تقسیم اسلام با شیطنت هالیوودی
مقابله با اسلام رحمانی و تقسیم آن به اسلام آمریکایی و اسلام رادیکال در فیلم‌ها
 
چکیده
استعمار نوین (که سینمای هالیوود سخن‌گوی آن است) آن‌چه را به منافع‌شان ضربه می‌زند، زشت وکریه جلوه می‌دهند و به دیگر احکام کاری ندارند. چون مبنای آن‌ها نفع‌گرایی و لذت‌گرایی و امنیت‌طلبی است. طرح اسلام آمریکایی، شیوه نوین مقابله با آرمان‌های اصیل اسلامی‌است.

تعداد کلمات 1611/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تقسیم اسلام با شیطنت هالیوودی
پروژه اسلام آمریکایی که از سال‌ها پیش کلید خورده، در بیان روشن‌گرایانه امام راحل(ره) این‌گونه افشا شده بود: تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام ائمه هدی، اسلام فقرای دردمند و... باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‌داری مدرن، اسلام رفاه و تجمل، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» باشد.
طرح اسلام آمریکایی، شیوه نوین مقابله با آرمان‌های اصیل اسلامی‌است. قرآن کریم از چهارده قرن پیش یکی از سیاست‌های مزوّرانه ی یهود (که کمپانی‌داران فعلی هالیوود معمولا یهودی صهیونیست هستند) را تحریف کلمات معرفی می‌فرماید: «مَّنَ الّذین هادوا یحرِّفونَ الکِمَ عَن مواضِعِهِ» برخی از آن‌ها که یهودی شدند، کلمات را از جاهای خود تحریف کردند. سینمای هالیوود به نیابت از سنت دیرینه یهودیان صهیونیستی، هم‌اکنون با پروژه تحریف و بازخوانی غلط آموزه‌های اسلام، به حذف مؤلفه‌های زیربنایی اسلام چون دفاع و شهادت و ظلم ستیزی در فیلم‌های سینمایی خود می‌پردازد. علت طرح اسلام به اینشیوه دلخواه هم این است که این خلع سلاح آرام و حرفه‌ای می‌تواند بار مخاطرات و تهدیدهای اسلام و مسلمانان را از دوش استعمارگران و سرمایه‌دارانظالموزیاده‌خواه دنیا کاهش دهد.
از اواسط ۲۰۰۰، دکترین اسلام آمریکایی در برابر اسلام ناب محمدی(ص) و آرمان‌های انقلاب اسلامی، برای تقویت نوعی اسلام میانه به هالیوود نیز راه یافت و سعی شد که در فیلم‌های ضداسلامی، همه اسلام و مسلمانان محکوم نشوند و نوعی اسلام میانه (که اولاً: کاری با منافع نامشروع آمریکا در منطقه خاورمیانه نداشته و ثانیاً: به استراتژی سلطه‌گرانه ایالات متحده کمک می‌کند)، را تأیید کنند و در مقابل اسلامی‌که در تضاد با لشکرکشی و استعمارگری آمریکا قرار می‌گیرد و در یک کلام عدالت‌طلب و ظلم‌ستیز است، با نقاب خشونت‌طلب و تروریست نمایش داده شود. در حالی که اسلام واقعی، ظلم‌ستیز است و اگر نباشد، اسلام واقعی نیست. اسلام، پرخوری زورمندان و زراندوزان کنار فقر مستمندان را نمی‌پذیرد، چرا که ظلم‌ستیزی جزء ذاتیات اسلام است نه عرضیات. اسلام آمریکایی همه چیز دارد: خمس، زکات، نماز، روزه دارد، اما اسلام ظلم‌ستیز نیست.سینمای هالیوود به نیابت از سنت دیرینه یهودیان صهیونیستی، هم‌اکنون با پروژه تحریف و بازخوانی غلط آموزه‌های اسلام، به حذف مؤلفه‌های زیربنایی اسلام چون دفاع و شهادت و ظلم ستیزی در فیلم‌های سینمایی خود می‌پردازد. علت طرح اسلام به اینشیوه دلخواه هم این است که این خلع سلاح آرام و حرفه‌ای می‌تواند بار مخاطرات و تهدیدهای اسلام و مسلمانان را از دوش استعمارگران و سرمایه‌دارانظالموزیاده‌خواه دنیا کاهش دهد.
سردمداران نظام استکباری غرب با اسلامی‌که منافع آن‌ها را تهدید نکند، مشکلی ندارند (حداقل تا زمانی که اسلام ناب دشمن شماره یک آن‌هاست). همان‌طور که گری سیک،(معاون برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی‌کارتر) در مصاحبه‌ای گفته بود: اشکالی ندارد که مسلمانان ساعت‌ها نماز بخوانند و تسبیح بیندازند تا جایی که دستشان مجروح شود، فقط کاری به ما نداشته باشند. قرآن کریم همواره مسلمانان را از یک جانبه‌نگری و تک بعدی عمل کردن احراز می‌دارد. و به عمل کردن به تمام دستورهای اسلام فرا می‌خواند: «أفتؤمنون ببعض الکتاب وتکفرون ببعض» آیا به بعضی از دستورهای کتاب آسمانی ایمان می‌آورید، و به بعضی کافر می‌شوید؟ این آیه و امثال آن که کم نیستند در رد اسلام آمریکایی و اسلام رادیکال می‌باشند.
از جمله فیلم‌هایی که در این راستا ساخته شد فیلم «قلمرو» می‌باشد. در این فیلم شاهدیم در مقابل تروریست‌های مسلمان، رئیس پلیس هم یک مسلمان است که با نظامیان آمریکایی در یافتن و دستگیری و سرکوب مسلمانان تروریست همکاری می‌نماید. این فیلم وانمود می‌کند مسلمانان خوب تماماً کسانی هستند که با منافع آمریکا در آمریکا و بیرون از آمریکا همکاری داشته باشند.
استعمار نوین (که سینمای هالیوود سخن‌گوی آن است) آن‌چه را به منافع‌شان ضربه می‌زند، زشت وکریه جلوه می‌دهند و به دیگر احکام کاری ندارند. چون مبنای آن‌ها نفع‌گرایی و لذت‌گرایی و امنیت‌طلبی است و این دقیقاً هدفی است که در فیلم «اسم من خان است» کارگردان به دنبال اجرای آن است. در آن‌جا که رضوان مسلمان به ماندیرا که نماد هندویسم است عشق می‌ورزد و در مقابل از مسلمانان جهادگر، اعلام بیزاری و برائت می کند.

 

بیشتر بخوانید: اسلام ‌ستیزی در هالیوود


اگر قرار باشد فرد منصفی، اسلام را در قالب یک شخصیت متجسم نماید، ترجیح می‌دهد او قوی، مقتدر، باصلابت و محکم باشد. و در عین حال مهربان و یاور ضعیفان، همچون امیرالمؤمنین علی(ع) نه شخصیتی ضعیف و عاجز (مانند رضوان) که طبیعت بیمارگونه‌اش او را چنین ساده و معصوم جلوه می‌دهد. کسی که در مقابل استضعاف و اختلاف طبقاتی ظالمانه کشورش و دردهای هموطنان خود واکنشی نشان نمی‌دهد، اماوقتی بلایای طبیعی، صلیب مسیحیان را در جرجیای آمریکا به زمین می‌زند به یاری کلیسا می‌شتابد و اسوه فداکاری می‌شود. رضوان، اعتقادی را که از مادر گرفته است با خود می‌آورد و در همه مسائل تعمیم می‌دهد. زمانی که خوشبختی خود را در پیوند با یک دختر هندوی پیدا می‌کند، باور سکولاریستی مادر به یاری اش می‌شتابد: «اصل خوب بودن است، نه رنگ و مذهب» و باز در قسمت دیگر فیلم، صریحاً ایننکته تذکر داده می‌شود: خداوند به ما گفته است رنگ و مذهب اهمیتی ندارد. و این‌گونه التقاط حق و باطل با ابزار تحریف برای جا انداختن باطل در افکار، در موارد بسیار تکرار می‌شود. در حالی که خداوند اسلام می‌فرماید: «إنّ الدین عند الله الإسلام» ؛ به یقین دین حقیقی نزد خداوند همان اسلام است. مذهب اهمیت دارد و رنگ و نژاد در اسلام نفی شده است. ماندیرا، زن محبوب رضوان، شخصیتی شاد، جذاب، و البته مهربان است. او توانست بیماری رضوان را درک کند و او را به آرامش برساند. مهم نیست که در آیین او چند خدا پرستش می‌شود و در اسلام رضوان، خداییگانه. تنها عشق و محبت این دو را پیوند دهد. این‌جاست که روزنهای به سوی آیینی جدید باز می‌شود. دینی که همه ادیان را در خود حل و جذب کرده و جز نامی‌از آن‌ها باقی نمی‌ماند. این نوعی پلورالیسم دینی است که به استحاله عقیدتی و آرمانی ادیان می‌پردازد. اما در عین حال حقانیت را به شیوه زندگی آمریکایی و لیبرالیستی می‌دهد. تمام گزاره‌های انقلابی دین را به استحاله می‌برد و فقط نامی‌از دین باقی می‌ماند!
پایه‌ریزی اسلام بر مبنای زندگی آمریکایی که اساس آن فردگرایی، اومانیسم و لذت فردی است یعنی همان اسلام سکولار، اسلام خنثی شده. اسلامی‌که مفتخر به جاسوسی برای اف.بی.آی است (اشاره به سکانس تبرئه رضوان به دلیل لودادن مسلمانان جهادی که از طریق رسانه‌های آمریکا بازتاب داده می‌شود).استعمار نوین (که سینمای هالیوود سخن‌گوی آن است) آن‌چه را به منافع‌شان ضربه می‌زند، زشت وکریه جلوه می‌دهند و به دیگر احکام کاری ندارند. چون مبنای آن‌ها نفع‌گرایی و لذت‌گرایی و امنیت‌طلبی است و این دقیقاً هدفی است که در فیلم «اسم من خان است» کارگردان به دنبال اجرای آن است. در آن‌جا که رضوان مسلمان به ماندیرا که نماد هندویسم است عشق می‌ورزد و در مقابل از مسلمانان جهادگر، اعلام بیزاری و برائت می کند.
از اسلام رضوان، تنها نماز و آیاتی از قرآن باقی مانده است و قدرت جمعی مسلمانان نادیده انگاشته می‌شود. او نمازش را فرادا می‌خواند. یکی از نمونه‌های بارز آمیختن حق و باطل، تحریف در بیان داستان حضرت ابراهیم(ع) در این فیلم است. دکتر فیصل رحمان، رهبر جهادگران در مسجد مجللی که پایگاه مسلمین آمریکاست سخنرانی می‌کند. او از قربانی شدن اسماعیل(ع)، کسب رضای خدا هرچند با تسلیم جان و خون ریختن را استنباط می‌کند، اما رضوان معتقد است: او دروغ می‌گوید، چون مادرش به گونه‌ای دیگر داستان را تعریف کرده است. خون ریختن در راه خدا با عشق منافات دارد، عشق و صلح دو واژه همراهند که ما حق نداریم به جنگ و خونریزی آلوده‌شان سازیم و ابراهیم و خدای او نیز چنین قصدی نداشتند. تحریف از آن‌جا آغاز می‌شود که رضوان تلویحاً به آن اشاره می‌کند: «ابراهیم از کشته نشدن فرزندش آگاه بود (مطلبی که در تفاسیر اسلامی‌آن را نمی‌یابیم) زیرا او می‌دانست که خدا خون بی‌گناهی را نمی‌ریزد.» ابراهیم فرزندش را به قربانگاه برد، زیرا می‌دانست کشته نمی‌شود، این سکانس مخاطب را به این مطلب رهنمود می‌کند که جانفشانی در راه خدا اساساً در ادیان الاهی، هیچ‌وقت محبوبیت ندارد، چه رسد به جهاد و شهادت (زیرا راه خدا راه عشق است نه راه جنگ. با اندک تأملی می‌توان دریافت که این طرز تفکر تا چه حد براییک مکتب پویا، مخرب و بنیان افکن است. در مقابل ایده‌های رضوان، جهاد و دفاع یک اصل درخشان اسلامی‌است که می‌گوید: هرگز ظلم نکن، اما اگر متجاوزی به تو ظلم کرد ساکت ننشین. «هیهات منا الذله» البته قتل و کشتار به ناحق نیز عقاب سنگین در پی دارد، چون حکم کسی که یک نفر را به ناحق بکشد با کسی که همه مردم جهان را کشته باشد، نزد خداوند عادل یکسان است. «أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا». در پایان این سکانس از فیلم می‌بینیم رهبران و مفتیان بیدار جوامع اسلامی‌کهحکم به دفاع از مرز و بوم و آرمان‌های اسلامی‌می‌دهند، همان شیطان وسوسه‌ای هستند که ابراهیم، هاجر و اسماعیل هر سه به آن‌ها سنگ می‌زدند. رضوان نیز دکتر فیصل (وی جوانان مسلمان را دعوت به جنگ و جهاد با آمریکا می‌کند. هرچند که این سبک از دعوت به جهاد اشکال دارد اما کارگردان تفاوتی بین جهاد مشروع اسلامی‌و این نوع جهادِ احساسی نگذاشته و هر دو را در راستای محکومیت بینندگان، با یک ادبیات طرح و تحقیر می‌کند) را منفور جلوه داده و هر سه بار او را شیطان می‌خواند. البته این دیدگاه، انتفاضه مقدس فلسطین و مقاومت شیعیان لبنان را کنار وهابیت خشن القاعده می‌گذارد و هیچ تفاوتی میان آن‌ها قائل نیست و هر سه را با یک چوب می‌زند. در حقیقتیکسان مطرح کردن این سه حرکت نیز برنامه از پیش تعیین شده سیاست‌مداران کاخ سفید است که اذهان مردم دنیا را روی تروریست بودن مسلمانان متمرکز کنند.

 

نمایش پی نوشت ها:

1. نام فیلم: My Name Is Khan سال تولید: 2010 کارگردان: Karan Johar تهیه کننده: Karan Johar; Prashant Shahنویسنده: ShibaniBathija ; Niranjanlycigar کشور سازنده: هند کمپانی: th Century Fox20
2. سید روح الله خمینی، صحیفه نور، ج21؛ ص145.
3. نساء، آیه 46.
4. سایت موعود، مقاله سعید مستغاثی.
5. بقره، آیه85.
6. نام فیلم: The Kingdom سال تولید: 2007 کارگردان: Peter Berg تهیه کننده: Michael Mann; Peter Berg نویسنده :Matthew Carnahan ; Matthew Michael Carnahan کشور سازنده: آمریکا کمپانیUniversal Studios
7. نام فیلم: My Name Is Khan سال تولید: 2010 کارگردان: Karan Johar تهیه کننده: Karan Johar; Prashant Shahنویسنده: ShibaniBathija ; Niranjanlycigar کشور سازنده: هند کمپانی: th Century Fox20
8. آل عمران، آیه19.
9. طباطبائی،سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ۱۷، تفسیر آیه ۱۰۲ سوره صافات.
10. مجلسی،محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۳
11. مائده، آیه ۳۲.

منبع: اسلام هراسی در سینمای هالیوود اثر «سید مهدی گنجیانی» و «محمود علی پور»؛ به سفارش انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی‌حوزه علمیه قم؛ انتشارات بوستان کتاب.
نسخه چاپی