابره شده را براي مردم خواندند . »
به دنبال فراگير شدن حرکت اعتراض آميز روحانيت و پيروي مردم و تداوم فشار بي امان امام خميني ، سرانجام در دهم دي ماه همان سال روزنامه ها به تيتر درشت غير قابل اجرا بودن تصويب نامه را از طرف دولت اعلام نمودند . با تصويب رفراندوم قلابي طرح آمريکايي انقلاب سفيد تحت عنوان لوايح ششگانه در تاريخ نوزدهم ديماه 1341 و انجام آن در ششم بهمن همان سال و موضع گيري قاطع علما و مراجع بزرگ ، آيت ا... صدوقي در يزد نقش هماهنگ کننده خود را در بسيج مردم و روحانيت عليه انقلاب سفيد آغاز کرد : « قضيه آن شش ماده پيش آمد که از طرف شاه پيشنهاد شده بود و همه ديدند که اين بدتر از آن قضيه انجمن هاي ايالتي و ولايتي است و کسي هم که از اول مخالفت کرد ، آقاي خميني بود . بعضي از آقايان هم از اول حاضر به همکاري نبودند ؛
ولي کم کم کار به جايي رسيد که آنها هم ناچار شدند و گوشه و کنار تلگرافاتي مي زدند و اعلاميه هايي مي دادند و اينجا ( يزد) هم از ناحيه روحانيت تلگرافاتي شد و اطلاعيه هايي صادر گرديد . در آن موقع ، از طرف ساواک يک کس پيش ماآمد و گفت که مأمور مراقبت شما هستيم ، شما چه نقشي داريد ؟ ما هم علناً نقش خود را گفتيم و کارهايي را هم که انجام داده بوديم و اطلاعيه ها ، تلگرافات را همه را نشانش داديم و گفتيم در اين راه تا آخر هم هستيم . هر اقدامي که قرار است از طرف ساواک نسبت به ما بشود ، زودتر انجام بدهيد ، ولي چون بهانه صحيحي نداشتند ، نتوانستند ما را تعقيب کنند .
رژيم شاه در يک اقدام غير انساني در روز دوم فروردين سال 1342 که مصادف با شهادت حضرت امام صادق (علیه السلام) بود مأمورين خود را در لباس دهقانان به فيضيه گسيل داشت ، مجلس عزاداري را مورد هجوم قرارداد و عده کثيري از مردم و طلاب حوزه را مورد ضرب و شتم قرارداده ، اقدام به شکستن در و پنجره مدرسه کرد . علماي يزد به رهبري آيت ا... صدوقي ، با ارسال پيامي خطاب به امام خميني اين فاجعه را محکوم مي کنند . متن پيام و پاسخ امام خميني بدين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارک آيات الله العظام و مراجع تقليد قم مخصوصاً حضرت آيت ا... العظمي خميني دام ظله العالي
انا لله و انا اليه راجعون
رزيه مولمه و ضرب و شتم و نهب و قتل عده اي از محصلين علوم دينيه در مدرسه فيضيه ، قضيه اي نيست که زود از خاطر مسلمين محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور ايام التيام پذيرد . از فرط رنج و تب ، جان ها به لب رسيد چندان که تاکنون موفق به عرض تسليت نگرديده به همان تاثرات و تاًلمات روحي قناعت نموده ايم . اينک ضمن عرض همدردي خاطر آقايان محترم را مستحضر مي داريم که مادامي که روح در بدن و نيم جاني در تن است ، طبق تصميمات علماي اعلام و راهنمايي هاي آيات ا.. العظام از هيچ گونه اقدامي به منظور حفظ احکام و شعائر اسلام فروگذار نخواهيم کرد و مطمئن باشيد که بالاخره خيالات خام ناتمام خواهد ماند و از توجهات حضرت ولي عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نتايج وخيمه مخالف با دين و قرآن و ايجاد نفرت و انزجار در قلوب مسلمانان گوشزد مسلمانان خواهد گشت
( و سيعلم الذين ظلمواي منقلب ينقلبون )
اسدالله آيت اللهي ، اقل الحاج شيخ احمدي ، سيد علي محمد وزيري ، اقل الحاج ميرزا سيدعلي محمد کازروني ، الاحقر الحاج شيخ علي علوي ، حرره الاحقر شيخ جلال علوي ، حرره الاحقر محمد الصدوقي ، الاحقر الحاج شيخ محمود الاردکاني فرساد ، الاحقر سيد محمد مدرسي ، سيد جواد مدرسي ، جلال آيت اللهي .
نامه حضرت آيه الله العظمي آقاي خميني در پاسخ علماي اعلام و حجج اسلام يزد دامت برکاتهم وعلت کلمتهم :
بسم الله الرحمن الرحيم
محترماً معروض مي دارد از خداوند تعالي سلامت و عظمت و توفيق حضرات آقايان را در اعلاي کلمه اسلام و تشييد مباني دين مبين خواستار است . لازم است توجه حضرات آقايان را جلب کنم به اعمال گذشته و حاضر دستگاه جبار . در گذشته به اسلام و قرآن اهانت کرد و خواست قرآن را در رديف کتب ضاله قرار دهد . اکنون با اعلام تساوي چندين حکم ضروري اسلام محو مي شود . اخيراً وزير دادگستري در طرح خود ، شرط اسلام و ذکوريت را از شرايط قضاوت لغو کرده از چيزهايي که سوء نيت دولت حاضر را اثبات مي کند ، تسهيلاتي است که براي مسافرت 2000 نفر با بيشتر از فرق قائل شده است و به هريک 500 دلار ارز داده اند و قريب 1200 تومان تخفيف در بليط هواپيما داده اند ، به قصد آنکه اين عده در محفلي که در لندن از آنها تشکيل مي شود و صددرصد ضد اسلامي است ، شرکت کنند در مقابل ، براي زيارت حجاج بيت الله الحرام چه مشکلاتي که ايجاد نمي کنند و چه اجحاف و خرج تراشيها که نمي شود .آقايان بايد توجه فرمايند که بسياري از پست هاي حساس به دست اين فرقه است که حقيقتاً عمال اسرائيل هستند . خطر اسرائيل براي اسلام و ايران بسيار نزديک است . پيمان با اسرائيل در مقابل دول اسلامي ، يا بسته شده يا مي شود . لازم است علماي اعلام و خطباي محترم ، ساير طبقات را آگاه فرمايند که در موقعش بتوانيم جلوگيري کنيم . امروز ، روزي نيست که به سيره سلف صالح بتوان رفتار کرد . با سکوت و کناره گيري ، همه چيز را ازدست خواهيم داد .
اسلام به ما حق دارد . پيغمبر اسلام حق دارد . بايد در اين زمان که زحمات جانفرساي آن مرد در معرض زوال است ، علماي اسلام و وابستگان به ديانت مقدسه ، دين خود را ادا نمايند . من مصمم هستم که از پا ننشينم تا دستگاه فاسد را به جاي خود بنشانم و يا در پيشگاه مقدس حق تعالي با عذر ، وفود کنم ، شما هم اي علماي اسلام مصمم شويد و بدانيد پيروزي با شماست .
والله متم نوره و لوکره الکافرون .
خداوند ا ، عظمت اسلام و مسلمين و علماي اسلام را روز افزون فرما .
والسلام عليکم و رحمه الله وبرکاته .
روح الله الموسوي الخميني
پس از سخنراني آتشين و تاريخي امام در عصر عاشوراي سال 1383 – مصادف با سيزدهم خرداد 1342 – در مدرسه فيضيه ، مأموران رژيم در ساعت 3 بامداد روز 15 خرداد ، با بسيج هزاران نيروي مسلح و امکانات نظامي ، اقدام به بازداشت ايشان کرده ، ابتدا ايشان را به باشگاه افسران برده و سپس به پادگان عشرت آباد منتقل کردند .
در پي خبر دستگيري امام خميني که در اندک مدتي در تمام کشور پخش شد ، مردم به تظاهرات عظيمي دست زدند که مجموعاً « واقعه پانزدهم خرداد » را تشکيل داد . از حرکت هاي سرنوشت ساز و عمده اي که به هنگام بازداشت امام خميني (س ) صورت گرفت ، مهاجرت دسته جمعي مراجع و علماي طراز اول قم و شهرستان ها بود . اين عده رسماً از رژيم شاه ، آزادي بي قيد و شرط امام را خواستار شدند . از جمله علماي مهاجر آيت الله صدوقي از يزد بود :
« وقتي که کار بالا گرفت و هر شهر و دياري با آقاي خميني موافقت کرد ، قضيه پانزده خرداد در تهران اتفاق افتاد که مصادف بود با دوازده محرم ، اينجا (يزد ) هم طبق سنت هميشگي ، مجلس مفصلي در مسجد ملا اسماعيل وبا جمعيت فوق العاده اي برگزار شد . خبرها مرتب مي رسيد ، از جمله خبر سخنراني مفصل آقاي خميني در عصر عاشورا در مدرسه فيضيه عليه شاه که در آن موقع به قدري به نظر مردم بعيد مي آمد که حساب نداشت . کي قدرت داشت که اسم شاه را بي وضو ببرد ؟!! و آقاي خميني در آن روز ، چنان شاه را کوبيد که اصلاً آبرويي براي او نماند و گفت کاري نکن که مثل روزگار پدرت بشود که وقتي از اينجا رفت ، مردم خندان باشند و جشن بگيرند و بقيه آن سخنراني که حتماً شنيده ايد . شب بعدش هم ايشان را گرفتند و به تهران بردند و بعد ، از هر شهر و استاني ، گروهي از روحانيت براي اعتراض به گرفتاري آقاي خميني به تهران رفتند . آقاي ميلاني از مشهد ، آقاي نجفي از قم و .... بنده هم از يزد رفتم .
اوضاع در تهران به قدري وخيم شده بود که به هر خانه اي پا مي گذاشتي ، صاحبخانه مي ترسيد . حتي وارد خانه نزديکان هم مي شديم ، بند از بندشان پاره مي شد . ما در تهران مانديم تا وقتي که از طرف ساواک گفتند بايد برويد . يادم هست در منزل آقاي ميلاني بوديم و همه مهاجرين اهل علم شهرها هم بودند که پاکروان – عليه ما عليه – آنجا آمد و گفت آقايان بايد تا پنج شنبه از تهران بروند . خيلي ها را هم بردند . برحسب ظاهر ، نتيجه اي از مسافرت و گردهمايي گرفته نشد ، مگر شهرت اينکه براي استخلاص آقاي خميني همه به تهران رفتند و جريحه دار شدن قلوب مردم که اين هم خودش نتيجه بزرگي بود و انزجاري از مردم نسبت به دستگاه پيدا شد .»
ساواک اصفهان طي چند نامه دستورالعمل به يزد مکرراً پيگير بازگشت آيت الله صدوقي از تهران بوده ، دستور مي دهند که به محض ورود ايشان به يزد ، تمام اعمال و رفتار وي تحت مراقبت شديد قرار گيرد . سرانجام شهرباني يزد در تاريخ 5/6/42 طي نامه اي به رياست ساواک اصفهان ، خبر ورود آقاي صدوقي به يزد را اعلام مي دارد .
به دنبال آن ، ساواک اصفهان با صدور اطلاعيه براي مرکز چنين مي نويسد : « برابر اطلاع ، آقاي حاج شيخ محمد صدوقي ، پيش نماز مسجد حظيره بزرگ يزد ، صبح 1/6/42 از تهران به يزد مراجعت و از موقع ورود وي ، عده کثيري از طبقات مختلف شهر متوالياً براي ديدار و ملاقات وي در منزلش اجتماع و اياب وذهاب مردم مرتباً ادامه دارد و از طرف مأمورين اطلاعات شهرباني در اين مورد کنترلي نمي شود .»
سرانجام رژيم شاه در ساعت 10 شب سه شنبه 18 فروردين سال 43 پس از ده ماه حبس و حصر رهبري نهضت ، مخفيانه ايشان را وارد قم کرده ، مقابل بيمارستان فاطمي پياده مي کند و به سرعت دور مي شوند . در پي انتشار خبر آزادي امام ، جشن و شادي همه جا را فرا گرفت و مردم دسته دسته به سوي قم حرکت کرده و به ديدن ايشان مي شتافتند . علماي بلاد همراه با اهالي هر شهر يکي پس ازديگر به قم وارد مي شدند : « بالاخره امام برحسب ظاهر آزاد شدند و به قم آمدند . چند روزي در خدمتشان بوديم که عازم مکه شدم پس از مراجعت از مکه دوباره چند صباحي در قم ماندم و اغلب روزها و شب ها در خدمت ايشان بودم که گروهي از يزد آمدند و ما را به سوي يزد حرکت دادند .»
باقيمانده علماي مهاجر در تهران که عليرغم فشار و تهديدات جابرانه دولت مستبد ظالم تا اوايل شهريور در تهران ماندگار شده بودند در روز 31/5/42 اقدام به صدور قطعنامه اي با عنوان « جامعه روحانيت ايران شرکت در انتخابات فرمايشي را جايز نمي داند » کرده و ضمن تحريم انتخابات دوره بيست و يکم نسبت به ادامه بازداشت حضرت امام و جو خفقان و اختناق حاکم بر کشور اعتراض کردند . ازجمله امضاء کنندگان اين بيانيه کم نظير ، آيت الله صدوقي است .
فرمانده نيروي مقاومت ملي يزد و نائين طي نامه اي به رئيس ساواک استان دهم (اصفهان ) يک نسخه از بيانيه فوق را ضميمه کرده مي نويسد :
« آقاي نامبرده بالا ( صدوقي ) .... از تهران بازگشت .... اينک اطلاعيه رسيده که پست شهري و لاشه پاکت آن را که ملايان درتحريم انتخابات نوشته و ايشان هم آن را گواهي نموده اند براي آگهي و هرگونه کار قانوني به پيوست تقديم مي شود .
در بيست و يک مهر ماه 1343 که لايحه مصونيت مستشاران و اتباع امريکايي مورد تصويب نمايندگان مجلس شاهانه قرار گرفت و خبر تصويب آن به بيرون درز کرد و از طريقي به گوش امام رسيد ، رهبر انقلاب در چهار آبانماه 1343 با نطقي مهيج و کوبنده در مقابل کاپيتولاسيون موضوع گيري نمود و طشت رسوايي رژيم را از بام بر زمين انداخت . در پي اين سخنراني که ميان ناله و فغان شنوندگان ايراد گرديد ، بيانيه امام در تيراژ بيش از نيم ميليون در سراسر کشور به طرز همزمان توزيع گرديد و رژيم شاه در يک موضوع انفعالي در شب سيزدهم آبانماه با عجله و دزدانه و دستپاچه به بيت امام هجوم برده و ايشان را ربوده و اقدام به تبعيد ايشان به ترکيه کرد . آيت الله صدوقي با شنيدن خبر دردناک تبعيد رهبري بر سر و صورت زده و ناله کنان در خانه به سوک نشست و از اقامه جماعت خودداري نمود و ديگران را نيز منع کرد . همچنين اذان گويان را امر کرد که اذان نگويند . « آقاي حاج شيخ محمد صدوقي موقع شنيدن خبر ( تبعيد امام ) بيش از حد بر سر و صورت خود زده از اقامه جماعت خودداري و چندين روز است که از منزل خارج نمي شود . » جالب اينکه رئيس کند فهم ساواک از آنجا که هيچ شناختي از او نداشته اين اعراض و تحصن صدوقي را به کيش خود پنداشته وذيل اين خبر وقيحانه مي نويسد : « لابد پول به او نمي رسد » آيت الله صدوقي مي گويد :
« در مدتي که ايشان در قم بودند قبل از تبعيد شدن به ترکيه ، گاهي دستوراتي مي رسيد و ما هم عمل مي کرديم ، يادم هست که آقاي فلسفي را براي سخنراني دعوت کرده بوديم و جلسه خيلي عظيمي تشکيل مي شد که در شب پنجم خبر رسيد که امام را به ترکيه تبعيد کردند . گفته شد که مجلس ادامه داشته باشد يا تعطيل شود ؟ ما در جواب گفتيم اگر بناست حرفي نزنيد و مجلس عادي برگزار شود چنين مجلسي نتيجه ندارد ، ولي اگر موضوع تعقيب مي شود و مي توانيد از خود گذشتگي نشان بدهيد و عليه اقدامي که کرده اند ، صحبتي بکنيد ، مجلس برقرار باشد . بالاخره بعد از دو سه روز دستور آمد که آقاي فلسفي را جلب و به مجلس برقرار باشد . بالاخره بعد از دو سه روز دستور آمد که آقاي فلسفي را جلب و به تهران اعزام کنند . ماهم به شهرباني رفتيم و با رئيس شهرباني خيلي درشت صحبت کرديم و به هر حال نزديک غروب ، ايشان را به تهران اعزام نمودند .»
به دنبال ورود امام در سيزدهم مهرماه 1344 به نجف و آسان تر شدن تماس با ايشان آيت الله صدوقي با ارسال تلگرافي ورود ايشان را به نجف تبريک گفت : « حضرت حجت الاسلام آقاي حاج شيخ نصرالله خلخالي دامت برکاته مقدم مبارک حضرت آيت ا... العظمي الخميني دام ظله تبريک ، به معظم له ، سلام رسانيد . صدوقي وي در هر فرصتي و از طرق مختلف ضمن برقراري تماس اقدام به ارسال کمک هاي اقتصادي براي رهبري مي نمود .
« وقتي که امام از ترکيه به نجف حرکت کردند ، مراسلات و تلگرافات ما شروع شد . ماهيانه هم يک کمک مالي مستمر مي شد و گاهي هم کمک فوق العاده اي انجام مي گرفت .»
تصويب « قانون حمايت از خانواده » در تاريخ بيست و چهارم تير ماه 1346 که به اسم حمايت از حقوق زن به مقابله با قوانين اسلام پرداخته بود و مصوبات دهشت انگيز در خصوص « والدلزنا » ، « تساوي ارث دختر و پسر » ، «‌نکاح بيش از يک نوع نيست و آن هم دائم » و جواز « ازدواج زن مسلمان با مرد کافر » و « اگر ثابت شود هنگام قبول نطفه ، زن با چند مرد رابطه داشته کليه آن مردها در پرداخت نفقه به مادر طفل و مخارج خود طفل ملزم هستند » و.... بازتاب گسترده اي در بين عالمان ديني داشت . که آيت الله صدوقي نيز به شدت با آن مخالفت کرد : « آقاي صدوقي که از روحانيون درجه يک يزد مي باشد نسبت به لايحه حمايت خانواده مخالفت شديدي نموده است و چون شهريه هاي طلاب به وسيله ياد شده جمع آوري مي گردد و همچنين نماينده آيت الله خميني در يزد است ، اهالي يزد از ايشان تبعيت مي کنند .»
آيت الله صدوقي در اين دوران ، مبارزه اي منفي را به ضد رژيم آغاز کرده ، ضمن سرو سامان دادن به حوزه علميه يزد ، در هر فرصتي ، مخالفت خود را با ارکان رژيم آشکار کرد . او به شدت مانع شرکت روحانيون درمجالس و مراسم شاهانه مي شد ، کساني را که در اين مراسم و مجالس شرکت مي کردند افشاء و طرد مي کرد : « روحانيون يزد ، از بيم اقدامات آيت الله صدوقي ، قادر به شرکت در مراسم عمومي ونيايش هايي که برگزار مي شود ، نيستند ، چه ، افرادي که در مراسم مورد بحث شرکت نمايند ، از طرف نامبرده ، طرد واشکالاتي در ادامه کارشان پديد مي آورد . »
از اين پس ساواک هشيارتر از سال 48 شده و اقداماتي ايذايي را عليه وي به عمل مي آورد و دستور کنترل مکاتبات واعمال و رفتار وي را صادر مي کند .
با شروع جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي و تبليغات گسترده رژيم و ولخرجي هاي از حد برون محمد رضا پهلوي در راستاي برگزاري اين جشن ها بعضاً اقدام به تبليغات نمايشي کرده ، مدارس و مراکزي را به اين مناسبت افتتاح مي کردند ، آيت الله صدوقي با هوشياري از ترفند رژيم ، از ساخت و بناي مدرسه اي که امکان سوء استفاده در افتتاح آن مي رود ، جلوگيري مي کند . يکي از روحانيون يزد از او درخصوص بناي دبستاني در محله اکبر آباد يزد کسب تکليف مي کند . ايشان مي گويد : « هيچ صلاح نيست اقدام کني . »
چون به نام جشن هاي 2500 ساله نامگذاري مي شود و خلاف شرع است . بگذار بعد از سپري شدن ايام جشن ها ، مدرسه اي که زير نظر خودم باشد ، خواهم ساخت ساواک نيز اعلام مي دارد که : « به آقاي صدوقي تذکر دهند چنانچه در آينده نسبت به چشن هاي شاهنشاهي اظهار نظر منفي کند از منطقه طرد خواهد شد . »
با تشکيل « سپاه دين » شاهانه در سال 1350 ، آيه الله صدوقي عليرغم برخورد ساواک با وي موضوع گيري نموده و در يک سخنراني تند چنين مي گويد : « مردم واي بر شما که معلمين بچه هاي شما در اداره آموزش وپرورش ، بهايي و زرتشتي هستند و اين ها مي خواهد درس دين و اخلاق به بچه هاي شما بدهند . »
در پي اخراج گروه کثيري از مردم عراق توسط رژيم بعث در سرماي زمستان سال 1350آيت الله صدوقي اقدام به صدور اطلاعيه اي کرد ، در آن ضمن محکوم کردن اعمال بعثيون عراقي از مردم مي خواهد که به کمک برادران و خواهران خود بشتابند و خود نيز با تشکيل ستادي اقدام به کمک رساني به آنان مي کند .
منبع: http://www.sadoughi.ir


نسخه چاپی