علم و پیش فرض‌های آن
وجوه تمایز بین علم دینی و علم سکولار
 
چکیده
علوم تجربی با آزمایش‌ها و مشاهدات آغاز می‌شود و در انتخاب آزمایش‌ها و مشاهدات پیش فرض‌های پژوهشگر به‌ویژه در تعبیر و تعمیم نتایج آزمایش‌ها تأثیر دارند. آن چیزی که آزمایشگر در آزمایشگاه انجام می‌دهد یا مشاهده می‌کند، می‌تواند در تمام دنیا یکی باشد؛ اما وقتی سراغ نظریه‌های فراگیر می‌رویم و می‌خواهیم این نظریه را به کل جهان تعمیم دهیم پای پیش فرض‌های فلسفی بسیاری در کار می‌آید.[1] علم دینی بر این مبنا، معنادار و غنی‌تر از علم سکولار است؛ زیرا نه تنها نیازهای مادی انسان را برطرف می‌سازد، بلکه جهان را برای او معنادار می‌کند.

تعداد کلمات 2774/ تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
علم و پیش فرض‌های آن

علم و پیش فرض‌های آن

حقیقت امر این است که هم با بینش سکولار می‌توان در کار علمی ‌موفق شد و هم با بینش الهی؛ اما تفاوت این دو‌گونه علم در ساختن نظریه‌های جهان‌شمول با استفاده از مفروضات متافیزیکی و جهت‌گیری‌های کاربردی علم ظاهر می‌شود.
 

فارغ نبودن علم از پیش فرض‌های متافیزیکی

علوم تجربی با آزمایش‌ها و مشاهدات آغاز می‌شود و در انتخاب آزمایش‌ها و مشاهدات پیش‌فرض‌های پژوهشگر به‌ویژه در تعبیر و تعمیم نتایج آزمایش‌ها تأثیر دارند. آن‌چیزی که آزمایشگر در آزمایشگاه انجام می‌دهد یا مشاهده می‌کند، می‌تواند در تمام دنیا یکی باشد؛ اما وقتی سراغ نظریه‌های فراگیر می‌رویم و می‌خواهیم این نظریه را به کل جهان تعمیم دهیم پای پیش‌فرض‌های فلسفی بسیاری در کار می‌آید.[2] علم دینی بر این مبنا، معنادار و غنی‌تر از علم سکولار است؛ زیرا نه تنها نیازهای مادی انسان را برطرف می‌سازد، بلکه جهان را برای او معنادار می‌کند.[3] علم امروز، یک هویت خنثای فارغ از ارزش‌ها و پیش‌فرض‌های متافیزیکی نیست. توفیقات آن برای جامعه، تنها در عرصه عمل است؛ هر چند در ابعاد اخلاقی روان‌شناختی و اجتماعی با بحران‌های موجود در جوامع غربی روبرو می‌شود.[4] شایان ذکر است علم بی‌طرف تنها در داده‌های جزی ساخته می‌شود. این داده‌های جزئی، کاربردهای عملی نیز دارند؛ ولی باید توجه داشت که هرگز علم بی‌طرف، به نظریه‌های جهان شمول منتهی نخواهد شد عالمان برجسته جهان، به سطح نظریه‌های جزئی قانع نمی‌شوند و غالبشان در پی ارائه نظریه‌های وحدت‌بخش در مورد کل جهان هستند. خنثی دانستن نظریه‌های جهان‌شمول نسبت به دین که با مبدأ و منتهای انسان و جهان سر و کار دارند، غیر واقع‌بینانه است.[5]
 

تأثیر پیش‌فرض‌های متافیزیکی در مقام گردآوری و تعبیر نظریه‌های علمی

پیش‌فرض‌ها در مقام گردآوری و عمدتا در مقام تعبیر اثر می‌گذارند.[6] تمام جریان علوم، چه در مقام کشف، چه در مقام نظریه‌پردازی و چه در مقام تعبیر، سرشار از مفروضات متافیزیکی است. شما از همان اول که کار علمی ‌انجام می‌دهید، از روش به اصطلاح علمی ‌تجاوز می‌کنید؛ چون روش علمی ‌مبتنی بر تأثیرات حسی است و این تأثیر همواره امور جزئی هستند؛ اما علما همواره عمل استقرا را انجام می‌دهند؛ یعنی از موارد جزئی، نتایج کلی می‌گیرند. موارد متعددی در علم به عنوان اصل پذیرفته شده‌اند که علمی‌نیستند و به روش علمی ‌به دست نیامده‌اند و متافیزیکی و راهنمای شما هستند.[7]حقیقت امر این است که هم با بینش سکولار می‌توان در کار علمی ‌موفق شد و هم با بینش الهی؛ اما تفاوت این دو‌گونه علم در ساختن نظریه‌های جهان‌شمول با استفاده از مفروضات متافیزیکی و جهت‌گیری‌های کاربردی علم ظاهر می‌شود.
آن‌هایی که در آموزش علوم طبیعت، بینش دینی را ذی‌ربط نمی‌دانند، دانسته یا ندانسته یک پیش‌فرض فلسفی را پذیرفته‌اند و آن این‌که: «هستی منحصر در ماده است و شناخت طبیعت راهی غیر از علم تجربی ندارد و هر‌گونه ادعای معرفتی که از طریق علم متداول به دست نیامده باشد، واجد ارزش نیست». بدیهی است اگر طالب علم به تحویل‌گرایی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی تن در ندهد، در این صورت می‌تواند برای انواع دیگر معرفت نیز ارزش قایل باشد و این‌جاست که پای وحی و جهان‌بینی دینی به میان می‌آید.[8]
برخی معتقد به تأثیرگذاری پیش فرض‌ها تنها در مقام کشف و دسته‌ای در مقام نظریه‌سازی و داوری هستند و دکتر گلشنی تاثیرگذاری را در همه مراحل باور دارد.[9] پس علم، پشتوانه بسیار قوی متیژیکی دارد و این پشتوانه می‌تواند خداباورانه باشد و جهان را هدفدار و دارای نظام اخلاقی و متکی به خداوند بداند.[10]

 

نقش جهان‌بینی در جهت‌گیری‌ها و کاربردهای علم

تفاوت دیگر در تحقیقات علمی ‌مؤمنان و افراد لائیک به نتایج آن بر‌می‌گردد. اگر کار علمی ‌در پرتو جهان‌بینی الهی انجام شود، نتیجه‌اش در جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی بشر خواهد بود و اگر در پرتو جهان‌بینی سکولار انجام شود، تضمینی بر مخرب نبودن آن نخواهد بود.[11] پس علم دینی یک علم چشت‌دار است و روی کاربردهای علم اثر می‌گذارد و از تخریب‌های علم سکولار جلوگیری می‌کند.[12]


کار‌کردهای علم دینی

مطالعه قرآن و سنت اسلامی، فراگیری علوم طبیعی را برای امت اسلامی‌از چند جهت ضروری می‌داند.


تأمین کننده هدف اسلامی

دانستن علومی ‌که مقدمه رسیدن جامعه به هدف اسلامی‌آن یا انجام یک وظیفه شرعی است، فراگیری آن از باب وجوب مقدمه واجب، واجب است؛ مثل دانستن طب که در تامین سلامت جسمی ‌افراد جامعه مسلمان ضروری است.[13]
 

نقش علوم طبیعی در خداشناسی

حدود ۷۵۰ آیه در قرآن مجید، طبیعت‌شناسی را زمینه خداشناسی معرفی کرده‌اند.[14] خداوند متعال، بندگان را به تفکر و نظر‌کردن در پدیده‌های طبیعی دعوت می‌کند تا انسان‌ها از راه مشاهده نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش به عجایب خلقت او پی‌برند.[15] بخش چشم‌گیری از این مقدمات تنها از طریق علومی ‌نظیر ریاضی، فیزیک، شیمی، ستاره‌شناسی، جانورشناسی و... آموخته می‌شود و به کمک این علوم و علوم عقلی است که ما به قوانین طبیعت و عظمت دستگاه آفرینش پی‌می‌بریم و متوجه نظم و انسجام موجود در طبیعت می‌شویم.[16]
 

نقش علم دینی در تعالی جامعه اسلامی

از آن‌جا که طبق نص صریح قرآن، اسلام دینی است جهانی[17] و در صدد برقراری یک جامعه توحیدی است[18] و جامعه توحیدی باید از خطر دنیای کفر بر حذر باشد و جامعه‌ای مستقل باشد[19]، از این رو بر مسلمانان است که همه علوم و فنونی را که امروزه عامل عمده برتری برخی ملل شده و با یادگیری آن‌ها استقلال مسلمین تأمین می‌شود، فرا بگیرند و برای این کار باید بهترین متخصصان را تربیت کنند و بهترین امکانات فنی را در جوامع اسلامی‌فراهم نمایند تا نیازمند دیگران نباشند.[20]
 

بهبودی وضع زندگی انسان

انسان با شناختن قوانین طبیعت و آثار و خواص موجودات مختلف از آن‌ها برای بهبود وضع زندگی خود استفاده می‌کند.[21] خداوند سبحان در آیات ۱۲-۱۴ سوره نحل می‌فرماید:
و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما رام گردانید و ستارگان به فرمان او مسخر شده‌اند. مسلما در این [امور] برای مردمی‌که تعقل می‌کنند نشانه‌هاست و [همچنین] آن‌چه را در زمین به رنگ‌های گوناگون برای شما پدید آورد [مسخر شما ساخت] بی‌تردید در این [امور] برای مردمی‌که پند می‌گیرند، نشانه‌ای است و او کسی است که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید و پیرایه‌ای که آن را می‌پوشید از آن بیرون آورید و کشتی‌ها را در آن شکافنده [آب] می‌بینی و تا از فضل او بجویید و باشد که شما شکر گزارید و در زمین کوه‌هایی استوار افکند تا شما را نجنباند و رودها و راه‌ها [قرار داد] تا شما راه خود را پیدا کنید و نشانه‌هایی [دیگر نیز قرار داد] و آنان به وسیله ستاره [قطبی] راه‌یابی می‌کنند.[22]
 

گستره علم دینی

دکتر گلشنی در کتاب از علم سکولار تا علم دینی، در برابر کسانی که علم دینی را به علوم انسانی منحصر می‌کنند، مخالفت کرده، می‌نویسد:
این‌ها از دور به علوم تجربی نگاه می‌کنند و از میزان حاکمیت بعضی افکار سکولار و الحادی در سطوح بنیادی این علوم و همچنین از سوء کاربردهای این علوم غافل‌اند. این‌ها از میزان تأثیری که روش‌شناسی و اصول علوم تجربی بر علوم انسانی گذاشته است، غافل‌اند. پس علم دینی، منحصر به علوم انسانی نیست و همه علوم را در بر می‌گیرد و دنبال آن است که کلیت قضایای مربوط به جهان طبیعت و انسان را در چارچوب جهان‌بینی الهی ببیند.[23]
اگر مطالعه طبیعت جامعه و انسان در چارچوب جهان‌بینی دینی (اسلامی) انجام گیرد، آن را علم دینی (اسلامی) می‌خوانیم و اگر فارغ از جهان‌بینی دینی صورت گیرد، آن را علم سکولار می‌نامیم.[24]
گلشنی برای اثبات علم دینی و تاثیرگذاری متافیزیک بر علم به دلایلی همچون، اعتراف و دانشمندان به اتخاذ برخی تصمیمات غیرعلمی، مانند: طرد علیت در سال ۱۹۲۲ توسط شرودینگر، پایبندی دانشمندان به برخی اصول فراتجربی در مقام عمل، مانند اعتقاد به این‌که همه پدیده‌ها قانون‌مندند، همچنین به وجود مسائلی که در علم بی پاسخ‌اند، مانند: آیا جرم و انرژی چون به هم مربوط‌اند، لزوما یکی هستند؟ و نیز به تأثیر پیش‌فرض‌های متافیزیکی دانشمندان در فعالیت علمی‌تمسک می‌کند. نقش پیش‌فرض‌های دانشمندان در انتخاب مسأله، در انتخاب آزمایش و گزینش مشاهدات، در تعبیر و تعمیم نتایج آزمایش‌ها، در نظریه‌پردازی‌های علمی، در اعلان نظریه‌های علمی، در تعبیر نظریات علمی، در گزینش ملاک‌های ارزیابی و نقد نظریات علمی ‌و در جهت‌گیری‌های کاربردی علم آشکار است.
 

عوامل مخالفت با علم دینی

وقتی صحبت از اسلامی ‌شدن دانشگاه‌ها و علوم می‌شود، سؤالات، انتقادات و شبهات زیر مطرح می‌گردد: مگر فیزیک یا جامعه‌شناسی و مانند آن‌ها، اسلامی ‌و غیراسلامی ‌دارند؟ وقتی علم و دین ارتباط موضوعی نداشته باشند، چگونه می‌توانند بر هم اثر بگذارند؟ غرض از اسلامی ‌شدن دانشگاه‌ها این است که همه افکار دانشگاهیان را در قالب‌های از پیش‌ساخته شده بریزند. منظور از اسلامی ‌کردن، مقابله با اندیشه‌های متباین با اسلام و ایجاد خفقان فکری است. این ناقدان، طرفداران اسلامی‌ شدن دانشگاه‌ها و علوم را به قشری‌گری و انحصارطلبی متهم می‌کنند.
عده‌ای از طرفداران یا مبلغان اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها نیز اسلامی ‌کردن محیط‌های آموزشی را به صورت‌های زیر تعبیر کرده‌اند: منظور از اسلامی ‌کردن علم، پرداختن به معجزات علمی قرآن و سنت است. منظور این است که کتاب‌های درسی علوم، حاوی براهین اثبات وجود ما باشند یا تعالیم دینی را در بحث‌های علوم بگنجانند یا منشأ علوم به دانشمندان اسلامی‌نسبت داده شود.

 

بیشتر بخوانید: علم سکولار یا علم دینی؟


از نظر ما این شبهات یا اظهارنظرها ناشی از سوءبرداشت است و مسأله اسلامی‌ کردن علمى دانشگاه‌ها بد تعبیر شده است. تمایز علم در جهان‌بینی دینی و سکولار در عرصه‌های مختلف اعم از هدف علم، منابع شناخت طبیعت، قلمرو دانش، علت مؤثر در جهان، رابطه علم و دین، غایت‌مندی جهان و اخلاق آشکار است. هدف علم در جهان‌بینی سکولار، تسلط بر جهان طبیعت به منظور رفاه بیشتر انسان‌ها و در جهان‌بینی الهی، کشف آیات آفاقی و انفسی الهی به منظور رفع نیازهای مشروع فردی و اجتماعی و تعالی جامعه اسلامی ‌است.بسیاری از دانش‌پژوهان از این نکته مهم غافل‌اند که انتخاب بین نظریه‌های علمی، متأثر از پیش‌فرض‌های متافیزیکی پژوهشگر است. آن‌ها می‌گویند تجربه، تجربه است و آمریکایی و ایرانی ندارد. این‌ها غافل‌اند از این‌که نتایج یک تجربه را می‌توان در پرتو جهان‌بینی‌های مختلف به صورت‌های متفاوت تعبیر کرد. این‌طور نیست که برداشتی که توسط علما از تجارب عرضه می‌شود، تماما نتیجه تجربه باشد. اگر کسی جهان را تعبیر مادی کرد و هستی را صرفا به ماده تقلیل داد، این نتیجه مستقیم تجارب فیزیکی نیست. البته اگر فیزیک در حد تجربه باقی می‌ماند، اسلامی‌ و غیر اسلامی ‌نداشت؛ اما نتیجه‌گیری‌های عام از آزمایش‌ها همواره در چارچوب متافیزیک (مرئی یا نامرئی) حاکم بر علم صورت می‌گیرد.[25]
علاوه بر این سوءبرداشت‌ها، برخورد بد و همراه با بی‌اعتنایی و تحقیر متفکران دینی با علوم طبیعی سبب دوری گروهی از دین شد و محیط‌های دانشگاهی را به کلی از حوزه‌های علمیه جدا کرد و باعث شد برداشت‌های انحرافی از نظریه‌های علمی‌در محیط‌های علمی‌ رونق یابد.[26]
 

تمایز علم دینی با علم سکولار

تمایز علم در جهان‌بینی دینی و سکولار در عرصه‌های مختلف اعم از هدف علم، منابع شناخت طبیعت، قلمرو دانش، علت مؤثر در جهان، رابطه علم و دین، غایت‌مندی جهان و اخلاق آشکار است. هدف علم در جهان‌بینی سکولار، تسلط بر جهان طبیعت به منظور رفاه بیشتر انسان‌ها و در جهان‌بینی الهی، کشف آیات آفاقی و انفسی الهی به منظور رفع نیازهای مشروع فردی و اجتماعی و تعالی جامعه اسلامی ‌است. منابع معرفت در جهان‌بینی سکولار، داده‌های حسی و تفکر و در جهان‌بینی الهی، داده‌های حسی، تفکر و شهود است. قلمرو شناخت در جهان‌بینی سکولار، منحصر به طبیعت است و معتقد به توانایی انسان در پاسخ‌گویی به هر پرسشی است؛ ولی دانش انسانی در جهان‌بینی الهی و دینی، محدود است و طبیعت نیز بخش کوچکی از هستی به شمار می‌آید. غایت‌انگاری جهان در جهان‌بینی سکولار، نفی شده، ولی ایران در جهان‌بینی دینی، هدفمند است. دانش سکولار برای تبیین و تفسیر طبیعت، تنها به علمى مادی توجه می‌کند؛ در‌حالی‌که جهان‌بینی الهی و دینی به تأثیرگذاری علل غیرمادی بر هستی تأکید دارد. جهان‌بینی سکولار، رابطه علم و دین را متعارض می‌داند و حال آن‌که جهان‌بینی اسلامی، علم را در طول دین معرفی می‌کند و تعارضی میان آن‌ها نمی‌یابد. اخلاق سکولار با اخلاق‌دینی نیز متفاوت است. عقل خودبنیاد انسان در اخلاق سکولار، معیار ارزش‌گذاری است؛ ولی در اخلاق دینی، با این‌که عقل توان درک مفاهیم کلی ارزش‌ها را دارد، ولی مرجعیت رسمی ‌با دین است.[27]
 

پیامدهای علم سکولار

جایگزینی علم دینی به وسیله علم سکولار برای جوامع اسلامی‌ پیامدهای ذیل را داشته است:

علم زدگی

به دلیل موفقیت‌های علم تجربی در بعدهای نظری و عملی، یک علم زدگی فوق‌العاده در بعضی از عالمان مسلمان به وجود آمده و همه ‌چیز را تحت‌الشعاع قرار داده است؛ به‌طوری که اگر کسی تخصصی در یکی از علوم تجربی داشته باشد، هر نوع عقیده‌ای که ابراز کند - هرچند خارج از حوزه تخصصش باشد - وزنه دارد. بدین ترتیب، عده‌ای با سوءاستفاده از اعتبار علم، حتی بعضی از مسلمات دینی را هم مورد تشکیک قرار داده‌اند و می‌دهند.[28]


بحران هویت

الان بسیاری از جوامع اسلامی‌به علت عقب‌افتادگی در زمینه‌های علمی‌و فنی، دچار تزلزل هویتی شده‌اند و فکر می‌کنند چون پیشرفت غرب مدیون علم است، باید علم غربی را دربست پذیرفت و هر‌چیزی را که با آن در تعارض است و یا کاری ندارد، کنار گذاشت؛ بنابراین چون علم سکولار غربی کاری با دین ندارد، اهمیت اندیشه دینی در این جوامع کمتر شده است.[29]
 

رواج نسبی‌گرایی در معتقدات دینی

با حاکمیت علم سکولار و اطلاق‌انگاری آن، در زمینه ارزش‌ها و علوم دینی، نسبی‌گرایی و تکثرگرایی ترویج می‌گردد و در جهت استدلال گفته می‌شود که در مورد علم اتفاق نظر وجود دارد؛ اما در زمینه معتقدات یا احکام دینی اختلاف نظر است.[30]


انحصار حوزه دین به امور اخلاقی و اخروی

عده‌ای تحت تأثیر توفیقات علم سکولار این اندیشه را رواج داده‌اند که دنیا را باید با علم (به مفهوم رایج آن) اداره کرد و دین صرفا به کار آخرت می‌آید.[31]
 

چیستی دانشگاه اسلامی

دانشگاه اسلامی ‌یک بعد ظاهری و یک بعد باطنی دارد. بعد ظاهری آن، رعایت شعائر و ظواهر اسلامی‌ است. بعد باطنی دانشگاه اسلامی، یعنی حاکمیت بینش و منش اسلامی‌ بر افراد در دانشگاه، مهم‌تر است؛ یعنی نگرش به قضایا، نگرشی الهی باشد. نگرش به جامعه و جهان و هدف از زیستن در جهتی باشد که اسلام گفته است. پیام کتاب‌های ابوریحان بیرونی در زمینه معدن‌شناسی، جغرافیا یا نجوم، این است که این دانش‌ها را به عنوان وسیله ای برای مطالعه جهانی که خدای بزرگ ساخته است، دنبال کنید. منظور از دانشگاه اسلامی، دانشگاهی است که علم و فن آن در حد تحقیقات روز باشد و بینش و منش دینی در آن حاکمیت داشته باشد.[32]
دانشگاه‌های کشور، قبل از انقلاب اسلامی، ظاهر و باطن اسلامی‌نداشت. تفکر اسلامی ‌در آن غالب و ارزش‌های اسلامی ‌در آن رایج نبود. بعد از انقلاب اسلامی، دانشگاه‌ها تا حدی چهره اسلامی‌به خود گرفت، ولی متاسفانه بینش اسلامی ‌در آن‌ها شیوع نیافته است.[33] بینش دلار برای هیأت علمی ‌دانشگاه‌ها، عدم انجام اقدامات اساسی فرهنگی در دانشگاه‌ها و و عدم مدیریت صحیح محیط‌های فرهنگی بر مبنای بینش اسلامی‌ و نیز هماهنگ نبودن معارف اسلامی ‌با علوم تجربی از حیث مفروضات متافیزیکی، از جمله کاستی‌های مؤثر در رواج زیباترین بینش‌های اسلامی ‌در دانشگاه‌ها بوده است.[34] پس باید اهداف زیر در برنامه‌ریزی دانشگاه اسلامی ‌منظور گردد:
الف) فراهم کردن شرایط برای پژوهش‌های نظری و کاربردی در جهت بالا بردن مرزهای دانش و رفع نیازهای جامعه اسلامی؛
ب) رواج بینش اسلامی ‌بین دانش‌پژوهان، به‌طوری که قرائت آن‌ها از پدیده‌ها و قضایا و جفت‌گیری‌های کلی آن‌ها خدامحورانه باشد؛
ج) تهذیب دانشجویان تربیت افراد عالم متدین و معتقد به استقلال کشور، همراه با جهت‌گیری‌های الهی، چه در بعد نظری و چه در بعد عملی؛
د) امکان فراهم آوردن تبادل افکار و تضارب آرا برای دستیابی به شکوفایی علمی؛[35]
ه) عرضه مقدم یک سلسله دروس مرتبط با جهان‌بینی اسلامی ‌و مبانی اعتقادی و ایدئولوژی اسلام؛ و آموزش فلسفه علم و جامعه‌شناسی علم در پرتو معرفت‌شناسی اسلامی؛
ز) بررسی و حل گزاره‌های به ظاهر متعارض با جهان‌بینی اسلامی ‌برای دانشجویان هر رشته؛
ح) علم اسلامی‌ باید همبستگی تمام اشیائی که حاکی از ارجاع کثرات به واحد است را نشان دهد. امروزه کار علما پرداختن به جزئیات است؛ آن‌هم در حوزه بسیار باریک تخصصی‌شان و البته به حق باید گفت که از این قضیه گریزی نیست؛ اما نباید به جزءنگری اکتفا و از کلان‌نگری غفلت کنند.[36]

 

نمایش پی نوشت ها:

[1] همو، از علم سکولار تا علم دینی؛ ص ۱۵۸.
[2] همو، از علم سکولار تا علم دینی؛ ص ۱۵۸.
[3] همان، پیشگفتار، ص ۱-۲
[4] همان، ص ۹.
[5] همان، ص 180.
[6] همو، «آیا علم دینی معنا دارد»؛ ص ۱۰.
[7] همو، «جریان زیرزمینی ذهن ۱ و ۲»، بازتاب اندیشه؛ ص ۱۴-۱۵
[8] همو، از علم سکولار تا علم دینی؛ ص ۱۵۷-۱۵۸.
[9] همو، «گفتگو در زمینه علم و دین و علم دینی»، ص 105.
[10] همو، «آیا علم دینی معنا دارد»، حوزه و دانشگاه: ص ۱۳
[11] همو، از علم سکولار تا علم دینی؛ ص ۱۷۳
[12] همو، «آیا علم دینی معنا دارد»، ص ۱۲۸
[13] همو، قرآن و علوم طبیعت؛ ص ۱۵
[14] همان، صص 18-17 و 49.
[15] همان، صص ۴۸ و ۵۶-55.
[16] همان، ص ۲۱ ۔ ۲۲.
[17] اعراف: ۱۵۸.
[18] توبه: ۴۰.
[19] نساء: ۱۴۱.
[20] همو، قرآن و علوم طبیعت؛ صص ۱۶، ۴۹، ۶۱ و ۶۳.
[21] همان، ص ۲۲.
[22] همان، ص 23-22.
[23] همو، از علم سکولار تا علم دینی؛ ص ۱۸۱-۱۸۲.
[24] همان، ص 8.
[25] همان، ص 157-156.
[26] همان، ص ۱۳۲.
[27] همان، 169-143.
[28] همان، ص 35.
[29] همان، ص 37.
[30] همان، ص 38.
[31] همان، صص 35 و 42.
[32] همان، ص 186.
[33] همان، ص ۱۸۷
[34] همان، ص ۱۸۷.
[35] همان، ص ۱۸۹-۱۹۰.
[36] همان، ص 193-191.

منبع: خسرو پناه، عبدالحسین، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، ایران، تهران، نشر معارف، 1392 شمسی.
نسخه چاپی